عصمت در حدیث به چه معناست؟ (پرسش)
عصمت در حدیث به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | عصمت در حدیث |
عصمت در حدیث به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقای دکتر بهروز مینایی در کتاب «اندیشه کلامی عصمت» در اینباره گفته است:
«موارد کاربرد عصمت در روایات بسیار زیاد است؛ این موارد را میتوان به دو دسته کلی تقسیم نمود: دسته نخست، مواردی میباشند که عصمت به معنای لغوی آن همانند آیات قرآن به کار رفتهاند، دسته دوم، مواردی هستند که عصمت به معنای اصطلاحی و دینی خاص یا کلامی به کار رفتهاند. بحث از دسته دوم را در فصل بعد، یعنی در ریشه یابی تاریخی بحث عصمت در اسلام بحث خواهیم کرد. از این جهت در این بخش تنها به بعضی موارد دسته نخست اشاره میگردد. مقصود ما از ذکر این موارد آن است که بعدها بررسی کنیم که آیا میتوان میان معنای دینی و کلامی عصمت با معنای لغوی آن پیوندی برقرار کرد.
- «إِنَّ التَّقْوَى عِصْمَةٌ لَكَ فِي حَيَاتِكَ»[۱]: تقوا تو را در زندگی حفظ میکند.
- «بِالتَّقْوَى قُرِنَتِ الْعِصْمَةُ»[۲]: تقوا و عصمت قرین یکدیگرند.
- «قُرِنَتِ الْحِكْمَةُ بِالْعِصْمَةِ»[۳]: حکمت و عصمت با یکدیگر مقارن و همراهاند.
- «لَا حِكْمَةَ إِلَّا بِعِصْمَةٍ»[۴]: هیچ حکمتی نیست مگر اینکه همراه عصمتی میباشد.
- «الْحِكْمَةُ عِصْمَةٌ وَ الْعِصْمَةُ نِعْمَةٌ»[۵]: حکمت عصمت است و عصمت نعمت.
- «إِنَّ فِي سُلْطَانِ اللَّهِ عِصْمَةً لِأَمْرِكُمْ»[۶]: همانا حکومت خدا بر شما، موجب حفظ و نگهداری امور شماست.
- « عَلَيْكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِينُ... وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّكِ»[۷]: بر شما باد به کتاب خدا، همانا آن طناب محکم الهی است... و موجب حفظ و نگهداری کسی است که به آن درآویزد.
- «الِاعْتِبَارُ يُفِيدُ الْعِصْمَةَ»[۸] و «الِاعْتِبَارُ يُثْمِرُ الْعِصْمَةَ»[۹]: عبرت گرفتن موجب عصمت میشود.
- «التَّصَبُّرُ عَلَى الْمَكْرُوهِ يَعْصِمُ الْقَلْبَ»[۱۰]: مقاومت بر امور ناخوشایند قلب را معصوم میکند.
- رسول الله(ص): «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ يَعْصِمُ مَنْ أَطَاعَهُ وَ لَا يَعْتَصِمُ بِهِ مَنْ عَصَاهُ»[۱۱]: همانا خداوند متعال هر که او را اطاعت کند نگه میدارد [معصوم میکند] و هر که معصیتش کند حفظ نمیکند.
- امام باقر(ع): «إِذَا عَلِمَ اللَّهُ تَعَالَى حُسْنَ نِيَّةٍ مِنْ أَحَدٍ اكْتَنَفَهُ بِالْعِصْمَةِ»[۱۲]: اگر خداوند متعال نیت خوب کسی را تشخیص دهد، او را از قبل و بعد در حمایت و عصمت قرار میدهد.
- امام صادق(ع): «وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِاللَّهِ عَصَمَهُ اللَّهُ»[۱۳]: هر کس به خدا پناه برد، خداوند او را نگه دارد.
- دعای امام باقر(ع): «لَئِنْ لَمْ تَعْصِمْنِي لَأَعْصِيَنَّكَ»[۱۴]: خداوندا! اگر مرا حفظ نکنی هر آینه عصیان تو را میکنم.
