اصحاب یمین در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اصحاب یمین

واژه "اصحابِ یمین" ۶ بار در قرآن به کار رفته و ترکیبی از اصحاب (جمع صاحب به معنای ملازم) و یمین به معانی هم پیمان، قوّت و شدّت، دست راست و سمت راست (از ماده یُمن به معنای برکت) است.[۱] در تعبیری دیگر که سه بار در قرآن به کار رفته "اصحاب میمنه" گفته شده است. "میمنه" را برخی مصدر میمی به معنای زیادی و استمرار در خیر و برکت [۲] و برخی دیگر، اسم مکان، یعنی جایگاه خیر و برکت دانسته‌اند.[۳] اصحاب یمین و میمنه در اصطلاح قرآنی به کسانی گفته می‌شود که در دنیا با ایمان و عمل صالح زندگی کرده‌اند و روز قیامت نامه عملشان را با دست راست دریافت می‌دارند: ﴿فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ [۴]، ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ[۵]، ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ[۶]، ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۷] قرآن، اصحاب یمین را یکی از سه گروه انسان‌ها در قیامت (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) معرفی کرده است: ﴿ وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلاثَةً فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ[۸] و در موارد دیگر، اصحاب یمین را در مقابل اصحاب شمال، و اصحاب میمنه را در برابر اصحاب مشئمه قرار داده است ﴿أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ[۹]؛ ﴿وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ[۱۰]، ﴿وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ[۱۱]، ﴿ وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلاثَةً فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ[۱۲][۱۳]

راز نامگذاریاصحاب یمین

  1. این گروه اهل یُمن و خیر بوده، مسیر حرکت زندگیشان به سمت و سوی آن است،[۱۴] به‌طوری که در آخرت نیز غرق در نور و برکت‌اند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۱۵]، ﴿يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۱۶][۱۷] شاید به همین جهت، عرب به پرنده یا حیوانات وحشی که هنگام پرواز و رَم کردن به سمت راست حرکت کنند، به یُمن و خوبی تفأل می‌زند.[۱۸] طبق روایت، هر دو دست پروردگار، یمین است که کنایه از خیر محض بودن خداست: "کلتا یدیه تبارک و تعالی یمین".[۱۹]
  2. عالم دو سمت دارد: سمت راست آن ملکوت اعلا و جایگاه ارواح نورانی و فرشتگان نویسنده نیکیها و بهشت موعود رستگاران: ﴿كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ[۲۰] و سمت چپ آن، ملکوت اسفل و جایگاه اصحاب شمال است (اصحاب شمال) و چون اصحاب یمین در ملکوت اعلا قرار دارند آنان را اصحاب یمین نامیده‌اند.[۲۱]
  3. چون اصحاب یمین نامه عمل را با دست راست دریافت می‌کنند به این نام شناخته شده‌اند، چنان که قرآن نیز به صراحت این مطلب را بیان کرده است: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا[۲۲][۲۳] وجوه دیگری نیز برای این نامگذاری ذکر شده است؛ مانند قوی‌تر بودن سمت راست بدن از سمت چپ آن، یا شرافت و برتری سمت راست بر سمت چپ که بر اساس آن در عرف، بزرگان را در سمت راست جای می‌دهند[۲۴][۲۵]

شمار اصحاب یمین

خداوند، در تقسیم‌بندی انسان‌ها به گروههای سه‌گانه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال)، شمار اصحاب یمین را جمع فراوانی از امّت‌های پیش از اسلام و جمع زیادی از امت اسلامی می‌داند: ﴿ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ[۲۶]، ﴿وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ[۲۷][۲۸]، درحالی‌که شمار سابقون را در امت اسلام، اندک و در امت‌های پیشین جمع فراوانی می‌شمرد: ﴿ثُلَّةٌ مِّنَ الأَوَّلِينَ وَقَلِيلٌ مِّنَ الآخِرِينَ[۲۹][۳۰] جهت این امر آن است که انبیا(ع) و اوصیای آنان که از سابقان هستند، در امت‌های پیش از اسلام بودند.[۳۱] برخی از مفسران گفته‌اند: اولین و آخرین در آیات پیشگفته مربوط به امت اسلام است؛ یعنی سابقان صدر اسلام بیشتر از سابقان در زمان‌های بعدی‌اند؛ اما اصحاب یمین در صدر اسلام و پس از آن جمع فراوانی هستند. این گروه از مفسران به روایتی از پیامبر اکرم تمسک جسته‌اند که فرمود: هر دو گروه اولین و آخرین از امت من هستند. [۳۲] صدر المتألهین در توضیح روایت می‌گوید: علّت اینکه سابقان صدر اسلام بیشتر از آخرالزمان هستند، نزدیکی آنان به زمان وحی و امامان(ع) است[۳۳][۳۴]

