وفای به عهد در معارف دعا و زیارات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۳ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

قرآن کریم می‌فرمایند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ[۱]. همچنین می‌فرماید: ﴿يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ[۲]

پیامبر (ص) می‌فرمایند: "کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید به وعده‌اش وفا کند"[۳]. امام علی (ع) می‌فرمایند: "بهترین صدق و راستی آن است که انسان به عهد و پیمان خود وفا کند"[۴].

"وفای به عهد مترادف پیمان داری، صدق وعده، وفاداری و وفای به وعده است"[۵]. وفای به عهد از مستقلات عقلیه است و عقل بدون نیاز به راهنمایی شرع آن را درک می‌کند. یکی از بدیهی‌ترین ارزش‌های اجتماعی پایبندی به تعهد است که مقبولیت عمومی دارد و همه عقلا بر آن متفق‌اند تا آنجا که برخی از دانشمندان غربی ریشه همه ارزش‌های اجتماعی را در قراردادها و تعهدات، اعم از قراردادهای آگاهانه و رسمی یا قراردادهای ارتکازی و ضمنی خلاصه کرده‌اند[۶].

یکی از مشهورترین انواع دیدگاه‌های قرارداد گرایانه، قراردادگرایی "هابز" است. وی بر این باور است که افراد یک جامعه تنها در صورتی می‌توانند از تجاوز دیگران در امان باشند که رفتارهای اخلاقی آنان، هنجارهای توافقی و قراردادی باشد. در عصر حاضر هم قراردادگرایی "راولز" مطرح است[۷]

در نظر هابز فقط در متن قرارداد اجتماعی است که ما می‌توانیم عاملین اخلاقی بشویم. از دیگر افراد "ژان ژاک روسو" است که این عقیده را دارد[۸].

پایبندی به قراردادها آنقدر مهم است که پیامبر (ص) به پیمان‌هایی که قبل از مبعوث شدن بسته بود مانند "حلف الفضول"[۹] پایبند بود.

قرآن نیز اشاره می‌نماید به قراردادهایی که با مشرکان بسته‌اید تا زمانی که آنان به آن پیمان پایبند هستند، شما هم پایبند باشید﴿بَرَاءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَسِيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَأَنَّ اللَّهَ مُخْزِي الْكَافِرِينَ وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئًا وَلَمْ يُظَاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱۰]

زندگی اجتماعی انسان بر پایه عهد و پیمان نهاده شده و با جرأت می‌توان گفت بی‌اعتنایی به پیمان‌ها تار و پود زندگی بشر را پاره می‌کند و آن را از هم می‌پراکند، زیرا موضوعاتی مانند مالکیت، نظام حکومتی و داد و ستد بدون احترام به عهد و پیمان واژه‌هایی بی‌معنا خواهد بود از همه مهم‌تر، خانواده که اجتماع از آن درست می‌شود. بر پایه عقد و قرارداد برپا می‌شود و مسئولیت که یکی از ستون‌های اصلی اخلاق است بر مبنای وفای به عهد و قرارداد پابرجا می‌ماند.

در فرهنگ قرآنی و سایر آموزه‌های دینی وفای به عهد و پیمان، رابطه‌ای مستقیم و تنگاتنگ با ایمان دارد؛ چنانچه کسی که ایمان به معاد دارد به وعده‌اش وفا می‌کند. شاید راز این هماهنگی و ممزوج بودن "دین" و "عهد"، این باشد که اصولاً دین و شریعت، خود نوعی قرارداد و پیمان است چرا که خداوند سعادت دنیا و آخرت آدمی را تضمین می‌کند و انسان نیز اطاعت از دستورات خدا و پیامبر (ص) را تعهد می‌نماید.

طبق نظر مفسران، سوره مائده آخرین یا یکی از آخرین سوره‌هایی است که بر پیامبر (ص) نازل شد؛ یعنی نزدیک به دو یا سه ماه پیش از رحلت پیامبر (ص) بنابراین در آن به خاطر موقعیت ویژه‌اش روی یک سلسله مفاهیم اسلامی تأکید شده است.

قرآن کریم در وفای به عهد به همه معانی که دارد تأکید کرده، و رعایت عهد را در همه معانی آن و همه مصادیقی که دارد تأکید شدید فرموده، تأکیدی که شدیدتر از آن نمی‌شود، و کسانی را که عهد و پیمان می‌شکنند، به شدیدترین بیان مذمت فرموده، و به وجهی قاطع و لحنی خشن تهدید نموده، و کسانی را که پایبند وفای به عهد خویش‌اند در آیاتی بسیار مدح و ثنا کرده است.