- امام صادق(ع): «إِنَّ صِلَةَ الرَّحِمِ وَ الْبِرَّ... يَعْصِمَانِ مِنَ الذُّنُوبِ»[۱۵]: صله رحم و نیکی آدمی را از گناهان معصوم میکنند.
- دعای امام کاظم(ع): «وَ أَنْ تَعْصِمَنِيَ اللَّهُمَّ مِنَ الذُّنُوبِ»[۱۶]: خدایا! از تو میخواهم مرا از گناهان نگه داری.
- دعا: «وَ تَعْصِمَنِي عِصْمَةَ الْأَبْرَارِ»[۱۷]: خدایا! به عصمت و محافظتی را که درباره نیکان داری، مرا نگه دار. با اینکه دو تعبیر فوق در دعاهای زیادی آمده است - بیش از سی صد جمله دعا به این مضمون وجود دارد - گاه عصمت در دین، عصمت از گناهان و عصمت از هر سوء و بدی درخواست شده است[۱۸].
- دعای امام صادق(ع): «وَ اعْصِمْنِي مِنَ الشَّيْطَانِ»[۱۹]: خدایا! مرا از شیطان محافظت نما.
- حضرت امیر(ع): «إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ»[۲۰]: همانا مردم با پادشاهان و دنیا هستند مگر آنکه خداوند آنها را نگه دارد.
- هنگامی که رسول خدا(ص) از جنگ بدر فارغ شد، جبرئیل درحالی که بر اسب قرمزی سوار بود نزد او آمد؛ زره پوشیده و نیزهاش در دست بود. قَد عَصَم ثَنِيه الغُبارُ: مسیری را که از آنجا آمده بود غبار سد کرده بود. «عصم» در این حدیث به معنای مَنَع و سدَّ آمده است[۲۱] یا به معنای ملازمت میتواند باشد که مسیر حرکت او با غبار پوشیده و ملازم غبار بود[۲۲].
- رسول الله(ص): «الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ مِثْلُ الْغُرَابِ الْأَعْصَمِ... قِيلَ: وَ مَا الْغُرَابُ الْأَعْصَمُ؟ قَالَ: الَّذِي إِحْدَى رِجْلَيْهِ بَيْضَاءُ»[۲۳]: زن صالح، مانند کلاغ اعصم است. سؤال شد که کلاغ اعصم چیست؟ حضرت فرمود: کلاغی که یکی از پاهایش سفید است (مقصود کمیابی آن است).
- رسول خدا(ص) چهار دسته را اهل بهشت میداند؛ درباره دسته نخست اینگونه میفرماید: «مَنْ كَانَتْ عِصْمَتُهُ شَهَادَةَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»[۲۴]: کسی که نگهبان، حافظ و حامی او شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت رسول اکرم(ص) میباشد.
- خطبه حضرت علی(ص) در روز جمعه: «وَ عَصَمَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنِ اقْتِرَافِ الْآثَامِ»[۲۵]: و خداوند، ما و شما را از ارتکاب گناهان نگه دارد.
- دعای امام سجاد(ع): «وَ طَهِّرْنِي بِالتَّوْبَةِ وَ أَيِّدْنِي بِالْعِصْمَةِ»[۲۶]: خدایا! مرا با توبه پاک نما و با نگهداری و حمایتت تأیید کن.
- دعای امام سجاد(ع): «وَ هَبْ لِي عِصْمَةً تُدْنِينِي مِنْ خَشْيَتِكَ، وَ تَقْطَعُنِي عَنْ رُكُوبِ مَحَارِمِك»[۲۷]: خداوندا! به من عصمتی عطا کن که تو را به ترس از تو نزدیک سازد و مرا از ارتکاب حرامهای تو باز دارد.
- مناجات حضرت علی(ع): «إِلَهِي لَا سَبِيلَ إِلَى الِاحْتِرَاسِ مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا بِعِصْمَتِكَ... كَيْفَ بِالاحْتِرَاسِ مِنَ الذَّنْبِ مَا لَمْ تُدْرِكْنِي فِيهِ عِصْمَتُكَ»[۲۸]: خداوندا! مرا به دوری از گناه راهی نیست مگر به کمک و نگهداری خودت... و چگونه میتوانم از گناهان دوری جویم مادامی که حفظ و نگهداری تو به من نرسیده باشد.
