اصلاح اقتصادی
مقدمه
اصلاحات اقتصادی حضرت علی(ع) را باید در دو محور اصلاح بینشها، و اصلاح منشها و رفتارها پی گرفت. در هر دو زمینه نیز ابتدا باید انحرافهای پیش از حکومت امام را تشخیص داد و پس از آن به بیان اقدامهای اصلاحی حضرت پرداخت. پس از وفات پیامبر تا هنگامی که امام علی(ع) زمام حکومت را به دست گرفت، دو انحراف اساسی رخ داد که تمام کوشش حضرت، برای اصلاح این دو انحراف، صرف شد.
نخست، انحراف در بینشهای اقتصادی بود. در بینش مسلمانان به جای آنکه آخرت اصل و هدف، و دنیا فرع و وسیله باشد، مسئله برعکس شده بود. مردم به دنیا روی آورده و آخرت را فراموش کرده بودند و دنیا بیش از آخرت دلهای آنها را تسخیر کرده بود. مردم در ترک آخرت و دوستی دنیا استوار شده بودند تا جایی که میپنداشتند تحصیل رزق بر آنها واجب و به جای آوردن واجبات از آنها ساقط است. حضرت امیر(ع) برای مبارزه با این انحراف، دو روش را در پیش گرفت: از سویی با سخنان تکاندهنده، وسیله بودن دنیا و هدف بودن آخرت را بارها و بارها به مردم گوشزد میکرد و از سوی دیگر، با سیره عملی و زهد بیهمتای خود، بیارزشی دنیا را به مردم نشان میداد.
انحراف دوم، انحراف منشها و رفتارهای مردم و کارگزاران از الگوهایی رفتاری بود که پیامبر آنها را در قالب و دستورهای شریعت برای دستیابی به اهداف مورد نظر اسلام، به ویژه تحقق عدالت اقتصادی در جامعه، معرفی کرده و طی حکومت خود در تثبیت و نهادینه کردن آن الگوها کوشیده بود. از سویی، انفاق، صدقه و وقف در بین مردم کاهش یافته و مالاندوزی جای انفاق مال و رسیدگی به فقیران و نیازمندان جامعه را گرفته بود و از سوی دیگر، خلفا و کارگزاران نظام اسلامی در توزیع فرصتها و ثروتهایی که در اختیار داشتند، تبعیض قائل میشدند و عدالت را رعایت نمیکردند.
حضرت برای اصلاح رفتارهای مردم، از سویی آنان را با زبان، به انفاق و صدقه و اعمال خیر تشویق میکرد و از سوی دیگر، با عمل خود مردم را به این کارها فرا میخواند. اقدامهای اصلاحی حضرت برای تحقق عدالت و توزیع عادلانه فرصتهای شغلی و درآمدی و بیت المال چنین بود:
- تعویض کارگزاران و روی کار آوردن افراد صالح؛
- جلوگیری از انحراف کارگزاران؛
- بازگرداندن بیت المال؛
- تقسیم بیت المال بین مردم به نحو مساوی؛
- تعجیل در تقسیم بیت المال.
