بهداشت در معارف و سیره نبوی
مقدمه
از مسائلی که در سیره و قول رسول اکرم (ص) به آن توجه شده، مسئله بهداشت جسمانی انسان هاست. احادیث بسیاری درباره پاکیزگی و پیراستگی محیط زندگی و بهداشت فردی و نقش آن در سلامت فرد و جامعه از رسول خدا (ص) نقل شده که نشان دهنده توجه ویژه ایشان به سلامت فرد و جامعه و پیراستگی محیط زیست انسان است. نویسنده این مقاله تلاش دارد که هر چند کوتاه، به این رهنمودها، آموزهها و تعالیم بهداشتی پرداخته، مواردی از این رهنمودها و آموزهها را در سیره و کلام نبوی (ص) برای خوانندگان گرامی بیان دارد[۱].
بهداشت فردی
نظافت
پاکیزگی، جایگاه والایی در سیره و کلام رسول خدا (ص) دارد و ایشان پاکیزگی را میستود و پیوسته مسلمانان را به رعایت آن توصیه میکرد و میفرمود: "خداوند، پاک است و شخص پاک را دوست دارد؛ پاکیزه است و پاکیزگی را دوست دارد"[۲]. پس "خودتان را با هر وسیلهای که میتوانید، پاکیزه کنید؛ زیرا خداوند متعال اسلام را بر پایه پاکیزگی بنا کرده است و هرگز کسی به بهشت نمیرود، مگر اینکه پاکیزه باشد"[۳]. و میفرمود: "همانا اسلام، پاکیزه است، پس شما هم پاکیزه باشید؛ زیرا جز فرد پاکیزه، کسی به بهشت نمیرود"[۴] و "خداوند، عبادت کننده پاکیزه را دوست دارد"[۵].
نظافت بدن نیز جزئی از این پاکیزگی هاست که همواره رسول خدا (ص) بر آن تأکید داشت. نقل شده است، آن حضرت، هر هفته موهای سر و محاسنش را با سدر[۶] یا گل خطمی میشست[۷] و سبیل خود را کوتاه میکرد[۸]؛ کوتاه کردن موی سبیل به طوری که لب، آشکار شود، از سنتهای ایشان به شمار میرفت[۹]. ایشان میفرمود: "سبیل و موی بینی خود را بچینید و خود را بر این کار مجبور کنید[۱۰]"؛ "چرا که سبیل بلند، مخفیگاه و جولانگاه شیطان [آلودگی است]"[۱۱].
غسل جمعه هم از دیگر سنتهای ایشان بود[۱۲] و مردم را نیز بدین امر سفارش بسیار میکرد. آن حضرت در سفارشهای خود به امیرالمؤمنین علی (ع) فرموده است: "ای علی! مردم باید هر هفت روز یک بار، غسل کنند (حمّام بروند). پس هر جمعه غسل کن؛ حتی اگر لازم شود که برای تهیّه آب آن، خوراک روزانهات را بفروشی و گرسنه بمانی؛ زیرا هیچ امر مستحبّی، بالاتر از غسل جمعه نیست"[۱۳].
همچنین نوره کشیدن در هر پانزده روز یک بار، از سنتهای ایشان بود[۱۴] و در این میفرمود: "هیچ کدام از شما شارب و موی شرمگاه و زیر بغل را بلند نگذارد؛ زیرا شیطان آن جا را برای مخفی شدن انتخاب میکند و در آن پنهان میشود"[۱۵].
آن حضرت پیش از نماز جمعه، ناخنهایش را کوتاه میکرد[۱۶] و از گرفتن ناخن با دندان نهی میفرمود[۱۷]. ایشان کوتاه کردن ناخنها را مانع [بروز] درد بزرگ و از عواملی میدانست که بر روزی انسان میافزاید[۱۸].
رسول اکرم (ص) برای تقویت چشم، هر شب، سرمه میکشید[۱۹] و این کار را باعث زیادشدن نور چشم میدانست[۲۰]. روایت شده است که ایشان پیش از خوابیدن، چهار مرتبه به چشم راست و سه مرتبه به چشم چپ، سرمه میکشید[۲۱].
توجه پیامبر (ص) به بهداشت فردی به حدی بود که حتی در مسافرت هم از آن غافل نبود و پیوسته پنج چیز را همراه داشت: "آیینه، سرمه دان، شانه، مسواک و قیچی"[۲۲].[۲۳]
بهداشت بدن
بهداشت و نظافت تن از مهمترین محورهای نظافت و بهداشت است. در سیره نبوی(ص) نمونههایی از توجه خاص آن حضرت به بهداشت تن در دست است. برای مثال، شستشوی بدن همواره در برنامه زندگی ایشان وجود داشته و روایاتی نیز در اینباره نقل شده است. روایاتی که حاکی از بوی خوش عرق آن حضرت است، به جز دلالت بر یک ویژگی خاص - که ناشی از مقام رسالت بود - بیانگر نظافت بدن آن حضرت نیز هست؛ چراکه با وجود آلودگی تن، بوی خوش از آن استشمام نخواهد شد. گفته شده که بوی عرق آن حضرت آنچنان خوشبو بود که به آن شناخته میشد[۲۴].
شستن دستها قبل و بعد از غذا، از عادات دائمی آن حضرت بود. ایشان پس از صرف غذا آنچنان به دقت دستها را میشست که دیگر از بوی غذا در آنها اثری نمیماند. این امر به ویژه پس از صرف گوشت، با دقت بیشتری صورت میگرفت. سپس حضرت با تری مانده در دستها، صورتش را نیز مسح میکرد[۲۵]. پس از وضو و شستن دست و صورت، پیامبر اکرم(ص) با دستمالی مخصوص آن را خشک میکرد و اگر دستمال در اختیار نداشت، از عَبای خود برای این منظور بهره میجست[۲۶]. گفتنی است با توجه به وجود روایاتی از اهل بیت(ع) که دلالت بر استحبابِ خشک نکردنِ آبِ وضو دارند[۲۷].
از دیگر جلوههای بهداشت فردی رسول خدا(ص) شستن سر با سِدر است. بر اساس روایتی از امام علی(ع)، جبرئیل پس از آنکه پیامبر اکرم(ص) به خاطر اندکی مسلمانان و فراوانی مشرکان دچار اندوه شد، به امر الهی قدری سِدر از «سدرة المنتهی» برای آن حضرت آورد و چون سر مبارک را با آن شستشو داد، حزن ایشان برطرف شد[۲۸]. هرچند این روایت تأثیر روانی سدر را میرساند، میتواند بر بُعد بهداشتی آن نیز دلالت کند؛ چنانکه کلینی این روایت را در باب غَسل الرأس و در روایات مربوط به نظافت و بهداشت سر نیز نقل کرده است. به جز روایت یادشده، طبرسی نیز در اینباره نقل کرده که آن حضرت سر و محاسن مبارک خویش را با سدر میشست[۲۹].[۳۰]
بهداشت دهان و دندان
درباره بهداشت دهان و دندان و تقید بر مسواک و خلال کردن دندانها، روایاتی در دست است که از اهتمام خاص آن حضرت به این امر حکایت دارد. در برخی روایات، مسواک کردن یکی از سنن انبیا شمرده شده است[۳۱]. از رسول خدا(ص) نیز نقل شده که فرمود: جبرئیل همواره مرا به مسواک کردن توصیه میکرد؛ تا جایی که ترسیدم دندانهایم [از فرط مسواک کردن] نازک شده، یا بیفتند[۳۲].
آنقدر به مسواک کردن سفارش شدم که ترس آن داشتم بر من واجب شود[۳۳]. بدین لحاظ، پیامبر اکرم(ص) ضمن آنکه برخی از اصحاب خویش را به خاطر زردی دندانها و مسواک نکردن ملامت میفرمود[۳۴]، خود نیز در فرصتهای مختلف مسواک میکرد؛ از جمله هنگام وضو ساختن[۳۵]، قبل از خواب[۳۶]، بعد از هر بار بیداری از خواب و نیز پیش از عزیمت برای نماز صبح[۳۷].
همچنین نقل شده که آن حضرت نمیخوابید، مگر آنکه مسواک را در کنار بالین خویش مینهاد و چون برمیخاست، پیش از هر کاری مسواک میکرد[۳۸]. بنا بر روایتی از امام باقر(ع) یکی از وصایای پیامبر اکرم(ص) به امیر المؤمنان(ع) آن بود که «برای هر نماز مسواک کن»[۳۹]. التزام پیامبر اکرم(ص) به مسواک کردن تا بدان پایه بود که حضرت در سفرها نیز مسواک خود را به همراه میبرد[۴۰]. وسیله مسواک پیامبر اکرم(ص) نیز بنا به توصیه جبرئیل، چوب مخصوصی به نام «اَراک» بود[۴۱].
