اطاعت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}
}}


==ادعای ناسازگاری واجب‌الاطاعة بودن [[امام]] با [[خاتمیت]] ==
[[اطاعت از امام]] به معنای [[پیروی]] و [[عمل به دستورات]] [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} است، از آنجا که اطاعت از امام، همان [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] است، به [[حکم عقل]] اطاعت از امام نیز [[واجب]] است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. اطاعت از امام موجب تحقق [[حاکمیت]] [[خداوند]] و [[مشروعیت]] [[جانشینی خدا]] و [[حفظ نظام اسلامی]] است.
* [[شیعیان]] در [[دعاها]]، زیار‌ت‌نامه‌ها و [[روایات]]، [[ائمه اطهار]] را [[واجب الاطاعة]] و [[اطاعت]] آنان را [[اطاعت]] [[خدا]] و معصیتشان را [[معصیت]] [[خدا]] [[وصف]] می‌کند<ref>ر.ک: الکافی، ج۱، ص ۱۸۵؛ الحجة، باب فرض طاعة الائمة، وباب‌های دیگر </ref> و این با اصل [[خاتمیت]] ناسازگار است؛ چرا که [[خاتمیت]] یعنی پایان [[ظهور]] [[حجت الهی]] و دیگر کسی [[واجب الاطاعة]] به صورت مطلق نیست.
* [[شاه ولی الله دهلوی هندی]] با [[ادعای رؤیت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} در عالم رویا! در این‌باره می-گوید: در عالم رویا از [[روح]] [[پیامبر]] درباره [[مذهب]] [[تشیع]] سؤال کردم و [[حضرت]] فرمود: [[مذهب]] ایشان [[باطل]] است و بطلان [[مذهب]] ایشان از لفظ [[امام]] معلوم می‌شود. چون از آن حالت افاقت دست داد، در لفظ [[امام]] [[تأمل]] کردم، معلوم شد که [[امام]] به اصطلاح ایشان، [[معصوم]]، مفترض اطاعة، [[منصوب]] للخلق است و [[وحی]] [[باطنی]] در [[حق]] [[امام]] تجویز می‌نمایند، پس در [[حقیقت ختم نبوت]] را منکرند، گویا زباناً ان [[حضرت]] را خاتم الانبیا می‌گفته باشند<ref>دهلوی، التفهیمات الالهیه، ج۲، صص ۲۹۴ و ۳۰۱.</ref>... آنان را [[معصوم]] و [[مفترض الطاعه]] و دارای [[روح]] [[باطنی]] می‌دانند و این با [[پیامبری]] تفاوت چندانی ندارد<ref>دهلوی، التفهیمات الالهیه، ج۲، ص ۳۰۱.</ref>
* [[قاضی محمد ثنا الله]] [[شاگرد]] [[شاه ولی الله دهلوی هندی|دهلوی]] در حاشیه خود بر عبارت استادش موضوع او را [[تأیید]] می‌کند<ref>دهلوی، التفهیمات الالهیه، ج۲، ص ۳۲۱.</ref>
* یک به اصطلاح روشنفکر [[مسلمان]] نیز این [[شبهه]] را طرح کرده است<ref>«سخن در این است که [[امامت]] را شرط کمال [[دین]] شمردن و [[امامان]] را برخوردار از [[وحی]] باطنی و [[معصوم]] و مفترض الطاعه دانستن - چنان که [[شیعیان]] می‌دانند - چگونه باید فهمیده شود که با خاتمیت ناسازگار نیفتد و سخن‌شان در [[رتبه]] [[پیامبر]] ننشیند و [[حجیت]] گفتار او را پیدا نکند» (پاسخ اول سروش به بهمن پور، سایت سروش، اول شهریور، ۱۳۸۴).</ref>. پاسخ این [[شبهه]] در ذیل پاسخ [[شبهه]] بعدی "[[حجت الهی]] انگاری [[امامان]]" خواهد آمد<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص۱۵۶ - ۱۵۷.</ref>.


==معنای [[اطاعت]] [[امام]]==
==معناشناسی اطاعت از امام==
[[اطاعت]] به‌معنای [[پذیرش فرمان]] دیگری<ref>مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۴۳۱; المصباح، ج۲، ص۳۸۰؛ مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».</ref> و پیروی همراه با [[فروتنی]] و [[اختیار]] است. به همین جهت گفته شده اطاعت یعنی ترتیب اثر دادن و انجام کاری بدون [[اجبار]] و موافق [[اراده]] شخص دیگری که [[مقام]] بالاتری دارد<ref>رسائل سید مرتضی (مجموعه دوم)، ص۲۷۵ ـ ۲۷۶، رساله حدود و حقائق؛ موسوعة الفقهیة المیسرة ج۴، ص۱۱.</ref>.


==گستره [[اطاعت]] [[امام]]==
امام هم در لغت به کسی گفته می‌شود که در [[رفتار]] و [[گفتار]] به او [[اقتدا]] می‌شود<ref>کتاب العین ج ۸ ص ۴۲۸؛ معجم المقاییس اللغة، ج‏۱، ص۲۸؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷.</ref>، کسی که در امور پیشقدم می‌شود<ref>معجم المقاییس اللغة، ج‏۱، ص: ۲۸.</ref>، همچنین به [[الگو]] و نمونه هم امام گفته می‌شود<ref>لسان العرب، ج‏۱۲، ص: ۲۵.</ref>. در تعریف اصطلاحی امام میان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] [[اختلاف]] وجود دارد، اهل سنت [[امامت]] را [[ریاست]] همگانی در [[امور دینی]] و [[دنیایی]] می‌دانند که همان [[خلافت ظاهری]] است، ولی در نظر شیعه امام [[جانشین پیامبر]] در [[تبلیغ]] [[احکام]]، برپا داشتن [[حدود الهی]]، [[پاسداری از دین]] خداوند و [[تربیت نفوس]] [[بشر]] است؛ در واقع امامت علاوه بر [[شأن]] دنیایی، مقامی [[الهی]] و [[معنوی]] است.


