معاد

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

معاد از اصول اعتقادی دین اسلام است که با همۀ شئون زندگی انسان ارتباط دارد. دلایل عقلی و نقلی مختلفی برای اثبات معاد بیان شده است. همچنین، حالت منطقی شیوۀ بازگشت انسان‌ها در قیامت، این است که المعاد لا روحانیة و لا جسمانیة بل امر بین الجسمانی و الروحانی. موضوع معاد در گفتار و کردار حضرت علی (ع)، به عنوان کسی‌که از اعماق جان موضوع معاد را درک کرده و به آن توجه دارد، به دفعات مطرح شده است. ایشان معاد، آخرت و وقوع قیامت را ادامه آفرینش جهان هستی و دنیا معرفی می‌کند، ولی توجه و محور کلام امام در مواردی همچون سرگذشت و سرنوشت دنیا و آخرت، دلیل آفرینش، مالک دنیا و آخرت، مقایسه و ارزیابی دنیا و آخرت و نیز دنیاجویان و آخرت‌پیشگان، نمود بیشتری می‌یابد.

معنای معاد

معاد، از «عاد، یعود» در اصل «مَعْوَد» بوده[۱] و به مکانی که بازگشت و عود در آن اتّفاق می‌افتد، گفته شده[۲] و بر عالم آخرت نیز اطلاق می‌شود[۳]؛ زیرا بازگشت مردم به آنجا است، و در اصطلاح به معنای بازگشت دوباره انسان‌ها برای حضور در قیامت است و در حقیقت آن اختلاف است. متکلمان و فقیهان اهل سنت و اهل حدیث معتقدند که معاد جسمانی است؛ زیرا آنان روح را جسمی می‌دانند که در بدن جریان دارد همانند جریان آتش در زغال و آب در گل و روغن در زیتون. معظم فلاسفه و پیروان مشائین معتقدند که معاد فقط روحانی است. بسیاری از بزرگان حکما و عرفا و عدّه‌ای از متکلمان و بسیاری از عالمان شیعه همانند شیخ مفید شیخ طوسی، سید مرتضی علامه طوسی و... معتقدند معاد جسمانی و روحانی است؛ زیرا روح امری است مجرّد به بدن باز می‌گردد[۴]. در این مدخل تنها اطّلاعات مربوط به حیات مجدّد انسان‌ها جمع‌آوری شده و مباحث مربوط به آخرت، برزخ، بهشت، پاداش، جهنّم، حسابرسی، حشر، عذاب، قیامت، لقاءاللّه و مرگ در جایگاه خود آمده است و از واژه‌های «عود»، «مصیر»، «احیی»، «بعث»، «رجع» و مشتقّات و آیات دارای معانی مشابه استفاده شده است[۵].

اهمیت مسئله معاد

اصطلاح معاد یا قیامت؟

  • در تعبیرات "قیامت"، کلمه معاد نداریم. هرچند معاد از همه اسم‌ها معروف‌تر است، این اصطلاح، اصطلاح شرعی نیست، بلکه اصطلاح متشرعه است. کلمه معاد را ظاهراً متکلمین جعل کرده‌اند؛ هرچند این کلمه می‌‌تواند با تعبیرات قرآن منطبق باشد. البته در قرآن کلماتی شبیه کلمه معاد ذکر شده است؛ مانند "مرجع" یا "مآب". مبنای ایجاد این کلمه آن است که آنان قیامت را زمان عود ارواح به اجساد می‌دانستند. "عود" یعنی برگشت چیزی به اصل خود. "رجوع" نیز به همین معناست و در حقیقت باید یک آمدنی باشد تا بازگشت صدق کند. از این‌رو اگر در قرآن کریم درباره قیامت کلمه "رجوع" به کار رفته است، به معنای بازگشت به خداست: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۱۳].[۱۴] البته روز قیامت اسامی دیگری هم دارد مانند: "روز حساب"، "روز جزا"، "عالم آخرت"، "رستاخیز"، "محشر" و "حشر"[۱۵].

