حسین بن روح نوبختی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حسین بن روح نوبختی سومین نایب خاص حضرت مهدی (ع)‏، محدث، فقیه و متکلم شیعی ایرانی، است. او در سال‏های ۳۰۵ ـ ۳۲۶ ق به مدت 21 سال نایب امام زمان (ع) و واسطه بین حضرت مهدی (ع)‏ و شیعیان بود. وی در ماه شعبان سال ۳۲۶ ق وفات و در بغداد دفن شد.

آشنایی اجمالی

ابوالقاسم حسین بن روح بن ابی‌بحر نوبختی سومین سفیر، وکیل و نایب خاص امام زمان (ع) در دوران غیبت صغری و باب آن حضرت[۱] که از خاندان معروف نوبختی بود و به نوبختی نیز شهرت داشت. [۲] بیشتر افراد خاندان نوبختی ساکن بغداد بودند و وی نیز اهل و ساکن بغداد بود. [۳] با وجود این، کشّی از او با عنوان قمی یاد کرده است. [۴] برخی پژوهشگران معتقدند اگر نسبت قمی صحیح باشد، احتمالاً باید گفت وی از سوی پدر از خاندان نوبختی نیست؛ بلکه از طرف مادر به این خاندان منتسب است و نسبت نوبختی نیز به لحاظ وصلت پدرش با این خاندان است. [۵] برخی نیز احتمال داده‌اند وی به شاخه بنونوبخت مقیم قم وابسته بوده که در زمان نخستین نایب، عثمان بن سعید عمری به بغداد مهاجرت کردند. [۶] هرچند به خاطر ایرانی بودن این خاندان، بعید نیست اصل اینان از قم بوده باشد. ذهبی نیز با تردید به نقل از تاریخ یحیی بن ابی‌طی لقب «قینی» یا «قسی» را برای او ذکر کرده که با توجه به اقرار ذهبی به اینکه خط کتاب تاریخ ابن ابی طی سقیم و ناخوانا بوده، [۷] احتمال می‌‌رود این لقب، تصحیفی از همان لقب و نسبت قمی باشد که کشّی برای او بیان کرده است. شیخ طوسی نیز در مواردی از او با عنوان ابوالقاسم روحی تعبیر می‌‌کند. [۸]تاریخ تولد وی روشن نیست؛ ولی با توجه به اینکه ابن شهرآشوب او را باب امام حسن عسکری (ع) نیز خوانده، در این صورت باید ابن روح در نیمه اول سده سوم هجری به دنیا آمده باشد. آنچه محل تأمل است، آنکه شیخ طوسی در باب اصحاب امام عسکری (ع) از وی نام نبرده است. ابن روح در زمان نایب دوم، ابوجعفر محمد بن عثمان عمری از وکیلان و دستیاران نزدیک او قلمداد می‌‌شد و بر املاک او نظارت داشت و اسرار دینی را از جانب او به رؤسای شیعه می‌‌رساند. ابوجعفر به خاطر روابط صمیمی که با وی داشت، اسرار زندگی‌اش را نیز به حسین بن روح می‌‌گفت. [۹] ابن روح همچنین واسطه میان سفیر دوم و دو نفر از وکیلان کوفه به نام‌های ابوجعفر زجوزجی و ابوغالب زراری بوده است. [۱۰] درعین حال برخی روایات دیگر بیانگر آن است که ابوجعفر عمری در بغداد به غیر از نوبختی، حدود ده دستیار و وکیل دیگر داشته که همه آنها از نوبختی به سفیر دوم نزدیک‌تر بودند و بزرگان شیعه نیز بر این باور بودند که پس از ابوجعفر، نیابت خاصه در یکی از آنان به نام جعفر بن احمد بن متیل یا پدر او قرار می‌‌گیرد؛ با این حال عَمری در حضور بزرگان شیعه همانند ابوعلی محمد بن همام اسکافی، ابوعبداللّه بن محمد کاتب، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی و ابوعبداللّه حسن بن علی وجناء نصیبی به امر ناحیه مقدسه، حسین بن روح نوبختی را به جانشینی خود انتخاب و معرفی کرد.