==اثبات [[وجوب]] [[اطاعت]] [[امام]] ==
بنابراین اطاعت از امام به معنای پیروی و عمل به دستورات امام معصوم است. البته همان گونه که اشاره شد امام جانشین پیامبر است و همه [[شؤون]] پیامبر را دارد به غیر از شأن [[پیامبری]] و [[رسالت]] که به پیامبر اختصاص دارد<ref>ر.ک: مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص۹۸؛ حیدری اصفهانی، ‌‌‌اطاعت‌ از خاتم پیامبران در قرآن کریم؛ جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن ج۳، ص۵۲۷؛ عیسی‌زاده، عیسی، تفسیر «اولی الامر» در آیه اطاعت و پاسخ‌گویی به اشکالات مخالفان در المیزان، مجله معرفت، آذر ۱۳۹۴، ش ۲۱۶ (از صفحه ۱۱ تا ۲۴).</ref>.
===ادله عقلی [[وجوب]] [[اطاعت]] [[امام]]===
===ادله نقلی [[وجوب]] [[اطاعت]] [[امام]]===
====ادله [[قرآنی]]====
====ادله [[حدیثی]]====


==مقدمه==
==[[ادله]] [[لزوم]] [[اطاعت از امام]]==
*[[اطاعت از حاکم]]، اختصاص به [[نظام اسلامی]] ندارد. بقای هر حکومتی‌، بدون [[اطاعت]] [[مردم]] از حاکم‌، امکان‌پذیر نیست‌. پایه [[نظم]]، [[امنیّت]]، جریان صحیح امور و ایجاد شرایط مناسب برای تأمین [[حقوق]] و [[مصالح مردم]]، بر [[قانون]] [[استوار]] است و تا زمانی‌که [[قانون]] به [[اجرا]] در نیاید و همگان بدان پای‌بند نباشند، صرف وضع و تصویب آن، اثری ندارد. از این‌رو، در [[جامعه اسلامی]] که به معنای دقیق کلمه، جامعه‌ای براساس “حاکمیّت قانون” است‌، نه تنها عموم [[مردم]]، ملزم به [[پیروی]] از قوانین‌اند، بلکه [[حاکمان]] [[جامعه]] به [[پیروی]] از [[قانون]] سزاوارترند؛ چرا که، [[بی‌اعتنایی]] آنها به قوانینی که خود، مروّج و مجری آن‌اند، شکسته‌شدن [[حرمت]] [[قانون]] است و [[بی‌اعتنایی]] دیگران به [[قانون]] را به دنبال خواهد داشت. مجریان قانون‌، در [[درجه]] نخست، باید خود، ملتزم به [[قانون]] باشند تا بتوانند دیگران را به [[اجرای قوانین]]، [[تشویق]] و [[تحریض]] کنند‌.
===[[دلیل عقلی]]===
*در [[جامعه اسلامی]]، مراد از [[قوانین]]، اعم از [[احکام دینی]] و [[احکام حکومتی]] است‌؛ چون‌، علاوه بر [[قوانین]] [[شرعی]] که [[حاکم]]، تنها، بیان‌کننده آنهاست و مجاز به هیچ‌گونه دخل و تصرّفی در آنها نیست، دسته دیگری از [[قوانین]]، دستورهای [[حکومتی]] [[حاکم]] است که در شرایط مختلف، از او صادر می‌شود.[[ اطاعت]] از [[حاکم]]، در هر دو عرصه، مورد نظر ما، در این بحث است.
# اطاعت از امام، [[اطاعت]] از خداست: [[حق]] تقنین و [[قانون گذاری]] عقلاً برای [[خداوند]] است: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] واسطه [[ابلاغ]] [[قوانین الهی]] به مردمند: {{متن قرآن|بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ}}<ref>«ای پیامبر!  آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>. و از پیش خود دخل و تصرفی در این [[قوانین]] ندارند: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳ ـ ۴</ref>، بنابراین اطاعت ایشان در [[حقیقت]] اطاعت خداست: {{متن حدیث|من اطاع الرسول فقد اطاع الله}}<ref>بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۸۵.</ref> و از آنجا که [[امام]] [[جانشین پیامبر]] است، اطاعت از امام به منزله [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] است و اطاعت از خدا و پیامبرش عقلاً لازم است، پس اطاعت ایشان هم به‌لحاظ [[عقلی]] لازم خواهد بود.  
*در [[نظام سیاسی اسلام]]، بنابر مبنای [[نصب الهی]] [[حاکم]] از جانب [[خداوند]] - که مردم‌، موظّف به [[اطاعت]] از اویند و به تعبیر دقیق‌تر، موظّف به [[اطاعت]] از [[اوامر الهی]] هستند - همین‌که عدّه‌ای از [[مردم]] با [[بیعت]] و [[وفاداری]] نسبت به [[حاکم]]، [[مشروعیت]] [[الهی]] و [[ولایت]] بالقوۀ او را فعلیت بخشند و در جهت [[حمایت]] از او، زمینه تحقّق حکومتش را فراهم سازند‌، کافی است و نیاز به [[بیعت]] یا [[انتخاب]] [[مجدّد]] نیست؛ حتّی اگر [[رأی]] [[اکثریت]] [[مردم]] دریافت نشده باشد یا حتّی اکثریّت با آن [[مخالف]] باشند. بلکه تحقّق [[ولایت]] و [[رهبری]] [[حاکم]] منصوب‌، با [[بیعت]] و [[وفاداری]] [[نسل]] گذشته، به [[قوّت]] خود باقی است و نیازی به [[وفاداری]] [[نسل]] حاضر نیست؛ مگر آن‌که [[مردم]]، در زمان و شرایطی دیگر، بدون آن‌که [[وظیفه]] [[دینی]] [[اعتراض]] و [[شورش]] بر “حاکم واجد شرایط و توانا بر انجام دادن [[وظایف]] [[شرعی]] و قانونی‌” را داشته باشند، بر او بشورند و او را از [[حاکمیّت]]، ساقط کنند که در این‌صورت، البته، [[حاکم]] [[منصوب]]، عملا، از صحنه [[اجتماع]] حذف شده و [[ولایتی]] نخواهد داشت‌؛ هرچند‌، [[ولایت]] بالقوّه‌اش باقی است‌؛ چرا که، فرض بر این است که عملی مرتکب نشده تا شرعا از [[ولایت]]، ساقط شود. به هر حال‌، در [[نظام اسلامی]]، [[مشروعیّت]] [[حاکم اسلامی]] که پشتوانه [[الهی]] دارد، وابسته به [[بیعت]] اکثریّت با وی نیست‌، هرچند [[بیعت]] اکثریّت، بر [[استحکام]] [[حکومت]] او خواهد افزود. نکته دیگر، آن‌که مقصود از [[اطاعت از حاکم]]، تنها [[اطاعت]] از شخص [[حاکم]] نیست، بلکه، پای‌بندی به [[مرجع]] صدور [[قوانین]] مطابق با [[شریعت]] و مقرّرات [[اجتماعی]] و [[پیروی]] از تصمیمات مجموعه دولتمردان در [[نظام اسلامی]] است که به نحوی به [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] منسوب هستند<ref>[[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[علوم سیاسی (نشریه)|فصلنامه علوم سیاسی]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، ص118.</ref>.
# [[حفظ نظام اسلامی]]، ملاک [[وجوب اطاعت]] مطلق از امام: [[فلسفه امامت]] حفظ نظام اسلامی است که پیامبر آن را تأسیس کرده است و [[وجود امام]] همچون رشته‌ای است که [[پیوستگی]] [[امت]]، برای اجرای برنامه‌های انسان‌ساز [[اسلام]] و پیاده کردن قوانین الهی به او بستگی دارد. در واقع [[امامت]]، ضامن [[تکامل]] مادی و [[معنوی]] [[جامعه بشری]] است و این مهم با اطاعت از امام محقق می‌شود.
# [[نصب امام]] از طرف خداوند مستلزم [[لزوم اطاعت]]: اطاعت از امام، در حقیقت اطاعت از [[اراده الهی]] است؛ زیرا [[نصب]] امامی که [[حدود الهی]] را [[اجرا]] و از [[دین خدا]] [[دفاع]] کند و با [[حکمت]]، [[موعظه]] و [[حجت کامل]]، [[مردم]] را به [[راه خدا]] [[دعوت]] کند و [[عالم]] به [[سیاست]] باشد، بر خداوند [[واجب]] است و در مقابل، [[پیروی]] از او نیز بر مردم واجب است، در غیر این صورت [[نقض غرض]] می‌شود. به بیان دیگر [[آفریدن]] [[امام]] و اعطای [[منصب امامت]] به او لطفی است از جانب [[خداوند]] که [[مکلفان]] در مقابل این [[لطف]] باید [[امامت]] او را بپذیرند و از او [[اطاعت]] کنند و او را [[یاری]] کنند<ref>ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، قاعده لطف و وجوب امامت؛ پورحسین، احسان، فصلنامه علوم سیاسی، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، ص۱۱۸؛ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا، ج۲؛ خراسانی، ابوالفضل، مشروعیت، پیامد کلامی‌انگاری امامت، حکمت اسراء، پاییز ۱۳۸۹ ـ ش۵ (از صفحه ۱۱۳ تا ۱۳۸).</ref>.