خلال کردن نیز از جمله توصیههای جبرئیل به پیامبر اکرم(ص) بود[۴۲]. امام صادق(ع) میفرمود: «رسول خدا(ص) با هر چیز ممکن خلال میکرد، به جز برگ نخل و چوبِ نی»[۴۳].
بنا بر نقلی دیگر، حضرت از خلال با چوب انار و آس[۴۴] و نی نهی میفرمود؛ چراکه اینها رگ آکله[۴۵] را تحریک میکنند[۴۶].
شیوه مسواک کردن پیامبر اکرم(ص) نیز به صورت عَرضی (از بالا به پایین و بالعکس) بود، نه طولی[۴۷] و این بدان سبب بود که لثهها زخمی نشود و از سویی غذاها نیز از لای دندانها به خوبی زدوده گردد[۴۸].
بهداشت مو
زدودن موهای زاید
بنا بر روایاتی که از امامان شیعه(ع) نقل شده، آنان ضمن تقید بر استفاده از نوره (مو بَر)، آن را موجب طهارت و پاکیزگی[۴۹] و از اخلاق انبیا برمیشمردند[۵۰]. امام صادق(ع) نقل میکند که پیامبر اکرم(ص) در هر روزِ جمعه موهای زاید بدن خویش را میزدود[۵۱]. حضرت برای مردان تا چهل روز و برای زنان تا بیست روز، تأخیر در این کار را روا نمیدانست[۵۲]. ناگفته پیداست که روا نبودن در اینجا به معنای حرام بودن نیست، بلکه کراهت آن را میرساند.
بنا بر روایت ابن ابییعفور از امام صادق(ع) زدودن موهای زایدِ زیر بغل نیز از سنتهای پیامبر بوده است[۵۳]. آن حضرت در روایتی، موی بلندِ سبیل، زیر بغل و شرمگاه را محل لانه کردن شیطان دانسته که میتواند اشاره به میکروبها باشد[۵۴].[۵۵]
کوتاه کردن موی سر و صورت و ناخن
موی سر که موجب زیبایی آدمی است، بیتردید باید مورد نظافت و مراقبت قرار گیرد. در این زمینه نیز روایات درسآموزی از سیره نبوی(ص) در دست است که امروزه میتواند برای همگان - به ویژه نسل جوان - الگوساز باشد.
پیشتر درباره شستشوی موی سر و صورت با سدر به دو روایت اشاره کردیم[۵۶]. اما به جز اهتمام پیامبر(ص) به شستن موها، بهداشت موی حضرت نیز جلوه دیگری داشته است.
تراشیدن موی سر در بیان امام کاظم(ع) یکی از ویژگیهای انبیا شمرده شده است[۵۷]. در روایات معصومین(ع) فوایدی برای تراشیدن موی سر ذکر شده؛ همچون دور شدن کثیفی و حشرات موذی از سر و نیز افزایش قدرت بینایی چشم[۵۸]. البته این بدان معنا نیست که رسول خدا(ص) همواره موی سر را میتراشیده، بلکه از روایات متعدد چنین برمیآید که حضرت موهای خود را در حدی که به نرمه گوش میرسید، بلند میکرد[۵۹]. اما نکته بهداشتی مربوط به موهای آن حضرت - در صورت بلند بودن - حفظ و نظافت آن از سویی، و مرتب و شانه کردن آن از سوی دیگر است[۶۰].
کوتاه کردن موی شارِب (سبیل) نیز نمود دیگری از بهداشت فردی رسول خدا(ص) است. بنا به نقلی از امام صادق(ع)، رسول خدا(ص) فرموده است: «کوتاه کردن موی شارب به گونهای که خط لبها آشکار شود، از سنت است»[۶۱].
دلیل کوتاه کردن موی شارب، همان جنبه بهداشتی آن است؛ چنانکه در تحف العقول در آداب امیرالمؤمنین(ع) نیز بدان تصریح شده است[۶۲]. از رسول خدا(ص) نیز نقل شده که سبیلِ بلند محل لانه کردن شیطان است[۶۳]. در روایت شیخ صدوق از پیامبر اکرم(ص) نیز چنین آمده: مجوس ریش خود را تراشیده و سبیل را بلند میگذارند و ما سبیل خود را میزنیم و محاسن را وامیگذاریم[۶۴]. شاربها را کوتاه کرده و محاسن را رها کنید و خود را به یهود شبیه نکنید[۶۵].
