تفسیر عصر رسالت در علوم قرآنی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث تفسیر پیامبر خاتم است. "تفسیر پیامبر خاتم" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

رسول الله(ص) پیام وحی را دریافت و ابلاغ کرد و به تبیین و تفسیر و بر نمودن آموزه‌های آن همت گماشت. قرآن کریم در آیاتی چند جایگاه آن حضرت را در برابر آیات الهی رقم زده است؛ گاه از آن حضرت در جایگاه فراگیرنده وحی قرآنی سخن گفته است: وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ[۱] و دیگر گاه از جایگاه رسانندگی آیات الهی به انسان‌ها سخن به میان آورده است: فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ[۲] و سرانجام از جایگاه تبیین و تفسیر و تعلیم آیات الهی برای رسول اکرم(ص) سخن به میان آورده است: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۳] این آیه به روشنی نشان آن است که پیامبر(ص) همانند داشتن مسئولیت ابلاغ پیام الهی و رسالت فرو خواندن آیات قرآن بر مردم، مسئولیت تبیین و تفسیر کلام الهی را نیز برعهده داشت. [۴] شیخ الطائفه مسئولیت پیامبر را تفسیر و تبیین احکام الهی و ادله و براهین توحید خداوند دانسته است. [۵] روشن است که وی این دو را چونان مصداق یک کلی بیان کرده و بر این باور است که خداوند، تبیین احکام و تفسیر شرایع و توجیه ادلّه توحید و تشریح حقایق نهفته در آیات قرآن را بر عهده پیامبر(ص) نهاده است.

امین الاسلام طبرسی عبارت شیخ را آورده، جز آنکه کلمه شرایع را بدان افزوده است: "لتبين ما نُزّل إليهم فيه من الأحكام والشرائع والدلائل على توحيد الله[۶] قرطبی نیز با بهره‌مندی از آیه بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۷] این جایگاه را برای رسول الله(ص) آورده است:... تا اینکه هرآنچه را که در این کتاب است از احکام، وَعْد، وعید و... تبیین و تفسیر کنی. بدین ترتیب رسول الله(ص) مبیّن و شارح مراد الهی است از آنچه مانند احکام نماز و زکات در قرآن به اجمال آمده است. [۸] میبدی در تبیین جایگاه رسول خدا نوشته است: قرآن را فرستادیم تا معانی و مقاصدش را برای مردم بازگویی [۹] و سرانجام، علامه طباطبایی بر این باور است که این آیه دلیلی است بر حجیت سخن رسول خدا(ص) در تبیین و تفسیر همه آیات الهی و آنچه را برخی از مفسران گفته‌اند که متعلق لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ آیات متشابه یا آیات مشتمل بر اسرار الهی است، وجهی ندارد. [۱۰] آیة الله محمد هادی معرفت با استناد به همین آیه معتقد است رسول اکرم(ص) مرجع نخست برای فهم دشواری‌های آیات و گشودن مشکلات آن بوده است. جایگاه پیامبر(ص) در تفسیر آیات الهی جایگاه معلم، مرشد و یاور مؤمنان برای فهم آیات بود. آن حضرت به تبیین آیات مجمل همت می‌‌گماشت و از مبهمات پرده برمی گرفت و با سخنان و سیرت ارجمندش، سنن، احکام و آداب را بر پایه آیات الهی بیان می‌‌کرد. بدین‌سان سنت آن حضرت ( قول، فعل و تقریر) یکسر بیان و تفسیر مجملات آیات الهی و گشودن مبهمات قرآن در تشریع و تقنین و... است. [۱۱] نکته تأمل برانگیز در کلام آیة الله معرفت، گستره دامنه تبیین و تفسیر سیره درباره آیات قرآن کریم است؛ برپایه آنچه وی آورده است سنتْ مفسّر کتاب الهی است و لزومی ندارد به مَثَل روایتی را تفسیر آیه ای تلقی کرد که در آن از آیه یا بخشی از آن سخن به میان آمده باشد و بدان اشارتی رفته باشد. تلقی محمد بن ادریس شافعی در جایگاه تفسیری سنت درباره آیات الهی نیز چنین است. [۱۲]

