بحث:عیسی بن مریم در قرآن

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ریشه لفظ عیسی و ریشه کلمه مسیح

۱. لفظ عیسی از اصل عبری گرفته شده و ریشه عبری آن یشوع به معنی نجات دهنده است و با نام یوشع و نام الیسع قرابت دارد. مقریزی اصل نام عیسی را به زبان عبرانی «یاشوع» به معنی مخلص پنداشته است.

در زبان اروپائی عیسی را «ژزو» و یوشع و الیسع را «ژزوا» می‌نامند. «ماراکزی» و «نولدکه» معتقدند که عیسی محرف عیشو است و یهودیان از باب عنادی که با مسیح داشته‌اند گفته‌اند که روح عیشو برادر یعقوب در عیسی حلول کرده از این رو به مقاومت با بنی اسرائیل برخاسته است.

حق این است که عیسی صورت عربی شده یسوع است چه زبان‌های آرامی و عبری و عربی به قدری به یکدیگر نزدیکند که لغت یک زبان را با اندک تحریف و قلب در زبان دیگر می‌‌توان یافت. اصولا قلب، یکی از اصول تغییرات لهجه‌ای زبان‌های همریشه است و این اصل در زبان‌های هند و اروپائی نیز وجود دارد، چنانکه روز در زبان فارسی و ژور در زبان فرانسه مقلوب یکدیگرند.

بنابراین به نظر می‌رسد که عیسی صورت قلب شده یسوع باشد.

به فرض صحت عقیده ماراکزی و نولدکه باز باید گفت که در عصر ظهور اسلام مسیحیان یا حداقل، مسیحیان عربستان، پیغمبر خود را عیسی می‌نامیده‌اند و اگر چنین نبود پیغمبر اسلام از این جهت مورد اعتراض واقع می‌شد.

۲. بعضی از مستشرقین معتقدند که لفظ مسیح لغتی است آرامی و به معنی تراشیده است. هوراویتس لفظ مسیح را حبشی الأصل می‌داند. بعضی از نویسندگان عرب، مسیح را لفظی عبری یا سریانی معرفی کرده‌اند. عده‌ای هم عربی بودن لفظ مسیح را پذیرفته‌اند. مقریزی راجع به اصل مسیح احتمالاتی داده و نخست آن را از مسح مشتق پنداشته و نسبت به آن چند توجیه کرده است. من‌جمله گفته است مسح به معنی «دهن و روغن» است و چون از شکم مادر مسح شده با دهن بیرون آمده یا چون جسد او در حکم روغن مسح بوده او را مسیح خواندند یا چون پایش کف نداشته یا از جهت آنکه پایش زمین را مسح می‌کرده و در شهرها به سیاحت می‌پرداخته مسیح خوانده شده است. در آخر مقریزی قولی نقل می‌کند که به موجب آن مسیح عبری الاصل و تلفظ اصلی‌اش ماسیح بوده است. حق این است که، مسیح لغت عبری الاصل و مشتق از مشح باشد. یهود به موجب تورات، اشیاء مقدسه را با روغنی مخصوص و تشریفاتی خاص مسح می‌کردند. آنگاه که یهود به داشتن پادشاهی نیازمند شدند چون به سلطنت با نظر تقدیس می‌نگریستند اولین پادشاه خود شاؤول را با همان تشریفات مسح کردند و پس از آن معمول گردید که پادشاهی بنی اسرائیل هنگام جلوس به تخت سلطنت مسح شود تا بر همه بنی اسرائیل حکومت یابد. پس از آنکه یهود از مسکن خود دور افتادند و بساط سلطنت و حکومت ایشان برچیده شد همواره در انتظار کسی بودند که عظمت دیرین را تجدید کند و بنی اسرائیل را تحت لوای واحد گرد آورد و این چنین شخص موعود، مسیح بود که انبیاء بنی اسرائیل ظهور او را نبوت می‌کردند و گاهی هم مسیح اسرائیل بر کورش کبیر نجات دهنده اسراء بابل اطلاق شده است. چون حضرت عیسی ظهور کرد و دین او جهانگیر شد پیروانش وی را مسیح موعود دانستند عده‌ای هم وی را بدین سمت نپذیرفتند یا در انتظار باقی ماندند یا آنکه گرد شخص دیگری جمع شدند و او را مسیح خواندند چنانکه در قرن دوم میلادی شخص دیگری به نام مسیح ظهور کرد و موجب قتل پانصد هزار تن گردید (نقل از قاموس کتاب مقدس).

