سلاح در فقه سیاسی
مقدمه
- اسلحه: جمع سِلاح به معنای وسیله جنگی[۱]، ساز و برگ آهنی جنگی[۲]، ابزار و لوازم دفاعی و آلات جنگی[۳].
- ﴿وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ﴾[۴].
- وسایل و لوازم نظامی در عصر نزول قرآن اعم از لوازم جنگ و ابزار دفاع بوده است. از جمله آن وسایل، شمشیر، نیزه، سپر، زره، تیر و کمان است که در قرآن کریم نام برخی از آنها آمده است؛ مانند سَرْد، سابغات: ﴿أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا﴾[۵].
- تسلیحات نظامی از ضروریات اقتدار یک دولت و نظام سیاسی است و برای مقابله با تهدیدات نظامی و تجاوزکارانه دشمنان یا رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی به رهبران و مردم یاری میرساند. وجود تسلیحات پیشرفته و مطابق تکنولوژی روز و همچنین نیروی نظامی آموزشدیده و آماده، میتواند در مقابل تهاجم دشمنان حالت بازدارنده داشته باشد.
- قرآن کریم به آمادگی نظامی دستور میدهد: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ﴾[۶][۷].
اسلحه و تأسیسات نظامی مسلمانان در صدر اسلام
مسلمانان در گذشته، در فنون دفاعی پیشرفت فوقالعادهای داشتند و در عصر خود پیشرفتهترین “نیرو” بودند و در صنایع دفاعی و نظامی، ابتکارات و اختراعات زیادی داشتند. پیشرفت دفاعی و نظامی مسلمانان، هم در تئوری بود و هم در عمل و معرکه جهاد و هم در صنایع و اکتشافات و اختراعات نظامی و اکنون با برخی از سلاحها و تأسیسات نظامی مورد استفاده مسلمانان در صدر اسلام آشنا میشویم.
اسلحه و تأسیسات دفاعی
مسلمانان با سلاحهای دفاعی گوناگون آشنایی داشتند و در آموزش و مسابقه آموزشی آنها میکوشیدند و همچنین تأسیسات دفاعی مختلفی را میشناختند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
زره تنپوش (دِرع)
یکی از سلاحهای دفاعی “دِرع” یا زره بود که مسلمانها از آن استفاده میکردند و آن پیراهنمانندی بود که از حلقههای مخصوص فلزی میبافتند؛ مسلمانان این وسیله دفاعی را “سابغه” نیز مینامیدند. زره تنپوش (درع) سر تاسر بدن را تا میانه ساق پا میپوشانید و قسمت خاصی به نام “مغفر” داشت که صورت انسان را میپوشانید و نیز قسمت بیضی شکل (خود) داشت که سر و پشت گردن را حفاظت میکرد. این زره تنپوش در مقابل ضربات شمشیر و اصابت تیرهای دشمن محافظ و پوشش دفاعی جالبی بود.
برخی اوقات درع را کوتاه میساختند و تا بالای زانوان جنگجو بیشتر نمیرسید که در این صورت آن را “بتراء” مینامیدند. درع انواع و اقسام دیگری داشت که به نامهای “غَلائل”، “مُوضونَه”، “مُفرده” و “مُضاعفه” شناخته میشدند. پهلوانان اصیل و شجاعان جنگجو معمولاً از پوشیدن چنین زره فولادینی پرهیز میکردند و آن را مایه عار یک جنگجو میدانستند و بدین وسیله میخواستند به دشمن خود نشان دهند که از مرگ در راه حق نمیترسند. علی بن ابیطالب (ع) چنین روشی داشت؛ آن حضرت از زرهی استفاده میکرد که قسمت پشتسر را نمیپوشانید و فقط قسمت جلو را میپوشانید و میفرمود: “آنگاه که دشمن بتواند از پشتسر به انسان هجوم کند هیچ چیزی فایده نخواهد داشت”. و منظور حضرت این بود که جنگجوی واقعی هرگز پشت به دشمن نمیکند. برخی از رزمندگان نیز از هیچ زره تنپوشی استفاده نمیکردند که “ضرار بن ازور” از جمله آنها بود.