مفسّران و عالمان افزون بر آیه یاد شده، در تبیین و تشیید جایگاه مفسّر بودن رسول خدا(ص) و حجیت کلام آن حضرت در تفسیر قرآن، مقصود از تعلیم کتاب در وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ[۱۳] را تبیین و تفسیر آیات الهی دانسته‌اند؛ یعنی «تعلیم کتاب»، بیان الفاظ و پرده برگیری از محکمات آن است، در مقابل «تعلیم حکمت» که بیان معارف حقیقی قرآن است. [۱۴] باید به آنچه گفته شد آیه مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۱۵] را نیز افزود. بی‌تردید از مصادیق روشن «آنچه پیامبر(ص) آورده است»: مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ تفسیر قرآن است؛ یعنی این جمله برای مؤمنان به رسالت رسول الله(ص) قاعده‌ای عمومی و بنیادی رقم می‌‌زند و آن اینکه، آنچه را آن حضرت در پی ریزی سلوک فردی و اجتماعی و مواضع فرهنگی و فکری در پیش دید مؤمنان می‌‌نهد اصل و قاعده و میزانی است که هرچیز دیگر با آن سنجیده و آن گاه پذیرفته یا طرد می‌‌شود. [۱۶] گزارش‌ها و نقل‌هایی به روشنی نشان می‌‌دهند که رسول الله(ص) برای صحابیان به تفسیر قرآن می‌‌پرداخته است. [۱۷] پیامبر(ص)، گاه در تفسیر آیات، خود آغاز به سخن می‌‌کرد و دیگرگاه در پی پرسش برخی صحابیان آیه یا آیاتی را تفسیر می‌‌کرد. [۱۸] بر پایه نقلی از ابوعبدالرحمن سلمی صحابیان گزارش کرده‌اند که به محضر رسول الله(ص) بار می‌‌یافتند و آموزه‌های ۱۰ آیه را فرا می‌‌گرفتند و بدان عمل می‌‌کردند و آن گاه به فراگیری ۱۰ آیه دیگر می‌‌پرداختند. [۱۹] رسول الله(ص) افزون بر تفسیر مستقیم که شخصاً بدان می‌‌پرداختند، صحابیان و مسلمانان را نیز به تعلیم و تعلم قرآن و آموزه‌های آن ترغیب می‌‌کردند و بدین‌سان به گونه غیر مستقیم نیز تفسیر آیات الهی را می‌‌گستراندند[۲۰].[۲۱]

مقدار تفسیر پیامبر(ص) از قرآن

به باور برخی، قرآن کریم از آن‌رو که به زبان عربی به گونه‌ای روشن نازل شده، مفردات، ترکیب‌ها و شیوه بیانش برای عربی زبانان کاملا روشن بوده است؛[۲۲] ولی روشن است که اولاً همه صحابه در درک و فهم زبان یکسان نبوده‌اند. [۲۳] ثانیاً به گواهی نصوص تاریخی، برخی از صحابه در فهم واژه‌ها و مقاصد برخی آیات در می‌‌مانده‌اند. [۲۴] ثالثاً با توجه به شیوه بیانی ویژه قرآن، تعیین مصادیق برخی آیات برای صحابیان دشوار بود و نیازمند توضیح پیامبر(ص) بودند. [۲۵]

