عیسی بن مریم در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

درباره عیسی و نسبت او با پیامبر اسلام، سخن‌های بسیار مطرح است. در قرآن ۲۳ بار نام عیسی مسیح، ۳۱ بار نام مادر او مریم و ۱۳ بار از انجیل او با عظمت و تصدیق یاد شده و همگی به عنوان پیامبری که مؤید به روح قدس، موجه، مقرب: ﴿وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۱] بوده است. همچنین قرآن کریم برای حضرت عیسی (ع) اوصاف و عناوینی را ثابت می‌کند، که هویت خاص شخصیت ایشان را در میان پیامبران نشان می‌دهد، مانند: پسر مریم (آل عمران ۴۵ و مریم: ۳۴)، بنده خدا، (مریم:۳۰ و نساء: ۱۷۲) پیامبر خدا (مائده: ۷۵ و آل عمران: ۴۹)، کلمة‌الله (نساء: ۱۷۱)، روح الله (نساء: ۱۷۱) و مخلوق خدا (آل عمران: ۴۷ و ۵۹)، و در مقابل اوصاف و القابی را از آن حضرت نفی و سلب می‌کند، که باز در میان پیامبران جالب توجه و به دلیل ویژگی حیات و ممات او قابل توجه است، مانند: الوهیت: (مائده: ۱۷ و ۷۲) و پسر خدا. (توبه: ۳۰ و بقره: ۱۱۶) از مجموع این دسته از آیات که کم هم نیست، چهره‌ای از مسیح (ع) به دست می‌آید که با چهره او در فرهنگ کنونی مسیحیت با همه امتیازها و عنوان‌ها یکسان نیست، همانند الوهیت، نفی تثلیث، نفی صلیب، بلکه گاهی کاملاً مغایرت دارد. از میان تعبیرهایی که این کتاب درباره وجه تسمیه حضرت عیسی می‌کند، از همه متمایزتر تعبیر به کلمه “و کلمة‌الله” است: ﴿وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ[۲] است، که عنوان مشترکی با عقیده مسیحیت در وحی شخصیتی (به جای وحی گفتاری) دارد، که معنای آن به خوبی روشن نیست و مفسران سخنان گوناگونی درباره آن ذکر کرده‌اند. مثلاً، علامه طباطبایی پس از نقل برخی از این اقوال، این قول را می‌پسندد که: مراد از کلمه، خود عیسی (ع) است، چون او مصداق کلمه “کن: موجود شو” است. و اگر خصوص عیسی (ع) را کلمه خوانده، با اینکه هر انسانی و بلکه هر موجودی مصداقی از کلمه “کن” تکوینی است، برای این است که ولادت سایر افراد بر طبق مجرای اسباب عادی و مألوف و در فرایندی شناخته شده صورت می‌گیرد، نطفه مرد با عمل نکاح به نطفه زن می‌رسد و عوامل مقارن با این عمل در زمان معین دست به کار می‌شوند تا فرزند متولد شود و به همین جهت ولادت را مستند به عمل نکاح می‌کنند، همان‌طور که سایر مسببات را به اسبابش مستند می‌کنند و چون انعقاد نطفه عیسی (ع) از این مجرا نبوده و پاره‌ای از اسباب عادی را نداشته، قهراً هستی او مستند به تنها کلمه تکوین بوده است[۳]. احتمال دیگر آنکه کلمة‌الله بودن عیسی در تقارن با کلمة‌الله بودن کتابِ وحی، یعنی خوانا (القاشده) است و از این جهت تفسیر پذیر بودن رفتار و کردار آن حضرت و تمامی‌ناپذیر بودن شخصیت عیسی همانند کلام الله است که به مصداق این آیه: (﴿وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۴] است، که در تدوین و در تکوین کلمات خدا اگر همه درختان زمین قلم شوند و تمام آب دریا مرکب، کلمة‌الله که عیسی یکی از مصادیق آن است، تمام شدنی نیست و همواره در توسعه معنایی و با طراوت در تفسیر است. یعنی شخصیت عیسی خودش وحی و کلمه است. از این گذشته از مسائلی که حضرت عیسی مرتبط با پیامبر اسلام می‌شود، بشارت به آمدن پیامبری پس از خود به نام احمد - محمّد (ص) - در سخنان آن حضرت است.

جایگاه شخصیتی عیسی در پیشگاه پیامبر اسلام

  1. ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ[۵].
  2. ﴿تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ[۶].
  3. ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۷].

نکات:

  1. پس از موسی پیامبرانی آمدند ﴿وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ که از جمله آنان عیسی است که دارای بینات ﴿وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ و نشانه‌هایی از حقانیت به صورت معجزات حسی بوده است و مهم‌تر به وسیله روح القدس جبرائیل همواره مؤید بوده ﴿وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ و او را راهنمایی و دلالت میکرده است؛
  2. عیسی دارای نشانه‌ها و آیاتی برای نشان دادن حقانیت خود است، آیاتی که به پیامبران دیگر داده نشده است. همچنین وی مؤید به روح القدس است ﴿وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ؛
  3. ملائکه با مریم سخن می‌گوید و به او وحی می‌شود و همچنین بشارت می‌دهد به کلمه‌ای که از آن مسیح عیسی پدید میآید: ﴿بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى که او وجیه در دنیا و در آخرت و از مقربان درگاه خدا خواهد بود.

سرنوشت عیسی در فرجام برخورد عاالمان یهود

درباره سرنوشت عیسی و دلالت قرآن بر مرگ و آن‌چه از آن در ادبیات دینی و مفسران مسلمان در برابر مسیحیان و عقیده رایج آنان آمده، سخن‌های بسیار و از جنجالی‌ترین مباحث تفسیری و کلامی و واژگانی تقابلی است. مثلاً، اینکه چرا به این‌گونه تعبیر شده و گرانیگاه تعبیر‌های آن درباره توفی عیسی کدام است: آیا در برابر نظریه صلیب کشیده شدن عیسی، نظریه به عروج رفتن روحانی همراه با جسم و یا بدون جسم، مرگ یا خواب عیسی مسیح است. همچنین نسبت به معنای: بالا بردن عیسی، در نیز در میان مفسران اقوال بسیاری مطرح شده، از آن جمله لغت‌شناسان، که تحت تأثیر آیه: ﴿وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ[۸] سخنان متفاوتی بیان کرده، با این که اماته و میراندن را همیشه در معنای توفّی و مرگ ملحوظ نموده‌اند، اما خواسته‌اند بگویند معنای متفاوتی در موضوع عیسی دارد، که لازم است نقطه این تلاقی‌ها بیان شود[۹].

