بیعت عقبه دوم
بیعت عقبه دوم، یک سال پس از بیعت عقبه اول در سال سیزدهم بعثت، روی داد و هفتاد مرد و دو زن از تیرههای مختلف دو قبیلۀ اوس و خزرج، به مکه آمدند و در ایام تشریق با رسول خدا (ص) در عقبه بیعت کردند. این بیعت که به "بیعة الحرب" هم مشهور شد زمینۀ هجرت حضرت را به یثرب فراهم کرد.
مقدمه
یک سال پس از بیعت عقبه اول در ایام حج سال سیزدهم بعثت، هفتاد مرد و دو زن از تیرههای مختلف دو قبیلۀ اوس و خزرج، به مکه آمدند و پس از ملاقاتهایی با پیامبر (ص) و انجام مناسک حج، در ایام تشریق با رسول خدا (ص) در عقبه بیعت کردند. در این بیعت، مسئلۀ دفاع و جهاد مطرح شد[۱]. لذا این بیعت به عقبۀ دوم یا "بیعة الحرب" مشهور شد و زمینۀ هجرت حضرت را به یثرب فراهم کرد[۲].
در سال سیزدهم هنگام موسم حج، در حالی که اسلام در یثرب منتشر شده بود، مسلمانان همراه با پانصد نفر از حجاج کاروان اوس و خزرج که مشرک بودند، برای حج و دیدار با رسول خدا (ص) حرکت کردند. آنان چون به مکه رسیدند، خدمت رسول خدا (ص) آمدند و آن حضرت با آنان در ایام تشریق در منی وعده دیدار گذاشت و به آنان فرمود به گونهای حاضر شوند که که کسی متوجهشان نشود. آنها در موعد مقرر آمدند و دیدند عباس، عموی رسول خدا (ص) که هنوز مسلمان نشده بود نیز حضور دارد[۳]. در این دیدار نخست عباس سخن گفت که درباره برادرزادهاش، رسول خدا (ص) به اهل یثرب سفارشهایی کرد و آنان را از اینکه رسول خدا (ص) را تنها بگذارند و از ایشان حمایت نکنند، برحذر داشت. سپس رسول خدا (ص) پس از تلاوت قرآن و دعوت به خداوند و تشویق به اسلام، فرمود: "من با شما بیعت میکنم بر اساس آنکه همچنان که از خانواده و فرزندان خود دفاع میکنید، از من نیز دفاع کنید". پس از آنکه انصار این شرط را پذیرفتند و به طور کامل اظهار وفاداری کردند، آن حضرت فرمود: "دوازده نفر از میان خودتان برگزینید تا به عنوان نقیب و بزرگ قوم خود باشند". نُه تن از خزرج و سه تن از اوس انتخاب شدند و رسول خدا (ص) به آنان فرمود: "شما همچون حواریون حضرت عیسی (ع)، کفیل قوم خود هستید و من نیز کفیل قوم خود هستم". هنگام بیعت خزرجیان، عباس بن عبادة بن نضله انصاری از خزرجیان اعتراف گرفت که آنان باید با هرکس که با رسول خدا (ص) در جنگ باشد، بجنگد و اگر با پیش آمدن مصیبت یا از دست دادن بزرگانشان، رسول خدا (ص) را تسلیم میکنند، بدانند که نتیجه آن خواری دنیا و آخرت است و اگر به پیمان خود با آن حضرت وفادار باشند، خیر دنیا و آخرت برای آنان خواهد بود آنها نیز بر این اساس با آن حضرت دست بیعت دادند[۴].
صبح روز بعد قریش که از ماجرا باخبر شدند، نزد اهل یثرب آمدند و از بیعت آنان پرسیدند، ولی مشرکان اهل یثرب چون از ماجرا بیخبر بودند، انکار کردند و قریش بازگشتند. پس از آن، قریش متوجه شدند که بیعت صورت گرفته است. از اینرو، انصار را تعقیب کردند، ولی جز بر دو نفر دست نیافتند؛ یکی سعد بن عباده و دیگری منذر بن عمرو که منذر بن عمرو فرار کرد و سعد گرفتار شد. سعد را به مکه بردند که با پناه دادن جبیر بن مطعم به او، از دست قریش نجات یافت[۵].
در بیعت عقبه دوم افزون بر شروط بیعت عقبه اول، مفاد دیگری همچون حرف شنوی و اطاعت از رسول خدا (ص) در هر شرایطی، حقگویی در همه جا و نهراسیدن در راه خدا از سرزنش سرزنش کنندگان وجود داشت که مهمترین این مفاد، عدم درگیری بر سر جانشینی رسول خدا (ص) با اهل آن[۶] و بیعت بر جنگ و دفاع از رسول خدا (ص) بود. از اینرو، آن را "بیعة الحرب" نیز گفتند[۷]؛ چنان که آن را "عقبة الاخیره" یا "عقبة الآخره" هم خواندهاند[۸].
