احمد بن سیار سیاری بصری در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آشنایی اجمالی

احمد بن سیار[۱] تنها در یک مورد از اسناد تفسیر کنز الدقائق، به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة وارد شده است:

«في شرح الآيات الباهرة: مَا رَوَاهُ الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ الطُّوسِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يُونُسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِذَا لَاذَ النَّاسُ مِنَ الْعَطَشِ قِيلَ لَهُمْ ﴿انْطَلِقُوا إِلَى مَا كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ[۲] يَعْنِي إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ فَإِذَا أَتَوْهُ قَالَ لَهُمْ ﴿انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ[۳]، يَعْنِي مِنْ لَهَبِ الْعَطَشِ»[۴].

مراد از راوی، «احمد بن محمد بن سیار» است[۵] که در کتب رجال عنوان شده و در اسناد بسیاری از روایات واقع گردیده است.[۶]

احمد بن محمد بن سیار

احمد بن محمد بن سیار[۷]، در سند دو روایت از روایات تفسیر کنز الدقائق به نقل از کتاب تأویل الآیات الظاهرة، یاد شده است؛ برای نمونه:

«وَ قَالَ أَيْضاً حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ جَعْفَرٍ الْأَحْمَرِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا[۸] قَالَ انْفَضُّوا عَنْهُ إِلَّا عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ[۹]»[۱۰].[۱۱]

شرح حال راوی

نام راوی احمد بن محمد بن سیار[۱۲] و کنیه وی «ابوعبدالله»، معروف به السیاری[۱۳] است که با عناوین السیاری، احمد بن محمد، احمد بن محمد السیاری و احمد بن محمد بن سیار[۱۴] در اسناد روایات قرار گرفته است.

رجالیان بزرگی مانند برقی، ابن غضائری، کشی، نجاشی، طوسی و...[۱۵] نام وی را در کتب رجالی خود ذکر و حال وی را گزارش کرده‌اند.

بعضی وی را بصری[۱۶]، و برخی اصفهانی[۱۷] و شماری قمی معرفی کرده‌اند[۱۸].

سیاری از کاتبان آل طاهر (طاهریه) بود که آنان به ریاست طاهر بن الحسین فرزند حسین ذوالیمینین در منطقه خراسان در سال‌های ۲۰۵ - ۲۵۹ ق به فرمانروایی مشغول بودند و در سال ۲۵۹ ق رخت بربستند[۱۹]. ایشان چندین اثر علمی دارد؛ از جمله ثواب القرآن، القراءات و التنزیل و التحریف[۲۰] .[۲۱]

طبقه راوی

تاریخ ولادت راوی مشخص نیست؛ ولی سید محسن امین تاریخ وفاتش را ۳۶۸ ق دانسته و آن را به الفهرست شیخ طوسی نسبت داده است[۲۲]. زرکلی نیز تاریخ وفات سیاری را سال ۳۶۸ ق و ۹۷۸ میلادی ثبت کرده است[۲۳].

علامه آقا بزرگ تهرانی در الذریعه و مقدمه الغارات تاریخ یاد شده را تاریخ وفات سیاری برگزیده است[۲۴].

از عبارت ابن حجر عسقلانی برداشت می‌شود که وفات سیاری کمی پیش از سال ۳۰۰ ق بوده است [۲۵].

تحقیق

سال ۳۶۸ ق را تاریخ وفات سیاری دانستن، معقول نیست؛ زیرا از بعضی روایات فهمیده می‌شود که وی عصر امام جواد(ع) را که در سال ۲۲۴ ق به شهادت رسیده، ادراک کرده است. اگر ایشان در زمان شهادت امام جواد(ع) ۲۰ ساله بوده باشد، بایستی بیش از ۱۴۴ سال عمر کرده باشد، که طبیعی نیست.

بر این اساس، به احتمال قوی، تاریخ ۳۶۸ مصحّف ۲۶۸ بوده باشد، چنان که نسبت دادن این تاریخ به الفهرستذشیخ طوسی درست نیست؛ زیرا هیچ اثری از آن، نه در این کتاب دیده می‌شود؛ نه در رجال نجاشی؛ نه در کتب دیگر، بلکه شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی[۲۶] و امام حسن عسکری(ع)[۲۷] به شمار آورده، چنان که برقی وی را تنها در اصحاب امام هادی(ع) ذکر کرده است[۲۸].

از روایت کشی فهمیده می‌شود که وی دوران أبوجعفر ثانی، امام جواد(ع) را نیز ادراک کرده است[۲۹].

ابن ادریس وی را از اصحاب امام کاظم و امام رضا(ع) شمرده است:

ومن ذلك ما استطرفناه من كتاب السياري واسمه أبو عبدالله صاحب موسى و الرضا(ع)[۳۰] و مرحوم کلینی مکاتبه محمد بن فرج با امام هادی(ع) را توسط سیاری نقل کرده است[۳۱].

