مسلم البطین: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مسلم البطین در حدیث]] | [[مسلم البطین در تاریخ اسلامی]] | [[ | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مسلم البطین در حدیث]] | [[مسلم البطین در تاریخ اسلامی]] | [[مسلم البطین در تراجم و رجال]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
نسخهٔ ۱۵ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۱۴
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
شیخ طوسی در جایی، مسلم را از اصحاب امام حسن(ع)[۱] و در جای دیگری با عنوان مسلم بن علی بن البطین، او را از اصحاب امام زینالعابدین(ع) معرفی کرده است[۲].
مرحوم برقی نیز وی را هم از اصحاب امام علی و امام حسن(ع)[۳]، و هم از اصحاب امام سجاد(ع) شمرده است[۴].
ابن شهر آشوب از او با عنوان مسلم بن بطین یاد کرده، وی را از اصحاب امام حسن(ع) دانسته است [۵].
مرحوم شوشتری در این باره مینویسد: مسلم بن علی بن البطین: شیخ طوسی در کتاب رجالش وی را از اصحاب امام حسین(ع) برمیشمارد و ظاهراً او با مسلم البطینی که از اصحاب امام حسن(ع) شمرده شده، یکی است. او سپس مینویسد: از او در کتاب التقریب، با عنوان مسلم بن عمران البطین و به نقلی، ابن ابی عمران ابو عبدالله کوفی که ثقه شمرده شده، یاد شده و چه بسا این عنوان، با آنچه در کتاب رجال شیخ طوسی آمده، یکی است؛ یعنی با فرض صحت آن با اسم ابی عمران، یا با فرض صحت نداشتن که تحریف شده عمران باشد [۶].
مرحوم خویی نیز در سه مورد از وی یاد کرده است و مینویسد: مسلم بن البطین: مرحوم شیخ طوسی وی را از اصحاب امام حسن(ع) و برقی وی را از اصحاب امیرالمؤمنین و امام حسن(ع) شمرده است و او ظاهراً با مسلم بن علی بن البطینی که در آینده به او پرداخته خواهد شد، یکی است[۷]. او سپس در جای دیگری مینویسد: مسلم بن بطین: ابن شهر آشوب وی را از اصحاب حسن بن علی(ع) شمرده است؛ من میگویم: او همان مسلم البطینی است که قبلا شرح حالش گذشت[۸]. همچنین او در جای دیگری مینویسد: مسلم بن علی بن بطین: مرحوم شیخ طوسی وی را از اصحاب علی بن الحسین(ع) شمرده است[۹].
برخی اهل رجال هم نوشتهاند: گویا مسلم بن البطین همان ابن علی است[۱۰]. نمازی شاهرودی مینویسد: شیخ طوسی مسلم بن البطین را از اصحاب امام حسن مجتبی(ع) میشمارد؛ اما اگر او همان مسلم بن علی البطین باشد، او از اصحاب امام سجاد(ع) بوده است[۱۱].
آیت الله سبحانی نیز مسلم البطین را از کسانی دانسته که از امام زین العابدین(ع) روایت نقل کرده است[۱۲].
علمای اهل سنت از مسلم با عنوانهای مسلم بن عمران، ابن ابی عمران البطین، ابوعبدالله کوفی یا ابن ابی عبدالله البطین یاد کردهاند[۱۳].[۱۴]
مسلم بن البطین و نقل روایت
وی از علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب(ع)، ابراهیم التیمی، سعید بن جبیر، أبی وائل شقیق بن سلمة، عبدالله بن عکیم الجهنی، عبدة بن حزن النصری، عدسة الطائی، عطاء بن أبی رباح، عمرو بن میمون اودی، مجاهد بن جبر، ابی البختری طائی، ابی صالح السمان، ابی عبدالله الجدلی، ابی عبدالرحمان سلمی، ابی عبیدة بن عبدالله بن مسعود، ابی عبید بن اعمی و ابی عمرو شیبانی روایت نقل کرده است و ابراهیم بن مهاجر، اسماعیل بن سمیع، بشیر ابواسماعیل، حسن بن عمارة، سلمة بن کهیل، سلیمان اعمش، عبدالله بن عون، عبدالرحمان بن عبدالله مسعودی، عتبة بن عبدالله مسعودی، عمار الدهنی، مخول بن راشد، منصور بن المعتمر، هاشم ابن لبرید، ابواسحاق همدانی، ابوعمر البزار و ابوفزارة عبسی از او روایت نقل کردهاند[۱۵].
