علم‌الکتاب در حدیث

علم الکتاب براساس آیات قرآن کریم، اقیانوسی از دانش است که اسرار هستی در آن نهان است. این علم به گونه‌ایی است که همراه با تسلط بر عالم است یعنی به هر اندازه که گستره‌اش بیشتر باشد، تسلط صاحبش بر عالم بیشتر است. صاحب علم الکتاب به درجاتی بالا از علم و معرفت دست یافته و از حقایقی آگاهی دارد که انسان‌های عادی از آن بی‌بهره‌اند. آگاهی از علم الکتاب یکی از منابع علوم امامان (ع) است. براساس روایات مصداق بارز عالم به علم‌الکتاب، امیرالمؤمنین (ع) است.

مقدمه

برخی از روایات، اهل بیت (ع) را مصداق کامل و اتمِّ کسی دانسته‌اند که دارای علم الکتاب هستند، هر چند عده ایی مصادیق دیگری نیز بیان کرده‌اند. در کتاب شریف بصائرالدرجات بابی وجود دارد با عنوان: باب ممّا عند الائمه (ع) من اسم الله الاعظم و علم الکتاب[۱] و در آن روایاتی در این زمینه بیان شده است[۲].

برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. در روایتی سدیر صیرفی می‌‌گوید: من و ابوبصیر و یحیای بزّاز و داود بن کثیر در مجلس "بیرونی" امام صادق (ع) بودیم، آن حضرت با حالت غضب وارد شدند و پس از نشستن فرمودند: "تعجب است از مردمی که گمان می‌کنند ما علم غیب داریم! در صورتی که جز خدای متعال کسی علم غیب ندارد و من خواستم کنیزم را تنبیه کنم، او فرار کرد و ندانستم در کدام اطاق رفته است". سدیر گوید: هنگامی که حضرت برخاستند به منزلشان "اندرونی" بروند من و ابوبصیر و میسر، همراه آن حضرت رفتیم و عرض کردیم، فدایت شویم، ما سخنانی که درباره کنیز گفتید شنیدیم، و معتقدیم شما علوم فراوانی دارید، ولی ادّعای علم غیب درباره شما نمی‌کنیم. حضرت فرمود: "ای سدیر، مگر قرآن نخوانده‌ای؟ عرض کردم چرا. فرمود: این آیه را خوانده‌ای:  قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ‏؟ گفتم: فدایت شوم، خوانده‌ام. فرمود: می‌دانی این شخص چه اندازه از علم الکتاب داشت؟ عرض کردم: شما بفرمایید. فرمود: به اندازۀ قطره‌ای از دریای پهناور! سپس فرمود: آیا این آیه: را خوانده‌ای:  قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ؟ گفتم: آری. فرمود: آن کسی که علم همه کتاب را دارد داناتر است یا کسی که بهره اندکی از علم الکتاب دارد؟ عرض کردم: آن کسی که علم همه کتاب را دارد. سپس با اشاره به سینه مبارکش فرمود: به خدا قسم، علم همه کتاب نزد ماست، به خدا قسم علم همه کتاب نزد ماست"[۳]. از این حدیث معلوم می‌شود، فهم قرآن نقش مهمی در دانستن مسائل غیبی و قدرت امور خارق‌العاده‌ دارد؛ زیرا طبق بعضی از روایات و شواهد دیگر مقصود از کتاب در آیه مبارکه همان قرآن کریم است. همچنین باید دانسته شود قرآن در مراحل اعلی مشتمل بر تمام امور غیبی است و کسی که عالم به علم قرآن با تمام مراحل آن است تمام امور غیبی را می‌تواند استفاده کند[۴].
  2. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: "منم آن کس که دارندۀ علم الکتاب است"[۵].[۶]
  3. برید بن معاویه از امام صادق (ع) نقل می‌کند که حضرت در تفسیر آیۀ "علم الکتاب" فرمودند: "مقصود ما اهل بیت هستیم و علی (ع) اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا (ص) است"[۷].[۸]
  4. عبدالله بن ولید می‌گوید: امام صادق (ع) فرمودند: "نظر اصحاب تو درباره امیرالمؤمنین (ع)، موسی و عیسی چیست؛ کدام یک را داناتر می‌دانند؟" گفتم: "اصحاب من هیچ کس را بر انبیاء اولوالعزم مقدم نمی‌دانند". امام فرمود: "اگر با آنان با کتاب خدا به بحث بپردازی می‌توانی بر ابطال نظرشان حجت اقامه کنی؟ گفتم: "در کجای قرآن چنین چیزی آمده؟" فرمود: "خداوند دربارۀ موسی گفته است: «و برای او در الواح "تورات" از هر موضوعی اندرزی نوشتیم» و نگفته "همه اندرزها" و در مورد عیسی گفته است: «و آمده‌ام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید برای شما روشن کنم» و نگفته "همه اختلافات". ولی دربارۀ امیرالمؤمنین (ع) گفته است: «کافی است که خداوند و کسی که تمام علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند"[۹].[۱۰]
  5. امام صادق (ع) فرمودند: "کسی که نزد او علم الکتاب وجود دارد، امیرالمؤمنین (ع) است و از ایشان سؤال شد کسی که نزد او علمی از کتاب بود داناتر است یا کسی که علم الکتاب را دارد؟ فرمودند: علم کسی که نزد او علمی از کتاب بود در مقابل علم کسی که علم الکتاب را دارد، همانند مقدار آبی است که حشره‌ای با بال خود از آب دریا بردارد و امیرالمؤمنین (ع) فرمود: آگاه باشید آن علمی که آدم با آن علم از آسمان به زمین هبوط کرد و همه آن علومی که از آن پس به انبیا داده شده، تا برسیم به خاتم النبیین (ص)، همه در عترت خاتم النبیین جمع است"[۱۱].[۱۲]
  6. ابن بکیر می‌گوید: نزد امام صادق (ع) بودیم، سخن از سلیمان نبی و علم و مُلکی که خدا به او داد به میان آمد؛ حضرت فرمود: "آنچه به سلیمان بن داوود داده شد، تنها یک حرف از اسم اعظم بود؛ ولی صاحب شما کسی است که خداوند فرموده "بگو کافی است خداوند و کسی که تمام علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند"، به خدا سوگند علم الکتاب نزد علی (ع) بود"[۱۳].
  7. عبدالرحمان بن کثیر، از امام صادق (ع) نقل می‌کند، حضرت آیۀ "علم الکتاب"را تلاوت فرمود سپس انگشتان دستش را باز کرد و آن را بر سینه‌اش گذاشت و فرمود: "به خدا سوگند تمام علم الکتاب نزد ماست"[۱۴].[۱۵]
  8. امام صادق (ع) می‌‌فرمایند: "به خدا سوگند! من کتاب خدا را از آغاز تا انجامش می‌دانم، چنان که گوئی در دست من است. خبر آسمان و خبر زمین در قرآن است و نیز خبر گذشته و آینده. خدای عزّوجلّ می‌فرماید: بیان هر چیز در آن هست"[۱۶].[۱۷]
  9. امام حسین (ع) فرمودند: "ما کسانی هستیم که در نزد ما علم کتاب و بیان محتوای آن است و این علم در نزد احدی جز ما نیست چون ما اهل راز خداوند هستیم"[۱۸].
  10. ابوسعید خدری از تفسیر آیۀ:  قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ  از پیامبر اکرم (ص) سؤال کرد، حضرت فرمود منظور وصی برادرم سلیمان بن داوود، آصف بن برخیا است. بار دیگر از تفسیر آیۀ:  وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ  سؤال کرد و حضرت فرمود مقصود برادرم علی بن ابی طالب است"[۱۹].[۲۰]

