اهل بیت پیامبر خاتم در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

در روایات و به ویژه احادیث نبوی مطالب صریح و غیر قابل انکاری درباره اهل بیت (ع) وارد شده است؛ مانند حدیث متواتر «ثقلین»[۱] که اهل بیت (ع) را در کنار کتاب الله قرار داده است[۲]. این حدیث در بین همه مسلمانان متواتر است و در «صحاح شش‌گانه» و دیگر کتاب‌های اهل سنت با تعبیرها و الفاظ مختلف و موارد مکرر از پیامبر اسلام (ص) نقل شده است[۳]. روایت متواتر دیگر حدیث معروف «سفینه» است[۴]؛ در این روایت پیامبر اسلام (ص) اهل بیت (ع) خود را به کشتی نوح تشبیه کرده است که هرکس بر آن سوار شود نجات یافته و هرکس از آن تخلف کند هلاک خواهد شد[۵]. در روایت دیگر پیامبر اسلام (ص)، اهل بیت (ع) خود را به ستارگان آسمان تشبیه کرده و ایشان را مایه امان و نجات امت از اختلاف معرفی می‌کند. در برخی روایات مخالفانشان را حزب ابلیس می‌نامد[۶] و در برخی روایات، نبود اهل بیت (ع) را مایه نابودی زمین می‌داند[۷]. در مجموعه‌ای از روایات اشخاص اهل بیت (ع) معرفی شده‌اند[۸]. در برخی روایات نیز نام اهل بیت (ع) به عنوان جانشینان پیامبر (ص) و امامان امت بعد از ایشان بیان شده است[۹]. در برخی روایات اهل بیت (ع) با عباراتی همچون «عترت»[۱۰]، «ذریة»[۱۱]، «ذی القربی»[۱۲] و «آل محمد (ص)»[۱۳] معرفی شده‌اند[۱۴].

معناشناسی

اهل بیت" ترکیبی اضافی و مرکب از "اهل" و "بیت" است. واژه "اهل" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، خاندان، اقوام و خویشان، عیال و فرزندان، ملت و امت و... آمده است[۱۵] و قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و الفت داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هرچه اختصاص شدیدتر باشد صدق عنوان "اهل" قوی‌تر خواهد بود[۱۶]. از نظر واژه‌شناسان "آل" به دلیل اینکه مصغّر آن "اُهَیْل" است با "اهل" یکی است، با این تفاوت که "آل" مخصوص انسان‌هاست و باید به اسم عَلَم اضافه شود، در حالی که چنین التزامی در کار برد "اهل" وجود ندارد[۱۷]. "بیت" نیز به معنای خانه و محل سکونت است[۱۸] و بدین ترتیب، ترکیب "اهل بیت" به معنای "ساکنان خانه" است[۱۹].

اهل بیت در روایات نبوی

واژه اهل بیت در احادیث نبوی چهار کاربرد مختلف دارد که می‌توان آنها را کاربردهای: اعم، عام، خاص و أخصّ نامید.

  1. کاربرد اعم آن کسانی که هیچ‌گونه پیوند خویشاوندی نسبی یا سببی با پیامبر ندارند را شامل می‌شود. آنان مسلمانانی‌اند که در پیروی از پیامبر (ص) صادق و ثابت قدمند. چنان که پیامبر (ص) سلمان فارسی[۲۰] و ابوذر غفاری[۲۱] را از اهل بیت به شمار آورده است، در برخی روایات اهل بیت بر افراد دیگری نیز اطلاق شده است که اسامة بن زید[۲۲] و واثلة بن اسقع[۲۳] از آن جمله است.
  2. کاربرد عام اهل بیت همه خویشاوندان نسبی پیامبر (ص) را دربر می‌گیرد، کسانی که صدقه واجب "زکات" بر آنان حرام شده است[۲۴] در حدیث دیگری، تعبیر اهل بیت در خصوص عباس عموی پیامبر و فرزندان او به کار رفته است[۲۵].
  3. کاربرد خاصّ اهل بیت مربوط به همسران پیامبر (ص) است. بدون شک، همسران پیامبر (ص) مطابق معنای لغوی و عرفی، اهل بیت پیامبرند، مقصود از "بیت" در اینجا، بیت سُکنی "محل سکونت" است، نه بیت نَسَب یا نبوت. در یکی از احادیث مربوط به شأن نزول آیه تطهیر آمده است که ام سلمه به پیامبر (ص) گفت: آیا من نیز از اهل البیت هستم، پیامبر، پاسخ داد: آری[۲۶] گفتنی است که در سایر احادیثی که از ام سلمه نقل شده، پیامبر (ص) به پرسش ام سلمه از او که آیا من از اهل بیت یعنی کسانی که آیه تطهیر در مورد آنان نازل شده، هستم؟ پاسخ مثبت نداد. ولی میان این دو دسته روایات منافاتی نیست، زیرا آن روایات مربوط به قبل از نزول آیه تطهیر در حق اهل بیت و پیش از دعای پیامبر (ص) در حق آنان است و این حدیث، مربوط به پس از نزول آیه تطهیر و دعای پیامبر (ص) در مورد اهل بیت است[۲۷].
  4. کاربرد أخصّ اهل بیت به گروهی از خاندان پیامبر (ص) اختصاص دارد که از ویژگی عصمت برخوردارند. مصداق آن در روایات مربوط به آیه تطهیر و آیه مباهله، اصحاب کساء "امام علی، فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین (ع)" است[۲۸] و در احادیثی مانند حدیث ثقلین، حدیث سفینه و مانند آنها که بر وجود اهل البیت در همه زمان‌ها دلالت دارد، علاوه بر اصحاب کساء، امامان معصوم از دودمان امام حسین (ع) است.