حُسن وفای به عهد و قبح نقض عهد از فطریات بشر است و انسان در زندگی فردی و اجتماعی بی‌نیاز از عهد و وفای به آن نیست وعلت و ریشه این مطلب آن است که بشر در زندگی‌اش هرگز بی‌نیاز از عهد و وفای به عهد نیست. نه فرد انسان از آن بی‌نیاز است، و نه مجتمع انسان، و اگر در زندگی اجتماعی بشر ـ که خاص بشر است ـ دقیق شویم، خواهیم دید که تمامی مزایایی که از مجتمع و از زندگی اجتماعی خود استفاده می‌کنیم، و همه حقوق زندگی اجتماعی ما که با تأمین آن حقوق، آرامش می‌یابیم، براساس عقد اجتماعی عمومی و عقدهای فرعی و جزئی مترتب بر آن عهدهای عمومی استوار است[۱۱].

حجاج بن یوسف ثقفی، که در تاریخ، خونخواری و بیدادگری او مشهور است، به مردم قبولانده بود که اگر مسلمانی با کسی بیعت کرد حق ندارد آن را بشکند، حتی اگر آن بیعت باطل باشد[۱۲].

وفای به عهد و پیمان، نشان دهنده طبع والا و فضایل اخلاقی آدمی است. وفای به عهد یکی از شاخه‌های صداقت است، و مایه اعتماد مردم یک اجتماع به یکدیگر محسوب می‌گردد، وفای به عهد یکی از مواردی است که در قیامت پیرامون آن از انسان سؤال می‌شود. بی‌توجهی به عهد و پیمان‌ها موجب می‌شود که بذر بی‌اعتمادی در میان مردم کاشته، در نتیجه جامعه به هرج و مرج کشیده شود[۱۳].

وفای به عهد در صحیفه سجادیه

ابن مالک می‌گوید به امام سجاد (ع) گفتم: مرا از تمام قوانین دین آگاه کن. فرمود: "گفتار حق، داوری به عدالت و وفای به عهد"[۱۴].

امام سجاد (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت هشتاد و هشتم آن می‌فرمایند: "الهی مرا خاص خود گردان؛ همان‌گونه که وفاکنندگان به عهد و نیز همان‌گونه که آنانی را که در عبادت تو خویشتن را به رنج افکنده و در خشنودی تو کوشیده‌اند، خاص درگاه خود می‌گردانی"[۱۵]؛ امام (ع) در این عبارت احسان خدا را به تنهایی می‌خواهد؛ چرا که اگر کسی پایبند وعده خویش باشد در اطاعت از خدا، خدا هم می‌بایست بدو احسان و نیکی کند.

امام (ع) در دعای چهل و پنجم و در عبارت بیست و سوم آن در سخت بودن وداع با ماه رمضان می‌فرمایند: "پروردگارا اینک با او (ماه رمضان) وداع می‌کنیم؛ همانند وداع با عزیزی که فراقش بر ما گران است و رفتنش ما را غمگین و گرفتار وحشت تنهایی کند؛ عزیزی که او را بر ما پیمانی است که باید نگه داریم، و حرمتی که باید آن را رعایت کنیم و حقی که باید ادا نماییم. پس اکنون می‌گوییم: بدرود ای بزرگ‌ترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا[۱۶] امام (ع) در این عبارت تشبیهی آورده است که وداع با رمضان سخت است همانند کسی که پایبند به وعده خویش است؛ و ما قبل از ادای دین خود می‌خواهیم با او وداع کنیم.

امام (ع) در دعای چهل و هفتم و در عبارت شصتم آن می‌فرمایند: "بارخدایا تو دین خود (اسلام) را در هر زمان و روزگاری به وسیله امام و پیشوایی (یکی از ائمه معصومین (ع)) که او را برای (گمراهان) بندگانت علامت (راهنما) و در شهرهایت نشانه‌ای (راه حق) برپا داشته‌ای، تأیید و کمک کرده‌ای، پس از آنکه پیمان (دوستی) آن امام را به پیمان (به دوستی) خود پیوسته؛ و او را سبب خشنودی (افاضه رحمت خویش گردانیده‌ای؛ و طاعت و فرمانبری از او را واجب نموده، و از فرمان نبردن از او ترسانیده‌ای؛ و به فرمانبری فرمان‌هایش، و باز ایستادن از نهی و بازداشتنش، و به اینکه کسی از او پیشی نگیرد (جز پیروی از فرمان او از پیش خود کاری نکند) و از او واپس نماند (خلاف فرمانش قدمی برندارد) فرمان داده‌ای؛ پس اوست نگهدار پناهندگان (به خود از واقع شدن در یکی از دو طرف افراط و تفریط) و پناه اهل ایمان(در رهایی از تاریکی‌های نادانی و شبهات) و دستاویز چنگ زدگان (از کیفرها) و جمال و نیکویی جهانیان (زیرا به راهنمایی و روش او ترازوی عدل و داد در بین مردم برابر می‌گردد)"[۱۷] امام (ع) در این عبارت به این نکته اشاره دارد که اطاعت و بندگی خدا و رسول (ص) و ائمه اطهار به نوعی قرار داد و وفای به عهد و پیمان است.