[۱۱] انتصاب ابن روح به نیابت خاصه با پذیرش و استقبال بیشتر بزرگان شیعه روبرو شد و تنها انگشت شماری مانند محمد بن فضل موصلی، منکر وکالت و نیابت وی شدند. موصلی مدعی بود اموال و وجوهات شرعی به غیر محل خود داده می‌‌شوند. اما وی نیز سرانجام در سال ۳۰۷ هجری توسط حسن بن علی وجناء به بغداد آورده شد. این دو در بغداد با توافق هم، نامه‌ای بی‌رنگ نوشتند و به منظور پاسخگویی به نامه به حضور ابن روح رسیدند و هنوز بر سر سفره بودند که ابن روح پاسخ نامه و پرسش‌های آنان را که بیانگر آنچه در نهاد آنان بود، به آنان تقدیم کرد. موصلی با دیدن این صحنه، به نیابت ابن روح یقین کرده با چشم گریان از او حلیت خواست. [۱۲] ابن روح با درایت و زیرکی و شایستگی تمام و با به‌کارگیری روش تقیه به خوبی به انجام وظیفه و رسیدگی به امور شیعیان پرداخت. در پیش گرفتن تقیه از سوی ابن روح در نیمه اول سده چهارم، بیانگر فضای پُر بیم و هراس برضد شیعیان در بغداد است. شدت عمل او در تقیه تا آنجا بود که وقتی شنید یکی از دربان‌های او آشکارا معاویه را لعن کرده، بی‌درنگ او را از کار برکنار کرد و هرگز حاضر نشد او را بر سر کار خود بازگرداند. [۱۳] شیخ طوسی موارد دیگری از تقیه او را نیز آورده که نشان می‌‌دهد چگونه عامه، او را از خود می‌‌دانستند. [۱۴] ابن روح به تصدیق مخالف و موافق، از فهیم‌ترین و عاقل‌ترین مردم روزگار بوده[۱۵] و نفوذ فراوانی بر اعیان و اشراف و درباریان دربار عباسی به ویژه مقتدر عباسی و مادرش سیده داشته است. [۱۶] روشن است که وی از این نفوذ که حاصل به‌کارگیری روش تقیه از جانب او و زیرکی و درایتش بود، در راستای بهتر انجام دادن وظیفه سنگینی که بر دوشش قرار داده بودند، استفاده می‌‌کرد. پاسخگویی به پرسش‌های شرعی و اعتقادی[۱۷] و شبهه‌ها[۱۸] و همچنین رساندن برخی حاجت‌های شیعیان به امام و گرفتن پاسخ از آن حضرت که در قالب توقیعاتی از ناحیه مقدسه بر دست او صادر می‌‌شد، [۱۹] اثبات زنده بودن حضرت حجت (ع) برای آن دسته از شیعیان که به وجود حضرت باور قطعی نیافته بودند و پنهان داشتن نام و مکان امام[۲۰] از وظایف و کارهای وی در دوران نیابت بود. همچنین مبارزه با مدعیان دروغین نیابت، همچون ابوطاهر محمد بن علی بن بلال، حسین بن منصور حلاج و محمد بن علی شلمغانی معروف به ابن ابی عزاقر که در دوران او سر برآوردند، از وظایف و فعالیت‌های حسین بن روح است. [۲۱]

