مسجد در فقه سیاسی

مقدمه

از دغدغه‌های اساسی پیامبر (ص) پس از هجرت، تأسیس مسجد به عنوان محلی برای انجام مسایل عبادی و سیاسی مسلمانان بوده است[۱]. مسجد، به عنوان خانۀ عمومی مسلمین، نقش بسیار ارزنده‌ای در ایجاد اتحاد و پیوند آنان داشته است. مسجد، محل رهبری حاکم مسلمین، اقامه نماز جماعت و جمعه و دیدارهای افراد با رهبری جامعه بوده و در آغاز، "دارالحکومة"، "مصلّی"، "مدرسه" و مکانی برای حل و فصل تمامی امور مسلمانان محسوب می‌گردید؛ حتی نخستین زندان نیز در گوشه‌ای از مسجد شکل گرفته بود[۲]. اولین مسجد در اسلام "مسجد قبا" است که پیامبر (ص) آن را در محلی به همین نام، در مدینه تأسیس نمود[۳][۴].

مسجد در فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم

سجده‌گاه[۵]، عبادتگاه و نمازخانه[۶].

﴿وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ[۷].

مسجد نخستین پایگاه مسلمانان در صدر اسلام بود. نخستین اقدام پیامبر (ص) پس از هجرت، ساختن "مسجد قبا" در نزدیکی مدینه بود. خداوند درباره فضیلت این مسجد می‌فرماید: ﴿لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ[۸]. دومین مسجد مسجد النبی (ص) بود که در مدینه، مرکز حکومت اسلامی پیامبر (ص) ساخته شد. شوراها، جلسات آموزشی، تصمیم‌گیری‌های مهم و سرنوشت‌ساز، تنظیم و انعقاد عهدنامه‌ها و پیمان‌ها و... همه در آنجا و سایر مساجدی که در محل استقرار قبایل مختلف ساخته شده بود، انجام می‌شدند. یکی از سیاست‌های مؤثر پیامبر (ص) برای تقویت و تحکیم جایگاه مسجد، حضور دوره‌ای و مستمر در مساجد اطراف مدینه در میان قبایل مسلمان بود[۹].

در قرآن کریم بارها به رعایت حرمت و منزلت مسجد تصریح شده است ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ[۱۰].[۱۱]؛ همچنین قرآن کریم مؤمنان را بر بنا و عمارت مساجد، تحریک و تشویق نموده است: ﴿إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ[۱۲]. مساجد در صدر اسلام کانون عبادی، پایگاه قضایی، جایگاه حسبه، کانون ارتباطات جمعی، محل رفع مشکلات فردی و اجتماعی، پایگاه جهاد و نهضت و مرکز آموزشتبلیغ) بوده است [۱۳].[۱۴]

نهاد مسجد

با توجه به نقش بسیار مهم و تأثیرگذار مسجد در اسلام از همان آغاز رسالت به تدریج مسجد به نهادی اجتماعی تبدیل شد و افزون بر عبادت[۱۵]، فعالیت‌های فرهنگی، آموزشی، بسیج روحی و سیاسی عمومی و حتی اداره امور کشور، قضاوت و حل اختلافات میان مردم در آن انجام می‌شد. در واقع مسجد دیگر یک معبد دینی نبود؛ بلکه نهادی با کارویژه‌های متعدد اجتماعی، فرهنگی و اجتماعی بود. حتی اعلان‌های سیاسی حکومت‌ها نیز در مسجد انجام می‌شد. اساساً مسجد فراتر از یک مکان، ساختاری با نیروی انسانی، ظرفیت‌های اجتماعی و گاه منابع مالی مستقل در راستای حفظ دین و ارزش‌های دینی و بسط و توسعه آن در جامعه عمل می‌کرد و حتی در مقاطعی جریان‌های اجتماعی یا مذهبی و یا سیاسی را ایجاد می‌کرد[۱۶]. اینکه با ورود به مسجدی مستحب است نماز تحیت (سلام) خوانده شود را می‌توان بیانگر حیات و زنده بودن مسجد و نهاد مسجد دانست. در تاریخ اسلام، مردمی بودن و ام و استقلال مالی و مدیریتی مساجد از دولت‌ها، آن را به نهادی مستقل از حکومت اسلامی تبدیل کرده است که نوع فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی آن همواره با صلاحدید هیئت امنای مردمی آن انجام می‌شده است[۱۷].

