پیشینه ارتباط اهل بیت با شیعیان ایران

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۰۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

از زمانی که امام رضا(ع) به ایران آمدند و سادات علوی نیز به دلیل صدمات، فشارها و مشکلات ناشی از هیئت‌های حاکمه به ناچار به ایران مهاجرت کردند، شیعیان ایران به طور چشمگیری افزایش یافتند. شیعیان ساکن ایران به طور طبیعی به ارتباط با ائمه(ع) نیاز داشتند تا مشکلات و مسائل خود را برطرف سازند. این ارتباط به روش‌های گوناگونی همچون ارسال نامه یا نماینده، به ویژه در ایام حج انجام می‌گرفت. در آن زمان شیعیان در مناطق مختلفی از ایران همچون قم، نیشابور و دیگر مناطق حضور داشتند. دوری مسافت و پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف، وجود یک دستگاه منظم از وکلا و نمایندگان را می‌طلبید تا بتوان در سایه آن، به گسترش تشیع و حفظ آن کمک کرد. این دستگاه با تعیین وکلا از ناحیه ائمه‌(ع) ایجاد شد و با ارتباطی که میان امام و وکلا به وجود آمد، به خصوص از راه نامه‌نگاری سعی شد تا راهنمایی‌های دینی و سیاسی لازم ارائه شود. البته نفس این عمل حرکتی سابقه‌دار بود که کمابیش در عصر ائمه(ع) آن را مشاهده می‌کنیم؛ چنان‌که در همان آغاز طلیعه اسلام و پیش از تشکیل حکومت در مدینه از سوی رسول خدا‌(ص)، نمایندگانی در بیعت عقبه تعیین و به مدینه فرستاده شدند تا به تبلیغ دین اسلام بپردازند. در سال‌های بعد نیز افرادی که پیشینه علمی و نیز ارتباط محکمی با امامان(ع) داشتند، به عنوان وکیل ایشان تعیین می‌شدند تا نیازهای دینی و سیاسی شیعیان را پاسخ گویند.

پس از عزیمت امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به ایران و افزایش فشار و اختناق از سوی حاکمان عباسی، شیعیان و محبان اهل‌بیت(ع) از مرکزیت عراق و حجاز به شهرهای مختلف ایران آمدند و در شهرهای نیشابور، طوس، قم، ری و دیگر مناطق سکنی گزیدند. در این میان، قم یکی از مراکز اصلی شیعیان بود و در دوران امامت امام جواد(ع)، به واسطه وکلای آن حضرت و با روش‌های دیگر، ارتباط خود را با آن حضرت حفظ کرده بودند. یکی از وکلای امام رضا(ع) و امام جواد(ع) در قم احمد بن محمد بن عیسی معروف به شیخ القمیین بود. وکالت وی تا زمان امام حسن عسکری(ع) ادامه یافت. او دارای نوشتارهای حدیثی فراوانی از ائمه اطهار(ع) است[۱].

فرد دیگر صالح بن محمد بن سهل از اصحاب و وکلای امام جواد(ع) در قم بود که موقوفات امام را در این شهر بر عهده داشته است[۲]. در این زمان، میان مردم قم با عاملان حکومتی که از طرف مأمون می‌آمدند تا خراج این شهر را جمع‌آوری کنند، درگیری‌های پراکنده‌ای به وقوع پیوست که علی بن هشام یکی از فرماندهان مأمون آنها را سرکوب کرد[۳].

یکی دیگر از موکلان ائمه(ع) و عامل ارتباطی ایشان با شیعیان ایران، علی بن مهزیار است. او نیز از اصحاب امام رضا(ع) و امام جواد(ع) بود. او در ابتدا کیش نصرانی داشت و سپس به اسلام‌گرایید. زادگاه وی “هندوان” یکی از روستاهای استان فارس بود و بعدها در اهواز ساکن شد[۴]. در زمان امام هادی(ع) قم به مهم‌ترین مرکز تشیع در ایران تبدیل شد و بدین سبب ارتباط محکمی میان شیعیان این شهر با ائمه‌(ع) نیز برقرار بود که از جمله آنها، اموال و اخباری بوده است که از این شهر به ائمه از جمله امام هادی می‌رساندند[۵].

از دیگر وکلای امام هادی(ع) که در شهرهای مختلف ایران حضور داشتند، می‌توان به این افراد اشاره کرد: بشر بن بشار نیشابوری، فتح بن یزید جرجانی، احمد بن اسحاق رازی، حسن بن سعید اهوازی، حمدان بن اسحاق خراسانی، علی بن ابراهیم طالقانی و افراد دیگر. جرجان (گرگان) و نیشابور در قرن چهارم به یکی از مراکز نفوذ شیعیان تبدیل شد. همچنین در شهرهای قزوین، اصفهان، کاشان و همدان نیز با وجود اکثریت اهل‌سنت، شیعیان و محبان اهل‌بیت وجود داشته‌اند[۶]. در زمان امام حسن عسکری(ع) نیز افراد متعددی به عنوان وکیل آن حضرت، در شهرهای مختلف ایران وجود داشته و شیعیان ایران به واسطه این وکلا با امام حسن عسکری(ع) ارتباط برقرار می‌کردند[۷]. در عصر غیبت صغری نیز بسیاری از این نمایندگان با نوّاب اربعه ارتباط برقرار می‌کردند. چنان‌که علی بن حسین بن بابویه قمی به واسطه حسین بن روح نایب سوم امام زمان(ع) از راه نامه‌نگاری با شخص حضرت مهدی(ع) که با ایشان ارتباط داشته و مسائل و مشکلات مختلف مردم را با آن حضرت در میان می‌گذاشته است[۸].

شیوه دیگر ایجاد ارتباط شیعیان ایران با ائمه اطهار(ع) نمایندگانی بودند که از طرف شیعیان به دیدار ائمه(ع) می‌رفتند و با ایشان تماس مستقیم برقرار می‌ساختند[۹]؛ بنابراین کشور ایران که اصیل‌ترین شیعیان را در خود جای داده بود، از زمان امام صادق(ع) به بعد همواره با ائمه اطهار(ع) در ارتباط بوده و ایشان نیز عنایت ویژه‌ای به شیعیان و محبان اهل‌بیت(ع) داشتند و به روش‌های مختلف آنان را مورد لطف و مرحمت خویش قرار می‌دادند. وجود چنین پیوند عاطفی عمیق میان شیعیان ایران و خاندان اهل‌بیت(ع)، سبب احیای تشیع در عرصه فرهنگی و اجتماعی ایران و مانع از هضم شدن ایشان در جامعه‌ای با اکثریت اهل تسنن در آن زمان می‌شده است[۱۰]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ گسترش تشیع در ری، کنگره عبدالعظیم حسنی(ع)، ۱۳۷۱.
  2. ر.ک: شهاب‌الدین بن علی ابن‌حجر العسقلانی، تهذیب‌التهذیب، ج۴، ص۱۴۰؛ ابی‌جعفر محمد بن الحسن طوسی، استبصار، ج۲، ص۶۰.
  3. ر.ک: رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص۱۲۴-۱۲۵.
  4. در روایتی از امام هادی(ع) آمده است که ایشان با او به زبان فارسی سخن می‌گفته است (ر.ک: ابوجعفر محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، تصحیح میرزا محسن کوچه‌باغی، ص۳۳۳؛ عزیزالله عطاردی، مسند الامام الجواد(ع)، ص۳۱۵).
  5. ر.ک: رجب البرسی، مشارق‌الانوار، ص۱۰۰؛ عزیزالله عطاردی، مسند الإمام الهادی(ع)، ص۴۵. در این رابطه گفتنی است که یکی از اتهاماتی که حکومت وقت به امام هادی(ع) می‌زد، این بود که اموالی از مردم قم به دست آن حضرت می‌رسد (ر.ک: عزیزالله عطاردی، مسند امام هادی(ع)، ص۳۷؛ ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن بابویه قمی، امالی، ج۱، ص۲۸۲؛ ابوالمؤید بن احمد الحنفی اخطب خوارزمی، المناقب، ج۲، ص۴۵۱).
  6. رک: ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفة‌الرجال (رجال کشی)؛ ص۵۲۶؛ عزیزالله عطاردی، مسند امام هادی(ع)، ص۳۵۲؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، مختصر تاریخ دمشق، ج۱۰، ص۱۰۴.
  7. یکی از وکلای امام حسن عسکری(ع) ابراهیم بن عبده است که در نامه آن حضرت خطاب به یکی از مناطق ایران آمده است: «من، ابراهیم بن عبده را برای شما نصب کردم تا مردم آن نواحی و ناحیه شما، حقوق واجب ما را به او بپردازند، من او را در آنجا امین خود برای دوستانم قرار دادم. شما تقوا پیشه کرده و مراقب باشید، حقوق خود را ادا کنید که عذری در ترک یا تأخیر آن نیست» (ر.ک: ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفة الرجال (رجال کشی)، ص۵۸۰).
  8. ر.ک: ابوالعباس احمد بن علی بن احمد بن العباس الاسدی الکوفی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعه، معروف به رجال نجاشی، ص۱۸۴.
  9. جعفر بن شریف جرجانی می‌گوید: من در سالی به حج رفتم تا با امام حسن عسکری(ع) ملاقات کنم از آنجا به سامرا نزد آن حضرت رفتم تا اموالی را که دوستانم به من داده بودند، به امام تحویل دهم. پیش از آنکه از امام بپرسم، آن حضرت فرمود: آن اموال را به مبارک، خدمتکارم بسپار. (علی بن عیسی اربلی، کشف الغمة، ج۲، ص۴۲۷).
  10. ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور، ص ۱۳۸.