وراثت علم از پیامبر خاتم
یکی از منابع علم امامان (ع) وراثت از انبیاء و پیامبر اکرم (ص) است؛ تمام علوم انبیای گذشته به پیامبر اسلام (ص) به ارث رسیده و ایشان هم همۀ معارف و علوم خود را به امیرالمؤمنین (ع) تعلیم داده و آن حضرت نیز به فرزندانش تا امام زمان (ع) منتقل کردند. یکی از دلایل به ارث رسیدن علوم آن است که علم از طرف خداوند است و اگر به ارث نرسد مردم جاهل مانده، نظام خلق فاسد میگردد و خداوند نیز حجّتی بر مردم نخواهد داشت.
مقدمه
دانش تمام پیامبران پیشین، به پیامبر خاتم (ص) واگذار شد و حضرت آن را به اهل بیت (ع) خود سپرد. امام باقر (ع)، در روایتی از پیامبر خدا (ص) نقل کرده که فرمود: نخستین جانشینی که بر زمین بود، هبة الله، پسر حضرت آدم (ع) بود، و پیامبری رحلت نکرده، مگر آنکه جانشینی داشته است و شمار همه پیامبران، یکصد و بیست هزار پیامبر بوده است که پنج تن از ایشان، یعنی: حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی و محمد (ص)، اولو العزم بودهاند و علی بن ابی طالب (ع)، هدیه خداوند به محمد (ص) است که دانش اوصیا و دانش کسانی را که پیش از او بودهاند، به ارث برده است؛ ولی محمد (ص)، دانش پیامبران و فرستاده شدگان پیشین را به ارث برده است[۱]. امیر مؤمنان (ع)، مردم را از بیراهه و کژراهه، باز میداشت و به مردم میفرمود: "دانشی که آدم و آن را فرود آورد و هر آنچه پیامبران تا خاتم الأنبیاء، بدان برتری داده شدهاند، در خاندان پیامبر|محمد (ص) است. پس به کدام کژراهه میروید؟ و به کدام سو روانید؟"[۲].[۳]
امام وارث علم پیامبر
یکی از منابع علم امامان (ع)، وصایت و وراثت انبیاء و پیامبر اکرم (ص) است، امام از نظر کمالات وجودی، تالی تلو نبی بوده و امامت با نبوت اتصال و ارتباط بلافصل دارد، لذا امام، وارث علوم و کتب همۀ انبیاست. در اصل تمام علوم انبیای گذشته به پیامبر اسلام (ص) به ارث رسیده و ایشان هم همۀ معارف و علوم خود را به اولین وصی خود، امیرالمؤمنین (ع) تعلیم داده و امام علی (ع) نیز به فرزندانش تا امام زمان (ع) منتقل کردند[۴].
وراثت علم پیامبر در روایات
روایات فراوانی که از حد شمارش بیرون است، از شیعه و اهل سنت در این زمینه وارد شده است و مفهوم آنها این است که پیامبر اکرم (ص) علم خود را به واسطۀ وحی از پروردگار گرفته و امامان (ع) بالوراثه از رسول خدا (ص) گرفتهاند. برخی از این روایات عبارتاند از:
- مفضل بن عمر روایت کرده امام صادق (ع) فرمودند: "سلیمان از داوود ارث برد و محمد (ص) از سلیمان ارث برد و ما از محمد (ص) ارث بردیم. علم تورات و انجیل و زبور و تفسیر الواح نزد ماست. مفضل عرض کرد: علم زیادی است! امام فرمودند: این علم چندان مهم نیست بلکه علم مهم، علمی است که در هر روز و در هر ساعت به ما داده میشود"[۵].[۶]
- ضریس کناسی میگوید نزد حضرت صادق (ع) بودم، ابوبصیر نیز حاضر بود پس حضرت فرمودند: "داوود (ع) علوم انبیا را ارث برد و سلیمان (ع) علم داوود را ارث برد و محمد (ص) از سلیمان (ع) ارث برد و ما از محمد (ص) ارث بردیم. صحف ابراهیم و الواح موسی (ع) نزد ماست. ابوبصیر عرض کرد: علم زیادی است! فرمود: ای ابا محمد! این علم چندان مهم نیست، علم مهم علمی است که شب و روز و ساعت به ساعت به ما الهام میشود"[۷].[۸]
دلیل به ارث رسیدن علم غیب
یکی از دلایل به ارث رسیدن علوم، علاوه بر روایات فراوان و تصریح علمای شیعه این است که علم از طرف خداوند است و اگر به ارث نرسد مردم جاهل مانده، نظام خلق فاسد میگردد و خداوند نیز حجّتی بر مردم نخواهد داشت، بلکه بر عکس خواهد بود؛ بنابراین چون خداوند حکیم است، حکمت او مقتضی توارث علم و دوام عالم است تا حجت بر مردم تمام گردد. علم ائمه اطهار، علوم الهی است که نسل به نسل از رسول خدا به ارث بردهاند و علوم ایشان اجتهاد و استنباط مصطلح نیست، لذا میتوان کلام یکی از آنها را به دیگری نسبت داد[۹].
