تعریف امامت
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
تعریف امامت و شناخت حقیقت آن در مسائل مختلف امامت تاثیر دارد یعنی اگر امامت را براساس تعریف و تبیین حقیقت آن یک منصب و جایگاه الهی همانند نبوت بدانیم و به تعبیر دیگر اگر امامت را یک امر عرشی بدانیم، نوع نگاه ما به وظائیف و ویژگیها و راههای شناخت نگاهی متناسب با این تلقی و برداشت از امامت خواهد بود. اما اگر امامت را مانند نبوت ندانیم، به تبع در مسأله وظائف و ویژگیها و راههای تعیین و شناخت امام نگاه دیگری خواهیم داشت. بنابراین نزاع اصلی در بحث امامت یک نزاع مفهومی است نه نزاع مصداقی و میدانیم که روشن شدن موضوع بحث و تحریر محل نزاع در هر بحثی برای رسیدن به نتیجه از امور لازم و ضروری میباشد[۱].
امام در لغت
در بیان لغت شناسان امامت به معنای پیشوایی است و امام به معنای مقتدا و پیشواست و آن که مورد تبعیت قرار میگیرد. فراهیدی (م ۱۷۵) در معنای امام میگوید: هرکه به او اقتدا شود و در کارها جلو قرار داده شود او پیشوا و امام است و پیامبر اسلام(ص) پیشوای همه پیشوایان است، خلیفه پیشوای مردم است و قرآن پیشوای مسلمانان است و مصحفی که در مساجد قرار داده میشود (برای نشان دادن جهت قبله) امام نامیده میشود. امام- در اصل لغت- همان سرمشق کودک است که هر روز آن را یاد میگیرد. ابن فارس (م ۳۵۹) و ابن سیده (م ۴۵۸) شبیه همین تعریف را ارایه کردهاند[۲].
راغب (م ۵۰۲) در مفردات میگوید: وَ الْإِمَامُ المؤتم بِهِ إِنْسَاناً كَأَنَّ يَقْتَدِي بِقَوْلِهِ أَوْ فَعَلَهُ، أَوْ كِتَاباً أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ مُحِقّاً كَانَ أَوْ مُبْطِلًا[۳] امام پیشوائی است که به او اقتدا میشود خواه انسان باشد که به سخن و رفتارش اقتدا شود و خواه کتاب و نوشته باشد یا غیر از این، خواه بر حق باشد یا باطل.
در قرآن کریم کلمه "امام" و "ائمه" دوازده مورد به کار رفته است که در همه موارد به معنی مقتدا و پیشواست مانند این آیات: ﴿قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا﴾[۴]. ﴿وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا﴾[۵]. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۶]. ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ﴾[۷]. ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ...﴾[۸]. ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾[۹]﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً﴾[۱۰]. ﴿وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۱۱]. در این آیات شریفه کلمه امام به معنای پیشوا و مقتداست اعم از این که این پیشوا انسان باشد یا غیرانسان مانند کتاب و جاده و طریق و اعم از اینکه امام بر حق باشد یا بر باطل. در آیه ﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ﴾[۱۲] هم تبعیت و تسلیم خلق در برابر قضاهای مبین و حتمی الهی لحاظ شده است و لذا خلق تابع و مقدرات مقتدا هستند و نوعی اقتدا و ایتمام و پیروی کردن در نظر گرفته شده است[۱۳][۱۴].
امام در اصطلاح
دانشمندان امامیه "ریاست عامه در امور دین و دنیای مردم را به نیابت از رسول خدا(ص) در تعریف امامت لحاظ کرده و این مفهوم را با الفاظ گوناگون مطرح نمودهاند. خواجه طوسی (م ۶۷۲) در رساله الامامه میگوید: الْمَسْأَلَةُ الاولى مَا الامام؟ الامامُ هُوَ الانسانُ الَّذِي لَهُ الرِّئَاسَةَ الْعَامَّةَِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بالأصاله فِي دَارِ التَّكْلِيفِ[۱۵].
علامه حلی (م ۷۲۶) در باب حادی عشر امامت را این گونه تعریف کرده است: الْإِمَامَةُ رئاسة عَامَّةً فِى أُمُورِ الدُّنْيَا وَ الدِّينِ لِشَخْصٍ مِنِ الْأَشْخَاصِ نِيَابَةً عَنِ النَّبِيِّ[۱۶]. دیگر دانشمندان امامیه مانند محقق حلّی (م ۶۷۶)[۱۷] و ابن میثم بحرانی (م ۶۹۹)[۱۸] همین تعریف را پذیرفته و یا تکملهای بر آن افزودهاند[۱۹].