- روایات زیادی هست که بر عقد نکاح و علقه زوجیت میان زن و مرد لفظ «عصمت» را اطلاق کردهاند[۲۹] - که در بحث آیات نیز به آنها اشاره شد - و این موارد نیز همان معنای لغوی عصمت است.
- حضرت مسیح(ع): «وَ أَكْثِرْ حَمْدَ اللَّهِ عَلَى الْفَقْرِ فَإِنَّ مِنَ الْعِصْمَةِ أَنْ لَا تَقْدِرَ عَلَى مَا تُرِيدُ»[۳۰]: و خداوند را بر فقر بسیار سپاسگزار باش؛ زیرا اینکه تو قدرت بر هرچه میخواهی نداشته باشی، خودنگهداری و محافظت خدا نسبت به تو محسوب میشود.
- شبیه روایت فوق، حکمتی از امیرالمؤمنین(ع) است: «مِنَ الْعِصْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي»[۳۱]: مانع داشتن برای گناه کردن، گونهای از ترک گناه است[۳۲].
ابن ابی الحدید در ذیل این حدیث میگوید: مراد از عصمت در این روایت معنای کلامی آن نیست؛ چون عصمت کلامی مشروط به قدرت است[۳۳]. در روایت دیگری نیز در نهج البلاغه عصمت به معنای لغوی آن آمده است: «إِنَّمَا يَنْبَغِي لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَيْهِمْ فِي السَّلَامَةِ أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ وَ يَكُونَ الشُّكْرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَيْهِمْ وَ الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ»[۳۴]: بر کسانی که گناه ندارند و از سلامت دین برخوردارند، سزاست که بر گناهکاران و نافرمانان رحمت آرند و شکرِ این نعمت بگزارند، چندان که این شکرگزاری آنان را مشغول دارد و به گفتن عیب مردمان وانگذارد.
معنای کلامی عصمت در روایات: عصمت در میان مسلمانان، معنای اصطلاحی دیگری یافته است که به معنای مصونیت پیامبران و امامان(ع) در مقابل گناه و خطا میباشد. بعد از تدوین علم کلام و مطرح شدن مباحث کلامی در میان مسلمانان، این ویژگی به عنوان یکی از شروط ضروری و اصلی مقام نبوّت و امامت قرار داده شد. پیش از اینکه معنای کلامی و تعریف متکلمان از این صفت را بررسی کنیم ضروری است احادیثی که این صفت را مطرح کردهاند، بررسی کنیم.
- عبدالعزیز بن مسلم سخن طولانی و مفصّلی با امام رضا(ع) در شأن و صفات امام دارد که طبق آن، امام(ع) در تبیین مقام اینگونه میفرماید: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ»[۳۵]: بندهای را که خداوند برای سرپرستی امور خلق برمیگزیند، شرح صدری برای این مقام به او عطا میکند؛ چشمههای حکمت را در دل او به ودیعت مینهد؛ علم ویژهای را به او الهام میکند که بعد از آن از پاسخ هیچ پرسشی عاجز نیست و هیچ گاه از یافتن صواب متحیر نیست. پس او معصوم و برخوردار از تأییدات و توفیقات است و از هر خطا و لغزشی در امان است؛ خدا تنها با او چنین میکند تا بتواند حجت بر بندگانش باشد و گواه بر خلق قرار گیرد. همانطور که مشاهده گردید معنایی که از عصمت درباره امامان مطرح شد، معنا و صفت ویژهای است که به طور اختصاصی در عدهای وجود دارد و این همان معنای کلامی عصمت است. در این روایت علم و شعور ویژهای همراه با الهام را برای بندگان مختار الهی بر شمرده است که نتیجه این علم و شعور خاص، عصمت از گناه و عصمت از خطا در مقام تبلیغ احکام الهی و عقاید و معارف دینی میباشد. با اضافه کردن توفیق و تسدید ویژهای که از سوی خداوند متعال به آنان اعطا میشود، عصمت از اشتباه و لغزشهای عادی و سهو و نسیان را نیز برای آنها اثبات میکند و دلیل عصمت از اشتباه و خطا را همان حجت خدا بودن امام و نبی است و اینکه شاهد و گواه بر بندگان بودن تمام نمیشود مگر به این درجه از عصمت.
