اخلاق در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}})) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em؛"> | |||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal؛">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[اخلاق]]''' است. "'''[[اخلاق]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | |||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb( | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اخلاق در قرآن]] - [[اخلاق در فقه اسلامی]] - [[اخلاق در نهج البلاغه]] - [[اخلاق در اخلاق اسلامی]] - [[اخلاق در سیره پیامبر خاتم]] - [[اخلاق در معارف دعا و زیارات]] - [[اخلاق در معارف و سیره سجادی]] - [[اخلاق در معارف و سیره رضوی]] - [[اخلاق در فلسفه اسلامی]] - [[اخلاق در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
'''اخلاق''' یکی از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات میشود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندیاش به اصول [[اخلاق]] است. اهمیت اخلاق و پاکسازی [[روح]] از [[رذایل اخلاقی]] تا به آنجاست که اگر [[انسانی]] فاقد چنین امتیازی باشد در واقع به ورطه حیوانیت [[سقوط]] کرده بلکه از حیوان نیز [[پستتر]] خواهد شد. | '''اخلاق''' یکی از خصوصیات اساسی [[انسان]] که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب [[شرافت]] او بر حیوانات میشود، [[درک]] او نسبت به مفاهیم [[اخلاقی]] و پایبندیاش به اصول [[اخلاق]] است. اهمیت اخلاق و پاکسازی [[روح]] از [[رذایل اخلاقی]] تا به آنجاست که اگر [[انسانی]] فاقد چنین امتیازی باشد در واقع به ورطه حیوانیت [[سقوط]] کرده بلکه از حیوان نیز [[پستتر]] خواهد شد. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
این موضوع در [[قرآن کریم]] نیز جایگاهی والا و [[شایسته]] دارد. [[خداوند]] پیامبرش را به سبب داشتن خُلقی [[نیکو]] و [[عظیم]] میستاید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. در [[سوره شمس]] پس از یازده [[سوگند]] چنین میگوید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. از نگاه [[قرآن]] [[فلسفه بعثت]] [[خاتم پیامبران]] [[تعلیم و تربیت]] و [[تزکیه]] انسانهاست<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. تزکیه در مفهوم لغویاش به معنای [[رشد دادن]] و [[اصلاح]] و پاکسازی است. به کارگیری این واژه در [[تزکیه نفس]] ناظر به پاکسازی آن از [[رذایل]] و آراستن آن به [[فضایل]] و رشد دادن در جهت [[صلاح]] و کمال شایسته انسان است<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۲۶.</ref>. | این موضوع در [[قرآن کریم]] نیز جایگاهی والا و [[شایسته]] دارد. [[خداوند]] پیامبرش را به سبب داشتن خُلقی [[نیکو]] و [[عظیم]] میستاید: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. در [[سوره شمس]] پس از یازده [[سوگند]] چنین میگوید: {{متن قرآن|قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا}}<ref>«بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.</ref>. از نگاه [[قرآن]] [[فلسفه بعثت]] [[خاتم پیامبران]] [[تعلیم و تربیت]] و [[تزکیه]] انسانهاست<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}} «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.</ref>. تزکیه در مفهوم لغویاش به معنای [[رشد دادن]] و [[اصلاح]] و پاکسازی است. به کارگیری این واژه در [[تزکیه نفس]] ناظر به پاکسازی آن از [[رذایل]] و آراستن آن به [[فضایل]] و رشد دادن در جهت [[صلاح]] و کمال شایسته انسان است<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، ص۲۶.</ref>. | ||
