تاریخ قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۲۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تاریخ قرآن (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

تاریخ قرآن نام شاخه‌ای از علوم قرآن است که به سرگذشت قرآن از آغاز نزول تاکنون می‌پردازد و در آن مسائلی مانند سیر نزول قرآن، حفظ و نگارش، گردآوری و تدوین، مصاحف نخستین، پدیداری اختلاف قرائات، علامتگذاریهای گوناگون در مصحف و ترجمه قرآن به زبانهای مختلف سخن می‌گوید.

گرچه مباحث مورد اشاره قدمت دارد، اصطلاح تاریخ قرآن از اصطلاحات نو پدید در دو سده اخیر است. صرف نظر از چند گزارش نامطمئن از نگارش یکی دو کتاب با عنوان تاریخ قرآن در سده‌های سوم و چهارم هجری، نخستین بار تئودور نولدکه (Theodor _ Noldeke) خاورشناس آلمانی در سال ۱۸۶۰ میلادی کتابی را با عنوان تاریخ‌قرآن منتشر کرد. پژوهشگرانِ مسلمان با اینکه گاهی به این عنوان اعتراض کرده‌اند، بیشتر قرآن‌پژوهان آن را پذیرفته و کتابهایی را با همین نام تألیف کرده‌اند. گرچه بسیاری از مباحث در کتب خاورشناسان و مسلمانان در حوزه تاریخ قرآن مشترک است، بر اثر اختلاف این دو گروه در نوع نگرش به قرآن، دیدگاه آنها درباره ماهیت و تعریف این بحث متفاوت است.[۱].

تاریخ قرآن نزد خاور شناسان

خاورشناسان از اوایل سده نوزدهم میلادی تا نیمه‌دوم سده بیستم اهتمام ویژه‌ای به مباحث تاریخ قرآن داشته‌اند. بیشتر نوشته‌هایی که در آنها به مباحث تاریخ قرآن پرداخته شده عناوینی چون زندگانی حضرت ‌محمد(ص)، مقدمه قرآن و مطالعات قرآنی منتشر شده‌اند. افرادی چون بلاشر (Blachإre)، ریچاردبل (Richard _ Bell) و ویلیام مونتگمری وات (William Montgomery Watt) با نام مقدمه‌ای بر قرآن [۲] و کسانی مانند سر ویلیام‌مویر (William _ Muir)، هیوبرت گریم (Hubert _ Grimme) و آلویز اشپرنگر (Aloys Sprenger) در ضمن زندگینامه حضرت محمد(ص)[۳] به این مباحث پرداخته‌اند.

برخی چون گوستاو ویل (Gustav _ Weil) این مباحث را هم در کتابهایی با عنوان مدخلی بر قرآن (Einleitung in der Koron) و هم با نام زندگانی پیامبر (Mohammod der Prophet) آورده‌اند. جان‌ونزبرو (Gohn Wansbrough) در کتابی با عنوان مطالعات قرآنی به مباحث تاریخ قرآن نیز پرداخته است. در تحقیقات اخیر به برخی از زیر مجموعه‌های تاریخ قرآن همچون «جمع‌آوری قرآن» نیز اعتنا و آثار مستقلی درباره آن نوشته شده‌است.[۴]

در آثار خاورشناسان تعریف خاصی برای اصطلاح تاریخ قرآن به چشم نمی‌خورد؛ اما باید دانست که خاور‌شناسان قرآن را به مثابه متنی تاریخی به شمار می‌آورند که می‌تواند مورد نقد تاریخی نیز قرار گیرد. از نظر اینان نقد منبع از بزرگ‌ترین دستاوردهای روش شناختی در تحقیقات نوین تاریخی است. هدف از این نقد، بررسی صحت و اصالت چیزی است که منبع ادعا می‌کند. آنها در این راه در پی ادله تاریخی هستند، تا صحت انتساب این متن به پیامبر اسلام را ثابت کنند.

به طور خلاصه می‌توان گفت که مراد آنها از تاریخ قرآن، پاسخ به این پرسش است که متن اصلی قرآن در قالب آیات و سوره‌ها که حضرت محمد(ص) بر مخاطبانش القا می‌کرده، چگونه پدید آمده است و چه تحولاتی را پذیرفته تا به صورت متن کنونی پدیدار گشته است.

برخی برآن‌اند که برای نخستین بار خاورشناس فرانسوی، پوتیه (Pauthier) مباحثی را که بعدها تاریخ قرآن نامیده شد مورد بحث و بررسی قرار داد و تحقیقات خود را در سال ۱۸۴۰ میلادی منتشر ساخت.[۵] سپس گوستاوویل بحثهای جامع‌تری را در این باره مطرح ساخت و در کتابی با عنوان مقدمه تاریخی ـ انتقادی بر قرآن منتشر ساخت و پس از وی اشپرنگر و ویلیام مویر تألیفاتی را با نامهای زندگی‌پیامبر و تصنیف و تعلیم پیامبر منتشر ساختند.

افزایش علاقه و رویکرد به مطالعات اسلامی در اروپا، فرهنگستان کتیبه پژوهی و ادبیات پاریس را در سال ۱۸۷۵ میلادی بر آن داشت که پیشنهاد کند به بهترین تک‌نگاشت در زمینه "تاریخ انتقادی متن قرآن" جایزه دهد. در این‌باره تصریح شده بود که متن مزبور باید دارای این اختصاصات باشد: "بحث از تقسیم‌بندی اولیه قرآن و از ویژگی‌های قطعات مختلف تشکیل دهنده آن؛ تعیین مراحل زندگانی حضرت ‌محمد(ص) ناظر به این قطعه‌ها؛ روشن‌سازی تحولاتی که نص قرآنی از عهد تلاوتهای حضرت محمد(ص) تا جمع و تدوین نهایی آن به خود دیده است، با مراجعه به آثار مفسران عرب؛ باز جُست انواع نسخه بدلها و مصاحف قدیم که پس از جمع و تدوین قرآن مانده است، با رجوع به کهن‌ترین نسخه‌های خطی».[۶] در این میان تئودور نولدکه با اثری پژوهشی به زبان لاتین در زمینه "منشأ و تدوین قرآن"، که در اصل، رساله دکترایش بود در سال ۱۸۵۸‌ میلادی برنده جایزه مزبور شد که همین اثر در سال ۱۸۶۰ میلادی با کمی گسترش و به زبان آلمانی با نام تاریخ‌قرآن (Geschichte des Qorans) منتشر شد و اساس بیشتر تحقیقات قرآنی غربی قرار گرفت.[۷] این کتاب بعدها به دلیل خطاهای فراوان موجود در آن، که خود نولدکه از آنها با عنوان خراب ‌کاریهای کودکانه‌ای یاد می‌کند که آثار آن را نمی‌توان از بین برد، و به سفارش وی، به دست فردریش شوالی، و پس از مرگ شوالی آگوست‌فیشر (August _ Fischer)، گوتهلف برگشتراسر (Gotthelf _ Bergstraser) و اتو بریتزل (Otto _ Pretzl) بازنگری شد،[۸] بنابراین نسخه نهایی کتاب تاریخ قرآن که حاصل پژوهش، بازنگری و بازنگاری سه نسل از دانشمندان قرآن‌پژوه آلمانی در هفتاد و اندی سال است، حاوی اجزای سه گانه‌ای است که به ترتیب در ۱۹۰۹، ۱۹۱۹ و ۱۹۳۸ میلادی منتشر شده است. جُرج تامر با همکاری سه تن دیگر این کتاب را به عربی برگردانده و در سال ۲۰۰۴ میلادی به چاپ رسانده است.

