بحث:اسماعیلیه در کلام اسلامی
مقدمه
- فرقهای از شیعه است که پس از امام صادق (ع) در امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) با امامیه به اختلاف افتاد و امامت ایشان را نپذیرفت. نام این فرقه نیز برگرفته از اسماعیل بن جعفر (ع) است[۱].
- اسماعیلیان در آغاز به دو گروه انشعاب یافتند:
- اسماعیلیه خالصه: این گروه را "واقفه" نیز گویند. اینان چون اسماعیل بن جعفر (ع) از دنیا رفت، گفتند او نمرده است؛ بلکه از انظار غایب شده است و او همان مهدی موعود (ع) است و روزی بازخواهد گشت[۲].
- مبارکیه: این گروه، خود به گروههایی دیگر انشعاب یافته است. اینان مرگ اسماعیل بن جعفر (ع) را پذیرفتند و محمد بن اسماعیل- نوه امام صادق (ع)- را جانشین پدر پنداشتند [۳]؛ اما پس از مرگ محمد بن اسماعیل، در امامت توقف نکردند؛ بلکه- بر خلاف باورهای شیعه اثنی عشریه- سلسله امامان را تا امروز تداوم بخشیدند[۴][۵].
- اسماعیلیه از آغاز تولد در قرن دوم ق. تا کنون، نامهای متعدی به خود دیده است؛ از جمله: سبعیه، باطنیه، قرمطیه، ملاحده و اباحیه[۶].
- هر یک از این نامها نظر به عقایدی ویژه در فرقههای متعدد اسماعیلیه دارد. امامان اسماعیلیه، نخست پنهانی میزیستند؛ اما از سال ۲۹۷ ق. دعوت خویش را آشکار کردند و نخستین دولت شیعی را با نام "فاطمیون" بنیان نهادند[۷]. این دولت در سال ۵۶۷ ق. به دست صلاحالدین ایوبی منقرض شد؛ اما پیروان اسماعیلیه همچنان بر باورهای ویژه خویش استوار ماندند[۸]. هم اکنون اسماعیلیه به دو طایفه آغاجانیه و بُهره تقسیم شده است که بازمانده دو فرقه نزاری و مستعلویاند[۹][۱۰].
عقاید
- اسماعیلیان، خداوند را برتر از آن میدانند که وهم و اندیشه و خرد انسانی بدان دست یابد و یا صفتی بپذیرد. پس از خداوند، عقل کل و نفس کل جای دارند. مظهر عقل کل، هفت نفرند: شش نبی اولوالعزم و یک قائم. این هفت نفر- پس از عقل و نفس- در جایگاه سوم جای دارند و آنان را "ناطق" گویند. هر ناطقی را یک "وصی" است که وی را "امام" یا "اساس" خوانند. ناطق، شریعت جدید را وضع میکند و ناسخ شریعت قدیم است. از ویژگیهای اسماعیلیه، اعتقاد به تأویل آیات قرآن و احادیث و احکام شرع است. وظیفه وصی، بیان اسرار و باطن شریعت است و او با تأویل آیات و احادیث این وظیفه را ادا میکند. از این رو، اسماعیلیان تمسک به ظاهر شریعت را درست نمیدانند. از ویژگیهای اعتقادی دیگر اسماعیلیه، این است که به بهشت و دوزخ جسمانی ایمان ندارند و به حلول و تناسخ ارواح معتقدند. تعالیم ظاهری اسماعیلیه چندان تفاوتی با تعالیم امامیه ندارد. آنان احکام عملی و شرعی اسلام- مانند نماز و روزه و خمس- را باور دارند[۱۱][۱۲].
اسماعیلیه در فرهنگ اصطلاحات علم کلام
- اسماعیلیه، از فرقههای مشهور شیعه است. پیدایش این فرقه به قرن دوم هجری و پس از شهادت امام صادق(ع) باز میگردد. آنها اسماعیل (متولد حدود ۱۱۰ و متوفی ۱۴۵ ق) فرزند ارشد امام صادق(ع) را که در زمان حیات پدر از دنیا رفت، امام میدانستند.