شیخ صدوق توقیعی را که از وجود مقدس صاحب الزمان(ع) خطاب به یکی از شیعیان صادر شده، نقل کرده و نوشته است: روى هذا التوقيع الحسن بن علي بن إبراهيم عن السياري[۳۲] که از این فهمیده می‌شود سیاری پس از سال ۲۶۰ (ق) نیز زنده بوده است.

مستطرفات ابن ادریس، سیاری را از اصحاب امام کاظم و امام رضا(ع) بر شمرده؛ ولی درست نیست و شاهدی برای آن به دست نیامده است.

آیت‌الله بروجردی در تعیین طبقه سیاری با تردید، گاه وی را از طبقه ششم[۳۳] و گاه از طبقه هفتم[۳۴] به شمار آورده که منشأ تردید، متفاوت بودن استادان و شاگردانش در اسناد روایات بوده است.[۳۵]

استادان و شاگردان راوی

سیاری از افراد بسیاری مانند محمد بن خالد البرقی، محمد بن الفضیل، یونس بن عبد الرحمن، موسی بن هارون، علی بن راشد، محمد بن جمهور، علی بن اسباط، و الحسن بن علی بن یقطین و عبدالرحمن بن أبی نجران[۳۶] روایت نقل کرده که از استادان وی شمرده می‌شوند و راویانی همچون علی بن محمد بن عبدالله، عبدالله بن جعفر، محمد بن احمد بن یحیی، الحسین بن محمد، احمد بن أبی عبدالله البرقی، أبو سعید الآدمی سهل بن زیاد و الحسن بن علی بن مهزیار[۳۷] از ایشان حدیث نقل کردند که شاگردان اویند.[۳۸]

مذهب راوی

احمد بن محمد بن سیار به نقل نجاشی از حسین بن عبیدالله غضائری[۳۹] نیز به تصریح شیخ طوسی[۴۰] فاسد المذهب بوده است:

  1. ابن غضائری به نقل از علی بن محمد بن محبوب وی را از معتقدان به تناسخ معرفی کرده است[۴۱].
  2. ابن حجر عسقلانی از رجالیان بزرگ اهل سنت، با تعبیر شیعی جلد از وی یاد کرده است[۴۲].

پرسش: آیا مقصود از فساد مذهب این است که سیاری شیعه یا امامی نبوده، یا افکار و اعتقادات فاسدی مانند غلو، تناسخ و... داشته است؟

پاسخ: بر اساس تحقیق، سیاری از راویان امامی به شمار می‌آید؛ ولی دارای انحرافات فکری مانند اعتقاد به تناسخ؛ غلو و ادعای نیابت بوده است، به چند دلیل:

أ. ملاحظه روایات سیاری؛ نمونه‌ها:

«... عَنْ أَحْمَدِ بْنِ مُحَمَّدِ السَّيَّارِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي نَسِيمٌ وَ مَارِيَةُ قَالَتَا: لَمَّا خَرَجَ صَاحِبُ الزَّمَانِ(ع) مِنْ بَطْنِ أُمِّهِ سَقَطَ جَاثِياً عَلَى رُكْبَتَيْهِ رَافِعاً سَبَّابَتَهُ نَحْوَ السَّمَاءِ ثُمَّ عَطَسَ فَقَالَ ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۴۳]وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ عَبْداً دَاخِراً لِلَّهِ غَيْرُ مُسْتَنْكِفٍ وَ لَا مُسْتَكْبِرٍ ثُمَّ قَالَ زَعَمَتِ الظَّلَمَةُ أَنَّ حُجَّةَ اللَّهِ دَاحِضَةٌ وَ لَوْ أَذِنَ لَنَا فِي الْكَلَامِ لَزَالَ الشَّكُ»[۴۴].

«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الرَّازِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي(ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا تَقُولُ فِي الصَّوْمِ فَإِنَّهُ قَدْ رُوِيَ أَنَّهُمْ لَا يُوَفَّقُونَ لِصَوْمٍ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَةُ الْمَلَكِ فِيهِمْ قَالَ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِنَّ النَّاسَ لَمَّا قَتَلُوا الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَلَكاً يُنَادِي أَيَّتُهَا الْأُمَّةُ الظَّالِمَةُ الْقَاتِلَةُ عِتْرَةَ نَبِيِّهَا لَا وَفَّقَكُمُ اللَّهُ لِصَوْمٍ وَ لَا لِفِطْرٍ»[۴۵].

«... عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّيَّارِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا(ع) يَحْدُثُ الْأَمْرُ لَا أَجِدُ بُدّاً مِنْ مَعْرِفَتِهِ وَ لَيْسَ فِي الْبَلَدِ الَّذِي أَنَا فِيهِ أَحَدٌ أَسْتَفْتِيهِ مِنْ مَوَالِيكَ قَالَ فَقَالَ ايتِ فَقِيهَ الْبَلَدِ فَاسْتَفْتِهِ فِي أَمْرِكَ فَإِذَا أَفْتَاكَ بِشَيْءٍ فَخُذْ بِخِلَافِهِ فَإِنَّ الْحَقَّ فِيهِ»[۴۶].

«... عَنِ السَّيَّارِيِّ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ سَالِمٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِنَّا وَ آلُ أَبِي سُفْيَانَ أَهْلُ بَيْتَيْنِ تَعَادَيْنَا فِي اللَّهِ قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا كَذَبَ اللَّهُ قَاتَلَ أَبُو سُفْيَانَ رَسُولَ اللَّهِ(ص) وَ قَاتَلَ مُعَاوِيَةُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع) وَ قَاتَلَ يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ السُّفْيَانِيُّ يُقَاتِلُ الْقَائِمَ(ع)»[۴۷].

ب. تعبیر شیعی جلد که ابن حجر درباره سیاری به کار برده، در جایی یاد می‌شود که شخص از راویان امامی است.

ج. ابن اثیر درباره طاهریه که به گفته نصر بن صباح، سیاری از بزرگان آنان به شمار میآمد، چنین نوشته است: "الطاهري، كلها كانت تتشيع"[۴۸].

محدث قمی به استناد همین جمله، در مورد یکی از طاهریان به نام عبیدالله بن عبدالله بن طاهر چنین نوشته است: هذا الرجل امامي شيعي، بل الطاهري كلها تتشيع[۴۹].

د. تعبیر أنه قال بالتناسخ از زبان ابن غضائری.

و. تعبیر شیخ طوسی و نجاشی که درباره روایات سیاری نوشته‌اند: "إلا ما كان من غلو وتخليط"[۵۰].

ز. عبارت "أنه ليس في المكان الذي ادعاه لنفسه وألا تدفعوا إليه شيئاً" در حدیث امام جواد(ع)[۵۱]. یکی از محققان پس از نقل این حدیث نوشته است: "يظهر من الحديث أن السياري كان له وجاهة يرجع إليه في الأمور و زعموا أنه كان وكيلاً له(ع) و قد اغتروا بما ادعاه لنفسه، فمنعهم عن أن يدفعوا إليه شيئاً"[۵۲].[۵۳]

جایگاه حدیثی راوی

سیاری از دو جهت مورد طعن قرار گرفته از نظر اعتقادی و از جهت حدیثی و نقل روایت، پس تضعیفات سیاری را می‌‌توان در دو حوزه دانست:

۱. خصوصیاتی که به خود وی برمی‌گردند؛ مانند ضعیف، متهالک[۵۴]، غال، منحرف، قال بالتناسخ و فاسد المذهب.

۲. ویژگی‌هایی که به روایات وی بر می‌گردند؛ نظیر ضعیف الحدیث[۵۵]، مجفو الروایة[۵۶]، كثیر المراسیل و استثنی شیوخ القمیین روایته من كتاب نوادر الحكمة[۵۷].

ابن غضائری: "يكنى أبا عبدالله، القمي، المعروف بالسياري. ضعيف، متهالك، غال، منحرف. استثني شيوخ القميين روايته من كتاب نوادر الحكمة و حكى علي بن محمد بن محبوب عنه في كتاب النوادر المصنف أنه قال بالتناسخ"[۵۸].

کشی تحت عنوان "في أبي عبدالله أحمد بن محمد السياري إصفهاني ويقال بصري": "طاهر بن عيسى الوراق، قال حدثني جعفر بن أحمد بن أيوب قال حدثني الشجاعي، قال حدثني إبراهيم بن محمد بن حاجب، قال: قرأت في رقعة مع الجواد(ع) يعلم من سأل عن السياري: أنه ليس في المكان الذي ادعاه لنفسه و ألا تدفعوا إليه شيیئاً".

قال نصر بن الصباح: السياري أحمد بن محمد أبو عبدالله من ولد سيار وكان من كبار الطاهرية في وقت أبي محمد الحسن العسكري(ع)[۵۹].

