سومین سفیر و نایب خاص حضرت حجت چه کسی بود و چگونه به نیابت رسید؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
سومین سفیر و نایب خاص حضرت حجت چه کسی بود و چگونه به نیابت رسید؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / نایب سوم امام مهدی: حسین بن روح نوبختی
مدخل اصلیحسین بن روح

سومین سفیر و نایب خاص حضرت حجت چه کسی بود و چگونه به نیابت رسید؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید محمد کاظم قزوینی

آیت‌الله سید محمد کاظم قزوینی، در کتاب «امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور» در این‌باره گفته است:

«اسم: حسین بن روح، کنیه: ابوالقاسم. لقب: نوبختی.

حسین بن روح، شخصیتی معروف و مشهور نزد شیعیان بود؛ قبل از رسیدن به نمایندگی امام زمان (ع)، وکیل نماینده دوم، محمد بن عثمان بود و واسطه بین او و بزرگان شیعه در انتقال اوامر، تعلیمات و اخبار سری بوده است که به سبب اینها، بسیار مورد اطمینان بود به خصوص بعد از اینکه دیدند، نماینده دوم به ایشان، اطمینان و اعتماد دارد و به فضیلت و دین او شهادت می‌دهد و او را مستحق منصب وکالت می‌داند. حسین بن روح، مشهور و معروف به خردمندی و ذکاوت بود و مخالف و موافق او، شهادت می‌دادند که حتی مردم عام هم، او را محترم و معظم می‌داشتند. همه این خصلت‌ها در حسین بن روح جمع گردید که ایشان سرمایه‌ای مردمی با جایگاهی رفیع نزد مردم داشته باشد که مردم با داشتن اهداف و مذاهب مختلف به او بسیار احترام می‌گذاشتند. قبل از وفات نماینده دوم از طرف امام زمان (ع) دستوری صادر گردید که حسین بن روح در مقام نمایندگی خاص شد و نماینده دوم، این امر امام (ع) را اطاعت نمود و اعلام نمود که نماینده سوم، حسین بن روح است و بزرگان و شخصیت‌های شیعه را جمع نمود و به آنها گفت: "مرگ به من نزدیک شده، به من دستور رسیده، که حسین بن روح جانشین من شود؛ بعد از من به او مراجعه نمایید و امور خود را به دست او بسپارید[۱]. ساعاتی قبل از وفات نایب دوم، جمع زیادی از علمای شیعه و بزرگان، نزدش آمدند؛ او به آنها گفت: این فرد، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی است که قائم مقام من می‌باشد و نماینده بین شما و بین صاحب الامر (ع)، وکیل، مورد اعتماد و امین است؛ در امور خود به او مراجعه نمایید و امور خود را به او واگذارید، همان گونه که این دستور را دریافت کردم و به شما ابلاغ نمودم[۲]. نماینده دوم امام (ع)، دوستی صادق به نام جعفر بن احمد داشت که بسیار با او معاشرت و مجالست می‌کرد به طوری که در اواخر عمر خود، غذا نمی‌خورد، مگر در منزل جعفر بن احمد و عده زیادی توقع داشتند که جعفر، نایب سوم شود؛ ولی امام زمان (ع)، حسین بن روح را انتخاب کرد. شایان ذکر است که جعفر بن احمد، رفتار خود را نسبت به حسین بن روح تغییر نداد و دوستی وفادار، همواره حاضر در مجلس، یار و مددکار او در وظایف مهم ومسئولیت هایش بود تا زمانی که حسین بن روح در سال (۳۲۶ ه.ق) وفات یافت و نیابت ایشان بیست و یک یا بیست و دو سال طول کشید»[۳].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله امینی؛
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در این‌باره گفته است:

«حسین بن روح سومین وکیل امام زمان (ع) است. وی داناترین فرد عصر خویش بود. محمد بن عثمان او را به جانشینی خود و نیابت امام عصر منصوب گردانید. مجلسی در بحار نوشته است: وقتی مرض محمد بن عثمان شدت یافت، گروهی از بزرگان و معروفین شیعه مانند ابو علی بن همام و ابو عبد الله بن محمد کاتب و ابو عبد الله باقطانی و ابو سهل اسماعیل بن علی نوبختی و ابو عبد الله بن وجنا خدمتش رسیده از جانشینش سؤال نمودند جواب داد: حسین بن روح جانشین من و وکیل و مورد اعتماد حضرت صاحب الامر است، در کارها به وی رجوع کنید. من از جانب امام مأمورم که حسین بن روح را به نیابت منصوب گردانم‌[۴].

جعفر بن محمد مدائنی می‌گوید: من اموال امام را نزد محمد بن عثمان می‌بردم. روزی چهار صد دینار خدمتش بردم فرمود: این پول را نزد حسین بن روح‌ ببر. عرض کردم خواهشمندم خودتان قبول بفرمایید. فرمود: خدمت حسین بن روح ببر و بدانکه من او را جانشین خودم قرار دادم. عرض کردم: به امر امام این کار را انجام میدهید؟ فرمود: آری. پس اموال را نزد حسین بن روح بردم. بعد از آن سهم امام را خدمت او می‌بردم‌[۵].

در بین اصحاب و خواص محمد بن عثمان، افرادی وجود داشتند که به مراتب از حسین بن روح موجه‌تر و آبرومندتر بودند مانند جعفر بن احمد بن متیل. همه یقین داشتند که منصب نیابت به وی تفویض می‌شود. لکن برخلاف پیش‌بینی آنان، حسین بن روح به این مقام برگزیده شد و تمام اصحاب حتی جعفر بن احمد بن متیل در مقابلش تسلیم شدند[۶].

از ابو سهل نوبختی پرسیدند: چطور شد که حسین بن روح به نیابت انتخاب شد در صورتیکه شما بدان مقام سزاوارتر بودید؟ گفت: امام بهتر می‌داند چه کسی را بدین منصب انتخاب کند. من همیشه با مخالفین مناظره دارم، اگر وکیل بودم شاید در مواقع بحث، برای اثبات مدعای خودم، جای امام را نشان می‌دادم، ولی حسین بن روح مثل من نیست حتی اگر امام در زیر لباسش مخفی باشد و او را با قیچی پاره‌پاره کنند ممکن نیست دامنش را بگشاید تا امام دیده شود[۷].