بیست و چهار نفر به نقل قاموس کتاب مقدس پس از حضرت عیسی داعیه مسیحیت داشته‌اند که معروف‌ترین آنان «سرنتش» و «نامر» می‌باشند و حتی در قرن هیجدهم شخصی آلمانی به نام مردخای مدعی شد که مسیح موعود است.

بنابراین مسیحیت عنوانی است کلی که مسیحیان آن را بر حضرت عیسی منطبق می‌دانند چنانکه در نظر ما شیعیان مهدویت و قائمیت در وجود مسعود محمد بن الحسن اجتماع یافته است. ضمنا رابطه لفظی مسیح با مشیح و همچنین رابطه لفظی و معنوی مسیح با متاتیا و مهدی قابل دقت است.

در افسانه‌های ایران قدیم از مشی و مشیانه دو آفریده نخست گفتگو شده و ممکن است لفظ مسیح با آن کلمه همریشه باشد و مهر و میترا و موشی و موسی نیز قریب به این ریشه‌اند. در بین یهود عده زیادی در انتظار ظهور «متاتیا» هستند و این لفظ با مهدی قرابت حروفی و معنوی دارد.[۱]

تولد حضرت عیسی بنابر مسطورات قرآن مجید

روزی حضرت مریم از خانواده خویش کناره‌گیری کرد و از آنان محجوب گردید. روح خداوندی به صورت مردی سوی‌الخلقه در پیش روی او مجسم شد. حضرت مریم هراسان گردید و از او به خداوند بخشنده پناه برد و درخواست کرد که وی از طریق تقوی و عفت منحرف نگردد. روح ممثل (جبرئیل) گفت: من فرستاده پروردگار توام و آمده‌ام تا سبب آن شوم که پسری پاک و دارای رشد به تو عطا شود.

به موجب آیۀ ۱۲ از سوره تحریم در مریم روح دمیده شد و به موجب آیات سوره آل عمران پیش از تولد مسیح، فرشتگان، مریم را به ولادت مسیح بشارت داده بودند. در سوره مریم، باقی قصه بدین شرح است: مریم از بشارت فرشتگان و از سخن فرستاده مأمور نفخ روح به تعجب شد و گفت چگونه مرا فرزندی تواند بود؟ با آنکه با بشری به حلال تماس نگرفته‌ام و زنا کار هم نبوده‌ام. فرستاده گفت: پروردگار تو چنین خواسته تا برای مردم آیتی باشی و حکم خداوندی انجام خواهد یافت. مریم آبستن شد و همواره از خانواده خود دوری می‌گزید. چون زمان تولد مسیح فرا رسید در هنگام شدت درد زادن، به درخت خرمائی پناهنده شد و گفت ای کاش از این پیش مرده بودم و خاطره من از لوح ذهن همه مردم سترده شده بود. ندائی برآمد که در زیر پایت چشمه‌ای است و شاخه درخت خرما را تکانی بده تا خرمای تازه از آن فرو ریزد (مفسرین گفته‌اند که درخت خرما خشکیده بود و چشمه آب پیش از آن واقعه در آنجا وجود نداشت) بخور و بنوش و روشن دل باش. هرگاه مردم پیش تو آیند و زبان به اعتراض گشایند به آنان بگو که به عنوان نذر، روزه‌دار شده‌ای. قبیله او آمدند و او را به باد اعتراض گرفتند و گفتند امر عجیب و ناشایستی از تو سر زده است. ای خواهر هارون، پدر تو مردی بد سرشت نبود و مادرت نیز پاک و بی‌آلایش بود. مریم به عیسی اشاره کرد و پاسخ آنان را به او محول داشت. گفتند چگونه با کسی که در گاهواره بوده (یا در گهواره است) سخن بگوئیم عیسی گفت: من بنده خدایم، خداوند به من کتاب داده و مرا مبارک ساخته و دستور داده است در طول زندگانی خود، هر جا باشم نماز بگزارم و به مادرم نیکی کنم و ستمگار و گردنکش و تبهکار نباشم. از روزی که متولد شده‌ام تا روزی که بمیرم و باز بر خیزم همواره از عذاب خدا در امان خواهم بود و مرتکب گناهی نخواهم شد.[۲]