امام (ع) در دعای سی و یکم و در عبارت یازدهم آن می‌فرمایند: "بارخدایا پس اینک منم که به درگاه تو آمده‌ام؛ درحالی که فرمان تو را در دعایی که به آن امر فرموده‌ای اطاعت می‌کنم؛ و وفای به وعده‌ات را در اجابتی که به آن وعده داده‌ای خواهانم؛ آنجا که می‌فرمایی بخوانید مرا تا برای شما روا سازم"[۱۸]؛ امام (ع) در این عبارت به پیمان و وعده‌ای اشاره دارد که خداوند با انسان بسته، که "بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را"[۱۹]. در این عبارت به نوعی اشاره به عهد و پیمان و قرارداد اطاعت خدا و در عوض احسان و برآوردن نیازهای انسان توسط خدا هستیم.

امام (ع) در دعای سی‌ام و در عبارت یکم آن می‌فرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا از وامی که به سبب آن آبرویم را بیری و هوشم در آن پریشان شود؛ و اندیشه‌ام به آن پراکنده گردد؛ و کارم در چاره آن طول کشد، برهان"[۲۰]؛ امام (ع) در این عبارت برای پرداختن وام از خداوند کمک می‌خواهد؛ زیرا پرداخت وام و دیون در واقع همان وفای به عهد و پیمان است.

همچنین در دعای سی‌ام و در عبارت دوم آن می‌فرمایند: "و به تو پناه می‌برم ـ ای پروردگارم ـ از اندوه قرض و اندیشه آن؛ و از کار وام و بی‌خوابی آن، پس بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا از آن پناه ده؛ و از تو زنهار و پناه می‌جویم - ای پروردگارم - از ذلت و خواری وام در زندگی و از وبال و سختی و گرفتاری آن پس از مرگ، پس بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا به توانگری بسیار یا روزی به اندازه حاجت و نیازمندی بی کم و زیاد که همیشه باشد از آن برهان"[۲۱]؛ در این عبارت امام (ع) از اندوه، فکر و ذکر وام؛ و اینکه همواره به فکر چگونگی پرداختن آن و بی‌خوابی مربوطه به آن باشد، سخن گفته است و این نشان دهنده تعهد و وفاداری امام (ع) به عهد و قرارداد (وام) است[۲۲].