به طور کلی فهم تفصیلی و روشن همه آیات برای صحابیان میسر نبوده است و به ناچار باید به پیامبر(ص) مراجعه می‌‌کردند. به علاوه امکان شناخت بسیاری از آیات مجمل و کلّی قرآن کریم به ویژه در حوزه احکام، بدون تفسیر و تبیین پیامبر(ص) برای صحابه میسر نبوده است، چنان که چگونگی انجام نماز، حج، روزه و مقدار زکات را از پیامبر(ص) دریافت می‌‌کردند،[۲۶] با این حال مفسران درباره مقدار آیاتی که پیامبر(ص) آنها را تفسیر کرده بر یک نظر نیستند؛ برخی رسالت تبیین و توضیح پیامبر درباره آیات قرآن را به آیات مجمل و متشابه منحصر دانسته‌اند؛[۲۷] امّا این نظر از سوی برخی مفسران نادرست معرفی شده است. [۲۸] دیدگاه دیگر از آن ابن تیمیه است. او بر این باور است که پیامبر(ص) همه آیات الهی را تفسیر کرده است. وی در این باره به آیه بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۲۹] و نیز کوشش صحابه در فهم قرآن و مراجعه مکرر به پیامبر(ص) در کنار آیاتی که نشانه لزوم تدبّر در قرآن است استناد می‌‌کند؛ چراکه تعقّل در مضامین قرآن جز با فهم آن میسّر نیست. [۳۰] ذهبی با نقد دیدگاه ابن تیمیه معتقد است که مستندات وی نمی‌تواند مدعایش را ثابت کند؛ زیرا این ادله بیش از اینکه نشان دهند که پیامبر مشکلات و دشواری‌ها را بیان می‌‌کرده است دلالتی ندارد. [۳۱] در مقابل این دیدگاه کسانی همچون ابوالعباس احمد بن خلیل خویی بر این باور بوده‌اند که رسول خدا(ص) جز اندکی از آیات را تفسیر نکرده است. [۳۲] به هر حال همه روایات تفسیری منقول از پیامبر را که سیوطی در الاتقان نقل کرده کمتر از ۲۵۰ روایت است که به تصریح وی بسیاری از آنها نیز ضعیف یا منکر و نامقبول است؛[۳۳] امّا روشن است که احادیث پیامبر در تفسیر محدود به روایاتی که سیوطی گزارش کرده، نیست، افزون بر اینکه احتمالا سخن سیوطی و ابوالعباس شمس الدین خویی ناظر به روایاتی است که صریحاً به تفسیر آیه‌ای از آیات قرآن می‌‌پردازند؛ امّا اگر روایاتی را که در تفسیر آیات به کار می‌‌آیند و به گونه ای ابهام آیات را برطرف می‌‌کنند و به ویژه آنچه از طریق اهل بیت(ع) از پیامبر نقل شده ملحوظ داریم، این روایات بسیار فراوان‌تر خواهند بود. بر این نکته نیز باید تأکید کرد که سنت پیامبر(ص)، اعم از قول و فعل می‌‌تواند در تفسیر قرآن به کار آید.

سخن شافعی نیز که گفته است تمام آنچه پیامبر(ص) بدان امر کرده، چیزهایی‌اند که از قرآن دریافته است و نیز تأکید سیوطی بر اینکه تفصیل شریعت در سنت، تفسیری است بر معانی و اهداف و مقاصد قرآن،[۳۴] در همین راستا قابل توجه و توجیه است.

در این میان شهید محمد باقر صدر با تأکید بر اینکه از یک سو فهم اجمالی قرآن در بر آوردن هدف این کتاب الهی بسنده نبوده و از سوی دیگر فهم صحابه از قرآن گسترده نبوده، معتقد است که نقش هدایتگری قرآن جز با تبیین و فهم معانی و مقاصد قرآن به طور گسترده، ایفا نمی‌گردد، بر این اساس وی با استناد به برخی روایات معتقد است پیامبر قرآن را در دو سطح تفسیر کرده است: یکی در سطح عموم و بر اساس نیازها و درخواست‌های عمومی جامعه، و دیگری تفسیری شامل و کامل در جهت تربیت کسانی که باید مرجعیت فکری و دینی جامعه را بر عهده می‌‌گرفتند. [۳۵]شاهد این دوگانگی تفسیر به ویژه قسم دوم آن اخباری‌اند که بیان می‌‌کنند پیامبر(ص)، تنزیل و تأویل و محکم و متشابه قرآن را به علی(ع) عرضه کرده است. [۳۶] وی همچنین برای اثبات این دو سطحی بودن بر تفسیرهای دقیق و گسترده ای که اهل بیت(ع) از پیامبر نقل کرده‌اند تأکید میورزد. در این باره روایتی که می‌‌گوید: در دست سلمان، مقداد، ابوذر و برخی دیگر تفسیرهایی از آیات الهی بوده که در اختیار دیگران نبوده قابل توجه است. در این روایت امام علی(ع) در پاسخ راوی بیان می‌‌کند که صحابیان در اندیشه و پرسش از حقایق یکسان نبوده‌اند[۳۷].[۳۸]