شیخ طوسی: "أحمد بن محمد بن سيار أبو عبدالله الكاتب، بصري، كان من كتاب آل طاهر، في زمن أبي محمد(ع) ويعرف بالسياري، ضعيف الحديث، فاسد المذهب، مجفو الرواية، كثير المراسيل، و صنف كتباً كثيرة، منها: كتاب ثواب القرآن، كتاب الطب، كتاب القراءة، كتاب النوادر. أخبرنا بالنوادر خاصة: الحسين بن عبيد الله، عن أحمد بن محمد بن يحيى، قال: حدثني أبي، قال: حدثنا السياري، إلا بما كان فيه من غلو و تخليط. و أخبرنا بالنوادر و غيرها، جماعة من أصحابنا، منهم الثلاثة الذين ذكرناهم، عن محمد بن أحمد بن داود، قال: حدثنا سلامة بن محمد، قال: حدثنا..."[۶۰].

نجاشی نیز همین عبارت را با اندکی تفاوت نقل و نوشته است: "أحمد بن محمد بن سيار أبو عبدالله الكاتب بصري، كان من كتاب آل طاهر، في زمن أبي محمد(ع)، و يعرف بالسياري ضعيف الحديث، فاسد المذهب ذكر ذلك لنا: الحسين بن عبيدالله- مجفو الرواية، كثير المراسيل، له كتب، وقع إلينا منها: كتاب ثواب القرآن، كتاب الطب، كتاب القراءات، كتاب النوادر، كتاب الغارات، أخبرنا الحسين بن عبيدالله، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن يحيي، عن أبيه، قال: حدثني السياري، إلا ما كان من غلو و تخليط[۶۱].

ابن شهر آشوب: "أحمد بن محمد بن يسار أبو عبدالله الكاتب البصري اليساري. مجفو الرواية كتبه. ثواب القرآن الطب، النوادر، القراءات"[۶۲].

علامه حلی از راوی، با عنوان احمد بن سیار[۶۳] و ابن داود با عنوان احمد بن محمد بن سیار در قسم دوم کتاب رجال خودشان که به راویان ضعیف اختصاص دارد، از وی یاد کرده‌اند[۶۴]. و هر دو، در بخش کُنی، با نام أبو عبدالله السیاری نیز از او نام بردند[۶۵].

کوتاه سخن: ابن غضائری با تعبیر "ضعيف، متهالك، غال، منحرف، استثنى شيوخ القميين روايته من كتاب نوادر الحكمة" و نجاشی و شیخ طوسی با تعبیر "ضعيف الحديث، فاسد المذهب، مجفو الرواية، كثير المراسيل"[۶۶] و ابن شهر آشوب با جمله "مجفو الرواية"[۶۷] از سیاری یاد کرده‌اند.

بر این اساس، بیشتر رجالیان به استناد کلام نجاشی و شیخ طوسی، سیاری را تضعیف کرده‌اند؛ ولی از سخن بعضی برداشت می‌شود که نگاهی مثبت به سیاری داشتند؛ از جمله علامه مجلسی که در الوجیرة وی را تضعیف کرده[۶۸]؛ ولی در بحار الأنوار وی را نامستقیم، از ثقات شمرده است: "وكيف يشك مؤمن بحقية الأئمة الأطهار(ع) فيما تواتر عنهم في قريب من مائتي حديث صريح، رواها نيف و أربعون من الثقات العظام، والعلماء الأعلام، في أزيد من خمسين من مؤلفاتهم كثقة الإسلام الكليني، و الصدوق محمد ابن بابويه، و الشيخ أبي جعفر الطوسي...، و مؤلف كتاب التنزيل و التحريف..."[۶۹].

مقصود از مؤلف التنزیل و التحریف در کلام یاد شده اشاره به سیاری است؛ زیرا مجلسی در جایی دیگر از بحارالأنوار آن را منطبق با القراءات سیاری دانسته است[۷۰].

محدث نوری ذیل عنوان کتاب القراءات سیاری، پس از نقل دیدگاه ابن غضائری، شیخ طوسی و نجاشی نوشته است: "وبالجملة فبعد رواية المشايخ العظام: كالحميري، والصفار، وأبي علي الأشعري، وموسى بن الحسن الأشعري، والحسين بن محمد بن عامر، عنه، وهم من أجلة الثقات. واعتماد ثقة الإسلام علیه، وخلو كتابه عن الغلو والتخلیط، ونقل الأساطين عنه، لا ینبغی الإصغاء إلى ما قيل فيه، أو الريبة في كتابه المذكوره[۷۱].

محقق شوشتری گرچه سیاری را ضعیف می‌داند، می‌پذیرد که روایات وی که در کتب حدیثی موجود نقل شده و محدث نوری بر اساس آنها در مورد سیاری داوری کرده، همان چیزی است که فقها و علمای حدیث، از قرائن، آنها را از مطالب غلو آمیز و مخلط جدا کرده، و در استنباط احکام از آنها استفاده کرده‌اند و هم اکنون به عنوان روایات مؤید در دست ما قرار گرفته است[۷۲].

