توحید افعالی در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث توحید افعالی است. "توحید افعالی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

توحید افعالی در فرهنگ شیعه

توحید افعالی بدین معنا است که آنچه در هستی انجام می‌گیرد، فعل خدا است و آفریدگان همان سان که در ذات خویش مستقل نیستند، در تأثیر و فعل نیز استقلال ندارند. توحید افعالی یا استناد افعال به خداوند، به معنای نفی قانون علیت نیست؛ زیرا خداوند اراده کرده است که هر کاری از گذر علل و اسباب خود انجام پذیرد هر چند علل و اسباب نیز در تأثیر خویش، مستقل نیستند[۱]. توحید افعالی به معنای سلب اراده و اختیار از انسان نیز نیست[۲].

خداوند، انسان را مختار آفریده است و انسان با اراده خویش و یاری آنچه خداوند بدو داده است، منشأ افعال می‌شود. معتزله برای تنزیه خدا و نسبت ندادن گناهان و افعال زشت- مانند ظلم- به خدا، علل و اسباب را در تأثیر مستقل دانسته و بر آن رفته‌اند که ممکنات تنها در ذات خویش به خدا محتاج‌اند و در فعل، استقلال دارند. بدین سان، معتزله، تأثیر را به علل و اسباب وا می‌گذارند و از همین رو است که آنان را "مُفَوضة" نیز گویند. معتزله در حقیقت، برای تنزیه خدا از افعال زشت، برای او در افعال شریک برنهاده‌اند. در برابر، اشاعره- برای حفظ توحید افعالی- همه تأثیرات را به خداوند نسبت داده و هر گونه علیت و تأثیر را در عالم انکار کرده‌اند. آنان معتقدند "عادت الهی" بر این است‌ که آثار، در پی وجود مؤثر آشکار گردند بی‌آنکه مؤثر را دخلی در اثر خود باشد[۳].

این باور اشاعره- یعنی نفی تأثیر و علیت- به انکار اراده و اختیار انسان می‌انجامد که با براهین عقلی و آیات و روایات صریح ناسازگار است؛ زیرا مفاد توحید افعالی، نفی استقلال در تأثیر است نه نفی هر گونه تأثیر. قرآن کریم به روشنی تمام، حوادث جهان را به علل و اسباب نسبت می‌دهد و انسان را مختار می‌داند و در همان حال، همه تأثیرات را از خدا می‌داند. بدین سان، قانون علیت و اراده و اختیار انسان هیچ ستیزی با توحید افعالی ندارد[۴][۵].

از روایات امامان معصوم (ع) بر می‌آید که انسان نه مجبور است و نه مختار مطلق؛ بلکه در جایگاهی به نام "امر بین الامرین" قرار دارد. امام رضا (ع) در تفسیر آن فرموده‌اند: انسان به خواست خداوند، صاحب اراده و اختیار است و از گذر توانایی و قدرتی که بدو داده است، با اراده خود آنچه می‌خواهد، انجام می‌دهد[۶][۷].

گونه‌های توحید افعالی: می‌توان توحید افعالی را بر دو گونه دانست: توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت؛ زیرا همان گونه که خداوند تنها خالق مستقل است و هر خلق و ایجاد دیگری در طول خالقیت خداوند جای دارد، تنها مدبر مستقل جهان نیز هست و تدبیر و اراده جهان به دست او است[۸]. در برابر هر یک از اقسام توحید افعالی، قسمی از شرک جای دارد. بدین سان، شرک در خالقیت، در برابر توحید در خالقیت قرار می‌گیرد[۹].

زردشتیان که دو خالق برای جهان تصور می‌کنند- یکی خالق نیکی‌ها و دیگری خالق زشتی‌ها- به شرک در خالقیت مبتلایند. شرک در ربوبیت نیز در برابر توحید در ربوبیت قرار می‌گیرد.مشرکان روزگار جاهلیت بدین قسم از شرک دچار بودند[۱۰].توحید اقسام دیگری نیز دارد که زیرشاخه‌های توحید افعالی‌اند؛ همانند توحید در حاکمیت، توحید در اطاعت، توحید در تشریع و قانونگذاری[۱۱][۱۲].

توحید افعالی در فرهنگ اصطلاحات کلام

"توحید افعالی" به معنای عدم نیاز واجب‌الوجود به هرگونه یار و یاوری است: لم یتخذ ولیا من الذل ؛ و از سوی دیگر، همه موجودات به او نیازمندند و هیچ رویدادی بی‌اذن او صورت نمی‌پذیرد: لا مؤثر في الوجود الا اللّه.

علت هستی‌بخش، یعنی قیومیت خدا اثبات‌کننده این صفت است که معلول با تمام وجود، قائم به علت است و به اصطلاح فلسفی "عین ربط و تعلق" است و از خود استقلالی ندارد[۱۳].

