نجی بن سلمه حضرمی کوفی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آشنایی اجمالی

نجی بن سلمه از اعضای شرطةالخمیس بوده است. در رجال کشی، رجال برقی و دیگر منابع آمده است: حضرت علی(ع) روز جنگ جمل به عبدالله بن یحیی حضرمی فرمود: «بشارت باد ای فرزند یحیی! به تحقیق که تو و پدرت به حق از اعضای شرطةالخمیس هستید. به تحقیق که رسول خدا(ص) مرا از نام تو و نام پدرت در شرطةالخمیس آگاه کرد و خدا شما را به زبان پیامبرش شرطةالخمیس نامید»[۱] بنابراین، یحیی حضرمی و فرزندش جزو شرطةالخمیس بودند.

در منابع اهل سنت، نام یحیی پدر عبدالله، «نُجَی» ذکر شده است، به همین جهت برخی آن را درست دانسته‌اند[۲]. علامه محمد باقر محمودی، محقق بخشِ زندگانی امیرالمؤمنین از کتاب فتن بحارالانوار نُجَی را صحیح دانسته است. به همین علت در بحارالانوار این حدیث به نقل از اختصاص چنین آمده: «بشارت باد ای فرزند نُجَی! تو و پدرت عضو شرطةالخمیس هستید؛ خداوند شما را در آسمان به این نام خوانده است»[۳] پدر عبدالله، نُجَی بن سلمه است که در حدیث آمده بود.

نجی بن سلمه، جزو اصحاب و یاران علی بوده، عجلی وی را کوفی از تابعین و ثقه دانسته [۴]. او مسئول مَطْهره و آفتابه‌دار امام علی(ع) بود. نسب وی را این گونه نقل کرده‌اند: نجی بن سلمة بن حشم بن اسد بن خلیبة بن شاجی بن موهب بن اسد بن جعشم بن حریم بن صدف بن اسلم بن زید بن مالک بن زید بن حضرموت[۵].

نجی بن سلمه در زمان امام علی(ع) دو سِمَت داشت:

۱. او همیشه با امیرالمؤمنین بود و آب وضوی حضرت را فراهم می‌کرد که نشان عشق و علاقۀ فراوانش به علی بود. برقی در محاسن روایتی آورده که خلاصۀ آن را کلینی(ع) نقل کرده است. عبدالله بن یحیی کندی، از پدرش، از علی(ع)، روایت وارد نشدن ملائکه را در خانه‌ای که در آن سگ باشد، نقل کرده‌اند. همچنین دربارۀ پدرِ عبدالله آمده است: «او مسئول آفتابۀ امیرالمؤمنین علی بود»[۶]؛

علامه مجلسی در معنای صاحب مَطهره می‌نویسد: «او صاحب مَطهرۀ علی بود؛ یعنی برای حضرت آب می‌آورد و به ایشان هنگام وضو در شستن خدمت می‌کرد»[۷]

در منابع اهل سنّت هنگام نقل گفتار امام علی(ع) در کربلا در بارۀ امام حسین(ع) آمده: «او مسئول آفتابه امیرالمؤمنین علی(ع) بود»[۸]

خبر شهادت هفت فرزندش در راه علی(ع) نیز حکایت از عشق و علاقۀ فراوان وی به آن حضرت دارد[۹].

۲. برابرِ حدیثی، از منابع شیعه: وی از اعضای حقیقی شرطةالخمیس بود.[۱۰]

دیدگاه علمای عامه دربارۀ نُجَی

ابن حبان دربارۀ نُجَی می‌نویسد: نُجَی حَضْرَمی، پدرِ عبدالله، از علی(ع) روایت می‌کند: تعجب نمی‌کنم که به روایت او اِحتجاج شود وقتی که به تنهایی نقل کند. از او ابو‌زرعة بن عمرو بن جریر روایت می‌نماید [۱۱].

عجلی می‌نویسد: نجی پدر عبدالله، کوفی، تابعی و ثقه است[۱۲]. بخاری، حدیث اوّلی را که خواهیم آورد، نقل کرده و می‌نویسد: او از کوفیان شمرده می‌شود [۱۳].

نجی، ده فرزند داشته است که هفت نفرشان در راه امیرالمؤمنین علی(ع) در صفّین به شهادت رسیدند و عبدالله را سال‌ها بعد، زیاد بن ابیه به جرم طرف‌داری از علی(ع) همراه مسلم بن زیمر به شهادت رساند که امام حسین(ع) در نامه‌ای به معاویه به عمل وی اعتراض می‌کند[۱۴]. و دو تن از فرزندانش کثیر و ابراهیم بدون نسل بودند[۱۵].