نولدکه در این کتاب با روش ادبی ـ تاریخی به مطالعه درباره قرآن پرداخته است. نویسنده در‌بررسی متن قرآن و نظریه پردازی درباره ترتیب تاریخی پدیداری سوره‌ها و اجزای قرآن عمدتاً بر دو چیز اعتماد کرده است: اسلوبهای زبان‌شناختی؛ حوادث تاریخی که برخی از آیات قرآن بدانها اشاره می‌کنند.[۹] این کتاب سه جزء دارد: اصل القرآن، جمع القرآن، تاریخ نص القرآن.

بخش یکم با عنوان اصل القرآن با بحث از نبوت حضرت محمد(ص) و وحی آغاز می‌شود و به مباحثی چون تعیین سور مکی و مدنی و ترتیب آنها نیز می‌پردازد. نولدکه سوره‌های قرآن را از نظر ترتیب تاریخی به ۴ دسته قسمت می‌کند: سه دسته مکی و یک دسته مدنی. وی معترف است که به دلیل فقدان ادله قوی تاریخی آنچه را به نام ترتیب نزول سوره‌ها عرضه کرده، ترتیبی تخمینی است.[۱۰] پس از نولدکه پژوهشگران دیگری نظیر ریچارد بل و بلاشر نیز در غرب به بحثهای مشابهی درباره ترتیب تاریخی سوره‌های قرآن پرداختند؛ اما همچنان ترتیب نولدکه در تحقیقات علمی مورد توجه پژوهشگران قرآنی در غرب است.[۱۱] در بخش دوم، روایات جمع قرآن را بررسی کرده و سپس به بحث از ترتیب زمانی سوره‌ها و موضوعاتی چون بسمله، فواتح سور و تحریف قرآن در برخی مواضع پرداخته و این بخش را با یک خاتمه درباره کتابهای سیره، حدیث و تفسیر به پایان برده است.

مبحث اصلی بخش سوم با عنوان تاریخ نص القرآن ویژگی‌های رسم‌الخط در مصحف عثمان و مقایسه آن با عبارات و قرائات غیر عثمانی است. نظامهای مختلف در قرائت قرآن و یادی از مشهورترین قاریان از دیگر مباحث این بخش است. پایانبخش این فصل و کتاب، نمایش نمونه صفحات مهم‌ترین قرآنهای خطی است که تا آن زمان میان محافل قرآن پژوهی مورد بحث بوده است.

ادوارد سل کشیش و خاورشناس انگلیسی، کتاب رشد تاریخی قرآن The Historical) (Development of the Quranرا فراهم آورده و منتشر ساخته است. وی تألیفات دیگری نیز مانند زندگی حضرت محمد(ص)، دین اسلام و احکام اسلامی دارد. آرتور جفری توضیح داده است که این کتاب متنی ساده و خلاصه شده از کتاب نولدکه است.[۱۲] این کتاب در سال ۱۹۰۹ میلادی در مدرس هندوستان به چاپ رسیده است.

گوستاوویل، دیگر خاورشناس آلمانی، ضمن ترجمه قرآن به آلمانی، مقدمه‌ای با نام "مقدمه تاریخی، انتقادی بر‌قرآن" (Historiche - Kritische Einleitung in den Koran) بر آن نگاشت که به شکل مستقل نیز به چاپ رسیده است.[۱۳] وی در این کتاب، درباره جمع قرآن و نظم تاریخی سوره‌ها و آیات قرآن سخن گفته و تاریخگذاری سوره‌ها را بر اساس سه معیار ارائه کرده است. رژی بلاشر، (Rإgis Blachإre)(۱۹۰۰ ـ ۱۹۷۳‌م.) از خاورشناسان فرانسوی است که در شیوه پژوهش از نولدکه اثر پذیرفته است و مهم‌ترین اثر او‌ترجمه قرآن همراه با تلاش در راه بازآرایی سوره‌ها (Le Coran traduction selon un essai de reclassemenl des sourates) (۳ مجلد، پاریس، ۵۱ـ۱۹۴۷م.) نام دارد که یک جلد آن مقدمه است و در سال ۱۹۵۹ میلادی با ویرایش جدید چاپ شده است. این کتاب به موضوع جمع و تدوین قرآن و اختلاف قرائات، تاریخ متن قرآن و مسائلی مانند اینها پرداخته است. به گفته مونتگمری وات، بخش "اصلاح یا بهسازی خط" در این کتاب، ارزش ویژه‌ای دارد، زیرا دربردارنده نتایج بررسیهای نسخه‌های کهن و موجود قرآن‌کریم است.[۱۴] دیدگاههای بلاشر در زمینه تاریخ قرآن در دو اثر به فارسی ترجمه و منتشر شده است: اثر نخست در‌آستانه قرآن نام دارد که مترجم آن محمود رامیار است. آنچه رامیار به ترجمه آن پرداخته، متن تجدید نظر شده مقدمه ترجمه قرآن است که بلاشر در سال ۱۹۵۸ میلادی به چاپ رسانده است.[۱۵] این کتاب بی‌هیچ مقدمه‌ای از مؤلف، ۵ بخش دارد.