به همین دلیل حجم بسیار بالایی از روایات و نیز آیات راجع به احکام، آداب و شنون مسجد و کیفیت تعامل با آن از لحاظ تقدیس، تکریم و تعمیر ساختمانی آن، همچنین آباد کردن مساجد با انجام عبادت در آن و ثواب رفتن به مسجد، خواندن نماز، اعتکاف و حتی توقف در آن است[۱۸]. «رسول خدا(ص)] مسجد را به عنوان پایگاه و مرکز تجمع مسلمانان بر پا داشته و از مسلمانان لشکر، بسیج نموده با مشرکین به ستیز و مبارزه بر می‌خیزد، برای دعوت به اسلام به قبایل و شهرهای اطراف مبلغ می‌فرستد و با یهود مدینه قرارداد عدم تعرض امضا می‌کند، حدود اسلام را به مرحله اجرا می‌گذارد و برای جمع‌آوری زکات و مالیات و اداره امور مسلمین، فرماندار و والی به شهرها و قبایل اعزام می‌دارد»[۱۹].

مسجد در زمان امامان شیعه(ع) مرکز مناظرات علمی و اعتقادی شناخته می‌شد و علما و دانشمندان از فرقه‌های گوناگون به مناظره در امور مختلف می‌پرداختند[۲۰]. از امام باقر(ع) روایت شده که به ابان بن تغلب می‌فرمود: «در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا صادر کن. همانا من دوست دارم در میان شیعیانم افرادی همانند تو دیده شوند»[۲۱]. فراتر اینکه مسجد حتی به عنوان زندان نیز به کار گرفته می‌شد: «در دوره پیامبر اسلام(ص) و ابوبکر، زندان وجود نداشت؛ افراد را در مسجد و پیش ورود و دالان خانه‌ها زندانی می‌کردند»[۲۲]. همچنین در زمان رسول خدا(ص) رئیس اهالی سرزمین یمامه را به یکی از ستون‌های مسجد بسته بودند[۲۳]. نکته شایان ذکر اینکه اصل ساخت و حفظ مسجد[۲۴] و نیز اقامه نماز جماعت و جمعه[۲۵]، اذان[۲۶]، از شعائر دینی شمرده می‌شود و حفظ و حراست از شعائر گاه واجب و گاهی مستحب شناخته شده است. همه این شعائر در جهت حفظ دین و حراست از ارزش‌های دینی در جامعه است؛ چراکه در طول تاریخ، این شعائر بوده‌اند که نقش بسیار مؤثری در حفظ و ترویج دین و ارزش‌های دینی ایفا کرده‌اند.[۲۷]

منابع

پانویس

  1. سیره ابن هشام، ج۲، ص۱۱۵.
  2. دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۴۳۴.
  3. تاریخ طبری، ج۲، ص۸؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۹.
  4. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۱۶۷.
  5. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۰۴.
  6. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۹۷.
  7. «در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید» سوره اعراف، آیه ۲۹.
  8. «بی‌گمان مسجدی که از روز نخست بنیان آن را بر پرهیزگاری نهاده‌اند سزاوارتر است که در آن حاضر گردی» سوره توبه، آیه ۱۰۸.
  9. ر. ک: جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان.
  10. «و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
  11. مسعود انصاری، «مسجد»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۲۰۵۲.
  12. «تنها آن کس مساجد خداوند را آباد می‌تواند کرد که به خداوند و روز واپسین ایمان آورده» سوره توبه، آیه ۱۸.
  13. جلال‌الدین فارسی، فرهنگ واژههای انقلاب اسلامی، ص۷۰۸-۷۱۲.
  14. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۷۵-۴۷۵۶.
  15. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸۳، صص ۳۶۷ و ۳۸۵ و ج۹۷، ص۱۱۶.
  16. سید محمدباقر حکیم، نقش اهل بیت(ع) در بنیانگذاری جماع صالحان، ج۷، ص۳۷.
  17. ر.ک: رحیم نوبهار، «نقش نظام اسلامی در مدیریت اسلامی»، ص۱۵۴-۱۶۱.
  18. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، صص ۱۱۸، ۱۴۱-۱۴۳، ۱۴۸، ۴۲۶ و ۴۵۵.
  19. حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۱، ص۹۰.
  20. حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۱، ص۱۴۱.
  21. محمد بن حسن طوسی، فهرست، ص۴۱؛ به نقل از: حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۳، ص۱۶۹.
  22. حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۴، ص۵۵.
  23. حسینعلی منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ج۴، ص۲۱۷.
  24. مقداد بن عبدالله سیوری حلی، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج۱، ص۱۲۳؛ میرابوالفتح حسینی جرجانی، تفسیر شاهی، ج۱، ص۱۵۴.
  25. جواد تبریزی، استفتائات جدید، ج۲، ص۱۰۳.
  26. ناصر مکارم شیرازی، دایره المعارف فقه مقارن، ص۵۴۵.
  27. نباتیان، محمد اسماعیل، فقه و امنیت ص ۲۷۰.