شمس الدین سخاوی مصری از کسانی است که به کاربردهای مختلف اهل البیت در احادیث نبوی توجه کرده است. وی گفته است: اهل البیت دو کاربرد اعمّ و اخصّ دارد. کاربرد اعمّ آن همسران پیامبر، خویشاوندان نسبی او، کسانی که صدقه "زکات" بر آنان حرام شده است و صحابه‌ای چون سلمان که در پیروی از پیامبر (ص) صادق بودند را شامل می‌شود. و کاربرد اخصّ آن به کسانی که آیه تطهیر در شأن آنان نازل شده است "اصحاب کساء" اختصاص دارد[۲۹].

اهل بیت در روایات امامان اهل بیت (ع)

در احادیث امامان اهل بیت (ع) نیز اهل بیت در سه معنا به‌کار رفته است:

  1. کاربرد عامّ که مؤمنان راستین را شامل می‌شود چنان که امام صادق (ع) فرموده است: هر کس پرهیزکار و صالح باشد از ما اهل بیت است[۳۰] امام (ع) به دو آیه از قرآن کریم بر این معنا استشهاد کرده است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۳۱]، ﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ[۳۲]
  2. کاربرد خاصّ آن به خویشاوندان پیامبر (ص) اختصاص دارد. چنان که امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: هرگاه در جنگ با دشمنان اسلام، کار سخت می‌شد و مردم از مقابله با دشمن خودداری می‌کردند، پیامبر (ص) اهل بیت خود را به کارزار می‌فرستاد، عبیدة بن حارث در جنگ بدر، حمزه در احد و جعفر طیار در جنگ موته به شهادت رسیدند[۳۳].
  3. کاربرد اخصّ آن به آن دسته از خویشاوندان پیامبر (ص) اختصاص دارد که از مقام و منزلت ویژه‌ای برخوردارند و گفتار و رفتار آنان ملاک حق و راهنمای حقیقت است. چنان که امیرالمؤمنین (ع) فرموده است: به اهل بیت پیامبرتان بنگرید و به سمت و سوی حرکت آنان ملتزم باشید و از آنان پیروی کنید، زیرا آنان هرگز شما را از مسیر هدایت خارج نکرده و به گمراهی باز نمی‌گردانند، نه از آنان پیشی بگیرید که گمراه خواهید شد و نه از آنان فاصله بگیرید که هلاک خواهید شد[۳۴]. در روایتی دیگر امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «ما هستیم خانه‌هایی که خدا امر فرموده است[۳۵] از درهای آن داخل شوید و ماییم درهای رحمت حق و خانه‌هایی که از آنجا به حق تقرب می‌جویید»[۳۶]. «ما درخت نبوت و بیت رحمت هستیم»[۳۷][۳۸] و امام حسن (ع) خطاب به اهل عراق فرمود: "ما اهل بیتی هستیم که خداوند آیه مبارکه تطهیر را درباره آنان نازل فرموده است"[۳۹] روایات در این خصوص بسیار است.

از کاربردهای چهارگانه اهل بیت در روایات اسلامی، دو کاربرد اخیر متداول است و هرگاه اهل بیت بدون قرینه به کار رفته باشد، یکی از آن دو مقصود است، و اصطلاح رایج در مورد اوّل، اصحاب و در مورد دوم، ازواج است. بدین جهت در مجامع حدیثی و در باب فضایل اصطلاح اصحاب، ازواج و اهل بیت به صورت جداگانه مطرح شده‌اند. از دو معنای اخیر، در کتاب‌های شیعه، معنای دوم رایج‌تر است و هرگاه اهل بیت بدون قرینه مطرح شود، معنای اخصّ آن مقصود است[۴۰].

منزلت اهل بیت (ع)

در منابع روایی، احادیث پرشماری به چشم می‌خورد[۴۱] که جایگاه و منزلت ائمه(ع) را بیان کرده است. حاصل آن احادیث، اثبات ضرورت رجوع مردم به ائمه و بهره‌مندی‌شان از راهنمایی‌های آن هدایتگران آسمانی است:

  1. بر اساس روایات، خداوند متعال خود را به وسیله امام به خلایق می‌شناساند و حجت را بر آنان تمام می‌کند[۴۲]؛ بدین جهت زمین هیچ‌گاه از حجت خدا خالی نبوده است و رها گذاشتن اهل زمین بدون رهبری عادل، در شأن خداوند نیست[۴۳]. این حجت‌های الهی از جانب خدا موظفند حلال و حرام (تکالیف زندگی) را به مردم تبیین و آنان را به راه خدا (تعالیم دین اسلام) دعوت کنند[۴۴]. ائمه اطهار(ع)، دروازه رحمت خداوندی هستند که مردم باید از آن به سوی خداوند قدم بردارند و بدون راهنمایی آنان، خدا شناخته نمی‌شود[۴۵].
  2. ائمه اطهار(ع)، داناترین فرد این امت[۴۶] و معدن علم و وارث علوم انبیا و کتاب‌هایشان هستند[۴۷]. خانه آنان، خانه رحمت و محل رفت و آمد فرشتگان است[۴۸].
  3. ائمه اطهار(ع) همان اهل ذکر هستند که مردم باید معارف قرآن را از آنان سؤال کنند تا با حقایق دین محمد(ص) آشنا شوند[۴۹]. وشاء گوید در همان مجلسِ مناظره که امام رضا(ع) با علمای عراق و خراسان درباره اهل بیت داشتند، پرسیدم: «فدایت شوم، منظور از آیه ﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۵۰] چیست؟» فرمودند: «اهل ذکر ما هستیم و ما سؤال‌شونده هستیم»[۵۱].

به همین جهت، هر کس بخواهد زندگی‌اش صبغه الهی داشته و در راستای تعالیم پیامبران الهی ـ خصوصاً پیامبر اسلام ـ بوده باشد، می‌بایست به اهل بیت پیامبر(ع) با تأسی جوید و حقایق و معارف دینی را از آنان فرابگیرد[۵۲].

حاکم حسکانی در روایتی نقل می‌کند که ابوبصیر از امام باقر(ع) درباره آیه شریفه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ... پرسید. امام فرمود: این آیه درباره علی بن ابی‌طالب(ع) نازل شده است. ابوبصیر گفت: مردم می‌گویند: چه چیزی مانع شده است که خداوند نام علی و خاندانش را در کتابش ذکر کند؟ امام فرمود: به آنان بگویید خداوند وجوب نماز را به پیامبرش فرستاد اما اسمی از سه یا چهار رکعت به میان نیاورد بلکه رسول خدا آن را تفسیر نمود. همچنین وجوب حج را به پیامبر فرستاد اما نگفت هفت بار طواف کنید تا رسول خدا آن را برای مردم بیان نمود. همچنین خداوند آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ را درباره علی و حسن و حسین(ع) فرستاد و رسول خدا(ص) به مردم فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بیت خودم سفارش می‌کنم، من از خداوند خواسته‌ام که بین قرآن و اهل بیت جدایی نیاندازد تا آن دو را در حوض (کوثر) نزد من آورده و خداوند خواسته من را اجابت فرمود[۵۳].

ابن مغازلی شافعی با سند خود، پنج روایت از رسول خدا(ص) نقل کرده است که فرمودند: «مَثَل (منزلت و جایگاه) اهل بیت من، همانند، کشتی نوح است؛ هر کس بر آن سوار شد، نجات یافت و هر کس مخالفت و کوتاهی کرد، غرق شد»[۵۴].

با توجه به این روایات معتبر، ایمان به ائمه اهل بیت(ع) در ردیف ایمان به خدا و رسولش قرار دارد. مردم اگر بخواهند ایمان و معرفتشان به خداوند کامل گردد، باید به آنان ایمان بیاورند و از آنان پیروی کنند و برای نجات خود، رهنمودهای آنان را سرلوحه زندگی خود سازند[۵۵].

ابوسلمه گوید از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمود: «مائیم که خدا اطاعت ما را واجب ساخته، مردم راهی جز معرفت ما ندارند و بر نشناختن ما معذور نباشند»[۵۶].

قندوزی حنفی نقل می‌کند که امام حسن(ع) بعد از بیعت مردم با وی طی سخنانی می‌فرمود: «ای مردم از ما پیروی کنید زیرا اطاعت از ما واجب است و خداونداطاعت از ما را در کنار اطاعت از خود و اطاعت از رسول قرار داده و فرموده: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ...[۵۷][۵۸].[۵۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. احمد بن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶، ۵۹؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۹۴؛ لکنھوی، میرحامد حسین، عبقات الانوار، ج۱۹، ص۷۳۲؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱، ص۳۵.
  2. آیت الله خامنه‌ای، ۲۸/۵/۱۳۸۶.
  3. امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۵۸.
  4. امام خمینی، المکاسب المحرمة، ج۲، ص۱۵۹؛ آیت الله خامنه‌ای، ۲۸/۵/۱۳۸۶.
  5. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تحقیق علی اکبر غفاری، ص۴۴؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق عبدالرحمن مرعشلی، ج۲، ص۳۴۳؛ ۳/۱۵۱؛ ابن حجر هیتمی، احمد، الصواعق المحرقة، تحقیق عبدالرحمن ترکی، ج۲، ص۴۴۵.
  6. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق عبدالرحمن مرعشلی، ج۳، ص۱۴۹.
  7. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۳۷۹.
  8. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۲۸۷؛ ج۱، ص۴۲۳؛ سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۵، ص۱۹۸؛ ابن حجر هیتمی، احمد، الصواعق المحرقة، تحقیق عبدالرحمن ترکی، ج۲، ص۴۲۱.
  9. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۵۲۵-۵۲۶؛ جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، تحقیق محمدباقر محمودی، ج۲، ص۱۳۴.
  10. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق محمدباقر بهبودی، ج۳۶، ص۳۰۹.
  11. التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری (ع)، ص۲۵۵.
  12. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تحقیق محمدباقر بهبودی، ج۴۵، ص۱۶۶.
  13. صدوق، محمد بن علی، الخصال، تحقیق علی اکبر غفاری، ج۱، ص۱۸۸.
  14. فرخی، مصطفی، مقاله «اهل بیت»، مقالاتی از اندیشه‌نامه انقلاب اسلامی‌، ص ۲۲۱.
  15. بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۸۳ ـ ۸۴.
  16. التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۶۹ ـ ۱۷۱، «اهل».
  17. مفردات، ص‌۹۸، «آل».
  18. لسان العرب، ج‌۱، ص‌۵۴۵‌، «بیت».
  19. یوسفیان، حسن، اهل بیت، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵، ص۷۶ - ۹۵.
  20. مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۸۵۵؛ الصواعق المحرقة، ص۲۸۱.
  21. مکارم الاخلاق، ص۴۵۹۹.
  22. الصواعق المحرقة، ص۲۸۱.
  23. تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۲.
  24. صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۳، باب فضائل علی بن ابی طالب، حدیث۷۷.
  25. الصواعق، ص۲۸۱.
  26. المسند، ج۱۸، ص۲۵۸۸.
  27. مشکل الآثار، ج۱۱، ص۳۳۵؛ الصواعق، ص۲۸۱۱.
  28. مدخل آیه تطهیر؛ مشکل الآثار، ج۱۱، ص۳۳۲ـ ۳۳۹؛ الصواعق المحرقه، ص۲۸۱۱.
  29. الصواعق، ص۲۸۱.
  30. دعائم الإسلام، ج۱، ص۶۲۲.
  31. ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بی‌گمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند؛ سوره مائده، آیه۵۱.
  32. پروردگارا! به راستی آنان بسیاری از مردم را گمراه کرده‌اند پس هر که از من پیروی کند از من است و هر که با من سرکشی ورزد بی‌گمان تو آمرزنده‌ای بخشاینده‌ای؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۶.
  33. نهج البلاغه، نامه۹۹.
  34. نهج البلاغه، خطبه۹۷.
  35. سوره بقره:۲، آیه ۱۸۹.
  36. «نحن البیوتُ الّتی أمَرَ اللهُ أن یؤتی من أبوابها، نحنُ بابُ الله و الّتی یؤتی منها...»، ابن شهرآشوب، محمد بن علی، «مناقب آل ابی طالب (ع)»، ج۲، فصل فی المسابقة بالعلم.. ، ص۳۴. ر. ک: نقوی، سید محمد تقی، شرح زیارت جامعه، ص۳۰.
  37. «عن ابی‌جعفر (ع)، قال: «...نحن شجرة النبوة و بیت الرحمة»، صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)»، ج۱، ص۵۷.
  38. بیت در روایات به معنای ائمه (ع) است. ر. ک: تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی- شرح زیارت جامعه کبیره، ج۱، ص۴۷.
  39. تفسیر ابن کثیر، ج۵، ص۴۵۸.
  40. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۵۳۹-۵۴۹.
  41. در کتاب الکافی چندین باب در این زمینه وجود دارد؛ از جمله: باب الاضطرار إلی الحجة (الکافی، ج۱، ص۱۶۸ - ۱۶۹)، باب ما فرض الله عز وجل ورسوله(ص) من الکون مع الأئمة(ع)، الکافی، ج۱، ص۲۰۸ - ۲۰۹)، باب معرفة الإمام و الرد إلیه (الکافی، ج۱، ص۱۸۰) و باب أن أهل الذکر الذین أمر الله الخلق بسؤالهم هم الأئمة(ع) (الکافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۱).
  42. کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۷.
  43. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع): قَالَ: إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَتْرُكَ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ عَادِلٍ‌»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۹.
  44. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع): قَالَ: مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِيهَا الْحُجَّةُ يُعَرِّفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ يَدْعُو النَّاسَ إِلَى سَبِيلِ اللَّهِ»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸.
  45. «هُمْ أَبْوَابُ اللَّهِ‌- عَزَّ وَ جَلَّ- الَّتِي يُؤْتى مِنْهَا، وَ لَوْلَاهُمْ مَا عُرِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ...». (الکافی، ج۱، ص۱۹۳).
  46. الکافی، ج۱، ص۲۲۲.
  47. «هِيَ عِنْدَنَا وِرَاثَةً مِنْ عِنْدِهِمْ‌...»، الکافی، ج۱، ص۲۲۷.
  48. «قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع): إِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بَيْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ»، الکافی، ج۱، ص۲۲۱.
  49. الکافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۱.
  50. «اگر نمی‌دانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.
  51. «نَحْنُ أَهْلُ الذِّكْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ‌...»، الکافی، ج۱، ص۲۱۰. چندین روایت در همین زمینه در حسکانی: شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳۲ - ۴۳۷.
  52. «عن أبي جعفر(ع) قال قال رسول الله(ص): مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَحْيَا حَيَاةً تُشْبِهُ حَيَاةَ الْأَنْبِيَاءِ وَ يَمُوتَ مِيتَةً تُشْبِهُ مِيتَةَ الشُّهَدَاءِ وَ يَسْكُنَ الْجِنَانَ الَّتِي غَرَسَهَا الرَّحْمَنُ فَلْيَتَوَلَّ عَلِيّاً وَ لْيُوَالِ وَلِيَّهُ وَ لْيَقْتَدِ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَإِنَّهُمْ عِتْرَتِي خُلِقُوا مِنْ طِينَتِي»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۸.
  53. حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۹۱.
  54. «إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَ فِيهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»، ابن مغازلی شافعی، المناقب، ص۱۴۸ - ۱۵۰.
  55. «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ»، کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۰؛ شیخ طوسی، التبیان، ج۳، ص۲۳۶؛ علامه حلی، الألفین، ص۲۸۱.
  56. «نَحْنُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَا يَسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِنَا...»، الکافی، ج۱، ص۱۸۷.
  57. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید»... سوره نساء، آیه ۵۹.
  58. قندوزی، ینابیع الموده، ج۱، ص۷۱.
  59. نجفی، حافظ، مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱، ص۱۲۶.