  1. ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۱۰].
  2. ﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا[۱۱].

نکته:

  • درباره ﴿مُتَوَفِّيكَ و دلالت آن بر مرگ عیسی همچنین نسبت به معنای: ﴿وَرَافِعُكَ إِلَيَّ نیز در میان مفسران اقوال بسیاری مطرح شده، و بسیاری از آنان این آیه را چنین معنا می‌کنند: “ای عیسی، من میراننده تو هستم”. و برخی دیگر گفته‌اند: “من میراننده تو در بستر خودت هستم”. و بعضی دیگر می‌گویند: “من میراننده تو در وقت مرگ و پس از نزول از آسمان هستم”. در حالی که بعضی معنای: ﴿إِنِّي مُتَوَفِّيكَ را در خواب تفسیر کرده و شاهد آن را آیه: ﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا[۱۲] دانسته و گفته‌اند: ﴿رَافِعُكَ إِلَيَّ، یعنی و أنت نائم؛ حتّی لا تخاف، بل تستیقظ و أنت فی السماء. تو را در حالی که در خواب هستی به آسمان میبریم تا نترسی. قدیمی‌ترین سخن کلام قتاده است که گفته: ﴿إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ از قبیل جابه‌جا کردن کلمه است، یعنی: رافعک إلی و متوفّیک. چون اول بردن و بعد مردن است. تأویل دیگری نیز از این آیه کرده‌اند و آن این است که واو در عبارت: ﴿مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ افاده ترتیب می‌کند و آیه بر این حقیقت دلالت می‌کند که خداوند این کارها را در حق او به انجام خواهد رساند. اما اینکه چگونه و چه زمانی آنها را انجام خواهد داد، امری است که باید درباره آن با ارائه دلیل سخن گفت، زیرا به دلیل ثابت شده که آن حضرت هم اکنون زنده است و در خبر از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: «أنه سینزل و یقتل الدّجال» او فرود می‌آید و ### 313### را می‌کشد”، آنگاه خداوند متعال پس از آن او را می‌میراند. فخر رازی می‌گوید: اینکه خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنِّي مُتَوَفِّيكَ یعنی عمر تو را به سرآمدش خواهم رساند، پس اکنون تو را بر می‌گیرم و وا نمی‌گذارم که تو را بکشند، بلکه تو را به آسمان خویش بالا می‌برم، در مقام مقرب فرشتگان، تا هرگز دستشان به تو نرسد. همچنین وی می‌گوید: ﴿مُتَوَفِّيكَ یعنی من تو را می‌میرانم و از ابن عباس و محمد بن اسحاق نیز همین معنی روایت شده است که گفته‌اند: مقصود آن بود که دشمنان یهودی‌اش نتوانند کاری بکنند و به او دست نرسانند و او را نکشند، آنگاه خداوند متعال برای نکوداشتش او را به آسمان فرا برد[۱۳]. در تفسیر قرطبی آمده ﴿مُتَوَفِّيكَ یعنی قابِضُکَ و رافعک إلی السماء، بدون الموت، مثل: توفیت مالی من فلان أی قبضته، یعنی خدای سبحان او را بدون مرگ و خواب به آسمان برد[۱۴]. آلوسی هم می‌گوید: بیشتر این وجوه، به ویژه درباره اخیر بعید به نظر می‌رسند[۱۵]؛ محمد عبده در تفسیر المنار به آن تصریح کرده که علما در این باره دو نظر دارند: رأی نخست، که مشهور نیز هست، این است که خداوند متعال جسم آن حضرت را در حالی که زنده بود، فرا برد و آن حضرت در آخر الزمان فرود خواهد آمد و بر اساس شریعت محمدی در میان مردم حکم خواهد کرد، آنگاه خداوند او را خواهد میراند. اما راه دومی که از آن سخن می‌گوید که آیه بر ظاهر آن حمل شود، “توفّی” به معنای ظاهر مستفاد و متبادر از آن، یعنی “میراندن عادی” معنی شود، آن‌گاه به طور طبیعی “رفع/ فرا بردن” بعد از آن به معنای “رفع روح/ فرا بردن جان” خواهد بود[۱۶].

در یک جمع‌بندی، این آیه از نظر این دسته از مفسران با احتمالات زیر است:

  1. رافعک إلی و متوفّیک، کلام متضمّن تقدیم و تأخیر است؛
  2. من تو را به سرآمدت خواهم رساند و بی‌آنکه تو را بکشند تو را خواهم می‌راند؛
  3. ﴿مُتَوَفِّيكَ بر گرفتن و بالا بردن بدون مرگ است، چنان‌که اگر عرب بگوید: توفّی المال، معنای استیفاء و قیض آن است؛
  4. مراد از ﴿مُتَوَفِّيكَ خواب است، زیرا این دو واژه (خواب و موت) به جای همدیگر به کار برده می‌شوند، چنان‌که از ربیع روایت شده که خداوند متعال از روی مهرورزی حضرت عیسی را در خواب فرا برد؛
  5. اجل تو همچو شخص متوفی است؛ زیرا به رفع شبیه‌تر است
  6. یعنی تو را می‌گیرم در حالی که حقّ تن و جانت را می‌گذارم، آنگاه تفسیر ﴿وَرَافِعُكَ نیز همان معنای پیشین را دارد؛
  7. مراد از وفات مرگ قوای شهوانی است که مانع از رسیدن به ملکوت عالم است؛
  8. مراد توفی و استیفای حقیقی آینده عمل تو است.
  9. منظور از توفّی اتمام مدت اقامت آن حضرت در زمین است که به طور کامل در آیه ﴿إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ مطرح گردیده است.

