مقدمه

این فضیلت، علامت حصول مروّت در انسان است؛ از این برتر آنکه از روایات چنین استفاده می‌شود، که غیرت علامت حصول ایمان است؛ پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند:"غیرت از ایمان است" [۱]؛ بلکه این مسأله از قرآن کریم نیز استفاده می‌شود: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ[۲]. معنای این آیه و نظایر بسیار آن، آن است که مؤمن کسی است که از حریم اسلام تا آنجا که در توان دارد، دفاع کند.

به هر روی، غیرت ملکه‌ای است که آدمی را به دفاع از امور مهمّی که خواه در عرف و یا در شرع، شخصیّت او بدان متوقّف شده، تحریک می‌کند. این دفاع، حَمِیّت - که از مادّه حمایت / نگهداری، مشتق شده - نامیده می‌شود.

حَمیّت ناشی از غیرتی است که در فرد غیور وجود دارد. از این‌رو غیرت از مقوله صفات، و حمیّت از مقوله فعل است؛ هر چند گاه مجازاً این دو را بر یکدیگر اطلاق می‌نمایند.

این فضیلت نیز همچون دیگر فضائل، مراتبی چند داشته که هرچند مراتب ضعیف آن نیز پسندیده می‌باشد، امّا هرچند این مراتب رو به قوّت نهد، مطلوبیّت و پسندیدگیِ آن افزون می‌شود. از این روست که می‌گوئیم غیرت را دو طرف افراط و تفریط نیست تا در شمار صفات ناپسند قرار گیرد، بلکه هر قدر شدّت آن در فرد غیور بیشتر باشد، مطلوبیّت و پسندیدگیِ آن بیشتر خواهد شد.

آری! اگر این صفت در غیر محلّ شایسته خود - که درباره آن صحبت خواهیم کرد- به‌کار رود، به سختی مذموم خواهد بود. این امر نه به‌خاطر مذموم بودن غیرت، که به‌خاطر جهل به محلّ استفاده درست از آن است. حمیّت و تعصُّب جاهلی و حسد، در شمار این موارد است.

امام سجاد (ع) در این زمینه می‌فرمایند: "عصبیت مذموم، آن است که انسان بدترین افراد قوم خویش را، برتر از بهترین افراد دیگر اقوام ببیند. اینکه انسان خویشان خویش را دوست داشته باشد در شمار عصبیّت مذموم نیست، بلکه آن مذموم است که انسان به‌واسطه خویشی، قوم خود را در ظلم کردن به دیگران یاری رساند" [۳].

حضرت حق نیز می‌فرماید: ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ[۴]. در این آیه، از آن رو رفتار آنان به حمیّت جاهلی تعبیر شده، که آنان به‌هنگام عقد قرارداد حُدَیْبِیّه، از نوشتن عبارت مبارک ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ[۵] در صلح‌نامه ممانعت کردند؛ و نیز از ورود مسلمانان به مسجدالحرام، و رساندن حیوانات ویژه قربانی به محلّ قربانگاه، جلوگیری به عمل آوردند.

امام باقر (ع) نیز می‌فرمایند: "غیرت زنان همان حسد است" [۶][۷].

انواع غیرت و حمیّت

غیرت را به اقسامی چند تقسیم نموده‌اند. این تقسیم بنا بر آنچه که مورد غیرت و محلّ آن واقع می‌شود، صورت پذیرفته است:

غیرت و حمیّت در دین

این، برترین نوع غیرت و بهترین صورت آن است؛ چه دفاع از حریم شرع، در شمار واجبات مؤکّد بوده بلکه می‌توان گفت که در اسلام، هیچ امری همچون آن واجب شمرده نشده است. بر تمامی مسلمین واجب است که هر آنچه را در توان دارند، در راه حفظ اسلام به کار برند.

حضرت حق در این زمینه می‌فرماید: ﴿قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۸].

