شفاعت
شفاعت: به معنای واسطه شدن نزد یک نفر، تا کاری را انجام دهد. در مسائل اعتقادی مقام و حقّی است که خدا برای بندگان مقرّب قرار داده که واسطه شوند، تا خدا از گناهان اهل معصیت بگذرد و آنان را ببخشاید. به کسی که شفاعت میکند "شفیع" گفته میشود. اصل معنای آن ضمیمه شدن چیزی به چیز دیگر است. در شفاعت، یک انسان برتر و آبرودار و محترم به فرد پایینتر و خطاکار ضمیمه میشود و درخواست رحمت میکند، تا عفو خدا شامل او گردد. امید به شفاعتِ شفیعان و عقیده به شفاعت، از عوامل سازندگی و تربیت است و مایه تکامل روحی و معنوی میشود و انسان گنهکار را در مسیر پاکی قرار میدهد، تا خود را به حدّی برساند که شفاعت شامل او بشود. پیامبران، امامان، شهدا و علما از جمله کسانیاند که حقّ شفاعت دارند و در قیامت خداوند به سبب شفاعت و واسطه شدن آنان، گنهکارانی را میآمرزد. در قرآن کریم شفاعت در قیامت را برای کسانی قرار داده که خداوند اذن بدهد. هر کس هم شفاعت کند با اجازه خداست: ﴿...فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا...﴾[۱]. گرچه شفاعت از مسائل قطعی اعتقادات ماست، امّا عقیده به شفاعت نباید سبب گستاخی در انجام گناه به امید شفاعت شود. "مقام محمود" که در قرآن آمده است که خداوند به پیامبر خود عطا کرده است، به مقام شفاعت تفسیر شده است. امام صادق(ع) در آخرین وصیت خویش فرمود: کسی که نماز را سبک بشمارد، از شفاعت ما محروم است[۲].
واژهشناسی لغوی
شفاعت، انضمام و پیوستن به دیگری برای یاری رساندن به وی و درخواست "کمک" از او است. کاربرد آن بیشتر در مورد قرار گرفتن مقامی برتر و گرامیتر در کنار شخصی پایینتر است و که شفاعت در قیامت از همین قبیل است[۳]. شفاعت گاهی تکوینی است که بر هر سببی در عالم اسباب اطلاق میشود و گاهی تشریعی است که به عالم ثواب و عقاب مربوط است و محلّ آن در آخرین موقف قیامت است، در این جا است که شفاعت کننده تقاضای مغفرت شفاعت شونده را میکند تا بدین وسیله وارد دوزخ نشود یا با شفاعت او بعضی از کسانی که وارد دوزخ شدهاند خارج شوند[۴][۵].
شفاعت به معنای واسطه شدن برای انجام کاری است. طبق اعتقادات اسلامی، خداوند برای پیامبران، اوصیا، امامان و اولیای الهی، شهدا و مقرّبان درگاهش این حق را قرار داده که در پیشگاه الهی وساطت و شفاعت کنند، برای آمرزش گناهان یا برآمدن حاجات، در دنیا یا آخرت. اصل شفاعت در قرآن بارها مطرح شده و آن را منوط به اذن الهی دانسته است و هرکه را خداوند اذن دهد یا بپسندد، میتواند دربارۀ دیگران شفاعت کند [۶] در بعضی آیات هم این مطرح شده که برای منکران قیامت و بتپرستان و... شفاعتی پذیرفته نمیشود[۷].
