انسان کامل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ضرورت وجود انسان کامل

مسأله ضرورت وجود انسان کامل از مباحث عمیق و ریشه‌ای در عرفان اسلامی و متون دینی، یعنی آیات و روایات است. امام خمینی در کتاب ارزشمند مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة[۱] با رویکردی محققانه و روش‌مندانه به واکاوی ضرورت وجود انسان کامل در قالب مسأله خلافت و ولایت پرداخته است. این کتاب از آثار نفیس در مبحث نبوت و ولایت از منظر عرفانی است که با بیانی رسا مسائل غامض نبوت و ولایت را با مهارت و به لسان خواص از عرفا تقریر کرده و در نحوه سریان و ظهور حقیقت «نبوت تعریفیه» و ولایت محمدیه و علویه در عالم وجود، مطالب دقیق، تحقیقی و در بعضی از موارد ابتکاری آورده است[۲].

در منظومه فکری و اجتماعی امام، ضرورت وجود انسان کامل از جایگاه رفیعی برخوردار است. از منظر ایشان، عین ثابت انسان کامل، خلیفه اعظم الهی است و خدا در آینه وجود او تجلی می‌کند و او مظهر اسم اعظم الهی است؛ زیرا اسم اعظم الهی چون مستجمع جلال و جمال و ظهور و بطون است، ممکن نیست که با مقام جمعی خود در عینی از اعیان تجلی کند؛ زیرا مرآت، مضیق و تیره است و مرئی گسترده و صافی، و مرآت با وجه مرئی مناسبت ندارد. اگر عین ثابت انسانی که با آن مناسبت دارد، نبود؛ هیچ عینی از اعیان ثابته ظاهر نمی‌شد و اگر ظهور این اعیان نبود؛ هیچ عینی از اعیان خارجی ظاهر نمی‌شد و ابواب رحمت الهی گشوده نمی‌گشت[۳].

امام بر این باور است که «انسان کامل»، چون «نشأه» او نسبت به جمیع شئون أسمائی و اعیانی و حقائق الهی و کونی عام و فراگیر است، مرآت شهود همه حقائق و آیینه تمام نمای حق تعالی است و منزلت او نسبت به حق در رؤیت اشیاء، به منزله «انسان العین»، یعنی مردمک چشم نسبت به چشم است. پس انسان کامل همان‌گونه که آینه شهود خود حق است، آینه شهود همه اشیاء نیز هست[۴]. به نظر امام مراد از حقایق عالم، اعیان و اسماء به احدیت جمع می‌باشد. بنابراین، انسان کامل دارای احدیت جمع نسبت به اسماء و اعیان است[۵].

از دیدگاه ایشان، خلافت، حقیقت ولایت، و این حقیقت، ربّ ولایت علوی است و ولایت علوی با حقیقت خلافت محمدی(ص) در نشأه امر و خلق متحد است[۶]. حقیقت ولایت در اندیشه امام، ظهور ربوبیّت است، که اصل وجود و کمال آن است و هر موجودی که حظّی از وجود دارد، از حقیقت ربوبیّت و ظهور آنکه حقیقت خلافت و ولایت است، حظّی دارد؛ زیرا لطیفه الهیّه، حقیقت «وجود منبسط» و «نفس الرحمن» و «حقّ مخلوق به» است که بعینه باطن خلافت ختمیّه و ولایت مطلقه علویّه است. از این رو، استاد ایشان آیت‌الله شاه‌آبادی شهادت به ولایت را در شهادت به رسالت منطوی می‌دانسته است؛ زیرا ولایت باطن رسالت است؛ چنانکه از نظر امام در شهادت به الوهیّت، شهادت به رسالت و ولایت، و در شهادت به رسالت، شهادت به الوهیت و ولایت منطوی است، و در شهادت به ولایت، آن دو شهادت دیگر منطوی است[۷].

نماز، که حقیقت معراج مؤمنان و سرچشمه معارف اصحاب عرفان و ارباب ایقان است، نتیجه کشف تامّ محمّدی(ص) است که به عنوان ره‌آوردی از سفر ملکوتی معراج برای بهترین امم، آورده است. البتّه اگر سالک به عظمت آن پی برد و به قدر مقدور، به امر آن قیام کند و از دستگیری انسان کامل برخوردار گردد، به مقام قرب احدی که مقصد اصلی و مقصود فطری است دست می‌یابد؛ زیرا فرجام همه موجودات به توسّط انسان کامل تحقق پیدا می‌کند: «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ وَ إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ»[۸][۹]

رسالت انسان کامل

عارفان بر رسالت انسان کامل، سخنان فراوانی گفته‌اند. امام خمینی نیز بر امور ذیل به عنوان رسالت انسان کامل تأکید دارد.