مسلمانان در جنگها تیپ ویژهای داشتند که “زرهپوشان” و یا “دارعین” نامیده میشدند و در جنگها در جبهه مقدّم قرار میگرفتند. “زره تنپوش” در میان مسلمان اهمیت نظامی زیادی داشت و حاضر بودند آن را به بهای گزافی نیز تهیه کنند. پیامبر اسلام (ص) در جنگ حنین از شخصی به نام “صفوان بن امیه” تعداد صد زره تنپوش (دِرع) با سلاحهای دیگر معاوضه کرد تا بتواند “تیپ زرهپوشان” را تکمیل کند. حضرت داود (ع) نیز زرهباف بوده است. مطالعه این حقایق تاریخی نشان میدهد که رهبران اسلام به مسأله اسلحه و دفاع تا چه اندازه اهمیت میدادهاند و ما نیز باید از آنان سرمشق بگیریم.[۸]
سپر
یکی دیگر از وسایل دفاعی مسلمانان “سپر” بود که آن را از چوبهای سفت و سخت درست میکردند و با چرمهای کلفت میپوشانیدند و در جنگ تن به تن، حمایل خود میکردند. برخی اوقات بیرون آن را با میخهای تیز میپوشانیدند؛ سپر اشکال گوناگونی داشت؛ در دنیای کنونی نیز در جنگهای تن به تن و خیابانی از سپر استفاده میشود.[۹]
حصن و قلعه
مسلمانان تأسیسات دفاعی شهری ویژهای داشتند که حصن یا قلعه نامیده میشدند. مسلمانان، قلعهسازی را از دیگران یاد گرفتند و آن را از حالت ابتدایی رشد داده و کامل گردانیدند. مسلمانان از اوایل دوران بنیعباس، برجهای دیدهبانی و نگهبانی ویژهای نیز روی حصارها و حصون خود میساختند؛ مثلاً وقتی شهر بغداد ساخته میشد دستور دادند که آن را دایرهای و مدوّر بسازند و در اطرافش دو حصار و قلعه بزرگ تو در تو کشیدند. بلندی دیوار حصار داخلی ۳۵ ذراع بود[۱۰] و در بالای آن، برجهای دیدهبانی متعددی بودند که هریک از آنها پنج ذراع ارتفاع داشتند و این برجها صد در صد مسلّط به اطراف شهر بودند. عرض و پهنای دیوار حصن و قلعه داخلی ۲۰ ذراع بودند. فیمابین حصار داخلی و حصار بیرونی، به طور مدوّر، زمینی به عرض شصت ذراع قرار داشت. به نظر میرسید که آن را برای روزی که امکان داشت شهر محاصره شود، در نظر گرفته بودند که آنجا را کشت و کار کنند و غذای اهالی شهر را تأمین نمایند. چنین حصن و قلعهای در آن زمان بهترین وسیله دفاع شهری بود و جالبتر از آن، طرحی به نظر نمیرسد.[۱۱]
حفر خندق
حفر و کندن خندق نیز از جمله وسایل و شیوههای دفاع شهری بود که مسلمانان آن را به کار میگرفتند و به ویژه در جنگ احزاب (جنگ خندق) پیامبر اسلام (ص) به پیشنهاد سلمان فارسی، اطراف شهر مدینه را خندق کند؛ پیامبر هر دسته دهنفری را مأمور کندن چهل ذراع خندق کرده بود که سهم هر نفری چهار ذراع میشد و روی هم سه هزار نفر مأمور حفر خندق شده بودند؛ البته شخص پیامبر نیز یک سهم برای خود گرفته بود. طبق محاسبه معلوم میشود که طول آن خندق حدود دوازده هزار ذراع بوده است. واژه خندق از زبان فارسی وارد عربی شده و اصل فارسی آن “کنده” بوده است و به وسیله سلمان فارسی صحابی بزرگ پیامبر وارد فرهنگ نظامی مسلمانان گردید.
