دیدگاه شیعه درباره امامت چیست؟ (پرسش)

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۲۱:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

دیدگاه شیعه درباره امامت چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

دیدگاه شیعه درباره امامت چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیامامت در قرآن

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • شیعه درباره امامت چه دیدگاهی دارد؟

پاسخ نخست

 
محمد تقی فیاض‌بخش

آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

  • «امامت مقامی والاتر از مقام نبوت یا رسالت است که روح و باطن نبوت و رسالت به آن باز می‌گردد و میزان شرافت نبی یا رسول، به مقدار برخورداری از این مقام است. به همین دلیل، حضرت ابراهیم(ع) در پی این آیه، علی‌رغم آنکه می‌دانست در میان ذریه‌اش متقی و نبی و رسول خواهند بود، سؤال کرد که آیا این مقام منیع امامت به آنان نیز می‌رسد یا خیر؟ و پروردگار فرمود: ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ. لازم به توضیح است که عبارت ﴿لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ عامی است که تخصیص بردار نیست؛ یعنی هر آن کس که ظالم به خود و یا دیگری باشد، به عهد الهی نمی‌رسد؛ خواه از نسل ابراهیم(ع) و یا غیر از او باشد.
  • امامت در اینجا به معنای مقتدایی در اظهار عهد الهی است؛ چنان که خداوند در ذیل آیه، از امامت به عهد تعبیر فرمود. مراد از عهد الهی نیز، پیروی نکردن از شیطان است: ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۱].

بنابراین، عهد الهی به معنای استقرار بر صراط مستقیم و پاک شدن از تمام مظاهر عبودیت شیطان است. اصولاً خداوند انسان را برای مستقر شدن در این مقام خلق کرده و شیطان مانع قرار گرفتن انسان در این مقام است: ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ[۲].

بر اساس تعبیر قرآن، منع از استقرار انسان بر صراط مستقیم، "اغوای شیطان" است و استقرار کامل در عهد الهی و صراط مستقیم، "مقام مخلَصین" است: ﴿قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ * قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ[۳].

  • امام مظهر کامل توحید در میان خلق است. اساساً "عهد الهی" به معنای ظهور کامل فضائل توحیدی در عمل و نظر برای بنده است؛ و امام کسی است که این مقام به طور کامل در او محقق شده؛ لذا امام بنده مخلَصی است که هیچ حجابی میان او و فطرت توحیدی‌اش، که همان عهد ازلی باشد، مانع نشده است. چنان که در عالم ملکوت، این ظهور برای همه دست داد و یک‌صدا با دیدن فطرت خود، اذعان به توحید کردند؛ اما با گرفتار شدن در عالم دنیا و مکاید شیطانی، از فطرت خود محجوب شدند[۴]؛ جز کسانی که با تحمل سختی‌ها، در امتحانات موفق گردیدند و نهایتاً گرفتار حجاب نشدند و در نتیجه، مقام مخلَصین، عالَم امر و ملکوتِ فطرت آنها به طور کامل برایشان ظاهر شد: ﴿وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۵].
  • امام، عامل به عهد الهی و هادی خلائق به انجام آن است. خداوند در سوره اعراف پیرامون پیمان ازلی خود می‌فرماید: ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ[۶].

چنان که از عمومیت آیه برمی آید، این عهد از همه بنی‌آدم گرفته شد و همگی نیز اذعان به آن نمودند و در عالم دنیا موظف به اظهار آن شدند. مؤدای این پیمان ازلی، اقرار بر ربوبیت پروردگار و تعهد به بندگی صحیح در درگاه الهی است: ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا[۷]. در میان بندگان، کسانی موفق به عمل به چنین پیمانی می‌شوند که همان گونه که در عهد ازلی، با مشاهده مقام ربوبیت الهی، اذعان به بندگی در بارگاه الهی نمودند، در دار دنیا نیز پیوسته متمکن در توحید و در عالی‌ترین مقام مخلَصیت باشند. امام، بنابر عصمت و طهارتی که دارد، اولاً، خود به نحو کامل و مرضی الهی به عهد ازلی الهی پایبند است و ثانیاً، هادی خلایق در عمل به پیمان الهی است.

  • اگر فلسفه خلقت انسان رسیدن به مقام تعبد کامل است، امام عبد کامل خداوند است؛ زیرا انسانیت انسان (بنابر آیه میثاق) با عهد ازلی شکل گرفت. خداوند در آیات مختلف، از این عهد، به مقام تعبد نام برد و فرمود: ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ[۸].