شیخ صدوق می‌نویسد: محمد بن علی اسود نقل کرده که علی بن حسین بن بابویه، به‌وسیله من به حسین بن روح پیغام داد که از حضرت صاحب الامر (ع) تقاضا کند برایش دعائی بفرماید شاید خدا پسری بوی مرحمت کند. من خواسته او را خدمت حسین بن روح عرض کردم بعد از سه روز اطلاع داد که امام برایش دعا فرمود. بزودی خدا پسر پربرکتی که نفعش به مردم می‌رسد به وی عطا خواهد نمود. در همان سال محمد برایش متولد شد و بعد از او هم فرزندان دیگری پیدا کرد. صدوق بعد از نقل داستان می‌نویسد: هروقت محمد بن علی اسود مرا می‌دید که در مجالس درس محمد بن حسن بن احمد رفت‌وآمد می‌نمایم و شوق زیادی در خواندن و حفظ کتاب‌های علمی دارم، می‌گفت چندان تعجب ندارد که این‌قدر به تحصیل علم علاقه داری برای اینکه به برکت دعای امام زمان به دنیا آمدی‌[۸]. مردی در نیابت حسین بن روح شک داشت. پس برای روشن شدن موضوع، با قلم خشک و بدون مرکب، نامه‌ای نوشت و برای امام فرستاد. پس از چند روز جوابش توسط حسین بن روح از ناحیه مقدسه صادر شد[۹].

حسین بن روح در ماه شعبان سال "۳۲۶" از دار دنیا رحلت نمود[۱۰]»[۱۱].
2. حجت الاسلام و المسلمین حسنی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نذیر حسنی، در کتاب «مصلح کل» در این‌باره گفته است:

«حسین بن روح نه جزو اشخاص و خواص سفیر دوم، ابو جعفر عمری بود و نه مانند عمری پدر و پسر که امام هادی و امام عسکری (ع) از آنها تعریف کرده بودند، آوازه داشت. به این خاطر نایب دوم، از دو سه سال پیش از شروع نیابت، دست به شناساندن او زد و او را در میان شیعیان ستود و این خود بیانگر این بود که نیابت به دست صاحب‌ آن است به هرکه بخواهد می‌دهد، کسی که هرچقدر او را آزار و شکنجه دهند دست از دامان امام برنمی‌دارد و ایشان را رها نمی‌کند.

محمد بن عثمان بن سعید عمری با ده نفر رابطه داشت و یکی از آنها نوبختی بود و خاص‌ترین و محرم‌ترین آنها جعفر بن احمد بن متیل و پدرش بودند. بنابراین کسی فکر نیابت نوبختی را هم نمی‌کرد، ولی دستور چنین داده شد که سفیر دوم نوبختی را از میان جمع آنان به‌عنوان نایب معرفی کند.

ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولویه قمی می‌گوید: از جعفر بن احمد بن متیل قمی شنیدم که می‌گفت: محمد بن عثمان ابو جعفر عمری با حدود ده نفر در بغداد ارتباط داشت و ابو القاسم بن روح هم یکی از آنها بود، ولی همگی به ابو جعفر نزدیک‌تر از او بودند، تا جایی که اگر کسی مشکلی داشت برای حل آن پیش دیگران می‌رفت ... وقتی زمان رحلت ابو جعفر فرا رسید، حسین بن روح انتخاب و نیابت به او سپرده شد[۱۲].

یاران چنین می‌پنداشتند که جعفر بن احمد بن متیل یا پدرش پس از محمد بن عثمان بن سعید عمری به‌عنوان نایب‌[۱۳] برگزیده می‌شوند، اما امام مسئولیت را به کسی دیگر سپرد، نوبختی با رحلت ابو جعفر عمری در سال ۳۰۵ ه.ق نیابت را آغاز نمود و تا زمان وفاتش به سال ۳۲۶ ه.ق ادامه داشت، مدت نیابت وی ۲۱ سال بوده و او مأموریت‌های بسیاری بسیاری انجام داد و بسیاری از توقیع‌ها توسط او اعلام شده است.

اولین آن توقیعات. نامه‌ای بود که امام در آن، او را مدح و ثنا کرده بود. سپس به‌طور متوالی نامه‌های زیادی مبنی بر حل مشکلات فردی و اجتماعی به او داده شده که همگی به خاطر امنیت جانی امام، محرمانه بودند، این سری بودن را از تقیه‌ای که نایب سوم در پیش گرفته بود متوجه می‌شویم و این تقیه کمک زیادی به مخفی نگه داشتن نامه‌ها و زدودن شک و شبهه‌ها کرد.

از مهم‌ترین موارد تقیه او این است: دو نفر باهم مناظره می‌کردند؛ یکی می‌گفت: بهترین مردم بعد از پیامبر، اول ابو بکر، بعد عمر و بعد علی است و دیگری می‌گفت: نه، علی بهتر از عمر است و بحث بالا گرفت، ابو القاسم گفت: چیزی‌که صحابه بر آن اجماع کرده‌اند، برتری ابو بکر صدیق، سپس عمر فاروق، سپس عثمان ذو النورین و بعد علی وصی ... است[۱۴].

با وجود اینکه دو طرف در مقدم بودن علی (ع) بر عثمان بحثی نداشتند بلکه صحبت درباره مقدم بودن یا نبودن عمر بود، وی عثمان را بر علی (ع) مقدم داشت. این جریان بیانگر شرایط آن زمان است. موارد دیگری نیز وجود دارد که کتاب‌های تاریخی و حدیثی آن‌را بازگو کرده‌اند و نوبختی توسط آن تقیه‌ها توانسته است مسئله نیابت و توقیعات امام را کاملا پنهان نگاه دارد. اما این موضع‌گیری‌ها مانع از دفاع او از اهل بیت (ع) نشده بود به‌عنوان مثال، او مناظره‌ای با ترک هروی در مورد فضیلت حضرت فاطمه (س) دارد که هروی از میدان به در رفت و می‌گوید: هیچ کسی را ندیدم که در این مورد بهتر و موجزتر از او سخن گوید و پاسخ دهد[۱۵].

حسین بن روح به صراحت می‌گوید که آنچه او از آن سخن گفته، از سخنان گهربار امام بوده است. او جرئت اینکه در مورد دین فتوا دهد، نداشته و در این مورد از خود نظری نمی‌داده است. این چیزی است که محمد بن ابراهیم بر آن صحه گذاشته و می‌گوید: اگر بلایی از آسمان نازل شود و پرنده‌ای مرا برباید یا اینکه طوفان از جایی مرا پرتاب کند بسیار راحت‌تر از آنم که از خودم در مورد دین نظری دهم، حال آنکه گفته‌هایم از خود منبع است و آنها را مستقیما از حضرت حجت (ع) شنیده‌ام[۱۶].

توقیع‌های زیادی از حسین بن روح وجود دارد که بیانگر برخی معجزات است. از جمله آن معجزات خبر ولادت شیخ صدوق پسر است که پدرش به وسیله ابو جعفر محمد بن علی الاسود در مورد آن سؤال کرده بود[۱۷]. گفته شده است؛ روزی مردی قصد سوار شدن به کشتی را داشت که نوبختی مانع او شد و بعد از مدت زمانی، آن شخص از غرق شدن کشتی مطلع گشت[۱۸]. این از جمله امور غیبی است که نواب از برکت وجود امام (ع) بدان دست‌یافته بودند و ما در فصل‌های گذشته به بحث و بررسی در مورد آن پرداختیم.