[[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «حتی اگر ما به [[بهشت]] امیدی نداشته باشیم و از [[آتش جهنم]] نهراسیم و به [[پاداش]] و [[مجازات]] ([[اخروی]]) [[باور]] نداشته باشیم، شایسته است که در جستوجوی [[مکارم اخلاق]] برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به راه [[نجات]] دلالت میکند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.</ref>. و از هم ایشان [[نقل]] شده است: «همانطور که کشتزار [[تشنه]] آب [[باران]] است، افراد [[عاقل]] و [[خردمند]] [[نیازمند]] [[ادب]] هستند»<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. و نیز فرمودهاند: {{متن حدیث|طَهِّرُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ دَنَسِ الشَّهَوَاتِ تُدْرِكُوا رَفِيعَ الدَّرَجَاتِ}}<ref>تصنیف غرر، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref>؛ «جانهایتان را از [[آلودگی]] [[شهوات]] [[پاکیزه]] سازید تا درجات بالای ([[معنویت]]) را [[درک]] کنید». | [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «حتی اگر ما به [[بهشت]] امیدی نداشته باشیم و از [[آتش جهنم]] نهراسیم و به [[پاداش]] و [[مجازات]] ([[اخروی]]) [[باور]] نداشته باشیم، شایسته است که در جستوجوی [[مکارم اخلاق]] برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به راه [[نجات]] دلالت میکند»<ref>مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.</ref>. و از هم ایشان [[نقل]] شده است: «همانطور که کشتزار [[تشنه]] آب [[باران]] است، افراد [[عاقل]] و [[خردمند]] [[نیازمند]] [[ادب]] هستند»<ref>غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. و نیز فرمودهاند: {{متن حدیث|طَهِّرُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ دَنَسِ الشَّهَوَاتِ تُدْرِكُوا رَفِيعَ الدَّرَجَاتِ}}<ref>تصنیف غرر، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref>؛ «جانهایتان را از [[آلودگی]] [[شهوات]] [[پاکیزه]] سازید تا درجات بالای ([[معنویت]]) را [[درک]] کنید». | ||
[[اخلاق]] جمع خُلق و خُلق شکل درونی [[انسان]] است، چنانکه خَلق شکل ظاهری و صوری اشیاء است. [[غرایز]] و ملکات و صفات [[روحی]] و [[باطنی]] که در انسان است اخلاق نامیده میشود و به [[اعمال]] و [[رفتاری]] که از این خلقیّات ناشی گردد نیز اخلاق و یا [[رفتار]] [[اخلاقی]] میگویند<ref>نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۳.</ref>. برای رسیدن به [[فضایل]] و ملکات فاضله ریاضتهای [[علمی]] و عملی لازم است. در مرحله اول [[شناخت]] فضایل و [[رذایل]] و [[آگاهی]] از [[شخصیت]] و [[جایگاه]] واقعی انسان [[ضرورت]] دارد، سپس [[مبارزه]] و [[مجاهده]] با [[نفس اماره]]<ref>نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۴.</ref>. | [[اخلاق]] جمع خُلق و خُلق شکل درونی [[انسان]] است، چنانکه خَلق شکل ظاهری و صوری اشیاء است. [[غرایز]] و ملکات و صفات [[روحی]] و [[باطنی]] که در انسان است اخلاق نامیده میشود و به [[اعمال]] و [[رفتاری]] که از این خلقیّات ناشی گردد نیز اخلاق و یا [[رفتار]] [[اخلاقی]] میگویند<ref>نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۳.</ref>. برای رسیدن به [[فضایل]] و ملکات فاضله ریاضتهای [[علمی]] و عملی لازم است. در مرحله اول [[شناخت]] فضایل و [[رذایل]] و [[آگاهی]] از [[شخصیت]] و [[جایگاه]] واقعی انسان [[ضرورت]] دارد، سپس [[مبارزه]] و [[مجاهده]] با [[نفس اماره]]<ref>نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۴.</ref>. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۷: | ||