بسط خداشناسی و خداخواهی

انسان کامل به نظر حضرت امام خمینی، نخست خود از حکمتی که خداوند بر او افاضه کرده است، یعنی معرفت شئون ذاتی و تجلیات اسمائی و افعالی خدا در حضرت علمیه و عینیه به مشاهده حضوری، برخوردار[۱۰]، و فانی مطلق و باقی به بقاء حق می‌گردد و از خود تعیّن و انّیّت و انانیّتی ندارد، بلکه خود از اسماء حسنی و اسم اعظم به شمار می‌آید[۱۱]، و آنگاه مردم را به صراط مستقیم خداشناسی و خداخواهی فرا می‌خواند؛ زیرا صراط او صراط مستقیم می‌باشد و «صراط آنان که نعمتشان بخشیده است» به طور مطلق منحصر در صراط اوست، که بالاصاله مختص خاتم پیامبران(ص) است، و بالتبعیه، از آن انبیاء و اولیاء[۱۲].

انسان چون هرچه جز حق را محو کرده، صحو بعد المحو به او دست دهد و وجودش، وجودی حقانی گردد، سفر به سوی خلق را بالحق آغاز می‌کند. و چون در دریای کثرت شناور گردد، هدایت خود را، که هدایت مطلقه به صراط مستقیم انسانیّت و سیر إلی الاسم الجامع و رجوع به حضرت اسم الله اعظم و از حدّ افراط و تفریط که الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ[۱۳] و ضَالِّينَ[۱۴] است، خارج است، طلب کند[۱۵].

به نظر امام این هدایت، هدایت به مقام برزخیّت است، که حد وسط بین احتجاب از وحدت به حجاب کثرت است، که مرتبه مَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ است؛ و احتجاب از کثرت به وحدت است، که مقام ضَالِّينَ و متحیرین در جلال کبریاست[۱۶][۱۷]

انسان‌سازی

یکی دیگر از رسالت‌های انسان کامل، انسان‌سازی است. از این رو، مؤمن برای دستیابی به مقصد، باید تابع انسان کامل باشد که مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالی، و دارای مقام وسطیت و بر طریق مستقیم است، چنانکه می‌فرماید: إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۸] یعنی مقام وسطیت و جامعیت بدون برتری صفتی بر صفتی و ظهور اسمی دون اسمی، از آن پروردگار اوست، و مربوب آن ذات مقدس نیز بر صراط مستقیم است. و مؤمنان نیز چون در سیر و سلوک، تابع انسان کامل هستند و قدم، جای قدم او می‌گذارند و در پرتو نور هدایت و مصباح معرفت او سیر می‌کنند و عقل خود را در کیفیت سیر معنوی إلی الله دخالت نمی‌دهند، بر صراط مستقیم‌اند و حشر آنها با انسان کامل و وصول آنها به تبع وصول انسان کامل است، به شرط آنکه دل‌های خود را از تصرفّات شیاطین، حفظ کنند و در سیر و سلوک إلی الله، خود را تسلیم انسان کامل کنند[۱۹].

امام در بحث از آداب شهادت به رسالت، بر این نکته تأکید می‌کند که نمازگزار باید شهادت به رسالت را از ژرفای قلب ادا کند و به یاد آورد که خاتم پیامبران(ص) واسطه فیض حق و رابط بین حق و خلق است و تمام دایره وجود از عوالم غیب و شهود، ریزه‌خوار خوان نعمت او هستند و اگر مقام روحانیّت و ولایت مطلقه او نبود، احدی از موجودات لایق استفاده از مقام غیب احدی نبود و فیض حق به موجودات نمی‌رسید و نور هدایت در هیچ‌یک از عوالم ظاهر و باطن نمی‌تابید[۲۰].

بنابراین، سالک در این سفر روحانی، محتاج به آن وجود مقدس است تا به دستگیری او، این عروج روحانی را به پایان برد. این شهادت، اعلان به قوای ملکی و ملکوتی است؛ زیرا نماز، که حقیقت معراج مؤمنین و سرچشمه معارف اصحاب عرفان و یقین است، نتیجه کشف تامّ محمّدی(ص) و ره‌آورد معنوی اوست که از این سفر معنوی روحانی برای امّت خود، ارمغان آورده است[۲۱].

در منظومه فکری و اجتماعی امام، انسان کامل کسی است که فیوضات عالم بالا را حفظ و ضبط کند و به عالم پایین برساند، نه از آن طرف دستش کوتاه باشد، و نه از این طرف، غافل باشد؛ لذا پیامبر اعظم(ص) چون می‌تواند همه تجلیات را درک کند و پرده از جمال بردارد، می‌تواند به همه موجودات حتی نباتات و جمادات هم رسیدگی داشته باشد[۲۲][۲۳]

آخرت‌خواهی (پیوند دنیا و آخرت)

پیغمبر اکرم(ص) که انسان کامل و نبی رحمت بود، مردم را به آخرت خواهی، هدایت می‌کرد و برای کسانی که در ضلالت بودند، به واسطه رحمتی که داشت، متأثر بود[۲۴].