این فهرستی از اصلاحات علوی است که در ادامه به تفصیل مطلب با ذکر مدارک و شواهد آنها خواهیم پرداخت.[۱]
انحراف در بینشها
هدف از آفرینش جهان مادی و آنچه در آن وجود دارد، تأمین نیازهای انسان در حرکت به سوی سعادت الهی استخطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد؛ هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>؛ وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ * وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ * وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ * وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ «و زمین را گستراندیم و در آن کوههای پابرجا درافکندیم و در آن از هر چیز سنجیدهای رویاندیم * و در آن برای شما و برای آنان که شما روزیشان نمیدهید توشه زندگی پدید آوردیم * و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم * و بادها را بارورکننده فرستادیم آنگاه از آسمان آبی فرو فشاندیم و شما را از آن سیراب کردیم و شما گنجور آن نیستید * و بیگمان این ماییم که زنده میگردانیم و میمیرانیم و ماییم که باز میمانیم» سوره حجر، آیه ۱۹-۲۳؛ وَالْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ * وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ * وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلَّا بِشِقِّ الْأَنْفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ * وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ * وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ * هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَكُمْ مِنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ * يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيْتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ * وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ * وَمَا ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ * وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْكَ مَوَاخِرَ فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ * وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «و چارپایان را آفرید که در (پوست) آنان برای شما گرما و سودهایی (دیگر) است و از آنها میخورید * و شامگاهان که (آنها را) به آغل باز میگردانید و پگاهان که به چراگاه میبرید برای شما در آنها زیبایی (نهفته) است * و بارهایتان را تا شهری میبرند که جز با دشواری جانکاه بدان نمیرسیدید؛ بیگمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است * و نیز اسبان و استران و درازگوشان را (آفرید) تا سوارشان شوید و تا مایه آراستگی (باشند) و چیزهایی میآفریند که نمیدانید * و (راهنمایی به) راه راست با خداوند است و برخی از آن (راه)ها کژ راه است و اگر میخواست همه شما را راهنمایی میکرد * اوست که از آسمان برای شما آبی فرو فرستاد که آشامیدنی (شما) و گیاهی که در آن (چارپایانتان را) میچرانید از آن است * با آن (آب) برایتان کشت و زیتون و خرما بن و انگورها (ی گوناگون) و از همه میوهها میرویاند؛ بیگمان در این برای گروهی که میاندیشند نشانهای است * و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رامشدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد میورزند نشانههایی است * و در آنچه در زمین برای شما با رنگهای گوناگون پدید آورد بیگمان نشانهای برای گروهی است که در یاد میگیرند * و اوست که دریا را رام (شما) کرد تا از آن گوشتیتر و تازه بخورید و از آن زیوری (چون مروارید) بیرون آورید که آن را میپوشید و کشتیها را در آن مینگری که آب شکافاند و (چنین کرد) تا از بخشش او (روزی خود را) فرا چنگ آورید و باشد که سپاس گزارید * و کوههایی پابرجا را در زمین در افکند تا شما را نجنباند و رودها و راههایی را (پدید آورد) باشد که رهیاب گردید» سوره نحل، آیه ۵-۱۵؛ وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ * فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ * وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ «و زمین را برای آفریدگان پدید آورد * که در آن (هر گونه) میوهای است و نخل (با خوشههایی) دارای پوشش * و دانه برگدار و گیاه خوشبوی» سوره الرحمن، آیه ۱۰-۱۲؛ ر.ک: نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۱. خطبه ۱۴۳، ص۱۴۴.</ref>؛ بنابراین، انسان باید دنیا و مظاهر آن را وسیلهای برای دستیابی به هدف متعالی خود ببیند، نه آنکه این امور برایش ارزش استقلالی بیابد و هدف اصلی فراموش شود. به عبارت دیگر، انسان نباید این امور را هدف زندگی بداند و به آنها دل ببندد و آخرت را فراموش کند[۲].
پیامبر در طول زندگی خود، این بینش قرآنی را تبلیغ و ترویج و افرادی را تربیت کرد که حاضر بودند برای رسیدن به آن هدف متعالی، از جان و مال خود بگذرند و گذشتند. فداکاری انصار و به عهده گرفتن تأمین زندگی بسیاری از مهاجران در سالهای نخست هجرت، ایثارهای اصحاب پیامبر در جنگها و بحرانها، صبر آنها در مشکلات و سختیها و گرسنگیها، همه و همه به پشتوانه این بینش صورت میگرفت.
این بینش، پس از پیامبر به تدریج در جامعه اسلامی تغییر کرد و دنیا اصالت، مال دوستی و ثروت پرستی رواج یافت و آخرت فراموش شد. حضرت رسول(ص) در زمان حیات خود، از این انحراف خبر داده بود: یا علی! این مردم پس از من فریفته داراییهای خود شوند و از اینکه دین خدا را پذیرفتهاند، بر خدای منت نهند و رحمت او را تمنا کنند و از خشم او خود را در امان ندارند. با شبهتهای دروغ و هواهای سهوآمیز، حرام خدا را حلال شمارند و شراب را نبیذ نام نهند و حلال کنند و ربا را عنوان خرید و فروش دهند. رشوه را هدیه خوانند...[۳].
