زن در عصر جاهلیت
مقدمه
زن در دوره جاهلیت از شخصیتی مستقل برخوردار نبود و نهاد خانواده استحکام لازم را نداشت. روابط ناسالم میان مرد و زن و قوانین نادرست ازدواج که بیشتر کامجویی بیقید و شرط مردان را تأمین میکرد، عفت عمومی را کمرنگ و سلامت نسل را به خطر انداخته بود. در عصر جاهلیت میان زنان طبقه اشراف و زنان دیگر تفاوت قائل بودند. در میان طبقه اشراف، زنان در امر ازدواج حق انتخاب داشتند؛ یعنی اختیار ازدواج را به دختران وا میگذاردند و بدون رضایت دختران آنان را به عقد کسی در نمیآوردند[۱].
و همچنین یک زن میتوانست قبل از ازدواج شرط کند که هر وقت که بخواهد از شوهرش جدا شود و یا بعد از ازدواج همچنان در خانه پدرش بماند. همچنین میتوانست به هر گریزانی پناه دهد[۲].
به طور کلی اگر زنان طبقه اشراف عرب را که گروه بسیار کمی بودهاند استثنا بدانیم، بقیه زنان عرب در عصر جاهلی به شیوه بسیار ذلّت باری زندگی میکردند؛ نه حق انتخاب و ازدواج داشتند و نه مهری به خود زنان داده میشد، وقتی در اواخر عصر جاهلیت، این گونه رفتارها شدّت بیشتری یافته بود به طوری که زن همانند کالا خرید و فروش میشد و دختران، زنده به گور میشدند و زن به زنا وادار میشد و سنّت ظهار و ایلاء و ضرار رواج داشت. در نگاه اعراب، زن در آن دوران یک موجود پست، عامل ننگ، وسیله هوس رانی مردان، کالای مورد تجارت ثروتمندان، ضعیف، ذلیل و... به شمار میرفت.
در این جا به برخی از ظلمهایی که در حق زنان در آن دوران میشد تا جایی که به صورت فرهنگ آن عصر در آمده بود و قرآن نیز به آن اشاره کرده، میپردازیم:
زنده به گور کردن دختران
از آثار شوم تفکر عمومی اعراب نسبت به جنس مؤنث، کشتن یا زنده به گور کردن دختران بود. آیه ۵۸ و ۵۹ سوره نحل و آیه ۸ سوره تکویر به این نکته اشاره کرده است.
قرآن مجید در خصوص انگیزه کشتن فرزندان در عصر جاهلی علاوه بر تعصّب به دو نکته اشاره کرده است که یکی، ترس از فقر و دیگری، انگیزه تقرب به بتهاست[۳].
دلیل تنفّر اعراب جاهلی از دختران و زنده به گور کردن آنها امور زیر بوده است:
- دختر نقش اقتصادی و تولیدی نداشته و سربار زندگی بوده است؛
- در جنگ که سرنوشت قبیله به آن بوده، دختر قدرت جنگیدن و دفاع نداشته است؛
- در جنگها دختران به اسارت رفته و مورد تجاوز دشمن قرار میگرفتند[۴].
قرطبی هر دو عامل - فقر شدید و تعصّب - را برای زنده به گور کردن دختران ذکر کرده است و از ربیعه و مضر، به عنوان کسانی نام میبرد که از روی نادانی اقدام به زنده به گور کردن دختران خود میکردند[۵].[۶]
نکاح و اقسام آن در جزیرة العرب
زناشویی و نکاح از حساسترین مسائل زندگی زن محسوب میشود که خوشبختی و بدبختی او در آن رقم میخورد و از صحنههایی است که زن از حالت فردی به حالت اجتماعی تغییر زندگی میدهد. از طرف دیگر، نکاح مقدمه تشکیل خانواده یا اجتماع کوچک است که هسته اصلی اجتماع بزرگ بشری به شمار میآید، از آداب و رسوم مربوط به نکاح میتوان به جایگاه و شخصیت زن و مرد در آن جامعه پی برد که با بهرهگیری از قرآن کریم به اموری اشاره میشود.[۷]
نکاح اختصاصی
در این نکاح مرد از وابستگان زن تقاضای ازدواج مینمود و این زن فقط منحصر به او بود و حقّ ارتباط با مردان دیگر را نداشت[۸].[۹]
نکاح البدل (زناشویی تعویضی)
در قرآن میخوانیم: ﴿لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا﴾[۱۰].[۱۱]
نکاح المقت (زناشویی تنفرآمیز)
در قرآن آمده است: ﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا﴾[۱۲].[۱۳]
نکاح الخدن (زناشویی پنهانی)
قرآن کریم در این خصوص میفرماید: ﴿وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۱۴].[۱۵]
نکاح الشغار (زناشویی تعویضی)
