مرثیه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

مرثیه: سوگواری، نوحه خوانی، عزاداری، چیزی که در سوگ شخصی خوانده می‌شود، ‌از ریشه "رثاء" است. از آنجا که توصیه شده در سوگ اهل‌بیت پیامبر، به خصوص امام حسین(ع) مرثیه خوانی و نوحه خوانی شود و بر مصیبت‌های آن امام شهید گریه کنند، مرثیه بیشتر به خواندن روضه و شعر در رثای آن حضرت و امامان معصوم گفته می‌شود. جمع آن "مَراثی" است.

به شاعرانی که درباره عزای اهل بیت شعر می‌سرایند "مرثیه سرا" گویند. مرثیه خوانی به یاد حادثه عاشورا و مظلومیت شهید کربلا، سبب زنده ماندن آن حادثه در خاطره‌ها می‌شود و عواطف و محبت شیعیان را نسبت به خاندان پیامبر می‌افزاید و مرثیه خوانی و گوش دادن به مرثیه و گریستن بر عزای ابا عبدالله(ع) ثواب بسیار دارد [۱].

سخن سوگوارانه غالبا منظوم

«مرثیه» یا «رثا» در لغت به معنای گریستن بر مرده و اظهار تأسف از مرگ وی همراه با ذکر محاسن او است و در اصطلاح به سختی سوگوارانه غالباً منظوم درباره درگذشتگان گفته می‌شود. مرثیه گونه‌های مختلف درباری یا رسمی، داستانی، میهنی، شخصی و مذهبی را شامل می‌شود. انگیزه‌های مختلفی چون تعزیت خویشاوندان، اظهار تأسف بر مرگ بزرگان، تجلیل از مقام و منزلت شخص متوفا، بزرگ نشان دادن واقعه، دعوت ماتم‌زدگان به صبر، بیان سرنوشت غم‌بار مردم و جامعه، ذکر مصائب پیشوایان دین و مخالفت سیاسی در سرودن مرثیه‌ها دخالت دارند.

در ادبیات کهن عرب، مضامینی چون مدح و منقبت‌گویی کشتگان میدان جنگ و دعوت و ترغیب قبیله به گرفتن انتقام خون کشتگان از جمله مضامین مهم در مرثیه بوده است. این مرثیه‌ها در بین اعراب جاهلی، مایه شرف فرد متوفا و مباهات بازماندگان او قلمداد می‌شدند. پس از اسلام علاوه بر مضامین عاطفی، مضامین سیاسی نیز در مرثیه‌سرایی شاعران عرب مورد توجه قرار گرفت؛ از جمله می‌توان به سرودن مرثیه‌هایی با مضمون مخالفت با حکومت‌های بنی‌امیه و بنی‌عباس اشاره کرد.

امامان شیعه به مرثیه‌سرایی درباره شهادت امام حسین(ع) و واقعه کربلا توجه ویژه‌ای نشان می‌دادند و به تشویق و تحریض شاعران برای سرودن مرثیه با اعطای پاداش دنیوی و وعده ثواب اخروی می‌پرداختند. برخی از شاعران معاصر ایشان نظیر کمیت اسدی، سید حمیری، دعبل خزاعی، عبدالله بن کثیر و عوف بن عبدالله مرثیه‌هایی در رثای امام حسین(ع) سروده‌اند. مفید در امالی سرودن اولین مرثیه در رثای امام حسین(ع) را به عقبة بن عمرو سهمی، و سید محسن امین در اعیان الشیعه به سلیمان بن قتة العروی التیمی نسبت می‌دهد. محوری‌ترین مضمون در مرثیه‌سرایی شعرای مسلمان، واقعه کربلا بوده است و پس از آن، مرثیه‌های در سوگ حضرت زهرا(س)، امام علی(ع) و امام رضا(ع) در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

علاوه بر شاعران عرب، مرثیه‌سرایی در بین شاعران هندی، ترک و ایرانی نیز رواج داشته است. با تشکیل دولت‌های شیعی در شبه قاره هند، مرثیه‌سرایی به ویژه در سوگ شهدای کربلا، با تفاوت‌هایی در قالب و مضمون، بین شاعران شیعه آن دیار رواج یافت و تا به امروز ادامه یافته است که ماحصل این جریان، مجموعه گسترده‌ای از مرثیه‌های مذهبی به زبان‌های هندی و اردو است. از بین مرثیه‌سرایان قدیم هند محمد رفیع سودا، میرمحمدتقی، میرخلیق، میرزا فصیح و میر ضمیر و از معاصران، عزیر لکنوی، جوش ملیح آبادی، جمیل مظهری، نسیم امر و هوی و سیماب اکبرآبادی را می‌توان نام برد.