==معنای [[اطاعت]] [[اولو الامر]]==
===[[دلیل نقلی]]===
==[[لزوم]] [[اطاعت از اولی الأمر]]==
# [[قرآن]]: [[قرآن کریم]] در کنار امر به [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]، به [[اطاعت از اولی الأمر]] ([[ائمه معصومین]]) [[فرمان]] می‌دهد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. البته درباره مصداق [[اولی الأمر]] میان [[اهل سنت]] و [[شیعه]] [[اختلاف]] وجود دارد. [[مفسّران]] اهل سنت آن را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ پیامبر، [[خلفای راشدین]]، [[اهل]] [[علم]] و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و [[اهل حل و عقد]]<ref>جمعی از نخبگان جامعه اسلامی یا به تعبیر دیگرعده‌ای از افراد تاثیرگذار و عالمان به شریعت  که دارای دارای سه شرط عدالت، دانش کافی و رأی و تدبیر هستند.</ref> [[تطبیق]] کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.</ref>، امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، آن را [[امامان دوازده‌گانه]] دانسته‌اند، زیرا [[وجوب اطاعت]] مطلق، مانند اطاعت از خدا و [[رسول]]، در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و هرگز به‌کار خطا و [[زشت]] فرمان ندهد و چنین ویژگی را در [[امیران]] یا [[عالمان]] یا دیگران نمی‌توان یافت، بنابراین، [[اولی‌الامر]] به امامان دوازده‌گانه اختصاص دارد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌ـ‌۵۰۵؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۸، ۴۰۸‌ـ‌۴۱۲.</ref>. این مطلب در [[روایات]] فراوانی نیز مورد [[تأیید]] قرار گرفته است؛ [[امام باقر]]{{ع}} دربارۀ [[آیه اولی الامر]] می‌فرماید: «این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]] و ائمه معصومین نازل شده، خداوند آنها را در جایگاه [[پیامبران]] قرار داده است»<ref>«هی فی علیّ و فی الأئمّة، جعلهم اللّه مواضع الأنبیاء»، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۲ ص۱۷۱ به نقل از تفسیر عیاشی.</ref>.<ref>ر.ک: جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، اطاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۷ ـ ۵۳۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۸؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹؛ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۹۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۹۴؛ عیسی‌زاده، عیسی، تفسیر «اولی الامر» در آیه اطاعت و پاسخ‌گویی به اشکالات مخالفان در المیزان، مجله معرفت، آذر ۱۳۹۴، ش۲۱۶ (از صفحه ۱۱ تا ۲۴)؛ فقیهی، علی، مقاله حدود اطاعت از امام{{ع}} و فقیه با رویکردی به آرای امام خمینی؛ سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص۱۶۳-۱۷۰.</ref>  
*[[اولو الامر]] به معنای [[صاحبان فرمان]] است. [[قرآن]] در کنار [[اطاعت خدا]] و [[پیامبر]] به [[اطاعت از اولی الأمر]] [[فرمان]] می‌دهد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۸۲؛ [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۲۵-۱۲۹؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۷؛ [[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref> در این آیۀ شریفه [[اطاعت از اولی الامر]] در کنار [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] قرار داده شده و بدون تردید [[امتثال]] و [[فرمان برداری]] مطلق و بدون قید و شرط از [[دستورات]] [[خدا]] و [[رسول]] لازم و ضروری است، بنابراین [[اطاعت از اولی الامر]] هم به صورت مطلق لازم و ضروری است<ref>تفسیر المیزان، ج ۵، ص ۳۹۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]] ص ۱۲۵-۱۲۹</ref> [[اطاعت از امام]]، به عنوان یک وظیفۀ [[واجب]] و به خاطر [[بزرگداشت امامت]] است: {{متن حدیث|وَ الطَّاعَةَ تَعْظِیماً لِلْإِمَامَة}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح) حکمت ۲۵۲ </ref> [[حق اطاعت]]، یکی از دو [[حق امام]] بر [[امت]] است، [[حق]] دیگر، [[یاری]] و [[نصرت]] است. اگر [[اطاعت از امام]] نباشد، [[امام]] هم نمی‌تواند [[مسؤولیت]] [[رهبری]] و [[هدایت]] را انجام دهد. [[اطاعت]] مردمی، پشتوانۀ [[قدرت]] [[اجتماعی]] و باز شدن دست [[امام]] در عمل به [[اسلام]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۸۲؛ [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۷.</ref>.
# [[روایات]]: در روایات بسیاری، از [[امام]] با عنوان «[[مفترض الطاعه]]» یاد شده، یعنی کسی که [[اطاعت]] از او [[واجب]] است، از جمله روایتی که در [[کافی]] [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً إِمَامٌ فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ طَاعَتَه وَ أَنَّ الْحَسَنَ إِمَامٌ فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ طَاعَتَه‏...‏}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۸۶.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} [[واجب الاطاعه]] بودن را یکی از [[ویژگی‌های امام]] می‌داند<ref>{{متن حدیث|وَ الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا یَجْهَل‏.... عَالِمٌ بِالسِّیَاسَةِ مَفْرُوضُ‏ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ الکافی، ج۱، ص۵۰۰؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۲؛ الأمالی، صدوق، ص۶۷۹؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۸۰؛ معانی الأخبار، ص۱۰۰.</ref>. طبق روایتی که ایشان از پدرانشان از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده‌اند، [[اطاعت از ائمه]]{{ع}}، [[اطاعت از خداوند]] بوده و [[نافرمانی]] از آنان، نافرمانی از [[خداوند]] است<ref>{{متن حدیث|قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ{{ع}}مَنْ أَطَاعَهُمْ‏ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ هُمُ الْوَسِیلَةُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۵۸.</ref>. از [[امام باقر]]{{ع}} پرسیده شد، [[حقّ]] امام بر [[مردم]] چیست؟ فرمودند: «حقّ امام بر مردم آن است که به سخنان او گوش فرا دهند و از او اطاعت کنند»<ref> {{متن حدیث|مَا حَقُّ الْإِمَامِ عَلَی النَّاسِ قَالَ حَقُّهُ عَلَیْهِمْ أَنْ یَسْمَعُوا لَهُ وَ یُطِیعُوا}}؛ کافی، ج۱، ص۴۰۵.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز می‌فرمایند: «یکی از [[حقوق]] من بر گردن شما [[اطاعت]] از من است»<ref>{{متن حدیث|وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ... وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُم‌}}؛ بحارالأنوار، ج۳۴، ص۴۸.</ref>. همچنین شخصی از [[امام صادق]]{{ع}} [[سؤال]] می‌کند: آیا اطاعت از شما [[واجب]] است؟ [[حضرت]] می‌فرماید: آری، [[راوی]] می‌پرسد: مثل اطاعت از [[علی بن ابی طالب]]؟ حضرت [[پاسخ]] می‌دهد: آری»<ref>{{متن حدیث|سَأَلَ رَجُلٌ فَارِسِیٌّ أَبَا الْحَسَنِ{{ع}}فَقَالَ طَاعَتُکَ مُفْتَرَضَةٌ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ مِثْلُ طَاعَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ{{ع}}فَقَالَ نَعَم‏}}؛ الکافی، ج۱، ص۱۸۷.</ref>.<ref>ر.ک: حسینی، سید احمد، نصب الاهی امام معصوم{{ع}} از منظر اهل بیت{{عم}}، معرفت کلامی، بهار ۱۳۸۹، ش۱،ص ۱۶۳  ـ ۱۸۷؛ روشن، علی و دهقان، رحیم، نظریه یکسانی مفهوم امامت و مقام افتراض طاعت تحلیل مستندات و پیامدها، حکمت اسلامی، سال ۹۸ شماره ۴ (صفحه ۱۵۱ ـ ۱۷۳)؛ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا، ج۲؛ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص۹۷ـ ۹۸.</ref>