- نکته قابل توجه اینکه امام صادق(ع) شاید به خاطر پیشبینی وضعیت آینده و جلوگیری تفرقه میان شیعیان، تعدادی از بزرگان شیعه را شاهد و گواه بر مرگ اسماعیل گرفت و وفاتش را به همه اعلام کرد.
- اسماعیلیان در ابتدا با شیعه امامیه اختلافی نداشتند؛ اما از قرن سوم به بعد و به تدریج صاحب عقاید خاص مذهبی شدند[۱۳][۱۴].
مسئله بدا و مرگ اسماعیل
- اسماعیلیان میگویند: در آغاز اسماعیل امام بود؛ ولی بدا حاصل و امامت به فرزندش محمد منتقل شد؛ چنانکه از امام صادق(ع) روایت میکنند: « ما بدا الله فی شیء کما بدا الله فی اسماعیل ».
- بر اساس سخن دیگر امام صادق(ع)، بدا به امامت و ولایت اسماعیل مربوط نبوده، بلکه درباره مرگ او بوده است؛ همینگونه که آن حضرت در حدیث دیگری میفرماید: "خدا در دو نوبت مرگ را بر اسماعیل نوشت اجل غیرمحتوم و من از خدا خواستم تا وی را از مرگ نجات دهد. خداوند دعای مرا قبول کرد و دوباره به او سلامتی داد"[۱۵][۱۶].
القاب اسماعیلیان
- باطنیه: از آنرو که برای هر ظاهری باطنی قائل هستند که از نظر آنها باطن "مصدر" و ظاهر "مظهر" است.
- ملاحده: به علت آنکه گاهی از ظاهر شریعت به باطن شریعت عدول و به آن بسنده میکردهاند.
- سبعیه: از آنرو به اسماعیلیه سبعیه یا هفت امامی گفته میشود که به هفت امام از امام علی تا امام صادق(ع) قائلند و امام هفتم را محمد بن اسماعیل به عنوان مهدی و قائم میشناسند. هرچند برخی آنها امام علی(ع) یا امام حسن(ع) را با توجیهاتی خارج و اسماعیل را جایگزین میکنند[۱۷].
فرقههای اسماعیلیه
- برخی از مهمترین فرقههای اسماعیلیه عبارتند از:
- اسماعیلیه خالص: اینها کسانی بودند که با ادعای زنده بودن اسماعیل، او را امام و مهدی امت خوانده، معتقد بودند که او زنده و غایب است و روزی ظهور خواهد کرد. عمل امام صادق(ع) نوعی مشتبه کردن قضا بر خلیفه عباسی بود تا اسماعیل در امان باشد. اینها را "اسماعیلیه خالصه" یا "اسماعیلیه واقفه" نیز میگویند[۱۸]. این تفکر نتوانست جز عده قلیلی را راضی و قانع سازد؛ به همین علت بسیار زود در همان زمان مضمحل شد[۱۹].
- مبارکیه: آنها کسانیاند که معتقدند امامت پس از اسماعیل به فرزندش محمد (متولد ۱۲۰ ق - متوفی ۱۷۹ ق) منتقل شده است؛ زیرا امامت به جز در مورد امام حسن(ع) و امام حسین(ع) فقط به فرزندان به ارث میرسد، نه به برادر. از اینرو امامت، پس از امام اسماعیل به برادرش امام موسی کاظم(ع) منتقل نمیشود[۲۰]، بلکه به فرزند اسماعیل، یعنی محمد منتقل میگردد. علت نامگذاری آنها به این لقب آن است که محمد به همراه مربی خود، مبارک که غلام اسماعیل بن جعفر بوده امامت خود را برنامهریزی کرده است[۲۱]، هرچند برخی گفتهاند که مبارک لقب شخص اسماعیل بوده است[۲۲].
- قرامطه: مبارکیه به دو فرقه منشعب شدند: برخی به مرگ محمد معتقد شدند و سلسله امامان را در اعقاب محمد میدانستند؛ برخی دیگر منکر مرگ او شده، او را قائم و امام غائب پنداشتند که آنها را قرامطه مینامند[۲۳]. از آنجا که رهبر اینها حمدان بن اشعث قرمط بوده است، به این نام مشهور شدند[۲۴][۲۵].