البته تمام این اقوال ناظر به این است که سؤال مربوط به دنیا باشد، قهراً این پاسخ‌ها ناظر به چگونگی مردن و تفسیر از آیه است، چون یهودیان آن حضرت را تهدید به قتل کردند، خداوند هم خواست که به او بشارت دهد: قبض روح او با مرگ صورت می‌گیرد. نه با قتل. و “واو” هم برای ترتیب نیست، تا لازم باشد که مرگ پیش از بالا رفتن باشد. در نتیجه معنای آیه این است: من تو را به‌طور تام و تمام قبض می‌کنم و اعضاء و جسد تو را توّفی می‌کنم تا به هیچ‌یک از اعضای جسم تو دست نیابند. لذا وقتی که می‌گویند: توفیّتُ حقی علی فلان، منظورشان استیفای تام و تمام حق می‌باشد. تو را در خواب توّفی می‌کنم، چنان‌که فرمود: ﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا[۱۷]. و سپس تو را در حال خواب بالا می‌برم تا نترسی و وقتی که بیدار می‌شوی در آسمان هستی. اما کسی که می‌گوید: این سؤال و جواب با عیسی هنگام عروج آن حضرت نبوده که می‌گوید: ﴿يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ بلکه مربوط به سخن گفتن خدا ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ با عیسی پس از صعود به آسمان است، دیگرجواب مطابق با آن سؤال است و این پرسش و شبهات تقدم توفی به رافعک هم مطرح نمی‌شود. و موضوع سخنی در برابر یهود نیست. اما دقت در عبارت نشان می‌دهد که ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ یادآوری خدا به پیامبر است، مانند مواردی که با همین تعبیر بیان می‌کند، مانند: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ[۱۸] ﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ[۱۹] ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ[۲۰] ﴿وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ[۲۱] که مربوط به گذشته است و نه آینده و خبر سخن خدا پیش از عروج به آسمان است، گویی خدا یک دسته سخنان با عیسی پیش از عروج داشته که یادآوری نعمات می‌شده، مانند: ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ[۲۲] لذا، اختلاف مفسّران در معنای آیه شریفه از اصل بی‌معنا و معلول بی‌توجهی به نکات عبارتی است:

  1. عدم توجّه به مادّه “توفّی” و اشتقاقات آن و کاربردهای قرآن کریم و قدر مشترک و جامع میان معانی گوناگون؛
  2. عدم دقّت در تفسیر مستقیم آیه با توجّه به اعتقاد عموم مسلمین که می‌گویند عیسی (ع) پیش از مرگ صعود به آسمان نموده و کشته نشده و این موضوع را به روشنی بیان می‌کند؛
  3. توجه نکردن به اینکه قرآن کریم درباره یکی از گفتگوهای مسیح (ع) با پروردگار خویش پیش از عروج از آسمان سخن می‌گوید و با عبارت: ﴿فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي[۲۳] تفاوت دارد، و این گفتگو پیش از صعود به آسمان است و گرنه اگر ﴿تَوَفَّيْتَنِي به معنای میراندن باشد، این گفتگو مفهوم نخواهد داشت. [زیرا اگر معنای ﴿إِنِّي مُتَوَفِّيكَ من میراننده تو هستم، باشد، پس عیسی مرده و دیگر در آسمان معنا ندارد بگوید: زمانی که مرا میراندی]. ولی عدم توجّه مفسّرین به فرازهای فوق سبب عدم دقت آنان شده و پنداشته‌اند که معنای جامع و مشترک در مشتقّات مختلف کلمه “توفّی”، اخذ و استیفاء (کامل گرفتن) است و این اخذ و استیفاء با میراندن و به خواب بردن و بر گرفتن از زمین و یا از جهان انسانی به سوی آسمان، تحقق‌پذیر می‌باشد.

از نکات تعبیری این آیه، جمله: ﴿وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ است که پیروان آن حضرت را برتر نسبت به همه کافران تا روز قیامت می‌داند، که نشان می‌دهد که مسیحیت، تا عالم عالم است، آنان نیز وجود دارند و از بین نمی‌روند و آمدن منجی در جهت تغییر ادیان نیست و همان پرکردن از عدالت است.

  • موضوع بالا رفتن عیسی (ع) به آسمان (نزد خداوند) در جایی دیگر با این مضمون آمده: ﴿وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ آمده است. آیه‌ای که در انتهای آن خداوند مجدداً می‌فرماید: ﴿وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا یعنی یقیناً وی را نکشتند، در حالی که بعداً خواهیم دید بعضی از یهودیان صریحاً ادعای کشتن عیسی (ع) را داشتند و هنوز هم، عده‌ای از یهودیان ارتودوکس، چنین ادعایی دارند! مسیحیان عالم، درباره پایان حیات زمینی یا دنیوی حضرت مسیح (ع)، نظریات مختلف و متفاوتی دارند و این موضوع از نظر قرآن نیز پوشیده نمانده و فرموده: ﴿وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ[۲۴] که از روی مدارک و شواهد موجود نیز همه آنان در این درباره پندارهای خود را دارند و داعیه هیچ کدام بر شواهد قطعی تاریخی مبتنی نیست.

نسبت میان پیامبر اسلام و عیسی

منظور آن دسته از آیاتی است که جایگاه این دو پیامبر را در سیر تاریخ انبیای ابراهیمی و ویژگی‌های هر کدام را نشان می‌دهد. مانند آن‌که هر دوی این پیامبر در یک سلسله نسلی و دعوتی قرار داشته‌اند، و از نوح به بعد تا پیامبر اسلام تجربه نبوی مشترکی داشته و وحی گفتاری مبنای نبوت آنان بوده است و این دو رسول خدا بوده‌اند، و به عیسی دسته از آیات (معجزات) حسی داده شده و عیسی فرستاده خدا و نه فرزند خداست و عیسی در تداوم رسالت نبوت موسی و مخاطب اولیه او بنی‌اسرائیل بوده و هر دو با مخالفت‌ها و کارشکنی‌های بخش مهمی از یهود مواجه بوده‌اند.