تمام روایات دلالت بر علم اهل بیت (ع) به قرآن کریم دارند و اینکه ایشان دارای علم الکتاب هستند. فلذا اهل بیت (ع) به واسطۀ آگاه بودن بر علم الکتاب، از غیب نیز مطلع هستند.

امیرالمؤمنین (ع) مصداق اتم عالم به کتاب

براساس روایاتی که در کتب شیعه و اهل سنت آمده است مصداق بارز عالم به علم الکتاب، امیرالمؤمنین (ع) است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می‌شود:

مدارک اهل سنت

مناقب ذکر شده در کتب عامه پیرامون علم امیرالمؤمنین (ع) به کتاب الهی و شریعت نبوی را می‌توان در سه بخش طبقه‌بندی نمود: اول، در معرفی صاحبان کتاب به طور خاص؛ دوم، به عنوان اعلم امت که در نتیجه، چنین فردی اعلم الناس بعد از رسول خدا (ص) خواهد بود:  وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ  باید اعلم‌الناس باشد و جهت سوم، به لحاظ قاضی بودن در حکومت میان مردم؛ زیرا قاضی باید در استنباط احکام الهی و حکم میان متخاصمین، تسلط کافی بر کتاب الهی داشته باشد. در روایات اهل عامه، از هر سه جهت به مقامات اهل بیت (ع) اشاره شده که به هریک جداگانه اشاره می‌شود.