ابو سهل نوبختی می‌گوید او آنقدر صلابت داشت که اگر حضرت حجت (ع) زیر پیراهن او بود و حسین بن روح تکه‌تکه می‌شد، پیراهن را بالا نمی‌زد و راز ایشان را فاش نمی‌کرد[۱۹].

ابن روح مدت زیادی به کار رساندن نامه‌ها به امام و بردن پاسخ آنها برای شیعیان ادامه داد تا اینکه به سال ۳۲۶ ه.ق به ملکوت اعلی پیوست و از دنیا رفت و در بغداد به خاک سپرده شد و هم‌اکنون مزارش زیارتگاه مشهوری است»[۲۰].
3. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛
حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی، در کتاب «پرسمان نیابت» در این‌باره گفته است:

«ابوالقاسم حسین بن روح بن ابی بحر نوبختی، سفیر سوم امام زمان در دوران هفتادساله‌ای غیبت صغری است حیات تاریخی وی آنگاه آغاز می‌گردد که در حلقه دستیاران سفیر اول به مقام وکالت می‌رسد و در سال‌های (۳۰۵ تا ۳۲۶ ق) به جایگاه نیابت خاصه نایل می‌شود، بنابراین در گزارش‌های تاریخی از تاریخ ولادت و ایام جوانی وی چیزی در دست نیست.

شیخ طوسی در کتاب رجال خود، و دیگر پیروان وی و حتی برخی از دانشمندان رجالی معاصر، به شرح حال و یا گوشه‌ای از احوالات وی نپرداخته‌اند.و آنچه در دست است روایاتی در کتاب الغیبه اثر شیخ طوسی و کمال الدین و برخی از نوشته‌های تاریخی است.ابن‌شهرآشوب می‌نویسد: حسین بن روح از اصحاب خاص امام عسکری (ع) بوده است ولی دانشمندان رجالی هیچ گونه اشارتی به تأیید یا نفی این ادعا ندارند چنانکه جاسم حسین نیز این ادعا را بعید می‌داند، تنها عباس اقبال در کتاب "خاندان نوبختی" این مطلب را نقل کرده و پذیرفته است[۲۱] برای او تنها یک کنیه (ابوالقاسم) نقل شده است، لقب روحی به مناسبت اسم پدر وی و لقب نوبختی به خاطر نسبت مادری وی به قبیله بنونوبخت و لقب قمی به خاطر نسب پدری وی می‌باشد.در نوبختی بودن حسین بن روح تردیدی نیست چون دانشمندان رجالی و محدثین او را نوبختی خوانده‌اند چنانکه وی با بزرگان خاندان نوبخت مانند ابوسهل بن علی و حسین بن علی وزیر ابن رائق عباسی نشست و برخاست و مشورت و بر آنها نفوذ داشته است و جنازه او را نیز در گورستان نوبختیه بخاک سپرده‌اند[۲۲].

در پاره از نوشته‌های تاریخی وی را با لقب قمی آورده‌اند، شمس الدین ذهبی به نقل از یک مورخ شیعی (یحیی بن ابی طی وفات ۶۳۰ ق) نسبت "القینی" یا "القیی" را برای حسین بن روح نقل می‌کند و می‌گوید این لقب با خط مغلق و ناخوانا نوشته شده است.که شاید همان "القمی" باشد که کشی در رجال خود آن را به دنبال نام حسین بن روح آورده است[۲۳].

از سوی دیگر نام پدر او (روح) و جد او (ابی بحر) در فهرست اسامی خاندان نوبختی دیده نمی‌شود این دو قرینه قمی بودن ابن روح را تأیید می‌کند و قرینه سوم آبی سخن گفتن (لهجه مردم آبه و زبان فارسی) او می‌باشد، این جا است که عباس اقبال می‌گوید: هر چه در کتاب‌های مربوط جستجو کردم رابطه قرابت میان ابوالقاسم حسین بن روح با سایر افراد خاندان نوبختی را پیدا نکردم، ولی می‌توان گفت حسین بن روح از جانب پدر قمی و مادرش از بنونوبخت بوده یا اینکه حسین بن روح از نوبختی‌های مقیم قم بوده است[۲۴].

نوبخت جد اعلای این خاندان سرآمد ستاره شناسان عصر خود، پیرو آیین زردشت بود، زمان منصور (۱۵۸-۱۳۶ ق) مسلمان می‌شوند فرزندان وی نیز دانشمند و از دوستداران اهل بیت بودند، ابوسهل ابن نوبخت از دیگر منجمان این خاندان است نام فارسی وی (خرشیدماه طیماذاه مابازارد باد خسرونه شاه) بود، طولانی و تلفظش سخت بود لذا خلیفه او را ابوسهل نام کرد[۲۵].

خاندان نوبختی به خاطر عشق و علاقه که به اهل بیت داشتند، با نهاد وکالت همکاری خوبی داشتند، که در این میان حسین بن روح بیش از دیگران در خدمت نایب اول و دوم قرار داشت، تلاش‌های پیگیر او بر منزلت و محبوبیت او نزد نایب دوم و سران شیعه افزود و از نفوذ افراد نوبختی و خاندان فرات که از شیعیان و همکار نهاد بودند در دستگاه عباسی به داد درماندگان و مظلومین شیعه رسیدگی می‌کرد لذا میان توده‌های مردم نیز محبوب دل‌ها شد، وجود برخی صفات دیگر در او موجب شد به مقام نیابت خاص منصوب شود.

زمینه‌سازی و جریان نصب وی توسط سفیر دوم در پاسخ پیشین گذشت، اینجا مورد انتصاب رسمی وی به مقام سومین سفارت بیان می‌شود: چون احوال محمد بن عثمان عمری روبه وخامت رفت، گروهی از سرشناسان شیعه مانند ابوعلی همام، ابوعبدالله کاتب، ابوعبدالله باقطانی، ابوسهل اسماعیل نوبختی و ابوعبدالله و جناء … نزد او رفتند و سراغ جانشین بعدی را گرفتند، سفیر دوم حسین بن روح نوبختی را معرفی کرد و خاطرنشان کرد این مأموریت من بود که ابلاغ کردم[۲۶].