- سلیم بن قیس الهلالی از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ وَ جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا»[۳۶]: خداوند متعال ما را پاک کرد و به مقام عصمت رسانید و ما را گواه بر خلق و حجت روی زمین قرار داد و ما را با قرآن و قرآن را با ما قرار داد. ما هیچ گاه از قرآن جدا نمیشویم و قرآن نیز از ما جدا نمیشود. بخش نخست این حدیث یقیناً عصمت از گناه را افاده میکند؛ اما بخش پایانی آنکه جداناپذیری قرآن و امامان را مطرح میسازد، همانگونه که قرآن خطاناپذیر است میتوان برداشت کرد که عصمت از خطا و خطاناپذیری ائمه(ع) را نیز ایفاد میکند.
- امام کاظم(ع) درباره امامان میفرماید: «... عَصَمَهُمْ مِنَ الْمَعْصِيَةِ»[۳۷]: آنها را از گناهان معصوم کرد. این روایت تنها عصمت از گناه را افاده میکند.
- امام صادق(ع) در توصیف مقام امامت میفرماید: «... اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وَ انْتَجَبَهُ لِطُهْرِهِ... مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ مَصُوناً عَنِ الْفَوَاحِشِ»[۳۸]: خداوند به علم خود امامان را برگزید و آنها را به پاکی و طهارت انتخاب کرد،... آنها از لغزشها معصوماند و از زشتیها مصون. این روایت نیز، هم عصمت از گناه و هم عصمت از اشتباه را ایفاد میکند.
- امام صادق(ع): «نَحْنُ قَوْمٌ مَعْصُومُونَ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِطَاعَتِنَا وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِنَا»[۳۹]: ما قوم معصومی هستیم که خداوند به اطاعت از ما امر کرده است و از سرپیچی ما بازداشته است.
- حضرت امیرالمؤمنین(ع) درباره صفات امام میفرماید: «وَ الْإِمَامُ الْمُسْتَحِقُّ لِلْإِمَامَةِ لَهُ عَلَامَاتٌ فَمِنْهَا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا صَغِيرِهَا وَ كَبِيرِهَا لَا يَزِلُّ فِي الْفُتْيَا وَ لَا يُخْطِئُ فِي الْجَوَابِ وَ لَا يَسْهُو وَ لَا يَنْسَى وَ لَا يَلْهُو بِشَيْءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا»[۴۰]: امامی که شایستگی امامت را داراست، دارای نشانههایی است؛ یکی از آنها این است که او از همه گناهان معصوم است؛ چه گناه صغیره و چه گناه کبیره؛ در مقام فتوا لغزش نمیکند و پاسخ خطا نمیدهد؛ سهو نمیکند و نسیان ندارد و چیزی از کارهای دنیوی او را غافل نمیسازد. این روایت نیز عصمت مطلقه از گناه، خطا، نسیان و امور عادی زندگی را برای امام اثبات میکند.
- روایتی در معنای عصمت از هشام بن حکم از امام صادق(ع) نقل شده است: از هشام سؤال میشود معنای «إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً» چیست؟ (اینکه میگویند امام حتماً معصوم است، یعنی چه؟) هشام گفت: از امام صادق(ع) همین سؤال را پرسیدم، آن حضرت فرمود: «الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ» و فرمود: «قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: ﴿وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۴۱]»[۴۲]. طبق این حدیث، معصوم کسی است که به کمک [و لطف] خدا از همه گناهان الهی خودداری میورزد.