امیرالمؤمنین (ع)؛ مصداق  وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ 

در منابع عامه، روایات فراوانی از طرق متعدد وارد شده که مراد از  وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ  را امیرالمؤمنین علی (ع) معرفی می‌کند. شیخ شهید در احقاق الحق اسامی تعداد کثیری از راویان این احادیث را پس از بیان مقدمه‌ای نقل می‌کند. در اینجا تنها به ذکر چند مورد معدود اشاره می‌کنیم:

  1. لا يخفى على من راجع كتب القوم و تنقب في آثارهم أن الآية الشريفة نزلت في حق على بن أبي طالب سلام اللّه عليه دون غيره من عبد اللّه بن سلام و أضرابه و انكار الناصب انكار بارد لا يلتفت اليه من له حظ من العلم و الإحاطة بما ورد في كتب الآثار و نحن مضافا إلى ما ذكره القاضي الشهيد نسرد اسماء بعض منهم القائل بنزول الآية الشريفة في حق مولانا على بن أبي طالب عليه السلام و نقول: العلامة ابو عبد الله محمد بن احمد الأنصاري القرطبي المتوفى سنة ۶۷۱، أورد في تفسيره المعروف[۲۱] عن عبد اللّه بن عطاء ما لفظه: قلت لأبي جعفر بن على بن الحسين ابن على بن أبي طالب رضى اللّه عنهم زعموا أن الذي‌عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ عبد اللّه بن سلام، فقال انما ذلك على بن أبي طالب رضى اللّه عنه، و كذلك قال محمد بن الحنفية.
  2. الحافظ عبد الرحمن جلال الدين السيوطي في كتابه الإتقان حيث قال: و قال سعيد بن منصور في سننه حدثنا أبو عوانة عن أبي بشر قال سألت سعيد بن جبير عن قوله تعالى  وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ، هو عبد اللّه ابن سلام؟ فقال كيف و هذه السورة مكية.
  3. العلامة المير محمد صالح الكشفى الترمذي في مناقب مرتضوى نقل عن المحدث الحنبلي أنه روى عن أبي حنيفة رضى اللّه عنه أنه قال: ان المراد من قوله تعالى:   وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ  هو علىّ لشهادة قول النبي (ص): أنا مدينة العلم و على بابها.
  4. و نقل عن الثعلبي في تفسيره عن عبد اللّه بن سلام أنه سئل عن رسول اللّه (ص) عن قوله تعالى   وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ  قال (ص): انما هو علىّ.
  5. العلامة الشيخ سليمان القندوزى في «ينابيع المودة» روى الثعلبي و ابن المغازلي بسنديهما عن عبد اللّه بن عطاء، قال: كنت مع محمد الباقر رضى اللّه عنه في المسجد، فرأيت ابن عبد اللّه بن سلام، فقلت هذا ابن الذي   عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ، قال: انما ذلك على بن أبي طالب. روى عن عطية العوفى عن أبي سعيد الخدري رضى اللّه عنه، قال: سألت رسول اللّه (ص) عن هذه الآية:  الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ  قال ذاك وزير أخى سليمان بن داود عليه السلام و سألته عن قول اللّه عز و جل  قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ، قال ذاك أخى على بن أبي طالب[۲۲].[۲۳]

علی (ع)؛ اعلم امت بعد از رسول خدا (ص)

روایات فراوانی از طرق عامه نقل شده که امیرالمؤمنین (ع) را اعلم امت بعد از رسول خدا (ص) معرفی می‌نمایند. این دلیل عام‌تر از اولی است و اشاره به آیات فراوانی دارد که در آنها به راسخین در علم و یا معلم و یا مفسر کتاب و یا اهل ذکر و غیره اشاره شده و مصداق آنان را اهل بیت (ع) معرفی می‌نماید. برای نمونه به یک مورد اشاره می‌کنیم: [القسم الاول ما نرویه عن تسعة من اعاظم محدثی العامة] منهم المحافظ شیرویه بن شهرداد الدیلمی فی «فردوس الاخبار» روی مرفوعا إلی سلمان الفارسی قال: قَالَ رَسُولُ اللهِ (ص): «أَعْلَمُ‏ أُمَّتِي‏ مِنْ‏ بَعْدِي‏ عَلِيُّ‏ بْنُ‏ أَبِي‏ طَالِبٍ»[۲۴]. او سپس نام تعداد فراوانی از علمای عامه را در این باب بیان می‌کند[۲۵].

علی (ع)؛ اقضای امت پس از رسول اللّه (ص)

در بعضی روایات، رسول اکرم (ص)، علی (ع) را اعلم و احق مردم در قضاوت میان مردم معرفی می‌کنند و طبعاً چنین کسی باید اعلم مردم به کتاب خدا و احکام دین الهی باشد: رواه القوم منهم العلامة أبو عبد اللّه محمد بن يوسف بن محمد القرشي الكنجي في كفاية الطالب قال «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص)‏ أَعْلَمُ بِالسُّنَّةِ وَ الْقَضَاءِ بَعْدِي‏ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ» هكذا أخرجه ابن بطة العكبري في كتاب الابانة الأكبر[۲۶].[۲۷]

علی (ع)، باب علم رسول خدا (ص)

در روایات فراوانی حضرت علی (ع) را باب علم رسول خدا (ص) بیان نموده‌اند. معنای این سخن آن است که اگر رسول خدا (ص) صاحب علوم الهی است و اشراف بر قرآن دارد، حضرت علی (ع) نازل منزله حضرتش در این علوم و اسرار الهی است.