در کنار سفیر دوم وکلای ورزیده، سرشناس و باسابقه بود که گمان زیاد می‌رفت یکی از آنها جانشین سفیر دوم شوند مانند ابن متیل و ابوسهل ولی انتخاب حسین بن روح یکبار دیگر نشان داد که مناصب الهی را جز خدا نمی‌داند و بعدها برخی از حکمت‌های این انتصاب روشن شد مانند پایداری و فداکاری او که ابوسهل درباره او گفت اگر امام (ع) زیر جامه او باشد و بدنش را با قیچی پاره پاره کنند امام را نشان نخواهد داد و نیز خردمندی و دوراندیشی او چنانکه شیخ طوسی می‌فرماید: "وَ كَانَ أَبُو الْقَاسِمِ رَحِمَهُ اللَّهُ مِنْ أَعْقَلِ النَّاسِ عِنْدَ الْمُخَالِفِ وَ الْمُوَافِقِ وَ يَسْتَعْمِلُ التَّقِيَّةَ"[۲۷]. به‌کارگیری تقیه از جانب وی با هدف نفوذ در میان توده‌های مخالفین و دستگاه، بی‌نظیر و شگفت‌آور است.

پس از درگذشت سفیر دوم، حسین بن روح به دارالنیابه به مرکز نهاد در بغداد آمد و ودایع سفارت را در اختیار گرفت و با همکاری ده وکیل در مرکز و دیگر وکلاء در مناطق گوناگون به صورت رسمی کار را آغاز کرد بنابر گزارش روایات، عنوان نیابت و جایگاه سفیر سوم برعکس دو سفیر پیشین در میان امامیه آشکار بود تا آنجا که توده‌های مردم بدون توجه به وکیل ناحیه خود به محضر او مراجعه می‌کردند شاید همین مسأله و نفوذ پرقدرت سفیر سوم در دربار عباسی موجب شد در عصر وی مدعیان دروغین کاهش یابد[۲۸].

سفیر سوم برای تأمین اهداف انسان‌ساز نهاد وکالت تا دل دشمن نفوذ کرد و از این رهگذر خدمت شایانی به عالم تشیع کرد، بررسی تمام زوایای سیاسی و شخصیت‌های نفوذی خاندان نوبخت و فرات بیرون از توان نگارنده و محدوده این نوشتار است، ولی بررسی اجمالی سرگذشت این مرد الهی در کنار دستگاه طاغوت خواندنی است.

حکمرانی منصور خلیفه دوم عباسی (۱۵۸-۱۳۷ ق) با ورود نوبخت جد بزرگ این خاندان آغاز شد و نفوذ آن‌ها تا حکمرانی مقتدر (۳۲۰-۲۹۵ ق) و حتی بعد از آن ادامه یافت، در طول ۲۵ سال حکومت مقتدر (خلیفه هیجدهم عباسی) تعداد ده نفر به عنوان وزیر انتخاب شدند که در این میان ابوالحسن بن فرات در سه نوبت و در کل شش سال وزارت کرد، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی بازوی پرتوان حسین بن روح در سال (۳۱۱ ق) حاکم منطقه مبارک شد، ابویعقوب اسحاق نوبختی مشاور عالی حکومت بود و … به هر ترتیب این نفوذ عمیق به نایب سوم امکان داد تا اوضاع سیاسی و اجتماعی شیعه را سامان دهد بیشترین همکاری را ابوالحسن علی بن محمد ابن فرات (وزیر در دستگاه عباسی) داشت[۲۹].

حسین بن روح از آغاز نیابت خود، تا وزارت حامدبن عباس (بی ادب و متعصب) یعنی از سال (۳۰۶ تا ۳۱۱ ق) با عزت و احترام زندگی می‌کرد؛ منزل او محل رفت و آمد امیران و وزیران و بزرگان بود[۳۰]، خصوصاً خاندان فرات، چنان‌که تا این خاندان وزارت (مقتدر عباسی) و دیگر مناصب را در دست داشتند کسی مزاحم حسین بن روح و یاران او نمی‌شد ولی همین که آل فرات حامدبن عباس و طرفدارانش زندانی شدند بر حسین بن روح و نهاد وکالت نیز کار سخت شد، در سال (۳۱۲ ق) به مدت پنج سال ابن روح زندانی شد و پیش از زندانی شدن مدتی را پنهانی زندگی می‌کرد که در همین روزگاران شلمغانی را به نیابت خود نصب کرده بود ولی وی در زمان زندانی شدن حسین بن روح راه انحراف را پیش گرفت شاید دشمنان حسین بن روح در دستگاه عباسی او را به همکاری با قرامطه (گروهی اسماعیلی در حال جنگ با دستگاه عباسی) متهم کرده باشند[۳۱] چنان‌که خاندان فرات را نیز با همین اتهام از میدان خارج کردند، در سال (۱۳۱۷ ق) وی آزاد شد و در کنار خاندان بنونوبخت که به پستهای بالای حکومتی رسیده بودند به همان جایگاه نخست خود رسید، ابوعبدالله نوبختی وزیر ابن رائق عباسی بود.

ابن روح در روزگار راضی عباسی (۳۲۹- ۳۲۲ ق) در بغداد میان شیعیان جایگاه والایی داشت اموال و وجوهات چنان سرازیر می‌شد که خلیفه وقت را به شگفتی و طمع‌انداخته بود[۳۲].

برخی از عوامل موفقیت ابن روح به قرار زیر است:

  1. همزمانی نیابت وی با به وزارت رسیدن شیعیان نوبختی و فرات و بهره‌گیری به‌جا از این فرصت.
  2. زیرکی، کاردانی و هوش بالای وی.
  3. بهره‌گیری مناسب از سپر دفاعی تقیه که حتی گاهی دوستان و یاران نیز سردرگم می‌شدند.
  4. رفتار خوش و حکیمانه وی؛ در زمان وی گرچه مدعیان دروغین‌اندک بود ولی تعداد معدودی که نسبت به سفارت تردید داشتند با اولین ملاقات متوجه حقیقت می‌شدند حتی کسانی از اهل سنت که نسبت به وی بدبین بودند در اولین برخورد دگرگون می‌شدند، تاریخ حکایت می‌کند که ده نفر اهل سنت که وی را سزاوار لعن و نفرین می‌دانستند در نخستین لحظات ملاقات از کردار خود پشیمان شدند[۳۳].
  5. عنایت و نظارت حضرت حجت که مانند دیگر رهبران نهاد، همواره به امداد سفیر و امت می‌رسید.

تلاش‌های گسترده اجتماعی - سیاسی در پوشش شدید تقیه، مانع تلاش‌های ارشادی و علمی اونشد، منابع اولیه از تلاش‌های علمی و آموزشی وی بسیار سخن گفته است که نمونه آن نقل می‌شود: مردی پرسید چرا خداوند دشمن خود را بر ولی خود (حسین شهید) مسلط کرد؟حسین بن روح ضمن یادآوری معجزات انبیاء و موارد غلبه آنها بر خیل دشمنان فرمود: خدا با لطف و حکمتش اولیاء خود را گاهی غالب گاهی مغلوب کرده اگر در تمام موارد غالب می‌بودند و با سختی‌های امتحان نمی‌شدند، مردم آن‌ها را خدا می‌خواندند و از طرفی مقام و منزلت و ویژگی صبر و استقامتتوکل) آنها آشکار نمی‌شدند[۳۴]الگو و اسوه کامل برای مردم نمی‌شدند).

