پیمان برادری
اين مدخل از زیرشاخههای بحث پیمان است. "پیمان برادری" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
- انعقاد پیمان برادری میان مسلمانان (مهاجران و انصار) در مدینه، یکی از مهمترین و نخستین اقدامات سیاسی - اجتماعی پیامبر اسلام، پس از هجرت به مدینه است که اهمیت ویژهای دارد و رمز تشکیل امت واحده در صدر اسلام را در خود نهفته است. پیامبر به یاری انصار که یک گروه اجتماعی خارج از مکه بودند، توانست پایگاه قدرتمندی برای حمایت از خود و یارانش در برابر اشراف مکه فراهم کند. همچنین موقعیت حساس شهر یثرب، برای رسول اکرم(ص) اهمیت ویژهای داشت. عقد و پیمان اخوت دینی، دشمنیهای دیرینه نسبی و اختلافات قبیلهای را کاهش میداد، رسوم جاهلی و اسباب تفاخر را در هم میشکست، امتیازات نسبی را از بین میبرد و روحیه صفا و برادری دینی جانشین آن میشد[۱].
- امام علی(ع) فرمود: "پیامبر اکرم(ص) شکافهای اجتماعی را به وحدت تبدیل میکرد و فاصلهها را به هم پیوند میداد"[۲].
- از آنجا که مهاجر و انصار، پرورشیافته در محیط مختلف بودند، در طرز تفکر و معاشرت، فاصله زیادی با هم داشتند. اوس و خزرج که جمعیت انصار را تشکیل میدادند، ۱۲۰ سال با هم جنگ کرده بودند[۳]. با این اختلافات، حیات دینی و سیاسی اسلام به هیچ وجه امکانپذیر نبود. پیامبر(ص) همه این مشکلات را حل کرد و از طرف خداوند مأمور شد مهاجر و انصار را با هم برادر کند. روزی در انجمنی عمومی به مسلمانان فرمود: "دوتا دوتا با هم برادر شوید"[۴][۵].
- مهاجران از اقوام و نزدیکان خود جدا شده و به مدینه آمده بودند و از لحاظ اقتصادی نیز وضع رضایتبخشی نداشتند. در مقابل، انصار، آنان را پذیرا شدند و هرکدام که میتوانستند مهاجری را در منزل خود اسکان میدادند و آنها را در امور اقتصادی حمایت میکردند. به دستور حضرت، حدود صد نفر با هم پیمان برادری بستند تا هرکدام، دیگری را در راه حق یاری دهند و پس از مرگ از هم ارث ببرند[۶][۷].
- اجرای این پیمان که به پیمان "مؤاخات" معروف است، اتحاد مسلمانان را محکمتر کرد و باعث تقویت روحیه مهاجران شد. پیوند میان رسول خدا(ص) با علی بن ابی طالب(ع)[۸]، حمزه، عموی پیامبر(ص) با زید بن حارثه (غلام آزاد شده رسول اکرم(ص))[۹]، ابوبکر با خارجه بن زهیر[۱۰] و عمر با عتبان بن مالک، نمونههایی از این برادری است[۱۱].
- گفتهاند که نزول آیه ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْ بَعْدُ وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا مَعَكُمْ فَأُولَئِكَ مِنْكُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ﴾[۱۲]. حکم ارث بردن بر اساس مؤاخات نسخ شد[۱۳].
- به نظر میرسد عقد اخوت، دو بار بسته شده است: یک بار در مکه، در میان مهاجران، مانند عقد اخوت ابوبکر و عمر، عثمان و عبدالرحمان بن عوف، حمزه و زید بن حارثه، پیامبر(ص) و علی(ع)[۱۴]؛ بار دوم در مدینه، میان مهاجر و انصار[۱۵].
زمان و مکان پیمان
- پس از استقرار مسلمانان مهاجر از مکه به مدینه، زمان آن رسیده بود که رسول خدا(ص)، پیمان برادری را میان آنها برقرار کند. درباره اینکه این پیمان به وسیله پیامبر در کجا و در چه زمانی و با چه تعداد از مهاجران و انصار بسته شده است، در منابع، روایات متعددی به چشم میخورد:
ابنهشام نقل کرده است: "رسول خدا(ص) بین صحابهاش (مهاجران و انصار) رفت و فرمود: برادر شوید. سپس دست علی را گرفت و فرمود: برای من برادری نظیر علی بن ابی طالب نیست"[۱۶].