راه به ارث رسیدن علم غیب
ارث رسیدن دانش پیامبر (ص) به امامان (ع) از دو راه بوده است:
- از راه عادی و منابع مکتوب که همان تعلیم و تعلم است؛ امیرالمؤمنین (ع) به خاطر ارتباط زیادی که با پیامبر (ص) داشت بیش از دیگران علوم و معارف الهی را مستقیما از زبان پیامبر شنیده و حفظ کرده است و بعد آن را به امام حسن و امام حسین (ع) تعلیم داده است. حضرت علی (ع) میفرمایند: «کنت ادخل علی رسول الله کُلَّ یَوْمٍ دَخْلَةً وَ کُلَّ لَیْلَةٍ دَخْلَة... إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِی وَ إِذَا سَکَتُّ وَ فَنِیَتْ مَسَائِلِی ابْتَدَأَنِی»[۱۰].
- راه دیگر، تعلیم از راه غیر عادی و از راه القاء و عنایت خداوندی است، بدین معنا که پیامبر (ص) با تعلیم و تربیت علی (ع)، دل و جان آن حضرت را برای پذیرش فیض الهی و نور غیبی آماده ساخت و دری از غیب بر روی آن حضرت باز کرد و علوم معارف از راه غیبی به آن حضرت منتقل شد. امام علی (ع) آنگاه که به دستور پیامبر (ص) عازم یمن شد، از ایشان درباره پرسشهایی که مردم یمن درباره قضا از او میکنند، راهنمایی خواست، پیامبر فرمودند: «أدُن، فدنوت فضرب بیده علی صدری ثم قال: "اللهم ثبت لسانه واهد قلبه" فلا والذی فلق الحبة و برء النسمة ما شککت بعد فی قضاء بین اثنین»[۱۱] و یا اینکه پیامبر (ص) در ساعت آخر عمر با علی (ع) خلوت کرد و ردای خویش بر سر او کشید و لحظاتی را با یکدیگر به راز سخن گفتند. پس از این گفت و شنودها، امام از حضور پیامبر بیرون آمد و وقتی مردم از سخنان پیامبر پرسیدند، امام فرمود: "رسول خدا هزار باب از علم برای من گشود که از هر بابی هزار باب باز شد حتی از گذشته و آینده اطلاع دارم و به علم منایا و بلایا و فصل خطاب آگاهی دارم"[۱۲].[۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ الکافی، ج ۱، ص۲۲۴، ح ۲.
- ↑ «إِنَ الْعِلْمَ الَّذِي هَبَطَ بِهِ آدَمُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ جَمِيعَ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِيُّونَ إِلَى خَاتَمِ النَّبِيِّينَ فِي عِتْرَةِ خَاتَمِ النَّبِيِّينَ»، ارشاد ج۱ ص۲۳۲.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شرح زیارت جامعه کبیره ۴، ص۷۶ الی ۸۲.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ج ۲، ص ۳۹۱ و ۳۹۲؛ یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص ۳۴۸.
- ↑ «إِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً وَ إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ تِبْيَانَ مَا فِي الْأَلْوَاحِ قَالَ قُلْتُ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ قَالَ لَيْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمَ إِنَّ الْعِلْمَ الَّذِي يَحْدُثُ يَوْماً بَعْدَ يَوْمٍ وَ سَاعَةً بَعْدَ سَاعَة»؛ کلینی، محمد بن یعقوب الکافی، ج ۱، ص ۲۲۴.
- ↑ ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۴۷؛ بیابانی اسکوئی، محمد، امامت.
- ↑ «عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ أَبُو بَصِيرٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ دَاوُدَ وَرِثَ عِلْمَ الْأَنْبِيَاءِ وَ إِنَّ سُلَيْمَانَ وَرِثَ دَاوُدَ وَ إِنَّ مُحَمَّداً ص وَرِثَ سُلَيْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً ص وَ إِنَّ عِنْدَنَا صُحُفَ إِبْرَاهِيمَ وَ أَلْوَاحَ مُوسَى فَقَالَ أَبُو بَصِيرٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْعِلْمُ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَيْسَ هَذَا هُوَ الْعِلْمَ إِنَّمَا الْعِلْمُ مَا يَحْدُثُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ سَاعَةً بِسَاعَةٍ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص ۲۲۵.
- ↑ ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۴۷؛ نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات.
- ↑ ر.ک: نصیری، محمد حسین، گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات؛ شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص ۷۱ ـ ۷۳.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۶۴.
- ↑ ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار (ع)، ج ۲، ص ۳۰۱.
- ↑ اختصاص، ص۲۸۱ و ینابیع الموده، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ ر.ک: مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص ۱۵۰؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص۳۰.