مرحوم علامه امینی بعد از ذکر نام ۲۳ نفر از علمای عامه که تصریح به صحت مضمون روایت ذیل کرده‌اند، آن را با بیان‌های مختلف از رسول خدا (ص) نقل می‌کند که به چند مورد اشاره می‌نماییم: «عن الحرث و عاصم، عن علی (ع) مرفوعاً قال رسول الله إن اللّه خلقنی و علیا من شجرة أنا أصلها و علی فرعها و الحسن و الحسین ثمرتها و الشیعه ورقها، فهل یخرج من الطیب إلا الطیب؟ و أنا مدینه العلم وعلی بابها، فمن أراد المدینة فلیأتیها من بابها و فی لفظ حذیفة عن علی (ع): «أنا مدینه العلم و علی بابها و لا توتی البیوت إلا من أبوابها». و فی لفظ آخر له (ع): «أنا مدینه العلم و أنت بابها کذب من زعم أنه یصل إلی المدینة لا من قبل الباب. و فی لفظ له (ع) «أنا مدینه العلم و علی البابها کذب من زعم أنه یدخل المدینه بغیر الباب، قال الله عزوجل:  وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا »[۲۸].[۲۹].[۳۰]

مدارک شیعه

از آنجا که در فرهنگ شیعه، امام اشرف مخلوقات در نظام عالم است، همه مقاماتی که در نصوص عامه برای  مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ  گفتیم، به اکمل وجه در روایات شیعه یافت می‌شود. روایات زیر از جمله موارد در این زمینه است:

  1. وسائل الشیعة به سند خود از خلف بن عطیة عوفی از ابی سعید خدری روایت کرده که گفت: از رسول خدا (ص) از معنای گفتار خدای جل ثنائه که فرموده:  قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ  پرسش نمودم. فرمود: «او جانشین برادرم سلیمان بن داوود (ع) بود». گفتم: «یا رسول الله (ص)، در آیه  قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ  منظور کیست؟» فرمود: «او برادرم علی بن ابی طالب (ع) است»[۳۱].
  2. تفسیر عیاشی، از عبدالله بن عطا روایت کرده که گفت: خدمت حضرت ابی جعفر (ع) عرض کردم: «این پسر، عبدالله بن سلام بن عمران، چنین معتقد است که منظور از من  وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ  پدر اوست؛ آیا صحیح است یا نه؟» فرمود: «دروغ می‌گوید: منظور علی بن ابی طالب (ع) است»[۳۲]. صاحبان علم‌الکتاب، در مراتب ولایی و دارا بودن ولایت تکوینی و تشریعی، هم‌ردیف رسول اکرم (ص) هستند؛ چنان که خداوند در آیه مباهله، علی (ع) را نفس نبی (ص) خطاب می‌کند. همچنین روایاتی که اشاره به اتحاد مقام نوری و ولایی امیرالمؤمنین (ع) و سایر حضرات ائمه معصومین (ع) با رسول اکرم (ص) دارند، مشعر بر این معناست[۳۳].
  3. «عَنْ أَبِي ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَ هُوَ يَقُولُ‏ خُلِقْتُ أَنَا وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ نُسَبِّحُ اللَّهَ يَمْنَةَ الْعَرْشِ‏ قَبْلَ‏ أَنْ‏ يُخْلَقَ‏ آدَمُ بِأَلْفَيْ عَامٍ»[۳۴].[۳۵]