سوءخُلق و بدخویی صفتی [[ناپسند]] است که [[امام]] در دعاهای خویش از آنها به خدا [[پناه]] میبرد. {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنيِ أَعُوذُ بِكَ مِنْ... شَكَاسَةِ الْخُلُقِ}}؛ «بارخدایا به تو [[پناه]] میبرم از [[شر]] و [[شور]] [[آزمندی]] و شدت [[خشم]] و [[غلبه]] [[حسد]] و [[ناتوانی]] [[شکیبایی]] و اندک بودن [[قناعت]] و [[بدی]] [[خلق و خوی]]»<ref>نیایش هشتم.</ref>. | سوءخُلق و بدخویی صفتی [[ناپسند]] است که [[امام]] در دعاهای خویش از آنها به خدا [[پناه]] میبرد. {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنيِ أَعُوذُ بِكَ مِنْ... شَكَاسَةِ الْخُلُقِ}}؛ «بارخدایا به تو [[پناه]] میبرم از [[شر]] و [[شور]] [[آزمندی]] و شدت [[خشم]] و [[غلبه]] [[حسد]] و [[ناتوانی]] [[شکیبایی]] و اندک بودن [[قناعت]] و [[بدی]] [[خلق و خوی]]»<ref>نیایش هشتم.</ref>. | ||
آن [[حضرت]] از [[خداوند]] میخواهد به پاس لطفی که در [[عیبپوشی]] از ما داشته، از [[سوء]] خُلق و [[ارتکاب معصیت]] دوری گزینیم: «ای خداوند چنان کن که هر [[عیب]] ما که پوشیده داشتهای و هر [[گناه]] که [[نهان]] کردهای، ما را [[اندرز]] دهندهای شود که از [[اخلاق]] بد و ارتکاب خطاها بازمان دارد و به سوی توبهای محوکننده [[گناهان]] براند و به آن راه که پسند توست بکشاند»<ref>نیایش سی و چهارم.</ref>. | آن [[حضرت]] از [[خداوند]] میخواهد به پاس لطفی که در [[عیبپوشی]] از ما داشته، از [[سوء]] خُلق و [[ارتکاب معصیت]] دوری گزینیم: «ای خداوند چنان کن که هر [[عیب]] ما که پوشیده داشتهای و هر [[گناه]] که [[نهان]] کردهای، ما را [[اندرز]] دهندهای شود که از [[اخلاق]] بد و ارتکاب خطاها بازمان دارد و به سوی توبهای محوکننده [[گناهان]] براند و به آن راه که پسند توست بکشاند»<ref>نیایش سی و چهارم.</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۵: | ||
در میان [[دعاهای صحیفه]]، [[دعای هشتم]] مهمترین اشارات را به [[اخلاقیات]] سوء و [[افعال]] ناپسندی دارد که باید از آنها اجتناب کرد و از شرشان به [[خدا]] پناه را برد. آنها را برمیشماریم: ۱. شر و شور آزمندی؛ ۲. شدت خشم؛ ۳. غلبه حسد؛ ۴. ناتوانی شکیبایی؛ ۵. اندک بودن قناعت؛ ۶. بدی خلق و خوی؛ ۷. [[اصرار]] [[شهوت]]؛ ۸. [[چیرگی]] [[عصبیت]]؛ ۹. [[پیروی از هوای نفس]]؛ ۱۰. [[مخالفت]] با [[هدایت]]؛ ۱۱. فرو رفتن به [[خواب غفلت]]؛ ۱۲. [[اختیار]] تکلّف؛ ۱۳. [[برتری]] دادن [[باطل]] بر [[حق]]؛ ۱۴. [[اصرار بر گناه]]؛ ۱۵. [[خرد]] شمردن گناه؛ ۱۶. بزرگ شمردن [[طاعت]] خویش؛ ۱۷. به خود بالیدن [[توانگران]]؛ ۱۸. [[خوار]] داشتن درویشان؛ ۱۹. بد [[رفتاری]] با زیردستان؛ ۲۰. [[ناسپاسی]] در [[حق]] کسی که به ما [[نیکی]] کرده؛ ۲۱. [[یاری]] [[ستمگران]]؛ ۲۲. [[خوار]] داشتن [[ستمدیدگان]]؛ ۲۳. قصد کردن چیزی که در آن حقّی نداریم؛ ۲۴. از روی بیدانشی در [[دانش]] [[سخن گفتن]]؛ ۲۵. [[خیال]] [[فریب]] کسی را در [[دل]] داشتن؛ ۲۶. [[خودپسندی]] نسبت به کارهای خویش؛ ۲۷. [[آرزوهای