==مصداق [[اولی الأمر]]==
==گستره [[اطاعت از امام]]==
* [[مفسّران]] [[اهل سنت]] [[اولی‌الامر]] را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ [[پیامبر]]، [[خلفای راشدین]]، [[اهل]] [[علم]] و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و [[اهل حل و عقد]] [[تطبیق]] کرده‌اند<ref>جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.</ref>، مثلا گفته شده است: "اگر شخصی مسلّط، که به [[زور]] [[قدرت]] را به دست آورده است، حتّی [[قوانین]] [[شریعت]] را نداند و [[ظالم]] و [[فاسق]] و [[فاجر]] باشد، باید از او [[اطاعت]] کرد"<ref>برای اطلاع از نمونه‌های بیشتر ر.ک: حماسۀ غدیر، محمّد رضا حکیمی ص ۱۳۲</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۸.</ref> امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، بر‌اساس بی‌قید و شرط بودن امر به [[اطاعت]] از [[اولی‌الامر]]، [[لزوم عصمت]] [[اولی‌الامر]] را استفاده کرده و آن را بر [[امامان دوازده‌گانه]]{{ع}} [[تطبیق]] داده‌اند. چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و این ویژگی اختصاص به [[امامان]] دوازدگانه دارد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌ـ‌۵۰۵؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۸، ۴۰۸‌ـ‌۴۱۲.</ref>.<ref>ر.ک. [[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۵۲۷ – ۵۳۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص۹۴.</ref> [[رسول خدا]]{{صل}} مصادیق [[اولی‌الامر]] را [[فرزندان علی]] و [[فاطمه]]{{ع}} برشمرده‌اند<ref>{{متن حدیث|قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۸.</ref>
بر اساس [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} همان گونه که [[فرمانبرداری]] مطلق و بدون قید و شرط از [[دستورات]] [[خدا]] و [[رسول]] لازم و ضروری است، اطاعت از همه دستورات [[اولی الامر]] هم به صورت مطلق لازم و ضروری است<ref>طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۰؛ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی، ج۴، ص۶۲۰.</ref>. بنابراین، [[اوامر]] [[امام]] در همه [[شئون]] [[دینی]]، [[دنیوی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و غیر آن لازم‌الاجراست<ref>ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص ۱۲۵-۱۲۹؛ ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۸۱-۸۲.</ref>.
==گستره [[اطاعت از اولی الأمر]]==
* [[اطاعت از اولی الامر]] یعنی [[امامان]]{{ع}} براساس [[آیه]] مطلق است اما [[اطاعت]] از [[امیران]] و [[رهبران سیاسی جامعه]] [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس [[مصالح عمومی اجتماعی]] بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸.</ref>. در [[روایات‌]] نیز [[نقل]] شده که [[اطاعت]]، در معروف است و در [[فرمان]] به‌ [[معصیت]] روا نیست<ref>صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مصطفی جعفر‌پیشه‌ فرد|جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>


==[[اثبات وجوب اطاعت اولی‌الامر]] ==
از [[روایات]] نیز استفاده می‌شود اطاعت از امام به صورت مطلق واجب است؛ چنانچه مرحوم [[کلینی]] [[احادیث]] متعددی را تحت عنوان «[[وجوب]] [[اطاعت از ائمه]]»<ref>الکافی، ج۱، ص۱۸۵.</ref> [[نقل]] کرده است که بر [[لزوم]] اطاعت از امام به صورت مطلق [[دلالت]] دارند؛ از جمله روایتی که از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۸۶.</ref> ما گروهی هستیم که [[خداوند]] [[اطاعت]] از ما را [[واجب]] گردانیده است. در همه این [[روایات]] [[لزوم]] [[اطاعت از ائمه]] به صورت مطلق آمده و هیچ قید و شرطی ندارد.
 
