بنی شکامة بن شبیب

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نسب بنی شکامه

این طایفه در شمار اعراب قحطانی و از شاخه‌های بنی اشرس بن کنده هستند که نسب از شُکامَة بن شبیب بن سکون بن اشرس بن کندة بن عفیر می‌‌برند. شکامة بن شبیب از همسر بنی اسدی‌اش - غاضرة بنت مالک بن ثعلبه - دارای پسرانی به نام‌های سلمه، ربیعه و نصر گردید که طایفه بزرگ بنی شکامه بر اساس آنان و فرزندانشان، بنیان نهاده شد. از بنی شکامه، فروعات و شعب بسیاری متفرع شده است که از جمله آنها می‌‌توان به اسامی طوایفی چون بنی سلمة بن شکامه، بنی غفیلة بن عوف، بنی ابامة بن سلمه، بنی ملیح بن عمرو و بنی معاویة بن عامر اشاره کرد. برخی از نقل‌ها هم حاکی از آن است که بعد از مرگ شکامه، همسرش غاضره همراه با فرزند خردسال خود نصر، نزد قوم خود بازگشت. بدین ترتیب، نصر، به بنی اسد پیوست و نسب از بنی اسد گرفت و به ایشان منتسب گشت. اما برادران او سلمه و ربیعه، در میان اقوام پدری ماندند و بدین‌سان، طایفه بنی شکامه بر پایه فرزندانشان شکل گرفت.[۱]

منازل و مساکن بنی شکامه

مردم طایفه بنی شکامه اصالتی یمنی داشتند. آنان نیز به احتمال، همراه با دیگر کندیان، در حضرموت و در قسمت مرکزی آن و در شمال غربی دره حضرموت، در کنار قبیله بنی صدف - از تیره‌های قبیله کِنده - و شاخه‌هایی از قبایل حِمیَر و همدان سکونت داشتند. حیره، بحرین و منطقه دومة الجندل در جوف نجد هم از دیگر منازلی بود که در آن جمعی از مردم بنی شکامة بن شبیب سکونت داشتند. پس از پذیرش اسلام و در پی فتوحات اسلامی، علاوه بر یمن، جمعی از آنان به بلاد دیگر از جمله یمامه، اردن و حمص مهاجرت کرده در آن رحل اقامت افکندند. عمان نیز از دیگر مناطقی بود که پذیرای جمع کثیری از مردم طوایف بنی شکامه بود.[۲]

تاریخ جاهلی این قوم

چنین به نظر می‌‌رسد که در جریان مهاجرت کندی‌ها به مناطق شمالی‌تر شبه جزیره عربستان در اواسط قرن پنجم میلادی، جمع زیادی از مردم بنی شکامه نیز در این کوچ حضور داشتند. به احتمال، آنان نیز در کنار دیگر کندیان، به خاندان آکل المرار در تأسیس و استمرار دولت کنده و وقایع و رخدادهای آن ایام سهیم بودند. آنها همچنان با این دولت همراه بودند تا این که پس از آغاز جنگ داخلی بین فرزندان حارث بن عمرو و کشتاری که منذر از بازماندگان آنان به راه انداخت، فرمانروایی از کندیان و آل آکل المرار منقرض شد و باقیمانده کِندیان به مساکن نخستین خود در حَضرموت بازگشتند. اما با توجه به حاکمیت اکیدِر بن عبدالملک بر دومة الجندل تا زمان اسارتش به دست خالد بن ولید در جریان جنگ تبوک (در سال نهم هجری)،چنین برمی‌آید که برخی از سکونی‌ها و طایفه نامدارش بنی شکامه، در شمال باقی ماندند و در دومة‌الجندل حکومتی مبتنی بر رفتارهای قبیله‌ای برپا کردند. از متن ابن‌هشام و واقدی برمی‌آید برادران اکیدر بن عبدالملک سکونی از کنده که پادشاه دومة الجندل بود در امر حکومت با وی شریک بودند و اکیدر تنها عنوان پادشاهی داشته است.[۳]

منابع

پانویس