تولد عیسی بنابر مندرجات انجیل

مریم در زمانی که نامزد یوسف نجار بود به وسیله روح القدس آبستن شد. نخست یوسف از این پیش آمد نگران گردید اما فرشته‌ای در خواب بر او ظاهر گشت و او را به تولد عیسی مژده داد. یوسف از رها کردن نامزد خود صرف نظر کرد ولی تا زمان تولد عیسی او را نمی‌شناخت.

عیسی در زمان «هرودیس» در بیت اللحم یهودیه از مریم باکره متولد شد. مجوسیان با رصد کردن ستارگان از تولد او که پادشاه یهود خواهد شد آگاه گردیدند و برای پرستش وی به بیت اللحم روی آوردند اما چون هرودیس سلطنت خود را در خطر دید دستور داد که تمام نوزادان بیت اللحم را به قتل رسانند. یوسف از جانب خدا مأمور شد که مریم و عیسی را از فلسطین به مصر برد (شاید آیه ۵۱ از سوره مؤمنون ﴿وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ[۳] اشاره به مهاجرت مریم و عیسی به کشور مصر باشد).[۴]

منابع داستان قرآن مجید

قصه تولد عیسی به قسمی که در قرآن مندرج است در اناجیل چهار گانه که فعلا در دست مسیحیان می‌باشد موجود نیست ولی خود مسیحیان من‌جمله صاحب ینابیع الاسلام اصل قصه قرآنی را در انجیل صبوت (انجیل کودکی مسیح) و انجیل مریم که اصلا به زبان قبطی بوده و در «پروتوانکلیون» (رساله یعقوب صغیر) نشان می‌دهند ولی میان قصه قرآنی با داستان‌های منقول در این کتاب‌ها اختلافاتی مشهود است بنابراین باید متن قصه قرآنی را در یکی از اناجیل صحیح‌تر جستجو کرد. متاسفاً نسخ تمام اناجیل در دست نیست و چنانکه در ضمن مقالات مکرر گفته‌ایم در نظر قرآن مجید، انجیل نازل بر حضرت عیسی غیر از اناجیلی است که فعلا مسیحیان در دست دارند.

قصه میوه خوردن از درخت خرما و روان شدن چشمه آب در انجیل صبوت از جمله وقایعی بشمار رفته که در راه مصر برای مریم پیش آمده است. به موجب مندرجات کتاب نامبرده، مریم خسته می‌شود و زیر درخت خرما برای رفع خستگی می‌نشیند و آرزو می‌کند از میوه آن درخت که شاخه‌هایش بسیار بلند بود بهره‌مند شود. یوسف این آرزو را ناممکن میشناسد اما شاخه‌های درخت به فرمان مسیح خم می‌شود و مریم از میوه آن به قدر کفایت می‌چیند و می‌خورد. سپس جهت رفع تشنگی مریم، از ریشه درخت به فرمان مسیح چشمه‌ای می‌جوشد و بیرون می‌آید.

در باب اول از متن عربی انجیل صبوت به تکلم مسیح در گاهواره تصریح شده است چه در آن کتاب مسطور است که مسیح به مادر خود گفته من فرزند خدا و کلمه اویم و برای نجات جهان آمده‌ام.