ثواب‌های درشت و اجر بی‌پایانی که در قرآن کریم بر این مطلب وعده شده نیز، از همین باب است؛ و طُرفه آنکه حفاظت از شرع، بر امور مهمّ اجتماعی آن روزگار همچون آب رسانیدن به حُجّاج و بازسازی مسجد الحرام - که در شمار مهمترین مناصب اجتماعی بود- نیز، مقدّم شده است: ﴿أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ * يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ * خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ[۹].[۱۰]

غیرت نسبت به حفظ عفّت خاندان و وابستگان خود

غیرت، معمولاً در همین معنی به‌کار می‌رود؛ و منظور از آن، دفاع از حریم همسر و خانواده است، تا اموری که خلاف عفّت و اخلاق فاضله است آنان را آلوده نسازد. تأکید قرآن کریم بر این مطلب، تا بدان‌جاست که از آلوده‌شدن اخلاق کودکان نیز ممانعت فرموده است. امر به آنکه چون زن با شوی خویش خلوت گزیده است، اطفال نابالغ نیز بدون اجازه به حریم آنان وارد نشوند[۱۱]؛ و زان پس تأکید بر این که چون کودکان به بلوغ رسیدند، حتّی در غیر زمان خلوت زن و شوهر، بدون اجازه آنان به حریم خصوصی آنها وارد نشوند[۱۲]؛ و نیز تأکید روایات بر آنکه نزدیکی زن و شوهر در مقابل چشمان شیرخواری که در گهواره بدانان می‌نگرد، صورت نپذیرد نیز؛ به همین خاطر می‌باشد.

پیامبر اکرم (ص) دراین زمینه فرموده‌اند: "برحذر باشید از آنکه مرد با همسر خود نزدیکی کند، در حالی که طفلی در گهواره به آنان نگاه می‌کند" [۱۳].

کوتاه سخن آنکه، غیرت و حمیّت در این مورد، در شمار اهمّ واجبات شرعی است. از همین روست که اسلام به مردی که همسر خویش را در حال زنا بیابد، اجازه داده است تا آن زن را به‌همراه مرد زناکار به قتل برساند[۱۴].

غیرت برای حفظ عفّت عمومی جامعه

مراد از این نوع از غیرت، آن است که انسان بر حفظ عفّت تمامی زنان جامعه - خواه مسلامان، و خواه غیرمسلمان- غیرت ورزیده، از آلوده شدن آنان به آنچه با اخلاق شایسته انسانی منافات دارد، جلوگیری نماید.

پر واضح است که در این زمینه، غیرت بر حفظ عفّت نزدیکان - همچون دختر، خواهر و مادر - مقدّم بر حفظ عفّت دیگران خواهد بود؛ هر چند در اصل غیرت‌ورزی بر حفظ حریم اخلاقی انسان‌ها، تفاوتی در میان آنها دیده نمی‌شود. از همین روست که نشر گناه در جامعه، در شمار گناهان نابخشودنی قرار گرفته است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ[۱۵].

قرآن کریم بر حفظ این نوع از عفّت، به سختی پای فشرده است؛ از این‌روست که هم اعدام زناکاران را به گونه‌ای خاص و با حضور شاهد - و نه در خلوت - ترسیم می‌نماید؛ و هم نگاه به نامحرمان را حرام، و حتّی برخورد و معاشرت مردان و زنان نامحرم را تنها در صورت ضرورت، جائز شمرده است. ممانعت از خودآرائی زنان، و عشوه گری در سخن با نامحرمان، و پوشاندن چهره به هنگام مکالمه با آنان نیز، از همین روست[۱۶].

غیرت در حفظ وطن، اموال، فرزندان و نزدیکان

این نوع از غیرت، شامل حفاظت از عموم مردم - تا آنگاه که در شمار محاربین قرار نگیرند، و حتّی حیات وحش، محیط زیست و جز آن نیز می‌شود.