- ابناسحاق نیز درباره محل دقیق پیمان و شمار دقیق کسانی که با هم پیمان بستند و پیامبر، میان آنها برادری برقرار کرده است، چیزی ذکر نکرده، و فقط فهرست شماری از مهاجران و انصار را مطرح و در صدر آن، برادری پیامبر اسلام و علی را بیان کرده است. در روایتی، درباره زمان عقد این پیمان آمده است که پیامبر اسلام(ص) پس از استقرار در مدینه و ساخت مسجدالنبی، این پیمان را منعقد کرد[۱۷].
- صالحی شامی اشاره کرده است که پیمان برادری، پس از بنای مسجد صورت گرفته است[۱۸]؛ چون مسجد، بهترین محل برای عقد این پیمان بوده است. شمار شرکتکنندگان در پیمان، در منابع، متفاوت است[۱۹].
- متکلمان و مؤرخان، در باب عقد اخوت بین برخی از افرادی که در این پیمان شرکت کردهاند، نظراتی گوناگون دارند. در کتاب سیره ابناسحاق آمده است: "پیامبر(ص)، میان یارانش (مهاجران و انصار) پیمان برادری بست تا دو نفر دو نفر در راه خدا برادر شوند؛آنگاه دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفت و فرمود: این برادر من است. بدین گونه علی بن ابی طالب(ع) برادر پیامبر شد. حمزه بن عبدالمطلب با زید بن حارثه (آزاد شده پیامبر بود) برادر شد. حمزه(ع) در جنگ احد وقتی آماده نبرد شد، وصیت کرد که اگر کشته شد زید بن حارثه میراثدار وی خواهد شد[۲۰]. جعفر بن ابیطالب با سعد بن معاذ برادر میشود؛ ابوبکر بن ابیقحافه با خارجه بن زهیر؛ عمر بن خطاب با عتبان بن مالک. ابوعبید جراح که عامر بن عبدالله نام داشت با سعد بن معاذ برادر میشود. زبیر بن عوام با [[سلمه بن سلام] از قبیله بنیزهره همپیمان میشود. طلحه بن عبیدالله با کعب بن مالک، مصعب بن عمیر بن هاشم با ابوایوب انصاری، عمار بن یاسر با حذیفه بن یمان، ابوذر غفاری با منذر بن عمرو، بلال (آزادشده ابوبکر) با ابورویحه عبدالله بن عبدالرحمان، سلمان فارسی با ابودرداء عویمر بن ثعلبه پیمان اخوت بستند"[۲۱]. بلاذری در انساب الاشراف در باب این پیمان به شمار افراد اشاره نکرده، فقط فهرستی را از ۴۶ نفر از برادرشدگان مدینه در ارائه کرده است[۲۲].
- ابن خلدون هم نام ۳۴ تن از شرکتکنندگان را ارائه کرده است[۲۳]. ابنسعد تعداد شرکت کنندگان را نود نفر مطرح کرده است[۲۴]. بنابراین در منابع تاریخ اسلام، فهرست کامل و جامعی از شمار شرکتکنندگان و مشخصات آنها مطرح نشده است؛ ولی اغلب منابع معتبر، شرکتکنندگان را نود تن شمردهاند[۲۵].