علامه امینی در بارۀ وی می‌نویسد: نجی حضرمی کوفی، به گفته ابن ماکولا، مسئول طهارت علی(ع) بود و ده فرزند داشت که هفت نفرشان با علی در صفّین به شهادت رسیدند. عجلی، او را تابعی ثقه دانسته است و در ادامه روایت وی را از حضرت علی(ع) دربارۀ امام حسین(ع) با اشاره به منابع آن؛ مسند ابو‌یعلی، معجم طبرانی به نقل از ابن ابی شیبه نقل کرده است. سپس بیان می‌کند: که ابن عساکر آن را در تاریخ شام با چند سند گزارش کرده است[۱۶].

ابن ماکولا در شرح حال عبدالله بن نجی می‌نویسد: برادرانش عبارتند از: مسلم، حسین، عِمران، اسقع (همان عقبه)، نعیم، علی و حمزه که در صفّین همراه علی کشته شدند و کثیر و ابراهیم که نسلی از آن دو باقی نماند[۱۷].

سمعانی، وی را صاحبِ علی(ع) دانسته و می‌نویسد: از نوادگان نجی، عبدالله بن محمد بن عبدالله بن نجی است[۱۸]. مشابه گزارش سمعانی، نقلِ اللّباب است[۱۹].

در تاریخ حلب در نَسَب صدف به شرح حال وی و نام فرزندانش اشاره می‌کند و این که آنان در صفّین در همراهی با علی به شهادت رسیدند. وی در این جا عبدالله را هم جزو شهدای صفّین معرفی کرده[۲۰] که درست نیست. در تاج العروس نیز وی را در زمرۀ هشت فرزندشهید نجی در صفّین خوانده است [۲۱]. اما در موردی دیگر، فرزندان شهید نجی هفت نفر معرفی شده که برادران عبدالله بودند[۲۲]. بسیاری منابع اهل سنت آورده‌اند که: هفت تن از برادران عبدالله در صفّین در رکاب علی(ع) به شهادت رسیدند؛ از جمله در: المؤتلف و المختلفِ[۲۳]، و توضیح المشتبه[۲۴] که بر آن شهیدان رحمت فرستاده است.[۲۵]

احادیث نجی از امام علی(ع)

احادیث متعددی از نجی بن سلمه نقل شده که عموماً آنها را پسرش عبدالله از پدر بازگفته و در منابع حدیثی اهل سنت آمده است، به همین مناسبت دربارۀ نجی داوری کرده‌اند.

  1. عبدالله بن نجی از پدرش از علی(ع) از پیامبر(ص) نقل می‌کند که فرمود: «ملائکه به خانه‌ای که در آن سگ یا صورت باشد، وارد نمی‌شوند».[۲۶] این حدیث را نسائی[۲۷]، ابو‌داوود[۲۸]، دارمی[۲۹]، و دیگران نقل کرده‌اند[۳۰]. این روایت را با تفاوت‌های منابع شیعه از جابر (جُعِفی) از عبدالله از پدرش نقل کرده‌اند؛ منتها نام پدرش یحیی کندی آمده[۳۱]، که همان نجی است. عینی، در شرح کتاب ابو‌داوود در شرح حدیث فوق می‌نویسد: دارقطنی گفته: باکی بر عبدالله بن نُجَی نیست. بخاری گفته: در او نظر است. مسلم، ابو‌داوود، نسائی و ابن ماجه از پدرش نُجی حدیث نقل کرده‌اند[۳۲]. توجه به این نکته ضروری است که بخاری دربارۀ نُجَی اظهار نظر نکرده و آنچه عینی از بخاری نقل کرده، مربوط به عبدالله پسر اوست[۳۳].
  2. عبدالله از پدرش نقل می‌کند صاحب مَطْهرهاش که او همراه علی(ع) بود وقتی به مقابل نینوا رسیدند و آنان به سوی صفّین می‌رفتند، علی ندا سر داد: «صبر کن ابو‌عبدالله! صبر کن ابو‌عبدالله! کنار شطّ فرات»[۳۴] پرسیدم: چه خبر است؟ فرمود: روزی بر پیامبر وارد شدم درحالی که چشم‌های حضرت گریان بود. گفتم: ای پیامبر خدا! آیا کسی تو را به خشم آورده است؟ فرمود: بله! اکنون جبرئیل از نزد من رفت و برایم گفت: به درستی که حسین کنار شطّ فرات کشته می‌شود. پس گفت: آیا میخواهی بوی خاک آنجا را به تو بچشانم؟ گفتم: آری! دستش را دراز کرد و قبضه‌ای خاک آنجا را آورد و به من داد. از آن گاه اختیار چشم خود را ندارم که هر دو اشک ریزانند[۳۵]. بحرانی، این حدیث را نقل کرده و به جای ابن نجی، عبدالله بن یحیی حضرمی نوشته است[۳۶]. ذهبی، خبر مزبور و اخبار متعددی را از ام سلمه و دیگران دربارۀ شهادت امام حسین(ع) نقل می‌کند[۳۷]. به نظر می‌رسد پاره ای از همین خاک در اختیار اُمّ سلمه بود که پس از شهادت امام حسین(ع) در کربلا خونین گردید[۳۸].
  3. عبدالله از پدرش از علی(ع) نقل می‌کند که فرمود: با پیامبر سه سال نماز خواندم پیش از آنکه کسی با آن حضرت نماز بگزارد[۳۹]. این حدیث در تفسیر حبری و فصول المختاره به نقل از عبدالله بن یحیی از علی(ع) نقل شده است[۴۰]. این نشان می‌دهد که در کتاب‌های مختلف، به جای «نجی»، «یحیی» آمده است.
  4. عبدالله از پدرش که صاحب مَطهرۀ علی بود نقل می‌کند: با علی(ع) در سفر و حَضَر همراه بودم و ندیدم هنگام وضو بر چکمه‌اش مسح کند[۴۱]. خطیب بیان می‌کند: از مواردی که اشتباه می‌شود، تغییرِ نجی بن سلمه، به یحیی بن سلمه است. او اخباری از نجی به همین مناسبت نقل کرده، که این یکی از آنهاست[۴۲].[۴۳]