از نکات مهم در زندگی ابن روح در دوران نیابت، به زندان افتادن وی در سال ۳۱۲ هجری است که پنج سال را در حبس گذراند. [۲۲] برخی علت حبس او را خودداری از تحویل اموالی دانسته‌اند که در اختیارش بود. [۲۳] به نقلی دیگر، حسین بن روح به مکاتبه و همکاری با قرمطیان متهم و دستگیر شد؛ ولی با زیرکی از خود دفاع کرد. [۲۴] به هرحال در دوران حبس نیز رابطه ابن روح با امام قطع نشد و در همان حبس، توسط رابطانی که داشت، به اداره امور می‌‌پرداخت؛ از جمله توقیعی است که در سال ۳۱۲ هجری از طریق او در طرد و لعن شلمغانی صادر شد. [۲۵] با آغاز نیابت حسین بن روح، شلمغانی که از فقهای شیعه بود، رابط میان حسین بن روح و برخی وکیلان مانند ابوغالب زراری قرار گرفت؛ [۲۶] اما حسادت[۲۷] و جاه‌طلبی او سبب شد به تدریج به انحراف کشیده شود. انحراف شلمغانی پیش از سال ۳۱۱ هجری آغاز شد؛ اما با حبس و غیبت حسین بن روح به اوج خود رسید. شلمغانی با ادعای بابیت، نیابت خاصه و برخی عقاید باطل دیگر موجب شد ابن روح از زندان، نامه‌ای مبنی بر ارتداد و لعن او به یکی از رابطان خویش به نام ابوعلی اسکافی بنویسد که در آن، مراتب تبری امام از شلمغانی ابراز شده بود. [۲۸] حسین بن روح پس از آزادی، عزت و حرمت خود را بازیافت؛ به ویژه پس از خلع مقتدر از خلافت و دوباره به قدرت رسیدن او که خود را در حبس ابن روح مقصر می‌‌دانست، نفوذ فراوانی بر درباریان و اعیان و اشراف یافت؛ [۲۹] ازاین رو ابن روح از موقعیت پیش آمده بهره برد و با افشاگری برضد شلمغانی و رایزنی‌هایی که انجام داد، موفق شد حکومت را به دستگیری و محاکمه شلمغانی و یاران او و درنهایت اعدام شلمغانی در سال ۳۲۲ یا ۳۲۳ هجری وادار کند. [۳۰] حسین بن روح از امام حسن عسکری (ع) و امام زمان (ع) روایت دارد[۳۱] و فرزندش روح و خادمش عبدالله کوفی، [۳۲] همچنین احمد بن ابراهیم نوبختی، ابوعبدالله حسین بن علی بن سفیان بزوفری، محمد بن احمد بن محمد صفوانی، ابوالحسن ایادی، ابوالحسن سلامه بن محمد، [۳۳] محمد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی، [۳۴] حسن بن محمد بن جمهور عمی[۳۵] و برخی دیگر نیز از او روایت کرده‌اند. [۳۶] به گفته نجاشی، علی بن حسین بن بابویه (پدر شیخ صدوق) نیز در بغداد با ابن روح دیدار کرده و از محضر او بهره‌مند شده است. [۳۷] حسین بن روح پس از ۲۱ سال سفارت و نیابت خاصه، با انتساب علی بن محمد سمری به جای خود به امر ناحیه مقدسه، در هجدهم شعبان سال ۳۲۶ هجری در بغداد چشم از جهان فرو بست[۳۸] و بدنش را در محله نوبختیه (سوق العطارین) که در بخش شرقی بغداد قرار داشت، به خاک سپردند. [۳۹] آثار او عبارت‌اند از: زیارت رجبیّه که در همه مشاهد امامان (ع) خوانده می‌‌شود. [۴۰] همچنین زیارت مشترک امام جواد و امام هادی (ع) که از اعمال ماه رجب است، [۴۱] چند روایت[۴۲] و توقیعات بسیاری که همه بر دست او از ناحیه مقدسه صادر شده است. [۴۳] همچنین او کتابی در فقه به نام التأدیب داشته که آن را به منظور نقد و بررسی نزد فقهای قم فرستاد و اینان تنها در یک مسئله از مسائل زکات فطره بر او اشکال گرفتند. [۴۴].[۴۵]