وی در بیشتر منابع اهل سنت ثقه دانسته شده[۱۶] و ابن حبان نیز از از وی در کتاب الثقات خود نام برده است[۱۷]. گویا مسلم پسری داشته که از وی روایت نقل کرده و نام پسرش سنة بن مسلم البطین[۱۸] یا شبة بن مسلم[۱۹] نقل شده است. گفته شده که مسلم البطین از هجو کنندگان مرجئه نیز بوده است[۲۰].[۲۱]
روایات نقل شده از مسلم بن البطین
۱. مسلم بن بطین درباره این آیه قرآن مجید: ﴿وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا * أُولَئِكَ يُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَيُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَسَلَامًا * خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا﴾[۲۲]
به نقل از سعید بن جبیر روایت میکند که گفت: "این آیه مخصوص علی بن ابی طالب(ع) است. بیشتر دعای علی(ع) این بود که میفرمود: "پروردگارا! از زنان به ما ببخش!" و منظورش فاطمه(س) بود. "از فرزندان به ما ببخش! تا موجب چشم روشنی ما باشند" و منظورش حسنین(ع) بود.
علی بن ابی طالب(ع) میفرمود: "به خدا قسم! من از خدا نخواستم که فرزندانی خوش قامت به من بدهد، بلکه خواستم فرزندانی به من ببخشد که مطیع خدا باشند و از خدا بترسند تا هرگاه من در موقع خداپرستی آنان به آنان نظر کنم، چشمم روشن شود." منظور از اینکه میفرماید: ما را پیشوای پرهیزکاران قرار بده! این است که ما به پرهیزکاران قبل از خود اقتداء کنیم و پرهیزکاران بعد از ما به ما اقتدا کنند. منظور خدا که میفرماید: جزای ایشان برای اینکه صبر کردند، غرفههای بهشتی است؛ علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) هستند و ایشاناند که در بهشت با درود و سلام روبرو خواهند شد و همیشه در آن مکان و مقام نیکو خواهند بود. نیز روایت شده که سوره ﴿وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ﴾[۲۳] در شأن ایشان نازل شده است"[۲۴].
۲. اعمش از مسلم بطین از سعید بن جبیر و او از ابن عبّاس نقل کرده است: روزی رسول خدا(ص) به علی بن ابی طالب(ع) فرمود: یا علی! خدای بزرگ به من فرمان داد که تو را به خویشتن نزدیک سازم و لحظهای از خود دور نکنم و دوستدار تو را دوست بدارم و به تو علم و حکمت بیاموزم تا گوش تو شنوا شود، و خدای توانا نیز چنین کرد و گوش تو را شنوا گردانید[۲۵]. پس خدای سبحان آیه شریفه ﴿وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ﴾[۲۶] نازل کرد. آنگاه مصطفی(ص) خطاب به علی بن ابی طالب(ع) فرمود: "یا علی! از پروردگارم خواستم، گوش تو را از گوشهای شنوا و ﴿ أُذُنٌ وَاعِيَةٌ﴾ قرار دهد". از آن پس، علی(ع) پیوسته میگفت: پس از نزول این آیه شریفه و دعای خیر مصطفی(ص) درباره من، هر چه از خیر و علم و قرآن شنیدم، همه را ضبط کردم و هرگز فراموش نکردم[۲۷].