در تأیید سخنان محقق شوشتری به پاره‌ای از موارد که فقها به روایات سیاری استناد کرده‌اند اشاره می‌شود:

  1. نماز شب عید فطر: علامه در منتهی برای استحباب آن به روایت سیاری تمسک جسته است[۷۳] و شهید اول با وجود اقرار به ضعف سیاری این روایت را مقبول نزد اصحاب معرفی کرده است[۷۴].
  2. جمع میان سوره‌های مبارک ضحی و انشراح: از ادله اتحاد این دو سوره در کتب فقهی، روایت معروف سیاری است[۷۵].
  3. تقصیر و عدم تقصیر نماز شکارچی[۷۶]: در این مسئله، بین روایت سیاری و دیگران جمع شده است[۷۷].
  4. صلوات شعبانیه: شیخ طوسی آن را از طریق احمد بن محمد سیاری از امام سجاد(ع) نقل کرده است[۷۸].

نتیجه: تردیدی در ضعف سیاری نیست. بر این اساس، آن روایاتی که در القراءات نقل کرده و مُوهِم وقوع تحریف در قرآن‌اند و مورد استناد محدث نوری در فصل الخطاب قرار گرفته‌اند، اعتبار ندارند[۷۹]؛ ولی این به معنای نامعتبر شدن تمام روایات وی نیست، بلکه به آن روایاتی که از غلو و تخلیط خالی، و با اصول شیعه ناسازگار نباشند، می‌تواند استناد و از آنها استفاده کرد.[۸۰]

احمد بن محمد السیاری

احمد بن محمد السیاری در سند بیست و یک روایت تفسیر کنز الدقائق به نقل از کتاب‌هایی مانند الکافی، بصائر الدرجات، تأویل الآیات الظاهرة و... قرار گرفته است؛ برای نمونه:

«فی شرح الآیات الباهرة: [قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ]: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّيَّارِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَوْلُهُ تَعَالَى ﴿هَذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ[۸۱]. قَالَ إِنَّ الْكِتَابَ لَا يَنْطِقُ وَ لَكِنْ مُحَمَّدٌ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ(ع) هُمُ النَّاطِقُونَ بِالْكِتَابِ. و هذا على سبيل المجاز تسمية المفعول باسم الفاعل إذ جعل الكتاب هو الناطق والناطق غيره»[۸۲].[۸۳]