بنابراین، پایبندی به عهد ازلی یعنی اظهار تعبد کامل در درگاه الهی و امام، علماً آگاه‌ترین انسان‌ها به ربوبیت الهی و عملاً متعبدترین انسان‌ها در عمل به فرامین الهی است و کامل‌ترین عبادت خداوند توسط امام انجام می‌پذیرد.

  • امام، مهتدی به هدایت الهی است. از جمله آثار تعهد به عهد ازلی خداوند، رسیدن به مقامی است که خداوند، خود تولی کامل بنده را در هدایت در صراط مستقیم توحید بر عهده گیرد؛ چنان که خطاب به بنی‌اسرائیل می‌فرماید: ﴿يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ[۹].

او درباره تولی امور صالحین از بندگان نیز می‌فرماید: ﴿إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ[۱۰]. چون مقام امامت بالاترین مقام ابراز بندگی است، او همانا کامل‌ترین مصداق بنده صالح پروردگار است. در نتیجه، امام به طور کامل در تحت هدایت و ولایت الهی است.

مصادیق عهد الهی با چنین بندگانی در اصطلاحات دینی، مقام نبوت، رسالت، ولایت، عصمت، خازن علم الهی، مظهر مشیت حق و سایر صفاتی می‌باشد که در زیارات حضراتشان ذکر شده؛ ولی جامع و اکمل این مقامات که باطن و روح مقام‌های مذکور است، مقام "امامت" می‌باشد تا به آنجاکه حضرت ابراهیم(ع) در اواخر عمر و بعد از امتحانات سخت به این مقام نائل شد.

  • امام، خود بر صراط مستقیم استقرار دارد و نیز هادی دیگران به سوی آن است؛ زیرا در فرهنگ قرآنی، امام کسی است که:

اولاً، خود مستقر بر صراط مستقیم و عالم ملکوت و عالم امر است: ﴿يس * وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۱]. استقرار در این مقام، همان ظهور کامل مقام خلافت الهی و شهود عالم ملکوت و ابراز تمام و کمال سجایای انسانی در فطرت توحیدی است که از آن به مقام "امامت" و "ولایت" و یا انسان کامل تعبیر می‌شود.

ثانیاً، امام به لحاظ لغوی، به معنای پیشوا است؛ و امام در این مقام کسی است که پیشوا و قافله سالار دیگران در هدایت به عالم ملکوت است.

از فحوای کلام امام صادق(ع) بر می‌آید که مقام امامت در این آیه بالاترین مقامی است که انسانی می‌تواند به آن نائل شود و از این بیان برمی آید که هر آنچه خداوند به حضرت ابراهیم و ذریه ایشان(ع) عطا فرمود، کامل‌تر از آن را به رسول اکرم(ص) و اوصیاء گرامی‌اش، ائمه اطهار(ع)، عنایت کرد.

امام صادق(ع) در بیان بلندی به مفصل، در عظمت مقام امامت می‌فرمایند: "اگر به ما اجازه داده می‌شد تا جایگاه و مقام خود نزد پروردگار را بیان کنیم، شما تاب تحمل آن را نداشتید". مفضل می‌پرسد: "یعنی مقام علمی شما در نزد خداوند؟" حضرت می‌فرمایند: "مقام علمی کمترین آن است". ایشان سپس به گوشه‌هایی از مقامات نوری مرتبه امامت در نظام کیانی اشاره می‌کنند: «عَنِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: لَوْ أُذِنَ لَنَا أَنْ نُعْلِمَ النَّاسَ حَالَنَا عِنْدَ اللَّهِ وَ مَنْزِلَتَنَا مِنْهُ لَمَا احْتَمَلْتُمْ فَقَالَ لَهُ فِي الْعِلْمِ فَقَالَ الْعِلْمُ أَيْسَرُ مِنْ ذَلِكَ إِنَّ الْإِمَامَ وَكْرٌ لِإِرَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَشَاءُ إِلَّا مَنْ يَشَاءُ اللَّهُ‏»[۱۵].

پیرامون مقام علمی امام روایات فراوانی وارد شده. در اینجا تنها به روایتی اشاره می‌نماییم که طی آن، امام روشنی و اشراف خود بر عالم را به اشراف افراد عادی بر کف دست خود تشبیه می‌نمایند: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) لِحُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ يَا حُمْرَانُ إِنِ‏ الدُّنْيَا عِنْدَ الْإِمَامِ‏ وَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ إِلَّا هَكَذَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى رَاحَتِهِ يَعْرِفُ ظَاهِرَهَا وَ بَاطِنَهَا وَ دَاخِلَهَا وَ خَارِجَهَا وَ رَطْبَهَا وَ يَابِسَهَا»[۱۶].