هرچند این مبحث سخت دراز دامن است، امّا در اینجا تنها اشاره می‌کنیم که اسلام در تأیید حکم عقل، هم از تضییع و نابود کردن اموال ممانعت می‌کند، و هم به تربیت و پرورش فرهنگی فرزندان اعتنائی ویژه مبذول می‌دارد، و هم از قطع ارتباطات فامیلی جلوگیری کرده حتّی رعایت احوال همسایگان را در شمار لوازم زندگی اجتماعی قلمداد می‌کند. و سرانجام گذشته از آنکه رعایت امور اُمّت اسلامی را بر یکایک مؤمنین واجب می‌شمارد، آدمی را به نیکی مطلق و مطلق نیکی دعوت می‌فرماید.

عبارت مشهور حُبُّ‌ الْوَطَنِ‌ مِنَ‌ الْإِيمَانِ‌ نیز نشانگر آن است، که مؤمن با تمامی وسایل ممکن، از کشور خویش حمایت کرده دست هر متجاوزی را از آن کوتاه می‌نماید.

در این زمینه، به این روایات که نشان دهنده توجّه اسلام به حقوق حیوانات و غیرت‌ورزی بر حفظ آنان است نیز توجّه فرمائید:

  1. امام صادق (ع) می‌فرمایند: "پست‌ترین گناهان، سه گناه است: کشتن بی‌دلیل حیوانات، و نپرداختن مهریّه همسر، و محروم نمودن کارگر از اُجرت کارش"[۱۷]؛ باز همیشان (ع) می‌فرمایند: "خانمی چون گربه‌ای را به بند کشید تا آن گربه در اثر تشنگی هلاک شد، به عذاب الهی دچار گردید"[۱۸].
  2. امام سجاد (ع) به هنگام وفات، به فرزند والا گهرشان امام باقر (ع) وصیّت فرمودند که: "من با این شتر، بیست مرتبه حج گزارده‌ام، امّا حتّی یک بار او را با تازیانه آشنا نکرده‌ام. اکنون وصیّت می‌کنم که چون این حیوان مُرد، او را دفن نما تا درندگان گوشت او را نخورند" [۱۹]؛
  3. پیامبر اکرم (ص) نیز در اشاره به خوش‌ر‌فتاری با حیوانات، می‌فرمایند: "چون چهارپایان تو را لعنت کنند، این لعنت همیشه تو را همراهی خواهد کرد"[۲۰]؛
  4. امیرمؤمنان (ع) نیز می‌فرمایند:"چهره‌ها را نزنید و لعنت نکنید، که خداوند لعنت کننده چهره‌ها را لعنت می‌نماید"[۲۱].

دانشمندان علم اخلاق، دو سویه افراط و تفریط را همچون دیگر فضائل - در این فضیلت نیز ترسیم نموده‌اند. به نظر آنان، افراط در غیرت به عصبیّت و تجسّس در نهان امور می‌انجامد؛ و از سوئی دیگر تفریط در آن نیز، به کوتاهی در حفاظت از حریم خانواده ختم خواهد شد.

این سخن را بهره‌ای از صحّت نیست. چه-همان‌گونه که گذشت- غیرت در شمار مقولات مشکک قرار داشته از عرْضی عریض و پهنه‌ای گسترده برخوردار است؛ امّا تجسّس و سرکشی در امور شخصیِ دیگران، به هیچ وجه در این عرضْ قرار ندارد تا بتوان جزئی از اجزاء غیرت را در شمار رذائل قرار داد.

به نظر ما، واضح است که اینگونه صفات- همچون سرکشی در امور شخصیِ دیگران، و تجسّس در نهان کارهای آنان- یکسر در شمار رذائل، و نه در شمار مراتب فضیلت غیرت قرار دارد.