اثر دیگر وی درآمدی بر قرآن است که اسدالله مبشری آن را ترجمه و در سال ۱۳۷۰ شمسی منتشر کرده است. این کتاب که ترجمه خلاصه‌ای از دیدگاههای بلاشر از نشریه "چه می‌دانم" چاپ فرانسه است،[۱۶] دارای دیباچه‌ای از بلاشر و حاوی ۷ فصل است. بلاشر در این اثر قرآن را جزء مکمل وجود و عنصر زنده هستی دانسته، می‌گوید: قرآن کلام الهی است. از نظر فصاحت و بلاغت واجد مرتبه‌ای است که از حدّ کلام بشر بالاتر است و کمالی به وجود آورده است که در لغت بشری نظیر ندارد. قرآن تنها به واسطه محتوا و تعالیم معجزه نیست، بلکه یک شاهکار ادبی نیز هست.[۱۷] در اینجا باید به امری غریب که از اشتباهات مسلّم بلاشر در ترجمه‌اش از قرآن است اشاره کنیم؛ او آیات شیطانی ادعایی در افسانه غرانیق را به فرانسه ترجمه کرده و پس از آیه ۲۰ سوره نجم آورده‌است![۱۸] آلویز اشپرنگر نخستین رساله‌اش در زمینه سیره را‌به انگلیسی و در الله آباد در سال ۱۸۵۱ میلادی منتشر کرد؛ اما کامل نشد، تا سرانجام جای آن را یک اثر سه جلدی به آلمانی با عنوان زندگی و آموزه حضرت‌محمد(ص) (Das leben und die lehre des Mohammad) گرفت. نزدیک ۳۶ صفحه از مقدمه جلد سوم، به قرآن اختصاص دارد که به بحث درباره تفاوت سوره‌های مکی و مدنی، جمع و تدوین قرآن پرداخته است.[۱۹] ویلیام مویر خاورشناس اسکاتلندی کتاب قرآن، ساختار، آموزه‌ها و گواهی‌اش بر کتب مقدس (The Coran: Its Composition and Teaching؛ and the Testimony it Etars to the Holy Scriptures) را در سال ۱۸۷۸ میلادی منتشر ساخت. بخش اول کتاب مشتمل بر تاریخ زندگی حضرت محمد(ص)، جمع و تألیف قرآن، بیان ترتیب سوره‌ها و تعالیم قرآن است و بخش دوم درباره مطالب عهدین. مویر در تحقیق خود پا جای پای اشپرنگر گذاشته؛ ولی در تعیین تاریخ نزول سوره‌ها جامع‌تر و مفصل‌تر کار کرده است. [۲۰] هارتوریگ هرشفلد (Hartwig Hirschfeld) پس از تدوین و انتشار چند اثر درباره قرآن، در سال ۱۹۰۲ میلادی کتاب تحقیقات جدید در زمینه جمع و تدوین و تفسیر قرآن (New Researches into Composition and Exegesis of the Quran را در لندن انتشار داد.[۲۱] کارل بروکلمان (Carl Brockelmann)، (۱۹۵۶ م.) خاورشناس آلمانی، فصل دوم از باب دوم از کتاب الادب‌العربی را به تاریخ قرآن اختصاص داده است. او در این بخش از کتابش به مبحث مربوط به وحی و مکی و مدنی قرآن پرداخته است.[۲۲] هیوبرت‌گریم (Hubert Grimme)، خاورشناس آلمانی، در ضمن زندگینامه‌ای که برای حضرت‌محمد(ص) نوشته در تاریخ جمع و تدوین تعیین تاریخ نزول وحی و زمان نزول سوره‌ها مطالبی آورده است.[۲۳] او درباره پیامبر(ص) دو اثر منتشر کرده است: اولی در دو جلد در سالهای ۱۸۹۲ و ۱۸۹۵ میلادی و دومی در سال ۱۹۰۴ میلادی در آلمان منتشر شده است.[۲۴] ریچاردبل در سال ۱۹۵۳ میلادی کتاب مقدمه بر قرآن را منتشر ساخت که ۸ فصل بدین ترتیب دارد:

  1. موقعیت تاریخی محمد(ص): مشتمل بر اوضاع شبه جزیره عربستان و جهان در زمان نزول قرآن، آداب و رسوم و ادیان موجود در عربستان، وضعیت خواندن و نوشتن در آن سرزمین، زندگانی پیامبر در دوران مکی و مدنی، مفهوم وحی، و صداقت پیامبر در اعلام پیامبری است.
  2. اصل قرآن: دربردارنده دیدگاه مسلمانان مبنی بر الهی بودن محتوا و الفاظ قرآن، جمع و تدوین قرآن در زمان خلفا و مصاحف صحابه و اختلاف قرائات است.
  3. شکل و ترکیب قرآن: شامل مباحثی چون نامهای قرآن، بخشهای تشکیل دهنده آن مانند جزء و حزب، ساختار داستانی قرآن، فواتح سور و حروف مقطعه در قرآن است.
  4. ساختار و سبک قرآنی: مشتمل بر فواصل آیات، وزن آیات، سجع کاهنان و تأثیر پذیری قرآن از آن، تکرار و تأکید در قرآن، صنایع ادبی و زبان قرآن است.
  5. تدوین سوره‌ها: حاوی مباحثی، چون کوتاهی و بلندی سوره‌ها، تناسب و عدم تناسب بین اجزای سوره‌ها و موضوع نسخ از دیدگاه مسلمانان است.
  6. ترتیب زمانی قرآن: شامل مباحثی در روایات ترتیب جدید بر پایه دیدگاههای خودش است.
  7. مراحل تکامل قرآن.
  8. محتویات و مصادر قرآن.[۲۵] ویلیام‌مونتگمری وات (William Montgomery Watt) (۲۰۰۶ م.)، خاورشناس اسکاتلندی و از شاگردان برجسته ریچارد بل، مهم‌ترین کارش در زمینه قرآن، بازنگری و بازنگاری کتاب مقدمه بر قرآن نوشته ریچاردبل است. قبل از این کار مقاله‌ای را با عنوان «تاریخ یابی قرآن، بازنگری و نقد نظریه‌های ریچارد بل» در ۱۹۵۷ میلادی منتشر کرده است. او در بازنگری کتاب بل، به شیوه شوالی در کتاب تاریخ قرآن نولدکه عمل و تصریح کرده که هیچ‌گونه پژوهش جدیدی را برای این کار انجام نداده است؛ اما اهمیت کار وی آن است که دیدگاههایش در مورد مسائل مهمی چون صداقت پیامبر اسلام و وحیانی بودن قرآن، با مواضع مسلمانان همدلانه‌تر از نظریه‌های خاور‌شناسانی چون گولدزیهر، نولد که، بلاشر و بل است.