دلایل نقلی و عقلی اثبات معاد

تفاوت آخرت با قیامت

سیمای قیامت

معاد جسمانی یا روحانی؟

  1. معاد روحانی: معتقدان به معاد روحانی می‌‌گویند جسم انسان پس از مرگ فانی می‌‌شود و حیات اخروی او با وجودی روحانی است. مراد از روح نیز قدرت عقل و علم انسان است که تا ابد باقی می‌‌ماند. البته، معاد روحانی مطلق، برخلاف ضرورت تعلیمات انبیاست. در آموزه‌های انبیا برای این بازگشت، شکل و فرایندی معین تعریف شده است که صددرصد روحانی نیست؛ زیرا خوشی و ناخوشی انسان در دنیا، هم جسمانی است و هم روحانی؛ به طریق اولی در جهان دیگر نیز چنین است.
  2. معاد جسمانی: از جمله ضروریات دین اسلام و قرآن است. معاد جسمانی بر این نکته مبتنی است که روح انسان وقتی از بدن خارج می‌‌شود، در عالم برزخ است. در عالم برزخ ارواح به اجساد تعلق می‌‌گیرند؛ گو اینکه وضع اجسام در برزخ با اجسام دنیا متفاوت است؛ یعنی صاف‌تر و لطیف‌تر است[۲۵].

ادله معاد جسمانی ـ روحانی

  • ادلۀ متعددی در منابع کلامی بر جسمانی و روحانی بودن معاد از سوی معتقدان به این نظر آمده است؛ مهم‌ترین آنها اینکه، خلقت و کمال انسان با دو بعد روحی و جسمی است، و قیامت که اوج کمال و شهود است نیز به تبع با وجود هردوی اینها امکان‌پذیر است. علاوه بر اینکه همچون موضوع جبر و اختیار، آیات و روایات متعددی از قرآن در هر دو موضوع آمده است؛ گروهی بر عذاب و لذت مادی و دسته دیگر بر عذاب و لذت روحی حکایت دارد. حالت منطقی این است که المعاد لا روحانية و لا جسمانية بل امر بين الجسماني و الروحاني. همچنین همان‌گونه که در موضوع جبر و اختیار استدلال‌های هر دوطرف تا آنجا که به نفی طرف مقابل نینجامد، دلیلی است بر اثبات امر بین الامرین، دقیقاً در اینجا نیز حکایت همان‌گونه است[۲۷].

معاد در نهج البلاغه

معاد از فرهنگ شیعه

  • کلمه "معاد" را معانی متعددی است: برگردیدن، بازگشتن، رد کردن، بازگردانیدن، بازگشتگاه، آن جهان، رستاخیز و مقابل معاش. نزد متکلمان، معاد به معنای حشر است و آن بر دو نوع است: جسمانی و روحانی. معاد جسمانی از ضروریات دین است و منکر آن از دین بیرون است[۳۰]. انسان مرکب از روح و بدن است. با پایان یافتن عمر دنیایی به عالم برزخ می‌رود. چون قیامت‌ در می‌رسد، باری دیگر با جسم و روح خویش زنده می‌شود و برای محاسبه به محشر درمی‌آید و اگر نیکوکار باشد، منعم می‌شود و اگر بدکار باشد، به کیفر می‌رسد[۳۱].
  • فلاسفه درباره معاد جسمانی بحث‌های مفصلی پیش کشیده و با اشکالاتی عقلی برخورده‌اند. یکی از این اشکالات اصل "المعدوم لایعاد" است بدین معنا که آنچه معدوم شود، قابل اعاده نیست. بدین روی، برای حل این مسئله به راه‌های دیگر جز عقل متوسل شده‌اند. متشرعان و بیش‌تر متکلمان، معاد جسمانی را از باب تعبد پذیرفته‌اند و بر آن‌اند که خداوند قادر است بندگان را باری دیگر بیافریند همان سان که نخست آفرید. ابن سینا بر آن رفته است که اثبات معاد جسمانی از راه اخبار و آیات آسان است؛ ولی آن را بدان ترتیب که مورد بحث فلاسفه است نمی‌توان از راه عقل ثابت کرد[۳۲]. ملا صدرای شیرازی کوشیده است به این مسئله با همان معنا که شرایع بیان کرده‌اند، صورت فلسفی ببخشد آن سان که نه قواعد فلسفی بر هم خورد و نه در اصول شرایع خللی پدید آید[۳۳][۳۴].