مسلمانان به مرور زمان، صنعت حفر خندق را تکامل بخشیدند و خندقهای آبی از ابتکارات آنهاست که خندق را میکندند و آن را پر از آب مینمودند و گاهی اوقات برای محاصره نظامی دشمن، خندقی دور خندق دشمن میکندند تا او را وادار به تسلیم کنند. همچنین مسلمانان اطراف برخی شهرها خندق دائمی کنده بودند، از جالبترین شیوهها یکی این بود که در اطراف خندقها میخهای سه شاخه ویژهای در خاک فرو میبردند تا شترها، فیلها و پیاده نظام نتوانند پیشروی کنند.[۱۲]
حسک شائک
چنانکه گفته شد از ابتکارات صنعتی و دفاعی مسلمانان ساختن چیزی به نام “حسک شائک” بود. مسلمانان ابتدا آن را از خارهای بلند و تیر مغیلان درست میکردند و به تدریج آن را از آهن و فلزات تهیه نمودند. حسک شائک سه شاخه بلند آهنی تیز داشت که دو شاخه آن را در زمین فرو میکردند و یک شاخهاش رو به بالا بود، دشمن پیاده و یا سواره وقتی به آن منطقه میرسید که پوشش حسک شائک داشت، خود و مرکبش از ناحیه پا مجروح میشدند. مسلمانان، معمولاً آن را در مناطق اطراف خندقها کار میگذاشتند، “حسک شائک” را میتوان مرحله ساده “مین” تلقی کرد؛ چون شیوه کارگذاری و استفاده هر دو عین هم میباشد. روی این تشابه میتوان مسلمانان را اولین مخترع “مین” دانست؛ البته امروزه صنعت “مین” ترقّی بسیار کرده و مینهای ضد نفر و ضد تانک ساخته شده است و از مهمترین وسایل دفاعی نیروهای زمینی به شمار میرود. اینها سلاح و شیوههای دفاعی مسلمانان بود که ذکر گردید و اکنون اسلحه تهاجمی و جنگی مورد استفاده مسلمانان و ارتشهای اسلامی سابق را خواهیم شناخت.[۱۳]
سلاحها و شیوههای تهاجمی
مسلمانان در شیوۀ تهاجمی و جنگ و کشف و اختراع و یا تکمیل سلاحهای تهاجمی نیز پیشرفتهای چشمگیری داشتند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
شمشیر
یکی از سلاحهای تهاجمی مسلمانان (مانند سایر ملل) شمشیر بوده است به ویژه اعراب که مهارت خاصی در بهکار بردن آن داشتند و ادبیات و اشعار عرب مملو از چنین مفاهیم و توصیفهایی میباشد. شمشیر، در اشکال مختلفی ساخته میشد و بهترین هدیه به یک مرد محسوب میگشت. پیامبر (ص) در حدیثی فرمود: «الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي السَّيْفِ وَ تَحْتَ ظِلِ السَّيْفِ»[۱۴].
معروفترین شمشیر در تاریخ نظامی مسلمانان “ذوالفقار” نام داشت که متعلق به امام علی بن ابیطالب (ع) و هدیه پیامبر اسلام (ص) به ایشان بود. ذوالفقار، در فرهنگ مسلمانان، سمبل شجاعت و قدرت میباشد.[۱۵]
نیزه
نیزه نیز از جمله اسلحه تهاجمی است که مسلمانان از آن استفاده میکردند. ابتدا نیزه را از چوبهای سفت و سخت میساختند و بعدها از آهن استفاده میشد. در طول زمان، صنعت نیزهسازی تکامل پیدا کرد و مسلمانان نوعی از نیزهها را ساختند که سرش تیز و گرز مانند بود و از آن برای سوراخکردن دیوار حصاره و قلعههای دشمن استفاده میکردند. پیامبر اسلام (ص) مسلمانان را به آموزش و تمرین و مسابقه نیزه تشویق میکرد. این حدیث به آن حضرت منسوب است که فرمود: «جعل رزقی تحت ظل رمحی»؛ ”روزی من، در سایه نیزه من است”. و شاید منظور حضرت از آن، صید و شکار حیوانات باشد. به مرور زمان صنعت نیزهسازی و حرفه بهکارگیری آن پیشرفت زیادی کرد به طوریکه مسلمانان برای استعمال آن، شیوههای مختلفی مانند: رومی، فارسی و شیوه حجازی قائل بودند.[۱۶]
تیراندازی
یکی از سلاحها و شیوههای تهاجمی مسلمانان (مانند دیگران) تیراندازی بود. مسلمانان به این سلاح اهمیت فوق العادهای قائل بودند و تکتیراندازان مسلمانان در جنگها و غزوات نقش مهمی به عهده داشتهاند. تیراندازی با اسلحه ابتدایی به نام “قوس و کمان” و “نشاب” صورت میگرفت. این اسلحه را از چوب کوهی بسیار سفتی میساختند. در منابع اسلامی احادیث بسیاری درباره آموزش تیراندازی و مسابقه و اهمیت آن وارد شده است. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) وارد شده که منظور از “قوّه” در آیه ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ﴾، تیراندازی میباشد[۱۷]. سبق و رمایه یکی از کتابها و عناوین مهم فقهی است و فقها بحثهای مفصّلی درباره آنها کردهاند. لفظ “رمایه” به معنای تیراندازی است و مسابقات تیراندازی در صدر اسلام بسیار رواج داشته است.[۱۸]
