پیمان‌های پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث پیمان‌های پیامبر خاتم است. "پیمان‌های پیامبر خاتم" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پیمان‌های پیامبر خاتم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

پیمان‌ها و قراردادهای پیامبر(ص)

پیش از بعثت

پس از بعثت

دوران مکی

  1. بیعت عشیره: در آغاز دعوت علنی، رسول اکرم(ص) به خویشاوندان گفتند که هر کس ایشان را یاری کند، برادر، وصی و خلیفه وی خواهد شد که جز حضرت علی(ع) کسی به وی پاسخ مثبت نداد[۷].
  2. بیعت عقبه اول و بیعت عقبه دوم: اینها پیمان‌هایی است که هر کدام به فاصله یک سال، در سال دوازدهم و سیزدهم بعثت با عده‌ای از مردم یثرب که به آیین اسلام در آمده بودند منعقد شد[۸][۹].

دوران مدنی

  1. پیمان اخوت: در همان آغاز ورود به مدینه، میان مهاجران و انصار، پیمان برادری منعقد شد[۱۰].
  2. پیمان‌نامه مدینه: این پیمان، میان مسلمانان مهاجر، انصار و یهودیان مدینه در سال اول هجرت بسته شد[۱۱].
  3. بیعت رضوان (شجره): منظور از آن، بیعت پیامبر(ص) با مسلمانان در راه ورود به مکه در سال ششم هجرت (پیش از صلح حدیبیه) بود[۱۲].
  4. صلح حدیبیه (فتح مبین): این صلح، در سال ششم هجری میان حضرت محمد(ص) و مشرکان مکه بسته شد[۱۳].
  5. صلح‌نامه ثقیف: این قرارداد در سال نهم میان پیامبر(ص) و قبیله ثقیف، ساکن در طائف منعقد شد[۱۴].
  6. پیمان صلح با مسیحیان نجران: این پیمان پس از انجام ندادن مراسم مباهله، بین رسول خدا(ص) و آنان بسته شد[۱۵].
  7. بیعت غدیر خم: این قرارداد در حجة‌الوداع برای بر بیعت گرفتن پیامبر(ص) برای ولایت امام علی(ع)، از آخرین و مهم‌ترین پیمان‌های عصر نبوی به شمار می‌آید[۱۶].
  8. بیعة النساء (بیعت با زنان): این بیعت، یکی از موارد مهم پیمان‌های رسول اکرم(ص) است. از معروف‌ترین بیعت‌ها با زنان، پیمان حضرت(ص) پس از صلح مکه با تازه مسلمانان بود﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۷].
  9. پیمان‌های فردی و قبیله‌ای دوران پس از هجرت، به ویژه پس از فتح مکه مشهود است. وفدهای قبایل و در مقابل پیمان‌های پیامبر(ص) با افراد، سران و مردم مناطق مختلف فراوان به چشم می‌خورند؛ همچون انعقاد پیمان با مردم عمان و بحرین، یمن، ایله، بنی‌ضمره، بنی‌مدلج و...[۱۸][۱۹].

اهداف پیمان‌نامه‌ها

  1. دعوت به اسلام، حمایت از پیامبر(ص) و آرمان‌های اسلامی (همانند پیمان‌های عقبه در مکه).
  2. ایجاد صلح که با غیر مسلمانان (صلح حدیبیه، مسیحیان نجران و...) صورت می‌گرفت و با پذیرش شرایط خاص، یکدیگر را به رسمیت می‌شناختند. همچنین پیمان صلح با مسلمانان که بیشتر شامل مسلمانان خارج از مدینه بود و محتوای آنها بیان احکام و قوانین الهی و پایبندی به آنها بود[۲۰].
  3. نامه‌هایی که رسول اکرم(ص) به کارگزاران خود در مناطق مختلف می‌نوشت، ظاهر آن، دستور حکومتی و آموزشی و یادآوری احکام اسلامی بود؛ اما بر پیمان‌هایی تأکید می‌کرد که بین مسلمانان، غیر مسلمانان و پیامبر(ص) بسته شده بود.
  4. تجدید پیمان‌ها و قراردادها مورد دیگری است که جایگاه خاص قراردادها را آشکار می‌کند، همچون تجدید پیمان با داریان[۲۱].
  5. گاهی نیز در پی اصلاح پیمان‌نامه قبل، پیمانی جدید یا اصلاح‌نامه‌ای ضمیمه می‌شد؛ همچون نامه قریش به پیامبر(ص) برای برداشتن شرط بازگردانی تازه مسلمانان مکه به مدینه (گنجانده‌شده در صلح‌نامه حدیبیه)، در پی مشکلاتی که تازه مسلمانان برای آنان به وجود آورده بودند[۲۲].
  6. برخی از پیمان‌ها نیز چند منظوره بودند. بارزترین آنها همان پیمان‌نامه صلح مدینه است که منشور قانون اساسی در حکومت نبوی در یثرب مشهور به "مدینه النبی" به شمار می‌رود.اتحاد بین مهاجران، انصار و یهودیان یثرب، پیمانی که خبر از تشکیل امتی واحد می‌داد، مدیریت و رهبری جامعه، مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، نظامی، حقوق و روابط خارجی از موارد تأکید شده در آن است[۲۳][۲۴].

