امام صادق در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

امام صادق (ع) امام ششم مسلمانان روز هفدهم ربیع الاوّل سال۸۳ در مدینه متولد شد. پدر ایشان امام محمد باقر (ع) و مادرشان ام فَرْوَه بود. ابوعبدالله کنیه ایشان و صادق، صابر، فاضل از القاب مشهور او بود. سال ۱۱۴ هجری به امامت رسید که سی و چهار سال طول کشید. ایام امامتشان مصادف با خلفای اموی و عباسی؛ همچون: هشام بن عبدالملک و منصور دوانیقی بود. کشمکش‌های سیاسی و مذهبی، ویژگی بارز روزگار امام است.

روزگار امامت امام صادق (ع) را عصر شکوفایی تشیع دانسته‌اند به‌گونه‌ای که امام تعالیم راستین دینی را به مردم نشان دادند و بیش از چهار هزار نفر به دست امام (ع) تربیت یافتند. امام صادق (ع) به دستور منصور دوانیقی مسموم و در روز ۲۵ شوّال سال ۱۴۸ هجری در شصت و پنج سالگی به شهادت رسید و پیکر مقدس او در مدینه میان قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

مقدمه

نام مبارکش جعفر و هشتمین تن از چهارده معصوم (ع) است. به سال ۸۳ ه. در مدینه تولد یافت. پدر والامقامش، امام محمد باقر (ع) و مادر ارجمندش ام فَرْوَه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است. لقب‌ مشهور او، صادق و کنیه گرامی‌اش ابوعبدالله است[۱].[۲]

فضائل و مناقب

امام صادق (ع) بر بلندترین قله‌های صدق و اخلاص جای داشت و همگان، او را به صفات نیک و والا ستوده‌اند. برخی از صفات آن امام همام (ع) عبارت‌اند از:

  1. عبادت: از مالک بن انس روایت است "جعفر بن محمد پیوسته یا به روزه بود و یا به نماز و در ذکر خدا"[۳].
  2. تسلیم و رضا: نقل کرده‌اند که چون فرزندش از دنیا رفت، فرمود "ما اهل بیت، چون مصیبتی رقم می‌خورد، پیش از آن نگران می‌شویم؛ ولی چون قضای الهی پیش می‌آید، بدان رضا می‌دهیم و تسلیم امر خدا می‌شویم"[۴].
  3. دانش: امام صادق (ع) همانند پدر گرامی‌اش، سرآمد دانشمندان روزگار بود. از او نقل است: "هر چه می‌خواهید از من بپرسید پیش از آنکه از دستم دهید"[۵].
  4. یاری مستمندان: از هشام بن سالم روایت است که آن امام همام (ع) شبانگاهان سراغ مستمندان می‌رفت و آنان را اطعام می‌کرد و نیازهای مالی‌شان را بر می‌آورد[۶].[۷]

امامت

پیامبراسلام (ص) در حدیث مشهور جابر انصاری، امام صادق (ع) را ششمین وصی و خلیفه خویش خوانده و مصداق آیه اولی الامر دانسته است[۸]. از امام سجاد (ع) نیز نقل کرده‌اند که امام پس از خویش را حضرت باقر (ع) و سپس حضرت صادق (ع) معرفی کرده است. در این روایت یکی از اصحاب می‌پرسد: "چرا او را صادق گویند؟ مگر نه این است که شما اهل‌بیت همگی اهل راستی و صدق‌اید؟" امام سجاد (ع) پاسخ می‌دهد: "آری؛ ولی یکی از نوادگان فرزندم نیز جعفر نام دارد که به دروغ مدعی امامت می‌شود. بدین روی جعفر بن محمد را صادق لقب می‌دهند تا از مدعی کذاب بازشناخته گردد"[۹]. نیز در روایتی از امام باقر (ع) خطاب به محمد بن مسلم آمده است: "پس از من، امام تو جعفر بن محمد است. از دین او پیروی کن و از دانش او بهره برگیر"[۱۰].[۱۱]

روزگار امامت

آغاز امامت حضرت صادق (ع) سال ۱۱۴ ه. است که سی و چهار سال طول کشید. این دوره را عصر شکوفایی تشیع دانسته‌اند. حکومت اموی در روزگار امامت حضرت صادق (ع) روی به ضعف نهاده بود و عباسیان اندک اندک قدرت می‌یافتند و در این میان، مجالی دست یافت تا امام صادق (ع) تعالیم راستین دینی را به مردم نشان دهد و آنان را از دانش خویش بهره‌مند سازد. بدین‌سان، حوزه علمی گسترده‌ای پدید آمد و بیش از چهار هزار نفر به دست امام (ع) تربیت یافتند.

امام صادق (ع) با هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید بن عبدالملک، یزید بن ولید بن عبدالملک، ابراهیم بن ولید بن عبدالملک و مروان بن محمد معاصر بود. دو تن از عباسیان نیز در روزگار امام صادق (ع) به حکومت دست یافتند: یکی عبدالله بن محمد مشهور به "سفاح" و دیگر، منصور دوانیقی[۱۲]. کشمکش‌های سیاسی و مذهبی، ویژگی بارز روزگار امام صادق (ع) است.