این کتاب مقدمه‌ای بسیار کوتاه و ۱۱ فصل بدین ترتیب دارد: زمینه تاریخی، تجربه پیامبری حضرت ‌محمد(ص)، تاریخ متن قرآن، هیئت ظاهری قرآن، ویژگی‌های سبک قرآن، تدوین قرآن، تعیین زمان سوره‌های قرآن، اسامی و اوصاف پیام وحیانی، آموزه‌های قرآن، پژوهشهای مسلمانان درباره قرآن، قرآن و پژوهشهای شرق‌شناسی.

این کتاب را بهاءالدین خرمشاهی به فارسی برگردانده و در سال ۱۳۸۲ شمسی با عنوان درآمدی بر تاریخ قرآن به چاپ رسانده است.

جان برتون اختصاصاً به یک موضوع از تاریخ قرآن یعنی جمع و تدوین آن می‌پردازد. کتاب وی با عنوان جمع و تدوین قرآن (The Collection of the Qur'an) دارای دو بخش و این ۱۰ فصل است: مقدمه، قرآن و علم اصول فقه، علم نسخ، زمینه پیدایش وجه سوم از نسخ، مصحف، گردآوری ناکامل قرآن، نخستین جمع، جمع عثمان، بازنگری جمعهای مختلف قرآن، اسناد قرآن، نتایج کلی.[۲۶] محورهای مهم و اساسی مورد نظر خاورشناسان در مباحث متعلق به تاریخ قرآن را می‌توان در ۵ محور خلاصه کرد:

  1. پیدایش متن قرآن و تغییرات آن در زمان پیامبر.
  2. تاریخ جمع و تدوین متن قرآن.
  3. ‌تاریخگذاری سوره‌ها و گروه آیات موجود در مصحف عثمانی.
  4. سیر تطور رسم‌الخط و قرائت متن قرآن.
  5. تحریف قرآن.[۲۷].

پیدایش متن قرآن و تغییرات آن در زمان پیامبر

بیشتر خاورشناسان در پژوهشهای خود در تاریخ قرآن، به سه محور اهتمام بیشتری داشته‌اند: تجربه پیامبری حضرت محمد و زمینه تاریخی آن، منابع و مصادر قرآن، و تغییر و اصلاح متن قرآن در زمان پیامبر.

تئودور نولدکه و شاگردش فریدریش شوالی (Friedrich Schwally) بر خلاف گوستاو ویل، آلویز اشپرنگر و ویلیام مویر،[۲۸] واقعیت و حقانیت الهام پیامبرانه حضرت‌محمد را پذیرفته، او را پیامبری راستین می‌دانستند.[۲۹] از نظر آنها پیامبراکرم(ص) بر این باور قاطع بود که خداوند او را برگزیده است تا مردم را به توحید دعوت کند. [۳۰] نویسندگان اخیر در مجموع معتقدند که حضرت محمد(ص) کاملا راستگو بوده و با حسن نیت و ایمان صادق عمل می‌کرده است؛[۳۱] و سرانجام، ویلیام وات مونتگمری با قاطعیت از همه کژاندیشیهای اسلاف خود می‌گذرد و می‌نویسد: از سال ۱۹۵۳ میلادی تاکنون مدافع این نظر هستم که قرآن فعلِ الهی است که از طریق شخصیت محمد عرضه شده است.[۳۲]در مورد دوم یعنی منابع و مصادر قرآن، بیشتر خاورشناسان متأثر از کتاب خاورشناس یهودیِ آلمانی، ابراهام ژایگر، به نام اقتباسات محمد(ص) از یهودیت که نقطه آغاز در این موضوع به شمار می‌آید [۳۳]به بحث از این موضوع پرداختند.

این دسته از خاورشناسان کوشیده‌اند با تمسّک به ادّله‌ای همچون سفرهای پیامبر ‌اکرم(ص) به شام یا ملاقات یا مصاحبت او با برخی عالمان یهود و نصارا مانند ورقة بن نوفل و اطلاع یافتن از کتابهای اهل کتاب [۳۴] به طرح شبهاتی در منابع و مصادر قرآن پرداخته، چنین القا کنند که پیامبر بخش درخور‌توجه از آن را از جاهای مختلف مانند تورات، تلمود و انجیل، فرهنگ و آداب مردم مکه، آئین صابئان و اشعار جاهلی[۳۵] اخذ کرده است؛ یا برآن‌اند که آن حضرت با اثرپذیری از اوضاع فرهنگی و مذهبی عصرش خود پدید آورنده متن قرآن بوده است؛[۳۶]اما مونتگمری رأی هیچ یک از خاورشناسان را نمی‌پذیرد و وجود هرگونه مصدری برای قرآن غیر از خداوند را رد می‌کند.[۳۷] در مورد سوم، نیز آنها پدیده نسخ در قرآن را نوعی بازنگری در قرآن برای رفع تناقضات موجود در متن قرآن و ساماندهی مجدد آن دانسته‌اند [۳۸].[۳۹].

تاریخ نگارش و تدوین متن قرآن

از آنجا که در فرهنگ یهودی ـ مسیحی، کتابهای مقدس به دو دسته قانونی (Canonicai) و مشکوک (Apocryphal) قسمت شده‌اند، خاورشناسان با این گمان که قرآن نیز مانند نوشته‌های عهد قدیم و عهد جدید از میان نوشته‌های مشابه دیگری انتخاب شده است، پرسیده‌اند که قرآن موجود از چه زمانی به صورت کتاب قانونی و معتبر درآمده است.

آلفرنز مینگانا (Alphonse Mingana) (۱۸۸۱ ـ ۱۹۳۷م.) می‌گوید که قرآن در زمان عبدالملک بن مروان و به ابتکار حجاج بن یوسف ثقفی جمع‌آوری شده![۴۰] و همچنین استل ولان (Estelle Welane) (م. ‌۱۹۹۷‌م.) با استناد به سه مدرک تاریخی، تدوین متن رسمی قرآن را در دوره حکومت عثمان تأیید می‌کند؛[۴۱] اما جان برتون (John Burton) با بیان اینکه روایات جمع قرآن به دست ابوبکر اعتبار تاریخی ندارد، به این نظریه می‌گراید که قرآن در زمان خود پیامبر گردآوری شده است.[۴۲].[۴۳].