منابع

پانویس

  1. صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۲۱۲.
  2. ر.ک: بخارایی‌زاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص۱۲۳.
  3. «عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: کُنْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ یَحْیَی الْبَزَّازُ وَ دَاوُدُ بْنُ کَثِیرٍ فِی مَجْلِسِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)إِذْ خَرَجَ إِلَیْنَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ الْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلَانَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ الدَّارِ هِیَ قَالَ سَدِیرٌ فَلَمَّا أَنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ صَارَ فِی مَنْزِلِهِ دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ مُیَسِّرٌ وَ قُلْنَا لَهُ جُعِلْنَا فِدَاکَ سَمِعْنَاکَ وَ أَنْتَ تَقُولُ کَذَا وَ کَذَا فِی أَمْرِ جَارِیَتِکَ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّکَ تَعْلَمُ عِلْماً کَثِیراً وَ لَا نَنْسُبُکَ إِلَی عِلْمِ الْغَیْبِ قَالَ فَقَالَ یَا سَدِیرُ أَ لَمْ تَقْرَأِ الْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَی قَالَ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ، قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ قَرَأْتُهُ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ قَالَ قُلْتُ أَخْبِرْنِی بِهِ قَالَ قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِی الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ فَمَا یَکُونُ ذَلِکَ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ- قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَقَلَّ هَذَا فَقَالَ یَا سَدِیرُ مَا أَکْثَرَ هَذَا أَنْ یَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی الْعِلْمِ الَّذِی أُخْبِرُکَ بِهِ یَا سَدِیرُ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَیْضاً- قُلْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ قُلْتُ قَدْ قَرَأْتُهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ بَعْضُهُ قُلْتُ لَا بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ قَالَ فَأَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَالَ عِلْمُ الْکِتَابِ وَ اللَّهِ کُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْکِتَابِ وَ اللَّهِ کُلُّهُ عِنْدَنَا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۵۷.
  4. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۳۲۱ـ ۳۲۴؛ مطهری، احمد، کاردان، غلام رضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ بخارایی‌زاده، سید حبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل کتاب و سنت، ص۱۲۳.
  5. «أَنَا هُوَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب»؛ ‏طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج ۱، ص۳۶۸؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.
  6. ر.ک: یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۵۲.
  7. «إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ النَّبِیِّ ص»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.
  8. ر.ک. عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷.
  9. «مَا یَقُولُ أَصْحَابُکَ فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع)وَ عِیسَی وَ مُوسَی أَنَّهُمْ أَعْلَمُ قَالَ قُلْتُ مَا یُقَدِّمُونَ عَلَی أُولِی الْعَزْمِ أَحَداً قَالَ أَمَا إِنَّکَ لَوْ حَاجَجْتَهُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ لَحَجَجْتَهُمْ قَالَ قُلْتُ وَ أَیْنَ هَذَا فِی کِتَابِ اللَّهِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ قَالَ فِی مُوسَی وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ مَوْعِظَةً وَ لَمْ یَقُلْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ قَالَ فِی عِیسَی وَ لِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ وَ لَمْ یَقُلْ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ قَالَ فِی صَاحِبِکُمْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۲۲۹.
  10. ر.ک: بنی‌سعید لنگرودی، سید محمد جواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص۵۵ ـ ۶۲.
  11. «الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع)وَ سُئِلَ عَنِ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَعْلَمُ- أَمِ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ فَقَالَ مَا کَانَ عِلْمُ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ عِنْدَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ إِلَّا بِقَدْرِ مَا تَأْخُذُ الْبَعُوضَةُ بِجَنَاحِهَا مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ، فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع)أَلَا إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ جَمِیعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِیُّونَ- إِلَی خَاتَمِ النَّبِیِّینَ فِی عِتْرَةِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ ص‏‏»؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۳۶۷؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۵۲۳ و بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۰.
