بحث:معراج

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

معراج

مشهور و معروف در میان دانشمندان اسلام این است که پیامبر(ص) به هنگامی که در مکه بود در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصی در بیت المقدس به قدرت پروردگار آمد، و از آنجا به آسمان‌ها صعود کرد، و آثار عظمت خدا را در پهنۀ آسمان مشاهده نمود و همان شب به مکه بازگشت. و نیز مشهور و معروف آنست که این سیر زمینی و آسمانی را با جسم و روح توأماً انجام داد.

ولی از آنجا که این یک موضوع فوق‌العاده شگرفی است، جمعی به توجیه آن پرداخته و آن را به معراج روحانی تفسیر کرده‌اند که چیزی شبیه یک خواب یا مکاشفه روحی خواهد بود، اما این موضوع کاملاً با ظواهر قرآن مخالف است؛ چراکه ظاهر قرآن به مسألۀ جسمانی بودن گواهی می‌دهد[۱].

معراج از نظر قرآن و حدیث

در دو سوره از سوره‌های قرآن به مسأله معراج اشاره شده است: سورۀ اسراء که تنها بخش اول این سفر را بیان می‌کند (یعنی سیر از مکه و مسجد الحرام به مسجد اقصی و بیت المقدس). سورۀ نجم از آیۀ ۱۳ تا ۱۸ قسمت دوم معراج یعنی سیر آسمانی آمده است، آنجا می‌فرماید: خلاصه مفاد این شش آیه چنین است که «پیامبر(ص) برای دومین بار فرشته وحی جبرئیل را به صورت اصلی مشاهده و ملاقات کرد (مرتبه اول در آغاز نزول وحی در کوه حرا بود). این ملاقات در نزد بهشت جاویدان صورت گرفت.

پیغمبر(ص) در مشاهدۀ این منظره دچار خطا و اشتباه نشد. آیات و نشانه‌های بزرگی را از عظمت خدا مشاهده کرد». این آیات که به گفتۀ اکثر مفسران از معراج سخن می‌گوید نیز نشان می‌دهد که این حادثه در بیداری اتفاق افتاده است، مخصوصاً جملة (چشم پیامبر دچار خطا و انحراف و طغیان نشد) گواه دیگر بر این موضوع است. از نظر حدیث، روایات بسیار زیادی در زمینۀ مسألۀ معراج در کتب معروف اسلامی نقل شد که بسیاری از علمای اسلام تواتر یا شهرت آن را تصدیق کرده‌اند[۲].[۳]

تاریخ وقوع معراج

در تاریخ وقوع معراج در میان مورخان اسلامی اختلاف نظر است، بعضی آن را در سال دهم بعثت شب بیست و هفتم ماه رجب دانسته، و بعضی آن را در سال دوازدهم شب ۱۷ ماه رمضان و بعضی آن را در اوائل بعثت ذکر کرده‌اند، ولی اختلاف در تاریخ وقوع آن مانع از اتفاق در اصل وقوع آن نیست.

ذکر این نکته نیز لازم است که این تنها مسلمین نیستند که عقیده به معراج دارند، این عقیده در میان پیروان ادیان دیگر کم و بیش وجود دارد از جمله در مورد حضرت عیسی(ع) به صورت سنگین‌تری دیده می‌شود، چنان که در انجیل مرقس باب ۶، و انجیل لوقا باب ۲۴، و انجیل یوحنا باب ۲۱، می‌خوانیم که عیسی پس از آنکه به دار آویخته و کشته و دفن شد از مردگان برخاست و چهل روز در میان مردم زندگی کرد سپس به آسمان‌ها صعود نمود (و به معراج همیشگی رفت). ضمناً از بعضی از روایات اسلامی نیز استفاده می‌شود که بعضی از پیامبران پیشین نیز دارای معراج بوده‌اند.

پیامبر گرامی اسلام(ص) این سفر آسمانی را در چند مرحله پیمود.

  1. مرحلۀ نخست، مرحلۀ فاصلۀ میان مسجد الحرام و مسجد اقصی بود که در آیۀ اول سورۀ اسراء به آن اشاره شده است: «منزه است خداوندی که در یک شب بنده‌اش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی برد». طبق بعضی از روایات معتبر پیامبر در اثناء راه به اتفاق جبرئیل در سرزمین مدینه نزول کرد و در آنجا نماز گزارد و نیز در «مسجد الاقصی» با حضور ارواح انبیای بزرگ مانند ابراهیم و موسی و عیسی(ع) نماز گزارد و امام جماعت پیامبر(ص) بود، سپس از آنجا سفر آسمانی پیامبر(ص) شروع شد و آسمان‌های هفتگانه را یکی پس از دیگری پیمود و در هر آسمان با صحنه‌های تازه‌ای روبرو شد، با پیامبران و فرشتگان و در بعضی از آسمان‌ها با دوزخ یا دوزخیان و در بعضی با بهشت و بهشتیان، برخورد کرد. پیامبر(ص) از هر یک از آنها خاطره‌های پر ارزش و بسیار آموزنده در روح پاک خود ذخیره فرمود و عجائبی مشاهده کرد که هر کدام رمزی و سری از اسرار عالم هستی بود و پس از بازگشت اینها را با صراحت و گاه با زبان کنایه و مثال، برای آگاهی امت در فرصت‌های مناسب شرح می‌داد و برای تعلیم و تربیت از آن استفادۀ فراوان می‌فرمود.