منابع

پانویس

  1. ر. ک: خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۳، ش۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۳۲۷، ش۱۰۳۶.
  2. «(اکنون) به سوی چیزی که دروغ می‌شمردید، روانه گردید» سوره مرسلات، آیه ۲۹.
  3. «به سوی سایه سه شاخه‌ای روانه گردید * که نه سایه‌گستر است و نه از زبانه آتش باز می‌دارد» سوره مرسلات، آیه ۳۰-۳۱.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۸۸، به نقل از: تأویل الآیات الظاهرة، ج۱، ص۷۳۰.
  5. صاحب تأویل الآیات الظاهرة در تأیید مضمون این حدیث، حدیث دیگری با این سند «محمد بن العباس - رحمة الله عليه - عن محمد بن القاسم بن يسار (احمد بن القاسم، عن محمد بن سيار خ ل) عن بعض أصحابنا مرفوعاً إلى أبي عبدالله (ع)» نقل کرده است و مصحح آن را بر اساس نسخه اصلی به صورت ... عن أحمد بن محمد بن سيار... تصحیح کرده و نوشته است: و ما أثبتناه هو الصحيح بقرينة بقية الموارد من التأويل على أن الرواية موجودة في قرءآت السياري و إسمه أحمد بن محمد بن سيار السياري؛ تأویل الآیات الظاهرة (تحقیق: مدرسة الامام المهدی (ع))، پانوشت ص۷۵۵. علاوه بر آن‌که «محمد بن العباس» روایات فراوانی توسط احمد بن القاسم از احمد بن محمد السیاری نقل کرده است؛ ر. ک: تفسیر کنزالدقائق، ج۷، ص۴۶۸؛ ج۸، ص۲۳۱؛ ج۹، ص۱۳۸۷ و.... و در هیچ موردی یافت نشده است که احمد بن القاسم از محمد بن سیار روایت کرده باشد. بر این اساس، استظهار می‌شود که مراد از «احمد بن سیار»، احمد بن محمد بن سیار است. و محتمل است که سند مقلوب باشد و صحیح آن «احمد بن سیار عن أحمد بن یونس» باشد و مراد از احمد بن سیار، «احمد بن منصور بن سیار البغدادی الرمادی الثقة الحافظ (م. ۲۶۵ق)» باشد؛ ر. ک: تذکرة الحفاظ، ج۲، ص۵۶۴، ش۵۸۹؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۴۷، ش۱۱۳، که از احمد بن یونس در کتاب الخصال روایت کرده است؛ ر. ک: الخصال، ص۸۴، ح۱۱.
  6. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۲۹۶-۲۹۷.
  7. ر.ک: رجال البرقی، ص۶۱؛ رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۲؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۷، ش۷۰؛ رجال الطوسی، ص۳۸۴ (ش ۵۶۵۲) و ۳۹۷ (ش۵۸۱۹)؛ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۶۰۶، ش۱۱۲۸؛ الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۰، ش۱۱؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۳، ش۹، ص۲۶۸، ش۲۷؛ إیضاح الإشتباه، ص۹۸، ش۵۳؛ الرجال (ابن داود)، ص۴۲۲ (ش۳۹)، ۵۴۲ و ۵۶۸؛ زبدة الأقوال، ص۵۱، ش۲۰۲؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۱۴۹؛ جامع الرواه، ج۱، ص۶۷، ش۴۱۲؛ معراج أهل الکمال، ج۱، ص۱۸۶، ش۷۲؛ منهج المقال، ج۲، ص۱۷۶، ش۳۴۴؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۶۲، ش۳۲۲، ج۵، ص۱۸۲، ش۶۰۹۸؛ منتهی المقال، ج۱، ص۳۲۸، ش۲۳۳؛ تنقیح المقال، ج۷، ص۳۵۱، ش۱۴۹۷؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۱۱۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۴۵، ش۱۵۷۹؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۷۱ (ش ۸۷۴) و ۱۲۵ (ش ۹۴۶)؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۶۰۸ ش۵۴۹.
  8. و چون داد و ستد یا سرگرمی‌یی ببینند، بدان سو شتاب می‌آورند و تو را ایستاده رها می‌کنند سوره جمعه، آیه ۱۱.
  9. بگو: آنچه نزد خداوند است از سرگرمی و داد و ستد، نکوتر است و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است سوره جمعه، آیه ۱۱.
  10. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۲۵۸ به نقل از تأویل الآیات الظاهره، ص۶۶۸.
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۶۰-۶۱.
  12. علامه حلی در ضبط سار نوشته است: بالسين غير المعجمة و الياء المنقطة تحتها نقطتين المشددة و الراء بعد الألف. (خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۳، ش۹).
  13. سمعانی در ضبط سیاری نوشته است: "بفتح السين المهملة و تشديد الياء المنقوطة باثنتين من تحتها وفي آخرها راء مهملة". الأنساب (سمعانی)، ج۷، ص۳۲۸، ش۲۲۲۶).
  14. المحاسن، ج۲، ص۴۷۱، ش۴۶۴؛ تهذیب الأحکام، ج۳، ص۸، ح۲۲؛ الکافی، ج۱، ص۲۴، ح۲۰؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۶۶۹ و....