حضرت علی(ع) نیز این انحراف را بارها گوشزد کرد. وی مردم را از دنیا برحذر میدارد و ناپایداری و پستی دنیا را توصیف میکند: یاد مرگ از دلهایتان رخت بربسته و آرزوهای دروغین، شما را در بر گرفته تا آنجا که دنیا بیش از آخرت دلهایتان را تسخیر کرده است. آری، دنیای زودگذر، شما را از آخرت که بیشک آمدنی است، دور کرده است. هر آینه شما برادران دینی هستید. چیزی جز ناپاکی درون و زشتی باطن، میان شما جدایی نیفکنده است؛ از این رو است که یکدیگر را در امور یاری نمیکنید و خیر یکدیگر را نمیخواهید و به یکدیگر چیزی نمیبخشید و باهم دوستی نمیورزید... چیست که به اندک چیزی از دنیا که به دست میآورید، شادمان میشوید و از آن همه که از آخرت از دست میدهید، اندوهگین نمیگردید...؛ به گونهای که گویی دنیا جای درنگ همیشگی شما است و نعمت دنیا برایتان ماندنی است... در ترک آخرت و دوستی دنیا، دست اتحاد به هم دادهاید و دین هر یک از شما به مقدار یک بار لیسیدن بر زبان شما گشته است. در بیتوجهی و آسودگی خاطر در برابر اوامر خدا همانند کارگری هستید که کار خود به پایان رسانده و خشنودی سرور خویش حاصل کرده است[۴].
از مجموع این سخن نکات ذیل استفاده میشود:
۱. در زمان حضرت علی(ع) اصالت یافتن دنیا و هدف شدن آن، بینشی عمومی شده بود؛ زیرا میفرماید: «در ترک آخرت و دوستی دنیا، دست اتحاد به هم دادهاید»؛ یعنی همگی دنیا را هدف میبینید.
٢. اثر چنین بینشی در رفتارها ظاهر میشود و به صورت لذتپرستی و خودخواهی بروز میکند. انسانهای لذتپرست و خودخواه به جز لذت و نفع خود، به چیز دیگری نمیاندیشند؛ بدین سبب، دیگران را در مشکلات یاری نمیکنند، خیر دیگران را فقط در صورتی میخواهند که به نفع خودشان باشد، انفاق نمیکنند و فقط با کسانی دوست میشوند که لذت و نفع آنها را در این دنیا مهیا سازند. حضرت در خطبه شقشقیه، علت پدید آمدن ناکثین، مارقین و قاسطین را همین امر بیان کرده است: «دنیا در نظر اینها آراسته جلوه میکرد و زر و زیورهای آن فریبشان داده بود»[۵]. البته این انحراف به تدریج و در طول ۲۵ سال خلافت غیرمعصوم در جامعه اسلامی رخ داد و کشورگشاییهای بسیار و غنایم فراوان به دست آمده از جنگها در طول این مدت، زمینهساز انحراف مزبور بود.