- فاطمیان: فاطمیان، گروهی هستند که امامت را در فرزندان محمد بن اسماعیل جاری میدانند. آنها امامان را به دو قسم "ظاهر" و "مستور" تقسیم میکنند و معتقدند: پس از هفت امام اول که با امام علی(ع) شروع و با محمد بن اسماعیل پایان میپذیرد، دوره امامان مستور آغاز میشود. فاطمیان مردم را به صورت مخفیانه به آیین اسماعیلی دعوت میکردند. تشکیل حکومت فاطمیان در شمال آفریقا از سال ۲۹۷ تا ۵۶۷ (حدود دو قرن و نیم) و بنیانگذاری شهر قاهره و دانشگاه الازهر از جمله کارهای تاریخی و ماندگار آنهاست. بعد از مرگ خلیفه هشتم فاطمی و اختلاف دو برادر به نامهای "نزار" و "مستعلی" دو فرقه جدید به نامهای "نزاریه" و "مستعلیه" پیدا شدند.
عقاید اسماعیلیه
- شناخت و اثبات خدا: خداوند حقیقتی ورای عقل است و هرگز قابل شناخت نیست. راه شناخت خدا فقط از طریق انبیا و امامان امکانپذیر است؛ آن هم به این نحو که به انسان اعلام کنند: خدا قابل شناخت نیست. از اینرو خداوند قابل اثبات نیست؛ چون اثبات به منزله احاطه بر خداست و احاطه بر خدا محال است.
- صفات خدا: لازمه وحدانیت، تنزیه مطلق خداوند، نفی مضاعف است، یعنی خدا نه به اوصاف کمال توصیف میشود و نه به عدم اوصاف کمال؛ او نه حی است و نه لاحی؛ نه قادر است و نه لاقادر؛ او بالاتر از اسم و رسم و توصیف است؛ حتی لفظ الله بر خدا جایز نیست و به ناچار او را با الفاظ یاد میکنیم.
- عقل اول: از نظر اسماعیلیه، تمام صفاتی که انسان برای خداوند به کار میبرد، صفات عقل اول است. عقل اول همان "الله" قرآن است. عقل اول وحدت محض، از لی، ابدی، حی، قادر، حکیم و علیم قرآن است[۲۸].
- حدوث و قدم عالم: از نظر اسماعیلیه همانند فلاسفه، خداوند قدیم ذاتی و عالم قدیم زمانی و حادث ذاتی است.
- جبر و اختیار: اسماعیلیان همانند شیعه و به پیروی از حدیث معروف امام صادق(ع): «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ الْأَمْرَيْنِ»، مخالف نظر اشاعره و معتزله بوده و راه میانه را برگزیدند.
- مسئله شر: شر در ابداع ریشه ندارد، بلکه وجود شر به خاطر مادی بودن عالم و پیدایش آن بالعرض است.
- پیامبران و مدت نبوت: در تفکر اسماعیلی، شش پیامبر اولوالعزم با کتاب و شریعت خاص آمدهاند که به آنان "نطقا" گویند و عبارتند از: آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر اسلام و هفتمین نفر محمد بن اسماعیل است. هر دوره هزار سال طول میکشد، دوره هفتم دوره ظهور همه امور باطنی است که به آن قیامت گویند.
- جایگاه نبوت وحی: رسالت جوهری است حقیقی که در ذات رسول نهفته است و وحی به صورت خطوراتی در روح او صورت میگیرد و پیامبر، آنها را در قالب الفاظ قرار داده و به مردم القا میکند. از اینر و نیازی به فرشته وحی نیست. البته پیامبران در احکام شرعی علاوه بر بیان ظاهر احکام، معانی عقلی و باطنی آنها را نیز به انسانها میآموزند.