راجع به زمان میلاد مسیح اختلاف است: قول مشهور این است که تولد مسیح ۱۹۶۹ سال پیش از این در زمان سلطنت فرهاد پنجم اشکانی باشد، لکن بعضی معتقدند که حضرت عیسی در سال دوازدهم سلطنت شاپور اول ساسانی که مصادف با دومین سال هزاره دوم بنای شهر رم می‌شود متولد شده است و بنابراین روایت، زمان میلاد ۲۵۱ سال به پیش می‌آید. دلیل قاطع این فریق، تبلیغات معاصرین عیسی در قرن چهارم میلادی است چه بر حسب عادت ممکن نیست هم عصران عیسی سه قرن عمر کرده باشند. بر همین مبنی است که جمعی مسیحیت فعلی را از مبدعات پولس می‌دانند. معتقدین به تأخر میلاد مسیح می‌گویند در قرن دهم، سال تولد حضرت عیسی را به اندازه سه قرن به عقب برده‌اند. روزی که فعلا مسیحیان به عنوان تولد حضرت مسیح جشن می‌گیرند با روز تولد مهر مصادف است مهر در روز ۲۵ دسامبر، چهارم دیماه ۲۷۳ سال پیش از میلاد تاریخی یعنی ۶۵ سال بعد از غلبه اسکندر در زمان اشه پور (اشکپور اشکانی) متولد گردیده و در سن ۲۵ سالگی مبعوث شده و چهل سال به دعوت پرداخته و در چهارم شهریور ماه ۲۰۸ سال پیش از میلاد وفات یافته است. کتاب او ارتنگ وانگلیون نامیده می‌شده است. در اوراق تورفان هم راجع به رفع وی به پیش پدر آسمانی اشاره رفته است. بعضی به تعدد مسیح قائلند و مهر را مسیحا یا مسیح مصلوب نشده می‌دانند و در اوراق تورفان بشارت به ظهور احمد بزرگ یا محمد بزرگ جزو بشارت‌های مسیحای مصلوب نشده که شاید همان مهر باشد دیده می‌شود (تردید در احمد یا محمد به واسطه خصوصیت خط گشته دبیره است که اوراق تورفان به آن خط نوشته شده است). اگر نظر تعدد مسیح پذیرفته شود توجیه آیه ﴿إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ[۵] و آیه ﴿وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ[۶] آسان می‌گردد.[۷]

نبوت حضرت عیسی

حضرت عیسی در سال ۷۴۷ رومی در زمان آگوست متولد شد بنابر تاریخی که به حساب نسل‌ها تنظیم کرده‌اند تولد حضرت عیسی در سال ۱۷۵۳ از تاریخ بنای رم واقع شده است. عیسی مسیح از سن دوازده سالگی به شنیدن مباحث علمی و حضور در محاضر کهنه یهود رغبتی فراوان داشت و احیانا به مناظره و معارضه با ایشان می‌پرداخت.

در سن سی سالگی نبوت اظهار کرد و به موجب نص قرآن مجید از روح القدس تأیید یافته و کتاب حکمت و تورات و انجیل به فرزندان اسرائیل آموخته و نابینایان و مبتلایان برص را شفا بخشیده است. مردم را از آنچه می‌خورده‌اند یا در خانه خویش می‌اندوخته‌اند آگاه می‌ساخت و به مردگان به فرمان حق نعمت زندگی می‌داده است.

آن حضرت تورات را تصدیق کرد و بعضی از محرمات را که یهود به کیفر نافرمانی بدان دچار شده بودند برایشان حلال ساخت. مردم به یاری او برنخاستند بلکه با وی دشمنی و عداوت ورزیدند و چون از مردم احساس ناسپاسی کرد، همه را مخاطب داشت و گفت: در راه خدا چه کسانی با من یار و مددکار خواهند بود؟ حواریون به نصرت او قد علم کردند و گفتند پروردگارا ما به کتابی که بر عیسی فرستاده‌ای ایمان داریم و این فرستاده به حق را پیروی می‌کنیم. نام ما را در زمرۀ گواهان ثبت فرما.

(تعداد حواریون در قرآن مجید تعیین نشده ولی به موجب مصادر مسیحی و به موجب احادیث اسلامی حواریون دوازده تن بوده‌اند. یکی از آنان به نام یهودای «اسخریوطی» فریب خورد و در برابر سی‌پاره نقره، حضرت عیسی را به یهود سپرد تا او را به دار آویزند.

لفظ حواری حبشی الاصل و به معنی فرستاده است در زبان فرانسه حواری را آپتر (apotre) می‌نامند و این لفظ یونانی الاصل و به معنی فرستاده آمده است. لفظ حواری را از حوار به معنی گفتگو و همچنین از حور به معنی سفیدی می‌‌توان مشتق پنداشت و بنا به اشتقاق اخیر معنی حواریون معادل با سفید جامگان می‌شود).

حواریون از حضرت عیسی خواستند که برای تحکیم ایمان و رفع تزلزلات درونی ایشان از خدا بخواهد برای ایشان از آسمان مائده نازل شود تا آنان بخورند و به صدق دعوت آن حضرت معترف شوند.

حضرت عیسی از خدا درخواست مائده کرد تا یاد بود نزول مائده را در اخلاف خود نگاه دارند و جشن گیرند. مائده از آسمان برایشان نازل گردید. بنابر احادیث مرویه، نان و ماهی از آسمان برای ایشان فرود آمد. داستان مائده در اناجیل موجود نیست لکن در اناجیل مسطور است که حضرت عیسی در آخرین شب با حواریون شام تناول کرد که به یاد بود آن عشاء ربانی هنوز در بیشتر کلیساها معمول است. همچنین در رؤیای پولس از فرود آمدن خوان با ماهی و نان سخن به میان آمده است (محتاج به تکرار نیست که مطابقت قرآن مجید با اناجیلی که فعلا در دست مسیحیان است لازم نیست و در هر مورد که میان قرآن و اناجیل اختلافی باشد حق همان است که در قرآن مجید مسطور است به علاوه نقل قصص در قرآن فقط بیان مشهورات و زمینه‌سازی جهت القاء حکمت و اندرز می‌باشد).

یکی دیگر از معجزات حضرت عیسی که در قرآن مجید مسطور است ساختن مرغ از گل است. آن حضرت از آب و خاک صورت مرغ ساخت و به فرمان خداوند در آن دمید و آن صورت ساخته از گل، به پرواز درآمد.

از این معجزه در اناجیل فعلی ذکری نشده، لکن مسیحیان نقل آن را در انجیل Paeudo - matthieu کودکی مسیح اعتراف دارند مفاد باب بیست و هفتم انجیل نامبرده چنین است «مسیح در روز شنبه، ۱۲ صورت پرنده از گل ساخت، یهودیان از این باب یوسف را بازخواست کردند که چرا مسیح در روز سبت کار می‌کند. عیسی دست بر هم زد و پرندگان به پرواز آمدند. مسیح به آنها گفت: «بروید و در همه جهان پرواز کنید و زندگانی کنید». به هر حال تمام معجزاتی که در قرآن مجید برای حضرت عیسی ذکر شده در مصادر مسیحیت وجود دارد لذا مسلما مسیحیان زمان ظهور اسلام به همه معجزات حضرت عیسی که در قرآن مندرج است معتقد بوده‌اند و انکار برخی از معجزات مسیح بعد از ظهور اسلام معمول گردیده است. به موجب آیه ۶ از سورۀ صف حضرت عیسی به ظهور پیغمبری بعد از خود به نام احمد بشارت داده است. چنانکه در مقاله احمد مذکور افتاد، درست این بشارت با بشارت به ظهور فارقلیط مطابقت دارد و بعلاوه در همین مقاله وجود بشارت به ظهور احمد یا محمد بزرگ را در اوراق تورفان متذکر شدیم.[۸]

پایان کار مسیح

بنابر نقل اناجیل، حضرت مسیح را کاهنان یهود نزد پیلاتوس حاکم فلسطین بردند. وی از صدور دستور قتل خودداری کرد ولی کهان یهود در اینکار پافشاری کردند. پیلاتوس برائت خود را از خون مسیح اظهار داشت و او را به دست یهود سپرد. یهودیان نادان تاجی از خار بر سر مسیح گذاشتند و به تمسخر، او را خطاب کرده گفتند: قصد داشتی پادشاه یهود شوی و اینک تاجی از خار یافته‌ای. آنگاه او را میان دو تن دزد به دار آویختند. حضرت عیسی پس از سه روز زنده شد و از قبر برخاست و بعد از دوازده روز به آسمان صعود کرد.

عده‌ای از مسیحیون من‌جمله «بسلیدیس» منکر صلب مسیح هستند. اینان می‌گویند شخصی که صلیب مسیح را حمل می‌کرد به صورت مسیح درآمد و به اشتباه او را به دار آویختند و این مضمون در احادیث اسلامی نیز موجود است.

در قرآن مجید دو آیه راجع به پایان کار حضرت عیسی موجود است: یکی آیه ۴۸ از سوره آل عمران و دیگر آیه ۱۵۶ از سوره نساء.

به موجب آیه اول، خداوند به عیسی گفت: من تو را از زمین باز می‌گیرم و به جانب خود بالا می‌برم و تو را از کافران پاک می‌سازم و پیروان تو را تا روز قیامت بر کافران برتری خواهم داد سپس بازگشت شما به سوی من خواهد بود و در اموری که با هم اختلاف داشتید میان شما حکم خواهم کرد.

در آیه مذکور به رفع حضرت عیسی تصریح شده، لکن رفع پس از توفی است اگر توفی در معنی متبادر خود به کار رفته باشد می‌بایست رفع به روان عیسی تعلق گیرد و هرگاه توفی به معنی اخذ باشد با رفع جسمانی قابل اجتماع است. مفاد آیه دوم چنین است که یهود گفتند ما مسیح عیسی پسر مریم فرستاده خدا را کشتیم. او را نکشتند و او را به دار نیاویختند و کار بر ایشان مشتبه شده است و بدین حادثه علم قطعی ندارند فقط پیرو ظن و گمانند و به یقین او را نکشتند بلکه خدا او را به جانب خود بالا برده است.

این آیه را به سه وجه می‌‌توان توجیه کرد یکی آنکه مبین عقیده بسلیدیس و امثال او باشد و از آن، انکار صلب مسیح استنتاج شود.

دیگر آنکه مسیح به دار آویخته شده ولی به قتل نرسیده باشد. سوم آنکه بخلود و جاودانی اثر معنوی مسیح در زمین و بقای روح او در علیین اشاره شده باشد.

راجع به رجعت حضرت عیسی احادیث بسیار است مخصوصا ما شیعیان بدین امر بیشتر توجه داریم. حضرت مسیح در زمان ظهور مهدی به جهان باز می‌گردد و به مهدی موعود در نماز اقتدا می‌کند و همه پیروان خود را به دین اسلام و قبول ولایت مهدی موعود وامی‌دارد.

در قرآن مجید تصریحی به رجعت حضرت عیسی موجود نیست آیه ۱۵۸ از سوره نساء ﴿وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا[۹] به سه وجه قابل توجیه است:

  1. هر یک از اهل کتاب پیش از مرگ عیسی، به عیسی ایمان آورند.
  2. هر یک از اهل کتاب پیش از مرگ خود به عیسی مؤمن گردند.
  3. اهل کتاب به کتاب آسمانی یا به قرآن قبل از مرگ خود ایمان خواهند آورد. توجیه اول برای پایه‌گذاری رجعت حضرت عیسی مناسب می‌نماید.

آیه ۶۱ از سوره زخرف ﴿وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ[۱۰] (در قرائت غیر مشهور علم به فتحتین ضبط شده) ذو وجهین است هرگاه ضمیر به حضرت عیسی راجع باشد چون معرف قیامت یا نشانه قیامت است با ضم مقدمات دیگر می‌‌توان رجعت حضرت عیسی را از این آیه استنتاج کرد، لکن اگر ضمیر راجع به قرآن باشد بحث در آیه از نظر اثبات رجعت مفید نخواهد بود. بعضی هم خواسته‌اند رجعت مسیح را از مفهوم آیه ۴۱ از سورۀ آل عمران ﴿وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا[۱۱] استفاده کنند.

به هر حال مسلم این است که همه ادیان، ظهوری را منتظر می‌باشند و جمع بین ظهورات هم از نظر نزدیک کردن مبانی ادیان خالی از فایده نیست. لکن استفاده این معانی از قرآن مجید در صورتی که سعه کلی به معنی داده نشود بر خلاف انصاف می‌نماید.

قرآن مجید حضرت عیسی را یکی از پیغمبران معرفی می‌کند که با بشر عادی جز از جنبه ولادت تفاوتی نداشته و روح خدائی بوده است که در مریم دمیده شده و با کلمه «کن» بدون پدر به وجود آمده و از این نظر آفرینش او با آفرینش انسان اول ماننده است.

مسیح بنده خدا است و هرگز دعوی الوهیت نکرده او از عبادت خدا استنکاف ندارد. مسیحیان از نادانی خویش، او و مادرش مریم را دو خدا شناخته‌اند و خدای حقیقی را اقنوم سوم پنداشته و به تثلیث قائل شده‌اند.

مسیح فقط فرستاده خدا است و مانند رسولانی است که پیش از او گذشته‌اند. مادرش زنی راستگو و پاک بوده است. او و مادرش هر دو لوازم بشریت را داشته‌اند و مانند افراد دیگر انسانی غذا می‌خورده‌اند.

«ارنست رنان» راجع به حضرت مسیح کتابی مفصل دارد. وی صفات غیرعادی را کنار گذاشته و زندگانی و تعلیمات حضرت مسیح را از نظر محیط پرورش و تأثیر و تاثرات آن نسبت به محیط طبیعی و اجتماعی، مورد مطالعه قرار داده است.

در کتاب «کریس شن بی‌لیفChristian Belef» (اعتقاد مسیحی) تالیف «مادن‌دت» نقل شده است به این بیان: حضرت مسیح بر فراز دار، دچار حالتی شبیه به مرگ گردید و چون او را از دار فرود آوردند به هوش آمد و با حواریون به گوشه‌ای رفت و در حال انفراد به مرگ طبیعی جهان را بدرود گفت. دلائل دیگری نیز در مصادر مسیحی یافت می‌شود که مصلوب نشدن مسیح را تأیید می‌کند از آن جمله «پیلاتوس به دار آویختن مسیح را موکول به ساعت ۶ عصر کرده است تا سبت یهودیان شروع شود و یهودیان به خانه‌های خود بروند. از جانب دیگر، زوجه پیلاتوس و مأمورین صلب در مقام تهیه وسیله نجات مسیح بوده‌اند و پیلاتوس دستور داده بوده است که ساق مسیح را نشکنند تا از دزدان مشخص باشد. علاوه بر این در مدت دو تا سه ساعت انسان بالای دار نمی‌میرد و به موجب بعضی از روایات مسیحی هنگامی که حضرت عیسی را از دار فرود آوردند از او خون می‌ریخته و ریختن خون نشان زنده بودن است.

در قرآن مجید هم فقط ولادت عیسی از مریم باکره مصرح است و از جهات دیگر با سایر انبیاء تفاوتی ندارد و بنابر سیاق طبیعی الفاظ قرآنی حضرت عیسی مصلوب و مقتول نشده است.[۱۲]

پانویس

  1. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص463-465.
  2. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص 465-466.
  3. «و پسر مریم و مادرش را نشانه‌ای گرداندیم و آن دو را در پناه پشته‌ای هموار و دارای آبی روان جای دادیم» سوره مؤمنون، آیه ۵۰.
  4. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص 467.
  5. «من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش هستم» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
  6. «در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند، بلکه بر آنان مشتبه شد» سوره نساء، آیه ۱۵۷.
  7. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص 467-469.
  8. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص469-471.
  9. «و کسی از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به وی ایمان می‌آورد و در روز رستخیز بر آنان گواه است» سوره نساء، آیه ۱۵۹.
  10. «و چنین است که او نشان آگاهی (به روز) رستخیز است» سوره زخرف، آیه ۶۱.
  11. «و در گهواره و در میانسالی (از پیامبری خود) با مردم سخن می‌گوید و از شایستگان است» سوره آل عمران، آیه ۴۶.
  12. خزائلی، محمد، اعلام قرآن، ص471-474.

منابع