تاریخگذاری

مراد از "تاریخ‌گذاری قرآن" تعیین تاریخ نزول سوره‌های قرآن با استناد به ادله تاریخی، روایات معتبر و مضامین آیات و سوره‌هاست. برخلاف قرآن‌پژوهان مسلمان، که بیشتر در این زمینه به روایات ابن عباس استناد کرده‌اند، خاورشناسان، به این روایات وقعی ننهاده و راهی اجتهادی را با ملاک قرار دادن لحن، آهنگ، سبک و مفاد آیات و سورها در پیش گرفته و بر این اساس به طبقه‌بندی سوره‌ها در قالب سه، ۴ یا ۶ مرحله پرداخته‌اند.

بحث درباره رسم الخط و قرائت قرآن از دیگر مباحث مورد علاقه مستشرقان است. بعد از آنکه متن قرآن به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان تثبیت شد، مباحثی در درستی و نادرستی برخی از واژه‌ها از یکسو و اختلاف نظرها در چگونگی خواندن بسیاری از واژه‌ها پدید آمد.[۴۴]

تحریف قرآن

در این بحث مستشرقان به نتایجی که از مباحث پیشین گرفته‌اند استناد می‌کنند که عمده‌ترین آنها مربوط به دو بحث جمع قرآن و اختلاف در قرائت قرآن است؛ نیز به گفتار افراد مرتدی چون عبدالله بن سعد بن ابی السرح مبنی بر تبدیل واژه‌ها و عبارات قرآن در هنگام نگارش وحی استناد می‌جویند.[۴۵] به اعتقاد نولدکه، اولین خاورشناسی که به موضوع تحریف قرآن پرداخت، سیلوستر دوساسی (Silvestre de Sacy)(۱۷۵۸ ـ ۱۸۳۸ م.) بود که در آیات هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ وَلَقَدْ كُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ [۴۶] تردید کرد [۴۷] و پس از آن گوستاوویل این ادعا را در موارد دیگر قرآن نیز تکرار ساخت.[۴۸] گرچه نولدکه در بخشی از کتابش ادعاهای خاورشناسان و برخی فرقه‌های اسلامی مبنی بر تحریف قرآن را رد می‌کند، خود نیز در همین کتاب و برخی مقالات دیگرش شبهه تحریف قرآن از نوع نقصان را دامن می‌زند[۴۹].[۵۰]

تاریخ قرآن نزد مسلمانان

پیش از طرح موضوع تاریخ قرآن از سوی خاور شناسان، اصطلاح تاریخ قرآن در میان مسلمانان ـ جز در مواردی مشکوک ـ سابقه نداشته است. شاید مهم‌ترین علت آن این بوده است که مسلمانان اصولا در مورد قرآن به عنوان موضوعی نمی‌نگریسته‌اند که تاریخیت آن مورد بحث و گفت‌و گو باشد، زیرا نزد همه آنان به یقین قرآن کلام خداوند است که حضرت محمد، آخرین پیامبر خدا برای هدایت مردم آورده و به نحو تواتر که راهی یقینی است، از هر نسلی از مسلمانان به نسل دیگر از آنان منتقل شده است، با این حال، در میان مسلمانان بخشهایی از مباحثی را که امروزه با عنوان "تاریخ قرآن" شناخته می‌شود، به همراه بسیاری از مباحث دیگر تحت عنوان جامع‌تر «علوم‌قرآن» نامبردار بوده است.

اگرچه چگونگی نگرش خاورشناسان به قرآن، آنها را واداشته است پژوهشهایی درباره تاریخ قرآن رقم زنند، امروزه شاهدیم که مسلمانان خودشان بیشتر این اصطلاح را در حوزه علوم قرآنی به کار می‌برند؛ با این توضیح که تاریخ قرآن را می‌توان بر آن دسته از مباحث قرآنی اطلاق کرد که ماهیتی زمانی دارند و بر این مبنا، مطالبی چون آغاز نزول قرآن، فترت وحی، ترتیب و تقویم نزول سوره‌ها، اسباب نزول، نگارش، جمع و تدوین، رسم الخط قرآن، اختلاف قرائات، عدم تحریف قرآن، آیات مکی و مدنی، ناسخ و منسوخ، نشانه‌گذاری، تجزیه قرآن به بخشهای مختلف و تاریخ ترجمه قرآن از مباحث تاریخ قرآن به شمار می‌روند.

رامیار می‌نویسد: در تاریخ قرآن از این بحث می‌شود که ابنای بشر با کلام خدا چه کردند... ‌‌. تاریخ‌قرآن، سرگذشت قرآن است از لحظه نزول یا حتی پیش از آن، تا امروز که میان دستان و پیش روی ماست، به هر حال، تاریخ قرآن بخشی از علوم قرآن است.[۵۱] برخی تاریخ قرآن را اصطلاح جدیدی مشتمل بر مجموعه‌ای از علوم قرآنی می‌دانند که درباره شناختن متن قرآن و سرگذشت آن و وحی و کتابت وحی و جمع و تدوین قرآن و یگانه شدن و رسمیت یافتن یک متن در زمان عثمان، تا تصحیح و طبع مصاحف معتبر در قرون جدید است.[۵۲] برخی محققان نخستین کتاب با عنوان تاریخ القرآن را نوشته ابوالعباس جعفر بن احمد المروزی دانسته‌اند.[۵۳] ابن ندیم از آن با نام تاریخ آی‌القرآن لتأیید کتب السلطان گزارش کرده است [۵۴]. برخی از محققان معاصر گفته‌اند که به استناد پسوند نام این کتاب نباید تردید کرد که در قسمت اولِ نام، تصحیف و تحریفی رخ داده است، از این‌رو این عنوان را تاریخ قرآن مصطلح نتوان دانست.[۵۵] ابوحفص علی بن عمر قزوینی نیز از کتاب دیگری با عنوان تاریخ القرآن العزیز نوشته ابوالحسن علی بن عیسی بن داوود جراح یاد می‌کند.[۵۶] سید‌ بن طاووس نام این کتاب را تاریخ‌القرآن ضبط کرده است [۵۷] و نسخه خطی این کتاب در کتابخانه آیت‌الله نجفی مرعشی (قم) موجود است؛[۵۸] اما به استناد آنچه سیدبن طاووس از متن کتاب نقل کرده است که مطلب تفسیری است و با توجه به اینکه دیگران در میان آثار قرآنی علی بن عیسی تنها از کتابی با نام معانی القرآن و تفسیره یاد کرده‌اند، بعضی معاصران اظهار داشته‌اند که تاریخ القرآن همان معانی القرآن و تفسیره است.[۵۹] با صرف نظر از این دو کتاب، پیش از طرح موضوع تاریخ قرآن از سوی خاور شناسان، اصطلاح تاریخ قرآن در میان مسلمانان سابقه نداشته است. در عین حال، برخی از مباحثی که امروزه به نام تاریخ قرآن مطرح می‌شوند، در کتابهای پیشینیان جزو مباحث علوم قرآن قرار می‌گرفته است؛ برای نمونه می‌توان از کتاب البرهان فی علوم القرآن زرکشی و کتاب الاتقان فی علوم القرآن جلال الدین سیوطی نام برد.