از این روست که هرچند ممکن است جاهلان گه گاه غیرت را به اشتباه در محلّی ناشایست به کار برند، امّا این اشتباه آنان را نمی‌توان علّتی برای رذیلت‌انگاریِ این فضیلت دانست؛ از همین روست که امیرمؤمنان (ع) در نامه‌ای به فرزند برومندشان امام مجتبی (ع) می‌فرمایند: "برحذر باش از آنکه در غیر محلّ شایسته غیرت، غیرت‌ورزی؛ چرا که این امر همسران نیکوکار و شایسته را به خطا دچار خواهد ساخت" [۲۲].

واضح است که امیرمؤمنان در این عبارات، سختگیری بر زنان را نه از مراتب غیرت، که از به‌کاربردن غیرت در محلّ ناشایست آن دانسته‌اند؛ به‌کاربردنی که تنها از جاهل ناآگاه بروز می‌یابد، نه از آگاهان متخلّق به اخلاق نیکو.

هرچند پس از این، ما درباره رذیلت اخلاقیِ سخت‌گیری و به زحمت و فشار انداختن نزدیکان سخن خواهیم گفت؛ امّا در اینجا تنها اشاره می‌کنیم که از پی این رذیلت، مفاسدی حاصل می‌شود که بنیان ایمان و رستگاری انسان را به دست فنا خواهد سپرد. سختگیری در انجام امور دینی، که سرانجام به دین گریزی ختم خواهد شد، در شمار مصادیق این رذیلت است. پپیامبر اکرم (ص) در این زمینه می‌فرمایند:"به راستی این دین محکم است، پس به آرامی در آن در آئید. و عبادت خدا را به بنده‌های خدا به‌زور تحمیل نکنید، تا چون شترسوار نابودکننده نباشید، آنکه نه سفر را طی کند، و نه مرکب را به‌جای گذارد"[۲۳]؛ این روایت و امثال آن - که بخشی از آن را شیخ کلینی در باب"الاقتصاد فی العباده" جامع شریف کافی نقل نموده است - سرمشقی است تا مؤمنان با تأسّی به آن، از سخت گیری در امور مذهبی بپرهیزند؛ تا به مذهب‌گریزی و ترس مردمان از دین دامن زده نشود.

سخت گیری در امور عفّت خانواده، به گناهان آشکار و پنهان خواهد انجامید. از این‌رو اضافه می‌کنیم که نگهبانیِ بیش از حد از همسر واعمال او - که گاه نتیجه اوهامی است که عقلاً و شرعاً ناپسند می‌باشد- به سختی در شرع نکوهش شده؛ همانگونه که دعوت آنان به حجابی بیش از آنچه در حدّ عرف متدیّنین رواج دارد نیز، نمی‌تواند در شمار مستحبّات به حساب آید.

بازداشتن همسر از خروج از خانه و حضور در مجالسی که حضور آنان در آن مفید خواهد بود، و تجسّس در امور شخصی آنان نیز، در همین شمار است. این امور و امور مشابه آن، گاه به سرکشی، لجاجت و اموری این‌گونه منجر می‌شود؛ که بنیان خانواده را متزلزل خواهد نمود. از این‌روست که مردان، چون از عفّت و حیای زن اطمینان یافتند، شایسته است استقلال آنان در امور خود را محترم شمرده هرچند مسؤولیّت خانواده را بر دوش دارند، امّا به هیچ‌وجه سخت گیری بر آنان را پیشه خود نسازند.

سخت گیری در تربیت فرزند نیز نتیجه‌ای معکوس به بار خواهد آورد. اگر پدر یا مربّی، در فرهنگ‌پذیریِ فرزند به‌سختی گراید، عقده حقارت و ضعف نفس در فرزند پدید آمده، قدرت تربیت‌پذیریِ او به سستی می‌گراید؛ در این صورت نه تنها نتیجه و هدف مطلوب از تربیت حاصل نمی‌شود، که نتیجه‌ای سخت نامطلوب حاصل می‌آید.

