حسین بن روح نوبختی در تاریخ اسلامی
حسین بن روح نوبختی سومین نایب خاص حضرت مهدی (ع)، محدث، فقیه و متکلم شیعی ایرانی، است. او در سالهای ۳۰۵ ـ ۳۲۶ ق به مدت 21 سال نایب امام زمان (ع) و واسطه بین حضرت مهدی (ع) و شیعیان بود. وی در ماه شعبان سال ۳۲۶ ق وفات و در بغداد دفن شد.
مقدمه
آل نوبخت از خاندانهای مشهور ایرانی بودند که طی دو قرن و نیم ـ از اواسط سده دوم تا اوایل سده پنجم هـ.ق ـ میزیستهاند. از میان آنان منجمان، ادیبان، متکلمان، منشیان و مؤلفانی برخاستهاند که همه (به جز یکی دو تن) شیعی مذهب بودهاند.
تبار خاندان نوبخت به پادشاهان ساسانی میرسد؛ آنها در دوره ساسانی از طبقه دبیران محسوب میشدند. ابوسهل نوبخت، منجم بود و در زمان منصور اسلام آورد[۱]. او زمان بنای بغداد را بر اساس محاسبات نجومی مشخص کرد[۲].
از آل نوبخت بزرگانی در سیاست، علم و دین بر خاستهاند که ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی ـ یکی از نواب اربعه ـ از جمله آنهاست[۳].
آشنایی اجمالی
ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی، پس از محمد بن عثمان به فرمان حضرت حجت(ع) و به دستور وکیل دوم حدود ۲۱ سال عهدهدار منصب او شد[۴]. چون بیماری محمد بن عثمان شدت یافت گروهی از سران شیعه بر بالین وی حضور یافتند و از جانشین او سؤال کردند که در پاسخ شنیدند: «ابوالقاسم حسین بن روح بن ابیبحر نوبختی» جانشین من و سفیر میان شما و صاحب الأمر و وکیل او خواهد بود. وی مورد اعتماد و امین است پس در کارهایتان به او مراجعه کنید و در امور مهم به او تکیه زنید که من به این فرمان یافتهام و آن را رسانیدم»[۵]. این در حالی بود که احتمال جانشینی و نیابت افراد دیگر نیز دور از انتظار نبود[۶].
به ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی[۷] گفتند: چگونه است که "ابن روح" بدین مقام گماشته شد و تو این جایگاه را نیافتی؟ در پاسخ گفت: «کسانی که حسین بن روح را بدین مقام برگزیدهاند از ما آگاهترند. کار من مناظره با خصم و بحث و گفتگو با ایشان است. اگر من مکان امام غائب(ع) را بسان حسین بن روح میدانستم شاید در وقت تنگنا در محاجّه آن را به خصم نشان میدادم! در صورتی که ابوالقاسم (حسین بن روح) اگر امام را زیر عبای خویش پنهان داشته باشد و او را با قیچی ریزریز کنند، جای امام را آشکار نخواهد ساخت»[۸]. عبارتهای تحسینگونه صاحبالزمان(ع) نسبت به ابنروح در آغازین روزهای وکالتش بدین مضمون گزارش شدهاند: «او را میشناسیم. خداوند نیکی و رضوان خود را به او بنمایاند و توفیق و سعادت را نصیبش سازد. ما از نامهاش آگاه شدیم و او در آنچه متصدی آن است مورد اعتماد ماست. وی نزد ما منزلت و جایگاهی دارد که خشنودش میسازد. خداوند بر احسان خویش به وی بیفزاید» [۹].
نوبختی خوانده شدن ابن روح به جهت انتساب مادری به نوبختیان است[۱۰]. او را قمی نیز خواندهاند[۱۱] که به احتمال بدان سبب است که پدرش از اهل قم بوده؛ هرچند نشانی دقیق از نسب پدری وی در دست نیست[۱۲].
در عصر وکالت محمد بن عثمان، حسین بن روح در زمره کارگزاران وی در سازمان وکالت بود و در سالهای پایانی وکالت سفیر دوم، به دستور او اموال را تحویل میگرفت[۱۳]. حسین بن روح به دلیل شخصیت برجسته و انتساب به خاندان نوبختی، جایگاه اجتماعی والایی نزد غیرشیعیان نیز داشت به گونهای که برخی اندیشمندان اهل سنت به بزرگی و جلالت جایگاه وی اذعان داشتهاند[۱۴] و او را به کیاست عقل و فهم ستودهاند[۱۵]. او به روزگار وکالتش مدتی را نیز در زندان حکومت عباسی گذراند[۱۶].
سرانجام پس از دو دهه فعالیت به عنوان وکیل خاص امام زمان(ع) روح او در هجدهم شعبان سال ۳۲۶ق، به ملکوت پر کشید و پیکرش در قریه نوبختیه بغداد به خاک سپرده شد[۱۷]. امروزه نیز آرامگاهی در بغداد به نام او مشهور است[۱۸].
حسین بن روح و شلمغانی
حسین بن روح در ایام امامت امام حسن عسکری(ع) از صحابه خاص به شمار میرفت و مورد اعتماد امام بود؛ او مردی با فضیلت و امین بود و به طور رسمی در ۲۴ شوال ۱۳۰۵ه.ق توقیع از امام عصر(ع) برای نیابت او صادر شد[۱۹].