اعمش به نقل از مسلم البطین از سعید بن جبیر از ابن عباس درباره قول خداوند متعال که فرموده است: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ﴾[۲۸]؛ چنین نقل کرده است: یعنی سرپرست شما خدا و رسولش، یعنی محمد(ص) هستند و ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا﴾[۲۹] درباره علی بن ابی طالب(ع) است. ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ﴾[۳۰]؛ یعنی کسانی که وضو و قرائت و رکوع و سجود و خشوع نماز را در وقتهای خود به طور کامل انجام میدهند؛ و عبارت ﴿وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۳۱] درباره روزی است که رسول خدا و اصحابش در حال خواندن نماز ظهر بودند و در مسجد غیر از علی(ع) که در حال نماز، بین ظهر و عصر بود، کسی باقی نمانده بود؛ در این هنگام، فقیری به مسجد داخل شد و غیر از علی(ع) کسی را ندید؛ پس رو به علی(ع) کرد و گفت: "ای ولیّ خدا! به آن کسی که برایش نماز میخوانی، به من در حد امکان صدقهای بده!"
علی(ع) انگشتر عقیق یمانی سرخ رنگی که داشت که در هنگام نماز در دست راستش میکرد؛ پس علی(ع) دستش را به سوی کمرش دراز کرد و به سائل اشاره کرد که آن را بردارد؛ سائل نیز انگشتر را برداشت و در حق علی(ع) دعا کرد و مدتی نگذشت که جبرئیل نازل شد و سپس پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: "امروز خدا به ملائکهاش درباره تو مباهات کرده" و سپس این آیه را قرائت فرمود: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا...﴾[۳۲][۳۳].
۳. مسلم البطین به نقل از سعید بن جبیر به نقل از ابن عباس نقل کرده است: روزی پیامبر(ص) فرمود: "روز قیامت، خدا امر میکند به مالک جهنم که آتش هفتگانه را شعله ور سازد و به رضوان بهشت امر میکند که بهشتهای هشتگانه را زینت دهد و میگوید: "ای میکائیل! صراط را به روی جهنم پهن کن!" و میگوید: "ای جبرائیل! میزان عدل را زیر عرش نصب کن!" و ندا میدهد: "ای محمد(ص)! امتت را برای حساب بیاور!"
سپس خداوند امر میکند که بر روی صراط، هفت پل نصب کنند و طول هر پلی هفده هزار فرسخ است. و هر پلی هفتاد هزار ملک دارد که از زن و مرد این امت سؤال میپرسند. بر پل اول، از ولایت امیرالمؤمنین(ع) و حب اهل بیت پیامبر(ص) میپرسند؛ پس هر کس ولایت ایشان را داشت؛ از پل اول مثل رعد عبور میکند و کسی که محبت اهل بیت را نداشته باشد، با سر به قعر آتش جهنم سقوط میکند؛ اگرچه اعمال نیک عمل هفتاد صدیق را داشته باشد. و بر پل دوم، از او از نماز میپرسند و بر پل سوم، از زکات و بر پل چهارم، از روزه و بر پل پنجم، از حج و بر پل ششم، از جهاد و بر پل هفتم، از عدل؛ پس هر کس که اینها را آورده باشد، مانند برق از صراط میگذرد و کسی که اینها را نیاورده باشد، عذاب میشود. و این، قول خداوند متعال است که فرمود: "آنها را نگه دارید که ایشان مسئولاند؛ یعنی ای گروه ملائکه! آنها را نگه دارید و از بندگان بر پل اول از ولایت امیر المؤمنین(ع) و محبت اهل البیت(ع) بپرسید"[۳۴].
۴. مسلم البطین به نقل از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل میکند: پیامبر سورههای اعلی، کافرون و توحید را بسیار قرائت میفرمود[۳۵].
۵. مسلم البطین به نقل از سعید بن جبیر از ابن عباس نقل میکند: رسول خدا(ص) در نماز صبح روز جمعه سورههای سجده و انسان و در نماز جمعه سوره جمعه و منافقون را قرائت میفرمود[۳۶].
۶. مسلم البطین از ابی ارطاة به نقل از علی(ع) آورده است که آن حضرت میفرمود: "این قول خداوند تعالی که میفرماید: ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا﴾[۳۷][۳۸].
۷. مسلم البطین به نقل از سعید بن جبیر میگوید که وی میگفت: این قول خداوند که میفرماید: ﴿وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ﴾[۳۹].