در بین ترک‌های آناتولی هم متون ادبی مذهبی بسیاری با نام مرثیه و مقتل سروده شده و در مجالس عزاداری خوانده می‌شود. ریاض الاصفیا، مقاله عاشق، ناله عشاق و ماتم‌نامه از جمله مشهورترین مرثیه‌های ترکی‌اند. از بین مرثیه‌سرایان ترک‌زبان نیز بغدادلی روحی، سیدمشتاق مصطفی، عثمان نورس، لبیب محنت و ینی سحرلی آولی را می‌توان نام برد.

از پیشینه مرثیه‌سرایی در ایران پیش از اسلام، اطلاع چندانی در دست نیست و تنها «رثای مرزکو»- سروده‌ای به زبان پهلوی - موجود است. در تاریخ بخارا و آثار الباقیه به مرثیه‌سرایی در سوگ سیاوش اشاره شده است. قدیمی‌ترین مرثیه‌های فارسی در دوران پس از اسلام، به ابوالینبغی (؟ -۲۷۰ق) - با موضوع ویرانی سمرقند - و محمد بن وصیف سیستانی (ق ۳) - شاعر دربار صفاریان - نسب داده شده است. مشهورترین مرثیه درباری نیز سروده فرخی سیستانی است. تا قرن ششم، محتوای کلی مرثیه‌ها به سوگ پادشاهان و امرا اختصاص داشت؛ اما پس از آن، مرثیه‌سرایان به سرودن مرثیه در موضوعات اجتماعی متمایل شدند و در فاصله قرن‌های ششم تا هشتم، تجربه‌های تازه‌ای در مرثیه‌سرایی فارسی حاصل شد.

با رشد تشیع در قرن‌های نهم و دهم، خصوصاً پس از به قدرت رسیدن صفویان و گسترش مجالس و آیین‌های سوگواری، مرثیه‌سرایی با مضامین مذهبی و مهم‌تر از همه مرثیه‌های عاشورایی رونق یافت و شاعران بسیاری نظیر محتشم کاشانی، اهلی شیرازی، فضولی بغدادی، واعظ قزوینی و فیاض لاهیجی به سرودن مرثیه‌هایی در سبک‌های وقوع و هندی پرداختند. از جمله محتشم کاشانی مرثیه‌ای در قالب ترکیب‌بند سرود که به مشهورترین مرثیه عاشورایی و الگویی برای مرثیه‌سرایی عاشورایی بدل شد و مورد استقبال و تقلید شاعران بسیاری قرار گرفت. در مرثیه‌های عصر صفوی، تفسیر تقدیرگرایانه از واقعه عاشورا رواج یافت.

در دوره قاجار نیز مرثیه‌سرایی رونق فراوان داشت. از بین شاهان قاجار، فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه بیش از دیگران به برگزاری سوگواری‌های مذهبی و ترویج مرثیه‌سرایی اهتمام داشتند. آن دو خود نیز مرثیه‌هایی مذهبی می‌سرودند. همچنین در آن دوره برخی از علما و روحانیان به سرودن مرثیه پرداختند. از مرثیه‌سرایان دوره قاجار می‌توان وصال شیرازی، یغمای جندقی و نیر تبریزی را نام برد. در مرثیه‌های عصر قاجار نگاه عرفانی به واقعه کربلا از جمله مضامین محوری است.

در دوره پهلوی، به موازات گسترش مبارزات ضد حکومتی نیروهای مذهبی، مضامین سیاسی و مبارزاتی به مرثیه‌ها راه یافت و برخی شاعران به سرودن مرثیه‌هایی با مضمون تطبیق واقعه عاشورا و مبارزات علیه حکومت پهلوی پرداختند. همچنین از آن دوره به بعد برخی شاعران از زبان و قالب‌های شعری نو در سرودن مرثیه استفاده کردند که خط خون سروده علی موسوی گرمارودی نمونه شاخص این مرثیه‌های نو است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به خصوص در دوره جنگ ایران و عراق، متأثر از فضای سیاسی کشور، مضامین جدیدی نظیر مناسبت‌های انقلابی و سیاسی نیز به مرثیه‌ها راه یافتند. از مرثیه‌سرایان معاصر، علی‌اکبر خوشدل تهرانی، ذبیح‌الله صاحبکار (سهی)، حبیب‌الله چایچیان (حسان)، غلامرضا سازگار و علی انسانی را می‌توان نام برد.

گرچه مرثیه را غالباً معادل سوگ سروده می‌دانند اما گاهی به نثر هم قطعات رثایی دیده می‌شود؛ مانند مرثیه منثور بهاء الدین محمد بن مؤید بغدادی در مرگ سلطان جلال‌الدین خوارزم شاه. مرثیه‌های منثور در دوره معاصر رونق یافته‌اند و گاه در قالب‌های داستانی نیز خلق شده‌اند. برزیگران دشت خون و مرثیه‌ای که ناسروده ماند هر دو از پرویز خرسند و کشتی پهلوگرفته از سید مهدی شجاعی را نمونه‌هایی از مرثیه مذهبی به نثر در دوره معاصر می‌توان ذکر کرد.[۲].