نشانه‌های اصحاب یمین در دنیا

آزادسازی بردگان

اصحاب یمین کسانی هستند که برای آزادسازی بردگان در دنیا اهتمام می‌ورزند: ﴿فَكُّ رَقَبَةٍ[۳۵][۳۶] در تفسیر دیگری از آیه، آنان انسان‌ها را از بندگی شیطان و ارتکاب گناهان آزاد ساخته، به توبه و بازگشت به سوی خداوند راهنمایی می‌کنند.[۳۷] برخی گفته‌اند: آنان خویشتن را با عمل به طاعات الهی از عذاب آخرت رها می‌سازند [۳۸][۳۹]

اطعام گرسنگان

اصحاب یمین به اطعام گرسنگان به ویژه در روزگار سختی عنایت خاص داشته و خویشاوندان یتیم و نیازمندان زمینگیر را در اولویت قرار می‌دهند: ﴿أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ [۴۰][۴۱] ذکر آزادسازی بندگان و اطعام گرسنگان در پی اقتحام در عقبه (عبور از گردنه) از قبیل ذکر خاص بعد از عام، به جهت اهمیت آن است، زیرا عقبه استعاره از اعمال نیکی است که برای آدمی دشوار باشد؛ این استعاره، بر پایه تشبیه معقول به محسوس است: ﴿فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ فَكُّ رَقَبَةٍ[۴۲][۴۳][۴۴]

ایمان و سفارش به صبر و ترحم

اصحاب یمین در دنیا از مؤمنانی هستند که بر ایمان پایداری و یکدیگر را به استقامت در انجام دادن تکالیف و ترحم به نیازمندان سفارش می‌کنند: ﴿ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ [۴۵][۴۶] در روایتی، اصحاب یمین اهل حِدّت معرفی شده‌اند؛[۴۷] یعنی کسانی که در مسائل دینی، اراده‌ای پولادین دارند و اهل استقامت و پایداری و در پی کارهای خیر هستند.[۴۸] برخی معتقدند که آزادسازی بندگان و اطعام نیازمندان، از مصادیق سفارش به ترحّم است که به سبب اهمیت آن، جداگانه ذکر شده است [۴۹][۵۰]

اعتدال و میانه‌روی

اصحاب یمین در زندگی دنیایی، از افراط و تفریط می‌پرهیزند و همواره اهل اعتدال و میانه‌روی هستند. بر اساس آیه ﴿ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ[۵۱] بندگان دو گروه‌اند: ستم‌پیشگان و میانه‌روان. از سدّی، قتاده، مجاهد، ابن عباس و عکرمه نقل شده است که گروه میانه‌رو، همان اصحاب یمین هستند.[۵۲]

اطاعت از خاندان رسول اکرم(ص) و ارادت به آنان

امام باقر(ع) در تفسیر آیات ﴿ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَمِينِ[۵۳] فرموده است: به خدا سوگند! اصحاب یمین پیروان ما هستند.[۵۴] در روایات دیگری نیز که در تفسیر سه گروه (سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال) وارد شده، آمده است که اصحاب یمین به ولایت اهل بیت(ع) معتقدند.[۵۵] در روایتی، امام کاظم(ع) امیر مؤمنان(ع) را امامِ اصحاب یمین معرفی کرده است.[۵۶] روایات فراوانی در تفسیر ﴿فَسَلَامٌ لَكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ[۵۷] آمده است که اصحاب یمین شیعیان‌اند و مراد آیه این است که تو (ای پیامبر) از ناحیه اصحاب یمین ایمن هستی و اینان آزاری به فرزندانت نمی‌رسانند،[۵۸] چنان‌که در تفسیر آیه ﴿كِتَابٌ مَرْقُومٌ[۵۹] گفته شده است: نامه عمل اصحاب یمین از محبت به محمد(ص) و آل‌محمد(ع) لبریز است [۶۰] و این محبت از محبت آنان به اساس دین ناشی می‌شود.[۶۱]