البته چون میان دنیا و آخرت پیوند و ارتباطی ناگسستنی وجود دارد، انسان کامل آدمیان را به این حقیقت، دلالت می‌کند که عالم آخرت، نمونه عالم طبیعت است و باید از درون همین عالم طبیعت و دار دنیا و از داخل جاه‌طلبی‌ها، ریاست‌طلبی‌ها، دنیاطلبی‌ها، کینه‌ها، حسدها، بخل‌ها که در باطن، آتش‌های خطرناک هستند، در خط مستقیم حرکت کرد. اگر سیر انسان در خط مستقیم که صراط مستقیم قرآنی و اسلامی است، نباشد، به درون آتش‌های دنیا می‌افتد و این صراط، نمونه صراطی است که در جهنم می‌باشد[۲۵].

به نظر امام، همه دعوت به دنیا دارند، ولی نبی که انسان کامل است، دعوت به آخرت و اصلاح امر دنیا دارد[۲۶]. جمیع شرایع و ادیان، آخرت را مقابل این عالم، و دنیا را مقابل آخرت دانسته‌اند و لذا باید به نشئه‌ای غیر این نشئه و مرتبه وجودی دیگری قائل شد[۲۷][۲۸]

منابع

پانویس

  1. امام خمینی کتاب گرانقدر مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة را در سال ۱۳۴۹ ه - ق (۱۳۰۸ ه -ش) به رشته تحریر درآورده‌اند. این کتاب در یک «مقدّمه» و دو «مشکات»، و یک «خاتمه» تنظیم شده است. مشکات نخست در برخی از اسرار خلافت محمّدی(ص) و ولایت علوی(ع) در حضرت علمیّه است، و مشکات دوم در برخی از اسرار خلافت و ولایت و نبوّت در نشئه عین و عالم امر و خلق می‌باشد. حضرت امام در مقدّمه کتاب در پیرامون موضوع آن چنین نگاشته‌اند: «دوست داشتم در این رساله سرآغازی از حقیقت خلافت محمّدی و نمی‌از دریای حقیقت ولایت علوی(ع) را برایت آشکار نمایم و اینکه چگونه این دو حقیقت در عوالم غیب و شهادت جاری هستند و در مراتب نزول و صعود نفوذ دارند».
  2. امام خمینی، مصباح الهدایة، مقدمة الآشتیانی، ص۹-۱۱.
  3. امام خمینی، مصباح الهدایة، النص، ص۳۵.
  4. امام خمینی در حاشیه شرح فصوص (قیصری) قیصری، ص۳۴۹ فرموده است: قوله: و كما أن إنسان العين... ليس مقصود الشيخ ما ذكره الشارح، فإنه على ذلك تمثيل بعيد. بل منظوره أن الإنسان مرآة مشاهدة الأشياء، فالحق به ينظر إلى الخلق كما أن العين بإنسانها ينظر إلى الموجودات، و أما ما ذكره من كونه إشارة إلى نتيجة قرب الفرائض فحق، و أما نتيجة قرب الفرائض و النوافل فليست كما ذكرها، بل الفناء الذاتي أيضا من قرب النوافل، و التفصيل لا يليق بالمقام.
  5. امام خمینی، شرح دعاء السحر، ص۲۱.
  6. امام خمینی، شرح دعاء السحر، ص۳۷.
  7. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۴۱.
  8. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۳۸-۱۳۹.
  9. قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «خداشناسی توحیدی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۵۷.
  10. قیصری، شرح فصوص (قیصری)، تعلیقه امام خمینی بر شرح قیصری، ص۳۲۳.
  11. امام خمینی، آداب الصلاة (آداب نماز)، ص۲۶۳.
  12. امام خمینی، آداب الصلاة (آداب نماز)، ص۲۹۳.
  13. «بر ایشان خشم آورده‌ای» سوره فاتحه، آیه ۷.
  14. «گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.
  15. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۶.
  16. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۶.
  17. روحانی‌نژاد، حسین، مقاله «ولایت‌شناسی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۶۹.
  18. «به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
  19. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۳۱.
  20. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۳۷-۱۳۹.
  21. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۳۷-۱۳۹.
  22. امام خمینی، تقریرات فلسفه، مقرر: سید عبدالغنی اردبیلی، ج۲، ص۳۵۴.
  23. روحانی‌نژاد، حسین، مقاله «ولایت‌شناسی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۷۰.
  24. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۲۲۲.
  25. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۲۰.
  26. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۹۱.
  27. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۴۸.
  28. روحانی‌نژاد، حسین، مقاله «ولایت‌شناسی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۷۲.