کلمه شغار به معنای حامی نداشتن، دورشدن و منقصت است و همچنین به معنای آماده شدن زنان برای عمل زناشویی به کار میرود و در این جا معنای اخیر مراد است[۱۶]. در کتابهای روایی شیعه به نکاح شغار در عصر جاهلیت اشاره شده و روایاتی از پیامبر گرامی(ص) اسلام نقل شده است که ایشان میفرمایند. «لا الشغار فی الاسلام»[۱۷].[۱۸]
نکاح الجمع (زناشویی همگانی)
از جمله رفتارهای ظالمانه و جاهلانه عرب در دوره جاهلیت این بود که ثروتمندان آنان به منظور کسب ثروت، کنیزانی زیبا تهیه کرده و آنها را با آموزشهای خاص عشوهگری در خانههایی جا میدادند و بر بام آن پرچمی که حکایت از آزادی ورود برای همگان داشت نصب میکردند. این زنان به پرچمداران یا (ذوات الرّایات) معروف بودند. این عمل زشت مورد قبول عرب جاهلی بود و کسانی که مرتکب این گونه رفتارها میشدند مورد سرزنش قرار نمیگرفتند، بلکه فرزندی که ثمره این چنین نکاحی بود با کمک قیافهشناسان به یکی از مردها منتسب شده و فرزند رسمی و مشروع آن مرد محسوب میشد[۱۹].[۲۰]
نکاح الاستبضاع (زناشویی جهت باردار شدن)
این نکاح، شرمآورترین سنن جاهلی به شمار میرود. اگر مردی دوست داشت که فرزندی با قیافه و شکلی خاص، یا دلیر و شجاع، یا شاعر و کاهن و امثال آن داشته باشد و خود متصف به این اوصاف نبود، زنش را با قرار و مذاکرات قبلی در اختیار مردی که آن خصوصیات را داشت قرار میداد تا از او فرزندی با آن صفات متولد شود و طبق سنت رایج، این فرزند متعلق به شوهر رسمی آن زن بود[۲۱].[۲۲]
نکاح الرهط (زناشویی دسته جمعی)
یکی دیگر از ازدواجهای قانونی عرب جاهلی این بود که عدهای که نباید از ده تن تجاوز کنند با رضایت هم با زنی رابطه زناشویی برقرار میکردند و مخارج او را متکفل میشدند، فرزندی که به دنیا میآمد، اگر پسر بود مادر او پدرش را از جمع آن ده نفر انتخاب میکرد و اگر دختر بود آن فرزند نزد مادر میماند؛ زیرا کسی حاضر به پذیرفتن او نمیشد[۲۳].[۲۴]
نکاح المضامده
این نوع ازدواج به علت فقر و تنگدستی انجام میشد؛ به این صورت که مرد در هنگام قحطی، زن را به خانه ثروتمندی میفرستاد و آن فرد ثروتمند بعد از آنکه کار خود را با آن زن به سر انجام میرساند، مقداری غذا و پول به آن زن میداد و او نزد شوهرش باز میگشت[۲۵].[۲۶]
طلاق و اقسام آن در عصر جاهلیت
از مطالعه نکاح و اقسام آن در جزیرة العرب به راحتی میتوان به سنت جاهلی آن دوران در مورد طلاق پی برد به این معنا که وقتی نکاح بر اساس ظلم و بیانصافی مطلق از طرف مرد باشد، طلاق و به هم خوردن روابط همسری نیز تنها شرطش اراده و میل مرد است. اوست که با اندک بهانهای میتواند رشته زوجیت را قطع کند. قطع زوجیت در آن روزگار انواع خاصی داشت که در اینجا به مهمترین آنها اشاره میکنیم و توضیح آن را در بخش دوم این کتاب میخوانیم. اقسام طلاق عبارتند از: ظهار، ایلاء، ضرار.[۲۷]
تعدد زوجات
در میان قبایل عرب از جمله افتخارات مردان، داشتن زنان زیاد بود. گاه شمار زنان یک مرد از سی صد تن افزون میگشت. البته برای این روحیه، دلایلی از قبیل: میل به داشتن فرزندان زیاد و تفاخر به آنان، شدّت غریزه جنسی، مطرح نمودن مردی خود، زیاد کردن افراد قبیله به منظور دفاع در برابر مهاجمان، زندگی صحرانشینی و... نقل شده است.
طبرسی در مورد تعداد زنان یک مرد در جاهلیت مینویسد: اعراب در این مورد هیچ حد و مرزی قائل نبودند؛ یعنی زن همانند کالایی بوده که اگر شخصی میخواست هر چقدر که دوست داشت میتوانست زن اختیار کند[۲۸].[۲۹]
مهریه
ازدواجهای اعراب عصر جاهلی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: یکم: ازدواجهایی که در حقیقت فقط نام نکاح و ازدواج روی آن نهاده بودند و شیوههای مختلفی از زنا بوده است، مانند: مضامده، بدل، استبضاع و... پس روشن است که چنین ازدواجهایی دارای مهر و کابین نبوده است.