برخی مفسران نیز در مقدمه تفسیرشان مباحثی چون جمع و تدوین قرآن و توحید مصاحف، تقسیمات قرآن، قرائات، رسم‌الخط و عدم تحریف قرآن را به بحث نهاده‌اند؛ مانند قرطبی در الجامع لاحکام القرآن، آلوسی در روح‌المعانی و ابن عاشور در التحریر و التنویر. گاهی نیز از برخی مباحث مانند جمع، تدوین قرآن و قرائات قرآن به صورت مستقل بحث شده است. النشر فی القرائات العشر ابن‌جزری در قرائات و کتاب المصاحف سجستانی در جمع و تدوین قرآن و اختلاف مصاحف از این جمله‌اند.

کتاب البیان فی تفسیر القرآن آیت‌الله خوئی نیز در دو دهه اخیر از تأثیر گذارترین کتابها، در مباحث جمع قرآن و قرائات بوده است. محمود ابوریه، استاد دانشگاه الازهر مصر، ضمن ارجاع خوانندگان کتابش به مطالعه مبحث جمع و تدوین قرآن در البیان این کتاب را بی‌نظیر و به ‌تنهایی برای مطالعه در این موضوع کافی دانسته است.[۶۰] از این همه که بگذریم پس از خاورشناسان، نخستین کسی که در جهان اسلام کتابی با عنوان تاریخ‌قرآن نوشت، موسی جار الله ترکستانی است که‌آن را با نام تاریخ القرآن والمصاحف منتشر کرد.[۶۱] پس از او ابوعبدالله زنجانی، محمد اسلم جیراجپوری، محمد شرف‌الدین یالتکایا، محمد عمر دین‌پوری و محمود رامیار کتابهایی با این نام تألیف کردند.[۶۲] در سالهای اخیر، عنوان تاریخ قرآن، چه به صورت مستقل و چه در ضمن برخی مجموعه‌های علوم قرآنی، مورد توجه دانشمندان اسلامی قرار گرفته و آثار درخور توجهی در این زمینه پدیدار آمده است.

ابوعبدالله زنجانی از عالمان شیعی کتاب تاریخ القرآن خود را که شهرتی جهانی یافت اولین بار در قاهره منتشر کرد و احمد امین مصری، در مقدمه‌ای که در سال ۱۹۳۵ میلادی بر آن نوشته، از وی و کتابش به بزرگی یاد کرده است.[۶۳] کمیته عالی ترجمه دائرة‌المعارف اسلام مقاله‌ای را به معرفی کتاب زنجانی به خوانندگان غربی اختصاص داده و از کتاب و مؤلف آن بسیار تمجید کرده است.[۶۴] کتاب زنجانی یک مقدمه و سه باب دارد که مؤلف در مقدمه به شرح مختصری از زندگانی پیامبر و اوضاع جهان عصر او پرداخته است.

سپس در باب اول درباره این مسائل بحث کرده است: پیدایش خط در حجاز و انتشار آن و خطی که قرآن بدان نگاشته شد، آغاز نزول وحی، زمان نزول قرآن، قرائت قرآن توسط پیامبر بر اصحاب، کتابت قرآن در هنگام نزول به فرمان پیامبر و نویسندگان آن، آنچه قرآن را در زمان پیامبر بر روی آن می‌نوشتند، جمع‌آوری کنندگان قرآن در زمان پیامبر، تاریخ نزول سور، و ترتیب نزول قرآن در مکه و مدینه.

زنجانی در باب دوم، درباره قرآن در زمان ابوبکر و عمر، در زمان عثمان، ترتیب سوره‌ها در مصحف علی(ع)، ابی‌ بن‌کعب، ابن مسعود، ابن‌عباس و مصحف امام صادق(ع)، ذکر نام قراء و راویان مشهور آنها، اعرابگذاری و اعجام (نقطه‌گذاری حروف) قرآن گفت‌و‌گو کرده‌است.

باب سوم کتاب نیز مشتمل بر مباحث ترجمه قرآن به زبان‌های غربی، تاریخ نزول سور قرآن از دیدگاه مستشرقان، و فواتح سور است.

زنجانی در کتاب خود نولدکه را محققی بزرگ خوانده و کتاب تاریخ القرآن او را کتابی با ارزش دانسته، خلاصه بحث او در ترتیب نزول سور قرآن را در کتاب خویش گزارش کرده است.[۶۵] محمود رامیار، برای اولین بار به زبان فارسی کتابی با عنوان تاریخ قرآن نوشت و آن را در سال ۱۳۴۶ شمسی منتشر کرد. او فارغ‌التحصیل دانشگاه ادینبورو در بریتانیا است که دو خاور‌شناس مشهور ریچارد بل و مونتگمری وات در آن دانشگاه سالها تدریس کرده‌اند و هر دو دارای اثر در تاریخ قرآن هستند. رامیار در نزدیک به دو دهه در تاریخ قرآن خود بازنگری کرد و آن را باحجمی بیش از دو برابر حجم اوّل در ۱۳۶۲ شمسی انتشار داد. تاریخ قرآن رامیار در میان کتابهای تاریخ قرآن نوشته دانشمندان مسلمان، جایگاهی ممتاز دارد.

این کتاب ۱۷ فصل و ملحقاتی چند دارد. سیر مباحث در این کتاب تفاوت زیادی با تاریخ قرآن زنجانی ندارد؛ اما حجم مباحث در آن بسیار مبسوط و گسترده‌تر است، به علاوه اینکه ترتیب مباحث نیز قدری متفاوت از کتاب زنجانی است. رامیار همچنین مباحث مفصلی درباره وحی و ماهیت و انواع آن و سبب نزول آورده است و در بحث ترجمه قرآن برخلاف زنجانی به مباحث عام ترجمه، و به خصوص ترجمه به زبان‌های غربی پرداخته است.