- روایتی در ذیل آیه ﴿وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ﴾[۴۳] وارد شده است که راوی از امام صادق(ع) میپرسد پس این همه مصایبی که بر پیامبر و اهل بیت(ع) وارد شده است، حال آنکه «هُمْ أَهْلُ بَيْتِ طَهَارَةٍ مَعْصُومُونَ»: آنها معصوم و اهل بیت طهارت بودند که آن حضرت در پاسخ میفرماید: این مصایب برای افزایش اجر و پاداش آنها بود بدون اینکه گناهی کرده باشند[۴۴]. نیز سلسله روایاتی از این قبیل که توبههای زیاد رسول خدا(ص) را معرفی میکند: «مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ»: بدون اینکه گناهی کرده باشد[۴۵]. خود سؤال راوی نشان دهنده وجود فضایی است که راوی در آن تنفس میکرده است و آن این بوده است که پیامبر و اهل بیت(ع) از هرگونه گناهی منزّهاند، پس چرا این آیه به طورکلی چنین بیانی دارد که تمام مصایب نتیجه گناهان بشر است؛ ازاین رو در مورد پیامبر و امامان(ع) در خصوص محتوای این آیه چنین پرسشی را مطرح کرده است.
- امام هادی(ع) در زیارت جامعه کبیره میفرماید: «أَشْهَدُ أَنَّكُمُ الْأَئِمَّةُ الرَّاشِدُونَ الْمَهْدِيُّونَ الْمَعْصُومُونَ»[۴۶]. مراد از این شهادت به عصمت، با ملاحظه بخشهای قبل و بعد این بخش از زیارت، یقیناً معنای دینی عصمت مراد است نه صرف معنای لغوی آن. در بخش دیگری از این زیارت این معنا، مورد تأکید بیشتری قرار گرفته است: «عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ طَهَّرَكُمْ تَطْهِيراً»[۴۷]: خداوند شما امامان را از لغزشها نگاه داشته و از فتنهها ایمن کرده است و شما را از پستی پاک کرده است و تنها از شما اهل بیت پلیدیها را برداشته است و شما را پاک گردانیده است پاک گردانیدنی. این معنا اشاره به حقیقت و معنای دینی عصمت میباشد.
- ابن عباس از حضرت امیرالمؤمنین(ع) از تفسیر آیات مربوط به سلیمان و قصه مشغول شدن به اسبها و قضاشدن نماز عصر ایشان و برگرداندن خورشید[۴۸] سؤال میکند، آن حضرت تفسیر کعب را رد میکند و تفسیری ارائه میدهد که حضرت سلیمان نماز عصر را در وقت خود خوانده است و سپس در پایان یک گزاره کبرای کلی میفرماید: «إِنَّ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ لَا يَظْلِمُونَ وَ لَا يَأْمُرُونَ بِالظُّلْمِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ»[۴۹]: پیامبران الهی نه ظلم میکنند و نه فرمان به ظلم میدهند؛ چراکه آنان معصوم و پاکاند. هم سؤال ابن عباس و هم پاسخ آن حضرت دلالت بر معنای دینی عصمت در صدر اول اسلام دارد. این روایت به دلیل نقل از حضرت امیر(ع) نیز حایز اهمیت است.
- همچنین ابن عباس از رسول خدا(ص) خطبهای طولانی نقل میکند که در ضمن آن چنین فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ عَصَمَنَا اللَّهُ مِنْ أَنْ نَكُونَ مَفْتُونِينَ أَوْ فَاتِنِينَ... وَ إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ طَهَّرَنَا اللَّهُ مِنْ كُلِّ نَجَسٍ فَنَحْنُ الصَّادِقُونَ»[۵۰]: «ای مردم! ما اهل بیت را اختصاصاً خداوند از اینکه فریب بخوریم یا فریبکار باشیم معصوم قرار داده است و ما اهل بیت را خداوند از هر پلیدی پاک کرده است و ما راستگویان هستیم». اهمیت این روایت در دلالت بر معنای کلامی عصمت، نقل آن از رسول خدا(ص) است.