بیشتر منابع، تعداد شرکت کنندگان در بیعت عقبه دوم را ۷۳ مرد و دو زن آوردهاند[۹]. اما هفتاد تن[۱۰] یا هفتاد مرد و دو زن[۱۱] نیز گفته شده است. ابن جوزی[۱۲] با آنکه تعداد شرکت کنندگان در عقبه دوم را ۷۲ نفر دانسته، ولی نام ۹۱ تن را آورده است که احتمال مشترک بودن یا اشتباه در برخی نامها وجود دارد، نیز میتوان احتمال داد که "تسعون" به "سبعون" تصحیف شده و در حقیقت همان نود صحیح باشد، اما به هر حال این تعداد با دیگر منابع که هفتاد گفتهاند، سازگار نیست. زمان وقوع دیدارهای رسول خدا (ص) با انصار و بیعتهای عقبه، در منابع مشخصنشده است، اما با توجه به آنکه رسول خدا (ص) حدود دو ماه پس از بیعت عقبه دوم به مدینه هجرت کرد و نیز بیشتر منابع، مدت زمان دعوت رسول خدا (ص) را در مکه سیزده سال[۱۳] آوردهاند، باید زمان بیعت عقبه دوم را در موسم حج سال آخر حضور آن حضرت در مکه، یعنی سال سیزدهم بعثت دانست و چون عقبه اول سال قبل از آن بوده است، پس در سال دوازدهم بعثت و دیدار با اهل یثرب نیز چون یک سال قبل از آن بوده، در سال یازدهم بعثت روی داده است. شرکت در بیعت عقبه، برای شرکت کنندگان در آن افتخار و در برخی موارد امتیاز به شمار آمد؛ به طوری که آنان را با عنوان "عَقَبیون"[۱۴] و "اجماع أهل اثر"[۱۵] شناخته و از بسیاری از آنان با تعبیر "عَقَبی" یاد کردهاند[۱۶].[۱۷]
مفاد بیعت
مفاد بیعت، بیانگر نقش فعال مسلمانان و هماهنگیهای از پیش صورت گرفته بود و آیۀ ﴿وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۱۸] به مفاد این بیعت اشاره دارد[۱۹] که عبارتاند از:
- اطاعت از رسول خدا (ص) در راحتی و سختی؛
- انفاق در تنگدستی و ثروت؛
- امر به معروف و نهی از منکر؛
- گفتارحق و نهراسیدن از سرزنش دیگران؛
- دفاع از پیامبر (ص) هنگام هجرت به یثرب، همچون دفاع از زنان و فرزندانشان[۲۰].
مسلمانان با این بیعت، پیمانهایشان با یهود را قطع کردند و از پیامبر (ص) خواستند که پس از پیروزی، آنها را ترک نکند و رسول خدا (ص) نیز فرمود: من از شما هستم و شما از من، با هر که شما بجنگید میجنگم و با هر که صلح کنید صلح میکنم"[۲۱][۲۲]
نتایج بیعت
نتیجه بیعت عقبه دوم، وفاداری، ایجاد انضباط و تشکل سیاسی و در نهایت حکومت نبوی (ص) بود. لذا پس از بیعت، بنا به درخواست پیامبر (ص)، آنها از بین خود دوازده نفر ـ نُه تن آنان از خزرج و سه نفر از اوس ـ را به عنوان نقیب (برای تکفل امور) انتخاب کردند[۲۳] و در پی تقویت جبهۀ مسلمانان، آیات جهاد با کفار نیز پس از بیعت دوم عقبه نازل شد: ﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾[۲۴][۲۵]
عکسالعمل مشرکان مکه
پس از انعقاد پیمان، صدایی بلند از بالای کوه عقبه برخاست که خبر از این اجتماع و محتوای بیعت میداد که به فرموده پیامبر (ص)، ندای شیطان بود[۲۶]. مشرکان نیز که مشکوک شده بودند از فردای همان شب، با پرسشهایی از یثربیان درصدد کسب اطلاعات برآمدند و زمانی به یقین رسیدند که کاروان اهل یثرب از مکه خارج شده بود[۲۷].