منابع

پانویس

  1. «ای مؤمنان! به پیمان‌ها وفا کنید» سوره مائده، آیه ۱.
  2. «ای بنی اسرائیل! نعمت مرا که ارزانی شما داشتم به یاد آورید و به پیمان من وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم و تنها از من بهراسید» سوره بقره، آیه ۴۰.
  3. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷، ص۱۶۹.
  4. امام علی (ع)، حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی، شرح و ترجمه محی الدین قمشه‌ای، مقدمه و تصحیح علامه حسن‌زاده عاملی، ص۱۲۹. مرحوم الهی قمشه‌ای در شرح آن سخن می‌نویسد: «مراد راستی و درستی در قول و فعل است... هر کسی دارای صفت وفاست با خدا و خلق محققاً امانت، صدق، کلام، صراحت لهجه، شجاعت، جوانمردی و سایر اوصاف نیکو را نیز دارد و هر که وفادار نیست سایر صفات نیکو را نیز فاقد است».
  5. فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۲۲۷.
  6. محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۶۷.
  7. محمد تقی مصباح یزدی، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، تحقیق و نگارش احمد حسین شریفی، ص۷۶ – ۸۶.
  8. جیمز ریچلز، فلسفه اخلاق، ترجمه آرش اخگری، ص۲۱۴.
  9. جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج۱، ص۱۸۴. ابن هشام نقل می‌کند که حضرتش بعدها درباره پیمان مزبور چنین گفت: «من حاضر نیستم این پیمان را با شتران سرخ مو عوض کنم». (جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج۱، ص۱۸۵).
  10. «(این) بیزاری خداوند و پیامبر اوست از مشرکانی که با آنان پیمان بسته‌اید چهار ماه در این سرزمین (آزاد) بگردید و بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و خداوند رسواگر کافران است و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمی‌توانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده! مگر کسانی از مشرکان که با آنان پیمان بسته‌اید سپس چیزی از (پیمان) شما نکاسته‌اند و در برابر شما از کسی پشتیبانی نکرده‌اند؛ پیمان اینان را تا پایان زمانشان پاس بدارید؛ بی‌گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می‌دارد و چون ماه‌های حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱-۵.
  11. تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی همدانی، ج۵، ص۲۵۸ ـ ۲۵۹.
  12. الف، کاویانی، امام سجاد (ع)، ص۱۵.
  13. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۵۵ ـ ۲۵۹.
  14. مجله بشارت، شماره ۷۰، (فروردین و اردیبهشت ۸۸).
  15. « وَ تَوَحَّدْنِي بِمَا تَتَوَحَّدُ بِهِ مَنْ وَفَى بِعَهْدِكَ، وَ أَتْعَبَ نَفْسَهُ فِي ذَاتِكَ، وَ أَجْهَدَهَا فِي مَرْضَاتِكَ»
  16. « فَنَحْنُ مُوَدِّعُوهُ وِدَاعَ مَنْ عَزَّ فِرَاقُهُ عَلَيْنَا، وَ غَمَّنَا وَ أَوْحَشَنَا انْصِرَافُهُ عَنَّا، وَ لَزِمَنَا لَهُ الذِّمَامُ الْمَحْفُوظُ، وَ الْحُرْمَةُ الْمَرْعِيَّةُ، وَ الْحَقُّ الْمَقْضِيُّ، فَنَحْنُ قَائِلُونَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِه‌».
  17. « اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَيَّدْتَ دِينَكَ فِي كُلِ أَوَانٍ بِإِمَامٍ أَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبَادِكَ، وَ مَنَاراً فِي بِلَادِكَ بَعْدَ أَنْ وَصَلْتَ حَبْلَهُ بِحَبْلِكَ، وَ جَعَلْتَهُ الذَّرِيعَةَ إِلَى رِضْوَانِكَ، وَ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ، وَ حَذَّرْتَ مَعْصِيَتَهُ، وَ أَمَرْتَ بِامْتِثَالِ أَوَامِرِهِ، وَ الِانْتِهَاءِ عِنْدَ نَهْيِهِ، وَ أَلَّا يَتَقَدَّمَهُ مُتَقَدِّمٌ، وَ لَا يَتَأَخَّرَ عَنْهُ مُتَأَخِّرٌ فَهُوَ عِصْمَةُ اللَّائِذِينَ، وَ كَهْفُ الْمُؤْمِنِينَ وَ عُرْوَةُ الْمُتَمَسِّكِينَ، وَ بَهَاءُ الْعَالَمِينَ».
  18. «اللَّهُمَّ فَهَا أَنَا ذَا قَدْ جِئْتُكَ مُطِيعاً لِأَمْرِكَ فِيمَا أَمَرْتَ بِهِ مِنَ الدُّعَاءِ، مُتَنَجِّزاً وَعْدَكَ فِيمَا وَعَدْتَ بِهِ مِنَ الْإِجَابَةِ، إِذْ تَقُولُ: ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ‌»
  19. ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ «و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمی‌کشند به زودی با خواری در دوزخ درمی‌آیند» سوره غافر، آیه ۶۰.
  20. « اللَّهُمَّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‌، وَ هَبْ لِيَ الْعَافِيَةَ مِنْ دَيْنٍ تُخْلِقُ بِهِ وَجْهِي، وَ يَحَارُ فِيهِ ذِهْنِي، وَ يَتَشَعَّبُ لَهُ فِكْرِي، وَ يَطُولُ بِمُمَارَسَتِهِ»
  21. « وَ أَعُوذُ بِكَ، يَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّيْنِ وَ فِكْرِهِ‌، وَ شُغْلِ الدَّيْنِ وَ سَهَرِهِ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِي مِنْهُ، وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ، يَا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ فِي الْحَيَاةِ، وَ مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفَاةِ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْني مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ كَفَافٍ وَاصِلٍ»
  22. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۲۶۰ ـ ۲۶۳.