وی را کتابی است بنام "التأدیب" که آن را جهت نقد و بررسی نزد دانشمندان قم فرستاد، و آن‌ها پس از مطالعه و بررسی کتاب اعلام کردند تمام این مسایل جزء یک مورد صحیح و موافق ما است[۳۵].

دریافت و ارسال توقیعات، مانند دیگر نواب خاص، از وظایف حسین بن روح بود، اولین توقیعی که به‌دست حسین بن روح صادر شد ۲۴ شوال (۳۰۵ ق) مشتمل بر ابقای وکیل اهواز بود[۳۶] در این توقیع حضرت حجت (ع) از وی تجلیل و در حقش دعا کرده‌اند … "نَعْرِفُهُ عَرَّفَهُ اللَّهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ وَ رِضْوَانَهُ وَ أَسْعَدَهُ بِالتَّوْفِيقِ"[۳۷].

شمه از کرامات نواب امام معصوم (ع) در پاسخ از پرسش کرامات گذشت، آنان به اذن امام معصوم (ع) و امام (ع) به اذن خداوند، در مواردی که هدایت بشر و با سلامت اجتماعی صالحان تنها با اسباب آسمانی حاصل می‌شد، اقدام به کرامت و خارق عادت می‌کردند، این جا به ذکر یک کرامت از حسین بن روح بسنده می‌شود: حسین بن محمدبن سوره قمی می‌گوید، مرد عابد و وارسته بنام "سرور" را در اهواز دیدم که می‌گفت لال بودم، در سیزده یا چهارده سالگی پدر و عمویم مرا نزد شیخ ابوالقاسم رضی الله عنه بردند، از او خواستند تا از حضرت حجت (ع) درخواست شفاء برایم کند، حسین بن روح فرمود، دستور یافته اید که کربلا بروید، هنگام زیارت ناگهان پدر و عمویم مرا صدا زدند و من پاسخ دادم...[۳۸].

حسین بن روح نوبختی پس از قریب ۲۱ سال نیابت خاصه حضرت حجت (ع) با انتخاب جانشین خود (علی بن محمدسمری) در ۱۸ شعبان (۳۲۶ ق) دعوت حق را لبیک گفت، بدن پاکش را در قریه نوبختیه در دربندی که خانه علی بن احمد بن علی نوبختی در آنجا بود به خاک سپردند، این قبر هنوز در محل سابق نوبختیه در سمت شرقی بغداد باقی است[۳۹]»[۴۰].
4. حجت الاسلام و المسلمین طاهری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر حبیب‌الله طاهری در کتاب «سیمای آفتاب» در این‌باره گفته‌است:
5. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در این‌باره گفته است:

«سومین نایب خاص حضرت مهدی (ع)، محدث، فقیه و متکلم شیعی ایرانی، حسین بن روح نوبختی است. وی میان شیعیان بغداد، شهرت ویژه‌ای داشت و یکی از افراد مورد اعتماد محمد بن عثمان عمری به شمار می‌رفت. او در سال‌های ۳۰۵- ۳۲۶ ق نایب امام زمان (ع) و واسطه بین حضرت مهدی (ع) و شیعیان بود. حسین بن روح دارای برتری‌های فراوانی بود؛ اما به طور عمده شهرت و اعتبار او، به مسأله نیابتش بازمی‌گردد.

پیش از آن، محمد بن عثمان، او را حلقه اتصال بین خود و وکلای دیگرش در بغداد قرار داده بود. وی در زمان حیات نایب دوم، در دربار عباسی نفوذ چشمگیری داشت و از ناحیه برخی مقامات دولتی کمک‌های مالی به او می‌رسید[۴۶].

نایب دوم، از دو یا سه سال پیش از درگذشت خود، با ارجاع برخی از شیعیان که اموالی از سهم امام و غیر آن پیش او می‌بردند به حسین بن روح نوبختی، زمینه را برای نیابت وی از طرف امام زمان (ع) هموار می‌کرد. او به کسانی که در این موضوع دچار شک و تردید می‌شدند، تأکید می‌کرد این دستور، از طرف امام (ع) صادر شده است[۴۷].

وی در انتصاب حسین بن روح به جانشینی خود، تأکید فراوانی می‌کرد. گاهی به صورت انفرادی و گاهی میان عموم شیعیان مخلص و وکلای خویش، این مطلب را یادآور می‌شد. این تأکید، بدان علت بود که از طرف امامان (ع)، سخن صریحی که بیانگر وثاقت، امانت و نیابت حسین بن روح صادر باشد، نشده بود. از طرفی میان وکلای بغداد، کسانی بودند که در ظاهر ارتباط محمد بن عثمان با آنان بیشتر بود؛ ازاین‌رو عوام و خواص شیعیان، تصور نمی‌کردند حسین بن روح به جانشینی انتخاب شود؛ بدین سبب، نایب دوم از هر فرصتی برای تبیین نیابت خود از طرف امام زمان (ع)، برای رفع شک و تردید از آنان استفاده می‌کرد[۴۸].

پس از وفات ابو جعفر عمری و وصیت او درباره نصب حسین بن روح به عنوان نایب سوم امام غایب، ابو القاسم حسین بن روح به "دار النیابه" در بغداد آمد و بزرگان شیعه به گرد او جمع شدند.

حسین بن روح، با همکاری وکلای بغداد و سایر مناطق، کار خویش را در جایگاه نیابت امام زمان (ع) آغاز کرد و توانست با روش عالمانه و منطقی، در بین دوست و دشمن از پذیرش بالایی برخوردار شود.

روایت‌ها، حکایت از آن دارد که برخلاف سفیر اول و دوم، موقعیت حسین بن روح در جایگاه سفیر امام دوازدهم بین شیعیان امامیه آشکار بود؛ به همین دلیل عده‌ای از عوام امامیه، بر آن شدند که وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکمه و برکناری برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه‌ای که وی بخشی از پایان عمر خود را در زندان به سر برد[۴۹].

از جمله حوادث مهم دوران نیابت حسین بن روح، جدا شدن ابو جعفر محمد بن علی شلمغانی (معروف به ابن ابی عزاقر) از آیین شیعی و تکفیر او به دست حسین است[۵۰].

مدت نیابت‌: حسین بن روح، با وفات ابو جعفر محمد بن عثمان عمری، در سال ۳۰۵ ق منصب نیابت حضرت مهدی (ع) را عهده‌دار شد و در سال ۳۲۶ ق وفات یافت. بدین‌سان مدت نیابت وی نزدیک به ۲۱ سال بود.

