قرظة بن کعب انصاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

قرظة بن کعب انصاری
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملقرظة بن کعب بن ثعلبة بن عمرو بن کعب انصاری خزرجی
جنسیتمرد
کنیهاباعمرو
از تیرهبنی حارث بن خزرج
مادرجندبه بنت ثابت بن سنان
پسر
خویشاوندانعبدالله بن انیس (دایی)
محل زندگیکوفه
درگذشت۵۱ هجری، کوفه
از اصحاب
حضور در جنگ

قرظة بن کعب انصاری، از طایفه بنی حارث بن خزرج که هم پیمان طایفه بنی عبدالاشهل بود. امام علی (ع) پس از استقرار در کوفه، کارگزارن خود را برای شهرها تعیین کرده، قرظة بن کعب را به حکومت بهقبادات گماشتند. همچنین امام علی بن ابی طالب (ع) او را حاکم کوفه قرار داد. قرظه در زمان خلافت امام علی (ع) از دنیا رفت و علی بن ابی طالب (ع) بر او نماز خواند.

آشنایی اجمالی

قرظة بن کعب انصاری، از طایفه بنی حارث بن خزرج، که هم پیمان طایفه بنی عبدالاشهل بود؛ کنیه‌اش را اباعمرو نقل کرده‌اند. او در جنگ‌ها شرکت داشته است[۱]. شیخ طوسی قرظه را یک بار از اصحاب پیامبر (ص)[۲] البته در ذیل عنوان ابو الجوشاء به این صورت که آن حضرت پرچم انصار را در هنگام خروجش از کوفه به سمت صفین، به قرظه بن کعب سپرد[۳] و در جای دیگری قرظه را از اصحاب امام حسین (ع) شمرده و عنوان انصاری را به او افزوده است[۴].[۵]

قرظه در زمان امام علی (ع)

امام علی (ع) پس از استقرار در کوفه، کارگزارن خود را برای شهرها تعیین کرده، قرظة بن کعب را به حکومت بهقبادات[۶] گماشتند[۷]. همچنین امام علی بن ابی طالب (ع) او را حاکم کوفه قرار داد و زمانی که امام علی (ع) به سوی صفین حرکت کرد، قرظه پرچمدار آن حضرت بود و ابو مسعود بدری را به حکومت کوفه گماشت [۸]. به نقل ابن عبد البر، قرظة بن کعب با امام علی (ع) در همه جنگ‌ها شرکت داشته است[۹].[۱۰]

قرظه در منصب حکومت کوفه

مرحوم شوشتری می‌نویسد: هنگامی که امام علی (ع) برای جنگ جمل حرکت کرد، ابوموسی را از حکومت کوفه برکنار کرد و قرظه را به جای وی گمارد و هنگامی که به سمت صفین حرکت کرد، پرچم انصار را به او داد و زمانی که از صفین بازگشت او را به سرپرستی خراج عین التمر[۱۱] منصوب فرمود[۱۲].[۱۳]

نامه امام علی(ع) به قرظه و مردم کوفه پس از پیروزی در جنگ جمل

محمد بن بشیر همدانی گوید: نامه امیرالمؤمنین(ع) را عمرو بن سلمه ارحبی به کوفه رساند. با آگاهی مردم از نامه حضرت، صدای تکبیر آنها بلند شد و شهر یک‌پارچه غرق در شادی گردید. فریاد «الصَّلَاةُ جَامِعَةٌ» در شهر طنین انداز شد، مردم با شنیدن تکبیر و این ندا متوجه شدند که موضوع مهمی اتفاق افتاده است و همه در مسجد کوفه اجتماع کردند؛ به گونه‌ای که هیچ کس از حضور در مسجد تخلف نکرد[۱۴]. وقتی که مردم جمع شدند، نامه حضرت امیرالمؤمنین(ع) را برای آنها قرائت کردند. این نامه را عبیدالله بن ابی رافع در ماه رجب سال سی و ششم نوشته است.

مردم کوفه با آمدن نامه امیرالمؤمنین(ع) متوجه شدند که حضرت پیروز شده است و خوشحالی سراسر کوفه را فراگرفت. حضرت در ماه رجب، بصره را به قصد کوفه ترک کرد[۱۵].

استقبال قرظه از امام علی (ع)

شیخ مفید به نقل از امام صادق (ع)می‌نویسد: امیر المؤمنین علی (ع) هنگامی که پس از جنگ جمل به سوی کوفه حرکت و به نزدیکی کوفه رسید، مردم همراه، قرظه بن کعب به استقبال آن حضرت آمدند و در نزدیکی نهر نضر بن زیاد، آن حضرت (ع) را ملاقات کردند و فتح و پیروزی را به آن حضرت تبریک می‌گفتند. در حالی که آن حضرت با عرق پیشانی خود را پاک می‌کرد، قرظه بن کعب گفت: "ای امیر المؤمنین شکر خدا را که دوستدار تو با عزت و دشمن تو ذلیل شد و خدا تو را بر قوم ستمگر و سرکش پیروز کرد"[۱۶].

اعزام کارگزاران به مناطق مختلف

حضرت بعد از اینکه در کوفه مستقر شدند، کارگزاران خود را برای شهرها تعیین کردند. یزید بن قیس أرحبی را بر «مدائن» و «جوخا»، مخنف بن سلیم را بر «اصفهان» و «همدان»، قرظة بن کعب را بر «بِهقُباذات»، قدامة بن عجلان ازدی[۱۷] را بر «کسکر»، عدی بن حارث[۱۸] را بر «بَهُرسیر» و روستاهای آن، ابو حسان بکری را بر «أستان عالی» و سعد بن مسعود را بر «أستان زوابی» گماشت و ربعی بن کأس را بر سجستان و خلید را بر «خراسان» ولایت بخشید[۱۹].[۲۰]

انتصاب قرظة بن کعب به کارگزاری بهقباذات

حضرت امیر(ع) قرظة بن کعب را به کارگزاری بهقباذات منصوب فرمودند. منطقه مأموریت قرظة بن کعب، به احتمال بهقباذات اعلی بوده است. او مدتی در این مناطق والی بود و بعداً به عنوان مسئول جمع‌آوری خراج در عین التمر خدمت می‌کرد.

زمانی که خریت بن راشد، یکی از سران خوارج قیام کرد، حضرت طی بخش‎نامه‌ای از تمام کارگزاران خود خواست در صورتی که با او برخورد کردند، به ایشان گزارش دهند. عبدالله بن وائل گوید: من در خدمت امیرالمؤمنین(ع) بودم که ناگاه از سوی قرظة بن کعب که یکی از کارگزاران حضرت بود. پیکی آمد. وی نامه‌ای به حضرت نوشته بود که خریت بن راشد در حوزه مأموریت او دیده شده است[۲۱].

قیام خریت در سال سی و هشتم بوده است و از این مسئله به دست می‌آید که قرظة تا آن زمان به عنوان کارگزار حضرت مشغول خدمت بوده است[۲۲].

نامه امام علی (ع) به قرظه برای احیای قنات

نقل شده، امام علی (ع) به مناسبتی این نامه را برای قرظة بن کعب انصاری نوشت: "همانا مردانی از اهل ذمه حوزه مأموریت تو نهری را در زمین خود نام بردند که بی اثر شده و زیر خاک رفته است و مسلمانان برای ایشان عهده دار احیای آن هستند. پس تو و ایشان تحقیق کنید و سپس نهر را احیا کن و آباد ساز. پس به جانم سوگند که اگر احیا شوند نزد ما محبوب ترست تا بیرون روند یا در واجب احیای سرزمین‌ها ناتوان باشند یا هم کوتاهی کنند و السلام"[۲۳].[۲۴]

مسئولیت‌های دیگر قرظة بن کعب

قرظة بن کعب با اینکه در حوزه مأموریت خود فعالیت می‌کرد، در جنگ صفین نیز شرکت فعال داشت و پرچم انصار در صفین، در دست وی بود. در سفینة البحار می‌نویسد: حضرت امیرالمؤمنین ولایت فارس را به قرظه داد و فرزندش، عمرو بن قرظة، همراه امام حسین(ع) در کربلا به شهادت رسید. او در جنگ نهروان نیز شرکت داشت[۲۵].

حضرت امیر(ع) بعدها مالک بن کعب ارحبی را به عنوان کارگزار منطقه بهقباذات انتخاب کرد و قرظة بن کعب را مسئول جمع‌آوری مالیات عین التّمر قرار داد. این نکته را ابن ابی الحدید در ارتباط با فرار نعمان بن بشیر ذکر کرده است.

وقتی که نعمان بن بشیر فرار می‌کرد، مالک بن کعب او را دستگیر کرد؛ اما قرظة بن کعب که کاتب عین التمر بود و مسئول گرد آوری خراج، از او شفاعت کرد و گفت: پسر عمویم را رها کن. مالک گفت: درباره او شفاعت مکن. اگر او از عباد انصار و زهاد آن‎ها بود، از منطقه حکومت امیرالمؤمنین(ع) فرار نمی‌کرد و به امیر منافقین (معاویه) نمی‌پیوست. مالک بنا به درخواست قرظه، نعمان را رها کرد[۲۶]. اما نعمان بعداً به منطقه مأموریت مالک بن کعب (عین التمر) از طرف معاویه یورش برد.[۲۷]

سرانجام قرظه

به نقلی، قرظه در زمان خلافت امام علی (ع) در خانه‌ای که در کوفه ساخته بود، از دنیا رفت و علی بن ابی طالب (ع) بر او نماز خواند. و به نقلی، در زمان حکومت مغیرة بن شعبه در ابتدای حکومت معاویه در کوفه از دنیا رفت که نقل اول، صحیح‌تر است[۲۸]. او اولین کسی است که برای او در کوفه نوحه سر دادند[۲۹]. مغیرة بن شعبه گفته است: شنیدم رسول خدا (ص) فرمود: «من نیح علیه فإنه یعذب بما نیح علیه یوم القیامه»[۳۰]؛ هر کس بر او نوحه کنند او به خاطر این نوحه در روز قیامت عذاب خواهد شد و این در صورتی است که قرظة در زمان خلافت معاویه، در زمانی که مغیرة حاکم کوفه بوده، از دنیا رفته باشد، زیرا مغیره در زمان اختلاف بین علی (ع)و معاویه در طائف بود، و معاویه پس از شهادت علی (ع)و صلح با حسن (ع) او را به حکومت کوفه گماشت[۳۱].[۳۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۳۰۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۰.
  2. رجال الطوسی، ص۷۹.
  3. رجال الطوسی، ص۸۹.
  4. رجال الطوسی، ص۱۰۴. غرض شیخ از اینکه قرظه از اصحاب امام حسین (ع)شمرده، این است که از اصحاب آن حضرت در زمان ولایت ایشان بوده، نه در زمان شهادتش در کربلا، زیرا وفات او سال ۵۰ یا ۵۱ هجری و شهادت آن حضرت (ع) و یارانش در سال ۶۱ بوده است. الغارات، ثقفی کوفی، ج۲، ص۷۷۶ (تعلیقه ۴۱).
  5. عسکری، عبدالرضا، مقاله «قرظة بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ص ۴۰.
  6. پهباد: اسم سه منطقه در بغداد بوده است که از «شط فرات» سیراب می‌شدند. آنها به قباد بن فیروز، پدر انوشیروان منسوب هستند. ۱- به قباد اعلی: که از فرات، سیراب می‌شده و از شش طسوج تشکیل شده بود: طسوج «خطر نیه»، طسوج «تهرین»، طسوج «عین التمر»، طسوج «فلوجه» سفلی و علیا و طسوج «بابل»؛ ۲- به قباد اوسط: که چهار طسوج داشته به نام‌های «سورا» و «باروسما»، «جبه»، «بدات» و «تسهر ملک»؛ ۳- به قباد اسفل: پنج طسوج داشته: «کوفه»، «فرات باد قلی» و «سیلحین»، طسوج «حیرة» و «نستر» و «هرمز جرد». (معجم البلدان، یاقوت حموی، ج۱، ص۵۱۶) طسوج بر وزن تنور، به معنای ناحیه است و معرب تسو و تسوگ است؛ یعنی، یک قسمت از ۲۴ قسمت شبانه روز که یک ساعت است. (فرهنگ عمید (یک جلدی) ذیل لغت تسو، ص۳۱۸) شاید به دلیل این که این نواحی در ۲۴ ساعت یک بار از آب فرات سیراب می‌شده است به آنها طسوج می‌گفتند.
  7. وقعه صفین، نصر بن مزاحم، ص۱۱.
  8. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۳۰۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۰.
  9. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۳۰۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۰.
  10. عسکری، عبدالرضا، مقاله «قرظة بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ص ۴۲-۴۳.
  11. شهری است نزدیک «انبار» در غرب «غرب». این شهر در کنار بیابان واقع است و شهری قدیمی است که مسلمانان در زمان خلیفه اول، به سال دوازدهم هجری، آن را همراه خالد بن ولید فتح کردند و چون مردم آنجا حاضر نشدند صلح کنند، لذا مردان شهر، کشته و زنان آنها اسیر شدند. (معجم البلدان، یاقوت حموی، ج۴، ص۱۷۶).
  12. قاموس الرجال، شوشتری، ج۵، ص۵۲۰.