این امر نشان می‌دهد که یکی از اهداف مهم این سفر آسمانی استفاده از نتایج عرفانی و تربیتی این مشاهدات پربها بود و تعبیر پرمعنی قرآن «او بخشی از آیات و نشانه‌های بزرگ پروردگارش را در آنجا مشاهده کرد»[۴] می‌تواند اشارۀ اجمالی و سربسته‌ای به همۀ این امور باشد.

البته بهشت و دوزخی را که پیامبر(ص) در سفر معراج مشاهده کرد و کسانی را در آن متنعم یا معذب دید، بهشت و دوزخ قیامت نبود، بلکه بهشت و دوزخ برزخی بود؛ زیرا قرآن مجید می‌گوید بهشت و دوزخ رستاخیز بعد از قیام قیامت و فراغت از حساب نصیب نیکوکاران و بدکاران می‌شود. سرانجام به هفتمین آسمان رسید و در آنجا حجاب‌هایی از نور مشاهده کرد همانجا که «سدرة المنتهی» و «جنة المأوی» قرار داشت و پیامبر(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی به اوج شهود باطنی، و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین او ادنی» رسید، و خداوند در این سفر او را مخاطب ساخته و دستورات بسیار مهم و سخنان فراوانی به او فرمود که مجموعه‌ای از آن امروز در روایات اسلامی به صورت «احادیث قدسی» برای ما به یادگار مانده. قابل توجه اینکه طبق تصریح بسیاری از روایات، پیامبر(ص) در قسمت‌های مختلفی از این سفر بزرگ، علی(ع) را ناگهان در کنار خود مشاهده کرد، و تعبیراتی در این روایات دیده می‌شود که گواه عظمت فوق العادۀ مقام علی(ع) بعد از پیغمبر اکرم(ص) است.

با این همه روایات معراج جمله‌های پیچیده و اسرارآمیزی دارد که کشف محتوای آن آسان نیست و به اصطلاح جزء روایات متشابه است یعنی روایاتی که شرح آن را باید به خود معصومین واگذار کرد.

ضمناً روایات معراج در کتب اهل سنت نیز به طور گسترده آمده است، و حدود ۳۰ نفر از روات آنها حدیث معراج را نقل کرده‌اند. (تفسیر المیزان ذیل آیات نخستین سورۀ اسراء).

در اینجا این سؤال پیش می‌آید: چگونه این همه راهپیمائی طولانی و این حوادث عجیب و متنوع و این همه گفتگوهای طولانی و این همه مشاهده‌ها در یک شب یا کمتر از یک شب روی داد؟!

ولی با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن می‌شود، سفر معراج هرگز یک سفر عادی نبود که با معیارهای عادی سنجیده شود، نه اصل سفر عادی بود و نه مرکبش، نه مشاهداتش عادی بود و نه گفتگوهایش، نه مقیاس‌هایی که در آن به کار رفته همچون مقیاس‌های محدود و کوچک کرۀ خاکی ماست و نه تشبیهاتی که در آن آمده بیانگر عظمت صحنه‌هایی است که پیامبر(ص) مشاهده کرد، همه چیز به صورت خارق‌العاده و در مقیاس‌هایی خارج از مکان و زمانی که ما با آن آشنا هستیم و خو گرفته‌ایم رخ داد.

بنابراین جای تعجب نیست که این امور با مقیاس زمانی کرۀ زمین ما در یک شب یا کمتر از یک شب واقع شده باشد[۵].

آیا معراج جسمانی بوده یا روحانی؟

علاوه بر اینکه مشهور میان دانشمندان اسلام (اعم از شیعه و اهل تسنن) این است که این امر در بیداری صورت گرفته ظاهر خود آیات قرآن در آغاز سورۀ اسراء و همچنین سورۀ نجم نیز وقوع این امر را در بیداری گواهی می‌دهد. تواریخ اسلام نیز گواه صادقی بر این موضوع است؛ زیرا در تاریخ می‌خوانیم هنگامی که پیامبر(ص) مسألۀ معراج را مطرح کرد مشرکان به شدت آن را انکار کردند و آن را بهانه‌ای برای کوبیدن پیامبر(ص) دانستند، این به خوبی گواهی می‌دهد که پیامبر هرگز مدعی خواب یا مکاشفۀ روحانی نبوده وگرنه این همه سر و صدا نداشت: و اگر در روایتی از حسن بصری می‌خوانیم که «این امر در خواب واقع شده است» و یا خبری که از عایشه نقل شده: «به خدا سوگند بدن پیامبر از میان ما نرفت تنها روح او به آسمان‌ها پرواز کرد» ظاهراً جنبه سیاسی داشته و برای خاموش کردن جنجالی بوده است که دربارۀ مسألۀ معراج در میان عده‌ای به وجود آمده بود[۶].