سرنوشت اصحاب یمین

اصحاب یمین در هنگام مرگ

اصحاب یمین سعادتمندانی هستند که هنگام جان دادن، با درود و تحیّتهای ربوبی و فرشتگان و مؤمنان مواجه می‌شوند [۶۲] و خداوند خطاب به آنان می‌فرماید: درود بر تو از برادران و دوستان با ایمان تو: ﴿وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ فَسَلامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ [۶۳] برخی تقدیر آیه را به‌صورت "فسلام لك انك من اصحاب اليمين" دانسته‌اند که بر اساس آن معنای آیه چنین می‌شود: سلام و درود بر تو که به راستی از اصحاب یمین هستی و تو با این سلام، از عذاب الهی در امانی.[۶۴] ابن‌عباس در تفسیر آیه ﴿الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۶۵] می‌گوید: این سلام و بشارت مخصوص اصحاب یمین است؛ فرشتگان در حالی‌ که آنان را از دنیا به آخرت منتقل می‌کنند بر آنان درود و تحیّت می‌فرستند و به آنها بشارت ورود به بهشت می‌دهند.[۶۶] طبرسی می‌گوید: هنگام جان دادن اصحاب یمین، رفتار فرشتگان مأمورِ استقبال و پذیرایی به‌گونه‌ای است که پیامبر اکرم(ص) خوشحال می‌شود. وی آیه ﴿فَسَلَامٌ لَكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ[۶۷] را خطاب به پیامبر دانسته، چنین معنا می‌کند: آنچه را از سلامت و امنیّت برای اصحاب یمین خواهان بودی به چشم خود مشاهده خواهی کرد[۶۸][۶۹]

حسابرسی آسان

گروهی در قیامت و روز حسابرسی، از دیدن نامه عمل خود ناراحت و پشیمان‌اند؛ امّا اصحاب یمین درحالی‌که نامه عمل را با دست راست دریافت کرده‌اند به آسانی حسابرسی می‌شوند. سپس خوشحال و مسرور به سوی اهل خود باز می‌گردند: ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا وَيَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا[۷۰] حساب یسیر، یعنی حسابرسی به‌گونه‌ای که سختگیری و نکته سنجی در آن نباشد، به‌طوری که از بدی‌ها به راحتی چشم پوشی و بر نیکی‌ها پاداش داده شود.

پیامبراکرم(ص) دعا می‌کرد: پروردگارا! مرا با حساب یسیر حسابرسی کن: «اللهُمَّ حاسِبْنـي حِساباً يَسيراً » عایشه پرسید: حساب یسیر چگونه است؟ فرمود: به نامه عمل نگاه می‌کنند و از آن رد می‌شوند؛ یعنی فقط برای حسابرسی عرضه می‌شود؛ ولی حسابرسی انجام نمی‌گیرد، زیرا اگر به‌طور مختصر هم بررسی شود، هیچ‌کس نجات نخواهد یافت.[۷۱] در روایتی از پیامبر اکرم(ص) پرسیده شد: چه کاری انجام دهیم تا مانند اصحاب یمین حساب آسان روزیمان شود؟ فرمود: بخشش به کسی که محرومتان ساخته و ایجاد ارتباط با کسی که رشته ارتباط خود را با شما قطع کرده و گذشت از کسی که در حق شما ستم کرده است.[۷۲] این نحوه حسابرسی به اصحاب یمین اختصاص دارد و دیگران در گرو کردار خویش‌اند: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ إِلاَّ أَصْحَابَ الْيَمِينِ[۷۳]. امام باقر(ع) فرمود: کسانی که در گرو عمل خود نیستند، پیروان ما هستند [۷۴] و پیامبر اکرم(ص) فرمودند: اصحاب یمینی که در گرو اعمال خویش نیستند، فرزندان مؤمنان‌اند، زیرا خداوند بر پدرانشان منّت گذاشته، از آنها چشم پوشی می‌کند: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ[۷۵][۷۶] آیه ﴿وَيَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا[۷۷] که از بازگشت همراه با شادی اصحاب یمین به سوی اهل خود پس از حسابرسی خبر می‌دهد، چنین تفسیر شده است: وی به سبب خیر و کرامتی که دیده، خوشحال به سوی حورالعین روانه می‌شود و برخی گفته‌اند: او شادمان به سوی همسر و فرزندان و خویشانش که به بهشت رفته‌اند، می‌رود.[۷۸] در سوره حاقّه حال فردی از اصحاب یمین چنین بیان شده است که پس از حسابرسی آسان، از خوشحالی فریاد برمی‌آورد: ای اهل محشر! نامه عمل مرا بخوانید. من در دنیا یقین داشتم که روزی برای حسابرسی خواهم آمد، بدین جهت کارهای ناروا نکردم و اکنون ببینید که جز خوبی در نامه عملم نیست: ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَهْ[۷۹][۸۰] چون او می‌داند که جز خوبی در نامه عملش نیست، از اینکه کسی به آن بنگرد ناراحت نمی‌شود.[۸۱] البتّه خدای متعال فرموده است که چنین گروهی زیانکار نخواهند بود، زیرا در آیات ﴿وَالْعَصْرِ إِنَّ الإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ [۸۲] فرمود: همه انسان‌ها در زیان‌اند، جز مؤمنان صالحی که یکدیگر را به حق و پایداری سفارش کنند و در سوره بلد فرمود: مؤمنان صالحی که یکدیگر را به پایداری و رحمت سفارش می‌کنند اصحاب یمین‌اند: ﴿ ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ [۸۳][۸۴]