  15. ر.ک: رجال البرقی، ص۶۱؛ الرجال (ابن غضائری)، ص۴۰، ش۱۱؛ رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ج۲، ص۸۶۵، ح۱۱۲۸؛ رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۲؛ رجال الطوسی، ص۲۸۲، ش۵۶۵۳.
  16. ر.ک: رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۲؛ الفهرست (طوسی)، ص۵۷، ش۷۰؛ رجال البرقی، ص۶۱.
  17. ر.ک: رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ج۲، ص۸۶۵، ح۱۱۲۸.
  18. ر.ک: الرجال (ابن غضائری)، ص۴۰، ش۱۱.
  19. ر.ک: لغت‌نامه دهخدا، ج۱، ص۱۹۴؛ معجم البلدان، ج۴، ص۸.
  20. مجلسی و محدث نوری نوشته‌اند که التنزیل و التحریف، همان کتاب القراءات است. (ر.ک: بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۶۵؛ مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۶۳ ح۴۳۸۲؛ ج۱۴، ص۴۴۷، ح۱۷۲۴۳).
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۶۱-۶۲.
  22. مات سنة ۳۶۸ کذا في الفهرست. (أعیان الشیعه، ج۳، ص۱۱۶، ش۳۷۹).
  23. ر.ک: الأعلام، ج۱، ص۲۰۹.
  24. ر.ک: الذریعه، ج۱۶، ص۱، ش۲؛ الغارات، مقدمه کتاب، ص۶۸.
  25. كان في أواخر المائة الثالثة؛ (لسان المیزان، ج۱، ص۲۵۲، ش۷۹۴).
  26. ر.ک: رجال الطوسی، ص۳۸۴، ش۵۶۵۲.
  27. ر.ک: رجال الطوسی، ص۳۹۷، ش۵۸۱۹.
  28. ر.ک: رجال البرقی، ص۶۱.
  29. ... قرأت في رقعة مع الجواد(ع) يعلم من سأل عن السياري: أنه ليس في المكان الذي ادعاه لنفسه و ألا تدفعوا إليه شيئاً؛ رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۶۰۶، ش۱۱۲۸.
  30. مستطرفات السرائر، ص۵۶۸.
  31. «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ السَّيَّارِيِّ قَالَ: كَتَبَ مُحَمَّدُ بْنُ الْفَرَجِ إِلَى الْعَسْكَرِيِ(ع)...»؛ (الکافی ج۴، ص۸۱، ح۳) مجلسی اول نوشته است وكأنه الهادی(ع). (روضة المتقین، ج۳، ص۳۴۷).
  32. کمال الدین، ج۲، ص۵۰۰، ح۲۵.
  33. ر.ک: طبقات رجال التهذیب، ص۹۷.
  34. ر.ک: طبقات رجال الکافی، ص۵۵.
  35. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۶۲-۶۵.
  36. ر.ک: تأویل الآیات الظاهره، ص۲۸۶، ۲۹۷ و ۳۱۸؛ المحاسن، ج۱، ص۱۳۴، ح۱۲، ج۲، ص۵۲۶ (ح۷۵۶) و ۵۹۰ (ح۹۴)؛ الکافی، ج۱، ص۴۵۳ (ح۲)، ۳۶۹ (ح۶) و ۵۴۳ (ح۵)، ج۶، ص۸، ح۵.
  37. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۴۵۳، ح۲، ج۲، ص۶۲۴، ح۲۱، ج۵، ص۱۱۱، ح۶، ج۶، ص۲۵۲، ح۹، الخصال، ج۱، ص۱۵۶ (ح۱۹۶) و ۳۳۶ (ح۳۷)؛ الغیبه (نعمانی)، ص۸۸، ح۱۹.
  38. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۶۵.
  39. ر.ک: رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۲.
  40. ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۵۷، ش۷۰.
  41. أنه قال بالتناسخ؛ (الرجال ابن الغضائری، ص۴۰، ش۱۱).
  42. أحمد بن محمد بن سيار السياري، أبو عبدالله البصري الكاتب، شيعي جلد، له توالیف في القراءات وغیرها...؛ (لسان المیزان، ج۱، ص۲۵۲، ش۷۹۴).
  43. سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را سوره فاتحه، آیه ۲.
  44. إثبات الوصیة، ص۲۶۰؛ کمال الدین، ج۲، ص۴۳۰، ح۵؛ الغیبه (طوسی)، ص۲۴۴.
  45. الکافی، ج۴، ص۱۶۹، ح۱.
  46. عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۷۵، ح۱۰.
  47. معانی الأخبار، ص۳۴۶، ح۱.
  48. الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۱۳۲.
  49. الکنی والألقاب، ج۲، ص۲۶۵.
  50. رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۲، الفهرست (طوسی)، ص۵۷، ش۷۰.
  51. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۶۰۶، ش۱۱۲۸.
  52. تهذیب المقال، ج۳، پانوشت ص۲۷۰.
  53. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۶۵-۶۸.
  54. کسی که سراسیمه و با سرعت و عجله به سویی یا انجام دادن کاری حرکت می‌کند و مقصود این است که وی با شتاب و بی‌دقت نظر می‌دهد و داوری می‌کند.
  55. مرحوم کلباسی برای تعبیر ضعیف الحدیث چند وجه ذکر کرده است: أ. ضعیف در شناخت حدیث، مانند اینکه گفته شود فلان شخص در علم نحو ضعیف است. ب. نقل روایت از ضعفاء و اعتماد بر احادیث مرسل. ج. ضعف مضمون روایت، که گفته شده مراد از ضعف حدیث در نزد قدما همین بوده است. د. ضعیف الحدیث در مقابل صحیح الحدیث است. در نظر قدماء اصحاب امامیه، امامی بودن، شرط صحت روایت به شمار میآمد، از این رو روایت راوی غیر امامی نزدشان ضعیف الحدیث شمرده میگردید. (ر.ک: الرسائل الرجالیه (کلباسی)، ج۲، ص۴۵۲)