  1. ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۲۵].
  2. (﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا[۲۶].
  3. ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ[۲۷].
  4. ﴿ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ * مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۲۸].
  5. ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ...[۲۹].

نکات:

  1. پیامبر اسلام در سلسله پیامبران پس از نوح تا عیسی است: ﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ که البته در ذکر آن ترتیب تاریخی رعایت نشده است. عیسی پیش از ایوب و یونس و هارون و سلیمان ذکر شده و گویی به لحاظ شخصیت تقدم داشته که این‌گونه بیان شده است؛
  2. عیسی مسیح است: ﴿إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ آن مسیحی که به دنبال او بودید، تنها عیسی است و به دنبال کسی دیگر ای یهودیان نباشید. او رسول خدا است و در باره او هم غلو نکنید: ﴿لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ؛
  3. در راستای یادآوری نعمات به عیسی، افزون بر تأیید روح القدس، آیات و نعمات بسیاری را در حق او بر میشمارد و به مسلمانان توجه می‌دهد که عیسی چنین شخصیتی بود که به او کتاب و حکمت تعلیم داده شده بود ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ مخالفان میگفتند که کار او سحر است و این به جز تورات و انجیل است؛
  4. تحقق حیات عیسی با اراده تکوینی و با کلمه: “کن” و یکباره و نه در فرایندی تدریجی تحقق یافت، در آن صورت دیگر نباید او را به جای خدا گرفت و یا درباره شخصیت او تردید کرد؛
  5. عیسی پیامبر بنی‌اسرائیل و مصدق تورات بوده است: ﴿يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ و اگر پیامبر اسلام پیش از اسلام مسیحی نبوده، و حنیف بوده، به این دلیل است که او از بنی‌اسرائیل نبوده و از فرزندان اسماعیل و سلسله دیگر بوده است.

پیامبر و حواریون عیسی

  1. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ[۳۰]. نکته: تمجید از حواریون عیسی که از انصارالله بودند و الگو شدن آنان برای مؤمنان تا آنان نیز مانند حواریان باشند، کسانی پیامبر خود را یاری کردند و به او گرویدند، و آنان بر دشمنانشان یاری کردیم تا چیره شدند.

آمدن پیامبری پس از خود به نام احمد

  1. ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ[۳۱].
  2. ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۳۲].
  3. ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[۳۳].

نتیجه: در آیات فوق نکته مهمی که مطرح گردیده بشارت به آمدن پیامبر اسلام از سوی حضرت عیسی و کتاب‌های الهی قبل - توراة و انجیل - است و خداوند میگوید: و به یاد آورید هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی‌اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم، این در حالی است که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده -تورات - می‌باشم ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است ﴿وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ بنابراین من حلقه اتّصالی هستم که امت موسی و کتاب او را به امت پیامبر آینده (پیامبر اسلام) و کتاب او، پیوند می‌دهم: گرچه جمعی از بنی‌اسرائیل به این پیامبر موعود ایمان آوردند، اما گروه عظیمی سرسختانه در برابر او ایستادند، و حتّی معجزات آشکار او را انکار کردند و هنگامی که او -احمد - با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمد گفتند: این سحری است آشکار ﴿فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ علامه طباطبایی مینویسد ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ در آغاز کلام گفتیم که این آیه و آیه بعدی‌اش و سه آیه بعدش در مقام این است که رسالت و نبوت رسول خدا (ص) را که نزد مردم با ایمان مسلم است، برای سایرین مسجل سازد و بفهماند که آن جناب را با هدایت و دین حق فرستاده تا بر همه ادیان غلبه‌اش دهد، هر چند که کافران از اهل کتاب را خوش نیاید، و نیز دینی که او آورده نوری ساطع از طرف خدای تعالی است، و مشرکین می‌خواهند آن را با دهن‌هایشان خاموش کنند، در حالی که خدا نور خود را تمام می‌کند، هر چند که مشرکین را خوش نیاید. پس بر مؤمنین است که او را با اینکه می‌دانند فرستاده خدا به سویشان است، آزار ندهند، بلکه یاری‌اش کنند، و در راه پروردگارشان و برای احیای دین او و نشر کلمه توحید جهاد کنند. از اینجا معلوم می‌شود که جمله ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ به منزله مقدمه و زمینه‌چینی است برای مطلب بعدی که می‌فرماید: رسول خدا (ص) فرستاده‌ای است مبشر که عیسی (ع) به آمدنش بشارت داده، و او کسی است که خدای تعالی او را به هدایت و دین حق گسیل داشته، و دین او نوری است که مردم با آن راه سعادت را می‌یابند. و این را هم می‌دانیم که بشارت عموماً عبارت است از خبری که شنونده از شنیدنش خوشحال گردد، و معلوم است که چنین خبری چیزی جز از خیری که به شنونده برسد و عاید او شود، نمی‌تواند باشد، و خیری که از بعثت پیامبر و دعوت او انتظار می‌رود این است که با بعثتش باب رحمت الهی به روی انسان‌ها باز شود، و در نتیجه سعادت دنیا و عقبایشان به وسیله عقائد حقه، و یا اعمال صالح، و یا هر دو تأمین گردد. و بشارت به آمدن پیامبری بعد از پیامبری دیگر - با در نظر گرفتن اینکه پیغمبر سابق دعوتش پذیرفته شده، و جا افتاده، و با در نظر داشتن وحدت دعوت دینی در همه انبیاء - وقتی تصور دارد و دارای خاصیت بشارت است که پیامبر دوم دعوتی پیشرفته‌تر، و دینی کامل‌تر آورده باشد، دینی که مشتمل بر عقائد حقه بیشتر، و شرایع عادلانه‌تر برای جامعه، و نسبت به سعادت بشر در دنیا و آخرت فراگیرتر باشد، و گرنه انسان‌ها از آمدن پیامبر دوم چیز زائدی عایدشان نمی‌شود، و از بشارت آمدنش خرسند نمی‌گردند. با این بیان روشن گردید که جمله ﴿وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي هر چند از این نکته خبری نداده، اما معنایش می‌فهماند که آن‌چه پیامبر احمد (ص) می‌آورد پیشرفته‌تر و کامل‌تر از دینی است که تورات متضمن آن است، و آن‌چه عیسی (ع) بدان مبعوث شده در حقیقت واسطه‌ای است بین دو دعوت. در نتیجه کلام عیسی بن مریم را این طور باید معنا کرد: ﴿إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا... من فرستاده‌ای هستم از ناحیه خدای تعالی به سوی شما تا شما را به سوی شریعت تورات و منهاج آن دعوت کنم ﴿وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ و بعضی از آن‌چه را که بر شما حرام شده برایتان حلال کنم، و این همان شریعتی است که خدای تعالی به دست من برایتان آورده، و به زودی آن را با بعثت پیامبری به نام احمد (ص) که بعد از من خواهد آمد تکمیل می‌کند. از نظر اعتبار عقلی هم مطلب از این قرار است، چون اگر در معارف الهی که اسلام بدان دعوت می‌کند، دقت کنیم خواهیم دید که از شریعت‌های آسمانی دیگر که قبل از اسلام بوده دقیق‌تر و کامل‌تر است، مخصوصاً توحیدی که اسلام بدان می‌خواند - و یکی از اصول عقائد اسلام است، و همه احکام اسلام بر آن اساس تشریع شده، و بازگشت همه معارف حقیقی بدان است - توحیدی است بسیار دقیقه که ما در مباحث سابق این کتاب پاره‌ای مطالب درباره آن گذراندیم. و همچنین شرایع و قوانین عملی اسلام که در دقت آن همین بس که از کوچک‌ترین حرکات و سکنات فردی و اجتماعی انسان گرفته تا بزرگ‌ترین آن را در نظر گرفته، و همه را تعدیل نموده، و از افراط و تفریط در یک یک آنها جلوگیری نموده، و برای هر یک حدی معین فرموده، و در عین حال تمامی اعمال بشر را بر اساس سعادت پایه‌ریزی کرده و بر اساس توحید تنظیم فرموده است. آیه شریفه ﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ آنهایی که پیروی می‌کنند از پیامبری درس نخوانده که قبل از آمدنش نام او را در تورات و انجیل خود یافته بودند، و او ایشان را به همه نیکی‌ها امر می‌کند، و از همه بدی‌ها نهی می‌کند، و همه پاکیزه‌ها را برایشان حلال، و همه پلیدی‌ها را بر آنان حرام می‌سازد، و بارهای سنگین دوششان را می‌اندازد، و آن زنجیرهایی را که بر دست و پا دارند باز می‌کند نیز به همین نکته اشاره نموده است و نظیر این آیه آیات دیگری است که در توصیف قرآن آمده. و این جمله، یعنی ﴿وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي هر چند تصریح به بشارت کرده، الا اینکه دلالت ندارد بر اینکه در کتاب عیسی (ع) وجود داشته، اما آیه سوره اعراف که در چند سطر قبل نقل و ترجمه شد، از این ابهام پرده برداشت، و فرمود ﴿يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ و همچنین آیه ۲۹ سوره فتح که در وصف رسول خدا (ص) فرموده ﴿ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ بر این معنا دلالت دارد[۳۴][۳۵].

دین حضرت عیسی (ع)

قرآن کریم با معرفی "ارسال رسل و انزال کتب" به عنوان یک حرکت توحیدی واحد﴿إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا[۳۶]، نگرش قوم گرایانه و انحصارطلبانه به تاریخ انبیا و ادیان تحریف ناشده آسمانی گذشته را رد می‌کند﴿أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۳۷] بر همین اساس، بعثت و دین حضرت عیسی (ع) را استمرار رسالت حضرت موسی (ع)﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ[۳۸]؛ ﴿إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُواْ مِن كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيْهِ شُهَدَاء فَلاَ تَخْشَوُاْ النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلاً وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالأَنفِ وَالأُذُنَ بِالأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَّهُ وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ[۳۹]. و در نتیجه حضرت عیسی (ع) و انجیل را تصدیق کننده تورات و تعالیم وحیانی حضرت موسی (ع) می‌خواند: ﴿وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِم بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الإِنجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ[۴۰]؛ ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ[۴۱][۴۲].

آموزه‌های حضرت عیسی (ع)

به نظر می‌رسد افزون بر تعالیم تورات و شریعت حضرت موسی (ع) که پایه و اساس دین حضرت عیسی (ع) نیز به شمار می‌روند، آیین و کتاب آسمانی حضرت عیسی (ع) هم در حد خود آموزه‌هایی جداگانه داشته است. قرآن کریم، گاه با برخی اوصاف کلی و گاه با یادکرد پاره‌ای از احکام و آموزه‌های مشخص، تصویری به نسبت کامل، از محتوای انجیل و تعالیم آیین حضرت مسیح (ع) به دست می‌دهد[۴۳].

  1. توحید: توحید در ربوبیت و عبودیت و معرفی آن به عنوان صراط مستقیم و دعوت به تقوای الهی از آموزه‌های مهم و کلیدی حضرت عیسی (ع) است ﴿وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ[۴۴]؛ ﴿مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ[۴۵]؛ ﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ[۴۶] گروهی از بنی اسرائیل از جمله حواریان به رسالت الهی و آموزه‌های وحیانی نازل شده بر وی ایمان آورده و گروهی دیگر با تکذیب او ساحر و جادوگرش خواندند﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ[۴۷]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ[۴۸] هر چند حضرت عیسی (ع) و دعوت دینی او با تکذیب و خود او با دسیسه قتل از سوی یهودیان روبه‌رو شد﴿وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا[۴۹]، از بخش پایانی آیه ۱۴ سوره صفّ بر می‌آید که سرانجام با تأييد الهی، پیروان آن حضرت بر کافران چیره شدند و دین وی روز به روز گسترش یافت: ﴿فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ. پیروان حضرت عیسی (ع) پس از وی به چند فرقه دینی قسمت و درباره توحید دچار اختلاف شدند: ﴿وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ فَاخْتَلَفَ الأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ[۵۰] مفسران، این اختلاف را ناظر به اختلاف مسیحیان درباره هویت حضرت عیسی (ع) دانسته‌اند. گروهی "يعقوبيه" او را خدا، گروهی "نسطوريه" پیامبر خدا، دسته‌ای دیگر "اسرائيليه" او را یکی از شخصیت‌های سه‌گانه تثلیث و دسته‌ای "ملکانیه" وی را بنده خدا دانستند[۵۱] این اختلافات در همان سده‌های نخست میلادی بود و پس از شورای نیقیه اعتقاد به تثليث "خدای سه‌گانه" رسمیت و عمومیت یافت. از دیدگاه قرآن کریم، اعتقاد به پسر خدا بودن حضرت عیسی (ع) و الوهیت وی و مادرش و نیز عقیده تثلیث به عنوان اعتقادی شرک‌آمیز و انحراف از توحید به هیچ وجه ریشه در آموزه‌های آن حضرت ندارند و شدیداً مورد انکار او هستند﴿وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ [۵۲]؛ همچنین به رغم اینکه برخی از معجزات حضرت عیسی (ع) مانند زنده کردن مردگان زمینه اعتقاد به الوهیت آن حضرت را فراهم ساخت، وی همه معجزاتش را مستند به اذن و قدرت خداوند خوانده است ﴿وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ [۵۳] آن حضرت از همان آغاز ولادت بر بنده خدا و پیامبر بودن خویش، دریافت کتاب آسمانی، توصیه خداوند به وی مبنی بر اقامه نماز و دادن زکات تا پایان عمر و نیکی به مادرش و نیز موضوع ولادت، مرگ و زنده شدنش در روز قیامت تأكید داشت ﴿قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا[۵۴]حواریان نیز حضرت عیسی (ع) را پسر مریم خطاب کرده و حتی در آغاز به سبب تردید درباره ادعای نبوت وی از او مائده آسمانی طلب کردند﴿إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ [۵۵] آنان به رسالت پیامبر الهی آن حضرت ایمان آوردند﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ[۵۶]. آیات قرآن نشان می‌دهند که اعتقاد به الوهیت و پسر خدا بودن حضرت عیسی (ع) در میان مسیحیان نخستین و حواریان حضرت عیسی (ع) هم نبود و پس از آن حضرت و متأثر از اندیشه‌های شرک‌آمیز ادیان و فرهنگ‌های همجوار پدید آمده است: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[۵۷][۵۸].
  2. نبوت: حضرت عیسی (ع) خود را پیامبر خدا می‌خواند و حواریان نیز به این موضوع ایمان داشتند. ﴿وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا[۵۹]؛ ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ[۶۰] اعتقاد به الوهیت و پسر خدا بودن وی بعدها پدید آمد؛ همچنین برخلاف اعتقاد موجود در الهيات رایج مسیحی، آیات قرآن نشان می‌دهند که کتاب وحیانی به نام انجیل بر حضرت عیسی (ع) نازل شده است و حواریان هم به آن اذعان داشته و ایمان آوردند: ﴿فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلْتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ</ref> و چون عیسی در آنان (آثار) کفر را دریافت گفت: یاران من به سوی خداوند کیانند؟ حواریان گفتند: ما یاوران خداوندیم، به خداوند ایمان داریم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۲ - ۵۳.</ref> بنابر نص صریح برخی آیات قرآن و نیز ظاهر برخی دیگر، خبر بعثت پیامبر اکرم (ص)، نام و ویژگی‌های او نیز در انجیل نازل شده از سوی خدا، آمده‌اند﴿الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۶۱] از زبان مسیح (ع)، به نام پیامبر اکرم (ص) که پس از وی خواهد آمد نیز تصریح شده است: ﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ[۶۲] این آیه توجه شماری از مفسران[۶۳] و پژوهشگران[۶۴] مسلمان را که در پی یافتن نام احمد در اناجیل فعلی برآمده‌اند، به واژه فارقلیط (Paraclete) یا "بارکلیت" معطوف ساخته است. واژه یاد شده یونانی و به معنای تسلی و آرامش دهنده است و مسیحیان مصداق آن را روح القدس خوانده‌اند[۶۵].
  3. معاد: عهد جدید، در مقایسه با عهد قدیم بیشتر به بحث معاد و جهان پس از مرگ پرداخته است، هر چند آموزه‌های آن در سنجش با قرآن کریم بسیار ناچیز است[۶۶] قرآن کریم نیز نشان می‌دهد که وجود روز قیامت، بازگشت نهایی همگان به سوی خدا، داوری خدا درباره اختلاف دینی کافران با عیسی (ع)، عذاب شدید کافران و یار و یاور نداشتن آنان و پاداش دادن به مؤمنان در آموزه‌های وحیانی نازل شده بر حضرت عیسی (ع) وجود داشته‌اند﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ [۶۷] موضوع مرگ و زنده شدن دوباره در روز قیامت در سخنان آن حضرت در گهواره نیز به صراحت آمده است: ﴿وَالسَّلامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا[۶۸][۶۹].
  4. جهاد: یکی دیگر از آموزه‌هایی که قرآن از ذکر آن در تورات و انجیل سخن می‌گوید، جنگ و جهاد در راه خدا و وعده حتمی بهشت از سوی او به مؤمنانی است که در این مسیر، دشمنان خدا را کشته یا خود کشته می‌شوند﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۷۰]. افزون بر آموزه‌های یاد شده که قرآن به صراحت از ذکر آنها در انجیل یاد می‌کند، تعالیم یاد شده مسیح (ع) به پیروان خویش در قرآن هم می‌توانند از آموزه‌های انجیل نازل شده بر وی و دین او باشند. سفارش به تقوا، یکتاپرستی، پیروی از او و نیز تصدیق تورات و نفی شرک از این قبيل‌اند﴿وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُونِ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ [۷۱]؛ ﴿لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُواْ اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ [۷۲]، ﴿اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ[۷۳][۷۴].

منابع

پانویس

  1. «در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  2. «پیامبر خداوند و “کلمه اوست” که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  3. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۳، ج۵، ص۱۴۹.
  4. «و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانه‌ای است» سوره لقمان، آیه ۲۷.
  5. «و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟» سوره بقره، آیه ۸۷.
  6. «برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند می‌خواست پس از آنان کسانی که این برهان‌ها (ی روشن) به آنان رسید، با هم جنگ نمی‌کردند ولی اختلاف ورزیدند و برخی از ایشان مؤمن و برخی کافر شدند و اگر خداوند می‌خواست با یکدیگر به پیکار بر نمی‌خاستند اما خداوند آنچه بخواهد، همان می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۵۳.
  7. «آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  8. «در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد» سوره نساء، آیه ۱۵۷.
  9. افزون بر تفاسیر، ر. ک: محمد بیومی مهران، بررسی تاریخی قصص قرآن، ج۳، ص۳۱۳؛ عبد الوهاب نجار، قصص الأنبیاء، ص۴۲۳.
  10. «آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
  11. «و (این) گفتارشان که “ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم” در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.
  12. «خداوند، جان‌ها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن می‌گیرد» سوره زمر، آیه ۴۲.
  13. تفسیر فخر رازی، ج۸، ص۶۷.
  14. الجامع لاحکام القرآن، به نقل از إمام السیوطی و جهوده فی علوم القرآن، ص۴۸۰.
  15. تفسیر روح المعانی، ج۳، ص۱۷۹.
  16. تفسیر المنار، ج۳، ص۲۶۰.
  17. «خداوند، جان‌ها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن می‌گیرد» سوره زمر، آیه ۴۲.
  18. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  19. «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید» سوره بقره، آیه ۳۴.
  20. «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من!» سوره بقره، آیه ۵۴.
  21. «و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند» سوره بقره، آیه ۱۲۷.
  22. «یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  23. «و چون مرا (نزد خود) فرا بردی» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
  24. «و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشت» سوره نساء، آیه ۱۵۷.
  25. «ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم» سوره نساء، آیه ۱۶۳.
  26. «ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و «کلمه اوست» که آن را به (دامان) مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از (خدای) سه‌گانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بی‌گمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمان‌ها و زمین است او راست و خداوند (شما را) کارساز، بس» سوره نساء، آیه ۱۷۱.
  27. «یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی و هنگامی که با اذن من مرده را (از گور) برمی‌خیزاندی و هنگامی که بنی اسرائیل را از (آزار) تو باز داشتم آنگاه که برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردی و کافران از ایشان گفتند: این (کارها) جز جادویی آشکار نیست» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  28. «این عیسی پسر مریم است؛ آن سخن راستین که در آن تردید می‌کنند * سزاوار خداوند نیست که فرزندی برگزیند، پاکا که اوست، چون آهنگ کاری کند تنها بدان فرماید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره مریم، آیه ۳۴-۳۵.
  29. «و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم»... سوره صف، آیه ۶.
  30. «ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دسته‌ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دسته‌ای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرومند کردیم و پیروز شدند» سوره صف، آیه ۱۴.
  31. «و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است» سوره صف، آیه ۶.
  32. «همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
  33. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
  34. ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۴۲۵.
  35. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۱۵-۳۲۷.
  36. ما به تو همان‌گونه وحی فرستادیم که به نوح و پیامبران پس از وی، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی فرستادیم و به داود زبور دادیم؛ سوره نساء، آیه:۱۶۳.
  37. یا می‌گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط، یهودی یا مسیحی بودند؛ بگو: شما داناترید یا خداوند؟ و کیست ستمکارتر از کسی که گواهی‌یی را که از خداوند نزد اوست پنهان می‌دارد؟ و خداوند از آنچه انجام می‌دهید غافل نیست؛ سوره بقره، آیه:۱۴۰.
  38. و بی‌گمان به موسی کتاب بخشیدیم و پس از وی پیامبران (دیگر) را در پی آوردیم و به عیسی پسر مریم برهان‌ها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس نیرومند کردیم؛ پس چرا هرگاه پیامبری، پیامی نادلخواه شما نزدتان آورد سرکشی ورزیدید، گروهی را دروغگو شمردید و گروهی را می‌کشتید؟؛ سوره بقره، آیه: ۸۷.
  39. ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود، فرو فرستادیم؛ پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند و (نیز) دانشوران ربّانی و دانشمندان (تورات‌شناس) بنابر آنچه از کتاب خداوند به آنان سپرده شده بود و بر آن گواه بودند برای یهودیان داوری می‌کردند؛ پس، از مردم نهراسید و از من بهراسید و آیات مرا ارزان مفروشید؛ و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند کافرند و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود؛ سوره مائده، آیه: ۴۴- ۴۶.
  40. و از پی آنان عیسی بن مریم را فرستادیم در حالی که تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و به او انجیل دادیم که در آن رهنمود و روشنایی بود و تورات پیش از خود را راست می‌شمرد و رهنمود و پند برای پرهیزگاران بود؛ سوره مائده، آیه: ۴۶.
  41. و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه: ۶.
  42. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۳۴- ۲۳۶.
  43. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۳۴- ۲۳۶.
  44. و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانه‌ای از پروردگارتان برای شما آورده‌ام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید! بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۰- ۵۱.
  45. به آنان چیزی نگفتم جز آنچه مرا بدان فرمان دادی که: «خداوند- پروردگار من و پروردگار خود- را بپرستید» و تا در میان ایشان به‌سر می‌بردم بر آنها گواه بودم و چون مرا (نزد خود) فرا بردی تو خود مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۷.
  46. بی‌گمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید! این راهی است راست؛ سوره زخرف، آیه: ۶۴.
  47. و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه:۶.
  48. ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دسته‌ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دسته‌ای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرومند کردیم و پیروز شدند؛ سوره صف، آیه: ۱۴.
  49. و (این) گفتارشان که «ما مسیح عیسی فرزند مریم، پیامبر خداوند را کشتیم» در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد و آنان که در این (کار) اختلاف کردند نسبت بدان در تردیدند، هیچ دانشی بدان ندارند، جز پیروی از گمان و به یقین او را نکشتند؛ سوره نساء، آیه: ۱۵۷.
  50. و چون عیسی برهان‌ها (ی روشن) آورد گفت: برای شما حکمت آورده‌ام و (آمده‌ام) تا برای شما چیزی را که در آن اختلاف دارید روشن گردانم پس، از خداوند پروا کنید و از من فرمان برید! بی‌گمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید! این راهی است راست اما گروه‌ها (ی مشرک) میان خود اختلاف ورزیدند پس وای بر ستمگران از عذاب روزی دردناک!؛ سوره زخرف، آیه: ۶۳ - ۶۵.
  51. التبیان، ج۷، ص۱۲۷؛ مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۳؛ کنز الدقائق، ج۸، ص۲۲۴.
  52. و یاد کن که خداوند به عیسی پسر مریم فرمود: آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو خدا به جای خداوند بگزینید؟ گفت: پاکا که تویی، مرا نسزد که آنچه را حقّ من نیست بر زبان آورم، اگر آن را گفته باشم تو دانسته‌ای، تو آنچه در درون من است می‌دانی و من آنچه در ذات توست نمی‌دانم، بی‌گمان این تویی که بسیار داننده نهان‌هایی؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۶ - ۱۱۷.
  53. و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه: ۴۹ - ۵۰.
  54. نوزاد) گفت: بی‌گمان من بنده خداوندم، به من کتاب (آسمانی) داده و مرا پیامبر کرده است. و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است و (مرا) با مادرم نیکوکار کرده و مرا گردنکشی سنگدل نگردانیده است. و بر من روزی که زاده شدم و روزی که درگذرم و روزی که زنده برانگیخته گردم درود باد؛ سوره مریم، آیه: ۳۰- ۳۳.
  55. هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید. گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دل‌هایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفته‌ای و بر آن از گواهان باشیم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۲- ۱۱۳.
  56. و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۱.
  57. یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟؛ سوره توبه، آیه: ۳۰.
  58. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۳۴- ۲۳۶.
  59. و هر جا باشم مرا خجسته گردانیده و تا زنده‌ام به نماز و زکاتم سفارش فرموده است؛ سوره مریم، آیه: ۳۱.
  60. و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه:۶.
  61. همان کسان که از فرستاده پیام‌آور درس ناخوانده پیروی می‌کنند، همان که (نام) او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند؛ آنان را به نیکی فرمان می‌دهد و از بدی باز می‌دارد و چیزهای پاکیزه را بر آنان حلال و چیزهای ناپاک را بر آنان حرام می‌گرداند و بار (تکلیف)‌های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمی‌دارد، پس کسانی که به او ایمان آورده و او را بزرگ داشته و بدو یاری رسانده‌اند و از نوری که همراه وی فرو فرستاده شده است پیروی کرده‌اند رستگارند؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۷.
  62. و (یاد کن) آنگاه را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خداوند به سوی شمایم، توراتی را که پیش از من بوده است راست می‌شمارم و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است؛ امّا چون برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آورد، گفتند: این جادویی آشکار است؛ سوره صف، آیه:۶.
  63. التبیان، ج۴، ص۵۶۰؛ مجمع البیان، ج۴، ص۳۷۳؛ التفسير الكبير، ج۲۹، ص۳۱۳-۳۱۴.
  64. محمد در تورات و انجیل، ص۲۳۱-۲۳۵.
  65. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۳۴- ۲۳۶.
  66. نک: مجموعه آثار، بازرگان، ج۱، ص۴۶۴-۴۶۵، «ذره بی انتها»؛ ج۹، ص۳۲۲، «درس دینداری»؛ دائرة‌المعارف کتاب مقدس، ص۶۴۸.
  67. آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد. ولی کافران را در این جهان و در جهان واپسین عذابی سخت خواهم کرد و آنان را یاوری نیست. و امّا پاداش آنان را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند تمام خواهد داد و خداوند ستمکاران را دوست نمی‌دارد. آن را که بر تو فرا می‌خوانیم از آیات و (قرآن) یادآور حکمت‌آموز است؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۵- ۵۸.
  68. و بر من روزی که زاده شدم و روزی که درگذرم و روزی که زنده برانگیخته گردم درود باد؛ سوره مریم، آیه: ۳۳.
  69. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۳۴- ۲۳۶.
  70. همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۱.
  71. و تورات پیش از خود را راست می‌شمارم، و (آمده‌ام) تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده است حلال گردانم و نشانه‌ای از پروردگارتان برای شما آورده‌ام پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید! بی‌گمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست؛ سوره آل عمران، آیه: ۵۰- ۵۱.
  72. به راستی آنان که گفتند: خداوند همان مسیح پسر مریم است کافر شدند در حالی که مسیح (می) گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند را که پروردگار من و پروردگار شماست بپرستید؛ بی‌گمان هر که برای خداوند شریک آورد خداوند بهشت را بر او حرام می‌گرداند و جایگاهش آتش (دوزخ) است و ستمگران را هیچ یاوری نیست؛ سوره مائده، آیه: ۷۲.
  73. آنان دانشوران دینی و راهبان خود را به جای خداوند پروردگاران خویش برگزیده‌اند و نیز مسیح پسر مریم را در حالی که جز این فرمان نیافته‌اند که خدایی یگانه را بپرستند که خدایی جز او نیست؛ پاکا که اوست از شرکی که می‌ورزند؛ سوره توبه، آیه: ۳۱.
  74. اسدی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ ج۱۳، ص ۲۳۴- ۲۳۶.