برخورداری اصحاب یمین از نعمت‌های بهشتی

پس از آنکه اصحاب یمین با سربلندی و خوشحالی حسابرسی شدند راهی جایگاه ابدی می‌شوند تا از نعمت‌های الهی بهره‌مند گردند. در آیات ﴿فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الأَيَّامِ الْخَالِيَةِ [۸۵] کلیاتی از بهره‌مندی آنان بیان شده است، به این صورت که زندگی آنها در کمال خرسندی و رضایت، در بهشتی است که ارزش و جایگاهی عالی دارد و میوه‌های درختانش در دسترس است، به‌طوری که حتی در حال استراحت هم می‌توان از آن تناول کرد. در آنجا به آنان خطاب می‌شود: بخورید و بیاشامید و به‌طور کامل بهره ببرید. گوارایتان باد میوه‌هایی که سراسر نفع و بدون زواید است. این پذیرایی، پاداش کردار نیک شماست که در دنیا بدان همّت گماشته بودید[۸۶] در سوره واقعه ابتدا اصحاب یمین با بهترین بیان وصف شده‌اند: ﴿فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ[۸۷]، ﴿وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ[۸۸] تعبیر ﴿مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ و ﴿مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ بهترین وصفی است که از آنان شده است، زیرا این گونه تعابیر در مواردی به‌کار می‌رود که اوصاف کسی در بیان نگنجد؛[۸۹] نیز در مقام بزرگداشت امر آنان و به شگفت آوردن شنونده از حال ایشان است.[۹۰] سپس در ادامه همین آیات، نعمت‌های بهشتی که اصحاب یمین از آن برخوردارند به تفصیل ذکر شده است:

  1. در سایه درختان سدری هستند که خار ندارد یا خار آنها کنده شده یا از فراوانی میوه، خاری بر آنها نمودار نیست: ﴿فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ[۹۱][۹۲] برخی این احتمال را بعید ندانسته‌اند که مقصود از سدر، "سدرة المنتهی" باشد.[۹۳]
  2. در سایه درخت موز یا درخت دارای سایه خنک یا منظری زیبا یا دارای شکوفه‌هایی خوشبو قرار دارند: ﴿وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ[۹۴][۹۵]
  3. در سایه‌های طولانی به سر می‌برند و هیچ‌گاه آفتاب را نمی‌بینند: ﴿وَظِلٍّ مَمْدُودٍ[۹۶][۹۷] بر پایه روایتی در تفسیر آیه، سایه درختان بهشتی به اندازه‌ای است که سواره‌ای در مدت ۱۰۰ سال، به پایان آن نمی‌رسد. بر اساس روایتی دیگر، بهشت همیشه مانند ساعات آغازین روز تابستان است و گرما و سرما ندارد. [۹۸]
  4. از آب و آبشارهایی برخوردارند که شب و روز در مسیر خود جاری است و بخار و مِه از آن بر نمی‌خیزد و برای استفاده‌اش هیچ رنج و تعبی را متحمّل نمی‌شوند: ﴿وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ[۹۹][۱۰۰] برخی، ﴿وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ را به وجود منبسط تأویل کرده‌اند [۱۰۱] و آن، وجود واحد امکانی است که از خدای متعال صادر و بر همه ماهیات امکانی گسترده شده است و تحقق همه آنها به واسطه اوست.[۱۰۲]
  5. از میوه‌های گوناگون وفراوانی برخوردارند: ﴿وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ[۱۰۳][۱۰۴] که مانند میوه‌های دنیا فصلی نیست و برای مصرف، نیازی به پرداخت وجه یا رخصت‌طلبی ندارند: ﴿لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ[۱۰۵] برخی اتصاف فاکهه به ﴿كَثِيرَةٍ را از این جهت دانسته‌اند که بهشتِ اصحاب یمین، دارای صورت و مقدار است؛ ولی چون عالم مقرّبان، عالم وحدت و جمعیّت است، فاکهه ایشان به‌جای وصف به کثرت، وابسته به خواست آنان معرفی شده است: ﴿وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ[۱۰۶][۱۰۷]
  6. دارای ساختمان‌های بلند و چند طبقه یا زنانی سرو قامت، در نهایت کمال معنوی و جمال ظاهری‌اند: ﴿وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ[۱۰۸][۱۰۹] زنان بهشتی هرگز دچار پیری نشده و زیبایی خود را از دست ندهند: ﴿إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً[۱۱۰][۱۱۱] و همواره باکره‌اند: ﴿فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا[۱۱۲] این زنان، عاشق همسران خویش‌اند و همه سعی و تلاش خود را در رسیدگی به همسر و انس با وی صرف می‌کنند و همسال مردان خود هستند: ﴿عُرُبًا أَتْرَابًا[۱۱۳][۱۱۴] برخی ﴿إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً[۱۱۵] را به معنای ایجاد بدون مادّه و ولادت دانسته‌اند، زیرا همه امور آخرت بدون مادّه و استعداد و حرکت، انشا می‌شوند[۱۱۶][۱۱۷]

گفت وگوی اصحاب یمین با گنهکاران در آخرت

اصحاب یمین در آخرت با توبیخ از گنهکاران می‌پرسند: چرا جهنمی شدید: ﴿ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ [۱۱۸][۱۱۹] آنان پاسخ می‌دهند که ما از نمازگزاران نبودیم، از مساکین دستگیری نمی‌کردیم، با گمراهان در سخنان و تحلیلهای باطل غور می‌کردیم و به روز آخرت/ ایمان نداشتیم: ﴿قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ[۱۲۰] برخی این پرسش و پاسخ را گفت‌وگویی بین خود اصحاب یمین درباره جهنمیان می‌دانند[۱۲۱][۱۲۲]