گونه‌های تفسیر پیامبر

با توجه به اختصاص بخشی از آیات قرآن کریم به احکام، و اجمال این گروه از آیات، بخشی از رسالت تفسیری پیامبر(ص) به تفصیل و بیان چگونگی این آیات بوده است، چنان که در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «دستور نماز خواندن بر رسول خدا نازل شد و سخنی از سه رکعت و ۴ رکعت در میان نبود. رسول خدا(ص) بود که رکعات نماز را تفسیر کرد. دستور پرداخت زکات نازل شد و نگفت که از ۴۰ درهم یک درهم. رسول خدا(ص) بود که نصاب زکات را تفسیر کرد. دستورحج نازل شد و نگفت ۷ دور طواف کنید. رسول الله(ص) بود که مناسک طواف را تفسیر کرد و....» [۳۹] محورهای تفسیر رسول خدا(ص) را می‌‌توان در امور زیر خلاصه کرد [۴۰]:

تبیین مجمل

مقصود از آیات مجمل آن دسته از آیات است که به تشریع کلّی احکام اعم از عبادات و معاملات پرداخته و بیان جزئیات و کیفیت اجرای آن احکام را به تبیین رسول خدا(ص) وا نهاده است. چنان که در عبادات کیفیت نماز، شمار رکعات آن و... و در معاملات انواع معاملات حلال و حرام و احکام ربا را سنت بیان کرده است. [۴۱] در این باب حتی مفسرانی چون علامه طباطبایی که تفسیر روایی را ناکافی دانسته‌اند [۴۲] تبیین اجمال آیات الاحکام را از شئون اختصاصی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) دانسته‌اند[۴۳].[۴۴]

تخصیص عام

در قرآن کریم احکامی عام وجود دارد که تخصیص آن در سنّت بیان شده است،[۴۵] چنان که يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ[۴۶] که حکمی است فراگیر و شامل همه زنان مطلّقه می‌‌شود به سنّت تخصیص خورده و نشان داده شده که این حکم ویژه بانوانی است که همسرانشان با آنان همبستر شده‌اند[۴۷].[۴۸]

تقیید اطلاق

بخشی دیگر از بیانات پیامبر(ص) ناظر به تقیید اطلاق برخی آیات است، چنان که در آیه الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ[۴۹]، ایمنی و هدایت را ویژه کسانی دانسته است که ایمان خود را به ستمی نیالوده باشند. پیامبر(ص) «ظلم» در این آیه را با استناد به آیه إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۵۰] به شرک تفسیر و تقیید کرده‌اند[۵۱].[۵۲]

توضیح مفاهیم شرعی

بخشی دیگر از تفسیر پیامبر(ص) به توضیح مفاهیم شرعی اختصاص دارد؛ همچون توضیح مفاهیم شرعی صلات، جهاد و زکات[۵۳].[۵۴]

بیان ناسخ و منسوخ

بیان ناسخ و منسوخ ـ با همه اختلافی که درباره وجود آن در قرآن و شمار آیات منسوخ هست [۵۵] نیز به سنت اختصاص دارد. در این مورد گرچه سخن صریحی از رسول خدا(ص) درباره آیات و احکام منسوخ در دست نداریم، امّا آنچه از امام علی(ع) و دیگر صحابه درباره نسخ برخی احکام و آیات رسیده احتمالا از رسول خدا(ص) دریافت شده است[۵۶].[۵۷]

تاکید بر بیان قرآن

در سنت احادیث فراوانی یافت می‌‌شوند که همسو با منطوق آیات قرآنی و در جهت تأکید معانی آیات‌اند؛ مانند سخن پیامبر(ص) که در پاسخ به ابن مسعود، برترین عمل را نماز در وقت خودش: "الصلاة على وقتها" معرفی کردند [۵۸] تأکیدی بر آیه شریفه وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ[۵۹]، أُولَئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ[۶۰] و این سخن پیامبر(ص) که فرمود « لَا يَحِلُّ مَالُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِلَّا عَنْ طِيبِ نَفْسٍ مِنْهُ» [۶۱] تأکید بر آیه شریفه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ[۶۲]است؛ همچنین بیان رسول خدا(ص) که فرمود: « أَدِّ اَلْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ اِئْتَمَنَكَ وَ لاَ تَخُنْ مَنْ خَانَكَ»[۶۳] تأکید بر آیه فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ[۶۴] و نیز آیه إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا[۶۵] است.[۶۶]