وجود چنین انحرافی در جامعه اسلامی، خطر بزرگی بود و مانعی اساسی برای حرکت به سمت اهداف متعالی اسلام به ویژه عدالت اقتصادی به شمار میرفت. اسلام، دین هدایت جامعه به سوی رستگاری دنیا و آخرت است و برای هدایت جامعه و حرکت آن در این مسیر، دستورهای فراوانی در حوزههای گوناگون حیات انسان داده است. این دستورها بر جهانبینی خاصی استوار است و یکی از مهمترین اصول جهانبینی اسلام که ضمانت اجرای درونی برای تحقق آن دستورها به شمار میرود، وسیله بودن دنیا و هدف بودن آخرت است. اگر انسانها چنین بینشی داشته باشند، میتوانند اعمال و رفتار خود را بر اساس الگوهای پیشنهادی اسلام سامان دهند و در جهت تحقق عدالت اقتصادی در جامعه حرکت کنند. در این حالت میتوانند داراییهای خود را بدون انتظار منافع، قرض دهند، و بخشش و وقف و ایثار نمایند و با یکدیگر در جهت رفع مشکلات اقتصادی همکاری کنند. خمس و زکات دهند و ربا نگیرند و خلاصه، اسلامی رفتار کنند؛ اما در صورتی که دنیا را هدف بدانند و آخرت را به فراموشی بسپارند، رفتارهای خود را بر اساس الگوهایی که این بینش اقتضا میکند، سامان خواهند داد؛ در این صورت، لذتجویی، نفعپرستی، خودخواهی و مالدوستی که مظاهر دنیا پرستیاند، رباخواری، رشوهخواری و دستگیری نکردن از فقیران جامعه، انباشت ثروت و اعمالی از این قبیل را اقتضا میکنند و موجب پدید آمدن فقر و نابرابری در جامعه میشوند. این دو بینش متضاد، دو نظام رفتاری متضاد را نتیجه میدهد که اهداف متضادی را پی میگیرند.[۶]
اصلاحات علوی
حضرت امیر(ع) در خطبهها و سخنان فراوانی از حقیقت دنیا پرده برداشته، آثار مخرب هدف قرار دادن دنیا و دل بستن به آن را بیان میدارد و برای بیدار کردن مردم از خواب غفلت و یادآوری آخرت، خطبههای تکان دهندهای ایراد میفرماید. کسی که سخنان امام را مرور کند، متوجه میشود که حضرت در بیشتر سخنانش این بینش انحرافی را مستقیم یا غیرمستقیم طرح و آن را تخطئه و نکوهش میکند و در مقابل، بینش درست درباره دنیا و آخرت را توضیح میدهد. این خطبهها و سخنان، فراوانند که در این نوشتار به نقل نمونههایی بسنده میکنیم: دنیا، سرای فنا و رنج و دگرگونیها و عبرتها است. برای فنا است؛ زیرا که همواره کمان خود را به زه کرده، تیرهایش خطا نمیرود و زخمش بهبود نمییابد.... سرای رنج است؛ زیرا آدمی گرد آوَرَد آنچه را نمیخورد و بنا کند آنچه را که در آن سکنا نمیگزیند.... سرای دگرگونیها است؛ زیرا یکی را بینی که روزگاری بر نعمت و مال او رشک میبردند و امروز به بیچارگیاش ترحم میکنند و یکی را بینی که روزگاری بر بیچارگیاش ترحم میکردند و امروز بر نعمت و مالش رشک میبرند.... دنیا برای عبرتها است؛ زیرا انسان را آرزویی است و آن آرزو را رویاروی میبیند. به ناگاه مرگ در میرسد و آرزو را بر باد میدهد. نه دیگر آرزو فرا چنگ میآید و نه آرزومند از چنگ مرگ رهایی مییابد.
منزه است خدا. چه فریبنده است شادمانی دنیا و چه عطش افزا است سیراب کردنش و چه گرم است سایه آن. آن را که میآید باز نتوان گردانید و گذشته را باز نتوان یافت.... بدانید که کاستن از دنیا و افزودن به آخرت، بهتر است از کاستن از آخرت و افزودن به دنیا، چه بسا آن چه کاسته شده، سودمند افتد و آنچه افزون شده، زیانآور[۷].
ای بندگان خدا! شما را وصیت میکنم که این دنیا را ترک گویید؛ که شما را ترک خواهد گفت؛ هر چند راضی به ترک او نباشید و جسمتان را کهنه میکند؛ هر چند شما خواستار تازه بودن آن باشید.... پس در عزت و افتخار این جهان با یکدیگر رقابت مکنید و به زیورها و خواستههای آن بر خود مبالید[۸]. حضرت، در خطبهای دیگر، حال کسی را بیان میکند که عمری دنیا و مظاهر آن را مقصد و مقصود خود قرار داده و اکنون در حال جان کندن است: سکرات مرگ یکسو، حسرت از دست نهادن فرصتها در سوی دیگر. دست و پایش سست گردد و رنگش دگرگون شود.... به یاد اموالی میافتد که گرد آورده و برای به دست آوردنشان چشم خود میبسته که حلال از حرام باز نشناسد.... میداند که زمان جدایی فرا رسیده و پس از او، مال و خواسته او برای میراثخواران میماند و آنها از آن متنعم و بهرهمند خواهند شد. آری، بار مظلمه بر دوش او است و میراث نصیب دیگران[۹].