  12. ر.ک: نجفی یزدی، سید محمد، پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌؛ عرفانی، محمد نظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵؛ بنی‌سعید لنگرودی، سید محمد جواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص۵۵ ـ ۶۲.
  13. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)قَالَ: کُنْتُ عِنْدَهُ فَذَکَرُوا سُلَیْمَانَ وَ مَا أُعْطِیَ مِنَ الْعِلْمِ وَ مَا أُوتِیَ مِنَ الْمُلْکِ فَقَالَ لِی وَ مَا أُعْطِیَ سُلَیْمَانُ بْنُ دَاوُدَ إِنَّمَا کَانَ عِنْدَهُ حَرْفٌ وَاحِدٌ مِنَ الِاسْمِ الْأَعْظَمِ وَ صَاحِبُکُمُ الَّذِی قَالَ اللَّهُ قُلْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ وَ کَانَ وَ اللَّهِ عِنْدَ عَلِیٍّ (ع)عِلْمُ الْکِتَابِ فَقُلْتُ صَدَقْتَ وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاکَ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۱۲ و مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۷۰.
  14. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع)قَالَ: قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ قَالَ فَفَرَّجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)بَیْنَ أَصَابِعِهِ فَوَضَعَهَا عَلَی صَدْرِهِ ثُم‏ قَالَ وَ اللَّهِ عِنْدَنَا عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۲۱۲ و مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۷۰.
  15. ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص۱۳۷؛ بنی‌سعید لنگرودی، سید محمد جواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص۵۵ ـ ۶۲.
  16. «وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْلَمُ کِتَابَ اللَّهِ مِنْ أَوَّلِهِ إِلَی آخِرِهِ کَأَنَّهُ فِی کَفِّی فِیهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ وَ خَبَرُ مَا کَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ کَائِنٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۲۲۹.
  17. ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۷۳ ـ ۷۴؛ اسدی گرمارودی، محمد، علم برگزیدگان در نقل و عقل و عرفان، ص۵۵ ـ ۵۹؛ شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص۶۲.
  18. ر.ک: شیخ زاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص۶۲.
  19. «عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ صعَنْ قَوْلِ اللَّهِ جَلَّ شَأْنُهُ- قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ‏ قَالَ ذَاکَ وَصِیُّ أَخِی سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ فَقُلْتُ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ کَفی‏ بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ ذَاکَ أَخِی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، امالی، ص۶۵۹، ح ۳.
  20. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، شرح زیارت جامعۀ کبیره، ص۸۲؛ نجفی یزدی، سید محمد، پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷.
  21. الجامع لأحکام القرآن (ط. قاهره. ۱۳۵۷ ﻫ.ق)، ج۹، ص۳۳۶.
  22. احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۲۸۱.
  23. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۲۲۲.
  24. احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۴، ص۳۱۹.
  25. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۲۲۳.
  26. احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۴، ص۳۲۴.
  27. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۲۲۳.
  28. «و به خانه‌ها از در درآیید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  29. الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب (ط. مرکز الغدیر، ۱۴۱۶ ﻫ.ق)، ج۶، ص۱۱۴.
  30. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۲۲۴.
  31. وسائل الشیعة (ط. مؤسسة آل البیت (ع)، ۱۴۰۹ﻫ.ق)، ج۲۷، ص۱۸۸.
  32. تفسیر العیاشی (ط. مکتبة العلمیة الإسلامیة. ۱۳۸۰ ﻫ.ق). ص۲۲۰، ح۷۷.
