آزادی اندیشه
انسان ذاتا موجودی عاقل و متفکر است و آزادی تفکر ناشی از استعداد ذاتی اوست. اسلام نیز مخالفتی با این نوع از آزادی ندارد. آزادی تفکر سبب رشد و ماندگاری اسلام شده است. برخی از ضرورتهایی که برای آزاداندیشی بیان شده عبارت است از اینکه: بدون آزاداندیشی، رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد؛ آزاداندیشی لازمه علمی بودن جامعه و فرد است و... .
مقدمه
آزادی در اندیشه از مهمترین جلوههای آزادی فردی است و ناظر به آزادی افراد در گزینش هر اندیشه و باوری است که آن را درست میدانند[۱]. اصل آزادی عقیده، از اصول مورد احترام در آموزههای اسلامی است[۲] و اسلام، مکتب تحمیل نیست[۳]؛ زیرا تحمیل دیدگاه و جلوگیری از آزادی اندیشه، به اختناق و استبداد میانجامد[۴].[۵]
معناشناسی
آزادی اندیشه و آزادی بیان
اندیشه انسان در قالب بیان گفتاری، نوشتاری و رفتاری جلوهگر میشود و بدین ترتیب، آزادی بیان از لوازم آزادی اندیشه است و از آن جدا نخواهد بود[۶]. آزادی اندیشه بدون آزادی بیان معنا پیدا نمیکند. آزادی بیان یعنی اینکه انسان بتواند آزادانه اندیشهها، اعتقادات و احساسات خود را به صورت طبیعی و مرسوم بیان کند. اسلام چون آزادی را در جهت تحول و رشد و تکامل بشر میخواهد، در هیچ جا مانع این گونه آزادی نشده و حتی مشوّق هم بوده است. آزادی آراء در اسلام از زمانپیامبر اکرم (ص) و ائمه وجود داشته و مخالفان حرفهایشان را میزدند؛ چراکه اسلام دلیل و حجت دارد و هر کس دلیل یا حجت داشته باشد از آزادی بیان نمیترسد[۷]. قرآن کریم انسانها را به گوش دادن سخنها و انتخاب بهترینها تشویق میکند[۸]. آزادی بیان ضوابط و محدودههایی هم دارد که مصالح نوعی و عمومی آن را ایجاب میکند. مهمترین آنها حرمت خصوصی افراد، رعایت مرز اخلاقی، حفظ اسرار جامعه و مصالح عمومی آن جامعه است که همه کشورها در این منظر متفقالقول هستند[۹].
ضرورت و جایگاه
آزادی فکر و بیان یکی از مهمترین مظاهر آزادی عقیده است . مفهوم آزادی فکر، تابع موضوع «آزادی فکر از...» است. در بسیاری از مصادیق آزادی، وجه برجسته آزادی از یک امر خارجی چون ظلم و ستم حاکمان است؛ اما مسأله عمده آزادی فکر، آزادی از خودباختگی و تقلید است. موضوع آزاداندیشی شامل همه موضوعاتی است که ماهیت فرهنگی دارند[۱۰].
جنبه ایجابی آزاداندیشی عبارت از آزادانه فکر کردن و تصمیم گرفتن و جنبه سلبی آن ترجمهای تقلیدی و بر اثر تلقین دنبال بلندگوهای تبلیغاتی حرکت نکردن است[۱۱]. اگر در جامعهای آزادی فکر پذیرفته شد، آزادی بیان نیز پذیرفته میشود. حتی اگر فردی در فکر و اندیشه خود آزاد بود، در بیان آن مقید به اجازه دیگران نخواهد شد.
برخی برای ضرورت آزاداندیشی از مواضع مختلفی استدلال میآورد:
- بدون آزاداندیشی، رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد[۱۲]. کار حقیقی در زمینه گسترش و توسعه واقعیِ فرهنگ و اندیشه و علم نیازمند آزاداندیشی است[۱۳]. نبود آزاداندیشی، یعنی خودباختگی و تقلید در اندیشه. این امر ملازم با قبول سلطه بیگانه است.
- آزاداندیشی لازمه علمی بودن جامعه و فرد است و تحجر در میدان علم، اصولاً معنا ندارد[۱۴].