شرح واژگان

مطابق روایات موجود، بخشی از تفسیر رسول خدا(ص) به شرح واژگانی اختصاص یافته که گرچه صحابیان معنای آنها را می‌‌دانسته‌اند، مقصود از آنها برایشان روشن نبوده است. در این باره گاه صحابیان خود می‌‌پرسیدند، چنان که از السَّائِحُونَ در آیه التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ[۶۷] و استطاعت در آیه فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۶۸] از رسول خدا(ص) پرسیدند و رسول خدا(ص) آن دو را به صائمون (روزه‌داران) [۶۹] و زاد و راحله [۷۰] تفسیر کردند؛ یا هنگامی که مردی از قبیله هُذَیْل با اشاره به آیه وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ[۷۱] پرسید: آیا کسی که ترک حج کند کافر گشته است؟ رسول خدا(ص) فرمود: هرکس حج را ترک کند و از کیفرش نهراسد و در ادایش امید ثواب نبرد کافر است؛[۷۲] همچنین ابن عباس می‌‌گوید: مردی از پیامبر(ص) پرسید مقصود از پاره پاره قرار دادن قرآن عِضِينَ که در آیه شریفه الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ[۷۳] طعن و طرد شده چیست؟ آن حضرت پاسخ دادند: ایمان به برخی آیات و کفر ورزیدن به بعضی دیگر. [۷۴] گاهی نیز پیامبر(ص) خود رأساً مقصود آیه را بیان می‌‌کردند، چنان که قُوَّةٍ در آیه وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ[۷۵] را به تیراندازی تفسیر کردند [۷۶].[۷۷]

بیان مصداق

زمانی نیز رسول خدا(ص) مصداق آیه را بیان می‌‌کردند؛ به عنوان مثال امّ هانی از منکَری پرسید که قوم لوط در مجالس خود انجام می‌‌دادند: وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنْكَرَ[۷۸] پیامبر(ص) چنین تفسیر کردند که آنان بر گذرندگان ریگ می‌‌افکندند و آنان را مسخره می‌‌کردند.[۷۹]

نمونه دیگر، تفسیر و تعیین مصداق أَهْلَ الْبَيْتِ در آیه تطهیر: ُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۸۰] است که رسول خدا(ص) پس از نزول آیه به مدت ۶ ماه به هنگام نماز به درِ خانه حضرت زهرا(س) می‌‌آمد و با تعبیر اهل البیت و قرائت آیه آنان را به نماز فرا می‌‌خواند. [۸۱] مطابق روایاتی دیگر پیامبر(ص)، الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ در آیه وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا[۸۲] را به بنی امیه [۸۳] و بنی مروان و تسلط آنان بر حکومت اسلامی در آینده [۸۴] تفسیر کردند؛ نیز تفسیر پیامبر(ص) از آیه اکمال: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۸۵] نمونه‌ای دیگر از تفسیر به مصداق است که رسول خدا(ص) پس از قرائت آن در غدیر خم آن را بر ولایت امام علی(ع) تطبیق داد و فرمود: الله اکبر بر کامل گردانیدن دین و به فرجام رساندن نعمت و خشنودی خداوند به رسالت من و ولایت علی پس از من [۸۶]. بخشی از روایات تفسیری منقول از پیامبر نیز از طریق اهل بیت(ع) به ما رسیده است، چنان که از امام صادق(ع) نقل شده که رسول خدا(ص) در تفسیر آیه وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا[۸۷] و در توضیح و تبیین مَحْسُورًا فرموده‌اند: « الْإِحْسَارُ الْإِقْتَارُ»[۸۸].[۸۹]