ضرورت اصلاح وضع مرثیه‌خوانی

از جنبه اول باید کسانی که مرثیه خوانی می‌کنند توجه داشته باشند به فلسفه قیام سیدالشهداء و به فلسفه دستوراتی که ائمه اطهار(ع) درباره عزارداری داده‌اند. بی‌جهت دستور نداده‌اند باید فلسفه قیام سیدالشهداء و هم فلسفه عزاداری آن حضرت را به مردم بگویند و مردم را آگاه کنند. باید مکرر این مطلب را بگویند، نه یکبار و دو بار و ده بار و صدبار، همیشه باید به گوش مردم خوانده شود. باید گویندگان بصیری باشند تا بتوانند حقایق نهضت حسینی را بگویند نه این که معلوماتشان به اصطلاح خود اهل منبر منحصر به لسان الذاکرین و صدرالواعظین باشد! حرف‌هایی باشد که از یکدیگر شنیده‌اند. می‌گویند فلانی این مطلب را از کجا نقل می‌کرد؟ جواب می‌دهند از لسان الذاکرین یا از صدرالواعظین، مقصودشان این است که در کتابی ندیده‌اند بلکه از زبان این و آن شنیده‌اند!

داستان‌ها در این زمینه هست و اگر طول نمی‌کشید بعضی از آنها را امشب برای شما نقل می‌کردم که چگونه یک دروغ که یک نفر در یک‌جا جعل کرده به سرعت رواج گرفته و از این به آن رسیده و کم‌کم از شهری به شهری و از منطقه‌ای به منطقه‌ای رفته است، قضایای تاریخی را باید از کتب معتبر تاریخ و از قول مورخین معتبر نقل کرد.

همین آیتی یک مورخی است نسبت به تاریخ صدر اسلام، من به جرأت می‌توانم بگویم در همه تهران و شاید همه کشور کسی نداریم که به تاریخ صد ساله اول اسلام مثل آیتی احاطه داشته باشد. کسی مثل او نیست که به جزئیات این قسمت از تاریخ احاطه و اطلاع داشته باشد. این مرد بر تمام متون تاریخی این قسمت مسلط است و جزئیاتش را می‌داند. اگر مثلاً از جنگ بدر بپرسید یک یک آدم‌هایش را می‌شناسد. حتی گاهی می‌گوید پدرش کیست، مادرش کیست، خویش و تبارش کیستند.

حرفی که این مرد بگوید سند است. شما مردم عادت نکرده‌اید که حرف تحقیقی بشنوید، چه باید کرد؟! ایشان آخرین اثری که تألیف کرده‌اند و دانشگاه چاپ کرده است کتابی است در تاریخ اندلس، به نام تاریخ اندلس. کتاب بسیار خوبی است و درباره حادثه اسلامی بزرگی است که ما مسلمانان در موضوع این حادثه خیلی تقصیر کرده‌ایم. این تاریخ را بگیرید و بخوانید.

به هر حال باید فلسفه قیام حسینی مکرر در منابر گفته شود، فلسفه عزاداری‌ها گفته شود. همان اثر و منظور حاصل شود که امام زین العابدین و امام باقر و امام صادق و امام کاظم(ع) توصیه می‌کردند و کمیت‌ها و دعبل خزاعی‌ها به وجود می‌آید و آثاری بر مرثیه‌گویی‌های آنها مترتب بود. نباید کاری کرد که احساسات مردم در این زمینه خاموش شود، باید تندتر و تیزتر کار کرد. باید کاری کرد که احساسات مردم و عشق و علاقه مردم نسبت به حق تیزتر شود و نسبت به باطل مطلقاً احساسات نفرت‌آمیز داشته باشند.

مبارزه حق و باطل همیشه در دنیا بوده و هست، موسی و فرعون همیشه در دنیا هست، ابراهیم و نمرود همیشه در دنیا هست! محمد(ص) و ابوجهل همیشه در دنیا هست، علی(ع) و معاویه همیشه در دنیا هست، حسین(ع) و یزید همیشه در دنیا هست بلکه منظور این نیست که همیشه در دنیا اشخاصی به مقام و درجه ابراهیم و موسی و عیسی و محمد و علی و حسین(ع) هستند، بلکه مقصود این است که همیشه حق و باطل در برابر یکدیگر هستند، جامعه همیشه بر سر دو راهی حق و باطل است. این جنبه اول و قسمت اول یعنی مرثیه‌خوانی و روضه‌خوانی.[۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس