تهذیب نفس در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Ali (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اهمیت و ضرورت تهذیب نفس

در جهان‌بینی اسلامی انسان و هستی بدون هدف آفریده نشده است[۱] و انسان به عنوان عصاره خلقت[۲] و خلیفه خدا در روی زمین دارای هدف والایی است که از آن به «قرب إلی الله» یاد می‌شود. قربی که امری وجودی است و به معنای نزدیکی وجودی انسان به کمال مطلق می‌باشد. به هر مقدار که انسان واجد صفات پسندیده گردد به کمال مطلق که همه صفات کمالیه را به نحو اطلاق دارا می‌باشد نزدیک‌تر خواهد بود. این نزدیکی بدون تهذیب نفس و تزکیة باطن و تخلق به اخلاق الهی غیرممکن خواهد بود؛ لذا تهذیب نفس و تخلق به اخلاق الهی مقصد همه مکتب‌های توحیدی می‌باشد[۳]؛ و مقصد قرآن به عنوان آخرین و کامل‌ترین کتاب آسمانی چیزی جز تصفیه عقول و تزکیه نفس برای رسیدن به قرب به خداوند و کلمه توحید نمی‌باشد[۴]. در نظام اخلاقی اسلام پرورش و تهذیب نفس و تخلق به اخلاق فاضله قبل از آموزش است و اگر هم قبل نباشد، همراه آموزش است و رتبه آن مقدم بر آموزش می‌باشد[۵]. تمام مسائلی که در اسلام وجود دارد حتی مسائل سیاسی‌اش، مسائل تهذیبی است و برای تطهیر انسان و تخلق او به اخلاق الهی است. به همین دلیل است که در قرآن کریم مسأله تهذیب نفس و تزکیه آن از همه ابواب دیگر زیادتر و بیشتر است. خداوند در قرآن مجید بعد از هفت قسم می‌فرماید: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا[۶]. این تأکید به انسان می‌فهماند که اساس اموری که همه چیز از طریق آن اصلاح می‌گردد تهذیب است و اساس همه مسائل انحرافی عدم تهذیب[۷]. در فرهنگ دینی جهاد با دشمنان اسلام که از بزرگترین فضائل محسوب می‌گردد «جهاد اصغر» نامیده شده است و جهاد با نفس جهاد اکبر خوانده شده است و تمام جهادها تابع این جهاد می‌باشند و اگر این جهاد با موفقیت انجام گیرد هر جهادی که تحقق یابد جهاد الهی است و در غیر این صورت شیطانی خواهد بود[۸].

به طور کلی، تطهیر قلوب از قذارات معنویه و کثافات خلقیه از اهم امور می‌باشد که لازم است از هر طریق ممکن به آن پرداخته شود[۹]. به همین دلیل است که هدف از بعثت انبیاء الهی تزکیه نفوس شمرده شده است[۱۰] و پیامبر گرامی اسلام هدف از بعثت خود را کامل کردن منش‌های نیک می‌داند: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ»[۱۱] تا از این طریق خودخواهی‌ها، خودبینی‌ها، ریاست‌طلبی‌ها، دنیاطلبی‌ها از بین برود و به جای همه خدای تبارک و تعالی قرار گیرد[۱۲]. می‌توان گفت مقصد اصلی تمام ادیان الهی نشر معارف حقیقی و واقعی بوده است و این مهم بدون تهذیب نفس و طرد آن از ظلمت طبیعت حاصل نخواهد شد[۱۳]. لازم است بشر در تمام عمر خود به این امر مهم بپردازد و از خواب غفلت بیدار گردد و دامن همت به کمر زند و تا وقت باقی است فرصت را غنیمت شمرد[۱۴]. به همین دلیل حضرت امام خمینی از بالاترین و والاترین حوزه‌هایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد را علوم معنوی اسلامی از قبیل: علم اخلاق، تهذیب نفس و سیر و سلوک إلی الله می‌دانند[۱۵].[۱۶]

اهداف و کارکردهای تهذیب نفس

همچنان که در بخش گذشته بیان گردید هدف از خلقت انسان قرب إلی‌الله و رسیدن به مقصد اعلای توحید می‌باشد و این مهم جز از طریق تزکیه نفس و تخلق به صفات پسندیده الهی حاصل نخواهد شد[۱۷]. این مهم هدف اصلی و اساسی تهذیب اخلاق می‌باشد، لکن آثار فردی و اجتماعی واسطه‌ای دیگری نیز می‌توان برای تهذیب نفس برشمرد که در ذیل به بعضی از مهم‌ترین آنها اشاره می‌گردد.