پرسش مستقیم

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۳

پانویس

  1. تاریخ الاسلام، ج ۲۴، ص۱۹۰.
  2. الغیبة (الطوسی)، ص۳۷۱؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص۴۵۶.
  3. تهذیب المقال، ج ۲، ص۴۰۰.
  4. اختیار معرفه الرجال، ص۵۵۷.
  5. سازمان وکالت، ج ۲، ص۴۶۹.
  6. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص۱۹۲.
  7. تاریخ الاسلام، ج ۲۴، ص۱۹۰.
  8. الغیبة (الطوسی)، ص۳۲۰ و ۳۷۰.
  9. الغیبة (الطوسی)، ص۳۷۲.
  10. الغیبة (الطوسی)، ص۳۲۴.
  11. الغیبة (الطوسی)، ص۳۶۹ و ۳۷۱.
  12. الغیبة (الطوسی)، ص۳۱۵ ـ ۳۱۷.
  13. الغیبة (الطوسی)، ص۳۸۶.
  14. الغیبة (الطوسی)، ص۳۸۴ ـ ۳۸۶.
  15. الغیبة (الطوسی)، ص۳۸۴.
  16. الغیبة (الطوسی)، ص۳۷۳ ـ ۳۹۰.
  17. الغیبة (الطوسی)، ص۳۸۴؛ تاریخ الاسلام، ج ۲۴، ص۱۹۰.
  18. کمال الدین، ص۵۰۲.
  19. کمال الدین، ص۵۰۷ ـ ۵۰۹.
  20. الغیبة (الطوسی)، ص۳۵۸ و ۳۹۱.
  21. الاحتجاج، ج ۲، ص۵۵۳.
  22. تاریخ الاسلام، ج ۲۴، ص۱۹۱.
  23. صلة تاریخ الطبری، ص۱۴۱.
  24. تاریخ الاسلام ۲۴ / ۱۹۱.
  25. الغیبة (الطوسی)، ص۴۱۰ ـ ۴۱۱.
  26. الغیبة (الطوسی)، ص۳۰۳ و ۳۲۴.
  27. رجال (النجاشی)، ج۲، ص۲۹۴.
  28. الغیبة (الطوسی)، ص۴۱۰ ـ ۴۱۲؛ تاریخ الاسلام، ج ۲۴، ص۱۵ ـ ۱۶.
  29. تاریخ الاسلام، ج ۲۴، ص۱۹۱.
  30. تاریخ الاسلام، ج ۲۴، ص۱۱۵ ـ ۱۱۶.
  31. الغیبه (الطوسی)، ص۳۲۲، ۳۲۶
  32. الغیبة (الطوسی)، ص۴۰۸ و ۳۸۹.
  33. الغیبة (الطوسی)، ص۳۷۳، ۳۸۷ و ۳۹۰.
  34. کمال الدین، ص۵۰۷.
  35. تهذیب الاحکام، ج ۶، ص۹۳.
  36. تهذیب المقال، ج ۲، ص۴۱۰
  37. رجال (النجاشی)، ج ۲، ص۸۹.
  38. الغیبة (الطوسی)، ص۳۸۶ ـ ۳۸۷ و ۳۹۴.
  39. احسن الودیعه، ج ۲، ص۱۴۳.
  40. مصابح المتهجد، ص۸۲۱.
  41. البلد الامین، ص۱۸۰.
  42. الغیبة (الطوسی)، ص۳۸۷ ـ ۳۹۰.
  43. الغیبة (الطوسی)، ص۳۰۷، ۳۰۹ ـ ۳۱۰، ۳۲۰ ـ ۳۲۶، ۳۷۲ و ۳۸۴.
  44. الغیبة (الطوسی)، ص۳۹۰.
  45. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۲، ص۱۹۶ - ۱۹۸.