قرآن کریم با نقل سیره جناب لقمان در چگونگیِ تربیت فرزند، نشان می‌دهد که شایسته است عموم مؤمنان، مهربانی و مدارای با فرزند را در تمام امور دینی - و حتّی در امر توحید که برترین فراز شریعت است- سرلوحه حرکت خویش ساخته حتّی در مهمترین امور نیز با آنان درشتی ننمایند: ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۲۴].

سخت گیری در اموال و بخشش آن نیز به رذیلت بخل، و سرانجام ترک مخارج واجب و مستحب - همچون هزینه‌های خانواده و هزینه‌های سفرهای تفریحی آنان - منجر می‌شود؛ که خود در شمار گناهان کبیره است. در این صورت ثروت انسان نه تنها نفعی برای او به همراه نخواهد داشت، که وِزری است بر گردن او، تا آسایش دنیا و رستگاری آخرت را از او سلب نماید.

از آنچه گذشت، پیامدهای سخت گیری بر نزدیکان، همسایگان، همشهریان و عموم اهالی کشور دانسته می‌شود. این مطلب سخت درازدامن است، از این‌رو به تفصیل آن نپرداخته تنها اشاره می‌کنیم که به اتّفاق عقل و شرع، سخت گیری در هیچ موردی پسندیده نیست، و مدارای با خانواده، نزدیکان، همسایگان و عموم مردم، سرلوحه عمل مؤمنان متّصف به اخلاق الهی است.

پیامبر اکرم (ص) در این رابطه می‌فرمایند: "نوعی از غیرت است که خداوند و پیامبرش از آن بیزارند، و آن غیرت مرد است بر همسر و خاندان خویش، در حالی که هیچ علّتی برای آن غیرت وجود نداشته باشد" [۲۵].