منابع

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج ۶، ص ۱۵۸؛ ترتیب العین، ج ۳، ص ۲۰۰۰؛ المصباح، ص ۶۸۲؛ التحقیق، ج ۱۴، ص ۲۷۰، "یمن".
  2. التحقیق، ج ۱۴، ص ۲۷۰، "یمن".
  3. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۴۳.
  4. «اما او از گذرگاه سخت نگذشت،؛ و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟ آزاد کردن برده‌ای است، یا خوراک دادن در روز گرسنگی، به یتیمی خویشاوند، یا به بینوایی زمینگیر، آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند. آنان، خجستگانند» سوره بلد، آیه ۱۱-۱۸.
  5. «امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود می‌گوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید!» سوره حاقه، آیه ۱۹.
  6. «امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود می‌گوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید!» سوره حاقه، آیه ۱۹.
  7. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم آنگاه کسانی که کارنامه‌شان را به دست راست آنان دهند، آن را می‌خوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  8. «و شما گونه‌های سه‌گانه خواهید بود (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ و (سوم) پیشتازان پیشتاز» سوره واقعه، آیه ۷-۱۰.
  9. «آنان، خجستگانند؛ و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند» سوره بلد، آیه ۱۸-۱۹.
  10. «و راستیان، کیانند راستیان؟» سوره واقعه، آیه ۲۷.
  11. «و چپیان، کیانند چپیان؟» سوره واقعه، آیه ۴۱.
  12. «و شما گونه‌های سه‌گانه خواهید بود (یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟ و (سوم) پیشتازان پیشتاز» سوره واقعه، آیه ۷-۱۰.
  13. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  14. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۹۱.
  15. «ای مؤمنان! به سوی خداوند توبه‌ای راستین کنید، امید است که پروردگار شما از گناهانتان چشم پوشد و شما را در بوستان‌هایی درآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان همراه او را خوار نمی‌گذارد، فروغ آنان پیشاپیش و در سوی راستشان می‌شتابد، می‌گویند: پروردگارا! فروغ ما را برای ما کامل گردان و ما را بیامرز که تو بر هر کاری توانایی» سوره تحریم، آیه ۸.
  16. «روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش می‌شتابد. امروز، نوید شما بوستان‌هایی است که از بن آنها جویبارها روان است و در آنها جاودانید؛ این همان رستگاری سترگ است» سوره حدید، آیه ۱۲.
  17. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۴۲.
  18. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۴۲.
  19. الکافی، ج ۲، ص ۱۲۶.
  20. «نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است» سوره مطففین، آیه ۱۸.
  21. تفسیر صدرالمتالهین، ج۷، ص۲۲؛ بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۱۲۸.
  22. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم آنگاه کسانی که کارنامه‌شان را به دست راست آنان دهند، آن را می‌خوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  23. مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۲۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۴۲؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۲۱.
  24. التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۴۳.
  25. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  26. «دسته‌ای بسیار از پیشینیانند» سوره واقعه، آیه ۱۳.
  27. «و بسیاری از پسینیان» سوره واقعه، آیه ۴۰.
  28. مجمع‌البیان، ج۹، ص۳۳۱؛ المیزان، ج۱۹، ص۱۲۴.
  29. «دسته‌ای بسیار از پیشینیانند و اندکی از پسینیان» سوره واقعه، آیه ۱۳-۱۴.
  30. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۱.
  31. مجمع البیان ج ۹، ص ۳۲۵.
  32. الدرالمنثور، ج ۸، ص ۱۹.
  33. تفسیر صدر المتالهین، ج ۷، ص ۲۸.
  34. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  35. «آزاد کردن برده‌ای است،» سوره بلد، آیه ۱۳.
  36. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۵۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۹۳.
  37. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۵۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۹۳.
  38. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۵۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۹۳.
  39. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  40. «یا خوراک دادن در روز گرسنگی، به یتیمی خویشاوند، یا به بینوایی زمین‌گیر» سوره بلد، آیه ۱۴-۱۶.
  41. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۵۰؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۹۳.
  42. «اما او از گذرگاه سخت نگذشت، و تو چه دانی که گذرگاه سخت چیست؟ آزاد کردن برده‌ای است» سوره بلد، آیه ۱۱-۱۳.
  43. التحریر والتنویر، ج ۳، ص ۳۵۷؛ التفسیر الکبیر، ج ۳۱، ص ۱۸۵.
  44. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  45. «آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند آنان، خجستگانند» سوره بلد، آیه ۱۷-۱۸.
  46. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۷۵۱.
  47. بحار الانوار، ج ۵، ص ۲۴۱.
  48. النهایه، ج ۱، ص ۳۵۲.
  49. المیزان، ج ۲۰، ص ۲۹۳.
  50. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  51. «سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم و برخی از آنان، ستمکاره با خویشند و برخی میانه‌رو و برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ این همان بخشش بزرگ است» سوره فاطر، آیه ۳۲.
  52. جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۲، ص۱۶۱ ـ ۱۶۳؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۶۳۹.
  53. «هر کس در گرو کاری است که انجام داده است جز راستیان» سوره مدثر، آیه ۳۸-۳۹.
  54. بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۸.
  55. بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۴.