آثار فردی تهذیب نفس

پاک کردن نفس از آلودگی‌ها و آراستن آن به فضائل اخلاقی دارای آثار زیادی است که بعضی از آنها در افکار و بعضی در رفتار انسان متجلی خواهد شد و به تعبیر دیگر تهذیب نفس که بخشی از حکمت عملی است در حکمت نظری که مربوط به درک حقایق هستی است مؤثر می‌باشد و تجلی انوار غیبی و درک حقایق باطنی متأخر از تهذیب باطن از رذائل و آراستن آن به فضائل است که بخشی از حکمت عملی می‌باشد که در ذیل به بعضی از آثار آن اشاره خواهد شد.[۱۸]

درک حقائق

آدمی، همواره طالب کسب حقائق هستی است. در فرهنگ دینی درک حقائق هستی بلکه مهم‌ترین حقایق هستی تنها از طریق علم آن هم علوم تجربی حاصل نخواهد شد و نیاز به تزکیه نفس و تطهیر قلب از کژی‌ها دارد تا از این طریق مصفا بشود از ظلمات و در نتیجه بتواند کتاب الهی و حکمت را درک نماید. هر نفسی نمی‌تواند این نوری را که از غیب متجلی شده است و متنزل شده و به عالم شهود رسیده است، ادراک کند. تا تزکیه نباشد تعلیم کتاب و حکمت میسر نمی‌گردد و تا نفوس از همه آلودگی‌ها که بزرگ‌ترین آنها آلودگی نفس است، تزکیه نگردد نمی‌تواند حقایق هستی را درک نماید؛ و تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود و تا گرفتار هواهای نفسانی است و تا گرفتار خودبینی‌هاست و تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است، لیاقت پیدا نمی‌کند که این نور الهی در قلب او منعکس گردد. هر کس بخواهد محتوای قرآن را بفهمد، و به نحوی که هرچه قرائت کند بالا برود و به مبدأ نور و مبدأ اعلی نزدیک شود، این ممکن نخواهد بود مگر اینکه حجاب‌ها برداشته شود. اگر این توفیق حاصل گردد دنیا یک نوری می‌شود نظیر نور قرآن و جلوه نور قرآن[۱۹]. با توجه به بیان حضرت امام یکی از راه‌های مهم که بدون آن امکان درک حقایق هستی به طور کامل و جامع غیر ممکن می‌باشد تهذیب باطن و سیر در منازل و صعود به مقامات بلند عرفانی در بعد عملی است؛ زیرا درک همه حوزه‌های حقایق هستی از نوعی نیستند که از طریق علوم تجربی و علوم حصولی قابل درک باشند و بعضی از آنها تنها از طریق علوم حضوری قابل درک می‌باشند که نیاز به تهذیب نفس و تزکیه باطن خواهند داشت.[۲۰]

تجلی خدا در وجود انسان

انسان موجودی است که وجود او می‌تواند تجلی صفات رحمانی و یا شیطانی گردد و هر کدام می‌توانند وجود انسان را تصرف کنند و در اختیار گیرند و از امور بسیار مهم و اساسی که موجب تجلی صفات رحمانی و تصرف حق تعالی در وجود انسان می‌شود تهذیب و تطهیر نفس می‌باشد، پس اگر صورت ملکیه انسانیه برای خدا خالص گردید و جیوش ظاهریه دنیایی نفس که عبارت است از قوای متشتته در ملک بدن در پناه حق - سکنی گرفت و اقالیم سبعه ارضیه را که چشم و گوش و زبان و بطن و فرج و دست و پا است از قذارات معاصی تطهیر گردید، نفس در تصرف ملائکة الله که جیوش الهیه‌اند قرار می‌گیرد و کم کم این اقالیم حقانی می‌گردد و به تصرف حق در می‌آید، تا آنجا که خود نیز ملائکة الله شود، یا چون ملائکة الله ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ[۲۱]. و خداوند او را از ظلمات عالم طبیعت به ید غیبی نجات دهد و ارض مظلمة قلب او را به نور جمال خود روشن نماید[۲۲] و بدین‌سان انسان آیینه تمام نمای خداوند در هستی خواهد شد.[۲۳]

آسان شدن مشکلات

زندگی دنیوی همیشه با سختی‌ها و دشواری‌ها عجین بوده است و بر این مطلب آیات قرآن کریم نیز گواهی می‌دهد ﴿لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ[۲۴]. و از سنت‌های دائمی خداوند آزمایش انسان از راه‌های مختلف می‌باشد که یکی از مهم‌ترین آنها آزمایش از طریق مشکلات و سختی‌ها می‌باشد: ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ[۲۵]. بهترین راهی که می‌تواند مشکلات را بر انسان ساده نماید و او را در صراط مستقیم حفظ نماید تهذیب نفس و تحکیم مبانی تقوا و خروج حب دنیا که رأس تمام خطیئات است از قلب می‌باشد[۲۶]، در صورتی که انسان بداند هرچه هست اوست و جلوه جمال او، و جسم و جان و روح و روان همه از اوست هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی گوارا و فدا شدن در راه او احلی از عسل، بلکه بالاتر از هر چیزی خواهد بود[۲۷]. مشکلاتی که در زندگی انسان به‌وجود می‌آید بخشی ناشی از اعمال ناپسند اوست که تهذیب نفس از رذائل خصوصاً حبّ دنیا که ریشه همه رذائل می‌باشد مانع محکمی در مقابل این مشکلات خواهد بود و بخشی نیز ناشی از امتحان الهی است که تهذیب نفس و آراستن آن به فضائل اخلاقی موجب بالا رفتن ظرفیت و صبر انسان خواهد شد که می‌تواند تحمل مشکلات را برای او ساده نماید.[۲۸]

آزادگی و وارستگی از قیود دنیوی

تمام وابستگی‌ها، منشأش وابستگی‌ای است که انسان به خودش دارد، تمام وابستگی‌ها از خود انسان پیدا می‌شود. و اگر انسان از این وابستگی وارسته شد، چنین انسانی دیگر از هیچ چیز نمی‌ترسد و هیچ چیزی نمی‌تواند او را در بند کشد[۲۹]؛ زیرا او وارسته است و وابسته به هواهای نفسانی نمی‌باشد و معبود خود را خدا قرار می‌دهد[۳۰]. چنین کسی عبد خداوند خواهد بود و تنها یک وابستگی دارد آنهم وابستگی و تعلق به خداوند قهار که عین آزادگی و وارستگی است.[۳۱]

نهراسیدن از مرگ

یکی از اموری که موجبات نگرانی و ترس آدمی را به همراه دارد، مسأله مرگ و نیستی است و همین امر عاملی می‌گردد برای برخی از مشکلات روحی و اخلاقی. در حالی‌که انسان مهذب و متخلق به اخلاق الهی از هیچ چیز از جمله مرگ ترسی ندارد و آن را چیز آسانی می‌داند بلکه مشتاق مرگ می‌گردد همچنان‌که حضرت علی (ع) می‌فرماید: «انس من به مرگ بیشتر از انس بچه است به پستان مادرش»[۳۲] زیرا انسان مهذب می‌داند که دنیا چیست و ماوراء دنیا چیست و می‌داند که موت چیزی نیست جز حیات[۳۳].[۳۴]

حق‌خواهی

یکی از فضائل مهم انسانی که اگر انسان واجد آن باشد کمال بزرگی را دارا می‌باشد این است که حق را برای حق بخواهد. از حق خوشش بیاید برای اینکه حق است و از باطل متنفر باشد برای اینکه باطل است. اگر حق به دست دشمنش هم اجرا شد، این مالکیت را داشته باشد بر نفس خودش که آن حق را تعریف کند و اگر باطل از فرزندش یا دوستانش وجود پیدا کرد، این قدرت را داشته باشد که از او تنفر داشته باشد و اظهار تنفر کند. کسانی که حق را برای حق می‌خواهند اندک‌اند، بسیار اندک، و کسانی که باطل را برای باطل بودنش قبول ندارند و از آن متنفرند اندک‌اند و بسیار اندک و تنها کسانی دارای این صفت ارزشمند هستند که قلب خود را تطهیر کرده باشند و از هواهای نفسانی خود را تهی کرده باشند[۳۵].[۳۶]

آثار اجتماعی

اتحاد و همدلی

یکی از مشکلات جوامع انسانی اختلاف و تفرقه بین آحاد ملت می‌باشد که می‌تواند مشکلات بسیار مادی و غیرمادی را به دنبال داشته باشد و جوامع مختلف از طرق گوناگون سعی در کم کردن این اختلاف‌ها دارند، و آنچه بیش از هر چیز دیگری می‌تواند موجب ریشه‌کن شدن اختلافات گردد، تهذیب نفس و تخلق به اخلاق الهی است، حضرت امام می‌فرمودند اگر تمام انبیای الهی در یک شهر و یا کشوری جمع شوند هیچ‌گاه با هم اختلاف نمی‌کنند، برای اینکه تزکیه شده‌اند و گرفتاری همه جوامع و اختلافات برای این است که در کنار توسعه و ترویج علم تزکیه صورت نگرفته است[۳۷]. در صورتی که تهذیب تحقق یابد وحدت و همدلی آسان می‌شود[۳۸]. و هر اختلاف و نزاعی از باطن خود انسان و هر اتحاد و انسجامی از ناحیه خداوند می‌باشد[۳۹]. اینکه حضرت امام می‌فرمایند اگر تمام انبیاء در یک جامعه شوند با هم نزاع نخواهند کرد به این دلیل است که ریشه اکثر اختلافات، هواهای نفسانی است و در صورتی که انسان از هواهای نفسانی خالی باشد به راحتی در مقابل حق متواضع خواهد شد و منافع شخصی خود را دنبال نخواهد کرد و به همین دلیل اختلافی باقی نخواهد ماند.[۴۰]

قدرت مقابله با ظلم و چیرگی بر دشمن

انسانی که غیرخدا را از دل خود بیرون کرده و تنها به ریسمان الهی چنگ زده است و به خداوند تبارک و تعالی توجه دارد که مبدأ همه قدرت‌ها می‌باشد، دیگر از هیچ طاغوتی نمی‌ترسد و در مقابل ظالمین جهان ایستادگی و مقاومت می‌کند و اتکاء به قدرت لایزال الهی موجب پیروزی بر دشمنان خواهد شد و یاری خداوند متعال را به دنبال خواهد داشت[۴۱]. و آن نیرویی خدایی که از اول اسلام را تقویت کرد همین بوده است: پشت به دنیا و رو به عالم غیب، پشت به انانیت خود، و رو به رحمت الهی و قدرت الهی[۴۲].[۴۳]

سعادت جامعه

سعادت دنیوی و آرامش زندگی مادی در پرتو تهذیب نفس آحاد جامعه و مسئولین تحقق عینی می‌یابد، جامعه‌ای که دارای انسان‌های مهذب باشد تمام مشکلاتش حل خواهد شد و همین دنیا بهشت آنها خواهد شد و تمام گرفتاری‌ها از بین خواهد رفت[۴۴]. و این مفاسدی که در دنیا وجود دارد و جان انسان‌ها را به خطر انداخته است و صلح و آرامش را از جوامع ربوده است همه به خاطر عدم توجه به خدا و نداشتن اخلاق الهی و تبعیت از هواهای نفسانی است[۴۵].[۴۶]

ایجاد عدالت اجتماعی

از اهداف بلند نظام اسلامی ایجاد عدالت اجتماعی در همه حوزه‌ها می‌باشد که برای تحقق این آرمان بلند علاوه بر تکیه بر احکام نورانی اسلام و بهره‌گیری از عقل و شریعت در قانون‌گذاری نیاز به تزکیه و تهذیب نفس آحاد جامعه خصوصاً مسئولین جامعه اسلامی است و اگر مسئولین یک نظام روحیه عدالت‌پروری داشته باشند به دیگر اقشار جامعه نیز سرایت خواهد کرد و این مهم بدون تزکیه مسئولین حاصل نخواهد شد[۴۷]. و زیر بار ظلم رفتن مانند ظلم کردن از ناحیه عدم تزکیه است؛ ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى * وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى[۴۸]تزکیه، ذکر اسم الله و صلوة، اینها مراتبی است، اگر ما به این رسیده بودیم، نه حال انفعالی پیدا می‌کردیم برای پذیرش ظلم و نه ظالم بودیم. همه از این است که تزکیه نشده‌ایم، دولت‌ها تزکیه نشده‌اند، ملت‌هایی هم که تزکیه نشده‌اند، بار ظلم را به دوش می‌گیرند[۴۹].[۵۰]

ضرورت تهذیب نفس

قرآن کریم، تزکیه نفوس را برجسته‌ترین هدف رسالت عامه می‌داند. ابراهیم خلیل الله(ع) در دعای خود از خدا می‌خواهد: ﴿رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۵۱]. خدایا در بین مردم پیامبری مبعوث کن که آیات تو را بر آنها تلاوت کند و آنها را پس از علم به کتاب و حکمت تزکیه کند. خدا کسی است که در امیین فرستادهای از خودشان مبعوث کرد که آیات الهی را بر آنها بخواند و آنها را تزکیه نماید. نقش و اهمیت تهذیب نفس و تحول درونی بدان‌گونه است که سعادت و سود انسان مهذب را تأمین می‌سازد؛ ﴿يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ[۵۲]. بر همین اساس در نگاه رهبری خودسازی و تهذیب، هدف خلقت و بعثت است[۵۳]. وای به حال کسانی که روی خودشان کاری نکنند از لحاظ علم و عمل؛ زیرا که برنامه اسلام خودسازی دائمی است و این کار هم شدنی است[۵۴]. این توجه به تهذیب در کلام رهبری هم‌سو با کلام امام علی(ع) است که صرف عمر در تهذیب را صالح‌ترین کارها می‌داند: «الِاشْتِغَالُ بِتَهْذِيبِ النَّفْسِ أَصْلَحُ‌»[۵۵].