منابع

پانویس

  1. «و بی‌گمان قرآن را از نزد فرزانه‌ای دانا به تو می‌آموزند» سوره نمل، آیه ۶.
  2. « بدانید که تنها پیام‌رسانی روشن بر عهده فرستاده ماست» سوره مائده، آیه ۹۲.
  3. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  4. التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۳۸؛ من وحی القرآن، ج ۱۳، ص۲۸۵؛ المنیر، ج ۱۴، ص۱۴۳.
  5. التبیان، ج ۶، ص۳۸۵.
  6. مجمع البیان، ج ۶، ص۵۵۸.
  7. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  8. تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۷۲.
  9. کشف الاسرار، ج ۵، ص۳۸۹.
  10. ر. ک: التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۲۱۲؛ روح المعانی، ج ۷، ص۳۸۹؛ المیزان، ج ۱۲، ص۲۶۰ - ۲۶۱.
  11. التفسیر و المفسرون، معرفت، ج ۱، ص۱۷۳ - ۱۷۴.
  12. الرساله، ص۷۹.
  13. «به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
  14. المیزان، ج ۱۹، ص۲۶۵.
  15. «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.
  16. من وحی القرآن، ج ۲۲، ص۱۲۵ - ۱۲۷؛ نمونه، ج ۲۳، ص۵۰۷ - ۵۰۸.
  17. ر.ک: مقدمة فی اصول التفسیر، ص۳۵ - ۳۸.
  18. ر.ک: المستدرک، ج ۲، ص۴۷۶؛ روح المعانی، ج ۲۷، ص۲۱۳ - ۲۱۴؛ الدرالمنثور، ج ۸، ص۱۲.
  19. جامع البیان، ج ۱، ص۳۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص۳۹.
  20. مجمع الزوائد، ج ۷، ص۱۶۵ - ۱۶۶؛ نیز ر.ک: المستدرک، ج ۱، ص۷۴۳؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص۶۸.
  21. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  22. مقدمه ابن خلدون، ج ۳، ص۱۰۳۰.
  23. المسائل والاجوبة فی الحدیث والتفسیر، ص۴۸؛ آفاق تفسیر، ص۶۲.
  24. جامع البیان، ج ۲، ص۱۷۲؛ ج ۹، ص۲؛ ج ۱۶، ص۵۳؛ ج ۳۰، ص۵۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۱۹، ج ۶، ص۵۲۲.
  25. المستدرک، ج ۲، ص۴۹۷ - ۴۹۸؛ الدر المنثور، ج ۴، ص۱۹۱؛ ج ۶، ص۶۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۵۲.
  26. المستدرک، ج ۱، ص۱۹۲؛ الموافقات، ج ۴، ص۲۶؛ جامع بیان العلم و فضله، ج ۲، ص۱۸۸.
  27. التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۳۸؛ روح المعانی، ج ۱۴، ص۲۲۲.
  28. المیزان، ج ۱۲، ص۲۶۱.
  29. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  30. مقدمة فی اصول التفسیر، ص۳۵ - ۳۸.
  31. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۵۱ - ۵۲.
  32. الاتقان، ج ۴، ص۱۹۷.
  33. الاتقان، ج ۴، ص۲۵۴ به بعد؛ نک: قرآن در اسلام، ص۵۴.
  34. الاتقان، ج ۴، ص۲۰۰، بحوث فی اصول التفسیر، ص۱۵؛ تطوّر تفسیر القرآن، ص۱۶.
  35. المدرسة القرآنیه، ص۳۲۳ - ۳۲۶؛ علوم القرآن، ص۲۶۲ - ۲۶۳.
  36. شواهد التنزیل، ج ۱، ص۴۱.
  37. الکافی، ج ۱، ص۶۲؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۱۰؛ المدرسة القرآنیه، ص۳۲۳ - ۳۲۶.
  38. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  39. الکافی، ج ۱، ص۲۸۶؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۱۱۰.
  40. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  41. الکافی، ج ۱، ص۲۸۷؛ بحارالانوار، ج ۳۵، ص۲۱۱.
  42. ر. ک: المیزان، ج ۱، ص۵ - ۶؛ قرآن در اسلام، ص۶۱ - ۶۲.
  43. المیزان، ج ۲، ص۲۴۶، ج ۱۱، ص۵۸؛ منزلة السنة من الکتاب، ص۳۶۱.
  44. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  45. الاحکام، ج ۲، ص۱۴۹؛ مسالک الافهام، ج ۴، ص۴۸.
  46. « باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند » سوره بقره، آیه ۲۲۸.
  47. مسالک الافهام، ج ۴، ص۴۸؛ احکام القرآن، ج ۱، ص۱۸۴ - ۱۸۵.