بنابراین [[اطاعت از اولی الامر]] یعنی [[امامان]]{{ع}} براساس [[آیه]]، مطلق است؛ اما اطاعت از [[امیران]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه]]، اطاعت مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس [[مصالح عمومی]] [[اجتماع]] بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد<ref>جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸.</ref>. در [[روایات‌]] نیز نقل شده که اطاعت در معروف است و در [[فرمان]] به‌ [[معصیت]] روا نیست<ref>صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶.</ref>.<ref>ر.ک: جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، اطاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۵؛ فقیهی، علی، مقاله حدود اطاعت از امام{{ع}} و فقیه با رویکردی به آرای امام خمینی.</ref>
 
==رابطه [[اطاعت از امام]] با [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]==
اطاعت از امام و پیامبر، شعاعی از [[اطاعت خداوند]] است. [[امامت]]، [[منصب الهی]] است و باتوجه به اوصاف و شرایطی که برای [[امام]] بیان شده و اختیارات و مسئولیت‌هایی که خداوند به امام تنفیذ کرده، اطاعت از امام نیز واجب و لازم است. در [[حقیقت]] [[اطاعت از پیامبر]] و امام در طول [[اطاعت از خداوند]] است و مبنای [[حق]] در [[حاکمیت سیاسی]]، [[فرمان الهی]] است؛ زیرا [[حق حاکمیت]]، مخصوص خداوند است و فقط او میتواند، کسی را در [[جامعه بشری]] [[حاکم]] گرداند. همچنین به جهت اینکه امامت، [[جانشینی پیامبر]] است، اطاعت از امام نیز مانند اطاعت از پیامبر واجب است<ref>مصباح الهدایة، بهبهانی، ص۱۲۶.</ref>.
 
اطاعت از امام در واقع، [[امتثال]] و [[فرمانبرداری]] [[اوامر و نواهی الهی]] است<ref>کتاب الألفین، ص۶۵.</ref>. امام با پشتوانه [[وحیانی]]، همان حکمی را که خداوند [[صلاح]] دیده به طور مستقیم بیان کند، صادر می‌کند و هیچ گاه در بیان [[حکم]] [[الله]] دچار [[خطا]] و [[اشتباه]] نمی‌شود، از این رو نظر امام، همواره موافق [[احکام الهی]] است. یکی از شواهد پشتوانه [[وحیانی]] [[ائمه]] [[تأیید]] ایشان به [[روح القدس]] است که در [[روایات]] به آن اشاره شده است<ref>{{متن حدیث|عنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}بِمَا تَحْکُمُونَ إِذَا حَکَمْتُمْ فَقَالَ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ حُکْمِ دَاوُدَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَیْنَا شَیْ‏ءٌ لَیْسَ عِنْدَنَا تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ}}؛ بصائر الدرجات ج۱، ص۴۵۱.</ref>. [[شاهد]] دیگری که بیانگر [[تأیید الهی]] آموزه‌های [[امامان]] است، روایات باب [[تفویض]] است که [[خداوند]] پس از [[تأدیب]] [[پیامبر]] اموری را به ایشان تفویض کرده است و در این روایات [[ذکر]] شده که این تفویض برای [[امتحان]] [[اطاعت پذیری]] [[مردم]] است. همچنین در روایات بیان شده هر آنچه به پیامبر تفویض شده بود، به ائمه تفویض شده است<ref>کافی ج۱، ص۲۶۵ ـ ۲۶۹ روایات ذیل باب {{عربی|التَّفْوِیضِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِلَی الْأَئِمَّةِ{{ع}}فِی أَمْرِ الدِّین‏}} از جمله این روایات این روایت است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَی نَبِیِّهِ ص أَمْرَ خَلْقِهِ لِیَنْظُرَ کَیْفَ طَاعَتُهُمْ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}</ref>.
 
امر به [[اطاعت از اولی الأمر]] (امامان)، در کنار امر به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]]، در [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}} نشان می‌دهد [[اطاعت از امام]]، همانند اطاعت از خدا و رسول بوده و مطلقا [[واجب]] است و همان گونه که پیامبر بر خلاف [[دین]] و [[فرامین الهی]] به [[گناه]] [[فرمان]] نمی‌دهد، [[امام]] نیز چنین فرمانی صادر نمی‌کند<ref>ر.ک: ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۸۱-۸۲؛ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا، ج۲؛ روشن، علی و دهقان، رحیم، نظریه یکسانی مفهوم امامت و مقام افتراض طاعت تحلیل مستندات و پیامدها، حکمت اسلامی، سال ۹۸ ش ۴ (صفحه ۱۵۱ ـ ۱۷۳).</ref>.
 
==آثار و نتایج اطاعت از امام==
از آنجا که اطاعت از امام اطاعت از خدا و رسول است لذا آثار و نتایجی که [[اطاعت خدا]] و رسول دارد، [[اطاعت از امام]] نیز آنها را دارد، از جمله اینکه اطاعت از امام موجب قرار گرفتن در کنار کسانی است که به آنها [[نعمت]] داده شده است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. علاوه بر اینکه اطاعت از امام آثار دیگری هم به دنبال دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:
#تحقق [[حاکمیت خدا]] و [[مشروعیت]] [[جانشینی]] [[خداوند]]: [[مظهر]] اتم و اکمل این جانشینی، [[انبیا]] هستند که مجریان [[حکومت اسلامی]] اند. پس از [[پیامبران]] [[انسان‌های کامل]] که از مرتبه برین [[علم]] به [[اسمای الهی]] بهره‌مند هستند، از [[برترین]] مرتبه [[خلافت الهی]] نیز برخوردارند<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۴۰.</ref>، [[اجرای احکام الهی]] را برعهده دارند که [[اطاعت]] از آنها زمینه [[اجرای احکام]] را فراهم می‌سازد. اطاعت مردمی، پشتوانۀ [[قدرت]] [[اجتماعی]] و بسط ید [[امام]] در عمل به [[اسلام]] است<ref>ر.ک: خراسانی، ابوالفضل، مشروعیت، پیامد کلامی‌انگاری امامت، حکمت اسراء، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۵ (از صفحه ۱۱۳ تا ۱۳۸)؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۸۲.</ref>.
# [[حفظ نظام اسلامی]]: [[امامت]]، ضامن [[تکامل]] مادی و [[معنوی]] [[جامعه بشری]] است. امامت نزد [[شیعه]] [[منصب]] و [[مقام]] [[الهی]] است که [[وظیفه]] او پس از [[پیامبر]]، تداوم بخشیدن به [[وظایف]] [[رسالت]] است، به جز [[تلقی وحی]] و پی‌ریزی [[شریعت]] که ویژه پیامبر است. البته [[اطاعت از حاکم]] اختصاص به حکومت اسلامی ندارد و بقای هر [[حکومتی]] و [[اجرای قوانین]] مبتنی بر اطاعت [[مردم]] از [[حاکم]] [[جامعه]] است که در [[جامعه اسلامی]]، [[حکومت]] باید در دست امام باشد و اطاعت از او موجب بقاء حکومت است<ref>ر.ک: خراسانی، ابوالفضل، مشروعیت، پیامد کلامی‌انگاری امامت، حکمت اسراء، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۵ (از صفحه ۱۱۳ تا ۱۳۸)؛  پورحسین، احسان، فصلنامه علوم سیاسی، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، ص۱۱۸.</ref>.