معاد در فرهنگ مطهر

برای آخرت هم لفظ معاد نیامده است. ماده‌اش: ﴿هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ[۳۵]. ﴿يُبْدِئُ وَيُعِيدُ معنایش این است که “بر می‌گرداند”. ﴿يُبْدِئُ وَيُعِيدُ یعنی آغاز کرده است و باز می‌گرداند. یعید در اینجا معنای رجوع می‌دهد[۳۶]. یکی از اصول جهان‌بینی اسلامی که از ارکان ایمانی و اعتقادی دین اسلام است، اصل ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی است. ایمان به آخرت شرط مسلمانی است؛ یعنی اگر کسی این ایمان را از دست بدهد و انکار کند از زمره مسلمانان خارج است. پیامبران الهی - بدون استثناء- پس از اصل توحید، مهمترین اصلی که مردم را به آن متذکّر کرده‌اند و ایمان به آن را از مردم خواسته‌اند، همین اصل است که در اصطلاح متکلّمان اسلامی به نام “اصل معاد”، معروف شده است[۳۷].[۳۸]

جستارهای وابسته

  1. وظایف انسان قبل از مرگ
  2. مرگ
  3. حقوق اموات
  4. حقوق بازماندگان اموات
  5. تجهیز میت
  1. عالم برزخ
  2. حیات برزخی
  3. باقی بودن انسان
  4. نیازمندیهای انسان در قبر
  5. حالات انسان در قبر
  6. تعامل بین دنیا و برزخ
  7. زیارت قبور
  8. علم غیب برزخی
  9. حقوق اولیا در برزخ
  10. حالات اولیا در برزخ
  • معاد:
  1. اشراط الساعة
  2. معاد
  3. عالم آخرت
  4. درجات اخروی
  5. آثار تربیتی اعتقاد به معاد
  6. بازگشت انسان به سوی خدا
  7. تجسم اعمال
  8. شفاعت
  9. حوض کوثر
  10. لواء حمد در قیامت
  11. حالات مردم در قیامت
  12. نامه اعمال
  13. پاداش عمل
  14. ودیعه‌های نزد خدا
  15. محاسبه اعمال انسان
  16. مشهود در قیامت
  17. ثواب اعمال
  18. الطاف خدا به گناهکاران در قیامت
  19. سؤال‌ها در روز قیامت
  20. گواهی‌های لازم
  21. نیازمندی‌های انسان در قیامت
  22. نفخ صور
  23. احباط و تکفیر
  24. وظایف انسان در قیامت
  25. حالات انسان در قیامت
  26. عدالت جزایی
  27. منادیان در قیامت
  1. جایگاه بهشتیان
  2. عوامل بهشتی شدن انسان
  3. نعمت‌های بهشتی
  4. مخلوق بودن بهشت
  5. انواع بهشت
  6. مراتب بهشتیان
  7. درجات بهشت
  1. عذاب دوزخ
  2. عوامل دوزخی شدن انسان
  3. عوامل نجات از دوزخ
  4. خصوصیات دوزخیان
  5. انواع عذاب
  6. خزینه‌دار دوزخ