منجنیق
یکی از سلاحهای مرسوم و مورد استفاده مسلمانان “منجنیق” بود. منجنیق جزء اسلحه سنگین محسوب میشد و کارآیی زیادی در جنگها و گشودن قلعهها داشت. منجنیق را طوری ساخته بودند که جعبهها را پر از سنگ و آهن و سرب میکردند و به مواضع دشمن پرتاب مینمودند. در فتح حصار و قلعهها، مخصوصاً از آن استفاده میشد. از طریق عامه روایت شده که پیامبر اسلام (ص) در فتح شهر طائف از منجنیق استفاده کرد[۱۹]. در منابع شیعی نیز به جواز استعمال آن در جنگها تصریح شده است[۲۰]. اول از منجنیق برای پرتاب سنگ و آهن و سرب استفاده میکردند، ولی بعدها از آن برای پرتاب آتش نیز استفاده میشد. این مرحله از تاریخ تکاملی منجنیق، منشأ اختراع خمپارهاندازها و موشکهای دوربرد در عصر جدید گردید. قدیم در بخش شرقی “جبل سوار” در سرزمین بلقا شهر بزرگی به نام “جَرَش” بود که در آنجا منجنیق میساختند.[۲۱]
دبابه
مسلمانان از وسیله و سلاح سنگین و جمعی ویژهای نیز استفاده میکردند که نام آن “دَبّابَه” بود. دبابه نام دیگری نیز داشت و آن “ضبر” بود که جمعش “ضبور” است. دبابه از کلمه “دب” مشتق شده است که به معنای نرمی میباشد. دبابه اطاقکی بسیار محکم و محفوظ متحرک بود که حدود دوازدهنفر در آنجا میگرفتند و به سوی مواضع و قلعههای دشمن پیش میرفتند. و تیر و شمشیر به این سادگی در آن اثر نمیکرد. دبابه، دارای منافذ و پنجرههای مخصوصی بود که از آن طریق، امر دیدهبانی نیز صورت میگرفت چون دبابه دستگاهی بود که به نرمی و تقریباً نامحسوس به سوی قلعه دشمن پیش میرفت و از نزدیک، رزمندگان درون آن، اقدام به تخریب و انهدام دیوارهای قلعه مینمودند، لذا آن را “دبابه” نامیدند.
امروزه عربها تانک را دبابه مینامند؛ چون تانک و زرهپوش در واقع، تکاملیافته همان ضبر و دبابه قدیمی است؛ با این تفاوت که دبابه و تانک امروزی به وسیله موتور و ماشین حرکت میکند، ولی دبابههای آن روز به وسیله نیروی انسان به حرکت در میآمدند. دبابهها مجهز به نردبانهای جالبی بودند که رزمندگان توسط آنها، از دیوارهای حصار بالا میرفتند و تکتیراندازان دشمن را فراری میدادند و زمینه انهدام دیوار قلعه را با آسودگی خاطر فراهم میآوردند. اندکی تعمق در تاریخ علوم و فنون نظامی مسلمانان انسان را دچار شگفتی میکند که تا چه اندازه پیشرفت داشتهاند؛ این پیشرفتها ریشه در تعلیمات نظامی اسلام؛ مانند سبق و رمایه دارد و واجباتی مانند جهاد و رباطه، محرک و عامل معنوی این پیشرفتهای شگفت محسوب میشوند چراکه یک مسلمان، در اثر اعتقاد به ضرورت مرابطه و حفظ مرزهای اسلامی و نیز ضرورت مبارزه با ستمگران، همیشه در فکر آموزش و پیشرفت در فنون جنگی و دفاعی است.[۲۲]
رَأسُ الکَبش
سلاح سنگین و جمعی دیگری به نام “راس الکبش” نیز مورد استفاده مسلمانان در جنگها بوده است. راس الکبش، سلاح چرخدار انهدامی مهیبی بود که از آن، در حمله به حصارها و قلعهها استفاده میشد. “رأس” به معنای سر میباشد و “کبش” نیز (بر وزن کفش) به معنای قوچ بزرگ و چهار ساله شاخدار است. بنابراین، رأس الکبش در لغت به معنای “سر قوچ” است و وجه تسمیه آن این بوده که میله ویژهای شبیه سر شاخدار قوچها داشته است که به واسطه آن میله دیوار قلعه دشمن را سوراخ میکردند و نقب میزدند. راس الکبش، دستگاهی بود که در داخل آن چند نفر جنگجو جای میگرفتند و از داخل آن، عمل انهدامی و تخریبی ضد قلعه خود را انجام میدادند.