دور و دراز]] داشتن؛ ۲۸. [[بدی]] [[باطن]]؛ ۲۹. [[حقیر شمردن]] [[گناهان]] کوچک؛ ۳۰. [[چیرگی]] [[شیطان]]؛ ۳۱. واژگونبختی [[زمان]]؛ ۳۲.. [[ستم]] سلطهداران؛ ۳۳. اسرافکاری؛ ۳۴. [[بینوایی]] و فقدان [[کفاف]]؛ ۳۵. [[شماتت]] و [[شادکامی]] [[دشمنان]]؛ ۳۶. [[نیازمند]] شدن به [[اقرار]] همگنان؛ ۳۷. تنگنای [[معیشت]]؛ ۳۸. مردن بیآنکه ساز و برگ رفتن مهیّا باشد؛ ۳۹. بزرگترین و بدترین [[مصیبت]] و شومترین [[شقاوت]]؛ یعنی [[محرومیت]] از [[ثواب]] [[الهی]] و گرفتار شدن به عقویت وی. | در میان [[دعاهای صحیفه]]، [[دعای هشتم]] مهمترین اشارات را به [[اخلاقیات]] سوء و [[افعال]] ناپسندی دارد که باید از آنها اجتناب کرد و از شرشان به [[خدا]] پناه را برد. آنها را برمیشماریم: ۱. شر و شور آزمندی؛ ۲. شدت خشم؛ ۳. غلبه حسد؛ ۴. ناتوانی شکیبایی؛ ۵. اندک بودن قناعت؛ ۶. بدی خلق و خوی؛ ۷. [[اصرار]] [[شهوت]]؛ ۸. [[چیرگی]] [[عصبیت]]؛ ۹. [[پیروی از هوای نفس]]؛ ۱۰. [[مخالفت]] با [[هدایت]]؛ ۱۱. فرو رفتن به [[خواب غفلت]]؛ ۱۲. [[اختیار]] تکلّف؛ ۱۳. [[برتری]] دادن [[باطل]] بر [[حق]]؛ ۱۴. [[اصرار بر گناه]]؛ ۱۵. [[خرد]] شمردن گناه؛ ۱۶. بزرگ شمردن [[طاعت]] خویش؛ ۱۷. به خود بالیدن [[توانگران]]؛ ۱۸. [[خوار]] داشتن درویشان؛ ۱۹. بد [[رفتاری]] با زیردستان؛ ۲۰. [[ناسپاسی]] در [[حق]] کسی که به ما [[نیکی]] کرده؛ ۲۱. [[یاری]] [[ستمگران]]؛ ۲۲. [[خوار]] داشتن [[ستمدیدگان]]؛ ۲۳. قصد کردن چیزی که در آن حقّی نداریم؛ ۲۴. از روی بیدانشی در [[دانش]] [[سخن گفتن]]؛ ۲۵. [[خیال]] [[فریب]] کسی را در [[دل]] داشتن؛ ۲۶. [[خودپسندی]] نسبت به کارهای خویش؛ ۲۷. [[آرزوهای دور و دراز]] داشتن؛ ۲۸. [[بدی]] [[باطن]]؛ ۲۹. [[حقیر شمردن]] [[گناهان]] کوچک؛ ۳۰. [[چیرگی]] [[شیطان]]؛ ۳۱. واژگونبختی [[زمان]]؛ ۳۲.. [[ستم]] سلطهداران؛ ۳۳. اسرافکاری؛ ۳۴. [[بینوایی]] و فقدان [[کفاف]]؛ ۳۵. [[شماتت]] و [[شادکامی]] [[دشمنان]]؛ ۳۶. [[نیازمند]] شدن به [[اقرار]] همگنان؛ ۳۷. تنگنای [[معیشت]]؛ ۳۸. مردن بیآنکه ساز و برگ رفتن مهیّا باشد؛ ۳۹. بزرگترین و بدترین [[مصیبت]] و شومترین [[شقاوت]]؛ یعنی [[محرومیت]] از [[ثواب]] [[الهی]] و گرفتار شدن به عقویت وی. | ||
[[امام سجاد]]{{ع}}، در کنار اینها، در [[نیایش بیستم]]، از اخلاقهای عالی و مکارم [[انسانی]] هم سخن گفته است<ref>همچنین نک: مدخل مکارم اخلاق.</ref>.<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، محمدتقی رهبر و محمد حسن رحیمیان، سمت، تهران، ۱۳۸۰، چاپ هفتم؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۹۴، چاپ نهم؛ علم اخلاق اسلامی (گزیده کتاب جامعالسعادات)، ملامهدی نراقی، ترجمه و گزینش سید جلالالدین مجتبوی، حکمت، تهران، ۱۳۸۳، چاپ ششم: معراج السعادة، ملااحمد نراقی، تصحیح رضا مرندی، انتشارات دهقان، ۱۳۷۹، چاپ دوم؛ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی کنی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۰، چاپ دهم.</ref>.<ref>[[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref> | [[امام سجاد]]{{ع}}، در کنار اینها، در [[نیایش بیستم]]، از اخلاقهای عالی و مکارم [[انسانی]] هم سخن گفته است<ref>همچنین نک: مدخل مکارم اخلاق.</ref>.