تا زمانی که وزارت عباسیان در دست آل فرات بود، شیعیان در کمال آزادی به سر میبردند و حسین بن روح در حرمت کامل در بغداد زندگی میکرد. منزل او محل رفت و آمد بزرگان و شیعیان بود ولی پس از عزل آل فرات و مصادره اموال آنها در سال ۳۱۱ه.ق حسین بن روح به بهانه طلب مالی به زندان افتاد.
وی مدت ۵ سال (از سال ۳۱۲ تا ۳۱۷ ه.ق). در زندان به سر برد. حسین بن روح در مدتی که در زندان بود، ابو جعفر محمد بن علی، معروف به شلمغانی را به نیابت خود منصوب کرد. شلمغانی واسطه و سفیر بین او و شیعیان محسوب میشد[۲۰]. ولی شلمغانی از این موقعیت سوء استفاده کرد و این امر سبب طرد او از سوی حسین بن روح شد و حتی از زندان، توقیعی در لعن او صادر کرد.
حسین بن روح پس از آزادی از زندان به اداره امور دینی شیعیان مشغول شد. او در میان شیعیان و حتی خلفا با عزت و احترام میزیسته و مخصوصاً نزد مقتدر و مادرش، سیده، منزلتی عظیم داشت و در اموری به تقیه عمل میکرد[۲۱].[۲۲]
فعالیت و خدمات
- حمایت از شیعیان و اداره امور مالی آنها: او با زیرکی و هوشیاری و با تقیه از فشار دستگاه خلافت بر شیعیان کاست. همچنین از تندروی برخی شیعیان نیز جلوگیری کرد. او به قدری محتاط بود که حتی خادم خود را به سبب ناسزاگویی به معاویه اخراج کرد[۲۳].
- هدایت سازمان وکالت: او هدایت فعالیتهای وکلای امامیه و محافل سیاسی زیر زمینی در استانهای مختلف شیعه نشین و حتی در کشور مصر را نیز بر عهده داشت؛
- مبارزه با منحرفان: او شلمغانی را از زمانی که به حلول خدا در شکل امثال معتقد شد طرد کرد.
- ارتباط با امام: او به طور مداوم با امام ارتباط داشت و اخبار را به امام گزارش میداد؛ حتی احتمالاً امام به پیشنهاد او محل اقامت خود را از حجاز به سامراء تغییر داد[۲۴].
- عنایت امام عصر(ع): امام عصر(ع) مواظب سفرهای حسین بن روح بود و موقع خطر به او اجازه سفر نمیداد. مثلاً یک بار او میخواست به حج سفر کند؛ از این رو از امام اجازه تشرف خواست. امام فرمود: امسال نرو[۲۵].
در فرصت دیگری او میخواست به حج مشرف شود. امام فرمود: اگر ناچار از رفتن هستی با واپسین قافله حرکت کن[۲۶]. بعداً مشخص شد قرامطه، کاروانهای اول را قلع و قمع کردند[۲۷].
منابع
- قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار
- طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان
- پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲
پانویس
- ↑ مروج الذهب، ج۲، ص۳۱۲.
- ↑ تاریخ بغداد، ج۱، ص۶۷.
- ↑ قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص ۳۳۸-۳۴۰؛ طقوش، محمد سهیل، دولت عباسیان، ص ۲۳۳.
- ↑ سد آبادی، المقنع فی الإمامه، ص۱۴۷؛ طوسی، الغیبة، ص۳۶۷.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۷۱ - ۳۷۲.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۶۹.
- ↑ از بزرگان شیعه و در شمار متکلمان تراز اول دوران خود بوده است (ابن ندیم، الفهرست، ص۲۵۱؛ طوسی، فهرست کتب الشیعه، ص۳۱).
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۹۱.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۷۲.
- ↑ اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ص۲۱۴.
- ↑ کشی، اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۸۳۱.
- ↑ برای آگاهی بیشتر: ر.ک: اقبال آشتیانی، خاندان نوبختی، ص۲۱۴ - ۲۲۲.
- ↑ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۰۱ - ۵۰۲؛ طوسی، الغیبة، ص۳۶۷ ـ ۳۶۸.
- ↑ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۲۲۳ - ۲۲۴.
- ↑ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۲۴، ص۱۹۰.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۴۱۰؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۲۴، ص۱۹۱.
- ↑ طوسی، الغیبة، ص۳۸۶ - ۳۸۷.
- ↑ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تاریخ اسلام بخش دوم ج۲، ص ۳۰۴.
- ↑ الغیبة، ص۲۰۹.
- ↑ الغیبة، ص۱۹۵.
- ↑ الغیبة، ص۲۳۶.
- ↑ قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص ۳۳۸-۳۴۰.
- ↑ کمال الدین، ص۵۰۴.
- ↑ کمال الدین، ص۵۰۴.
- ↑ الغیبة، ص۱۹۶؛ بحارالانوار، ج۵، ص۲۹۳.
- ↑ الغیبة، ص۱۹۶.
- ↑ قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص ۳۴۰-۳۴۱.