- اوصاف پیامبران: در تفکر اسماعیلی، به پیامبر "ناطق" میگویند. از نظر آنها ناطق هر دوره باید تمام اوصاف نیک عصر خود را دارا و معصوم باشد. علم او به سبب ارتباط با عالم معقول، نامحدود است. شجاعت، تصدیق نبوت انبیای گذشته، ضرورت بشارت به نبی و ناطق بعدی و همچنین طهارت در نسب از شرک و کفر از دیگر اوصاف نطقا و انبیاست.
- هدف از بعثت انبیا: رسالت انبیا، رساندن انسان به کمالات و درجات انسانی بوده است؛ چیزی که توسط عقل انسانی امکانپذیر نیست. تشخیص سعادت و شقاوت واقعی، آموختن راههای کنترل قوای نفسانی و بیان حقایق باطنی از دیگر دلایل بعثت انبیا نزد اسماعیلیان است.
- راه شناخت پیامبران: از نظر این گروه راه شناخت پیامبران وحی و معجزه است. معجزه از نظر آنها تصرف در امور جسمانی و روحانی است.
- جایگاه امامت: امام از نظر اسماعیلیه دارای جایگاه بالاتری نسبت به پیامبر است؛ زیرا رسول آورنده ظاهر و امام آورنده باطن اشیاست. آنها مانند غلات ائمه را در عالم خلق و امر شریک خداوند میدانند[۲۹].
- ویژگیهای امام: عصمت در دریافت حقایق و نگهداری و بهکارگیری قوانین، عالم به غیب و اسرار بواطن انسانها، افضل افراد امت ناطق دوره خود؛ همچنین از نظر آنها امام از سوی خدا و از طریق نص انتخاب میشود[۳۰].
انواع امامت
- امام مقیم: کسی که مربی ناطق بعدی است، مانند ابوطالب که امام مقیم امام دوره ششم، یعنی پیامبر اسلام است؛
- امام اساس: جانشین هر پیامبر اولوالعزم، امام اساس عنوان میگیرد، مانند حضرت علی(ع) نسبت به پیامبر؛
- امام متم: هفتمین امام در هر دوره که از تمام کمالات شش امام قبلی برخوردار است؛
- امام مستقر: امام حامل نور که امامت در فرزندان او ادامه مییابد؛
- امام مستودع: برعکس امام مستقر است که تنها خود امام است.
- معاد: اسماعیلیه به معاد معتقدند؛ اما تنها به معاد روحانی. از نظر آنها، معاد جسمانی معنا ندارد. همچنین به برزخ معتقدند و آن را بالاترین مکان عالم طبیعت میدانند و برخلاف برخی اتهامات، به تناسخ اعتقادی ندارند[۳۱].
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 75.
- ↑ المقالات و الفرق، ۸۰.
- ↑ فرق الشیعة، ۸۰.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۰/ ۱۴۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 75.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 75.
- ↑ تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ۱۶۹.
- ↑ تاریخ شیعه و فرقههای اسلام، ۲۲۳.
- ↑ فرهنگ فرق اسلامی، ۵۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 75.
- ↑ ر.ک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۸/ ۶۸۱- ۷۰۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 75-76.
- ↑ حلبی، تاریخ علم کلام در ایران و جهان، ص۱۴۰.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۲.
- ↑ مفید، الفصول المختاره، ص۳۰۹
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۲.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۲.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۱.
- ↑ فرمانیان، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۳۹.
- ↑ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص۸۱ - ۸۰.
- ↑ فرمانیان، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۴۰.
- ↑ دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۱۱۵.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ص۷۲؛ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص۸۳.
- ↑ دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۱۱۱.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۳.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۴.
- ↑ عقاید اسماعیلیه به صورت پراکنده در منابع گوناگون تاریخی مورد بحث قرار گرفته است که حتی باورهای متضادی به آنها نسبت داده میشود. خواجه نصیرالدین طوسی در کتاب خود با عنوان قواعد العقاید، ص۱۲۰ - ۱۱۳ به صورت مختصر به عقاید اسماعیلیه پرداخته است، جهت مطالعه بیشتر و آشنایی با منابع مربوطه بنگرید به: مهدی فرمانیان، درسنامه تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۲۴۴ - ۱۷۷.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۴.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۵.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۶.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۷۶.