  33. «عَنْ أَبِي جَعْفَرِ بْنِ بَابَوَيْهِ بِرِجَالِ‏ الْمُخَالِفِينَ‏ رَوَيْنَاهُ مِنْ كِتَابِهِ كِتَابِ أَخْبَارِ الزَّهْرَاءِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فُرَاتِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْهَمْدَانِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ خَلَفِ بْنِ مُوسَى عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى‏ الصَّنْعَانِيِّ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنْ أَبِي يَحْيَى‏ عَنْ مُجَاهِدٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا زَوَّجَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلِيّاً (ع) فَاطِمَةَ تَحَدَّثْنَ نِسَاءُ قُرَيْشٍ وَ غَيْرُهُنَّ وَ عَيَّرَتْهَا وَ قُلْنَ زَوَّجَكِ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مِنْ عَائِلٍ لَا مَالَ لَهُ فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَا فَاطِمَةُ أَ مَا تَرْضَيْنَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ اطِّلَاعَةً إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَ مِنْهَا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبُوكِ وَ الْآخَرُ بَعْلُكِ يَا فَاطِمَةُ كُنْتُ أَنَا وَ عَلِيٌّ نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ مُطِيعَيْنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ آدَمَ (ع) بِأَرْبَعَةَ عَشَرَ أَلْفَ عَامٍ فَلَمَّا خَلَقَ آدَمَ قَسَمَ ذَلِكَ النُّورَ بِجُزْءَيْنِ جُزْءٌ أَنَا وَ جُزْءٌ عَلِيٌ ثُمَّ إِنَّ قُرَيْشاً تَكَلَّمَتْ فِي ذَلِكَ وَ فَشَا الْخَبَرُ فَبَلَغَ النَّبِيَّ (ص) فَأَمَرَ بِلَالًا فَجَمَعَ النَّاسَ وَ خَرَجَ إِلَى مَسْجِدِهِ وَ رَقِيَ مِنْبَرَهُ يُحَدِّثُ النَّاسَ مَا خَصَّهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنَ الْكَرَامَةِ وَ بِمَا خَصَّ بِهِ عَلِيّاً (ع) وَ فَاطِمَةَ (س) فَقَالَ يَا مَعْشَرَ النَّاسِ إِنَّهُ بَلَغَنِي مَقَالَتُكُمْ وَ إِنِّي مُحَدِّثُكُمْ حَدِيثاً فَعُوهُ وَ احْفَظُوا مِنِّي وَ اسْمَعُوهُ‏ فَإِنِّي مُخْبِرُكُمْ بِمَا خَصَّ اللَّهُ بِهِ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ بِمَا خَصَّ بِهِ عَلِيّاً مِنَ الْفَضْلِ وَ الْكَرَامَةِ وَ فَضَّلَهُ عَلَيْكُمْ فَلَا تُخَالِفُوهُ فَتَنْقَلِبُوا عَلَى أَعْقَابِكُمْ‏  وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ ‏ مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ قَدِ اخْتَارَنِي مِنْ خَلْقِهِ فَبَعَثَنِي إِلَيْكُمْ رَسُولًا وَ اخْتَارَ لِي عَلِيّاً خَلِيفَةً وَ وَصِيّاً مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي لَمَّا أُسْرِيَ‏ بِي إِلَى السَّمَاءِ فَمَا مَرَرْتُ بِمَلَإٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فِي سَمَاءٍ مِنَ السَّمَاوَاتِ إِلَّا سَأَلُونِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ قَالُوا يَا مُحَمَّدُ إِذَا رَجَعْتَ إِلَى الدُّنْيَا فَأَقْرِئْ عَلِيّاً وَ شِيعَتَهُ مِنَّا السَّلَامَ فَلَمَّا وَصَلْتُ إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ وَ تَخَلَّفَ عَنِّي جَمِيعُ مَنْ كَانَ مَعِي مِنْ مَلَائِكَةِ السَّمَاوَاتِ وَ جَبْرَئِيلَ (ع) وَ الْمَلَائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ‏ وَ وَصَلْتُ إِلَى حُجُبِ رَبِّي دَخَلْتُ سَبْعِينَ أَلْفَ حِجَابٍ بَيْنَ كُلِّ حِجَابٍ إِلَى حِجَابٍ مِنْ حُجُبِ الْعِزَّةِ وَ الْقُدْرَةِ وَ الْبَهَاءِ وَ الْكَرَامَةِ وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ النُّورِ وَ الظُّلْمَةِ وَ الْوَقَارِ حَتَّى وَصَلْتُ إِلَى حِجَابِ الْجَلَالِ‏ فَنَاجَيْتُ رَبِّي تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ قُمْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَقَدَّمَ إِلَيَّ عَزَّ ذِكْرُهُ بِمَا أَحَبَّهُ وَ أَمَرَنِي بِمَا أَرَادَ وَ لَمْ أَسْأَلْهُ لِنَفْسِي شَيْئاً وَ فِي عَلِيٍّ (ع)‏ إِلَّا أَعْطَانِي وَ وَعَدَنِي الشَّفَاعَةَ فِي شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ ثُمَّ قَالَ لِيَ الْجَلِيلُ جَلَّ جَلَالُهُ يَا مُحَمَّدُ مَنْ تُحِبُّ مِنْ خَلْقِي قُلْتُ أُحِبُّ الَّذِي تُحِبُّهُ أَنْتَ يَا رَبِّي فَقَالَ لِي جَلَّ جَلَالُهُ فَأَحِبَّ عَلِيّاً فَإِنِّي أُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ يُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ أَحَبَّ مَنْ يُحِبُّهُ فَخَرَرْتُ لِلَّهِ سَاجِداً مُسَبِّحاً شَاكِراً لِرَبِّي تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ عَلِيٌّ وَلِيِّي وَ خِيَرَتِي بَعْدَكَ مِنْ خَلْقِي اخْتَرْتُهُ لَكَ أَخاً وَ وَصِيّاً وَ وَزِيراً وَ صَفِيّاً وَ خَلِيفَةً وَ نَاصِراً لَكَ عَلَى أَعْدَائِي يَا مُحَمَّدُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا يُنَاوِي عَلِيّاً جَبَّارٌ إِلَّا قَصَمْتُهُ وَ لَا يُقَاتِلُ عَلِيّاً عَدُوٌّ مِنْ أَعْدَائِي إِلَّا هَزَمْتُهُ وَ أَبَدْتُهُ‏ يَا مُحَمَّدُ إِنِّي اطَّلَعْتُ عَلَى قُلُوبِ عِبَادِي فَوَجَدْتُ عَلِيّاً أَنْصَحُ خَلْقِي لَكَ وَ أَطْوَعُهُمْ لَكَ فَاتَّخِذْهُ أَخاً وَ خَلِيفَةً وَ وَصِيّاً وَ زَوِّجْهُ ابْنَتَكَ فَإِنِّي سَأَهِبُ لَهُمَا غُلَامَيْنِ طَيِّبَيْنِ طَاهِرَيْنِ تَقِيَّيْنِ نَقِيَّيْنِ فَبِي حَلَفْتُ وَ عَلَى نَفْسِي حَتَمْتُ إِنَّهُ لَا يَتَوَلِّيَنَّ عَلِيّاً وَ زَوْجَتَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُمَا أَحَدٌ مِنْ خَلْقِي إِلَّا رَفَعْتُ‏ لِوَاءَهُ إِلَى قَائِمَةِ عَرْشِي وَ جَنَّتِي وَ بُحْبُوحَةِ كَرَامَتِي وَ سَقَيْتُهُ‏ مِنْ حَظِيرَةِ قُدْسِي وَ لَا يُعَادِيهِمْ أَحَدٌ أَوْ يَعْدِلُ عَنْ وَلَايَتِهِمْ يَا مُحَمَّدُ إِلَّا سَلَبْتُهُ وُدِّي وَ بَاعَدْتُهُ مِنْ قُرْبِي وَ ضَاعَفْتُ عَلَيْهِمْ عَذَابِي وَ لَعْنَتِي يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ رَسُولِي إِلَى جَمِيعِ خَلْقِي وَ إِنَّ عَلِيّاً وَلِيِّي وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عَلَى ذَلِكَ أَخَذْتُ مِيثَاقَ مَلَائِكَتِي وَ أَنْبِيَائِي وَ جَمِيعِ خَلْقِي وَ هُمْ أَرْوَاحٌ مِنْ قَبْلِ أَنْ أَخْلُقَ خَلْقاً فِي سَمَائِي وَ أَرْضِي مَحَبَّةً مِنِّي لَكَ يَا مُحَمَّدُ وَ لِعَلِيٍّ وَ لِوُلْدِكُمَا وَ لِمَنْ أَحَبَّكُمَا وَ كَانَ مِنْ شِيعَتِكُمَا وَ لِذَلِكَ خَلَقْتُهُ مِنْ طِينَتِكُمَا فَقُلْتُ إِلَهِي وَ سَيِّدِي فَاجْمَعِ الْأُمَّةَ فَأَبَى عَلَيَّ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّهُ الْمُبْتَلَى وَ الْمُبْتَلَى بِهِ وَ إِنِّي جَعَلْتُكُمْ مِحْنَةً لِخَلْقِي أَمْتَحِنُ بِكُمْ جَمِيعَ عِبَادِي وَ خَلْقِي فِي سَمَائِي وَ أَرْضِي وَ مَا فِيهِنَّ لِأُكْمِلَ الثَّوَابَ‏ لِمَنْ أَطَاعَنِي فِيكُمْ وَ أُحِلَّ عَذَابِي وَ لَعْنَتِي عَلَى مَنْ خَالَفَنِي فِيكُمْ وَ عَصَانِي وَ بِكُمْ أُمَيِّزُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ يَا مُحَمَّدُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَوْلَاكَ مَا خَلَقْتُ آدَمَ وَ لَوْ لَا عَلِيٌّ مَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ لِأَنِّي بِكُمْ أَجْزِي الْعِبَادَ يَوْمَ الْمَعَادِ بِالثَّوَابِ وَ الْعِقَابِ وَ بِعَلِيٍّ وَ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِي فِي دَارِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيَّ الْمَصِيرُ لِلْعِبَادِ وَ الْمَعَادِ وَ أُحَكِّمُكُمَا فِي جَنَّتِي وَ نَارِي فَلَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ لَكُمَا عَدُوٌّ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ لَكُمَا وَلِيٌّ وَ بِذَلِكَ أَقْسَمْتُ عَلَى نَفْسِي ثُمَّ انْصَرَفْتُ فَجَعَلْتُ لَا أَخْرُجُ مِنْ حِجَابٍ مِنْ حُجُبِ رَبِّي ذِي الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ إِلَّا سَمِعْتُ النِّدَاءَ مِنْ وَرَائِي يَا مُحَمَّدُ أَحْبِبْ عَلِيّاً يَا مُحَمَّدُ أَكْرِمْ عَلِيّاً يَا مُحَمَّدُ قَدِّمْ عَلِيّاً يَا مُحَمَّدُ اسْتَخْلِفْ عَلِيّاً يَا مُحَمَّدُ أَوْصِ إِلَى عَلِيٍّ يَا مُحَمَّدُ وَاخِ عَلِيّاً يَا مُحَمَّدُ أَحِبَّ مَنْ يُحِبُّ عَلِيّاً يَا مُحَمَّدُ اسْتَوْصِ بِعَلِيٍّ وَ شِيعَتِهِ خَيْراً فَلَمَّا وَصَلْتُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ جَعَلُوا يُهَنِّئُونِّي فِي السَّمَاوَاتِ وَ يَقُولُونَ هَنِيئاً لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ كَرَامَةً لَكَ وَ لِعَلِيٍّ مَعَاشِرَ النَّاسِ عَلِيٌّ أَخِي فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ وَصِيِّي وَ أَمِينِي عَلَى سِرِّي وَ سِرِّ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ وَزِيرِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ وَفَاتِي لَا يَتَقَدَّمُهُ أَحَدٌ غَيْرِي وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي وَ لَقَدْ أَعْلَمَنِي رَبِّي تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنَّهُ سَيِّدُ الْمُسْلِمِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِي وَ وَارِثُ النَّبِيِّينَ وَ وَصِيُّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ مِنْ شِيعَتِهِ وَ أَهْلُ وَلَايَتِهِ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِيمِ بِأَمْرِ رَبِّ الْعَالَمِينَ يَبْعَثُهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَقَاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ بِيَدِهِ لِوَائِي لِوَاءُ الْحَمْدِ يَسِيرُ بِهِ أَمَامِي وَ تَحْتَهُ آدَمُ وَ جَمِيعُ مَنْ وُلِدَ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِينَ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِيمِ حَتْماً مِنَ اللَّهِ مَحْتُوماً مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَعْدٌ وَعَدَنِيهِ رَبِّي فِيهِ‏ وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ‏ وَ أَنَا عَلَى ذَلِكَ مِنَ الشَّاهِدَيْنِ‏» (بحارالأنوار (ط. دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ﻫ.ق)، ج۱۸، ص۳۹۸).
  34. علل الشرائع (ط. کتابفروشی داوری، ۱۳۸۵ ه. ش.)، ج۱، ص۱۳۵.
  35. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵، ص ۲۲۵.