بین متکلمان اهل سنت مانند ماوردی (م ۴۵۰)[۲۰]، و امام الحرمین جوینی (م ۴۷۸)[۲۱]، آمدی (م ۶۳۱)[۲۲] قاضی عضد ایجی (م ۷۵۶)[۲۳]، تفتازانی (م ۷۹۳)[۲۴]، ابن خلدون (م ۸۰۸)[۲۵]، جرجانی (م ۸۱۶) در کتاب تعریفات[۲۶] و سیوطی (م ۹۱۱) در معجم مقالید العلوم[۲۷] در تعریف فوق با امامیه وحدت نظر وجود دارد[۲۸].
امامت و خلافت
در فرهنگ اسلامی "امامت" و "خلافت" حقیقتی واحد را بیان میکنند با این تفاوت که "خلافت" به جنبه جانشینی از پیامبر(ص) دلالت دارد و "امامت" به جنبه رهبری جامعه اسلامی. در متون دینی هر دو تعبیر به کار رفته است و اشاره به مصداق واحد دارد: در حدیث یوم الانذار رسول خدا(ص) امیرالمؤمنین علی(ع) را این گونه معرفی کرده است: «إِنَّ هَذَا أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي وَ خَلِيفَتِي فِيكُمْ، فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا»[۲۹]. رسول خدا(ص) در معرفی امیرالمؤمنین(ع) و سایر جانشینان خود کلمه "امام" را به کار گرفته و میفرماید: «أَلَا إِنَّهُ الْمُبَلِّغُ عَنِّي وَ الْإِمَامُ بَعْدِي فَزَوْجُ ابْنَتِي وَ أَبُو سِبْطَيَّ... هُوَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ الزُّهْرِ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَكَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَكَ قَالَ اثْنَا عَشَرَ عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ»[۳۰].
و در همین روایات جانشینان دوازه گانه در لسان رسول خدا(ص) از تعبیر خلیفه نیز استفاده شده است: «لَا يَزَالُ هَذَا الْإِسْلَامُ عَزِيزاً إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً»[۳۱]. امام رضا(ع) نیز با هر دو تعبیر "امامت" و "خلافت" به یک مصداق اشاره میکند: «إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ(ص)»[۳۲]. بنابراین امیرالمؤمنین علی(ع) به اعتبار اینکه از پیامبر(ص) نیابت و خلافت دارد "خلیفه النبی"(ص) و به اعتبار پیشوایی و رهبری "امام المسلمین" نامیده میشود.
ممکن است گفته شود: هر چند امامت و خلافت در منابع دینی به یک مصداق اشاره دارد اما در طول تاریخ افرادی که شایستگی زعامت و رهبری بر امت اسلامی نداشتند بر امت چیره شده و خود را خلیفه خوانده و زعامت اهل بیت(ع) را به رسمیت نشناختند بنابراین لفظ "خلیفه" به لحاظ تاریخی نزد شیعیان قداستی که لفظ "امام" دارد را، از دست داده است[۳۳]. لازم به تذکر است که در متون دینی گاه از "امام" به "حجت"[۳۴] تعبیر شده به ملاحظه حجت و دلیل بودن امام و گاه به "عالم"[۳۵] تعبیر شده است به ملاحظه شأن تعلیمی امام برای امت[۳۶].
حقیقت امامت
هر چند ظاهر تعریف بین شیعه و سنی مشترک است و مباحث امامت بر اساس همین تعریف مشترک پی گیری میشود، اما با نگاه به شرائط و ویژگیهای امام از جمله علم به جمیع احکام و معارف دین آن هم علم بالفعل و بعضی از صفات و ویژگی ها، معلوم میشود حقیقت امامت نزد هر یک از فریقین با دیگری متفاوت است. محقق لاهیجی به این نکته تنبه داده است که حقیقت امامت نزد فریقین متفاوت است هر چند که تعاریف یکسان است[۳۷]. پیروان مکتب اهل بیت(ع) امامت را یک جایگاه ویژه و منصب الهی میدانند درحالی که اهل سنت امام را مرادف امیر و حاکم و ناظم جامعه میدانند. بنابراین امامت نزد شیعیان حقیقتاً با امامت نزد اهل سنت متفاوت است. بنا بر نظر شیعه امامت یک منصب الهی و به جعل الهی است؛ این ویژگی است که امام را واجد ولایت معنوی نموده و در انجام وظیفه هدایت حتی در مرحله ایصال الی المطلوب موفق میکند.