دوم: ازدواجهایی که تقریباً به شیوه امروزی دارای مهر و کابین بوده است. در این نوع نکاح با آنکه یکی از شرایط ازدواج قراردادن مهریه برای زن بود، ولی اعتقاد داشتند که این مهریه به زن تعلّق نمیگیرد و متعلق به پدر دختر یا ولیّ و سرپرست دختر است. نمونه بارز آن را میتوان در به ارث بردن زن پدر در عصر جاهلیت دید بدین صورت که هرگاه پسری زن پدر خود را به ارث میبرد و رغبتی به ازدواج با او نداشت او را به دیگری میسپرد و مهرش را میگرفت[۳۰].[۳۱]
عدّه
قبایل عرب در باب عدّه، سنن مختلفی داشتند که وجه مشترک آنها، ظلم و اذیت نسبت به زن بود؛ مثلاً در عدّه وفات، زنان شوهر مرده باید حداقل یک سال و گاهی اوقات تا پایان عمر بر بالای قبر شوهر خیمه سیاه بزنند و لباسهای کهنه و کثیف که حاکی از عزا باشد بپوشند و از هر گونه زینت و آرایش حتی شست و شو و نظافت خودداری نمایند و همواره در آن خیمه به عزاداری بپردازند[۳۲].[۳۳]
حیض
از جمله ظلمهایی که به زنان مدینه میشد و در هیچ جای عربستان وجود نداشته، مربوط به مسئله حیض زنان میشود. اعراب مدینه در این مسئله تحت تأثیر یهودیان قرار داشتند؛ بدین صورت که هرگاه زنانشان حیض میشدند، در خوردن و آشامیدن با او شریک نمیشدند و جدا از زن غذا میخوردند و کار به این جا ختم نمیشد، بلکه زن را با کمال سنگدلی از خانه بیرون میانداختند تا اینکه آن مدت تمام میشد، بعد زن را به خانه راه میدادند[۳۴].[۳۵]
منابع
پانویس
- ↑ یحیی نوری، جاهلیت و اسلام، ص۶۳۰.
- ↑ رژی بلاشر، تاریخ ادبیات عرب، ترجمه آذرتاش آذرنوش، تهران، ص۴۳.
- ↑ ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا﴾ «و فرزندانتان را از ترس ناداری مکشید، ما به آنان و شما روزی میدهیم؛ بیگمان کشتن آنان گناهی بزرگ است» سوره اسراء، آیه ۳۱؛ ﴿وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ﴾ «و بدینگونه در نظر بسیاری از مشرکان، شریکان آنان کشتن فرزندانشان را آراسته جلوه دادند تا آنان را نابود کنند و دینشان را بر آنان مشتبه گردانند و اگر خداوند میخواست چنین نمیکردند پس آنان را با آنچه دروغ میبافند واگذار» سوره انعام، آیه ۱۳۷.
- ↑ محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۶، ص۳۶۴.
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۷، ص۹۶.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۴.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۵.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روضالجنان و روحالجنان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۰.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۵.
- ↑ «پس از این (زنانی که برشمردیم) زنان (دیگر) و (نیز) اینکه همسرانی (تازه) را جایگزین آنان کنی بر تو حلال نیست هر چند زیبایی (خوی) آنان تو را خوش آید؛ مگر آنکه کنیزت باشند و خداوند مراقب هر چیزی است» سوره احزاب، آیه ۵۲.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۶.
- ↑ «و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۶.
- ↑ «و هر یک از شما که یارایی مالی نداشته باشد تا زنان آزاد مؤمن را به همسری گیرد، در میان کنیزان، از دختران جوان مؤمن، همسر گزیند و خداوند به ایمانتان داناتر است؛ همه چون یکدیگرید پس با اجازه کسان آنها با آنان ازدواج کنید و کابینهایشان را در حالی که پاکدامنند و نه پلیدکار و گزیننده دوستهای پنهان، به گونه شایسته به (کسان) آنها بپردازید. آنگاه چون شوی کنند، اگر به کاری زشت دست یازیدند بر آنان نیمی از کیفر زنان آزاد خواهد بود. این (ازدواج با کنیزکان) برای کسی است که از (آلایش) گناه بهراسد و شکیبایی ورزیدن، برای شما بهتر است و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۵.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۷.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ج۹، ص۱۲۶۲۰.
- ↑ کلینی، کافی (اصول و فروع)، ج۵، ح۲، ص۳۶۱؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۳۰۴، ح۲۵۶۸۰ و ج۲۰، ص۳۰۴.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۸.
- ↑ جاهلیت و اسلام، ص۶۰۵.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۸.
- ↑ جاهلیت و اسلام، ص۶۰۵.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۹.
- ↑ جاهلیت و اسلام، ص۶۰۶
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۳۹.
- ↑ بخاری، صحیح بخاری، ج۳، ص۱۶۵.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۴۰.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۴۰.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۰۲.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۴۱.
- ↑ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۷۲.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۴۱.
- ↑ جاهلیت و اسلام، ص۶۱۸.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۴۲.
- ↑ سیوطی، الدرالمنتور فی تفسیر المأثور، ج۱، ص۲۵۸.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۴۲.