بنی شبام بن اسعد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

نسب بنی‌شبام

این طایفه، از قحطانیان[۱] و در شمار طوایف بنی حاشد بن همدان هستند که نسب از شِبام بن اسعد بن جُشَم بن حاشد بن جشم بن خیوان (خیران) بن نوف بن أوسله (همدان) می‌برند[۲]. غالب منابع، نام اصلی شبام را عبدالله بن اسعد گفته‌اند[۳]. این در حالی است که همدانی (م. ۳۳۴) در نظری متفاوت از دیگران، از سعید فرزند عبدالله بن اسعد، به عنوان نام اصلی شبام یاد کرده است[۴]. در وجه تسمیه شبام به این نام، نظرات متفاوتی از سوی علما بیان شده است. برخی بر این اعتقادند که شبام منسوب به سرزمینی به همین نام بوده که در ایام جاهلی از آن به عنوان زندان استفاده می‌شده و نخستین بار توسط أقیان بن زرعة بن سبأ الأصغر، آن را به این نام نامگذاری کرده است[۵]. برخی هم شبام را نام کوهی دانسته‌اند که بنی عبدالله بن اسعد، بواسطه سکونت در آن، نام آن را به خود گرفته، بدین نام معروف شده‌اند[۶]. از شهر شبام در یمن به عنوان یکی از منزلگاه‌های اختصاصی این قوم یاد شده که از پس سکونت ایشان، شبام خوانده شد[۷]. همچنین، پس از ظهور اسلام جمعی از شبامی‌ها همراه با دیگر طوایف بنی همدان به کوفه کوچیدند و در آن رحل اقامت افکندند[۸]. چندان که مؤلف کتاب «تاریخ کوفه» از شبام به عنوان یکی از بیست و چهار شاخه همدان ساکن کوفه یاد کرده است[۹].

تاریخ جاهلی بنی‌شبام بن اسعد

از معدود اخبار دوران جاهلی این قوم می‌توان به خبر قتل ابودویلة الملک اشاره کرد. او فرمانروای ربیعة بن نزار بود که به مکر بنی ربیعه گرفتار آمد و غفلةً کشته شد. پسر دویله پس از قتل پدر، شبام و قبایل عرب را گرد آورد و با حمله به بنی ربیعه، جمعی از آنان را کشته و اسیر کرد و سپس بازگشت[۱۰]. این حمله، بازخوردی نیز در اشعار عرب داشت[۱۱]. علاوه بر این حادثه، پرستش بت‌ها نیز از دیگر اخبار دوران جاهلی این قوم گزارش شده است. بنی شبام بمانند بسیاری دیگر از اعراب آن روز، در جاهلیت بت می‌پرستیدند. علاوه بر بت‌هایی نظیر «سواء»[۱۲] و «یعوق»[۱۳]، که شبامی‌ها در کنار همراهی با دیگر طوایف همدانی به پرستش آنان اشتغال داشتند، «قیان» هم از دیگر الهه‌های محلی بود که در میان مردم شبام جایگاهی برای خود داشت[۱۴].

بنی‌شبام و حکومت امام علی(ع)

از نقش بنی شبام در حوادث و وقایع دوران امام علی(ع) - با وجود نقش پررنگشان در رخدادهای دوران حکومت آن حضرت - جز معدود گزارشاتی که به دست آمده، اخباری در دست نیست. مهمترین این اخبار که به نوعی به نقش فعال این قوم در جنگ صفین و فداکاری بسیار مردم این قوم در صفین می‌پردازد، خبر ورود علی(ع) پس از پایان جنگ صفین به کوفه و عبور از از محله همدان و شاخه‌های آن: ثور، بکیل، شبام، حاشد و فائش است. بر اساس پاره‌ای از گزارشات، زمانی که امیرالمؤمنین(ع) در بازگشت از نبرد صفین وارد کوفه شدند در عبور از محله شبامی‌ها، صدای ناله و شیون زنان را که بر شهیدان صفین مویه می‌کردند، شنیدند. در همین لحظه، حرب بن شرحبیل شبامی به دیدار آن حضرت آمد. امام(ع) وی را - که به نظر، از بزرگان این قوم به شمار می‌رفت - به جهت این وضع، ملامت کرده، فرمودند: «آیا آن‌سان که می‌شنوم زنانتان بر شما چیره‌اند؟ چرا آنان را از این شیون و زاری باز نمی‌دارید؟» حرب در پاسخ گفت: «یا امیرالمؤمنین، اگر یک خانه یا دو یا سه خانه بود می‌توانستیم آنان را از گریه بازداریم و لکن از این قبیله یکصد و هشتاد نفر به شهادت رسیده‌اند. هیچ خانه‌ای نیست مگر آن‌که صدای گریه از آن بلند است؛ اما ما مردان گریه نمی‌کنیم و خوشحالیم،؛ چراکه آنان به فیض شهادت نایل شده‌اند»[۱۵]. بی‌گمان این حجم از حضور و شهادت این تعداد از آنان، با توجه به جمعیت آنان در این شهر، حاکی از گستره وسیع فعالیت بنی شبام در واقعه صفین و گواه فداکاری زاید الوصف این قوم در این جنگ است.[۱۶].

منابع

پانویس

  1. قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۳۰۲؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۵۷۸. نیز ر.ک: ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۲.
  2. ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۳ و۴۷۵؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۳۰۲؛ ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۱۸۲.
  3. بتی، تذکرة الالباب بأصول الانساب، ص۱۴۲؛ ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۳۸؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۱۸.
  4. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۱.
  5. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۱.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۱۱؛ بتی، تذکرة الالباب بأصول الانساب، ص۱۴۲؛ قلقشندی، نهایة الارب فی معرفة انساب العرب، ج۱، ص۳۰۲؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۱۸.
  7. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۱۸۲؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۱۵۴.
  8. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۱۸؛ بامطرف، الجامع(جامع شمل أعلام المهاجرین المنتسبین إلی الیمن و قبائلهم)، ج۲، ص۵۶۴.
  9. این بیست و چهار شاخه عبارتند از: حاشد، بکیل، حجور، قدم، أدران، أهنوم، راهب، شاور، خیوان، غدر، وادعة، یام، شبام، جشم، تغلب، مذکر، هبیرة، العزة، دعام، مرهبة، أرحب، شاکر، سفیان، ذبیان، بنو حریم، بنو صاع، بنو مدلج، بنو حملة، أسلم، الاقروح. (البراقی، تاریخ الکوفه، ص۲۲۶.)
  10. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۱؛ زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۱۵۴.
  11. حسن بن احمد همدانی، الإکلیل من أخبار الیمن و أنساب حمیر، ص۲۱.
  12. عمر کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۲۵.
  13. ابن‌کلبی، الاصنام، ص۵۷؛ ابن حبیب بغدادی، المنمق، ص۳۲۷-۳۲۸؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۴۳۸.
  14. العلی، عرب کهن در آستانه بعثت، ص۵۷.
  15. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۶۲؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعه صفین، ص۵۳۱؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج۱، ص۵۳۱.
  16. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.