اما اهل سنت امامت را یک امر قراردادی صرف میدانند و امام نزد آنان فردی مانند سایر افراد است که در جایگاه حاکم و نظم دهنده امور اجتماعی قرار گرفته است[۳۸]. روش اهل سنت نیز هم در مباحث نظری و هم در مقام عمل مانند توسعه در شرائط و خصوصیات امام تا جایی که امامت و ولایت حاکمان جائر را مشروع میدانند به خوبی نشانگر دو تلقی از حقیقت امامت است. علو منصب امامت و جانشینی رسول خدا و عظمت مقام و منزلت امام را حضرت امام رضا(ع) در خطبهای که در جامع مرو ایراد فرموده، تبیین کردهاند[۳۹]. در سطور پایانی اینجا به دو فراز از این خطبه توجه میکنیم: «إِنَّ الْإِمَامَةَ هِيَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِيَاءِ». امامت مقام و جایگاه پیامبران است و ارثی است که به اوصیاء آنها رسیده است. «إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي». امامت پایه بالنده اسلام و شاخه و نتیجه والای آن است[۴۰].
تقسیم بندی مباحث امامت
عناوینی که در موضوع امامت مورد بررسی قرار میگیرد مانند موضوع نبوت به لحاظ بحثهای کلی و مصداقی به دو دسته تقسیم میشوند:
اول) مباحث امامت عامه یعنی مباحث کلی امامت نظیر: تعریف و بیان حقیقت امامت، شئون و وظایف امام، ضرورت امامت، ویژگیها و اوصاف امام و راههای شناخت امام.
دوم) مباحث امامت خاصه یعنی بحثهای مصداقی نظیر: نصوص امامت و افضلیت امیرالمؤمنین(ع) و یازده امام بعد، معجزات هر یک از امامان دوازده گانه و مهدویت و مباحث مرتبط با آن[۴۱].
منابع
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
- ↑ کتاب العین، ج ۸، ص ۴۲۹ و معجم مقاییس اللغه، ج ۱ ص۲۸ و الحکم و المحیط الاعظم، ج ۱۰، ص ۵۷۲.
- ↑ مفردات غریب القرآن، ص ۲۰.
- ↑ «فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «روزی که هر دستهای را با پیشوایشان فرا میخوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
- ↑ «با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
- ↑ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا میخوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
- ↑ «و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است» سوره هود، آیه ۱۷.
- ↑ «و (نشانههای) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
- ↑ «و هر چیزی را در نوشتهای روشن بر شمرده ایم» سوره یس، آیه ۱۲.
- ↑ تفسیر المیزان، ج ۱۷، ص ۶۷ وَ لَعَلَّ الْعِنَايَةَ فِي تَسْمِيَتِهِ إِمَاماً مُبِيناً أَنَّهُ لِاشْتِمَالِهِ عَلَى الْقَضَاءِ الْمَحْتُومِ متبوعٍ لِلْخَلْقِ مقتدى لَهُمْ.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
- ↑ تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص ۴۲۶.
- ↑ الباب الحادِ عشر، ص ۱۰.
- ↑ المسلک فی اصول الدین، ص ۱۸۷ و، ص ۳۶.
- ↑ النجاة فی القیامة فی تحقیق امرالامامة، ص ۴۱.
- ↑ برای آگاهی بیشتر ر.ک: امامت پژوهی، ص ۴۰ و نجارزادگان، بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه فریقین.
- ↑ الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه، ص ۱۳.
- ↑ .غیاث الامام و التیاث الظلم، ص ۱۵.
- ↑ ابکار الافکار فی اصول الدین، ج ۳، ص ۴۱۶.
- ↑ المواقف فی علم الکلام، ص ۳۹۵.
- ↑ شرح المقاصد، ج ۳، ص ۴۶۹.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۹۱.
- ↑ التعریفات، ص ۵۳.
- ↑ معجم مقالید العلوم، ج ۱، ص ۷۵.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
- ↑ الأمالی (للطوسی)، ص ۵۸۳ سایر منابع و این حدیث در مباحث امامت خاصه میآید.
- ↑ کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمه الإنثی عشر، ص ۸۸.
- ↑ در مباحث امامت خاصه به تفصیل اعتبار و تواتر این روایات ثابت میگردد.
- ↑ فرازی از خطبه امام رضا(ع) که در پاورقیهای قبل به منابع آن اشاره شد.
- ↑ ر.ک: امامت در پرتو عقل و وحی، ص ۲۹.
- ↑ ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۱۷۸.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۱۵۹.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
- ↑ گوهر مراد، ص ۴۶۱؛ بدایه المعارف الالهیه، ص ۳۱۴.
- ↑ در مباحث دیگر که اوصاف و ویژگیهای امام را میشماریم، یکی از مهمترین اوصاف امام یعنی نصی الهی به تفصیل مطرح خواهد شد.
- ↑ عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۱۹۵ باب ۲۰ ح ۱ صدوق در کتابهای دیگرش مثل معانی الاخبار، ص ۹۶ باب معنی الامام المبین ح ۲ و کمال الدین، ص ۶۷۵ حدیث شماره ۳۱ و امالی، ص ۲۷۳ ح ۱، کافی، ج ۱، ص ۱۹۸ باب نادر فی فضل الامام و صفاته ح ۱.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۲۵-۳۰