امام صادق (ع) با دو گونه انحراف رو به رو بود: یکی دینی و دیگری سیاسی هر چند هر دو از اساس و بنیان یکسان بودند. انحراف سیاسی از سال‌ها پیش آغاز گشته بود؛ آن گاه که حکومت مسلمانان به دست نا اهلان افتاد و اهل بیت پیامبر (ص) از سیاست کنار نهاده شدند. اینک، هر چند حکومت از خاندان بنی امیه بیرون می‌رفت، اما همچنان بر زور و زر و ستم استوار بود[۱۳].

انحراف دینی، از انحراف سیاسی خطرسازتر بود. در روزگار امام صادق (ع) فرقه‌ها و نحله‌های فقهی و کلامی جدیدی سر بر آوردند و در قلمرو اندیشه جامعه اسلامی جولان دادند و بدعت‌ها نهادند و کژی‌ها آفریدند[۱۴]. امام صادق (ع) با این دو گونه انحراف به مبارزه برخاست. امام (ع) در مواجهه با حکومت و تغییر و تحول آن نه راه تأیید در پیش گرفت و نه مقابله مستقیم. در روایتی از آن امام همام (ع) آمده است: "هر کس نام خویش را در دفتر فرزندان سابع [عباسیان‌] بنویسد، خداوند به روز قیامت، او را به صورت خوک بر می‌انگیزد"[۱۵]. امام صادق (ع) راه مبارزه مستقیم را نیز برنگزید؛ زیرا مسلمانان آماده قبول ولایت امامان (ع) و دفاع از آنان نبودند.

روایاتی در دست‌اند که گواهی می‌دهند شمار شیعیان راستین و جان بر کف بسی‌ اندک بوده و امام (ع) به هیچ روی از نیروی نظامی لازم برای قیام برخوردار نبوده است[۱۶].راهبرد امام صادق (ع) برای مواجهه با چنین وضعیتی، راه‌اندازی نهضت فکری و علمی بود. این نهضت در روزگار امام باقر (ع) آغاز گشت و به دست امام صادق (ع) به اوج رسید. امام صادق (ع) میان توده‌های مردم نفوذ کرد و پایگاه‌هایی برای نشر آموزه‌های بنیادی اسلام آفرید و بدین‌سان، هزاران اندیشمند شیعی تربیت یافتند و هریک سفیری گشتند برای تبلیغ تعالیم شیعی؛ کسانی همانند هشام بن حکم، مؤمن طاق، محمد بن مسلم، زرارة بن اعین و جابر بن حیان[۱۷].

تأثیر کوشش‌های امام صادق (ع) در نشر تعالیم شیعی چنان است که فقه شیعی را "جعفری" نامیده‌اند. امام (ع) افزون بر اینکه شاگردانی برای پاسخ به شبهه‌های گروه‌هایی همانند غلات، زندیقان و اهل رأی پرورانید، خود نیز با مناظره و مباحثه رو در رو، کژی‌ها و گمراهی‌های آنها را آشکار می‌ساخت[۱۸].[۱۹]

شهادت

شیوه امام صادق (ع) در مواجهه با حکومت جور، روشنگری و هدایت جامعه بود و هیچ گاه امام (ع) به دستگاه حاکم نپیوست و مهر تأیید بر مشروعیت آنها ننهاد. در روایت است که چون خلیفه عباسی از امام (ع) می‌خواهد که به دربار رَوَد و او را نصیحت کند، می‌فرماید: "آن که دنیاطلب است، تو را نصیحت نمی‌کند و آن که در پی آخرت است، نزد تو نمی‌آید"[۲۰]. این شیوه، بر عباسیان گران آمد و سرانجام تصمیم بر قتل امام بستند. بنابر روایات، امام صادق (ع) به دستور منصور دوانیقی مسموم گشت و به تاریخ ۱۴۸ ه. در شصت و پنج سالگی به شهادت رسید و پیکر مقدس او در مدینه میان قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۲۱].[۲۲]

منابع

پانویس

  1. مصنفات الشیخ المفید، ۱۱/ ۱۷۹ و ۱۸۰.
  2. فرهنگ شیعه، ص ۱۰۹-۱۱۰.
  3. علل الشرایع‌، ۲۳۵.
  4. بحارالانوار، ۴۷/ ۴۹.
  5. اعیان الشیعه‌، ۹/ ۱/ ۶۶۱.
  6. الفروع من الکافی‌، ۴/ ۸.
  7. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۰.
  8. کمال الدین و تمام النعمة، ۱/ ۴۷۵.
  9. بحارالانوار، ۴۷/ ۹.
  10. بحارالانوار، ۴۷/ ۱۵.
  11. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۰.
  12. اعلام الوری‌، ۲۶۶.
  13. ر.ک: ناسخ التواریخ‌، جلد ۷ و ۸.
  14. فرهتگ فرق اسلامی‌، پانزده و سی و هشت.
  15. وسائل الشیعة، ۱۲/ ۱۳۰.
  16. ر. ک: اصول کافی‌، ۲/ ۲۴۳.
  17. الصواعق المحرقة، ۱۲۰.
  18. پیشوایان ما، ۱۹۱.
  19. فرهنگ شیعه، ص۱۱۰ ـ ۱۱۲.
  20. کشف الغمة، ۲/ ۴۲۰.
  21. مناقب آل ابی‌طالب‌، ۴/ ۳۰۲.
  22. فرهنگ شیعه، ص ۱۱۲.