  56. وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۸۲.
  57. «پس تو را از راستیان درود باد» سوره واقعه، آیه ۹۱.
  58. بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۱.
  59. «کارنامه‌ای است نگاشته» سوره مطففین، آیه ۹.
  60. بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۳.
  61. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  62. جامع البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۳۶؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۴۴؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۱۲۸ ـ ۱۲۹.
  63. «و اگر از راستیان باشد؛ پس تو را از راستیان درود باد» سوره واقعه، آیه ۹۰-۹۱.
  64. مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۴۴.
  65. «همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: درود بر شما! برای کارهایی که می‌کردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.
  66. جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۳۶.
  67. «پس تو را از راستیان درود باد» سوره واقعه، آیه ۹۱.
  68. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۴۴.
  69. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  70. «امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود می‌گوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید! به زودی با حسابی آسان به حساب او رسیدگی می‌شود، و شادان نزد خانواده‌اش باز می‌گردد» سوره انشقاق، آیه ۷-۹.
  71. جامع‌البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۱۴۵.
  72. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۹۹.
  73. «هر کس در گرو کاری است که انجام داده است جز راستیان» سوره مدثر، آیه ۳۸-۳۹.
  74. بحارالانوار، ج ۷، ص ۱۹۲.
  75. «و فرزندان مؤمنانی را که از آنان با ایمان، پیروی کرده‌اند به آنان می‌پیوندیم و از (پاداش) کردارشان چیزی نمی‌کاهیم، هر کس در گرو کرده خویش است» سوره طور، آیه ۲۱.
  76. بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۳۲۶.
  77. «و شادان نزد خانواده‌اش باز می‌گردد،» سوره انشقاق، آیه ۹.
  78. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۹۹.
  79. «امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود می‌گوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید! بی‌گمان می‌دانستم که با حساب خویش روبه‌رو خواهم شد» سوره حاقه، آیه ۱۹-۲۰.
  80. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۶۹۹.
  81. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۰.
  82. «سوگند به روزگار، که آدمی در زیانمندی است. جز آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و یکدیگر را به راستی پند داده‌اند و همدیگر را به شکیبایی اندرز داده‌اند» سوره عصر، آیه ۱-۳.
  83. «آنگاه، از کسانی خواهد بود که ایمان آورده‌اند و یکدیگر را به شکیبایی و یکدیگر را به مهرورزی سفارش می‌کنند آنان، خجستگانند» سوره بلد، آیه ۱۷-۱۸.
  84. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  85. «و او در زندگانی پسندیده‌ای به سر خواهد برد در بهشتی فرازین، که میوه‌هایش در دسترس است. بخورید و بیاشامید! گواراتان باد برای آنچه در روزهای گذشته انجام داده‌اید.» سوره حاقه، آیه ۲۱-۲۴.
  86. مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۰ ـ ۵۲۱.
  87. «(یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۸.
  88. «و راستیان، کیانند راستیان؟» سوره واقعه، آیه ۲۷.
  89. التفسیر الکبیر، ج ۱۰، ص ۳۸۸.
  90. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۳.
  91. «زیر درختان سدر بی‌خار» سوره واقعه، آیه ۲۸.
  92. مجمع‌البیان، ج۹، ص۳۲۹؛ المیزان، ج۱۹، ص۱۲۳.
  93. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۴۷.
  94. «و (درخت) موز (با میوه‌های) بر هم چیده» سوره واقعه، آیه ۲۹.
  95. مجمع‌البیان، ج۹، ص۳۲۹؛ المیزان، ج۱۹، ص۱۲۳.
  96. «و سایه‌ای کشیده» سوره واقعه، آیه ۳۰.
  97. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۳.
  98. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۰.
  99. «و آبشاری ریزان» سوره واقعه، آیه ۳۱.
  100. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۰.
  101. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۴۹.
  102. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۳.
  103. «و میوه فراوان» سوره واقعه، آیه ۳۲.
  104. مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۳۰.
  105. «که نه پایان یافتنی است و نه بازداشتنی» سوره واقعه، آیه ۳۳.
  106. «و میوه، آنچه بگزینند» سوره واقعه، آیه ۲۰.
  107. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۵۰.
  108. «و زنانی گرانمایه» سوره واقعه، آیه ۳۴.
  109. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۰.
  110. «که ما آنان را به گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم،» سوره واقعه، آیه ۳۵.
  111. المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۴.
  112. «و، آنان را دوشیزه آفریده‌ایم،» سوره واقعه، آیه ۳۶.
  113. «که شوهر دوستانی همسن و سالند» سوره واقعه، آیه ۳۷.
  114. مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۱.
  115. «که ما آنان را به گونه‌ای ویژه پدید آورده‌ایم،» سوره واقعه، آیه ۳۵.
  116. تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۵۴.
  117. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.
  118. «که در بهشت‌هایی به سر می‌برند، از هم می‌پرسند از گناهکاران، چه شما را به دوزخ درآورد؟» سوره مدثر، آیه ۴۰-۴۲.
  119. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۹۱.
  120. «گویند: ما از نمازگزاران نبودیم، و به بینوایان خوراک نمی‌دادیم، و با پریشانگویان، پریشانگویی می‌کردیم. و روز جزا را دروغ می‌شمردیم» سوره مدثر، آیه ۴۳-۴۶.
  121. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۹۱.
  122. آقازاده، فتاح، مقاله «اصحاب یمین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳.