مباهله

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مباهله یعنی دو نفر یا دو گروه که با هم نزاع دارند و هر کدام خود را بر حق می‌‌دانند به یکدیگر نفرین کنند که خداوند دروغگو و طرف ناحق را هلاک کند. چنین واقعه‎‌ای در صدر اسلام میان پیامبر و مسیحیان نجران روی داده است. در این زمینه آیۀ ۶۱ سورۀ آل عمران نازل شده که به آیۀ مباهله معروف است.

مباهله چیست؟

معناشناسی

معنای لغوی

مباهله در لغت به معنای ملاعنه، نفرین کردن شخص دروغگو و ظالم، ابتهال و تضرّع به درگاه خدا برای دفع بلا از خود یا نزول بلا بر ظالم است و این کار از گذشته بین عرب متداول بوده و می‎‌گفتند: لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا[۱].[۲]

معنای اصطلاحی

در اصطلاح به عملی گفته می‎‌شود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم دینی یک جا جمع شوند و با اصرار و تضرع به درگاه خداوند از او بخواهند باطل را رسوا و مجازات کند[۳]، همان کاری که پیامبر اسلام (ص) در برابر مسیحیان نجران کرد و این کار بیانگر تلاش‎‌های فراوان رسول اکرم (ص) برای دعوت اهل کتاب به دین اسلام بوده است[۴].[۵]

مباهله در قرآن

در آیه ۶۱ سورۀ آل عمران به موضوع مباهله اشاره شده است که به آیۀ مباهله معروف است: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمُ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتهَلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْكَذِبِينَ[۶].[۷]

این آیه بر سه چیز دلالت دارد:

  1. دلالت بر افضلیت اهل بیت (ع): براساس آیۀ مباهله می‌‌توان برتری اهل بیت (ع) را اثبات کرد؛ روایات فراوانی در منابع معتبر شیعه و اهل سنت آمده است که با صراحت به برتری اهل بیت (ع) اشاره دارند مانند: معاویه پسر ابوسفیان به سعد دستور داده بود: به علی بن ابی طالب (ع) ناسزا بگوید و او امتناع می‎ورزید، روزی معاویه از او پرسید: چه چیز تو را از دشنام به علی باز می‌‎دارد؟ گفت: به خاطر سه ویژگی که پیامبر (ص) دربارۀ علی (ع) فرموده... و یکی از آنها چنین است هنگامی که آیۀ ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ نازل شد رسول خدا (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را احضار نموده، آن‎گاه فرمودند: «بار الها اینانند اهل بیت من»[۸].
  2. دلالت بر افضلیت امام علی (ع): آیه مباهله علاوه بر دلالت بر برتری اهل بیت (ع)، به خصوص دلالت بر افضلیت امیرالمؤمنین (ع) هم دارد. روزی مأمون به امام رضا (ع) گفت: بزرگ‌‎ترین فضیلت علی (ع) در قرآن کدام است؟ امام رضا (ع) فرمودند: فضیلتی که آیۀ مباهله بر آن حکایت دارد....[۹].
  3. دلالت بر امامت امام علی (ع): براساس آیۀ مباهله امامت امیرالمؤمنین (ع) هم قابل اثبات است به دلیل: افضلیت: بنابر دلالت آیه علی (ع) از همۀ صحابه افضل است و به حکم عقل، امامت باید به دست افضل باشد بنابراین امامت باید به دست حضرت علی (ع) باشد[۱۰].[۱۱]

علت مباهله

مباهله برای اثبات حقانیت بوده و عمومیت دارد و مخصوص پیامبر اکرم (ص) نیست و هر فرد با ایمانی که تقوا و خدا‎پرستی کامل داشته باشد، زمانی که استدلال‎‌های او در برابر دشمن بر اثر لجاجت به جایی نرسید، می‌‎تواند برای اثبات مدّعای خود به مباهله دعوت کند[۱۲].

جریان تاریخی مباهله

در سال نهم هجری، گروهی از مسیحیان نجران در شهر مدینه، نزد پیامبر (ص) آمدند و ابتدا دربارۀ ماهیت عیسی (ع) سؤال کردند. رسول اکرم (ص) از ایشان به عنوان بنده و پیامبر خدا یاد کرد[۱۳]. آنان شگفت‌‎زده پرسیدند: "چگونه ممکن است در حالی که همۀ آدمیان پدری دارند، عیسی (ع) بدون پدر به دنیا آمده باشد؟" پیامبر (ص) فرمودند: «آدم نیز از خاک و بدون پدر آفریده شد و آفرینش عیسی (ع) نیز همانند آفرینش آدم، بدون پدر و از نفخۀ روح القدس است: ﴿إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۱۴].