قرآن شریف که کتاب هدایت، تربیت و انسان‌سازی است فلاح و رستگاری انسان و رستن و شکفتن او را از ظلمت‌کده دنیا به عالم قرب و نور حق، مشروط به تزکیه و پیراستن نفس از تعلق به ماسوی الله و آلودگی‌ها می‌داند و تحقق هرگونه فلاح و رستگاری را موکول به تزکیه و تهذیب نفس اعلام می‌دارد. از سوی دیگر کار مهمی که وحی کرده این است که دنیا، نفس و سود و زیان روح را به خوبی به ما شناسانده است و از این رو خداوند در قرآن کمال روح را در تزکیه آن می‌داند[۵۶]. ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا * وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا[۵۷] و ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى[۵۸]. رهبری نظام اسلامی با تکیه و تأکید بر پیام واژه انما در کلام رسول اکرم اسلام(ص) که می‌فرماید: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‌» معتقد است که این «إِنَّمَا» یعنی همه چیز در اسلام، مقدمه اخلاق و تحول درونی و فضیلت‌مندی جامعه و آراستن مردم به صفات و خصائل معنوی و اخلاقی است و خودسازی را هدف حیات[۵۹] و همه چیز را در اسلام مقدمه تهذیب و خودسازی می‌داند[۶۰] و معتقد است انسان برای اینکه به هدف خلقت خود برسد باید به هدف بعثت انبیاء درباره خود برسد، یعنی متحول بشود، یعنی درست بشود، یعنی خود بشود، از آلودگی‌ها و پستی‌ها و عیب‌ها و آن چیزهایی که در درون انسان است و دنیا را به فساد می‌کشاند نجات پیدا کند؛ بعثت برای این است. «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ‌»، یعنی این تهذیب انسان، تزکیه انسان، این در قلمرو حیات فردی[۶۱]؛ لذا هر کدام‌مان در هر جا که هستیم همت اول‌مان باید بر تکمیل نفس و تهذیب نفس و ساختن باطن و متحلی شدن به حلیه اخلاقی الهی و معنوی باشیم[۶۲]. بر همین اساس بر ترک گناه که اساس تهذیب نفس است تأکید می‌نماید[۶۳]. کلام مقام معظم بر مبنای آیات و کلام معصوم(ع) بر نقش تهذیب نفس در کمال آدمی و اعتلای روحی و اخلاقی و تربیت انسان‌های آزاده تأکید دارد و در ادامه به نقش و جایگاه تهذیب روح و اخلاق در ابعاد اجتماعی زندگی آدمی و جامعه اسلامی می‌پردازد. ایشان در مقام تحلیل فاجعه کربلا به طرح و تلاش امام سجاد(ع) در تعلیم و تغییر اخلاق مردم و اهمیت تهذیب روحی و اخلاقی جامعه در وقوع حوادث و رویدادهای جوامع اسلامی پرداخته بدین‌گونه اشاره می‌کند که: تربیت و تهذیب اخلاق جامعه اسلامی، نکته‌ای است که می‌خواهم درباره آن صحبت کنم. امام سجاد(ع) کمر بست به تعلیم اخلاق در جامعه اسلامی؛ زیرا طبق تحلیل امام، بخش مهمی از مشکلات اساسی دنیای اسلام در فاجعه کربلا ناشی بود از انحطاط اخلاق مردم و فساد اخلاق مردم[۶۴].

ایشان، آمیخته کردن زندگی مردم را با ارزش‌های اسلامی، از وظایف معلمان روحی جوامع بشری دانسته و بر ضرورت پیوستگی تزکیه و تعلیم و تلاش برای تحقق فضیلت جامعه و ایجاد خصال اخلاقی و معنوی تأکید می‌ورزد. مقام معظم رهبری در تبیین این ضرورت، به تلاش پیامبر برای جا انداختن ارزش‌های اخلاق اسلامی در جامعه و آغشته کردن زندگی با این ارزش‌ها اشاره می‌کنند و اینکه پیامبر اسلام هم تعلیم می‌داد و درس معرفت و زندگی به مردم می‌آموخت و هم به عنوان معلم کار می‌کند و رفتاری را در پیش می‌گیرد که این اخلاق و وظیفه اسلامی در جامعه به شکل ثابت درآید و با عقاید غلط مردم به مقابله بر می‌خیزد و با احساسات جاهلی و ته مانده‌های رسوب کرده اخلاق غیر اسلامی مبارزه می‌کند. به جامعه و مردم شوک وارد می‌کند و در مقاطع مناسب و با روش‌های مناسب کاری می‌کند که فضای جامعه و محیط زندگی مردم با این صفت و اخلاق و روش خوب کاملاً ممزوج شود[۶۵]. به گفته ایشان، اگر یک جامعه بخواهد رشد کند و اخلاق صحیح اسلامی را در خود وجود آورد، محتاج همین روش است[۶۶] یعنی توجه به تزکیه در فرآیند تعلیم، تزکیه برای رشد دادن، پاک کردن و پیراسته کردن مردم؛ مثل طبیبی که در درمان مریض فقط به گفتن و تجویز اکتفا نمی‌کند بلکه او را در محل مخصوص قرار می‌دهد و آنچه را که لازم دارد به او می‌دهد و می‌خوراند و آنچه که برای او مضر است، از او باز می‌گیرد. پیامبر اکرم(ص) چنین وضعیت و روشی در طول بیست و سه سال نبوت و خصوصاً ده سال زندگی در مدینه دنبال می‌کردند[۶۷].[۶۸]