آن حضرت آشفتگی و نامرتب بودن و عدم اصلاح محاسن را نیز برنمیتافت و در مواردی نیز به این امر اعتراض میکرد[۶۶].
کوتاه کردن ناخن نیز از جمله سنن پیامبر(ص) شمرده شده است[۶۷]. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) چنین آمده است: هر آنکه روز شنبه و پنجشنبه ناخنها و شاربش را کوتاه کند، از درد دندان و درد چشم خلاصی یابد[۶۸].
روشن است که ناخن و سبیل بلند زمینه مناسبی برای انتقال میکروب به چشم (بر اثر تماس دست) و دهان (بر اثر باقی ماندن غذا بر روی سبیل) است. البته در باب کوتاه کردن ناخن، پیامبر اکرم(ص) زنها را استثنا میکرد و بلندی بخشی از ناخن آنان را موجب فزونی جمال میشمرد[۶۹]، اما این توصیه - با توجه به دستورات بهداشتی اسلام- مشروط به رعایت بهداشت در ناخنها توسط بانوان است.
پس از کوتاه کردن مو و ناخن، استحباب دفن کردن آنها نیز در سیره نبوی نقل شده[۷۰] که این کار هم برای رعایت احترام نسبت به اجزای بدن مؤمن است و هم اینکه عملی است بهداشتی. آخرین سخن در اینباره آنکه، پیامبر اکرم(ص) به خاطر تقید به اصلاح مو و ناخن، یکی از وسایلی که همواره در سفرها به همراه میبرد، قیچی بود[۷۱].[۷۲]
بهداشت لباس
همواره لباس ایشان پاکیزه بود و دیگران را نیز به نظافت لباس توصیه میکرد و میفرمود: "هر کس که لباسی به تن میکند، لازم است آن را تمیز کند"[۷۳]. آن حضرت به رنگها نیز توجه داشت و رنگ سبز را برای لباس خود میپسندید[۷۴] و از میان جامههای گوناگون، پوشیدن پیراهن سفید را بیشتر دوست داشت[۷۵] و میفرمود: "لباس سفید بپوشید؛ چرا که لباس سفید، پاکتر و پاکیزهتر است و مردگانتان را در پارچههای سفید کفن کنید"[۷۶]؛ از لباس سیاه کراهت داشت و رنگ سیاه را نمیپسندید؛ مگر در سه چیز: عمامه، کفش و عبا[۷۷].
جنس لباسش بیشتر از پنبه بود و جز در حال ناچاری، لباس پشمی و مویی نمیپوشید[۷۸]. عطر را دوست میداشت و بوی خوش را مایه تقویت قلب[۷۹] و افزونی عقل[۸۰] میشمرد. همچنین بر پوشیدن کفش خوب تأکید میکرد و پوشیدن کفش خوب و مناسب را باعث طولانیتر شدن عمر میدانست[۸۱].[۸۲]
بهداشت تغذیه
از مصادیق بارز رعایت بهداشت، رعایت بهداشت تغذیه است. رسول خدا (ص) در این باره نیز توصیههای بسیاری به مسلمانان داشت. ایشان معده را خانه همه دردها و پرهیز را ریشه همه درمانها معرفی کرده[۸۳] و فرموده است: "آدمی ظرفی بدتر از شکم را پر نکرده است و حال آنکه برای او تنها چند لقمهای که نیرویش را تأمین کند، کافی است؛ چنانچه که نفس بر او غلبه یافت [و نتوانست خویشتن داری کند] پس یک سوم [معده اش] برای غذا و یک سوم آن را برای آب و یک سوم دیگر آن برای نفَسش باشد"[۸۴]. ایشان بر کمخوری و پرهیز از پرخوری تأکید میورزید و چاره تندرستی را در چهار چیز میدانست: "کم گفتن، کم خفتن، کم راه رفتن، کم خوردن"[۸۵].
نقل شده است، رسول خدا (ص) تا گرسنه نمیشد غذا نمیخورد و میفرمود: "ما گروهی هستیم که تا گرسنه نشویم، نمیخوریم و چون خوردیم، پیش از سیر شدن، از غذا دست میکشیم"[۸۶]. آن حضرت، پیش از خوردن و پس از آن، دستانش را میشست[۸۷]. شروع غذای رسول خدا (ص) با نمک بود و دیگران را نیز به این کار توصیه میکرد[۸۸] و میفرمود: "غذا را با نمک آغاز کنید که داروی هفتاد درد است"[۸۹]. دست راستش مخصوص غذا بود و با آن لقمه بر میداشت و دست چپش بیشتر به دیگر امور اختصاص داشت[۹۰]. به خوردنیها و نوشیدنیها نمیدمید[۹۱] و دیگران را از این کار نهی میکرد[۹۲].