آنچه گذشت، درباره زیاده‌روی در غیرت بود؛ امّا طرف تفریط و کندروی در آن نیز، آدمی را به رذائل اخلاقیِ بسیاری دچار می‌سازد. ترک امر به معروف و نهی از منکر، ترک جهاد در راه خدا، سکوت در برابر ترویج محرّمات در جامعه، بی‌تفاوتی در برابر تربیت فرزندان، و مهمتر از همه سکوت در برابر شکسته شدن حریم همسر و به خطا افتادن او، در شمار مصادیق بارز این رذیلت اخلاقی است. غیرتمند - که آگاهانه این صفت را در محلّ خود به کار می‌برد. ، از فضائلی همچون شجاعت، امر به معروف و نهی از منکر، حفظ کشور، پرداختن به تربیت فرزند و... بهره‌مند است؛ امّا آن‌ کس که جاهلانه به دو سویه زیاده‌روی و یا کندروی در این صفت مبتلا شود، به ناگزیر از تمامی این فضیلت‌ها باز خواهد ماند[۲۶].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. « الْغَيْرَةُ مِنَ‌ الْإِيمَانِ‌»بحار الأنوار، ج۷۱، ص۳۴۲.
  2. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند» سوره فتح، آیه ۲۹.
  3. « الْعَصَبِيَّةُ الَّتِي يَأْثَمُ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا أَنْ‌ يَرَى‌ الرَّجُلُ‌ شِرَارَ قَوْمِهِ‌ خَيْراً مِنْ خِيَارِ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ لَيْسَ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَكِنَّ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُعِينَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ»؛ نور الثّقلین، ج۵، ص۷۳.
  4. «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند» سوره فتح، آیه ۲۶.
  5. «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
  6. « غَيْرَةُ النِّسَاءِ الْحَسَدُ»؛ فروع کافی، ج۵، ‌ ص۵۳۷.
  7. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص ۳۹-۴۱.
  8. «بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند» سوره توبه، آیه ۲۴.
  9. «آیا آب دادن به حاجیان و آبادسازی مسجد الحرام را همگون کار آن کس قرار داده‌اید که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده و در راه خداوند جهاد کرده است؟ (هرگز این دو) نزد خداوند برابر نیستند و خداوند گروه ستمگران را رهنمایی نمی‌کند * آنان که ایمان آورده‌اند و هجرت کرده‌اند و در راه خداوند با مال و جان خود، جهاد ورزیده‌اند، نزد خداوند بلند پایگاه‌ترند و آنانند که رستگارند * پروردگارشان آنان را به بخشایش و خشنودی از سوی خویش و بوستان‌هایی که ایشان را در آنها نعمتی پایدار است نوید می‌دهد * در حالی که هماره در آن جاودانند؛ بی‌گمان خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره توبه، آیه ۱۹-۲۲.
  10. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص۴۱ ـ ۴۲.
  11. النّور، ۵۸.
  12. النّور، ۵۹.
  13. «‌ إِيَّاكُمْ وَ أَنْ‌ يُجَامِعَ‌ الرَّجُلُ‌ امْرَأَتَهُ وَ الصَّبِيُّ فِي الْمَهْدِ يَنْظُرُ إِلَيْهِمَا»؛ بحار الأنوار، ج۱۰۳، ص۲۹۵.
  14. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص ۴۲-۴۳.
  15. «بی‌گمان کسانی که دوست دارند درباره مؤمنان، (تهمت) کار زشت شایع شود عذابی دردناک در این جهان و در جهان واپسین خواهند داشت» سوره نور، آیه ۱۹.
  16. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص ۴۳-۴۴.
  17. « قَال الصَّادِقُ (ع): أَقْذَرُ الذُّنُوبِ‌ ثَلَاثَةٌ: قَتْلُ الْبَهِيمَةِ وَ حَبْسُ مَهْرِ الْمَرْأَةِ وَ مَنْعُ الْأَجِيرِ أَجْرَهُ»؛ وسائل الشّیعه، ج۸، ص۳۹۷.
  18. « إِنَّ امْرَأَةً عُذِّبَتْ‌ فِي‌ هِرَّةٍ رَبَطَتْهَا حَتَّى مَاتَتْ عَطَشاً»؛ وسائل الشّیعه، ج۸ ص۳۹۷.
  19. « إِنَّنِي قَدْ حَجَجْتُ‌ عَلَى‌ نَاقَتِي‌ هَذِهِ عِشْرِينَ حِجَّةً فَلَمْ أَقْرَعْهَا بِسَوْطٍ قَرْعَةً فَإِذَا نَفَقَتْ فَادْفِنْهَا لَا يَأْكُلْ لَحْمَهَا السِّبَاعُ‌»؛ وسائل الشّیعه، ج۸، ص۳۹۷.
  20. « إِنَّ‌ الدَّوَابَ‌ إِذَا لُعِنَتْ‌ لَزِمَتْهَا اللَّعْنَةُ»؛ وسائل الشّیعه، ج۸، ص۳۵۶.
  21. « لَا تَضْرِبُوا الْوُجُوهَ‌ وَ لَا تَلْعَنُوهَا فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ! لَعَنَ لَاعِنَهَا»؛ وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۹۸.
  22. « إِيَّاكَ‌ وَ التَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِ الْغَيْرَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ يَدْعُو الصَّحِيحَةَ مِنْهُنَّ إِلَى السُّقْمِ»؛ بحار الأنوار، ج۷۷، ص۲۱۴.
  23. « إِنَّ‌ هَذَا الدِّينَ‌ مَتِينٌ‌ فَأَوْغِلُوا فِيهِ بِرِفْقٍ‌ وَ لَا تُكَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِ‌ الَّذِي لَا سَفَراً قَطَعَ وَ لَا ظَهْراً أَبْقَى‌»؛ اصول کافی، ج۲، ص۸۶.
  24. «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  25. « من الغیرة غیره يُبْغِضُهَا اللَّهُ‌ وَ رَسُولُهُ‌ و هی غیرة الرجل علی أهله من غیر ریبة»؛ جامع السّعادات، ج۱، ص۳۰۵.
  26. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۲، ص۴۴ ـ ۵۰.