اهداف و ثمرات پیمان
- یکی از نخستین کارکردهای پیمان اخوت، احساس مسئولیت بیشتر مسلمانان نسبت به هم، به ویژه در مسائل مالی بود. زمانی که مسلمانان دو به دو با هم برادر شدند، هریک (به ویژه انصار) میکوشیدند برادران دینی خود را در مواقعی که نیاز مالی دارند، حمایت کنند؛ طوری که عدهای از انصار، حتی حاضر شدند نیمی از اموال خود را به مهاجران ببخشند[۲۶]؛ حتی یکی از آنان به همپیمان خود گفت که حاضر است یکی از زیباترین زنان خود را طلاق دهد و به عقد برادر مهاجرش در آورد[۲۷]. تا وقوع جنگ احد، در واقع، عقیده هریک از شرکتکنندگان در پیمان نسبت به برادر خود چنان بود که میتوانستند از میراث برادر خود سهم ببرند. از این پیمان برادری به "ولایر" تعبیر شده است[۲۸]. روایت شده است که خلیفه دوم که دستور تنظیم دیوانها را صادر کرد -و دیوانها بر مبنای نسبت تنظیم شدند- از بلال که در آن هنگام به جبهههای جنگ شام رفته بود، پرسیده بود: "سهم خود را به چه کسی واگذار میکنی؟" بلال در پاسخ گفته بود: "به ابورویحه که هرگز از او جدا نخواهم شد به سبب آن پیمان برادری که رسول خدا(ص) میان من و او برقرار فرمود"[۲۹]. خلیفه نیز سهمیه او را به سهم ابورویحه از بیتالمال ضمیمه کرده بود. حمزة بن عبدالمطلب که با زید بن حارثه برادر شده بود، در جنگ احد به شهادت رسید. وی در وصیتنامه خود، زید بن حارثه را وصی خود قرار داده بود[۳۰].
- پیامبر(ص) با طرح پیمان اخوت و برادری، موفق شد وحدت اسلامی را تحقق بخشد. سلیمان قندوزی میگوید: "امام علی(ع)، پس از همه با پیامبر(ص)پیمان اخوت بست. آن حضرت به پیامبر عرض کرد: چرا اصحاب خود را با یکدیگر برادر کردی؛ ولی عقد اخوت میان من و دیگری برقرار نکردی؟ پیامبر در پاسخ فرمود: به خدایی که مرا برای هدایت مبعوث کرد سوگند! بدین سبب، کار برادری تو را عقب انداختم که میخواستم در پایان با تو برادر شوم. تو برای من، مانند هارونی برای موسی؛ جز اینکه پس از من پیامبری نیست. تو برادر و وارث منی"[۳۱][۳۲].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ غلامحسین زرگرینژاد، تاریخ صدر اسلام، ص۳۴۹.
- ↑ نهج البلاغه (خطبه ذی قار)، ص۳۵۳.
- ↑ غلامحسین زرگرینژاد، تاریخ صدر اسلام، ص۳۵۰-۳۵۳.
- ↑ «تاخوا فی الله أَخَوَيْنِ أَخَوَيْنِ»؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۴، ص۲۴۴ و قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله(ص)، ج۱، ص۴۸۵.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۱۸.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۲-۵۰۳؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۱، ص۲۲۷-۲۲۸.
- ↑ قاضی خانی، حسین، اقدامات اولیه پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۵۲.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۱، ص۲۳۰.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۱، ص۲۳۰.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۵۳.
- ↑ «و کسانی که پس از آن ایمان آورده و هجرت گزیده و همراه شما جهاد کردهاند از شمایند و در کتاب خداوند خویشاوندان (در ارثبری) نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند؛ بیگمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره انفال، آیه ۷۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۵۳.
- ↑ نورالدین علی السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، ج۱، ص۲۰۷؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۴؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۴، ص۱۳۷.
- ↑ قاضی خانی، حسین، اقدامات اولیه پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۵۲-۱۵۳.
- ↑ ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۵۰۵؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۴، ص۲۴۴.
- ↑ ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی، ج۲، ص۳۹۳.
- ↑ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۳، ص۳۶۷.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۱۹.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱.
- ↑ عبدالرحمان ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۲۳.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳؛ ابن سعد به ۹۰ یا ۱۰۰ نفر اشاره کرده است.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۱۹-۲۲۰.
- ↑ محمد بن یوسف، صالحی، سبل الهدی و الرشاد، ص۳۶۵.
- ↑ محمد بن یوسف، صالحی، سبل الهدی و الرشاد، ص۳۶۵.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، جمعی از همکاران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۶۵-۲۶۶.
- ↑ محمد ابوزهرة، خاتم النبیین(ص)، ج۲، ص۴۹۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۷۶.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۵۸.
- ↑ علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۲۱۷؛ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص۲۲۱.
- ↑ ده پهلوانی، طلعت، پیمان برادری، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۲۰-۲۲۱.