غذا را داغ نمیخورد و میفرمود: "خداوند به ما آتش نخورانیده است؛ غذای داغ برکت ندارد پس، آن را سرد کنید"[۹۳]. افراد را از ترک کردن خوردن شام برحذر میداشت و میفرمود: "شام خوردن را ترک نکنید، گرچه به خوردن چند دانه خرمای خشکیده باشد"[۹۴]؛ زیرا "ترک آن باعث خرابی بدن و پیری و درهم شکستگی جسم است"[۹۵]. ظروف سرپوشدار را میپسندید[۹۶] و میفرمود: "بر درهایتان قفل بزنید؛ روی ظرفها را بپوشانید و دهانه مشکها را ببندید؛ زیرا شیطان (آلودگی) نمیتواند از در بسته وارد شود"[۹۷].
رسول خدا (ص) به نوشیدن آب در سه جرعه تأکید داشت و میفرمود: "هر کس از شما آب را در سه نفس بنوشد، ایمن خواهد بود"[۹۸]. از نوشیدن آب در حال بیمیلی منع میکرد و میفرمود: "هرگاه میل دارید، آب بنوشید؛ وگرنه از نوشیدن آن خودداری کنید"[۹۹]. در هنگام آشامیدن، نفس نمیکشید و اگر میخواست نفس بکشد، ظرف آب را از دهانش دور نگه میداشت[۱۰۰]. از ظروف شکسته آب نمینوشید[۱۰۱] و از نوشیدن آب در ظروف طلایی و نقرهای نهی میکرد[۱۰۲].
ایشان هرگاه غذایی چرب میخورد، کمتر آب مینوشید؛ از ایشان پرسیده شد: "چرا کم آب مینوشید؟" میفرمود: "برای اینگونه غذا بهتر است کم آب بنوشید"[۱۰۳].
رسول خدا (ص) بر خوردن سحری در سحرهای ماه رمضان بسیار تأکید داشت و سحری خورندگان را مشمول سلام خداوند و فرشتگانش دانسته، میفرمود: "لازم است هر کدامتان سحری بخورید؛ هر چند به نوشیدن جرعهای آب[۱۰۴] یا خوردن دانهای خرمای خشکیده باشد"[۱۰۵]. همچنین، آن حضرت به روزهداران توصیه میکرد که در زمان افطار، با خرما افطار کنند و اگر خرما نیافتند، با آب؛ چرا که آب، پاک کننده است[۱۰۶].[۱۰۷]
تغذیه سالم
در سیره و کلام رسول خدا (ص) تغذیه سالم از اصول بهداشت و سلامت جسمی فرد به شمار میآمد و ایشان در کنار توصیههای بهداشتی، بر لزوم تغذیه سالم پیوسته تأکید داشته، افراد را به خوردن غذاها و میوههای مقوی و مغذی توصیه میفرمود؛ از غذاهایی که حضرت افراد را بسیار به خوردن آن سفارش میکرد، شیر بود و میفرمود: «لَيْسَ شیء يُجْزِي مَكَانَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ غَيْرُ اللَّبَنِ »[۱۰۸]؛ جانشینی بهتر [و کامل تر] از شیر برای غذا و نوشیدنی یافت نمیشود. نبی خاتم (ص) عسل را نیز غذایی بسیار مفید دانسته، بر خوردن آن، بسیار تأکید میورزید.
ایشان عسل را "شفای دردها معرفی کرده"[۱۰۹]، میفرمود: «مَنْ أَرَادَ الْحِفْظَ فَلْيَأْكُلِ الْعَسَلَ»[۱۱۰]؛ هر که میخواهد سلامتی اش حفظ شود، پس، عسل بخورد. ایشان درباره استفاده از روغن زیتون میفرمود: «كُلُوا الزَّيْتَ وَ ادَّهِنُوا بِهِ فَإِنَّهُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ »[۱۱۱]؛ روغن زیتون بخورید و آن را [برای استشفا] به بدن بمالید؛ به درستی که درخت زیتون، درختی خجسته است.