درباره یهود نازل شده است؛ زیرا ایشان میدانستند که محمد(ص) پیامبر خداست، اما به او کافر شدند[۴۰].[۴۱]
سرانجام
در منابع درباره سرانجام وی مطلبی نقل نشده است.[۴۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۹۵ (اصحاب ابی محمد الحسن بن علی(ع) باب المیم: مسلم البطین).
- ↑ رجال الطوسی، طوسی، ص۱۱۹ (اصحاب ابی محمد علی بن الحسین(ع): مسلم بن علی البطین).
- ↑ رجال البرقی، برقی، ص۷ (اصحاب ابی محمد الحسن بن علی(ع) و من أصحاب أمیرالمؤمنین(ع): مسلم البطین).
- ↑ رجال البرقی، برقی، ص۸ (اصحاب علی بن الحسین(ع): مسلم البطین).
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۶. عبدالله بن جعفر طیار، مسلم بن عقیل، عبدالله بن عباس، حبابه والبیه دختر جعفر، حذیفة بن اسید، جارود بن ابی بشر، جارود بن منذر، قیس بن اشعث بن سوار، سفیان بن ابی لیلای همدانی (به سکون میم)، عمرو بن قیس مشرفی، ابوصالح کیسان بن کلیب، ابومخنف لوط بن یحیی ازدی (بفتح همزه و سکون زاء) مسلم بن بطین، ابوزین مسعود بن ابی وائل، هلال بن یساف و ابواسحاق ابن کلیب سبیعی از یاران امام حسن مجتبی(ع) به شمار میرفتند.
- ↑ قاموس الرجال، شوشتری، ج۱۰، ص۶۸ - ۶۷.
- ↑ معجم رجالالحدیث، خویی، ج۱۸، ص۱۴۷.
- ↑ معجم رجالالحدیث، خویی، ج۱۸، ص۱۴۸.
- ↑ معجم رجالالحدیث، خویی، ج۱۸، ص۱۵۰.
- ↑ جامع الرواة، محمد علی اردبیلی، ج۲، ص۲۲۹؛ طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج۲، ص۷۲.
- ↑ مستدرکات علم رجال الحدیث، نمازی شاهرودی، ج۷، ص۴۱۱ (فإن أتحد مع مسلم بن علی البطین الآتی فهو من اصحاب السجاد صلوات الله علیه أیضا).
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء (مقدمه)، سبحانی، ج۲، ص۱۳۹. ایشان چنین نوشتهاند: ۱. زید الشهید پسر امام زین العابدین(ع)؛ ۲. ابوحمزه ثمالی؛ ۳. سعید بن جبیر والبی؛ ۴. سعید بن المسیب؛ ۵. ابان بن تغلب؛ ۶. زهری؛ ۷. عمر پسر امام زین العابدین(ع)؛ ۸. عمرو بن دینار؛ ۹. حکم بن عتیبة؛ ۱۰. زید بن اسلم؛ ۱۱. یحیی بن سعید؛ ۱۲. ابوالزناد؛ ۱۳. علی بن جدعان و ۱۴. مسلم البطین.
- ↑ ر.ک: اسدالغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۴۱۴؛ خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، خزرجی انصاری یمنی، ص۳۷۶؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مناوی، ج۴، ص۳۹۳؛ الثقات، ابن حبان، ج۷، ص۴۴۶؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۷، ص۵۲۶ و ج۳۵، ص۳۸؛ الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب السته، ذهبی، ج۲، ص۲۵۹ و تاج العروس، زبیدی، ج۱۸، ص۶۳.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسلم البطین»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص۵۵۷-۵۵۹.
- ↑ تهذیب الکمال، مزی، ج۲۷، ص۵۲۶؛ تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۱۰، ص۱۲۱ و نیز ر.ک: الإصابه ج۴، ص۳۲۳-۳۲۴؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۶۳؛ الثقات، ج۷، ص۴۴۶؛ الکاشف فی معرفة من له روایة فی کتب الستة، ج۲، ص۲۵۹؛ خلاصة تذهیب تهذیب الکمال، ص۳۷۶؛ التحفة اللطیفة فی تاریخ المدینة الشریفة، سخاوی، ج۲، ص۲۷۶.