  13. عسکری، عبدالرضا، مقاله «قرظة بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ص ۴۳-۴۴؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۱۸۹.
  14. نوری، مستدرک الوسائل (چاپ سنگی)، ج۲، ص۲۵۱.
  15. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۵؛ عسکری، عبدالرضا، مقاله «قرظة بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ص ۴۴-۴۵.
  16. عسکری، عبدالرضا، مقاله «قرظة بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ص ۴۵؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۱۹۵ - ۱۹۶.
  17. صحیح قدامة بن عجلان است؛ زیرا قدامة بن مظعون که در برخی منابع آمده در سال سی و پنجم از دنیا رفته است و وی صلاحیت کارگزاری را نداشته است. در شرح حال وی توضیحات بیشتری ذکر خواهیم کرد.
  18. در بحارالأنوار به جای عدی بن حارث، عدی بن حاتم ذکر شده است، اما در کتاب صفین چاپ جدید و سنگی، صفحه هفت، عدی بن حارث آمده است.
  19. منقری، وقعة صفین، ص۱۱: واقعه صفین در تاریخ، ص۲۷؛ بحارالأنوار، ج۳۲، ص۳۵۷، أخبار الطوال، ص۱۵۳، با تفاوتی اندک در برخی اسامی.
  20. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۱۹۸.
  21. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۱۳۱؛ تاریخ طبری (هشت جلدی)، ج۴، ص۸۹.
  22. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۲۶۲ - ۲۶۳.
  23. «اما بعد، فان رجالا من اهل الذمة من عملک ذکروا نهرا فی ارضهم قد عفا و ادفن و فیه لهم عمارة علی المسلمین فانظر انت و هم ثم اعمر و اصلح النهر فلعمری لئن یعمروا احب الینا من أن یخرجوا و ان یعجزوا او یقصروا فی واجب من صلاح البلاد، و السلام»؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، ج۲، ص۲۰۳. بلاذری این نامه را چنین نقل کرده است: اما بعد؛ گروهی از مردم منطقه مأموریت تو، نزد من آمدند و یادآوری کردند که نهری از آنها پنهان و نابود شده است و در صورتی که آن نهر حفر و آماده شود، دیار آنها آباد می‌شود و بر پرداخت خراج خود توانایی پیدا میکنند و بیت المال مسلمانان نیز افزوده می‌شود. و از من خواستند که نامه‌ای به تو بنویسم تا آنها را به کار گرفته برای حفر نهر و لایروبی آن، آنها را جمع کنی و در این راه به آنان کمک مالی کنی. و اما من این را صحیح نمیدانم که کسی را مجبور به کاری بکنم که دوست ندارد. آنها را دعوت کن؛ پس اگر نهر، آن گونه بود که آنها می‌گفتند، هر کسی خواست، او را برای کار بفرست و نهر از آن کسی است که روی آن کار کند نه آنان که از کار در آن ناراحت هستند و اگر آن را آباد سازند و قوی گردند، برای من محبوب‌تر است از آنکه ضعیف باشند. والسلام. (انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۱۶۲).
  24. عسکری، عبدالرضا، مقاله «قرظة بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ص ۴۶؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۲۶۳ - ۲۶۵.
  25. قمی، سفینة البحار، ج۲، ص۴۲۴؛ مامقانی، تنقیح المقال، ج۲، باب القاف، ص۲۸.
  26. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۳۰۲.
  27. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۲۶۵ - ۲۶۷.
  28. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۳۰۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۰.
  29. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۳۰.
  30. ر. ک: سنن الترمذی، ترمذی، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۵؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۵۵؛ صحیح مسلم، مسلم، ج۳، ص۴۵.
  31. الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۳۰.
  32. عسکری، عبدالرضا، مقاله «قرظة بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ص ۵۱؛ ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص ۲۶۷.