- روایتی از امام رضا(ع) درباره حضرت یوسف(ع) وجود دارد که او را از هر گناهی تبرئه میکند و لفظ معصوم را بر وی اطلاق میکند: «لَكِنَّهُ كَانَ مَعْصُوماً وَ الْمَعْصُومُ لَا يَهُمُّ بِذَنْبٍ وَ لَا يَأْتِيهِ»[۵۱]: اما حضرت یوسف(ع) معصوم بود و معصوم هیچ گاه قصد گناه نمیکند و مرتکب آن نمیشود.
- در زیارت امام صادق(ع) از حضرت امیرالمؤمنین(ع) چنین آمده است: «إِمَامِ الْمُخْلِصِينَ وَ الْمَعْصُومِ مِنَ الْخَلَلِ الْمُهَذَّبِ مِنَ الزَّلَلِ الْمُطَهَّرِ مِنَ الْعَيْبِ الْمُنَزَّهِ مِنَ الرَّيْبِ»[۵۲]. در توصیف حضرت علی(ع)، عصمت از وهن، اشتباه، لغزش و پاکی از هر عیب و نقص و شک و شبهه اعتقادی را به ایشان نسبت میدهد.
- در زیارت امام عسکری(ع) درباره حضرت امام هادی(ع) نیز چنین تعبیری وجود دارد: وَ الشَّهِيدِ عَلَى الْأُمَّةِ الْمَعْصُومِ الْمُهَذَّبِ وَ الْفَاضِلِ الْمُقَرَّبِ وَ الْمُطَهَّرِ مِنَ الرِّجْسِ[۵۳]»[۵۴]
پانویس
- ↑ عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۲، ص۵۰۹.
- ↑ عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۳، ص۲۳۳.
- ↑ عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۴، ص۴۹۳.
- ↑ عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۴۳۶.
- ↑ عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶.
- ↑ عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۶، ص۳۴۲.
- ↑ عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۲۲۱.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۲۰۷ و ۲۲۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۸۲.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۸۸، باب ۲۲، حدیث۴۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۳۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۷۵.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۰۲.
- ↑ سید بن طاووس، الاقبال، ج۱، ص۱۴۲.
- ↑ لوح فشرده جامع احادیث نور ۲، ماده تَعْصِمنِي و اعْصِمْنِي.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۴۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۶۲.
- ↑ محمود بن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، ج۲، ص۳۶۹؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۹، ص۳۶۶.
- ↑ علی ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج۳، ص۲۴۹.
- ↑ علی ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج۳، ص۲۴۹.
- ↑ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۲۳؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹، ص۲۱۳.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای۱۶.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای۴۷.
- ↑ ابراهیم کفعمی، البلد الامین، ج۱، ص۳۱۵.
- ↑ ر.ک: شیخ طوسی، الاستبصار، ج۳، ابواب الطلاق، ص۳۰۸ - ۳۳۶.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۳۲۹.
- ↑ نهج البلاغه، ص۵۳۵، حکمت ۳۴۵.
- ↑ سیدجعفر شهیدی، شرح نهج البلاغه، ص۴۲۲.
- ↑ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۲۶۰.
- ↑ نهج البلاغه، ص۱۹۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۰.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۳.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۸۰.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۴.
- ↑ «و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.
- ↑ ر.ک: شیخ صدوق، معانی الاخبار، باب معنی عصمة الامام، ص۱۳۲.
- ↑ «و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست» سوره شوری، آیه ۳۰.
- ↑ ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۵۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۵۱.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷؛ شیخ طوسی، التهذیب الاحکام، ج۶، ص۹۷.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۲۷.
- ↑ ﴿... حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ * رُدُّوهَا عَلَيَّ...﴾ «... تا (از دیدگانش) پنهان شدند * آنها را نزد من بازگردانید!.».. سوره ص، آیه ۳۲-۳۳.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۴، ص۱۰۳، به نقل از: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۳۷۴؛ ابوالقاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات کوفی، ج۱، ص۳۰۵.
- ↑ ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۱، ص۸۲.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۰۷.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۹، ص۶۷.
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص ۶۴-۷۶.