نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
امت از ریشه "ا مَ مَ" بهمعنای ملّت و نسل و نیز جماعتی است که بهسوی ایشان پیغمبری آمده باشد. همچنین بهمعنای گروهی است که به پیغمبریایمان آوردهاند و پیروانانبیا هستند. در اصطلاح نیز، پدیدهای سیاسی – فرهنگی است که در صدد گردآوری همگان زیر افکار، آرمانها و گرایشهای مشترک و جمع بین مشترکاتی است که سیر تاریخی و هویّت اجتماعی مجموعههای انسانی را بهوجود میآورد. امّت اسلام یا مجموعه مسلمانان بر وفق اعتبار دینی و بدون در نظر گرفتن ملیّت، مجموعهای از انسانها هستند که بر مبنای هویّت اسلامی خویش و تعالیم اساسی اسلام، با وجود اختلاف نظرها و اختلاف نژادها، با انگیزهای واحد و قوی و مبتنی بر اصول اساسی اسلام گرد هم آمده و خواهان تحقق آرمانهای دین اسلام در سطح جامعه جهانی هستند[۱].
امّت اسلام بدون در نظر گرفتن تفاوتهای فردی و قومی در صدد حضور مردم، بهعنوان افراد یک امت واحده در عرصههای مشارکت است. در این صورت، نقش فرد و حقوق و محدوده مسئولیتهای او در اجتماع کلّ شکل میگیرد. نقش افراد در شکلگیری امّت واحده اسلامی، نقشی برجسته و اساسی است. انسانها در قالب قراردادهای اجتماعی عهدهدار مسئولیت میشوند و در برابر مسئولیت خود، مستحق حقوق مادی و معنوی خواهند شد. در اسلام مبنای قراردادهای اجتماعی از قالب اعتباری خارج شده است و در مقابله با حقیقی بودن و مطابقت با واقع قرار دارد و همچنین اعتبار را صرف اعتبار بشری نمیداند، بلکه مبنای تداوم آن را مطابقت با آیین برمیشمارد. بر این اساس، طبقات اجتماعی نسبت به هم وابستگی پیدا میکنند و کار هر یک با دیگری سامان مییابد[۲][۳].
امام علی (ع) بهعنوان نخستین و تنها فرد از امامان معصوم، که افزون بر مقامامامت بر کرسی حکومت نیز تکیه زد، بر هدفمندی، سازماندهی و پیشگیری از انحطاط و انفعال امت اسلام سخت کوشید و در مقام بیان و عمل به آن پرداخت. در منظر امام، انسانهای مسلمان خود، در مرحله اول انسانهایی مسئولاند. آموزههای دینی سعی در توجه به عاملیّت انسانی و تدارک او برای حضور مؤثر در زندگی اجتماعی دارد. هر فرد انسانی از نظر فطری اجتماعی است و این خصیصه به کمک دو نیروی علم و اراده به تدریج به حدّ کمال میرسد. آموزههای دینی در تربیت اجتماعی دیدگاهی خدامحورانه را به دست میدهد، چنانکه امام در نهج البلاغه میفرماید: "هر که رابطه میان خود را نیکو سازد، خداوند نیز، رابطه او را با مردم نیکو سازد"[۴]. در نتیجه، اصلاحنفسآدمی و رابطه میان انسانها، سرانجام آدمیان را به غایت نهایی وجود، که قرب الهی است، سوق میدهد. مسئولیّتهای اجتماعی نیز موضوعی مهم است. امام (ع) در بیانی، مردمان را نسبت به مسئولیتهای اجتماعی خویش هشدار میدهد: از خدا بترسید، در حق بندگانش و بلادش، زیرا شما مسئولید، حتی در برابر زمینها و ستوران[۵][۶].
امام (ع) پیروی از قرآن[۷] و سنتپیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) را دلیلی بر هدایتامت اسلام برمیشمارد و در سخنی میفرماید: در تاریکی، راه خود را به هدایت ما یافتید و بر قله عزّت و سروری فرا رفتید و از شب سیاه گمراهی به سپیدهدم هدایت رسیدید[۸]. در فرازی دیگر میفرماید: ای مردم، اگر از یاریحق باز نمینشستید و در خوارساختن باطل سستی نمیورزیدید، کسانی که همپایه شما نبودند، در شما طمع نمیکردند و مدّعیان نیرومند بر شما سروری نمییافتند. ولی شما چون قومبنیاسرائیل سرگردان شدید. به جان خودم سوگند که پس از این، سرگردانی شما چند برابر افزون خواهد شد، زیرا حق را پس پشت افکندید و از آنکه نزدیکتر است به رسول خدا (ص) بریدید و به آنکه دورتر است، پیوستید[۹][۱۰].
وحدت و حفظ وحدت امت اسلامی از مسئولیتهای مورد تأکید امام است. ایشان در بیانی علاقه و اشتیاق خود را نسبت به این مطلب ابراز میدارد: هیچکس ازمندتر از من به گرد آمدن امت محمد (ص) و الفت و مهربانی آنها با یکدیگر نیست. من در این کار خواستار پاداش نیکو و بازگشت به جایگاه نیکو هستم[۱۱]. عمل امام نیز نشان از اهمیت حفظ وحدت دارد[۱۲]. از منظر امام، حفظ وحدت و بهتبع آن حفظ یکپارچگی امت اسلام در سایه تبعیّت از رهبری دینی میسر است و سامان کارها نیز در سایه این پیروی ممکن. امام (ع) پیروی از امام و وفاداری بر بیعت، خیرخواهی و فرمانبری را جزو حقوقی که امام بر گردن مردم دارد، برمیشمارد[۱۳]. از جمله عواملی که امت اسلام را به تفرقه و جدایی میافکند، بروز فتنههاست که بیشتر بهدست ستمگران در میان امت اسلام روی میدهد. این فتنهها از مواردی است که امام نسبت به آنها هشدار میدهد. فتنهها امت اسلام را دچار تشتّت و تفرقه و انسجام اسلامی را خدشهدار میکنند[۱۴]. از اینرو امام سفارش میکند که مردم در هنگام بروز فتنه باید همانند بچه شتر دوساله باشند که نه پشتی برای سواری دادن دارد و نه شیری برای دوشیدن[۱۵][۱۶].
حضور عنصر بصیرت در جامعه اسلامی و میان مسلمانان، عاملی است که جمعیّت آنان را حفظ میکند. از اینرو کسانی را میستاید که در کشاکش فتنهها بصیرت خویش را، با پناه بردن به قرآن و اهل بیت، چنان صیقل میدهند که آهنگر تیغه شمشیر را صاف و صیقلی میکند[۱۹]. روند سستی امت اسلام در پیگیری امر حق، سرنوشت تاریخی آنها را تغییر خواهد داد، چنانکه آیه شریفه زیر بیان میدارد: در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند[۲۰]. امام، امتجاهل آن زمان را چنین وصف میکند: مردمانی ظالم و فاسد، سزاوار ناگواری حوادث شدند. همچنین گروهی به دامن بلای بیتفاوتی گرفتار شدند و گروهی از جبهه و جهاد بیشرمانه گریختند[۲۱]. خداوندسرنوشت آنها را تغییر داد و حاکمانی را بر آنها مسلط کرد که بر آنها ستم روا داشتند و آنها را بهسوی انحراف و انحطاط کشاندند. امام علی (ع) در پیشبینی وضعیّت امت اسلامی پس از خود میفرماید: هر آینه بعد از من بر شما روزگاری خواهد آمد که در آن هیچ چیز پنهانتر از حق و هیچ چیز آشکارتر از باطل نباشد و دروغ بستن به خدا و پیامبرش از هر چیز دیگر رایجتر باشد. در نزد مردم آن زمان، کالایی کاسدتر از قرآن نیست، اگر آن را چنانکه باید بخوانند و باز کالایی پرسودتر از قرآن نخواهد بود، اگر معنایش را تحریف کنند. در سراسر بلاد، چیزی ناشناختهتر از کار نیک و شناختهتر از زشتکاری نباشد. حاملان قرآن، قرآن را واگذارند و حافظان قرآن، قرآن را فراموش کنند. پس قرآن و اهل قرآن راندهشدگان باشند و از جمع مردم به دور. قرآن و اهل قرآن هر دو یک راه روان باشند و کس آن دو را احترام نکند. در این روزگار، قرآن و اهل قرآن در میان مردماند و در میان مردم نیستند، با مردماند و با مردم نیستند، زیرا گمراهی و هدایت را با هم سازگاری نباشد، هر چند در کنار هم آیند[۲۲]. از اینرو سفارش میکند که همواره پیرو راه راست باشند و از کمی اهل حق نهراسند. به مردم سفارش میکند تنها مستمسکی که باید به آن توجه کنند و همواره آن را در نظر داشته باشند، خشنودی و خشمخداوند است[۲۳]. امام (ع) امت اسلام را از پیرویحاکمان متکبر و فاسد پرهیز میدهد[۲۴] و مردمان را به استقامت در مسیر حق و یاوری آن برمیانگیزد:شما گفتهاید که پروردگار ما الله است. پس استقامت ورزید بر کتاب او و در راه او؛ در راهی که شما را بدان فرمان داده، به استواری گام نهید و بر طریقه شایستهعبادت او پایدار مانید. از آن راه، که در پیش پای شما گشاده است، بیرون مروید و در دینبدعت مگذارید و با دینمخالفت مکنید[۲۵][۲۶].
امام (ع) امت اسلام را به عاقبت اندیشی و آیندهنگری فراخوانده و آن را محملی برای جلوگیری از انحراف و انحطاط آنها و حرکتشان در مسیر صحیح میداند. همچنین جهاد را دری از درهای بهشت و وسیلهای برای حفظ عزت و شکوه امت اسلام برمیشمرد. از اینرو به گاه فرمانجهاد، مردم با دل و دست و زبان بهپا خیزند و عزت و کیان خود را پاس بدارند[۲۹]. امت اسلام یکپارچه در برابر باطل به صف ایستند و بر باطلخشم گیرند، زیرا هر که برای خدا پیکان خشم را در برابر باطل قرار دهد، خداوند او را بر باطل، هرقدر هم سخت باشد، پیروز گرداند. امام (ع) فرمود: هر که سرنیزه خشم خود را بهخاطر خدا تیز کند، در نابود کردن سختترین باطلها توانا بود[۳۰][۳۱].