بیعت کنندگان عقبه دوم
بیعت کنندگان در بیعت عقبه دوم ۷۵ نفر بودند. دو تن از آنها از زنان، یازده تن از قبیله اوس و بقیه از قبیله خزرج بودند:
- ابوبرده هانی بن نیار
- ابوایوب خالد بن زید
- ابوالهیثم بن تیهان
- ابوامامة اسعد بن زراره
- ابوطلحه زید بن سهل
- اسید بن خضیر
- ام عماره نسیبه دخترکعب
- ام منیع اسماء بنت عمرو
- اوس بن ثابت
- براء بن معرور
- بشر بن براء
- بشیر بن سعد
- ثابت بن جذع بن عدی
- ثعلبة بن غنمة
- جابر بن عبدالله بن عمرو
- جبار بن صخر
- حارث بن قیس
- خارجة بن زید
- خالد بن عمرو
- خالد بن قیس
- خدیج بن سلامه
- خلاد بن سوید
- ذکوان بن عبد قیس
- رافع بن مالک
- رفاعة بن عبدالمنذر
- رفاعه بن عمرو
- زیاد بن لبید
- سعد بن خیثمه
- سعد بن ربیع
- سعد بن عباده
- سلمة بن سلامة
- سلیم بن عمرو
- سنان بن صیفی
- سهل بن عتیک
- صیفی بن سواد
- ضحاک بن حارثه
- طفیل بن مالک
- طفیل بن نعمان
- ظهیر بن رافع
- عبادة بن قیس
- عباده بن صامت
- عباس بن عباده
- عبدالله بن انیس
- عبدالله بن جبیر انصاری
- عبدالله بن رواحه انصاری
- عبدالله بن زید مناة
- عبدالله بن عمرو بن حرام
- عبس بن عامر
- عقبة بن عمرو
- عقبه بن وهب
- عمارة بن حزم
- عمرو بن حارث
- عمرو بن غزیه
- عمرو بن غنمة
- عمیر بن حارث
- عوف بن حارث
- عویم بن ساعدة
- فروة بن عمرو
- قطبة بن عامر
- قیس بن ابی صعصة
- کعب بن عمرو
- کعب بن مالک
- مسعود بن یزید
- معاذ بن جبل خزرجی
- معاذ بن حارث
- معاذ بن عمرو بن جموح
- معقل بن منذر
- معن بن عدی
- معوذ بن حارث
- منذر بن عمرو
- نهیر بن هیثم
- یزید بن ثعلبه
- یزید بن خذام
- یزید بن عامر
- یزید بن منذر
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ السیرة النبویه، ج ۱، ص ۴۴۲؛ اعلام الوری، ج ۱، ص ۱۴۲؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۴۳ و عیون الاثر، ج ۱، ص ۱۹۱.
- ↑ ر. ک: فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۶؛ شریعتجو، منیره، پیمان عقبه دوم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸؛ مطهریفر، حمید رضا، بیعت، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ مطهریفر، حمید رضا، بیعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۶.
- ↑ البته برخی درباره حضور عباس تردید کردهاند، ر.ک: جعفری مرتضی، الصحیح، ج۳، ص۳۱۹-۳۲۱.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۸۹-۸۱؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱ و ۱۷۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۰-۳۶۴؛ و به اختصار، یعقوبی، ج۲، ص۳۸؛ بلاذری، أنساب، ج۱، ص۲۷۷؛ و با تغییراتی اندک، بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۵۵-۴۴۲.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۹۳-۹۰؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۵ و ۳۶۷.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۹۷؛ بلاذری، أنساب، ج۱، ص۲۹۴؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۵۲.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۹۷؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۸؛ بیهقی، دلائل، ج۲، ص۴۵۲.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۹۷؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۹۷.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۷۷.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۱؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۹۳؛ یعقوبی، ج۲، ص۳۸.
- ↑ ابن جوزی، المنتظم، ج۳، ص۴۲-۳۹.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۷۴؛ یعقوبی، ج۲، ص۳۹؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۱۹۹؛ حاکم، المستدرک، ج۳، ص۲.
- ↑ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۹۳؛ ابن اعثم، ج۲، ص۵۰۶؛ ابنشهرآشوب، ج۱، ص۳۳۳؛ ابن العربی، احکام القرآن، ج۲، ص۵۷۰.
- ↑ ابوالقاسم کوفی، ج۲، ص۶۹.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: واقدی، ج۳، ص۱۰۰۹؛ بلاذری، انساب، ج۱، ص۲۸۶، ۲۸۸ و ۲۹۰؛ ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۳۳۹، ۳۶۰ و ۳۶۴.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۵۳-۵۴.
- ↑ «و نعمت خداوند را به یاد آورید و (نیز) پیمانی را که استوار با شما بسته است هنگامی که گفتید: شنیدیم و گردن نهادیم؛ و از خداوند پروا کنید بیگمان خداوند به اندیشهها داناست» سوره مائده، آیه ۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۲۶۰؛ التفسیر الکبیر، ج۴، ص۳۱۹؛ روح المعانی، مج ۴، ج۶، ص۱۲۱.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲.
- ↑ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۴۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۹۹.
- ↑ ر. ک: شریعتجو، منیره، پیمان عقبه دوم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۳۰؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷؛ مطهریفر، حمید رضا، بیعت، دائرةالمعارف قرآن کریم.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۳-۴۴۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۲.
- ↑ «و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها دین خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد» سوره بقره، آیه ۱۹۳.
- ↑ ر. ک: شریعتجو، منیره، پیمان عقبه دوم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۷-۴۴۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۶۴-۳۶۵.
- ↑ ر. ک: شریعتجو، منیره، پیمان عقبه دوم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۳۲.