در وفات وی که در سال ۳۲۶ ق بوده، هیچ اختلافی نیست، و محدثان و مورخان در این مسأله اتفاق نظر دارند؛ لکن در محل قبر او، اختلاف و شبهاتی وجود دارد. مسلم است که قبر او در بغداد است؛ ولی این که قبر در قسمت غربی بغداد است یا قسمت شرقی، مورد اختلاف است[۵۱]»[۵۲].

حسین بن روح دارای برتری‏‌های فراوانی بود؛ امّا به طور عمده شهرت و اعتبار او، به مسأله نیابتش باز می‌‏گردد.

پیش از آن، محمد بن عثمان، او را حلقه اتصال بین خود و وکلای دیگرش در بغداد قرار داده بود. وی در زمان حیات نایب دوم، در دربار عباسی نفوذ چشمگیری داشت و از ناحیه برخی مقامات دولتی کمک‏‌های مالی به او می‏‌رسید [۵۳].

نایب دوم، از دو یا سه سال پیش از درگذشت خود، با ارجاع برخی از شیعیان که اموالی از سهم امام و غیر آن پیش او می‏‌بردند به حسین بن روح نوبختی، زمینه را برای نیابت وی از طرف امام زمان (ع) هموار می‏‌کرد. او به کسانی که در این موضوع دچار شک و تردید می‌‏شدند، تأکید می‌‏کرد این دستور، از طرف امام (ع) صادر شده است[۵۴]. وی در انتصاب حسین بن روح به جانشینی خود، تأکید فراوانی می‏‌کرد.

گاهی به صورت انفرادی و گاهی میان عموم شیعیان مخلص و وکلای خویش، این مطلب را یادآور می‏شد.

این تأکید، بدان علّت بود که از طرف امامان (ع)، سخن روشنی که بیانگر وثاقت، امانت و نیابت حسین بن روح صادر نشده بود. از طرفی میان وکلای بغداد، کسانی بودند که در ظاهر ارتباط محمد بن عثمان با آنان بیشتر بود؛ از این‏‌رو عوام و خواص شیعیان، تصور نمی‌‏کردند حسین بن روح به جانشینی انتخاب شود؛ بدین سبب، نایب دوم از هرفرصتی برای تبیین نیابت خود از طرف امام زمان (ع)، برای رفع تردید از آنان استفاده می‏‌کرد[۵۵]

پس از وفات ابو جعفر عمری و وصیت او درباره نصب حسین بن روح به عنوان نایب سوم امام غایب، ابو القاسم حسین بن روح به "دار النیابة" در بغداد آمد و بزرگان شیعه گرد او جمع شدند. حسین بن روح، با همکاری وکلای بغداد و سایر مناطق، کار خویش را در جایگاه نیابت امام زمان (ع) آغاز کرد و توانست با روش عالمانه و منطقی، بین دوست و دشمن از پذیرش بالایی برخوردار شود.

روایت‌‏ها، حکایت از آن دارد که بر خلاف سفیر اوّل و دوم، موقعیت حسین بن روح در جایگاه سفیر امام دوازدهم بین شیعیان امامیه آشکار بود؛ به همین دلیل عده‏‌ای از عوام امامیه، بر آن شدند که وکلای نواحی خود را نادیده گرفته، به طور مستقیم با خود او در تماس باشند؛ ولی رفته ‏رفته با انجام تغییراتی در دستگاه حاکم و برکناری برخی حامیان او، وضع دگرگون شد؛ به گونه‌‏ای که وی بخشی از پایان عمر خود را در زندان به سر برد[۵۶].

از حوادث مهم دوران نیابت حسین بن روح، جدا شدن ابو جعفر محمد بن علی شلمغانی "معروف به ابن ابی عزاقر" از آیین شیعی و تکفیر او به دست حسین است[۵۷].

حسین بن روح، با وفات ابو جعفر محمد بن عثمان عمری، در سال ۳۰۵ ق منصب نیابت حضرت مهدی (ع)‏ را عهده‌‏دار شد و در سال ۳۲۶ ق وفات یافت. بدین‌‏سان مدت نیابت وی نزدیک به ۲۱ سال بود.

در وفات وی که در سال ۳۲۶ ق بوده، هیچ اختلافی نیست، و محدثان و مورخان در این مسأله اتفاق نظر دارند؛ لکن در محل قبر او، اختلاف و شبهاتی وجود دارد. مسلم است که قبر او در بغداد است؛ ولی این‏که قبر در قسمت غربی بغداد است یا قسمت شرقی، مورد اختلاف است[۵۸]»[۵۹].
6. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«سفیر سوم، شیخ جلیل ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی است. او در ابتدای امر وکیل ابی جعفر محمد بن عثمان عمری بود که بر املاک او نظارت داشت، تا آنکه وصیّت با نصّ به او منتهی شد و هیچ کس در این امر شک نداشت[۶۰]. برخی از شیعیان، مالی را برای ابوجعفر عَمْری به مقدار چهارصد دینار فرستادند تا به امام زمان (ع) برساند، ابوجعفر دستور داد تا آن را به حسین بن روح بدهند. او هنگامی که تردید و شک آن شخص را به جهت ثابت نشدن سفارتش دید، بار دیگر تأکید کرد که این مبلغ را به حسین بن روح برساند، زیرا این دستور امام زمان (ع) است. بعد از آنکه وضع مزاجی ابوجعفر عَمْری بحرانی شد جماعتی از بزرگان شیعه] از آن جمله ابوعلی بن همام، ابوعبداللّه بن محمد کاتب، ابوعبداللّه باقطانی، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی، ابوعبداللّه بن وجناء و دیگر بزرگان، بر او وارد شدند و عرض کردند که اگر بر شما اتفاقی افتاد چه کسی جانشین شما خواهد بود؟ ابوجعفر عَمْری فرمود: این ابوالقاسم حسین بن روح، قائم مقام من و سفیر بین شما و صاحب امر (ع) است. او وکیل و ثقه و امین است، پس در امورتان به او مراجعه نموده و در امور مهم بر او اعتماد نمایید، زیرا من به این مطلب امر شده ام تا بر شما ابلاغ نمایم[۶۱].