<ref>اخلاق و تربیت اسلامی، محمدتقی رهبر و محمد حسن رحیمیان، سمت، تهران، ۱۳۸۰، چاپ هفتم؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۹۴، چاپ نهم؛ علم اخلاق اسلامی (گزیده کتاب جامعالسعادات)، ملامهدی نراقی، ترجمه و گزینش سید جلالالدین مجتبوی، حکمت، تهران، ۱۳۸۳، چاپ ششم: معراج السعادة، ملااحمد نراقی، تصحیح رضا مرندی، انتشارات دهقان، ۱۳۷۹، چاپ دوم؛ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی کنی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۰، چاپ دهم.</ref>.<ref>[[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۳۹.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | # [[پرونده:1100609.jpg|22px]] [[فضلالله خالقیان|خالقیان، فضلالله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|'''مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۲۱ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۴
اخلاق یکی از خصوصیات اساسی انسان که باعث تمایز وی از دیگر موجودات زنده و موجب شرافت او بر حیوانات میشود، درک او نسبت به مفاهیم اخلاقی و پایبندیاش به اصول اخلاق است. اهمیت اخلاق و پاکسازی روح از رذایل اخلاقی تا به آنجاست که اگر انسانی فاقد چنین امتیازی باشد در واقع به ورطه حیوانیت سقوط کرده بلکه از حیوان نیز پستتر خواهد شد.
مقدمه
این موضوع در قرآن کریم نیز جایگاهی والا و شایسته دارد. خداوند پیامبرش را به سبب داشتن خُلقی نیکو و عظیم میستاید: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[۱]. در سوره شمس پس از یازده سوگند چنین میگوید: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا﴾[۲]. از نگاه قرآن فلسفه بعثت خاتم پیامبران تعلیم و تربیت و تزکیه انسانهاست[۳]. تزکیه در مفهوم لغویاش به معنای رشد دادن و اصلاح و پاکسازی است. به کارگیری این واژه در تزکیه نفس ناظر به پاکسازی آن از رذایل و آراستن آن به فضایل و رشد دادن در جهت صلاح و کمال شایسته انسان است[۴].
امام علی(ع) میفرماید: «حتی اگر ما به بهشت امیدی نداشته باشیم و از آتش جهنم نهراسیم و به پاداش و مجازات (اخروی) باور نداشته باشیم، شایسته است که در جستوجوی مکارم اخلاق برآییم؛ زیرا آن از جمله چیزهایی است که به راه نجات دلالت میکند»[۵]. و از هم ایشان نقل شده است: «همانطور که کشتزار تشنه آب باران است، افراد عاقل و خردمند نیازمند ادب هستند»[۶]. و نیز فرمودهاند: «طَهِّرُوا أَنْفُسَكُمْ مِنْ دَنَسِ الشَّهَوَاتِ تُدْرِكُوا رَفِيعَ الدَّرَجَاتِ»[۷]؛ «جانهایتان را از آلودگی شهوات پاکیزه سازید تا درجات بالای (معنویت) را درک کنید».
اخلاق جمع خُلق و خُلق شکل درونی انسان است، چنانکه خَلق شکل ظاهری و صوری اشیاء است. غرایز و ملکات و صفات روحی و باطنی که در انسان است اخلاق نامیده میشود و به اعمال و رفتاری که از این خلقیّات ناشی گردد نیز اخلاق و یا رفتار اخلاقی میگویند[۸]. برای رسیدن به فضایل و ملکات فاضله ریاضتهای علمی و عملی لازم است. در مرحله اول شناخت فضایل و رذایل و آگاهی از شخصیت و جایگاه واقعی انسان ضرورت دارد، سپس مبارزه و مجاهده با نفس اماره[۹].
باید توجه داشت که انسان موجودی است آمیخته از عقل و شهوت؛ و در وجود او علاوه بر خرد و عقل غرایز و شهواتی نیز تعبیه شده است. این تدبیر حکیمانه خداوند متعال است تا بقای انسان را در کره خاکی تضمین کرده و نسل وی تداوم یابد. از دیدگاه اسلامی اخلاق مطلوب و پسندیده باعث تعدیل و بازداشت غرایز زیر سلطه عقل و دین است نه آنکه غرایز را بد دانسته و به سرکوب آنها بپردازد[۱۰]. اینجاست که تفاوت بین اخلاق مجاهدانه اسلامی و اخلاق راهبانه و دنیاگریز مسیحی آشکار میگردد.
قلمرو اخلاق بسیار وسیع است به گونهای که رابطه با خدا، رابطه با خود، رابطه با مردم و رابطه با جهان (طبیعت) را شامل میشود. به این ترتیب شاخههای گوناگون علم اخلاق به وجود میآید. به عنوان مثال، اخلاق خانوادگی، اخلاق شهروندی و اخلاق سیاسی شاخههایی از اخلاق است که در بخش رابطه با مردم میتوان به آنها اشاره کرد[۱۱].
اهمیت اخلاق بدان پایه است که از دیرباز دانشمندان بزرگی در این موضوع دست به تألیفاتی زدهاند. در بین متقدمان کتاب “طهارة الاعراق” ابنمسکویه و “اخلاق ناصری” خواجه نصیرالدین طوسی از آثار مهمی است که میتوان نام برد. در قرون متأخر نیز دو کتاب “جامع السّعادات” اثر ملامهدی نراقی و “معراج السّعاده” که به قلمفرزند وی ملااحمد نراقی تألیف شده است. جایگاه ویژهای دارند.
در دو کتاب اخیر شناخت نفس و قوای آن از مقدمات وصول به اخلاق شمرده شده است. ملامهدی نراقی میگوید: چون نفس دارای چهار قوه عاقله و عامله و شهویّه و غضبیّه است، اگر حرکات و افعال اینها بر وجه اعتدال باشد، و سه قوّه اخیر مطیع عقل باشند، اولاً فضایل حکمت و عفّت و شجاعت حاصل میشود؛ و ثانیاً از حصول آنها عدالت پدید میآید. پس بدین بیان، عدالت کمال قوه عملی به تنهایی نیست، بلکه کمال همه قواست[۱۲].
مناجاتها و دعاهای امام سجاد(ع) در واقع همگی درس اخلاق و دعوت به سوی فضایل اخلاقی و پرهیز از رذایل است. آن حضرت از پروردگارش میخواهد هیچ خصلت و خلق و خویی که عیب شمرده میشود برای او باقی نگذارد: «ای خداوند، هر خصلت بد که در من است به صلاح آور و هر زشتی که با من است و موجب نکوهش من؛ به زیبایی بدل نمای و هر کرامت کمال نایافته که در من است کامل فرمای»[۱۳]. از این سخن امام در مییابیم که پیراستن نفس از رذایل اخلاقی تا چه اندازه حائز اهمیت است؛ و برای اصلاح نفس خویش چارهای نداریم جز آنکه دست نیاز به سوی خدا دراز کنیم.
سوءخُلق و بدخویی صفتی ناپسند است که امام در دعاهای خویش از آنها به خدا پناه میبرد. «اللَّهُمَّ إِنيِ أَعُوذُ بِكَ مِنْ... شَكَاسَةِ الْخُلُقِ»؛ «بارخدایا به تو پناه میبرم از شر و شور آزمندی و شدت خشم و غلبه حسد و ناتوانی شکیبایی و اندک بودن قناعت و بدی خلق و خوی»[۱۴].
آن حضرت از خداوند میخواهد به پاس لطفی که در عیبپوشی از ما داشته، از سوء خُلق و ارتکاب معصیت دوری گزینیم: «ای خداوند چنان کن که هر عیب ما که پوشیده داشتهای و هر گناه که نهان کردهای، ما را اندرز دهندهای شود که از اخلاق بد و ارتکاب خطاها بازمان دارد و به سوی توبهای محوکننده گناهان براند و به آن راه که پسند توست بکشاند»[۱۵].
ارزش اخلاق در نظر امام سجاد(ع) به قدری بالاست که به هنگام دعای خیر برای فرزندانش در کنار سلامت بدن، صحت دین و اخلاقشان را از خداوند طلب مینماید: «ای خداوند بر من احسان کن و فرزندانم را برایم باقی گذار و شایستگیشان بخش... تنشان و دینشان و اخلاقشان به سلامت دار»[۱۶].
در آموزههای صحیفه، تمسّک به قرآن میتواند در دوری از اخلاقهای پست و رشد و تعالی انسان بسیار مؤثر باشد: «بارخدایا بر محمد و خاندانش درود بفرست و به یُمن قرآن... ما را از صفات ناپسند و خصال نکوهیده دور دار»[۱۷].