  48. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  49. «آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.
  50. « شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  51. جامع البیان، ج ۷، ص۲۵۶.
  52. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  53. نک: التطور الدلالی بین لغة الشعر الجاهلی و لغة القرآن الکریم.
  54. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  55. نک: لانسخ فی القرآن؛ تنزیه التنزیل؛ التمهید، ج ۲، ص۲۷۳ - ۴۰۰.
  56. برای نمونه نک: مجمع البیان، ج ۳، ص۱۹؛ الدر المنثور، ج ۱، ص۳۰۹؛ کنزالدقائق، ج ۱، ص۵۷۳.
  57. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  58. صحیح مسلم، ج ۱، ص۸۹.
  59. «و آنان که بر نماز خویش نگهداشت دارند» سوره معارج، آیه ۳۴.
  60. «آنان در بوستان‌هایی، ارجمند داشته می‌شوند» سوره معارج، آیه ۳۵.
  61. السنن الکبری، ج ۶، ص۱۰۰؛ مجمع الزوائد، ج ۴، ص۱۷۲، کنزالعمال، ج ۱، ص۹۲.
  62. «ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید» سوره نساء، آیه ۲۹.
  63. سنن الترمذی، ج ۳، ص۵۶۴؛ سنن ابی داود، ج ۲، ص۳۱۳.
  64. «اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند » سوره بقره، آیه ۲۸۳.
  65. «خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری می‌کنید با دادگری داوری کنید؛ بی‌گمان خداوند به کاری نیک اندرزتان می‌دهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.
  66. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  67. «آنان توبه‌کنندگان، پرستشگران، ستایشگران، رهپویان ، نمازگزاران، سجده‌کنندگان ، فرمان دهندگان به کار شایسته و بازدارندگان از کار ناشایست و پاسداران حدود خداوندند و به (چنین) مؤمنان نوید ده» سوره توبه، آیه ۱۱۲.
  68. «در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  69. المستدرک، ج ۲، ص۳۶۵؛ الدر المنثور، ج ۳، ص۲۸۱؛ نورالثقلین، ج ۲، ص۲۷۱.
  70. جامع البیان، ج ۴، ص۱۶؛ الدر المنثور، ج ۲، ص۵۶؛ نور الثقلین، ج ۱، ص۳۷۲.
  71. «هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  72. جامع البیان، ج ۴، ص۲۰؛ الدر المنثور، ج ۲، ص۵۷.
  73. «آنان که قرآن را چند پاره کردند» سوره حجر، آیه ۹۱.
  74. الاتقان، ج ۴، ص۲۶۸.
  75. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.
  76. صحیح مسلم، ج ۳، ص۱۵۲۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص۳۳۴؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۱۹۲.
  77. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.
  78. « در بزم خویش کار زشت می‌کنید؟ » سوره عنکبوت، آیه ۲۹.
  79. المستدرک، ج ۲، ص۴۴۴؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۴۲۲؛ الدر المنثور، ج ۵، ص۱۴۴.
  80. « جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  81. جامع البیان، ج ۲۲، ص۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص۴۸۳؛ الصواعق المحرقه، ص۱۴۳.
  82. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  83. تاریخ طبری، ج ۱۰، ص۵۸؛ روح المعانی، ج ۱۵، ص۱۵۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۸۵.
  84. تاریخ طبری، ج ۱۰، ص۵۸؛ الغدیر، ج ۸، ص۲۴۸.
  85. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم » سوره مائده، آیه ۳.
  86. النورالمشتعل، ص۵۶؛ شواهد التنزیل، ج ۱، ص۲۰۱.
  87. «و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.
  88. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص۲۸۹؛ نور الثقلین، ج ۳، ص۱۵۸.
  89. مهدوی راد، محمد علی، مقاله «تفسیر پیامبر»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۸.