ابوجعفر بن احمد متیل می‌گوید: هنگام وفات محمد بن عثمان عمری من بالای سر او نشسته بودم و از او سؤال می‌کردم و حسین بن روح نیز بر پایین پای او قرار داشت. محمد بن عثمان روی به من نموده و فرمود: من امر شدم تا بر ابی القاسم بن روح وصیّت کنم. من با شنیدن این خبر از جای خود بلند شده، حسین بن علی روح را به جای خود بر بالای سر محمد بن عثمان قرار دادم[۶۲]. جهت این تأکیدات از ناحیه محمّد بن عثمان بر وصایت حسین بن روح این بود که او چندان جایگاه ویژه‌ای در بین شیعیان به جهت ارتباط با امامان (ع) نداشته است، اگر چه از نزدیکان خاص محمد بن عثمان بوده است. و سرّ سفارت دادن به او، به جهت اخلاص و فداکاری او بوده است. وی بعد از وفات ابوجعفر عَمْری به مدت ۲۱ سال سفارت را بر عهده داشت. اولین نامه‌ای را که از حضرت دریافت کرد مشتمل بر درود فراوان از جانب آن حضرت بر او بود[۶۳]. از آن زمان به وظیفه خود مشغول شد. و روش او التزام به تقیّه شدید و مضاعف بود، به حیثی که اظهار اعتقاد به مذهب اهل سنت می‌نمود تا از این طریق بتواند به وظایف خود عمل کند. او در ایّام سفارتش شدیداً با انحرافات و ادعاهای انحرافی سفارت مبارزه می‌نمود، تا آنکه در سال ۳۲۶ هجری رحلت نمود»[۶۴].
7. آقای تونه‌ای(پژوهشگر معارف مهدویت)؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«سومین نائب خاص حضرت مهدی (ع) "حسین بن روح نوبختی" بود. وی در میان شیعیان بغداد، از اشتهار خاصی برخوردار بود و یکی از افراد مورد اطمینان و اعتماد "محمد بن عثمان" به شمار می‌رفت. حسین بن روح در سال‌های ۳۰۵-۳۲۶ هـ.ق به‌عنوان نائب حضرت، واسطه بین امام و شیعیان بود»[۶۵]. سومین نائب خاص از نواب اربعه "ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی" است. وی در میان شیعیان بغداد، از اشتهار خاصی برخوردار بود و یکی از افراد مورد اطمینان و اعتماد "محمد بن عثمان عمری" به شمار می‌رفت. بعد از "ابو سهل اسماعیل بن علی" مشهورترین افراد خاندان نوبختی، ابوالقاسم حسین بن روح بن ابی بحر است و عمده اشتهار او به واسطه مقام دینی بزرگی است که در میان شیعه امامیه دارد و از نوّاب اربعه حضرت قائم (ع) محسوب می‌شود[۶۶].

تاریخ تولد وی در کتب تاریخ و رجال مشخص نشده است و همین مقدار روشن است که در زمان حیات "محمد بن عثمان" یکی از کارگزاران وی بوده است و در بین سال‌های ۳۰۵- ۳۲۶ ه‍‌.ق به‌عنوان نایب امام زمان (ع)، واسطه میان امام و شیعیان بوده است.

برخی گفته‌اند "حسین بن روح" قمی بوده است. روایت کشّی او را ملقب به قمی ذکر می‌کند[۶۷]. در تاریخ الاسلام ذهبی، اشاره به قمی بودن او شده است[۶۸]. وی به زبان "آبه" از نواحی قم تکلم می‌کرده است[۶۹]. باوجود این، بین "نوبختی" بودن و "قمی" بودن نایب سوم، به یکی از دو صورت می‌شود، ارتباط‍‌ برقرار کرد و آن‌ها را جمع کرد:

  1. وی در اصل، قمی بوده و از طرف مادر، نوبختی نامیده شده است[۷۰].
  2. وی از شاخه "بنو نوبخت" قم بوده و در زمان نخستین سفیر، به بغداد مهاجرت کرده است[۷۱]. "محمد بن عثمان" از دو یا سه سال قبل از وفات خود، با ارجاع بعضی از شیعیان به "حسین بن روح" که اموالی از سهم امام و غیر آن پیش او می‌بردند، زمینه را برای نیابت وی از طرف امام زمان (ع) همواره می‌نمود. نخستین توقیعی که راجع به "حسین بن روح" از ناحیه مقدسه صدور یافت، در سال ٣٠٥ ه‍‌.ق بود. در آن توقیع آمده است: "او کاملاً مورد وثوق و اطمینان ماست و در نزد ما مقام و جایگاهی دارد که او را مسرور می‌گرداند."

با این‌که "محمد بن عثمان" غیر از "حسین بن روح" نه وکیل دیگر در بغداد داشت و همگی زیر نظر وی فعالیت می‌کردند، اما "حسین بن روح" به نیابت امام زمان (ع) انتخاب شد. علّت آن علاوه بر متکلّم و فقیه بودن، بردباری، هوشیاری و اخلاص او در آن موقعیت خاصّ‌ سیاسی بود. "حسین بن روح" با همکاری ده وکیل در بغداد و با وکلای سایر بلاد اسلامی، کار خویش را در سمت نیابت امام زمان (ع) شروع کرد و توانست با روش معقولانه و منطقی، در میان دوست و دشمن، از مقبولیت بالایی برخوردار باشد. بنابر شهادت مورّخین قرون اولیه و محدثین متقدم، او "اعقل الناس" زمان خود بوده است و از داناترین افراد به شمار می‌رفت.

"حسین بن روح" بیست و یک سال نیابت حضرت را به عهده داشت و در ماه شعبان سال ٣٢٦ ه‍‌ ق وفات یافت[۷۲]. قبر او در "نوبختیّه" در جانب غربی بغداد است[۷۳]»[۷۴].
8. آقای کامل سلیمان؛
آقای کامل سلیمان، در کتاب «روزگار رهایی» در این‌باره گفته است:

«ابو القاسم، حسین بن روح نوبختی، سومین نائب خاص حضرت ولی عصر (ع) است که در حدود ۲۱ سال متصدی مقام مقدس سفارت بود، که دوران سفارتش با دو خلیفه عباسی (مقتدر و راضی) مصادف شد و در سال ۳۲۶ هجری درگذشت. محمد بن عثمان که در سال‌های آخر عمرش بسیار پیر و ناتوان شده بود، در دو سال آخر (۳۰۴- ۳۰۵ﻫ) زندگی خود، قبض اموال شیعیان را به "حسین بن روح" واگذار کرده بود، و در واپسین لحظات زندگی به شیعیان حاضر در مجلس فرمود: "به من امر شده که به ابو القاسم، حسین بن روح وصیت نمایم"[۷۵]. یکبار حسین بن روح به پیشگاه حضرت ولی عصر (ع) نامه نوشت و اجازه تشرف به حج خواست. از ناحیه مقدسه چنین پاسخ صادر شد: "امسال نرو"[۷۶]. حسین بن روح بسیار اندوهگین شد و در فرصت دیگری اجازه خواست، در پاسخ چنین فرمان رسید: "اگر ناگزیر از رفتن باشی، با آخرین قافله حرکت کن"[۷۷]. او نیز با آخرین قافله به راه افتاد، بعدها حکمت آن معلوم شد، زیرا همه قافله‌های قبلی با قرامطه روبرو شدند فقط قافله آخر جان به سلامت برد. آن‌سال که به "تناثر کواکب" معروف شد صدها نفر از حجاج در میان عراق و حجاز به دست قرامطه کشته شدند و فقط قافله آخر از قتل و غارت مصون ماند.