شاخص‌های پیمان‌های رسول اکرم(ص)

  1. استراتژی توحیدی پیامبر(ص): این استراتژی در انعقاد پیمان‌ها و بیعت‌ها در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی، اقتصادی و مهم‌تر از همه، دعوت به اسلام و پایبندی به آن، شاخصه بنیادین مفاد پیمان‌ها به شمار می‌رود. بیعت‌ها و پیمان‌های زمان جاهلیت نیز در صورتی پذیرفته می‌شد که با مبانی اسلام سازگار بود. برای نمونه، آن حضرت درباره "حلف الفضول" یا "پیمان جوانمردان" که برای یاری به مظلومان در برابر ستمگران جاهلیت منعقد شد و ایشان نیز در آن شرکت داشتند، پس از بعثت می‌فرمود: "... اگر اکنون در دوران اسلام نیز مرا بدان فراخوانند، اجابت می‌کنم"[۲۵].
  2. بهره‌گیری از همه موقعیت‌ها و امکانات مشروع در انعقاد قراردادها برای شناساندن و پیاده کردن اصول اسلامی: پیمان سه‌ جانبه مدینه، بین مسلمانان مهاجر و انصار و یهودیان، از مهم‌ترین مصداق‌های آن به شمار می‌رود. تشکیل جبهه‌ای متحد از نیروهای متفرق این منطقه و تقویت قدرت مسلمانان در بدو تشکیل حکومت مدنی، ایجاد فرصت و نیز کنترل اقدامات یهودیان مدینه؛ هر چند برای مدتی محدود. قرآن کریم درباره یهودیان مدینه می‌فرماید: "آنان حضرت محمد(ص) را به اندازه فرزندان خود می‌شناسند و به حقانیت وی آگاهاند﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ[۲۶]؛ گرچه تعصبات قومی، مانع ایمان اکثریت آنها شده است".
  3. تأکید بر وفای به عهد: در بخش‌هایی از نامه رسول اکرم(ص) به یکی از کارگزاران خود، با اشاره به آیه قرآن چنین آمده است: "این راهنمایی و حجتی است از سوی خدا و پیامبرش. ای مؤمنان! بر پیمان‌های خویش استوار باشید"[۲۷].
  4. برخورد با پیمان‌شکنان: هرچند آیات قرآن و شخص پیامبر بر پایبندی به پیمان‌ها تأکید فراوان داشتند؛ همواره پیمان‌شکنی‌های متعدد آگاهانه یا ناآگاهانه مشهود بود. موضع اسلام در برابر این‌گونه موارد این بود که در صورت توبه با مغفرت الهی و پیمان مجدد جبران می‌شد؛ در غیر این صورت با عکس‌العمل جدی روبه‌رو می‌شدند. قرآن درباره مشرکان چنین دستور داد: ﴿إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ[۲۸]. اما آنچه جامعه اسلامی را تهدید می‌کرد فعالیت‌های پشت پرده مخالفان، همچون مشرکان، منافقان، یهودیان و پیمان‌شکنی‌های آنان بود. در گزارش‌های تاریخی، آمده است که مکیان، گاه به منافقان و یهودیان مدینه نامه می‌نوشتند و آنان را علیه پیامبر(ص) ترغیب می‌کردند. نمونه آن بهره‌برداری یهود بنی‌نضیر از این فرصت و طراحی نقشه قتل آن حضرت بود که با آشکار شدن آن، رسول خدا(ص) آنها را بین دو امر مختار کرد: یکی اینکه پیمانی دیگر به شرط پای‌بندی به آن منعقد شود؛ و دوم اینکه جز جنگ‌افزار تنها به اندازه بار شتر از دارایی خود بردارند و محل سکونت خویش را ترک کنند. یهودیان بنی‌نضیر نیز راه حل دوم را برگزیدند و محل اسکان خود را به اجبار ترک کردند[۲۹]. پیامبر(ص) در برابر دیگر یهودیان در صورت پیمان‌شکنی قاطعیت به خرج می‌داد و در صورت تکرار، عکس‌العمل جدی نشان می‌داد.
  5. ایجاد روحیه همبستگی بر مبنای تعالیم والای اسلامی به جای تعصبات قومی و نژادی: عقد اخوت بین مهاجران و انصار و برقراری پیمانی که ریشه در اصول انسانی داشت، نشان دهنده مدیریت و سطح والای تفکر در حکومت اسلامی عصر نبوی است. یاری یکدیگر در دشواری‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، مراقبت از هم در میدان‌های جنگ و کوشش در آزادی یکدیگر به هنگام اسارت و احساس مسئولیت نسبت به خانواده‌های همدیگر پس از شهادت یا فوت، از نتایج پیمان برادری بین مهاجران و انصار است[۳۰][۳۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۳.
  2. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷.