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==

نسخهٔ ‏۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۴۱


متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.

اطاعت از امام به معنای پیروی و عمل به دستورات امام معصوم(ع) است، از آنجا که اطاعت از امام، همان اطاعت از خدا و پیامبر است، به حکم عقل اطاعت از امام نیز واجب است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱]. اطاعت از امام موجب تحقق حاکمیت خداوند و مشروعیت جانشینی خدا و حفظ نظام اسلامی است.

معناشناسی اطاعت از امام

اطاعت به‌معنای پذیرش فرمان دیگری[۲] و پیروی همراه با فروتنی و اختیار است. به همین جهت گفته شده اطاعت یعنی ترتیب اثر دادن و انجام کاری بدون اجبار و موافق اراده شخص دیگری که مقام بالاتری دارد[۳].

امام هم در لغت به کسی گفته می‌شود که در رفتار و گفتار به او اقتدا می‌شود[۴]، کسی که در امور پیشقدم می‌شود[۵]، همچنین به الگو و نمونه هم امام گفته می‌شود[۶]. در تعریف اصطلاحی امام میان شیعه و اهل سنت اختلاف وجود دارد، اهل سنت امامت را ریاست همگانی در امور دینی و دنیایی می‌دانند که همان خلافت ظاهری است، ولی در نظر شیعه امام جانشین پیامبر در تبلیغ احکام، برپا داشتن حدود الهی، پاسداری از دین خداوند و تربیت نفوس بشر است؛ در واقع امامت علاوه بر شأن دنیایی، مقامی الهی و معنوی است.

بنابراین اطاعت از امام به معنای پیروی و عمل به دستورات امام معصوم است. البته همان گونه که اشاره شد امام جانشین پیامبر است و همه شؤون پیامبر را دارد به غیر از شأن پیامبری و رسالت که به پیامبر اختصاص دارد[۷].

ادله لزوم اطاعت از امام

دلیل عقلی

  1. اطاعت از امام، اطاعت از خداست: حق تقنین و قانون گذاری عقلاً برای خداوند است: إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ[۸]، پیامبران و ائمه معصومین واسطه ابلاغ قوانین الهی به مردمند: بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ[۹]. و از پیش خود دخل و تصرفی در این قوانین ندارند: وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى[۱۰]، بنابراین اطاعت ایشان در حقیقت اطاعت خداست: «من اطاع الرسول فقد اطاع الله»[۱۱] و از آنجا که امام جانشین پیامبر است، اطاعت از امام به منزله اطاعت از خدا و پیامبر است و اطاعت از خدا و پیامبرش عقلاً لازم است، پس اطاعت ایشان هم به‌لحاظ عقلی لازم خواهد بود.
  2. حفظ نظام اسلامی، ملاک وجوب اطاعت مطلق از امام: فلسفه امامت حفظ نظام اسلامی است که پیامبر آن را تأسیس کرده است و وجود امام همچون رشته‌ای است که پیوستگی امت، برای اجرای برنامه‌های انسان‌ساز اسلام و پیاده کردن قوانین الهی به او بستگی دارد. در واقع امامت، ضامن تکامل مادی و معنوی جامعه بشری است و این مهم با اطاعت از امام محقق می‌شود.
  3. نصب امام از طرف خداوند مستلزم لزوم اطاعت: اطاعت از امام، در حقیقت اطاعت از اراده الهی است؛ زیرا نصب امامی که حدود الهی را اجرا و از دین خدا دفاع کند و با حکمت، موعظه و حجت کامل، مردم را به راه خدا دعوت کند و عالم به سیاست باشد، بر خداوند واجب است و در مقابل، پیروی از او نیز بر مردم واجب است، در غیر این صورت نقض غرض می‌شود. به بیان دیگر آفریدن امام و اعطای منصب امامت به او لطفی است از جانب خداوند که مکلفان در مقابل این لطف باید امامت او را بپذیرند و از او اطاعت کنند و او را یاری کنند[۱۲].

دلیل نقلی

  1. قرآن: قرآن کریم در کنار امر به اطاعت از خدا و پیامبر، به اطاعت از اولی الأمر (ائمه معصومین) فرمان می‌دهد: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۳]. البته درباره مصداق اولی الأمر میان اهل سنت و شیعه اختلاف وجود دارد. مفسّران اهل سنت آن را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب‌ پیامبر، خلفای راشدین، اهل علم و فقه، فرماندهان جنگی، والیان و حاکمان و اهل حل و عقد[۱۴] تطبیق کرده‌اند[۱۵]، امّا بیشتر مفسران شیعه، آن را امامان دوازده‌گانه دانسته‌اند، زیرا وجوب اطاعت مطلق، مانند اطاعت از خدا و رسول، در صورتی پذیرفتنی است که فرد از خطا مصون باشد و هرگز به‌کار خطا و زشت فرمان ندهد و چنین ویژگی را در امیران یا عالمان یا دیگران نمی‌توان یافت، بنابراین، اولی‌الامر به امامان دوازده‌گانه اختصاص دارد[۱۶]. این مطلب در روایات فراوانی نیز مورد تأیید قرار گرفته است؛ امام باقر(ع) دربارۀ آیه اولی الامر می‌فرماید: «این آیه در شأن علی و ائمه معصومین نازل شده، خداوند آنها را در جایگاه پیامبران قرار داده است»[۱۷].[۱۸]
  2. روایات: در روایات بسیاری، از امام با عنوان «مفترض الطاعه» یاد شده، یعنی کسی که اطاعت از او واجب است، از جمله روایتی که در کافی نقل شده است: «أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً إِمَامٌ فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ طَاعَتَه وَ أَنَّ الْحَسَنَ إِمَامٌ فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ طَاعَتَه‏...‏»[۱۹]. امام رضا(ع) واجب الاطاعه بودن را یکی از ویژگی‌های امام می‌داند[۲۰]. طبق روایتی که ایشان از پدرانشان از رسول خدا(ص) نقل کرده‌اند، اطاعت از ائمه(ع)، اطاعت از خداوند بوده و نافرمانی از آنان، نافرمانی از خداوند است[۲۱]. از امام باقر(ع) پرسیده شد، حقّ امام بر مردم چیست؟ فرمودند: «حقّ امام بر مردم آن است که به سخنان او گوش فرا دهند و از او اطاعت کنند»[۲۲]. امیرمؤمنان(ع) نیز می‌فرمایند: «یکی از حقوق من بر گردن شما اطاعت از من است»[۲۳]. همچنین شخصی از امام صادق(ع) سؤال می‌کند: آیا اطاعت از شما واجب است؟ حضرت می‌فرماید: آری، راوی می‌پرسد: مثل اطاعت از علی بن ابی طالب؟ حضرت پاسخ می‌دهد: آری»[۲۴].[۲۵]

گستره اطاعت از امام

بر اساس آیه شریفه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ همان گونه که فرمانبرداری مطلق و بدون قید و شرط از دستورات خدا و رسول لازم و ضروری است، اطاعت از همه دستورات اولی الامر هم به صورت مطلق لازم و ضروری است[۲۶]. بنابراین، اوامر امام در همه شئون دینی، دنیوی، سیاسی، اجتماعی و غیر آن لازم‌الاجراست[۲۷].