بنابراین، امام نه تنها بر حوادث عوالم ملک و ملکوت آگاهی دارد، بلکه بر خفایای قلوب انسان‌ها نیز آگاهی دارد؛ و هر آن چه در عالم به اراده الهی در ظاهر و باطن جاری شود، از طریق امام و به اذن و مشیت امام انجام می‌گیرد. این موضوع با تعابیر گوناگون در روایات و زیارات ائمه اطهار(ع) مطرح گردیده است؛ از جمله امام صادق(ع) در زیارت امام حسین(ع) می‌فرمایند: «... بِكُمْ يُنَزِّلُ اللَّهُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ تَسِيخُ الْأَرْضُ الَّتِي تَحْمِلُ‏ أَبْدَانَكُمْ‏ وَ تَسْتَقِرُّ جِبَالُهَا عَنْ مَرَاسِيهَا إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ وَ الصَّادِرُ عَمَّا فَصَلَ مِنْ أَحْكَامِ الْعِبَادِ»[۱۷].

روایت ذیل به گوشه‌ای از این مقامات اشاره می‌نماید: «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ خَيْثَمَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ‏ نَحْنُ جَنْبُ اللَّهِ وَ نَحْنُ صَفْوَتُهُ وَ نَحْنُ خِيَرَتُهُ وَ نَحْنُ مُسْتَوْدَعُ‏ مَوَارِيثِ‏ الْأَنْبِيَاءِ وَ نَحْنُ أُمَنَاءُ اللَّهِ وَ نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَرْكَانُ الْإِيمَانِ وَ نَحْنُ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ وَ نَحْنُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يَفْتَحُ اللَّهُ وَ بِنَا يَخْتِمُ وَ نَحْنُ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ نَحْنُ مَصَابِيحُ الدُّجَى وَ نَحْنُ مَنَارُ الْهُدَى وَ نَحْنُ السَّابِقُونَ وَ نَحْنُ الْآخِرُونَ وَ نَحْنُ الْعَلَمُ الْمَرْفُوعُ لِلْخَلْقِ مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا لَحِقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنَّا غَرِقَ وَ نَحْنُ قَادَةُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ نَحْنُ خِيَرَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ الطَّرِيقُ وَ صِرَاطُ اللَّهِ الْمُسْتَقِيمُ إِلَى اللَّهِ وَ نَحْنُ مِنْ نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ نَحْنُ الْمِنْهَاجُ وَ نَحْنُ مَعْدِنُ النُّبُوَّةِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ نَحْنُ الَّذِينَ إِلَيْنَا مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ نَحْنُ السِّرَاجُ لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِنَا وَ نَحْنُ السَّبِيلُ لِمَنِ اقْتَدَى بِنَا وَ نَحْنُ الْهُدَاةُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ نَحْنُ عِزُّ الْإِسْلَامِ وَ نَحْنُ الْجُسُورُ وَ الْقَنَاطِرُ مَنْ مَضَى عَلَيْهَا سَبَقَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا مَحَقَ وَ نَحْنُ السَّنَامُ الْأَعْظَمُ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا نَزَلَ الرَّحْمَةُ وَ بِنَا تُسْقَوْنَ الْغَيْثَ وَ نَحْنُ الَّذِينَ بِنَا يُصْرَفُ عَنْكُمُ الْعَذَابُ فَمَنْ عَرَفَنَا وَ نَصَرَنَا وَ عَرَفَ حَقَّنَا وَ أَخَذَ بِأَمْرِنَا فَهُوَ مِنَّا وَ إِلَيْنَا»[۱۸]»[۱۹]