اسراء و معراج

یکی از وقایع مهم در زندگی رسول خدا (ص) اسراء[۷] و معراج است که در یکی بودن آن و در خواب یا بیداری آن حضرت و نیز معراج روحانی یا جسمانی یا هر دو، اختلاف است[۸]. بعضی منابع، آن را دو حادثه جدا از هم و در برخی موارد، در دو زمان آورده‌اند[۹]. منابعی نیز آن را در ابتدای بعثت[۱۰] و در حال خواب[۱۱] دانسته‌اند. گروهی چون بیهقی[۱۲] آن را با تفصیل بسیار آورده، اما با برخی از روایات نادرست مانند "شق صدر" مخلوط کرده‌اند[۱۳].

به هر حال به گفته ابن سعد[۱۴] رسول خدا (ص) از خدا خواست تا بهشت و جهنم را به او نشان دهد؛ از این‌رو، هیجده ماه پیش از هجرت، در روز شنبه هفدهم رمضان توسط جبرئیل و میکائیل به معراج رفت و تا سدرة المنتهی و آسمان هفتم را طی کرد و بهشت و دوزخ را دید. بی‌تردید بر اساس آیه ﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ[۱۵]. چهارده آیه ابتدایی سوره نجم و نیز استعمال کلمه ﴿أَسْرِ در آیات دیگر، از جمله آیات: ﴿فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ[۱۶] و ﴿وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى[۱۷] به معنای سیر جسمانی، باید این سیر شبانه رسول خدا (ص) را نیز به معنای سیر جسمانی دانست؛ اگرچه به طور طبیعی سیر روحانی را نیز دربردارد؛ چنان که به نظر می‌رسد با توجه به آیات یاد شده، باید اسراء و معراج را در یک زمان و در حال بیداری رسول خدا (ص) دانست. زمان اسراء را یک سال پیش از هجرت در هفدهم[۱۸] و ۲۷ رجب[۱۹] یا ۲۷ ربیع الاول[۲۰] نیز آورده‌اند. بنا بر نقل بیشتر منابع، نمازهای پنجگانه نیز در زمان معراج واجب شد[۲۱].[۲۲]

پانویس

  1. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، ص ۵۶۴.
  2. رجوع کنید به تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۲.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۵۶۴.
  4. ﴿لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى «بی‌گمان برخی از نشانه‌های بزرگ پروردگارش را دیده است» سوره نجم، آیه ۱۸.
  5. تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۵ تا ۲۰.
  6. مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن ص ۵۶۵.
  7. به معنای سیر شبانه.
  8. ر.ک: ابن هشام، ج۲، ص۵۰-۳۶؛ مقدسی، ج۲، ص۶۱-۵۹؛ مقریزی، ج۸، ص۳۰۴-۱۹۰.
  9. ر.ک: ابن هشام، ج۲، ص۵۰-۳۶؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۶۶.
  10. ر.ک: طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۰۸.
  11. ر.ک: طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۰۸؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۹۹
  12. بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۰۵- ۳۶۶.
  13. نیز ر.ک: مقریزی، ج۸، ص۳۰۴-۱۹۰.
  14. ابن سعد، ج۱، ص۱۶۶.
  15. «پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گردانده‌ایم- برد تا از نشانه‌هایمان بدو نشان دهیم، بی‌گمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.
  16. «پس، در پاسی از شب، خانواده‌ات را همراه ببر و خود از پی آنان روان شو و هیچ کس از شما واپس ننگرد، و به همانجا بروید که فرمان می‌یابید» سوره حجر، آیه ۶۵.
  17. «و به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شب راهی کن و راهی خشک در دریا برای آنان بگشا (چنان که) نه از سر رسیدن (دشمن) بترسی و نه (از غرق شدن) بهراسی» سوره طه، آیه ۷۷.
  18. ربیع الاول ابن سعد، ج۱، ص۱۶۶.
  19. ابن جوزی، المنتظم، ج۳، ص۳۶.
  20. مقریزی، ج۱، ص۴۷.
  21. ابن سعد، ج۱، ص۱۶۶؛ بلاذری، أنساب، ج۱، ص۳۰۱؛ ابن جوزی، المنتظم، ج۱، ص۱۸۹.
  22. خانجانی، قاسم، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۵۱.