منابع

پانویس

  1. «أَبْشِرْ يَا ابْنَ يَحْيَى فَأَنْتَ وَ أَبُوكَ مِنْ شُرْطَةِ الْخَمِيسِ حَقّاً، لَقَدْ أَخْبَرَنِي رَسُولُ اللَّهِ(ص) بِاسْمِكَ وَ اسْمِ أَبِيكَ فِي شُرْطَةِ الْخَمِيسِ وَ اللَّهُ سَمَّاكُمْ شُرْطَةَ الْخَمِيسِ عَلَى لِسَانِ نَبِيِّهِ(ص)»؛ رجال الکشّی، ص۶؛ رجال البرقی، تحقیق قیومی، ص۳۴؛ علامه حلّی، خلاصة الأقوال، ص۱۹۱، ش۵۹۳؛ بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۵۱.
  2. سیمای کارگزاران...، ج۳، ص۷۳۹-۷۴۰.
  3. «أَبْشِرْ يَا ابْنَ يَحْيَى فَأَنْتَ وَ أَبُوكَ مِنْ شُرْطَةِ الْخَمِيسِ سَمَّاكُمُ اللَّهُ بِهِ فِي السَّمَاءِ»؛ الأختصاص، ص۷؛ بحارالانوار، ج۳۴، ص۲۷۴. نوشتنی است جلدهای ۳۲، ۳۳ و ۳۴ بحارالانوار برای اولین بار توسط مرحوم محمدباقر محمودی تحقیق و منتشر شد.
  4. عجلی، معرفة الثّقات، ج۲، ص۳۱۱، ش۱۸۴۴؛ همو، تاریخ الثّقات، ص۴۴۸، ش۱۶۸۵.
  5. ابنماکولا، الاکمال، ج۳، ص۱۳۴؛ ج۷، ص۱۴۷؛ سمعانی، الأنساب، ج۱، ص۲۳۵؛ ج۲، ص۲۱۲: برخی به جای «حشم»، «جشم» نوشته‌اند.
  6. «وَ كَانَ صَاحِبَ مِطْهَرَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع)»؛ کلینی، الکافی، ج۶، ص۵۲۸؛ برقی، محاسن، ص۶۱۵؛ حرّ عاملی، وسائل الشّیعه، ج۵، ص۳۰۹.
  7. و کان صاحب مطهرة أی کان یأتی بالماء و یخدمه(ع)، عند الوضوء فی الغسل؛ مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرّسول، ج۲۲، ص۴۴۱.
  8. «وَ كَانَ صَاحِبَ مِطْهَرَتِهِ»؛ مسند أبی‌یعلی، ج۱، ص۲۹۸، ش۳۶۳؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۸۷؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۸۵ و چ دیگر، ج۱، ص۱۳۷، ش۶۴۹؛ ابنأبی‌شیبه، المصنف، تحقیق سعید لحام، ج۸، ص۶۳۳؛ ابنعدیم، بغیة الطّلب، ج۶، ص۲۵۹۶؛ هیثمی، مجمع الزّوائد، ج۹، ص۱۸۷؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۱۳، ص۶۵۵. مِطهره به کسر میم، ظرف آب و به فتح آن خود آب است.
  9. سمعانی، الأنساب، ج۲، ص۲۱۲: فرزندان شهیدِ او: مسلم، حسین، عِمران، اسقع (عقبه)، نعیم، علی و حمزه بودند.
  10. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 336 - 339.
  11. ابن حِبّان، الثّقات، ج۵، ص۴۸۰، ش۵۸۲۴.
  12. عجلی، معرفة الثّقات، ج۲، ص۳۱۱، ش۱۸۴۴.
  13. بخاری، التّاریخ الکبیر، ج۸، ص۱۲۱.
  14. بغدادی، المحبّر، ص۴۷۹؛ سیمای کارگزاران...، ج۳، ص۷۴۰. بعید نیست مسلم، مسلم بن نذیر باشد که به زیمر تصحیف شده است.
  15. خطیب بغدادی، تلخیص المتشابه من الرّسم، ص۴۹۴، مسلم، حسن، عِمران، اسقع یا همان عقبه، نعیم، علی و حمزه، همه در صفّین به شهادت رسیدند. کثیر و ابراهیم بدون فرزند بودند و عبدالله فرزندی به نام محمد داشت.
  16. علامه امینی، سیرتنا و سنّتنا، ص۱۳۰ – ۱۳۱.
  17. ابن ماکولا، الاکمال، ج۳، ص۱۳۴.
  18. سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۳۵.
  19. ابناثیر، اللّباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۹۷: واژۀ «ایدعانی».
  20. ابن عدیم، بغیة الطلب، ج۶، ص۲۷۹۳.
  21. زبیدی، تاج العروس، ج۲۰، ص۲۲۳.
  22. همان، ج۱۶، ص۱۵۶. واژه حضرمی.
  23. دار قطنی، المؤتلف و المختلف، ج۱، ص۳۱۲.
  24. قیسی دمشقی، توضیح المشتبه، ج۷، ص۳۶۰۳۶۱.
  25. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 339 - 341.
  26. «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِكَةُ بَيْتاً فِيهِ كَلْبٌ وَ لَا صُورَةٌ»؛ مسند أحمد بن حنبل، ج۱، ص۱۰۴و چ جدید، ص۱۶۷، ش۸۱۷.
  27. نسائی، سنن النّسائی (المجتبی)، ج۱، ص۱۴۱، ح۲۶۱.
  28. ابو‌داوود، سنن أبی داوود، ج۱، ص۵۷، ح۲۲۷.
  29. دارمی، سنن الدّارمی، ج۲، ص۳۶۹، ح۲۶۶۳.
  30. مسند أبی‌یعلی، ج۱، ص۲۶۵، ش۳۱۳.
  31. کلینی، الکافی، ج۶، ص۵۲۸ و برقی، محاسن، ص۶۱۵.
  32. عینی، شرح سنن أبی‌داوود، ج۱، ص۵۰۳.
  33. بخاری، تاریخ الکبیر، ج۵، ص۲۱۴، ش۶۹۰.
  34. «اصْبِرْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ! اصْبِرْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ! بِشَطِّ الْفُرَاتِ»
  35. مسند أحمد بن حنبل، ج۱، ص۸۵ و چ دیگر، ج۱، ص۱۳۷، ش۶۴۹؛ مسند ابی‌یعلی، ج۱، ص۲۹۸، ش۶۳؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۴، ص۱۸۷؛ ابن أبی‌ شیبه، المصنّف، ج۸، ص۶۳۳؛ ابن عدیم، بغیة الطّلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۵۹۶؛ کوفی، مناقب الامام امیرالمؤمنین، ج۲، ص۸۵، ح۷۳۶: منابع این حدیث در پاورقی آمده است.
  36. بحرانی، حلیة الابرار، ج۴، ص۱۲۲.
  37. ذهبی، سیر اعلام النّبلاء، ج۳، ۲۸۸؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۱۰۲.
  38. حرّ عاملی، إثبات الهداة بالنّصوص و المعجزات، ج۱، ص۳۲۶.
  39. کوفی، مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۳۵۷، ح۲۲۱.
  40. حبری، تفسیر الحبری، ص۳۹۳؛ سیدمرتضی، الفصول المختارة، ص۲۶۱.
  41. خطیب بغدادی، تلخیص المتشابه، ج۱، ص۴۹۲، شماره ۹۴۰، ح۱۰۰۹.
  42. خطیب بغدادی، تلخیص المتشابه، ج۱، ص۴۹۲، شماره ۹۴۰، ح۱۰۰۹.
  43. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج4، ص 341 - 343.