  56. به معنای متروک الروایة.
  57. محمد بن احمد بن یحیی اشعری نویسنده نوادر الحكمه روایات فراوانی از ابو عبدالله احمد بن محمد سیاری نقل کرده است. از آنجا که محمد بن احمد از راویان ضعیف حدیث نقل، بر روایات مرسله اعتماد می‌کرد، ابن ولید که از مشایخ بزرگ و معروف روایی در قم و از فقهای آن زمان به شمار میرفت، روایات محمد بن احمد را نقل می‌کرده، به استثنای آنچه که محمد بن احمد از راویان ضعیف نقل کرده است و از جمله آن مستثنیات، روایات حمد بن احمد بن یحیی از أبو عبدالله أحمد بن محمد سیاری است. أبو العباس احمد بن علی بن نوح استاد نجاشی و شیخ صدوق عمل ابن ولید را در استثنای برخی از رجال نوادر الحکمه صحیح دانسته و از آن پیروی کردند.
  58. الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۰، ش۱۱.
  59. رجال الکشی (اختیار معرفة الرجال)، ص۶۰۶، ش۱۱۲۸.
  60. الفهرست (طوسی)، ص۵۷، ش۷۰.
  61. رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۲.
  62. معالم العلماء، ص۱۳، ش۶۰.
  63. ر.ک: خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۳، ش۹.
  64. ر.ک: الرجال (ابن داود)، ص۴۲۲، ش۳۹ و ص۵۴۲.
  65. ر.ک: خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۶۸، ش۲۷؛ الرجال (ابن داود)، ص۵۶۸، ش۲۰.
  66. رجال النجاشی، ص۸۰، ش۱۹۲.
  67. معالم العلماء، ص۴۹، ش۶۰.
  68. ر.ک: الوجیزة فی الرجال، ص۲۵، ش۱۳۶.
  69. بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۲۲.
  70. ر.ک: بحارالأنوار، ج۱۰۲، ص۶۵.
  71. مستدرک الوسائل، خاتمة ج۱، ص۱۱۴.
  72. ر.ک: قاموس الرجال، ج۱، ص۶۰۸، ش۵۴۹.
  73. ر.ک: منتهی المطلب، ج۱، ص۳۹۲.
  74. ر.ک: ذکری الشیعة فی أحکام الشریعه، ج۴، ص۲۸۱.
  75. ر.ک: مستند الشیعة، ج۵، ص۱۲۸؛ ریاض المسائل، ج۳، ص۴۱۸؛ غنائم الأیام، ج۲، ص۵۱۳.
  76. ر.ک: منتهی المطلب، ج۱، ص۳۹۲؛ مناهج الأحکام، ص۷۳۵.
  77. ر.ک: کشف اللثام، ج۳، ص۳۴.
  78. شیخ طوسی: «رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّيَّارِيِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مُجَاهِدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) يَدْعُو عِنْدَ كُلِّ زَوَالٍ مِنْ أَيَّامِ شَعْبَانَ وَ فِي لَيْلَةِ النِّصْفِ مِنْهُ وَ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ(ص) بِهَذِهِ الصَّلَوَاتِ يَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ...»؛ (مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۲۸).
  79. آیت‌الله سبحانی: "ثم إن المتحاملين على الشيعة في مسألة تحريف القرآن يستندون إلى كتاب فصل الخطاب للمحدث النوري الذي جمع فيه المسانيد و المراسيل التي استدل بها على النقيصة، ولکن غفل المتحامل عن الرسائل الكثيرة التي ألفت رداً عليه وكفي بذلك ما ذكره العلامة البلاغي فقال: إن القسم الوافر من الروايات ترجع أسانيده إلى بضعة أنفار، وقد وصف علماء الرجال كلا منهم بأنه: ۱. إما ضعيف الحديث، فاسد المذهب، مجفو الرواية. ۲. و إما أنه مضطرب الحديث و المذهب يعرف حديثه و ينكر، و يروي عن الضعفاء. ٣. و إما بأنه كذاب متهم لا أستحل أن أروي من تفسيره حديثاً واحداً، و أنه معروف بالوقف و أشد الناس عداوة للرضا(ع). ۴. وإما بأنه كان غالياً كذاباً. ۵. و إما بأنه ضعيف لا يلتفت إليه، و لا يعول عليه و من الكذابين. ۶. و إما بأنه فاسد الرواية يرمي بالغلو، و من الواضح أن أمثال هؤلاء لا تجدي كثرتهم شيئاً، هذه حال المسانيد، و أما أكثر المراسيل فمأخوذة من تلك المسانيد. هذا وصف إجمالي لهذه الروايات التي يستند إليها أعداء الشيعة في هذه النسبة، و يكفي في ذلك أن ثلاثمائة حديث من هذه الأحاديث، يرويها السياري، و يكفي في ضعفه قول الرجالي المحقق النجاشي في حقه: إنه ضعيف الحديث فاسد المذهب، مجفو الرواية، كثير المراسيل، متهم بالغلو. (ر.ک: مفاهيم القرآن، ج۱۰، ص۴۴۶؛ العقيدة الإسلامية على ضوء مدرسة أهل البيت (ع)، ص۱۷۰ – ۱۷۷).
  80. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳ ص ۶۸-۷۵.
  81. «این کتاب ماست که به راستی (و درستی) با شما سخن می‌گوید» سوره جاثیه، آیه ۲۹.
  82. تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج۱۲، ص۱۶۱ به نقل از تأویل الآیات الظاهره، ص۵۵۹ - ۵۶۰.
  83. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۷۶.