- ↑ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، مناوی، ج۴، ص۳۹۳؛ تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۵۲۶؛ تقریب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۸۰.
- ↑ الثقات، ج۷، ص۴۴۶.
- ↑ تهذیب الکمال، ج۲۷، ص۵۲۶؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۳۰۲.
- ↑ تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۱۲۱.
- ↑ المعرفة و التاریخ، فسوی، ج۳، ص۱۷۵: « حدثنا أبو نعیم قال: ثنا مسعر قال: رأیت مسلم البطین یهجو المرجئة، فقلت له: سبحان الله!».
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسلم البطین»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص۵۵۹-۵۶۰.
- ↑ «و آنان که میگویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن * آنانند که غرفه (ی بهشت) را بر شکیبی که ورزیدهاند پاداش میبرند و در آن با خوشامد و درود روبهرو میگردند * در حالی که در آن جاودانند؛ آرامشگاه و جایگاهی نیکوست» سوره فرقان، آیه ۷۴-۷۶.
- ↑ «سوگند به انجیر و زیتون» سوره تین، آیه ۱.
- ↑ مناقب آل أبی طالب، ج۳، ص۳۸۰؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۲۷۹.
- ↑ « قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِعَلِيٍّ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِي أَنْ أُدْنِيَكَ وَ لَا أُقْصِيَكَ وَ أَنْ أُعَلِّمَكَ وَ أَنْ تَعِيَهُ وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ تَعِيَهُ»
- ↑ «تا آن را برایتان یادکردی کنیم و گوشهای نیوشنده آن را به گوش گیرند» سوره حاقه، آیه ۱۲.
- ↑ « مَا سَمِعَتْ أُذُنَايَ شَيْئاً مِنَ الْخَيْرِ وَ الْعِلْمِ وَ الْقُرْآنِ إِلَّا وَعَيْتُهُ وَ حَفِظْتُهُ»؛ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، حسکانی، ج۲، ص۳۷۷.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «همان کسان که نماز برپا میدارند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
- ↑ شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، حسکانی، ج۱، ص۲۱۲. شاید در هفتم ذی الحجه و در حجة الوداع بوده است که در واپسین روز عرفه و در عرفات سوره مائده نازل شد.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۵۲ (البته او در سند حدیث، مسلم النظیر آورده، اما سید هاشم بحرانی به نقل از ابن شهر آشوب، مسلم البطین آورده است. (البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۹۵) علامه مجلسی در دو جا به این روایت اشاره کرده، اما به نام راوی اشاره نکرده و چنین آورده است: حدیثا یرفعه باسناده الی ابن عباس. ر.ک: بحارالانوار، ج۷، ص۳۳۱ و ج۲۷، ص۱۱۱.
- ↑ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱، ص۲۷۰.
- ↑ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۱۳، ص۳۹.
- ↑ «آیا در (کار) کسانی که ناسپاسی را جایگزین نعمت خداوند کردند و قوم خود را به "سرای نابودی" درآوردند ننگریستهای؟» سوره ابراهیم، آیه ۲۸.
- ↑ جامع البیان فی تفسیر القرآن، طبری، ج۱۳، ص۱۴۶.
- ↑ «و چون کتابی از سوی خداوند نزدشان آمد که آنچه را با خود داشتند، راست میشمرد؛ با آنکه پیشتر، (به مژده آمدن آن) در برابر کافران یاری میخواستند؛ همین که آنچه میشناختند نزدشان رسید، بدان کفر ورزیدند پس لعنت خداوند بر کافران باد» سوره بقره، آیه ۸۹.
- ↑ جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۲۶.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسلم البطین»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص۵۶۰-۵۶۴.
- ↑ عسکری، عبدالرضا، مقاله «مسلم البطین»، اصحاب امام حسن مجتبی، ص۵۶۴.