همچنین افراد را به خوردن پیاز توصیه میفرمود و سفارش میکرد که "چون به سرزمینی در آمدید، از پیاز آن بخورید تا وبای (بیماریهای) آن سرزمین را از شما دور کند"[۱۱۲]. به خوردن سیر نیز سفارش میکرد و میفرمود: "سیر بخورید و آن بیماریها را درمان کنید؛ چرا که درمان هفتاد درد، در آن است"[۱۱۳]. حضرت، برنج را میستود و میفرمود: "برنج، نیکو دارویی است؛ سرد است و سالم و برکنار از هر بیماری"[۱۱۴]. ایشان پنیر را "درد" میخواند؛ ولی میفرمود که اگر با گردو خورده شود، درمان است[۱۱۵].[۱۱۶]
حجامت
رسول خدا (ص) در کنار دیگر توصیههای بهداشتی، حجامت را نیز از راههای پیشگیری و درمان بیماریها میدانست و حجامت را "بهترین داروها"، معرفی کرده[۱۱۷]، میفرمود: "اگر در چیزی درمانی باشد، در نیشتر حجامتگر و شربتی از عسل است[۱۱۸]. رسول خاتم (ص) از حجامت در روزهای چهارشنبه و جمعه نهی میکرد[۱۱۹].[۱۲۰]
تفریح و عبادت؛ دیگر عوامل سلامت
رسول خدا (ص) عبادات و تفریحات سالم را از عوامل مهم سلامت میدانست. آن بزرگوار، مسافرت را مایه تندرستی[۱۲۱] و تفریحاتی چون سوارکاری و نگاه به طبیعت را از عوامل شادی و ابتهاج روح بر میشمرد[۱۲۲]. ایشان همچنین عبادات را مایه سرزندگی و سلامت مردم و عباداتی چون روزه[۱۲۳] و نماز شب را سبب تندرستی میدانستند و دور. ه شدن امراض از بدن میدانست[۱۲۴]. رسول اکرم (ص) اندوه فراوان را مایه بیماری میدانستند[۱۲۵].[۱۲۶]
بهداشت محیط و اجتماع
- نظافت و پاکیزگی محیط منزل: پیامبر خدا (ص) خاکروبه را لانه شیطان دانسته[۱۲۷]، مردم را از انباشتن آن در پشت درها برحذر میداشت و توصیه میکرد که زباله را شب در خانههای خود نگه ندارید و آن را در روز به بیرون از خانه منتقل کنید[۱۲۸] و میفرمود: "برکت از خانهای که در آن، خاکروبه باشد، برداشته میشود"[۱۲۹]. همچنین آن حضرت، لانه عنکبوت را خانه شیطانها (آلودگی ها) در منزل[۱۳۰] و همچنین دستمال آلوده به چربی و بوی گوشت را خوابگاه شیطانها دانسته، توصیه میکرد که آن را در خانه نگه ندارید[۱۳۱].
- پاکیزگی کوچه و خیابان : رسول خدا (ص) آب و جارو کردن کوچه و تمیزی جلوی درب خانهها را عامل بینیازی خوانده[۱۳۲]، مسلمانان را به این کار تشویق میکرد. همچنین مسلمانان را به تمیز کردن محل رفت و آمدها از اشیای مزاحم ترغیب میکرد و میفرمود: "هر کس از راه مسلمانان چیزی را بردارد که مایه آزار آنان است، خداوند، ثواب قرائت چهارصد آیه از قرآن را به او عطا میکند که هر حرفی از آن ده حسنه دارد"[۱۳۳].
- پاکیزه نگه داشتن اماکن عمومی: رسول خدا (ص) به نظافت اماکن عمومی مانند مساجد بسیار تأکید داشت. ایشان ضمن برحذر داشتن مسلمانان از آلوده کردن مساجد به نجاسات[۱۳۴]، به آنان توصیه میکرد که دستشوییهای مسجد را در فاصلهای دورتر از مسجد در کنار درهای ورودی [حیاط] مسجد قرار دهند[۱۳۵]. همچنین ایشان مسلمانان را به نظافت مساجد و زدودن آلودگیها از آن تشویق کرده، میفرمود: "هر کس مسجدی را جارو کند، خداوند، ثواب آزاد کردن بندهای را برایش مینویسد و اگر پر کاهی (خاشاکی) را از مسجد بیرون ببرد، خداوند از رحمت خود دو برابر برای او مینویسد"[۱۳۶] و در حدیثی دیگر فرموده است: "هر که شب جمعه مسجدی را تمیز کند و به اندازه ذره خاکی که در چشم میرود، خاکروبه از مسجد بیرون ببرد، خداوند او را میآمرزد"[۱۳۷].