منابع

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج ۹، ص ۴۶۰، «عود».
  2. التحقیق، ج ۸، ص ۲۵۴، «عود».
  3. لسان‌العرب، ج ۹، ص ۴۶۰، «عود».
  4. المبدأ والمعاد، ملاصدرا، ص ۴۶۳ ـ ۴۶۵؛ بحارالانوار، ج ۷، ص ۴۷ ـ ۵۴.
  5. فرهنگ قرآن، واژه «معاد».
  6. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۶.
  7. ر. ک. دانشنامه نهج البلاغه، ص ۷۱۷.
  8. ر. ک. فرهنگ شیعه، ص ۴۱۱.
  9. ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ«آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  10. ر. ک. فرهنگ شیعه، ص ۴۱۱.
  11. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۳.
  12. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۶.
  13. «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  14. ر. ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۳.
  15. ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۶.
  16. «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  17. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۳.
  18. دائرة المعارف فارسی‌، ۲/ ۲۷۹۹.
  19. ر. ک. دانشنامه نهج البلاغه، ص ۷۱۷-۷۱۸.
  20. ﴿وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ«و روز دریغ را به آنان هشدار ده! آنگاه که کار یکسره شود و آنان در غفلت باشند و ایمان نیاورند» سوره مریم، آیه ۳۹.
  21. ﴿يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ«روزی که در آن دارایی و فرزندان سودی نمی‌رسانند جز آن کس که دلی بی‌آلایش نزد خداوند آورد» سوره شعراء، آیه ۸۸ ـ ۸۹
  22. ﴿فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُكُرٍ خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ«و روزی که فرا خواننده به چیزی ناشناس فرا خواند، روی از آنان بگردان با چشمانی فروافتاده از گورها بیرون می‌آیند گویی ملخ‌هایی پراکنده‌اند» سوره قمر، آیه ۶ ـ ۷
  23. ﴿يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ«در آن روز مردم چون پروانگان پراکنده‌اند و کوه‌ها چون پشم رنگارنگ زده‌اند.» سوره قارعة، آیه ۴ ـ ۵
  24. ر. ک. فرهنگ شیعه، ص ۴۱۲.
  25. ر. ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۳-۱۷۴.
  26. اتفق المسلمون کافة علی وجوب المعاد البدنی لانه لولاه لقبح التکلیف. (حلی، باب حادی عشر، ص۶۶) این ادعای علامه در اجماع مسلمین بر این نظر، با توجه به دو دیدگاه دیگر قابل تأمل است. البته بعید نیست که در عصر ایشان چنین اجماع و اتفاق رأیی وجود داشته است.
  27. ر. ک. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۵.
  28. «حَتَّی إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ وَ أَزِفَ النُّشُورُ أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ الْقُبُورِ وَ أَوْکَارِ الطُّیُورِ وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِکِ سِرَاعاً إِلَی أَمْرِهِ مُهْطِعِینَ إِلَی مَعَادِهِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۳.
  29. ر. ک. دانشنامه نهج البلاغه، ص ۷۲۲.
  30. المعاد فی الکتاب و السنة، ۲۲۷- ۲۲۳؛ القول السدید فی شرح التجرید، ۳۸۴؛ معاد از دیدگاه قرآن، حدیث‌، فلسفه‌، ۱۸۸۸.
  31. فرهنگ شیعه، ص 412-413.
  32. شفا، ۲/ ۴۴۶ و ۶۳۴.
  33. اسفار، ۴/ ۱۵۱- ۱۴۸، ۱۵۸، ۱۲۸، ۱۲۹، ۱۴۶ و ۲/ ۶۲، ۶۶ و ۶۹ به نقل از فرهنگ معارف اسلامی‌، ۴/ ۲۶۴- ۲۶۲.
  34. فرهنگ شیعه، ص 413.
  35. «اوست که (آفرینش را) می‌آغازد و باز می‌گرداند» سوره بروج، آیه ۱۳.
  36. شرح مبسوط منظومه، ج۲، ص۲۵۸.
  37. مجموعه آثار، ج۲، ص۵۰۱.
  38. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۷۴۰.