مقدمه
شفاعت و دستگیری از گنهکاران در قیامت به وسیله انسانهای برگزیده خدا از جمله آموزههایی است که مورد پذیرش فِرق مسلمانان بوده، و قرآن کریم نیز از آن خبر داده است؛ چنانکه درباره شفاعت فرشتگان میفرماید: ﴿وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ﴾.[۸] درباره دیگر شفیعان نیز میفرماید: ﴿وَلا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾.[۹] در روایاتی نیز آمده که یکی از شئون امامان(ع) در قیامت، شفاعتگری آنهاست؛[۱۰] چنانکه امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره بر وجود این شأن برای امامان(ع) تأکید کردهاند[۱۱] فراوانیِ روایات مربوط به شفاعت بهگونهای است که انسان را از بررسی سندی تکتک روایات بینیاز میسازد. برای نمونه به سه روایت اشاره میکنیم:
- امام صادق(ع) در روایتی صحیح فرمودند: "شفاعت ما موجب نابودی گناهان شما میشود"؛[۱۲]
- ایشان در روایتی دیگر فرمودند: "همانا خداوند متعال ما را برای خودش برگزید... سپس به ما حقِ شفاعت را ارزانی فرمود"؛[۱۳]
- در روایاتی نیز به زیارت امامان(ع) توصیه شده و پاداش این زیارت را شفاعت آن امام از زایر بیان کردهاند. برای نمونه، امام رضا(ع) فرمودند: "هر کس که امامان را زیارت کند؛ درحالیکه شوق به زیارت ایشان دارد... امامان(ع) شفیعان او در روز قیامت خواهند بود"[۱۴]
از آنچه گذشت میتوان شفاعت را نیز یکی از شئون امامان(ع) در روز قیامت دانست[۱۵][۱۶]
مفسران و روایات نیز مقام محمود را که خداوند به پیامبرش وعده داده است ﴿عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا﴾[۱۷] به مقام شفاعت تفسیر کردهاند. اصل شفاعت امری مسلّم و قرآنی است و احادیث بسیاری از رسول خدا(ص) و امامان نیز دربارۀ آن نقل شده است. پیروان ابن تیمیه و وهابیان در این مسأله نیز دچار کجروی شده و اعتقاد به شفاعت را با توحید ناسازگار میدانند و شیعه را که به این مقام برای اولیای الهی عقیده دارند و آنان را وسیله و شفیع در آستان خدا قرار میدهند، به شرک نسبت میدهند و درخواست شفاعت از شافعان را شرک میدانند. درصورتیکه اگر قرآن میگوید: جز خدای یگانه کسی را نخوانید، یا از مشرکان انتقاد میکند که بتها را شفیع درگاه خدا میدانند، با شفاعتی که خود قرآن مطرح میکند جداست.
در شفاعت، حق کسی تضییع نمیشود، شفیعان مقرّبان درگاه الهیاند، با اذن او شفاعت میکنند، دایرۀ شفاعتشان محدود است، خودشان صالح و مأذون در شفاعتند، دربارۀ آنان که شفاعت در حقشان پذیرفته نیست شفاعت نمیکنند. اعتقاد به شفاعت زمینهساز اصلاح و امید به بخشایش است، نه مشوّق گناه.
اعطای مقام و حق شفاعت از سوی خدا به بندگان شایسته، مقام آنان را نشان میدهد و پذیرش شفاعتشان تکریم ایشان است. درواقع، در شفاعت هم دعا و خواستن از آستان پروردگار انجام میگیرد، چون بندۀ گنهکار به خاطر معصیت، خود را لایق درخواست مستقیم نمیبیند، واسطههایی را که نزد خداوند آبرو و تقرّب دارند شفیع قرار میدهد، تا خداوند به حرمت آنان حاجتش را برآورد و از گناهش درگذرد.
بحث شفاعت با بحث توسّل همریشه است و هیچ کدام با توحید در عبادت ناسازگار نیست. پیامبر خدا(ص) فرمود: "شفاعتم در قیامت حق است، هرکه به آن ایمان نداشته باشد، از اهل شفاعت نخواهد بود"[۱۸]، امام صادق(ع) نیز فرمود: "هیچکس از اولین و آخرین نیست مگر اینکه در قیامت به شفاعت پیامبر نیازمند است"[۱۹].
شیخ مفید دربارۀ شفاعت مینویسد: پیامبر خدا و امیر المؤمنین و ائمه معصومین(ع) در روز قیامت در مورد گنهکاران شیعه شفاعت میکنند، خداوند هم شفاعتشان را میپذیرد. مؤمن نیکوکار هم دربارۀ برادر مؤمن گنهکارش شفاعت میکند و این اعتقاد عموم امامیّه است و قرآن و روایات هم درستی این عقاید را میرساند[۲۰].
دربارۀ شفاعت و ردّ شبهات مخالفین، کتابهای متعدد و مقالات فراوان و مباحث سودمند نگاشته شده است[۲۱][۲۲].