زمانی که بحث به نتیجه نرسید، پیامبر (ص) به فرمان پروردگار به آنها پییشنهاد مباهله داد: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۱۵]، فردای آن روز ۲۴ یا ۲۵ ذی‌الحجه[۱۶]، رسول خدا (ص) همراه با علی (ع)، فاطمه زهرا (س) و امام حسن و امام حسین (ع) برای مباهله بیرون آمدند[۱۷]؛ مسیحیان نجران نیز با برخی از فرزندان خود بیرون آمدند[۱۸] و وقتی شکوه و جلال آن بزرگواران را دیدند، ترسیده و از مباهله منصرف شدند، گروهی اسلام آورده و عده‌‎ای به دادن جزیۀ سالیانه دو هزار دست لباس راضی شدند[۱۹].[۲۰] پیامبر (ص) پس از پشیمانی آنان از مباهله، فرمودند: «به خدا سوگند! اگر مباهله می‎‌کردید، تمام این بیابان پر از آتش می‌‎شد و در دم هلاک می‎‌شدید»[۲۱].

زمان مباهله

برخی، زمان دعوت به مباهلۀ پیامبر (ص) را سال سوم هجری می‎‌دانند؛ زیرا به اتفاق اکثر مفسران شیعه و سنی، آیۀ ۶۱ سورۀ آل عمران که برای دعوت به مباهله است در این سال نازل شده است و برخی نیز وقوع آن را در سال نهم هجری (عام‌الوفود) دانسته‌اند که پیامبر (ص) عازم مدینه شد[۲۲].

فضیلت اهل بیت(ع) در مباهله

این حادثه، موقعیّت والای اهل بیت (ع) را نزد خدا نشان می‎‌دهد و از فضایل روشن علی بن ابی طالب (ع) است که در آیه، جان پیامبر (ص) به شمار آمده و نشان می‎‌دهد او افضل صحابه است و خود امام علی (ع) [۲۳] و امامان دیگر نیز به این واقعه استشهاد و احتجاج کرده‎‎اند[۲۴]. وقتی "مأمون عباسی" از امام رضا (ع) خواست بزرگترین فضیلت علی (ع) را بیان کند، حضرت به این فضیلت اشاره فرمودند و این واقعه و فضیلت در آثار شعرای عرب و عجم نیز انعکاس یافته است[۲۵].

دلایل اثبات حقانیت اهل بیت(ع) در جریان مباهله

برخی از دلایلی که برای اثبات حقانیت و جایگاه اهل بیت(ع) در جریان این حادثه می‎‎توان به آن اشاره کرد عبارت‌اند از:

  1. همراه بودن اهل بیت(ع) با پیامبر(ص) در جریان مباهله: به نظر تمام مفسران شیعه و سنی افراد شرکت کننده در جریان مباهله، پنج تن آل عبا بودند که مراد از ﴿ُ أَبْنَاءَنَا، حسنین(ع) هستند و مراد از ﴿َ نِسَاءَنَا، فاطمه(س) است به دلیل اینکه جز او زنی در مباهله شرکت نکرد و آیه نیز دلیل بر فضیلت و برتری او بر همۀ زنان عالم است و مراد از نفس پیغمبر، فقط علی(ع) است زیرا خود پیامبر(ص) که نمی‎تواند مراد باشد؛ زیرا او دعوت کننده است و معنی ندارد انسان خود را دعوت کند و همیشه داعی غیر از مدعو است[۲۶]؛ چراکه پیامبر(ص) با تعابیر مختلفی به یکی بودن در فضایل و پیوند عمیق او با امیر مؤمنان(ع) تصریح فرموده است از جمله: «أَنْتَ مِنِّی وَ أَنَا مِنْک‏"، "عَلِیٌّ مِنِّی مِثْلُ رَأْسِی مِنْ بَدَنِی"، "أَنْتَ مِنِّی کَرُوحِی مِنْ جَسَدِی‏"، "أَنْتَ مِنِّی کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ»[۲۷] و در منابع اهل سنت هم احادیثی با همین مضمون نقل شده است از جمله در صحیح بخاری و ترمذی، خصائص نسائی و...[۲۸].[۲۹]
  2. نقل حدیث و جریان مباهله در منابع مختلف: دلیل دیگر برای اثبات حقانیت و جایگاه اهل بیت(ع) در جریان مباهله، نقل آن در منابع مختلف است از جمله: در شأن نزول آیه گفته شده: وقتی این آیه شریفه نازل شد: پس بگو بیایید بخوانیم فرزندان خود را و فرزندان شما را... آنگاه رسول خدا علی و فاطمه و حسن و حسین را خواندند و گفتند: خدایا اینها اهل من هستند»[۳۰]. همچنین گفته شده: «آیۀ مباهله قوی‎ترین دلیل بر فضیلت اصحاب کساء است»[۳۱] و یا گفته شده: «دلالت آیه بر فضیلت آل پیامبر که آل الله‎اند برای هیچ مؤمنی قابل شک نیست»[۳۲].
  3. خودداری بزرگان نصاری از مباهله: این آیه یکی از محکم‎ترین آیات در بیان عظمت پیامبر و اهل بیت ایشان است؛ زیرا بزرگان نصاری از مباهله خودداری کردند و با پرداختن جزیه تن به خواری دادند[۳۳].