از روایات نیز استفاده می‌شود اطاعت از امام به صورت مطلق واجب است؛ چنانچه مرحوم کلینی احادیث متعددی را تحت عنوان «وجوب اطاعت از ائمه»[۲۸] نقل کرده است که بر لزوم اطاعت از امام به صورت مطلق دلالت دارند؛ از جمله روایتی که از امام صادق(ع) نقل شده است: «نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا»[۲۹] ما گروهی هستیم که خداوند اطاعت از ما را واجب گردانیده است. در همه این روایات لزوم اطاعت از ائمه به صورت مطلق آمده و هیچ قید و شرطی ندارد.

بنابراین اطاعت از اولی الامر یعنی امامان(ع) براساس آیه، مطلق است؛ اما اطاعت از امیران و رهبران سیاسی جامعه، اطاعت مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که فرمانروایی آنها بر اساس مصالح عمومی اجتماع بوده و عصیان و تخطّی از اوامر الهی نباشد[۳۰]. در روایات‌ نیز نقل شده که اطاعت در معروف است و در فرمان به‌ معصیت روا نیست[۳۱].[۳۲]

رابطه اطاعت از امام با اطاعت از خدا و پیامبر

اطاعت از امام و پیامبر، شعاعی از اطاعت خداوند است. امامت، منصب الهی است و باتوجه به اوصاف و شرایطی که برای امام بیان شده و اختیارات و مسئولیت‌هایی که خداوند به امام تنفیذ کرده، اطاعت از امام نیز واجب و لازم است. در حقیقت اطاعت از پیامبر و امام در طول اطاعت از خداوند است و مبنای حق در حاکمیت سیاسی، فرمان الهی است؛ زیرا حق حاکمیت، مخصوص خداوند است و فقط او میتواند، کسی را در جامعه بشری حاکم گرداند. همچنین به جهت اینکه امامت، جانشینی پیامبر است، اطاعت از امام نیز مانند اطاعت از پیامبر واجب است[۳۳].

اطاعت از امام در واقع، امتثال و فرمانبرداری اوامر و نواهی الهی است[۳۴]. امام با پشتوانه وحیانی، همان حکمی را که خداوند صلاح دیده به طور مستقیم بیان کند، صادر می‌کند و هیچ گاه در بیان حکم الله دچار خطا و اشتباه نمی‌شود، از این رو نظر امام، همواره موافق احکام الهی است. یکی از شواهد پشتوانه وحیانی ائمه تأیید ایشان به روح القدس است که در روایات به آن اشاره شده است[۳۵]. شاهد دیگری که بیانگر تأیید الهی آموزه‌های امامان است، روایات باب تفویض است که خداوند پس از تأدیب پیامبر اموری را به ایشان تفویض کرده است و در این روایات ذکر شده که این تفویض برای امتحان اطاعت پذیری مردم است. همچنین در روایات بیان شده هر آنچه به پیامبر تفویض شده بود، به ائمه تفویض شده است[۳۶].

امر به اطاعت از اولی الأمر (امامان)، در کنار امر به اطاعت از خدا و رسول، در آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ نشان می‌دهد اطاعت از امام، همانند اطاعت از خدا و رسول بوده و مطلقا واجب است و همان گونه که پیامبر بر خلاف دین و فرامین الهی به گناه فرمان نمی‌دهد، امام نیز چنین فرمانی صادر نمی‌کند[۳۷].

آثار و نتایج اطاعت از امام

از آنجا که اطاعت از امام اطاعت از خدا و رسول است لذا آثار و نتایجی که اطاعت خدا و رسول دارد، اطاعت از امام نیز آنها را دارد، از جمله اینکه اطاعت از امام موجب قرار گرفتن در کنار کسانی است که به آنها نعمت داده شده است: وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۳۸]. علاوه بر اینکه اطاعت از امام آثار دیگری هم به دنبال دارد که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. تحقق حاکمیت خدا و مشروعیت جانشینی خداوند: مظهر اتم و اکمل این جانشینی، انبیا هستند که مجریان حکومت اسلامی اند. پس از پیامبران انسان‌های کامل که از مرتبه برین علم به اسمای الهی بهره‌مند هستند، از برترین مرتبه خلافت الهی نیز برخوردارند[۳۹]، اجرای احکام الهی را برعهده دارند که اطاعت از آنها زمینه اجرای احکام را فراهم می‌سازد. اطاعت مردمی، پشتوانۀ قدرت اجتماعی و بسط ید امام در عمل به اسلام است[۴۰].
  2. حفظ نظام اسلامی: امامت، ضامن تکامل مادی و معنوی جامعه بشری است. امامت نزد شیعه منصب و مقام الهی است که وظیفه او پس از پیامبر، تداوم بخشیدن به وظایف رسالت است، به جز تلقی وحی و پی‌ریزی شریعت که ویژه پیامبر است. البته اطاعت از حاکم اختصاص به حکومت اسلامی ندارد و بقای هر حکومتی و اجرای قوانین مبتنی بر اطاعت مردم از حاکم جامعه است که در جامعه اسلامی، حکومت باید در دست امام باشد و اطاعت از او موجب بقاء حکومت است[۴۱].