آثار شفاعت
آرزوی شفاعت
اذن در شفاعت
اصحاب القریه و شفاعت
امید به شفاعت
درخواستکنندگان شفاعت
ردّ شفاعت
زمینههای شفاعت
شرایط شفاعت
شفاعت بتها
شفاعت بیاثر
شفاعت در خیر
شفاعت در شرّ
شفاعت کنندگان
مشرکان و شفاعت
مشمولان شفاعت
مقام شفاعت
موانع شفاعت
وعده شفاعت
یهود و شفاعت
مراتب شفاعت
شفاعت دارای مراتبی است و نهایتاً در سیطره شفاعت شفیع اصلی، یعنی اسم اعظم الهی، قرار دارد. چنانکه در عالم دنیا و در نظام تکوین، شفاعت شفیعان در قالب اسباب و وسائط، تحت ضابطهای است که خداوند مقرّر نموده و هیچیک از محدوده خود تجاوز نمینمایند: ﴿وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ﴾[۲۳].
همگی این شفاعتها تحت اراده و به اذن پروردگار است و در طول شفاعت خداوند عمل مینماید. در عالم آخرت، جلوه مالکیت و فرمانروایی علیالاطلاق الهی ظهور بیشتری دارد؛ چنانکه فرمود: ﴿يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴾[۲۴].
در نتیجه، شفاعت شافعان به اذن الهی و تحت ضابطهای است که خداوند فیض شفاعت و مغفرت برای بندگان میگردند. بنابراین، هریک از شفیعان، در محدوده و در دامنه مشخصی اثرگذار هستند و همگی به سرسلسله شفاعت که متّصل به خداوند است، منتهی میشوند.
خداوند در مقام تمثیل، جریان رحمت و فیض خود را در نظام عالم، به جریان آبی تشبیه مینماید که از قله کوه سرازیر میگردد و در مجاری خود، هریک به اندازه و ظرفیتی که دارد، از آن بهرهمند میگردد؛ لذا نظام شفاعت، نظام بههمریختهای نیست که احتمال تعارض و تزاحم بین خواستههای شفیعان در آن وجود داشته باشد؛ بلکه نهایتاً به یک مجرا و مبدأ منتهی میگردد.
﴿أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا...﴾[۲۵].
بنابراین، در نظام هستی، هر شفیعی در مرتبه خاص خود قرار دارد و به عنوان واسطه جزء و یا سببی در سلسله اسباب، وظیفه خود را در حدّ سعه وجودیاش انجام میدهد. در نتیجه، هر شفیعی با اذن شفیع بالاتر، واسطه فیض الهی به مرتبه پایینتر است؛ شبیه به جریان آب از سرچشمه اصلی تا سیر در مجاری کوچکتر. بدین ترتیب، شفاعت شافعان، اولاً، هرگز در تعارض با اراده و مشیت الهی نیست و ثانیاً، هریک تحت تدبیر و اذن شفیع بالاتر عمل مینماید. پس میتوان گفت که اصل همه شفاعتها از مظهر اسم اعظم الهی، که اوّل اسم و اقرب اسماء به ذات باری است، صادر میشود.
﴿يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا﴾[۲۶].
﴿وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ﴾[۲۷].[۲۸]
منبعشناسی جامع شفاعت
منابع
- اسحاقنیا تربتی و رضایی، مقاله «شفاعت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶
- فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
- محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی
- فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴
- محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
- فرهنگ شیعه
- فرهنگ قرآن ج۱۷
پانویس
- ↑ «...پس، آنکه به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ایمان آورد، بیگمان به دستاویز استوارتر چنگ زده است که هرگز گسستن ندارد.».. سوره بقره، آیه ۲۵۶.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۲۵.
- ↑ مفردات، ص ۴۵۷، «شفع».
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۷۳ - ۱۷۴.
- ↑ فرهنگ قرآن، ج۱۷، ص۳۰۵ - ۳۲۱.
- ↑ (ر. ک: ﴿يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا يَشْفَعُونَ إِلاَّ لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ﴾؛ سوره انبیاء، آیۀ ۲۸، ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الأَمْرَ مَا مِن شَفِيعٍ إِلاَّ مِن بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ ﴾؛ سوره یونس، آیۀ ۳، ﴿ وَلا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلاَّ لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴾؛ سوره سبأ، آیۀ ۲۳، ﴿اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴾؛ سوره بقره، آیۀ ۲۵۵ و...)