بنابراین، مسلمانان سه سلاح مهم جمعی تهاجمی داشتند که عبارت بودند از: منجنیق؛ دبابه و ضبور؛ راسالکبش و از اینها در فتح استحکامات نظامی و حصارهای دشمن استفاده میکردند. ارتش مسلمانان با داشتن اینها، عظمت ویژهای داشت.[۲۳]
اسب و شتر
مسلمانان سابق، در جنگها از اسب و شتر نیز استفاده میکردند. و نیز طی مراسم ویژهای مسابقات اسبدوانی و شترسواری برقرار مینمودند. از اسب و شتر، هم در تهاجمات استفاده میشد و هم در حمل اسلحه و وسایل جنگی مخصوصاً اسب در فرهنگ نظامی مسلمانان احترام و اهمیت ویژهای داشت. این مطلب در فقه اسلامی ذکر شده است که هر مجاهد، از غنایم به نسبت تعداد اسبهایی که در معرکه آورده است نیز بهرهمند میشود[۲۴].
پیامبر اسلام (ص) نیز درباره اسب فرمود: «الْخَيْلُ مَعْقُودٌ فِي نَوَاصِيهَا الْخَيْرُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[۲۵]؛ “در پیشانی اسب تا روز رستاخیز خیر و نیکی نقش بسته است”. در فقه اسلامی، فیل نیز جزء حیواناتی است که در جنگ از آن استفاده میشود و با آن نیز میتوان مسابقه داد[۲۶].[۲۷]
نیروی دریایی
نیروی دریایی در اسلام و در فرهنگ قرآن دارای جایگاه بلند و ویژهای است و در حقیقت مشمول آیه: ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ...﴾ میباشد در قرآن کریم کشتی و قایقرانی مقام ویژهای دارد و با دو کلمه “فُلک” و “سفینه” مورد بحث قرار گرفته است. کلمه فُلک (کشتی) ۲۲ مورد در قرآن به مناسبتهای مختلف ذکر شده است[۲۸]. و کلمه “سفینه” نیز چهار بار ذکر گردیده است[۲۹]. قرآن به ما باشکوه و حماسه ویژهای خبر میدهد که: خداوند حضرت نوح را صنعت کشتیسازی آموخت و او و یارانش به وسیله کشتی مهمی که ساخته بودند، نجات یافتند.
﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا﴾[۳۰]. ﴿فَأَنْجَيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ﴾[۳۱]. همچنین خداوند متعال در آیه ۱۶۴ سوره بقره “کشتیرانی” را دارای منافع مهمی برای مردم معرفی کرده است. و در جای دیگر میفرماید: ﴿اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ﴾[۳۲]. این آیات، نشاندهنده اهمیتی است که اسلام به صنایع دریایی و کشتیسازی و کشتیرانی قائل است. از فقهای اهل سنّت “شافعی” مسابقه کشتی را جزءِ “سبق و رمایه”ای که شرعاً عوض لازم دارد، میداند[۳۳]. طبق این اصول قرآنی، مسلمانان در اندک زمانی، پیشرفت فوق العادهای در امر کشتیرانی و دریانوردی کردند و یک نیروی دریایی مجهز را تشکیل دادند.
به طوریکه در فتح جزایر قبرس، صقلیه و کرت، در دریای مدیترانه، در اوایل قرن اول هجری، یک هنگ دریایی متشکل از ۱۷۰۰ کشتی جنگی شرکت داشتند و در سال ۹۹ هجری فقط در یک جنگ ۱۸۰۰ کشتی جنگی شرکت کرده بودند. مسلمانان قسمت جلوی کشتیها را طوری ساخته بودند که وقتی به کشتی دشمن برخورد میکرد آن را میشکست و شکاف میداد و غرق مینمود و این قسمت را “فاس” یا “لجام” کشتی مینامیدند[۳۴]. “کشتیهای لجامدار” جنگی مسلمانان نمونه ابتدایی کشتیهای جنگی پیشرفته و تکاملیافته امروزی بودهاند. وجود چنین کشتیها و سلاحهایی بیانگر عظمت و شکوه تمدن اسلامی در گذشته میباشد.[۳۵]
سلاحهای ممنوعالاستعمال
از آن جاییکه اسلام، دین عدالت و انساندوستی است و معتقد به “کرامت” و “خلیفةاللهی” انسان میباشد و لذا در جنگ نیز عدالت را رعایت میکند. به عنوان مثال، اسلام در جنگها کشتن بچه، زن (غیر جنگجو) و پیرمرد و پیرزن و معلولین را جایز نمیشمارد و شیخ حرّ عاملی از محدثان بزرگ شیعه، در کتاب ارزشمند خود “وسائل الشیعه) باب مستقلی دارد تحت عنوان: “کشتن زنان و از پایافتادگان و نابینایان و پیران و کودکان جایز نیست و همچنین بر آنان جزیه تعلق نمیگیرد”[۳۶] و در آن باب، احادیثی را در این زمینه نقل میکند. بنابراین اصل، امام صادق (ع) میفرماید: “پیامبر (ص) مسلمانان را از اینکه در شهرهای مشرکان و دشمنان سَم بریزند و آنجا را مسموم کنند، نهی کرده است”[۳۷].[۳۸]
منابع
پانویس
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۹۴.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۳، ص۱۴۱.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ج۲، ص۴۸۶.