حسین بن روح نوبختی مدت ۲۱ سال عهده‌دار منصب سفارت بود و با محاسبه دو سال اخیر محمد بن عثمان، مجموع دوران نیابت او به ۲۳ سال می‌رسد، که سرانجام در شعبان ۳۲۶ هجری دیده از جهان بربست و شیعیان را در غم و اندوه فراوان فروبرد»[۷۸].
9. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. غیبت؛ طوسی؛ ص ۲۲۷.
  2. غیبت؛ طوسی؛ ص ۲۲۷.
  3. قزوینی، سید محمد کاظم، امام مهدی از تولد تا بعد از ظهور، ص ۱۶۶-۱۶۷.
  4. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۵.
  5. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۲.
  6. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۳.
  7. بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۹.
  8. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۱۸۰.
  9. اثبات الهداة، ج ۷، ص ۳۴۰.
  10. رجال مامقانی، ج ۱، ص ۲۰۰.
  11. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۴۱.
  12. الطوسی، الغیبة، ص ۳۶۹.
  13. همان مصدر، ۳۶۹.
  14. عباس قمی، الکنی و الإلقاب، ج ۱، ص ۱۴۱.
  15. الطوسی، الغیبة، ص ۳۸۸.
  16. همان مصدر، ص ۳۲۲.
  17. السید بحر العلوم، الفواید الرجالیة، ج ۳، ص ۲۹۸، الغیبة طوسی و دیگر منابع.
  18. الارشاد، ص ۳۳۲.
  19. شیخ الطوسی، الغیبة، ص ۳۹۱.
  20. حسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۱۳۷.
  21. غفارزاده، زندگانی نواب خاص، ص ۲۳۴.
  22. غفارزاده، زندگانی نواب خاص، ص ۲۳۵.
  23. غفارزاده، زندگانی نواب خاص، ص ۳۳۵؛ جباری، سازمان وکالت، ص ۲۶۹.
  24. غفارزاده، زندگانی نواب خاص، ص ۲۳۷.
  25. صدر، تأسیس الشیعه، ص ۳۶۳؛ اعیان الشیعه، امین ۲۷۷،۳.
  26. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۱، ح۳۴۲.
  27. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۴۸.
  28. زندگانی نواب خاص، امانی، ص ۲۵۴.
  29. صدر، تأسیس‌الشیعه، ۳۷۱، ۳۶۲.
  30. ذهبی، تاریخ‌الاسلام، حوادث و وفیات ۳۳۰ تا ۳۲۱ ق، ص ۱۹۰.
  31. ذهبی این نظر را بیان کرده است، ر.ک: تاریخ الاسلام، حوادث ۳۳۰ تا ۳۲۱، ص ۱۹۰.
  32. ر.ک: غفارزاده، زندگانی نواب خاص، ۲۶۴، ۲۵۸؛ ابوالقاسم حسین بن‌روح "سفیر سوم"، اباذری، ص ۷۶، ۵۲؛ جباری، سازمان وکالت، ص ۴۷۸، ۴۷۰.
  33. اباذری، سفیر سوم، ۷۶، ۷۵.
  34. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۲۴، ح۲۷۳.
  35. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۰، ح۳۵۷.
  36. جباری، سازمان وکالت، ص ۴۷۱.
  37. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۲، ح۳۴۴.
  38. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۰۹، ح۲۶۲؛ راوندی، الخرایج و الجرایح، ۱۱۲۲،۳.
  39. جباری، سازمان وکالت، ص ۴۷۸.
  40. لطیفی ، رحیم، پرسمان نیابت، ص۲۴۵-۲۵۴.
  41. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۳ و ۳۵۴.
  42. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۹؛ الکنی و الالقاب، ج ۱، ص ۹۱.
  43. بحارالانوار، ج ۵۱، ۳۵۲.
  44. بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۳۵۶؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۲۲۷.
  45. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص ۱۱۵ - ۱۱۶.
  46. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳، با تصرف.
  47. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۷ و ح ۳۳۵.
  48. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۹، ح ۳۳۶.
  49. ر.ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۰۲، ح ۲۵۶.
  50. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵.
  51. غفارزاده، علی، پژوهشی پیرامون زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، ص ۲۷۶.
  52. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۸۲.
  53. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۷۲، ح ۳۴۳، با تصرف
  54. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ح ۳۳۷ و ح ۳۳۵
  55. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵
  56. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة،، ص ۳۰۲، ح ۲۵۶
  57. ر. ک: شیخ طوسی، کتاب الغیبة،، ص ۳۰۲، ح ۲۵۶
  58. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۸۹، ح ۳۵۵
  59. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۱۶۹ - ۱۷۱.
  60. الغیبه، طوسی، ص ۳۷۲
  61. الغیبه، طوسی، ص ۳۷۱
  62. الغیبه، طوسی، ص ۳۷۰
  63. الغیبه، طوسی، ص ۳۷۲
  64. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۵۰.
  65. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۱۵.
  66. خاندان نوبختی، اقبال آشتیانی، ص ۲۱۲.
  67. اختیار معرفة الرجال، ج ۲، ص ۸۳۱.
  68. تاریخ الاسلام ذهبی، ص ۱۹۰-تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (ع)، ص ۲۱۲.
  69. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۵۰۳.
  70. غیبة طوسی، ص ۳۷۱؛ خاندان نوبختی، ص ۲۱۴.
  71. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (ع)، ص ۱۹۲.
  72. خاندان نوبختی، ص ۲۲۱.
  73. زندگانی نواب خاص امام زمان (ع)، علی غفارزاده، ص ۲۷۸.
  74. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۷۷.
  75. الزام الناصب، ص ۱۲۵؛ کشف الغمه، ج ۳، ص ۳۲۱؛ منتخب الاثر، ص ۲۷۲؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۱۷۶؛ بشارة الاسلام، ص ۳۰۰؛ بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱؛ المهدی، ص ۲۵۳.
  76. " لَا تَخْرُجْ فِي هَذِهِ‏ السَّنَة‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۹۳؛ منتخب الاثر، ص ۳۹۷؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۱۹۶.
  77. " إِنْ كَانَ لَا بُدَّ فَكُنْ فِي الْقَافِلَةِ الْأَخِيرَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۲۹۳؛ منتخب الاثر، ص ۳۹۷؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۱۹۶.
  78. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ج1، ص 190.
  79. مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۲۳۵.