- نهی از آلوده کردن محیط: رسول خدا (ص) مسلمانان را از انداختن آب دهان در چاه آب آشامیدنی برحذر میداشت[۱۳۸] و میفرمود: کنار چاه آب آشامیدنی، زیر درخت میوه دار، میان قبرها، در جادهها و حیاط خانهها قضای حاجت نکنید[۱۳۹]. آن حضرت، بول کردن کنار چاه آب یا نهرهای آب شرب را زشت میشمرد و از آن منع میکرد[۱۴۰].
همچنین رسول خدا (ص) بول کردن در آبهای راکد را ظلم میشمرد[۱۴۱]. روایت شده است که پیغمبر خدا (ص) دستور داده بودند، مسلمانان، هفت چیز خود را در زمین دفن کنند: مو، ناخن، خون، دستمال حائض، بچه دان، علقه و دندان[۱۴۲]. در سیره آن حضرت نیز آمده است که ایشان آب دهان و آب بینی یا خلط سینهاش را پس از دفع، دفن میکرد[۱۴۳].
پیامبر اکرم (ص) حتی به نظافت محیط زندگی حیوانات اهلی نیز تأکید داشت و میفرمود: "جایگاه گوسفندان خود را پاکیزه کنید و خاک و آب بینی او را بزدایید؛ زیرا آنان از حیوانات بهشتیاند. این نظافت باید به گونهای باشد که بتوانید در آنجا نماز بخوانید"[۱۴۴].[۱۴۵]
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۳۲.
- ↑ ابویعلی الموصلی. ، مسند، ج ۲، ص ۱۲۲؛ ترمذی، سنن، ج ۴، ص ۱۹۸ و جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۶۷.
- ↑ همان.
- ↑ سلیمان بن احمد الطبرانی، المعجم الاوسط، ج ۵، ص ۱۳۹؛ نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۵، ص ۱۳۲ و المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۹، ص ۲۷۷.
- ↑ کنز العمال، ج ۹، ص ۲۷۷ و الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۸۸.
- ↑ شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص ۲۰؛ حسن بن فضل طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۳۲ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۳۸۷.
- ↑ امام رضا (ع)، فقه الرضا (ع)، ص ۱۲۸ و مستدرک الوسائل، ج ۶ ص ۴۴.
- ↑ فقه الرضا (ع)، ص ۱۲۸ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۶، ص ۳۶۰.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۶۷؛ کلینی، الکافی، ج ۶، ص ۴۸۷ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۸۴.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج ۲، ص ۱۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۱، ص ۱۵۳ و ابن ابی جمهور، عوالی، ج۱، ص۱۳۵.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۲۷، الکافی، ج ۶، ص ۴۸۸ و مکارم الاخلاق، ص ۶۷.
- ↑ . فقه الرضا (ع)، ص۱۷۵ و مستدرک الوسائل، ج۲، ص۵۰۱.
- ↑ سید بن طاووس، جمال الاسبوع، ص ۳۶۷ و مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۵۰۲.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۵۰۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۱۹ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۰۸.
- ↑ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۲۹؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۲، ص ۵۱۹ و فضل اللّه راوندی، النوادر، ص ۲۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۸۶، ص ۳۵۸ و مستدرک الوسائل، ج ۶، ص ۴۶.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳ - ۴؛ شیخ صدوق، الخصال، ج ۱، ص ۱۲۶ و ورام ابن ابی فراس، مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۵۷.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۴۹۰؛ تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص ۱۲۲ و ثواب الاعمال، ص ۲۳.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۴۹۵.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۵۳۷ و کنز العمال، ج ۱۰، ص ۵۱.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۴۹۵ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۰۱.
- ↑ ابوسعید خرگوشی نیشابوری، شرف المصطفی، ج ۳، ص ۳۳۳؛ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۱۱۸؛ الجعفریات، ص ۱۸۵ و ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیة، ج ۳، ص ۳۵۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۳۲ ـ ۲۳۴؛ اسحاقی، سید حسین، نگین رسالت ص ۳۱.