حسرت بزرگان صحابه

این فضیلت که از برجسته‌ترین فضائل امیرالمؤمنین (ع) است، حسرت بزرگان صحابه را برانگیخته است. از جمله سعد بن ابی وقاص با اقرار به این فضیلت از نداشتن چنین فضیلتی اظهار حسرت می‌کند.

در کتاب صحیح مسلم، باب فضائل حضرت علی بن ابی طالب (ع) نقل شده که معاویه به سعد گفت: چرا ابوتراب (علی (ع)) را سب (دشنام) نمی‌کنی؟ گفت: من سه سخن از پیامبر اکرم (ص) در مورد او به یاد دارم که به خاطر آنها نمی‌توانم ایشان را دشنام دهم! و اگر یکی از آنها برای من بود بهتر از داشتن شتران سرخ مو(ی فراوان) است[۳۴]. سپس داستان حدیث منزلت (در جنگ تبوک) و داستان پرچم دادن به دست علی (ع) در جنگ خیبر را ذکر می‌کند، بعد می‌افزاید: هنگامی که آیه مباهله نازل شد؛ رسول خدا (ص) علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را فرا خواند. سپس به خدای متعال عرضه داشت: خداوندا اینها اهل بیت من هستند. یعنی اینها مصداق این آیه هستند[۳۵].[۳۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۸.
  3. حسن بن عبدالله ابو‎هلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.
  4. سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.
  5. ر.ک: ابراهیمی، زینب، مباهله، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۶۱.
  6. «از آن پس كه به آگاهى رسيده ‏اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سورۀ آل عمران، آیۀ ۶۱.
  7. ر.ک: ابراهیمی، زینب، مباهله، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۶۱.
  8. «عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: أَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ سَعْداً فَقَالَ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسُبَ أَبَا تُرَابٍ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ ثَلَاثاً قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأْنَّ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یَقُولُ لَهُ وَ قَدْ خَلَّفَهُ فِی بَعْضِ مَغَازِیهِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِی مَعَ النِّسَاءِ وَ الصِّبْیَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِی وَ سَمِعْتُهُ یَوْمَ خَیْبَرَ یَقُولُ لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ ادْعُوا لِی عَلِیّاً فَأُتِیَ بِهِ أَرْمَدَ الْعَیْنِ فَبَصَقَ فِی عَیْنَیْهِ وَ دَفَعَ الرَّایَةَ إِلَیْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ- ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ﴾ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً (ع) وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی»؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مناقب الخوارزمی، ص۵۹؛ أحمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۸۵؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰؛ بحرانی، ‎سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.
  9. «قَالَ الْمَأْمُونُ یَوْماً لِلرِّضَا (ع) أَخْبِرْنِی بِأَکْبَرِ فَضِیلَةٍ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) یَدُلُّ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ قَالَ: فَقَالَ لَهُ الرِّضَا (ع) فَضِیلَةٌ فِی الْمُبَاهَلَةِ...»؛ سلسله مؤلفات شیخ مفید، الفصول المختارة، ج۲، ص۳۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۵۷ ـ ۲۵۸.
  10. دلائل الصدق، ج۲، ص۸۶.
  11. ر.ک: مقامی، مهدی، ولایت و امامت در قرآن، ص۹۴ـ ۹۵.
  12. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، ج‌۲، ص‌۴۴۷.
  13. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۷؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.
  14. «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.
  15. «از آن پس كه به آگاهى رسيده ‏اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  16. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۷۰.
  17. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۸؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.
  18. میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الأبرار، ج۲، ص۱۴۷.
  19. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲ ـ۸۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۳؛ ابن اسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۸.
  20. ر.ک: ابراهیمی، زینب، مباهله، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۶۳ـ۲۶۴.
  21. میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الأبرار، ج۲، ص۱۴۷؛ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.
  22. یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۳، ص۵۵۷.
  23. احتجاج، ج ۱، ص ۱۱۸.
  24. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۳۳ ص ۱۸۱
  25. نفحات الازهار، ج ۲۰، ص ۲۵۸.
  26. ر.ک: مجمع البیان مترجمان، ج۴، ص۱۰۳.
  27. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۳۵، ص۲۵۷، ج ۲۱ ص۲۷۶؛ حسینی میلانی، علی، نفحات الازهار، ج ۲۰، ص۲۱۵.
  28. فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج ۱، ص۳۳۹.
  29. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۸.
  30. «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ... ﴾ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً فَقَالَ: اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِی»؛ مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، کتاب الفضائل، جزء ۱۵ و ۱۶، باب ۳، ح۲۴۰۴.
  31. زمخشری، الکشاف، ج۱، ص۳۷۰.
  32. آلوسی، روح المعانی، ج۲، ص۱۸۱.
  33. شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۶۹ ـ ۷۲.
  34. این حیوان از گران‌بهاترین سرمایه‌های عرب محسوب می‌شد.
  35. صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۱؛ سبل الهدی، ج۶، ص۴۱۹؛ شرح مواهب اللدنیة، ج۵، ص۱۹۰؛ المناقب، ج۲، ص۶۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۲۶۵.
  36. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۳۲۳.