  3. شریعت‌جو، منیره، پیمان‌های رسول اکرم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۳۳-۲۳۴.
  4. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۳-۱۳۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۳.
  5. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۴؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷.
  6. شریعت‌جو، منیره، پیمان‌های رسول اکرم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۳۴.
  7. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۲۰-۳۲۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۱۷۹-۱۸۰؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۰-۶۲.
  8. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۴-۵۰۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴.
  9. شریعت‌جو، منیره، پیمان‌های رسول اکرم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۳۴.
  10. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۱-۵۰۴؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۲۹۶.
  11. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۵۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۳۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۱۵.
  12. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۳۲.
  13. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۰۸؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ص۳۴۹-۳۵۰.
  14. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۱.
  15. احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ص۸۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۹؛ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۷۱-۷۲.
  16. علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، ج۱، صفحات مختلف: ص۱۱۳، ص۳۴۱، ص۳۵۹، ص۴۳۵ به بعد.
  17. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۶۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۶۰.
  18. جهت اطلاع از متن این پیمان‌ها و قراردادها مراجعه شود به: محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد(ص)، ص۲۲۹.
  19. شریعت‌جو، منیره، پیمان‌های رسول اکرم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۳۵-۲۳۶.
  20. محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد(ص)، ص۲۴۸.
  21. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۵۸.
  22. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۲۴.
  23. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۰۱-۵۰۳.
  24. شریعت‌جو، منیره، پیمان‌های رسول اکرم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۳۶-۲۳۷.
  25. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۳۴؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۶۱.
  26. «کسانی که به آنان کتاب (آسمانی) داده‌ایم او را می‌شناسند همان‌گونه که فرزندانشان را می‌شناسند؛ و به راستی دسته‌ای از آنان حق را دانسته پنهان می‌دارند» سوره بقره، آیه ۱۴۶.
  27. محمد حمیدالله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد(ص)، ص۲۵۹.
  28. «مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند چرا با گروهی که پیمان‌های خود را شکستند و به بیرون راندن پیامبر دل نهادند و نخست بار پیکار با شما را آغاز کردند جنگ نمی‌کنید؟»؛ سوره توبه، آیه ۱-۱۴.
  29. محمد حمیداله، نامه‌ها و پیمان‌های سیاسی حضرت محمد(ص)، ص۱۱۴.
  30. غلامحسین زرگری نژاد، تاریخ صدر اسلام (عصر نبوت)، ص۳۵۰.
  31. شریعت‌جو، منیره، پیمان‌های رسول اکرم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۳۷-۲۳۹.