- همواره رشد در کلام، فلسفه و هر علم دیگر، در سایه مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض بوده است[۱۵]. اساساً رشد شیعه حاصل آزاد فکری و عقلانیت آن است که از تعالیم اهل بیت(ع) اخذ کرده است[۱۶].
- آزادی به مثابه یک حق انسانی برای اندیشیدن و گفتن، مصداقی از آزادی تأکید و تجلیل شده در قرآن کریم و کلمات ائمه(ع) است[۱۷]. به همین جهت، آزادی و آزاداندیشی، یکی از مبانی اصلی اصولگرایی باید به شمار آید[۱۸].[۱۹]
اصول و مبانی
- آزاداندیشی یک امر تشریفاتی یا شعار تبلیغاتی نیست، بلکه باید به مثابه یک کارزار فکری باشد[۲۰].
- آزاداندیشی بدون نهاد اجتماعی ممکن نیست. بنابراین، نسبت به مسأله آزاداندیشی، احساس مسئولیت همگانی، در دولت، مردم و نخبگان، ضرورت دارد[۲۱].
- آزاداندیشی مخصوص محافل تخصصی است؛ نه محافل عمومی[۲۲].
- آزاداندیشی، جهت لازم دارد و آن دعوت به سوی خدا است[۲۳].[۲۴]
- آزاداندیشی به رشته یا سطح خاصی مقید نیست؛ بلکه باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و اهل فکر، در همه رشتهها، همه گونه آراء و افکار خود را، آزادانه بیان کنند[۲۵].
- حمایت به روش سالم از افکار و آزاداندیشی وظیفه حکومت است[۲۶].
- حمایت از آزاد اندیشی نباید به حمایت از باطل و باز گذاشتن دست اهل باطل منجر شود[۲۷].
- آزاد اندیشی در زمینه سالم به نتایج مطلوب میرسد؛ بنابراین، آزاد اندیشی نباید به ساختارشکنی و شالودهشکنی و بر هم زدن پایههای هویت ملی بینجامد[۲۸].
- برای آزاداندیشی ایجاد فضای گفتمانی لازم است و راهکار آن آزاداندیشی فردی و سازمانی است: فکر کردن، گفتن، نوشتن، انعکاس دادن در مجامعِ علمی، راهاندازی کرسیهای آزاداندیشی و نهادینه کردن گفتگوی محترمانه، عاقلانه، منصفانه و با استدلال[۲۹].[۳۰]
جنبههای فقهی
این نوع آزادی در ارتباط انسان با پروردگارش اتفاق میافتد و مربوط به اعتقادات و چگونگی رابطه انسان و خداوند است و با مفاهیم جبر و اختیار سر و کار دارد. در این نوع آزادی، انسان باید دارای اختیار و اراده آزاد باشد تا با خدای خود ارتباط برقرار کند. تأکید اسلام بر اصل نفی ولایت انسان بر انسان دیگر به جز اذن الهی دلیل همین مدعاست[۳۱]، همچنین تأکید بر آزمایش الهی بندگان، خود دلیلی بر وجود چنین آزادی است[۳۲].
دستور شریعت بر امر به معروف و نهی از منکر بندگان که از فروعات دین بوده و حاکی از نظارت مؤمنان بر رفتار یکدیگر است، نشان دیگری از آموزه دین اسلام در خصوص آزادی است[۳۳].[۳۴]
آزادی اندیشه و آزادی عقیده
مقصود از آزادی عقیده، آزادی انسان در انتخاب ایده و نظری از میان نظریات و آرای مختلف در مقولات گوناگون است. آزادی عقیده میتواند در عرصههای سیاست، فرهنگ، اخلاق، علوم نظری و تجربی، هنر و به ویژه دین مطرح و جاری باشد. تأمل در ماهیت آزادی عقیده این نکته را روشن میکند که آزادی حقیقی نه در اتخاذ و گزینش عقیده، بلکه در راهکار و مقدمه آن است؛ به این معنا که انسان ابتدائاً آزاد است درباره آرای مختلف مطالعه و تحقیق کند و ابعاد مثبت و منفی هرکدام را بسنجد؛ رهآورد چنین تحقیقی، انتخاب و اختیار یک نظریه خاصی است که از آن به “عقیده” تعبیر میشود.
- تفاوت آزادی عقیده و آزادی اندیشه: آزادی اندیشه با دلیل و علم و برهان همراه و قرین است؛ اما آزادی عقیده با تقلید، دلیل نما، تعصب و چه بسا عناد و لجاجت.
- ترجیح آزادی اندیشه بر عقیده: انسان مرکب از دو عنصر مادی و فرامادی است و هدف آفرینش انسان، تعالی و تکامل عنصر معنوی “روح” است و حیات و سعادت اصلی و جاودانه انسان در عالم دیگر تأمین خواهد شد. بر این اساس، هر امر و راهکاری که موجب دوری انسان از غایت نهاییاش گردد، محکوم و غیرمشروع خواهد بود؛ از این رو انتخاب عقیدهای باطل، مثلاً بتپرستی، ستارهپرستی یا تحریف در دین الهی، به دلیل اینکه موجب دوری انسان از غایت نهایی میشود، با مخالفت و مقابله پیامبران روبهرو میشد، زیرا اصل حرمت انسانیت انسان و سعادت جاودانگی او بر هر امری، هر چند عقیده خود انسان، ترجیح دارد.
- عدم تحمیل اندیشه بر عقیده: لازمه ترجیح اندیشه بر عقیده، تحمیل آن بر عقیده نیست، به گونهای که صاحب عقیده، هر چند عقیده باطل، با اجبار و اکراه از عقیده خود دست بردارد، بلکه این تفاوت مربوط به وعاء نظر و واقعیت است و از آن، تحمیل عقیده، هر چند با فشار و سیطره استنتاج نمیشود[۳۵].
پرسش وابسته
منابع
پانویس
- ↑ منوچهر طباطبایی مؤتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۶۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۳، ص۳۷۱؛ ج۴، ص۴۳۵؛ ج۶، ص۲۶۲؛ ج۱۴، ص۹۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۱، ص۱۵۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۴، ص۹۱.
- ↑ فاضل قانع، حمید، مقاله «آزادی»، دانشنامه امام خمینی، ج۱؛ لکزایی، شریف، آزادی، ص ۵۶؛ میراحمدی و اسفندیار، مقاله «آزادی»، مقالاتی از اندیشهنامه انقلاب اسلامی، ص ۱۰.
- ↑ منتسکیو، روح القوانین، ترجمه علیاکبر مهتدی، ج۱، ص۵۹۰.
- ↑ صحیفه امام، ج۶، ص۲۷۷.
- ↑ سوره زمر، آیه ۱۸.
- ↑ حسنزاده، علی، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکلها، کانونها، نشریات، هیئتهای مذهبی و شماری از نخبگان دانشجویی، ۱۵/۸/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با جمعی از اعضای تشکلها، کانونها، نشریات هیئتهای مذهبی و شماری از نخبگان دانشجویی، ۱۵/۸/۱۳۸۲.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۲۹/۳/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با هزاران نفر از بسیجیان استان قم، ۲/۸/۱۳۸۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون، ۱۷/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در مراسم فارغ التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، ۲۹/۳/۱۳۸۵.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۱۵۳.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در صحن جامع رضوی مشهد مقدس، ۱/۱/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ ۳۱/۵/۱۳۸۹.
- ↑ سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در تاریخ ۳۱/۵/۱۳۸۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ دیدار هزاران نفر از بسیجیان استان قم، ۲/۸/۱۳۸۹.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ دیدار اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای هیئت دولت، ۸/۶/۱۳۸۴.
- ↑ حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاههای استان سمنان، ۱۸/۸/۱۳۸۵.
- ↑ حضرت¬آیتالله¬خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای انجمن اهل قلم، ۷/۱۱/۱۳۸۱؛ ۳/۷/۱۳۹۰.
- ↑ حسنی، ابوالحسن، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ ص ۱۱۵۳.
- ↑ سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۳.
- ↑ سوره بقره، آیه ۱۵۵.
- ↑ سوره آل عمران، آیه ۱۰۴، سوره توبه، آیه ۷۱.
- ↑ حسنزاده، علی، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۷۸۴.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۱۰۲-۱۰۹.