در میان دعاهای صحیفه، دعای هشتم مهمترین اشارات را به اخلاقیات سوء و افعال ناپسندی دارد که باید از آنها اجتناب کرد و از شرشان به خدا پناه را برد. آنها را برمیشماریم: ۱. شر و شور آزمندی؛ ۲. شدت خشم؛ ۳. غلبه حسد؛ ۴. ناتوانی شکیبایی؛ ۵. اندک بودن قناعت؛ ۶. بدی خلق و خوی؛ ۷. اصرار شهوت؛ ۸. چیرگی عصبیت؛ ۹. پیروی از هوای نفس؛ ۱۰. مخالفت با هدایت؛ ۱۱. فرو رفتن به خواب غفلت؛ ۱۲. اختیار تکلّف؛ ۱۳. برتری دادن باطل بر حق؛ ۱۴. اصرار بر گناه؛ ۱۵. خرد شمردن گناه؛ ۱۶. بزرگ شمردن طاعت خویش؛ ۱۷. به خود بالیدن توانگران؛ ۱۸. خوار داشتن درویشان؛ ۱۹. بد رفتاری با زیردستان؛ ۲۰. ناسپاسی در حق کسی که به ما نیکی کرده؛ ۲۱. یاری ستمگران؛ ۲۲. خوار داشتن ستمدیدگان؛ ۲۳. قصد کردن چیزی که در آن حقّی نداریم؛ ۲۴. از روی بیدانشی در دانش سخن گفتن؛ ۲۵. خیال فریب کسی را در دل داشتن؛ ۲۶. خودپسندی نسبت به کارهای خویش؛ ۲۷. آرزوهای دور و دراز داشتن؛ ۲۸. بدی باطن؛ ۲۹. حقیر شمردن گناهان کوچک؛ ۳۰. چیرگی شیطان؛ ۳۱. واژگونبختی زمان؛ ۳۲.. ستم سلطهداران؛ ۳۳. اسرافکاری؛ ۳۴. بینوایی و فقدان کفاف؛ ۳۵. شماتت و شادکامی دشمنان؛ ۳۶. نیازمند شدن به اقرار همگنان؛ ۳۷. تنگنای معیشت؛ ۳۸. مردن بیآنکه ساز و برگ رفتن مهیّا باشد؛ ۳۹. بزرگترین و بدترین مصیبت و شومترین شقاوت؛ یعنی محرومیت از ثواب الهی و گرفتار شدن به عقویت وی.
امام سجاد(ع)، در کنار اینها، در نیایش بیستم، از اخلاقهای عالی و مکارم انسانی هم سخن گفته است[۱۸].[۱۹].[۲۰]
منابع
پانویس
- ↑ «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ «بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد، * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.
- ↑ ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾ «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.
- ↑ اخلاق و تربیت اسلامی، ص۲۶.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۸۳.
- ↑ غررالحکم، ج۱، ص۳۲۴.
- ↑ تصنیف غرر، ص۲۳۹-۲۴۰.
- ↑ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۳.
- ↑ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۴.
- ↑ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ص۱۵.
- ↑ اخلاق و تربیت اسلامی، ص۷-۸.
- ↑ گزیده کتاب جامعالسعادات، ص۵۳.
- ↑ نیایش بیستم.
- ↑ نیایش هشتم.
- ↑ نیایش سی و چهارم.
- ↑ نیایش بیست و پنجم.
- ↑ نیایش بیست و پنجم.
- ↑ همچنین نک: مدخل مکارم اخلاق.
- ↑ اخلاق و تربیت اسلامی، محمدتقی رهبر و محمد حسن رحیمیان، سمت، تهران، ۱۳۸۰، چاپ هفتم؛ صحیفه سجادیه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، سروش، تهران، ۱۳۹۴، چاپ نهم؛ علم اخلاق اسلامی (گزیده کتاب جامعالسعادات)، ملامهدی نراقی، ترجمه و گزینش سید جلالالدین مجتبوی، حکمت، تهران، ۱۳۸۳، چاپ ششم: معراج السعادة، ملااحمد نراقی، تصحیح رضا مرندی، انتشارات دهقان، ۱۳۷۹، چاپ دوم؛ نقطههای آغاز در اخلاق عملی، محمدرضا مهدوی کنی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۸۰، چاپ دهم.
- ↑ خالقیان، فضلالله، مقاله «اخلاق»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۳۹.