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۴۱.
- ↑ و آنها جز برای کسی که خداوند از او راضی باشد، شفاعت نمیکنند و از ترس او بیمناکاند؛سوره انبياء، آیه:۲۸.
- ↑ و کسانی که جز خدا پرستش میشوند، هرگز مالک شفاعت نمیشوند؛ مگر کسانی که گواهی به حق داده و به خوبی آگاهاند؛ سوره زخرف، آیه:۸۶.
- ↑ روایات یادشده در متون روایی پرشماری نقل شدهاند. در برخی روایات، از اصل شفاعت سخن به میان آمده است (ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴. وی چهار روایت ذکر کرده است). در برخی روایات نیز برخی موانع شفاعت، مانند استخفاف نماز و... بیان شده است (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۲۷۰). در برخی روایات، تأکید شده که شفاعت برای گناهکاران امت است (ر.ک: محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۳، ص۵۷۴). برخی روایات نیز بیانگر آن است که شفاعت امامان(ع) ویژه شیعیان است (رک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۴).
- ↑ « وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْوَاجِبَةُ... وَ الشَّفَاعَةُ الْمَقْبُولَةُ » (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقيه، ج۲، ص۲۱۶).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۶۹ و ۴۷۰.
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶۲.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۶۰ و ۲۶۱. برای دیدن دیگر روایات، ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۱۸۳؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۵۸. گفتنی است در برخی روایات نیز شافعان به سه گروهِ پیامبران، عالمان و شهدا تقسیم شدهاند (رک: عبدالله بن جعفر حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۶۴؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۵۶). براساس این گروه از روایات امامان(ع) نیز از شفیعان روز قیامت هستند؛ چه، به اذعان موافقان و مخالفان، ایشان سرآمد عالمان روزگار خود بودهاند.
- ↑ برای تفصیل بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی، الشفاعة فی الكتاب و السنة؛ محمد باقر علم الهدی، شفاعت.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۷۹
- ↑ «شَفَاعَتِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَقُّ فَمَنْ لَمْ یؤمن بِهَا لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِهَا»؛ کنز العمال، حدیث ۳۹۰۵۹
- ↑ «مَا مِنْ أَحَدُ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ إِلَّا وَ هُوَ مُحْتَاجُ إِلَى شَفَاعَةُ مُحَمَّدُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ بحار الأنوار، ج ۸ ص ۴۲. برای احادیث شفاعت ر. ک: «بحار الأنوار»، ج ۸ ص ۲۹ تا ۶۳، ج ۹۱ ص ۱ تا ۴۷، «میزان الحکمه»، فصل ۲۷۱واژۀ شفاعت
- ↑ اوائل المقالات، شیخ مفید، ص ۷۹
- ↑ از جمله ر. ک: «کشف الارتیاب»، سیّد محسن امین، ص ۲۳۸ «المیزان» علامه طباطبایی، ج ۱ ص ۱۵۶، «معالم المدرستین» علامه عسکری، ج ۱ ص ۳۷، «العقاید الاسلامیه» علی الکورانی ج ۳ و ۴، «دائرة المعارف تشیّع»، ج ۱۰ ص ۶
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۴۱.
- ↑ «و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد» سوره صافات، آیه ۱۶۴.
- ↑ «روزی که آنان آشکارند و هیچ چیز از ایشان بر خداوند پوشیده نیست؛ فرمانفرمایی در این روز از آن کیست؟ از آن خداوند یگانه دادفرما» سوره غافر، آیه ۱۶.
- ↑ «از آسمان آبی فرو باراند آنگاه رودهایی- هر یک به گنجایی خویش- روان شد و سیلاب با خویش کفی انبوه فرا آورد» سوره رعد، آیه ۱۷.
- ↑ «در این روز میانجیگری سودی ندارد مگر (میانجیگری) کسی که (خداوند) بخشنده بدو اجازه داده و از گفتار او خرسند باشد» سوره طه، آیه ۱۰۹.
- ↑ «و میانجیگری نزد او سودی ندارد مگر برای آن کس که او به وی اجازه دهد» سوره سبأ، آیه ۲۳.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ ص ۵۸۲.