وی در ادامه، سرنوشت چنین انسانی را پس از مرگ با عباراتی تکان دهنده بیان میکند. امام در طول حکومت خود، سخنرانیهای مکرری در این باره داشته[۱۰] و سخنان فراوانی از وی در این باره نقل شده است[۱۱]. همچنین در سخنان متعددی، خطر مالدوستی و وابستگی به آن، و آثار سوء هدف قرار دادنش را بیان میکند[۱۲]. این تأکیدهای مکرر، نشان از بزرگی و اهمیت انحراف، و کوشش بیوقفه وی برای اصلاح آن دارد.
در خاتمه این نکته را یادآور میشویم که از دیدگاه حضرت علی(ع) دنیا نکوهیده نیست و کسی را فریب نمیدهد؛ بلکه دنیاپرستی انسان، دل به دنیا بستن، آن را هدف قرار دادن و از آن عبرت نگرفتن ناپسند است. حضرت امیر به این مطلب تصریح فرموده: به راستی دنیا تو را نفریفته. تو، خود، فریفته آن شدهای. دنیا هر چیز را که از آن عبرتی توان گرفت، برایت آشکار ساخت و از فواید عدالت آگاهت نمود. دنیا که تو را به دردمند شدن تن و نقصان نیرو وعده میدهد، صادقتر و وفادارتر از آن است که به تو دروغ گوید و یا فریبت دهد.... دنیا چه خوش سرایی است؛ ولی برای کسی که بدان دل نبندد و چه دلپذیر جایی است؛ ولی برای کسی که آن را وطن اصلی خویش نداند[۱۳].[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ میرمعزی، سید حسین، مقاله «اصلاحات اقتصادی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۴۵۶.
- ↑ ر.ک: علامه طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۱۱۰.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۱، خطبه ۱۵۵، ص۱۶۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۲، ص۲۴۱، ح۱۹۱؛ متقی هندی، علاءالدین علی، کنزالعمال، ج۱۶، ص۱۹۵، ح۴۴۲۱۶.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آیتی، خطبه ۱۱۲، ج۱، ص۱۱۷، با تصرف.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۱، خطبه ۳، ص۱۶؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ج۱، ص۳۶۲؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۲۸۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۴۵۸، ح۱۰۵.
- ↑ میرمعزی، سید حسین، مقاله «اصلاحات اقتصادی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۴۵۷.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۱، خطبه ۱۱۳، ص۱۱۸ و ۱۱۹.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۱، خطبه ۹۸، ص۹۷.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۱، خطبه ۱۰۸، ص۱۱۰.
- ↑ ر.ک: نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۱، خطبه ۱۱۰، ص۱۱۳؛ خطبه ۱۱۲، ص۱۱۶ و خطبه ۱۳۲، ص۱۳۷؛ خطبه ۱۷۷، ص۱۹۱؛ خطبه ۲۱۲، ص۲۲۷؛ خطبه ۲۱۷، ص۲۳۵؛ خطبه ۲۳۲، ص۲۵؛ خطبه ۲۳۳، ص۲۵۳؛ خطبه ۱۹۴، ص۲۱۳؛ خطبه ۱۳۳، ص۱۳۸؛ خطبه ۱۵۹، ص۱۶۶؛ خطبه ۱۶۰، ص۱۶۹.
- ↑ ر.ک: آمدی، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۷، باب الدنیا، ص۱۰۵-۱۱۷.
- ↑ ر.ک: آمدی، غررالحکم، شرح خوانساری، ج۷، باب المال، ص۳۷۴-۳۷۷.
- ↑ نهج البلاغه، ترجمه آیتی، ج۱، خطبه ۲۱۴، ص۲۳۳.
- ↑ میرمعزی، سید حسین، مقاله «اصلاحات اقتصادی»، دانشنامه امام علی، ج۷، ص ۴۶۰.