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

  1. «ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.
  2. «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم * آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۶-۱۷.
  3. «گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد * بجز از میان آنان بندگان نابت را * فرمود: این راهی است راست، بر عهده من» سوره حجر، آیه ۳۹-۴۱.
  4. ﴿كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ «نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.
  5. «و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم * و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.
  6. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زاده‌های آنها را برآورد و از آنان بر خودشان گواهی گرفت که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم؛ مبادا که در رستخیز بگویید ما از این ناآگاه بودیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
  7. «که آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: چرا، گواهی می‌دهیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
  8. «ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟» سوره یس، آیه ۶۰-۶۱.
  9. «ای بنی اسرائیل! نعمت مرا که ارزانی شما داشتم به یاد آورید و به پیمان من وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم و تنها از من بهراسید» سوره بقره، آیه ۴۰.
  10. «بی‌گمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی می‌کند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶.
  11. «یا، سین * سوگند به قرآن حکیم * که تو از فرستادگانی * بر راهی راست» سوره یس، آیه ۱-۴.
  12. تفسیر العیاشی (ط. مکتبة العلمیة الاسلامیة. ۱۳۸۰ ه.ق.)، ج۱، ص۵۸.
  13. «و جز آنچه خواست خداوند است، مخواهید که خداوند دانایی فرزانه است» سوره انسان، آیه ۳۰.
  14. الغیبة (للطوسی) کتاب الغیبة للحجة (ط. دارالمعارف الإسلامیة. ۱۴۱۱ ه.ق)، ص۲۴۷.
  15. بحارالانوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ه.ق.)، ج۲۵، ص۳۸۵، باب ۱۳؛ غرائب أفعالهم و أحوالهم و وجوب التسلیم لهم فی جمیع ذلک.
  16. بحارالانوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ه.ق.)، ج۲۵، ص۳۸۵. محدوده علم امام تنها منحصر به عالم دنیا نیست؛ بلکه امام - بنا بر مقام خلافت اللهی که دارد- بر همه عوالم امکان. علم احاطی دارد؛ چنان که در روایت ابی‌بصیر به آن اشاره شده است: «الْمُحْتَضَرُ، مِنْ نَوَادِرِ الْحِكْمَةِ يَرْفَعُهُ إِلَى أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَدَخَلَ عَلَيْهِ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ فَقَالَ مَسْأَلَةٌ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ سَلْ يَا مُفَضَّلُ قَالَ مَا مُنْتَهَى‏ عِلْمِ‏ الْعَالِمِ‏ قَالَ قَدْ سَأَلْتَ جَسِيماً وَ لَقَدْ سَأَلْتَ عَظِيماً مَا السَّمَاءُ الدُّنْيَا فِي السَّمَاءِ الثَّانِيَةِ إِلَّا كَحَلْقَةِ دِرْعٍ مُلْقَاةٍ فِي أَرْضِ فَلَاةٍ وَ كَذَلِكَ كُلُّ سَمَاءٍ عِنْدَ سَمَاءٍ أُخْرَى وَ كَذَا السَّمَاءُ السَّابِعَةُ عِنْدَ الظُّلْمَةِ وَ لَا الظُّلْمَةُ عِنْدَ النُّورِ وَ لَا ذَلِكَ كُلُّهُ فِي الْهَوَاءِ وَ لَا الْأَرَضِينَ بَعْضِهَا فِي بَعْضٍ وَ لَا مِثْلُ ذَلِكَ كُلِّهِ فِي عِلْمِ الْعَالِمِ يَعْنِي الْإِمَامَ مِثْلَ مُدٍّ مِنْ خَرْدَلٍ دَقَقْتَهُ دَقّاً ثُمَّ ضَرَبْتَهُ بِالْمَاءِ حَتَّى إِذَا اخْتَلَطَ وَ رَغَا أَخَذْتَ مِنْهُ لَعْقَةً بِإِصْبَعِكَ وَ لَا عِلْمُ الْعَالِمِ فِي عِلْمِ اللَّهِ تَعَالَى إِلَّا مِثْلَ مُدٍّ مِنْ خَرْدَلٍ دَقَقْتَهُ دَقّاً ثُمَّ ضَرَبْتَهُ بِالْمَاءِ حَتَّى إِذْ اخْتَلَطَ وَ رَغَا انْتَهَزْتَ مِنْهُ بِرَأْسِ إِبْرَةٍ نَهْزَةً ثُمَّ قَالَ(ع) يَكْفِيكَ مِنْ هَذِهِ الْبَيَانِ بِأَقَلِّهِ وَ أَنْتَ بِأَخْبَارِ الْأُمُورِ تُصِيبُ» (بحارالانوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ه.ق.)، ج۲۵، ص۳۸۵، باب ۱۳، روایت ۴۳).
  17. الکافی (ط. الإسلامیة، ۱۴۰۷ ه.ق.). ج۴، ص۵۷۷: باب زیارة قبر أبی عبدالله الحسین بن علی(ع).
  18. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص) (ط. مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۲ ه.ق.). ج۱، ص۶۳.
  19. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۹۹-۱۰۶.