- ↑ «کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید» سوره نساء، آیه ۱۰۲.
- ↑ «(به او گفتیم) که زرههایی بباف و در زرهبافی اندازه بدار؛ و کاری شایسته انجام دهید» سوره سبأ، آیه ۱۱.
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۹۳.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۳.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۴.
- ↑ ذراع، اندازه دست انسان از آرنج تا سر انگشتان است. (فرهنگ عمید)
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۴.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۵.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۶.
- ↑ «همه نیکی در شمشیر و در گرو و سایه شمشیر است» وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵، باب ۱ من ابواب جهاد العدو، ح۱.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۷.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۳۴۸، کتاب السبق والرمایه.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۸.
- ↑ النظم الاسلامیه نشأتها وتطورها، ص۵۰۸.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶، ح۲.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۹.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۷۹.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۸۰.
- ↑ تبصرة المتعلمین، ص۸۱
- ↑ النظم الاسلامیه، ص۵۱۱.
- ↑ الفقه علی آراء فقهاء الاسلام، ص۱۱۷.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۸۱.
- ↑ این موارد در سورههای زیر مطرح شده است: ﴿ متن﴾ بقره(۲)/ آیه ۱۶۴؛ اعراف (۷)/ آیه ۶۴؛ یونس (۱۰)/ آیات ۳۲ و ۷۳؛ هود (۱۱)/ آیات ۳۷ و ۳۸؛ ابراهیم (۱۴)/ آیه ۳۲؛ نحل (۱۶)/ آیه ۱۴؛ اسراء (۱۷)/ آیه ۶۶؛ حج (۲۲)/ آیه ۶۵؛ مؤمنون (۲۳)/ آیات ۲۷ و ۲۸؛ شعراء (۲۶)/ آیه ۱۱۹؛ عنکبوت (۲۹)/ آیه ۶۵؛ روم (۳۰)/ آیه ۴۶؛ لقمان (۳۱)/ آیه ۳۱؛ فاطر (۳۵)/ آیه ۱۲؛ یس (۳۶)/ آیه ۴۱؛ صافات (۳۷)/ آیه ۱۴۰؛ غافر (۴۰)/ آیه ۸۰؛ زخرف (۴۳)/ آیه ۱۲؛ جاثیه (۴۵)/ آیه ۱۲.
- ↑ این موارد نیز از این قرارند: ﴿ متن﴾ کهف (۱۸)/ آیات ۷۱ و ۷۹؛ عنکبوت (۲۹)/ آیه ۱۵.
- ↑ «آنگاه بدو وحی کردیم که کشتی را زیر نظر ما و به وحی ما بساز» سوره مؤمنون، آیه ۲۷.
- ↑ «آنگاه ما او و کسانی را که در آن کشتی آکنده، همراه او بودند رهانیدیم» سوره شعراء، آیه ۱۱۹.
- ↑ «خداوند، همان است که دریا را برای شما رام کرد تا کشتیها در آن به فرمان وی روان گردند و تا شما از بخشش وی (روزی) به دست آورید و باشد که سپاس گزارید» سوره جاثیه، آیه ۱۲.
- ↑ الخلاف، ج۳، ص۲۷۲.
- ↑ النظم الاسلامیه، ص۵۱۳. نکتهای که لازم است بدانیم اینکه: بیشترین مطالب مربوط به تاریخ اسلحه از این کتاب اخذ شده است.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۸۲.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۷.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶.
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۸۴.