شرکی که بیشتر در میان مردم شایع بوده و هست، شرک افعالی، مانند شرک در خالقیت و شرک در تدبیر می‌‌باشد، و اثبات توحید ذاتی و توحید در صفات برای ابطال آنها کافی نیست؛ زیرا ممکن است کسی به توحید ذاتی ملتزم بوده و معتقد باشد که خدای یگانه یک یا چند مخلوق را آفرید، ولی ضمناً به این نکته قائل باشد که از آن پس خداوند در آفرینش سایر مخلوقات و یا تدبیر جهان نقش ندارد، و به همین دلیل شرک در خالقیت یا شرک در تدبیر در اعتقاد این شخص هنوز پا برجا باشد[۱۴].

توحید افعالی، یعنی درک و شناختن اینکه جهان با همه نظامات و سنت‌ها و علل و معلولات و اسباب و مسببات، فعل و کار خداوند و ناشی از اراده اوست. موجودات عالم، همچنان که در ذات خود استقلال ندارند، در مقام تأثیر و علیت نیز دارای استقلال نبوده، در نتیجه، خداوند چنان‌که در ذات شریک ندارد، در فاعلیت نیز از شریک مبراست. هر فاعل و سببی، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیت خود را از خدا دارد و قائم به اوست.

اینکه مؤثر و فاعل حقیقی در نظام موجودات، منحصراً ذات خداست، بدان معناست که هر فاعل و مؤثری به خواست و به مشیت او فاعل و مؤثر است. هیچ موجودی، اعم از مجرد یا مادی با اراده یا بی‌اراده، از خود استقلال ندارد. نظام علت و معلول، تنها مجرای اراده و مشیت ذات حق است. هستی ملک اوست و او در ملک خود شریک ندارد: ﴿لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا[۱۵].

نه تنها همه ذات‌ها، بلکه همه کارها (حتی کارهای انسان) به مشیت و اراده خداوند است و به نحوی خواسته ذات مقدس اوست[۱۶].

توحید افعالی شیعه، با توحید افعالی اشاعره متفاوت است. توحید افعالی اشاعره به آن معنا که هیچ موجودی دارای هیچ اثری نیست. همه آثار مستقیماً از جانب خداست و خداوند خالق مستقیم افعال بندگان است، نه اینکه بنده، خالق و آفریننده عمل خود باشد. چنین عقیده‌ای "جبر محض" است و با براهین زیادی باطل شده است.

توحید افعالی شیعه، به معنای این است که نظام اسباب و مسببات اصالت ندارد. هر اثری در عین اینکه به سبب نزدیک خودش قائم است، به ذات حق نیز قائم است و قائم بودن اثر به این دو در طول یکدیگر است، نه در عرض یکدیگر[۱۷]. در این راه، اشاعره به تفریط رفته‌اند و مفوضه نیز به افراط کشیده شده‌اند. در حقیقت مفوضه عملاً به توحید افعالی خدا ملتزم نیستند و انسان را در عمل، مؤثری مستقل می‌‌دانند[۱۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الاصول من الکافی‌، ۱/ ۱۸۳.
  2. فرهنگ شیعه، ص 202.
  3. فرهنگ شیعه، ص 202-203.
  4. مفاهیم القرآن فی معالم التوحید، ۱/ ۳۰۰ و ۳۰۱.
  5. فرهنگ شیعه، ص 203.
  6. بحار الانوار، ۵/ ۵۷.
  7. فرهنگ شیعه، ص 203.
  8. ﴿قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِيَاء لاَ يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَكَاء خَلَقُواْ كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ؛ سوره رعد، آیه ۱۶؛ ﴿وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِن قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ؛ سوره یونس، آیه ۱۳.
  9. فرهنگ شیعه، ص 203.
  10. ﴿وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ؛ سوره عنکبوت، آیه ۶۱؛ مفاهیم القرآن‌، ۱/ ۳۲۸ و ۳۳۷.
  11. محاضرات فی الالهیات‌، ۸۶- ۸۳.
  12. فرهنگ شیعه، ص 203.
  13. مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص۱۶۴.
  14. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ص۳۸۷.
  15. «و بگو سپاس خداوند را که نه فرزندی گزیده است و نه او را در فرمانروایی انبازی و نه او را از سر زبونی، سرپرستی است و او را چنان که باید بزرگ می‌دار!» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
  16. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۸۲.
  17. مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۲، ص۴۳ - ۴۰؛ همو، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۳۳: همو، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۱ و ۲، ص۲۲۴ - ۲۲۳؛ همو، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۷۴.
  18. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۸۲-۸۳.