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  2. مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۴۳۱; المصباح، ج۲، ص۳۸۰؛ مفردات الفاظ قرآن کریم واژه «طوع».
  3. رسائل سید مرتضی (مجموعه دوم)، ص۲۷۵ ـ ۲۷۶، رساله حدود و حقائق؛ موسوعة الفقهیة المیسرة ج۴، ص۱۱.
  4. کتاب العین ج ۸ ص ۴۲۸؛ معجم المقاییس اللغة، ج‏۱، ص۲۸؛ مفردات ألفاظ القرآن، ص۸۷.
  5. معجم المقاییس اللغة، ج‏۱، ص: ۲۸.
  6. لسان العرب، ج‏۱۲، ص: ۲۵.
  7. ر.ک: مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص۹۸؛ حیدری اصفهانی، ‌‌‌اطاعت‌ از خاتم پیامبران در قرآن کریم؛ جعفر پیشه، مصطفی، دائرة المعارف قرآن ج۳، ص۵۲۷؛ عیسی‌زاده، عیسی، تفسیر «اولی الامر» در آیه اطاعت و پاسخ‌گویی به اشکالات مخالفان در المیزان، مجله معرفت، آذر ۱۳۹۴، ش ۲۱۶ (از صفحه ۱۱ تا ۲۴).
  8. «داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.
  9. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.
  10. «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳ ـ ۴
  11. بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۸۵.
  12. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، قاعده لطف و وجوب امامت؛ پورحسین، احسان، فصلنامه علوم سیاسی، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، ص۱۱۸؛ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا، ج۲؛ خراسانی، ابوالفضل، مشروعیت، پیامد کلامی‌انگاری امامت، حکمت اسراء، پاییز ۱۳۸۹ ـ ش۵ (از صفحه ۱۱۳ تا ۱۳۸).
  13. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  14. جمعی از نخبگان جامعه اسلامی یا به تعبیر دیگرعده‌ای از افراد تاثیرگذار و عالمان به شریعت که دارای دارای سه شرط عدالت، دانش کافی و رأی و تدبیر هستند.
  15. جامع‌البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴‌ـ‌۱۴۵.
  16. مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۰۰؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۴۹۷‌ـ‌۵۰۵؛ المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸‌ـ‌۳۹۸، ۴۰۸‌ـ‌۴۱۲.
  17. «هی فی علیّ و فی الأئمّة، جعلهم اللّه مواضع الأنبیاء»، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج۲ ص۱۷۱ به نقل از تفسیر عیاشی.
  18. ر.ک: جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، اطاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۷ ـ ۵۳۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۸؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۲۵-۱۲۹؛ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۹۷؛ ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۹۴؛ عیسی‌زاده، عیسی، تفسیر «اولی الامر» در آیه اطاعت و پاسخ‌گویی به اشکالات مخالفان در المیزان، مجله معرفت، آذر ۱۳۹۴، ش۲۱۶ (از صفحه ۱۱ تا ۲۴)؛ فقیهی، علی، مقاله حدود اطاعت از امام(ع) و فقیه با رویکردی به آرای امام خمینی؛ سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص۱۶۳-۱۷۰.
  19. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۸۶.
  20. «وَ الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا یَجْهَل‏.... عَالِمٌ بِالسِّیَاسَةِ مَفْرُوضُ‏ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ الکافی، ج۱، ص۵۰۰؛ الغیبة، نعمانی، ص۲۲۲؛ الأمالی، صدوق، ص۶۷۹؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۱؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۸۰؛ معانی الأخبار، ص۱۰۰.
  21. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ(ع)مَنْ أَطَاعَهُمْ‏ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ‏ وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ هُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ هُمُ الْوَسِیلَةُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۵۸.
  22. «مَا حَقُّ الْإِمَامِ عَلَی النَّاسِ قَالَ حَقُّهُ عَلَیْهِمْ أَنْ یَسْمَعُوا لَهُ وَ یُطِیعُوا»؛ کافی، ج۱، ص۴۰۵.
  23. «وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ... وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُم‌»؛ بحارالأنوار، ج۳۴، ص۴۸.
  24. «سَأَلَ رَجُلٌ فَارِسِیٌّ أَبَا الْحَسَنِ(ع)فَقَالَ طَاعَتُکَ مُفْتَرَضَةٌ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ مِثْلُ طَاعَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)فَقَالَ نَعَم‏»؛ الکافی، ج۱، ص۱۸۷.
  25. ر.ک: حسینی، سید احمد، نصب الاهی امام معصوم(ع) از منظر اهل بیت(ع)، معرفت کلامی، بهار ۱۳۸۹، ش۱،ص ۱۶۳ ـ ۱۸۷؛ روشن، علی و دهقان، رحیم، نظریه یکسانی مفهوم امامت و مقام افتراض طاعت تحلیل مستندات و پیامدها، حکمت اسلامی، سال ۹۸ شماره ۴ (صفحه ۱۵۱ ـ ۱۷۳)؛ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا، ج۲؛ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص۹۷ـ ۹۸.
  26. طبرسی، فضل بن الحسن، مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۰؛ طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی، ج۴، ص۶۲۰.
  27. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص ۱۲۵-۱۲۹؛ ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۸۱-۸۲.
  28. الکافی، ج۱، ص۱۸۵.
  29. الکافی، ج۱، ص۱۸۶.
  30. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۵، ص‌۲۰۸.
  31. صحیح البخاری، ج‌۸، ص‌۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج‌۶، ص‌۵۲۵‌ـ‌۵۲۶.
  32. ر.ک: جعفرپیشه‌ فرد، مصطفی، اطاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۵۲۷ ـ ۵۳۵؛ فقیهی، علی، مقاله حدود اطاعت از امام(ع) و فقیه با رویکردی به آرای امام خمینی.
  33. مصباح الهدایة، بهبهانی، ص۱۲۶.
  34. کتاب الألفین، ص۶۵.
  35. «عنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)بِمَا تَحْکُمُونَ إِذَا حَکَمْتُمْ فَقَالَ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ حُکْمِ دَاوُدَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَیْنَا شَیْ‏ءٌ لَیْسَ عِنْدَنَا تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ»؛ بصائر الدرجات ج۱، ص۴۵۱.
  36. کافی ج۱، ص۲۶۵ ـ ۲۶۹ روایات ذیل باب التَّفْوِیضِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِلَی الْأَئِمَّةِ(ع)فِی أَمْرِ الدِّین‏ از جمله این روایات این روایت است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَی نَبِیِّهِ ص أَمْرَ خَلْقِهِ لِیَنْظُرَ کَیْفَ طَاعَتُهُمْ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»
  37. ر.ک: ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۸۱-۸۲؛ کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا، ج۲؛ روشن، علی و دهقان، رحیم، نظریه یکسانی مفهوم امامت و مقام افتراض طاعت تحلیل مستندات و پیامدها، حکمت اسلامی، سال ۹۸ ش ۴ (صفحه ۱۵۱ ـ ۱۷۳).
  38. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  39. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۴۰.
  40. ر.ک: خراسانی، ابوالفضل، مشروعیت، پیامد کلامی‌انگاری امامت، حکمت اسراء، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۵ (از صفحه ۱۱۳ تا ۱۳۸)؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۸۲.
  41. ر.ک: خراسانی، ابوالفضل، مشروعیت، پیامد کلامی‌انگاری امامت، حکمت اسراء، پاییز ۱۳۸۹، شماره ۵ (از صفحه ۱۱۳ تا ۱۳۸)؛ پورحسین، احسان، فصلنامه علوم سیاسی، مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه، ص۱۱۸.