منابع

پانویس

  1. ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ «آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.
  2. صحیفه امام، ج۱۴، ص۷.
  3. صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۱.
  4. امام خمینی، کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱.
  5. صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۹۲.
  6. «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.
  7. صحیفه امام، ج۱۵، ص۵۱۳-۵۱۴.
  8. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۲۲-۱۲۳.
  9. امام خمینی، سرالصلوة، ص۳۷.
  10. امام خمینی، جهاد اکبر، ص۱۲.
  11. طبرسی، مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه ۴ سوره قلم.
  12. صحیفه امام، ج۱۴ ص۳۹۳.
  13. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۷۱.
  14. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۴-۲۵.
  15. صحیفه امام، ج۲۱، ص۴۲۶.
  16. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۲۸.
  17. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱.
  18. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۱.
  19. صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۸۸-۳۹۰.
  20. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۱.
  21. «[فرشتگان] از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.
  22. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۲۴.
  23. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۲.
  24. «که بی‌گمان انسان را در رنج آفریده‌ایم» سوره بلد، آیه ۴.
  25. «و بی‌گمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی دارایی‌ها و کسان و فرآورده‌ها می‌آزماییم» سوره بقره، آیه ۱۵۵.
  26. صحیفه امام، ج۲، ص۵۵.
  27. صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۳۳.
  28. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۲.
  29. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۵۳.
  30. نهج‌البلاغه، خطبه پنجم.
  31. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۳.
  32. نهج‌البلاغه، خطبه پنجم.
  33. صحیفه امام، ج۶، ص۳۱۱.
  34. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۴.
  35. صحیفه امام، ج۱۴، ص۱۴۵.
  36. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۴.
  37. صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۹۱.
  38. صحیفه امام، ج۱۷، ص۵۳۰.
  39. صحیفه امام، ج۱۶، ص۲۴۷.
  40. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۴.
  41. صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۷۱.
  42. صحیفه امام، ج۱۱، ص۳۶۹؛ ج۱۲، ص۲۴۲.
  43. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۵.
  44. صحیفه امام، ج۷، ص۵۳۱.
  45. صحیفه امام، ج۱۷، ص۴۹۴.
  46. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۶.
  47. صحیفه امام، ج۹، ص۱۳۵.
  48. «بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد * و نام پروردگار خویش برد، آنگاه نماز گزارد» سوره اعلی، آیه ۱۴-۱۵.
  49. صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۹۹.
  50. سادات کیائی، سید محسن، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۳۳۶.
  51. «پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
  52. «به داد و ستدی امید بسته‌اند که هرگز زیان ندارد» سوره فاطر، آیه ۲۹.
  53. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۱/۱۱/۱۳۷۱.
  54. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات، ۴/۱۲/۱۳۷۱.
  55. علی(ع)، غررالحکم، ج۱، ص۳۴۸.
  56. جوادی آملی، عبدالله، مبادی اخلاق در قرآن، ص۲۲۴.
  57. «بی‌گمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد * و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۹-۱۰.
  58. «بی‌گمان آنکه پاکیزه زیست رستگار شد» سوره اعلی، آیه ۱۴.
  59. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون، ۴/۱۲/۱۳۷۱.
  60. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون، ۱۶/۳/۱۳۶۶.
  61. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارگزاران نظام در عید مبعث، ۱/۱۱/۱۳۷۱.
  62. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با طلاب قم، ۱۹/۱۰/۱۳۷۰.
  63. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم عمامه‌گذاری طلاب، ۱۹/۷/۱۳۷۷.
  64. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارکنان آموزش و پرورش، ۲۳/۴/۱۳۷۲.
  65. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۸/۷/۱۳۶۸.
  66. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۸/۷/۱۳۶۸.
  67. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۸/۷/۱۳۶۸.
  68. شاطری، روح‌الله، مقاله «نظام اخلاق اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۱۲.