پس از وی سید محمد باقر حجتی کتاب پژوهشی در تاریخ قرآن‌کریم را در سال ۱۳۶۰‌شمسی منتشر کرد. فصول هجده‌گانه این کتاب بسیار نزدیک به تاریخ قرآن رامیار است. با این تفاوت که حجتی در تاریخ قرآنش به مباحث ترجمه قرآن نپرداخته است؛ اما بحثی مبسوط درباره قرائات و قاریان معروف و راویان آنها در کتاب خود جای داده است؛ همچنین بخش پایانی کتاب را به معرفی نمونه‌هایی از مهم‌ترین نسخه‌های خطی قرآن‌کریم در نقاط مختلف جهان اختصاص داده است.

محمد هادی معرفت در جلد نخست التمهید بخش مستقلی را با عنوان تاریخ القرآن قرار داده و به مباحث متعارف در این حوزه پرداخته است. آیت الله معرفت این بخش از التمهید را با کمی تلخیص و با اضافاتی قابل توجه در قالبی جدید بازنویسی و با عنوان تاریخ‌قرآن منتشر ساخته است. از ویژگی‌های این کتاب آن است که مؤلف محقق آن جایگاه و دیدگاه عالمان امامیه را در مباحث تاریخ قرآن مورد توجه قرار داده است. این کتاب در مقایسه با سایر کتب تاریخ قرآن از نظم بهتر و جامع‌تری برخوردار است.

برخی دیگر از کتب تاریخ قرآن که در سالهای اخیر نگاشته شده، عبارت‌اند از لمحات من تاریخ القرآن، سید محمد علی اشیقر، تاریخ القرآن، عبدالصبور شاهین، تاریخ القرآن، محمد حسین علی الصغیر، تاریخ القرآن الکریم، محمد سالم محیسن، تاریخ القرآن و غرائب رسمه و حکمه، محمد طاهر بن عبدالقادر الکردی، بحوث فی تاریخ القرآن و علومه، سید ابوالفضل میر‌محمدی. این کتاب به فارسی نیز برگردان شده است؛ تاریخ و علوم قرآن، علی حجتی کرمانی، تاریخ‌القرآن، ابراهیم الابیاری، تاریخ القرآن و علومه، عدنان زرزور؛ تاریخ القرآن والتفسیر، محمود شحاته.

آثار موجود در زمینه تاریخ قرآن به صورت جامع و مانع، حاوی مباحث مربوط به تاریخ قرآن، با تعریفی که در اینجا از آن ارائه دادیم، نیستند، بلکه بیشتر آنها از طرفی برخی از مباحث نظیر ماهیت وحی، موارد کاربرد واژه وحی در قرآن یا شرح و تفصیل در مورد حروف مقطعه و مانند آن را که ماهیتی زمانی ندارند بررسی کرده‌اند و از سوی دیگر، به بعضی مباحث نظیر مسئله عدم تحریف یا نسخ در قرآن، که زمان در آنها مدخلیّت دارد، نپرداخته‌اند. یادآوری این نکته لازم است که اگر نویسندگان مسلمان در کتابهای تاریخ قرآن گاهی به مباحثی پرداخته‌اند که جنبه تاریخی ندارد به این سبب بوده است که در کتب مستشرقان شبهاتی در مورد آنها مطرح شده است و آنها خواسته‌اند پاسخ گویند. به علاوه اینکه طرح مسئله وحی و ماهیت و انواع آن در آغاز کتب تاریخ قرآن نیز تأکید بر این است که برخلاف نظر مستشرقان، قرآن کلام خدا و پدیده‌ای فرازمانی است. می‌توان صرف نظر از مباحث خاور شناسان، تاریخ قرآن را شاخه‌ای از علوم قرآن دانست و مباحثی از علوم قرآن را که تاریخیت در آن مدخلیت دارد، تا می‌توان با رعایت ترتیب تاریخی آورد. این مباحث را در طرح کلی زیر می‌توان جای‌داد:

  1. نزول قرآن (آغاز نزول قرآن، طول دوره نزول، فترت وحی، ترتیب نزول، تقویم نزول).
  2. ‌تثبیت قرآن (حفظ و نگارش).
  3. جمع آوری و تدوین قرآن (جمع‌در عصر پیامبر، جمع پس از عصر پیامبر، کیفیت تدوین آیات در سوره‌ها، چگونگی جای گذاری آیات مکی و مدنی و ناسخ و منسوخ در سوره‌ها، کیفیت تدوین سوره‌ها در مصحف).
  4. ‌توحید مصاحف (پیدایش اختلاف در قرائت قرآن، چگونگی یکی شدن مصاحف).
  5. ‌سرنوشت مصاحف (مصاحف صحابه، نسخه‌های کهن قرآن).
  6. خط و رسم الخط (خط‌قرآن در اولین نگارش، تغییر خط، رسم‌الخط قرآن).
  7. ‌قرائات (منشأ پیدایش قرائتها، مراحل تاریخی شکل‌گیری قرائتها، قرائتهای مشهور و قاریان آنها).
  8. اعراب و اعجام.
  9. تجزیه و تحزیب.
  10. علائم تجویدی (شماره آیات، علائم تجویدی، علائم دیگر).
  11. ترجمه (اولین ترجمه، ترجمه به زبانهای مختلف، انواع ترجمه‌ها).
  12. چاپ نوین (اولین چاپ، تفاوتهای رسم الخطی).
  13. ‌سلامت قرآن از تحریف.[۶۶].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. شاکر، محمد کاظم، مقاله "تاریخ قرآن"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  2. Bell's Introdudction to the Quran؛ Introduction to the Quran.
  3. The Life of Mahomet, Muhammed؛ Das Leben und die Lehre des Mohammad.
  4. The Collection of the Quran.
  5. ر ک: المستشرقون، ج‌۱، ص‌۱۹۴؛ المستشرقون والدراسات القرآنیه، ص‌۲۷.
  6. Introduction to the Quran, p. ۱۷۵.
  7. Introduction to the Quran, p. ۱۷۵.
  8. ر. ک: تاریخ القرآن، ص‌XI.
  9. تاریخ القرآن، صXI.
  10. تاریخ القرآن، ص‌XVII، ۳۸.
  11. تاریخ القرآن، ص‌XVIII.
  12. The Muslim World, vol. ۱۶,pp.۳۲۷-۳۴۱, The Quest of the Historical Muhammad.
  13. "Historisch - Kritische Einleitung in den Koran".
  14. Introduction to the Quran,p.۱۷۷.
  15. ر.ک: در آستانه قرآن، ص‌۴.
  16. درآمدی بر قرآن، ص‌۱۳.
  17. درآمدی بر قرآن، ص‌۱۵.
  18. ر.ک: تاریخ جمع قرآن‌کریم، ص‌۴۷.
  19. Introduction to the Quran , p.۱۷۴.
  20. Introduction to the Quran , p.۱۷۴.
  21. Ibdi,p.۱۷۶.
  22. تاریخ الادب العربی، ج‌۱، ص‌۱۳۷ ـ ۱۴۰.
  23. Introduction to the Quran ,p ۱۷۶.
  24. The Muslim World, vol.۱۶. pp. ۳۲۷- ۳۴۱, The Quest of the Historical Muhmmad.
  25. ر.ک: رویکرد خاور شناسان به قرآن، ص‌۱۲۰ـ ۱۲۴.
  26. ر.ک: آراء المستشرقین، ج‌۱، ص‌۱۲۹ـ۱۳۷.
  27. شاکر، محمد کاظم، مقاله "تاریخ قرآن"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  28. ر. ک: تاریخ القرآن، ص‌۲۳؛The Quest of the Historical Muhmmad, p.۱۷
  29. تاریخ القرآن، ص XVII.
  30. Introduction to the Quran , p.۱۷۴.
  31. Introduction to the Quran , p.۱۸.
  32. برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، ص‌۴۶ـ ۴۷.
  33. تاریخ القرآن، ص‌۷.
  34. ر. ک: القرآن و الکتاب، ص‌۱۹۲ـ ۱۹۳؛ آراء المستشرقین، ج‌۱، ص‌۱۰؛ مناهج المستشرقین، ج‌۱، ص‌۳۱ـ ۳۸.
  35. ر. ک: مناهج المستشرقین، ج‌۱، ص‌۳۳ ـ ۳۴؛ الاسلام و شبهات المستشرقین، ص‌۱۴۲ـ ۱۴۸.
  36. ر.ک: المستشرقون و الدراسات القرآنیه، ص‌۳۳ـ ۳۴؛ مناهج المستشرقین، ج‌۱، ص‌۳۱؛ تاریخ القرآن، ص‌XVII، ۱۱.
  37. درآمدی بر تاریخ قرآن، ص‌۴۵ ـ ۴۷.
  38. ر.ک: الظاهرة الاستشراقیه، ج‌۱، ص‌۴۴۵ـ ۴۵۳.
  39. شاکر، محمد کاظم، مقاله "تاریخ قرآن"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  40. Journal of the Manchester Egyption & Oriental Society (۱۹۱۵-۱۶), P.۲۵-۴۷؛ The Transmission of the Kuran"؛ Der Jslam, P.۷-۱۵؛The Collection of the Quran".
  41. Journal of the American.society (۱۱۸.i). ۱۹۹۸, p.۲, Forgotten Witness: Evidence for the Early Codifioation of the Quran.
  42. The Collection of the Quran, pp. ۱۰۵ -۲۴۰؛ Journal of the American Oriental Sociely (۱۰۰. ii), ۱۹۸۰, p. ۱۳۷؛ Review of Quranic Studies, John Wansbrough.
  43. شاکر، محمد کاظم، مقاله "تاریخ قرآن"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  44. شاکر، محمد کاظم، مقاله "تاریخ قرآن"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  45. ر.ک: مناهج المستشرقین، ج‌۱، ص‌۴۶ـ۵۰.
  46. «این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است. و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید. اگر زخمی به شما (در احد) برسد زخمی همانند آن به آن گروه رسیده است، و ما این روزگاران را میان مردم (دست به دست) می‌گردانیم و تا مؤمنان را خداوند معلوم بدارد و از (میان) شما گواهانی بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد. و تا خداوند مؤمنان را بپالاید و کافران را از میان بردارد. آیا پنداشته‌اید به بهشت می‌روید بی‌آنکه خداوند جهادگران و شکیبایان شما را معلوم دارد؟ و مرگ (در راه خداوند) را پیش از آنکه با آن رویاروی گردید نیک آرزو می‌کردید (اکنون که) آن را (در میدان جنگ) دیده‌اید تنها (در آن) می‌نگرید. و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸-۱۴۴.
  47. تاریخ القرآن، ص‌۳۱۱.
  48. تاریخ القرآن، ص‌۳۱۱ ـ ۳۱۹.
  49. ر.ک: المستشرقون و الدراسات القرآنیه، ص‌۳۰.
  50. شاکر، محمد کاظم، مقاله "تاریخ قرآن"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.
  51. ر. ک: تاریخ قرآن، رامیار، ص‌۱۰.
  52. دانشنامه قرآن، ج‌۱، ص‌۴۵۸.
  53. البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۳۲۶؛ کتاب نامه بزرگ قرآن‌کریم، ج‌۴، ص‌۱۲۰۱.
  54. الفهرست، ص‌۱۶۷.
  55. سیر نگارشهای علوم قرآنی، ص‌۲۲۹.
  56. ر.ک: کتاب نامه بزرگ قرآن‌کریم، ج‌۴، ص‌۱۲۰۴.
  57. سعد السعود، ص‌۲۳.
  58. کتاب نامه بزرگ قرآن‌کریم، ج‌۴، ص‌۱۲۰۴.
  59. ر. ک: سیر نگارشهای علوم قرآنی، ص‌۲۳۱.
  60. اضواء علی السنة المحمدیّه، ص‌۲۴۸ـ ۲۴۹.
  61. معجم المطبوعات العربیه، ج‌۱، ص‌۶۷۰؛ البرهان فی علوم القرآن، ج‌۱، ص‌۳۲۶.
  62. کتاب نامه بزرگ قرآن‌کریم، ج‌۴، ص‌۱۲۰۱ـ ۱۲۰۵.
  63. ر.ک: تاریخ قرآن، زنجانی، ص‌ز، ح، ط.
  64. ر.ک: تاریخ قرآن، زنجانی، ص‌هـ، و.
  65. تاریخ قرآن، زنجانی، ص‌۱۸۳ ـ ۱۸۶.
  66. شاکر، محمد کاظم، مقاله "تاریخ قرآن"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۷.