- ↑ «عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: كَانَ فِي رَسُولِ اللَّهِ(ص) خِصَالٌ لَمْ يَكُنْ فِي طَرِيقٍ فَيَتْبَعُهُ أَحَدٌ إِلَّا عَرَفَ أَنَّهُ قَدْ سَلَكَهُ مِنْ طِيبِ عَرَقِهِ وَ رِيحِ عَرَقِهِ وَ لَمْ يَكُنْ يَمُرُّ بِحَجَرٍ وَ لَا شَجَرٍ إِلَّا سَجَدَ لَهُ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۲۴)
- ↑ «وَ كَانَ(ص) يَغْسِلُ يَدَيْهِ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى يُنَقِّيَهُمَا فَلَا يُوجَدَ لِمَا أَكَلَ رِيحٌ. وَ كَانَ(ص) إِذَا أَكَلَ الْخُبْزَ وَ اللَّحْمَ خَاصَّةً غَسَلَ يَدَيْهِ غَسْلًا جَيِّداً ثُمَّ مَسَحَ بِفَضْلِ الْمَاءِ الَّذِي فِي يَدِهِ وَجْهَهُ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۱)
- ↑ «وَ كَانَتْ لَهُ(ص) خِرْقَةٌ وَ مِنْدِيلٌ يَمْسَحُ بِهِ وَجْهَهُ مِنَ الْوُضُوءِ وَ رُبَّمَا لَمْ يَكُنْ مَعَهُ الْمِنْدِيلُ فَيَمْسَحُ وَجْهَهُ بِطَرَفِ الرِّدَاءِ الَّذِي يَكُونُ عَلَيْهِ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۶)
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۷۳، باب جواز التمندل بعد الوضوء و استحباب تركه.
- ↑ «عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ يَحْيَى الثَّوْرِيِّ الْعَطَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ الْعَلَوِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيٍّ(ع) قَالَ: لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ(ص) بِإِظْهَارِ الْإِسْلَامِ وَ ظَهَرَ الْوَحْيُ رَأَى قِلَّةً مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ كَثْرَةً مِنَ الْمُشْرِكِينَ فَاهْتَمَّ رَسُولُ اللَّهِ(ص) هَمّاً شَدِيداً فَبَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ جَبْرَئِيلَ(ع) بِسِدْرٍ مِنْ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى فَغَسَلَ بِهِ رَأْسَهُ فَجَلَا بِهِ هَمَّهُ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۵، ح۷)
- ↑ «وَ كَانَ(ص) إِذَا غَسَلَ رَأْسَهُ وَ لِحْيَتَهُ غَسَلَهُمَا بِالسِّدْرِ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۲)
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۱۱۴.
- ↑ «عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع): قال: السواك من سنن النبيّين؛ و قال ابو عبدالله(ع) من سنن [اخلاق] الانبياء السواك». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۵، ح۱ و ۲؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۵۶۰، ح۹۳۹؛ الحر العاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۴۶، ح۳ و ۵ و ص۳۵۱، ح۳۰).
- ↑ «... عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَا زَالَ جَبْرَئِيلُ(ع) يُوصِينِي بِالسِّوَاكِ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَدْرَدَ وَ أُحْفِيَ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۵، ح۳؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۵۶۰، ح۹۴۰) اُدرَد از ریشهٔ «درد» و به معنای افتادن دندانهاست. اُحفی نیز از «حفا» به معنای ساییدگی قدم بر اثر پابرهنه رفتن است.
- ↑ «وَ قَالَ(ص) لَقَدْ أُمِرْتُ بِالسِّوَاكِ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ يُكْتَبَ عَلَيَّ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۹)
- ↑ «عَنِ الْمَرْزُبَانِ بْنِ النُّعْمَانِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَا لِي أَرَاكُمْ قُلْحاً مَا لَكُمْ لَا تَسْتَاكُونَ» (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۶، ح۹).
- ↑ «وَ کَانَ(ص) يَسْتَاكُ عِنْدَ الْوُضُوءِ». (ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۲۷).
- ↑ «وَ كَانَ(ص) يَسْتَاكُ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَنَامَ وَ يَأْخُذَ مَضْجَعَهُ» (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۸).
- ↑ «وَ كَانَ(ص) يَسْتَاكُ كُلَّ لَيْلَةٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مَرَّةً قَبْلَ نَوْمِهِ وَ مَرَّةً إِذَا قَامَ مِنْ نَوْمِهِ إِلَى وِرْدِهِ وَ مَرَّةً قَبْلَ خُرُوجِهِ إِلَى صَلَاةِ الصُّبْحِ...». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۹).
- ↑ «وَ رُوِيَ أَنَّهُ(ص) كَانَ لَا يَنَامُ إِلَّا وَ السِّوَاكُ عِنْدَ رَأْسِهِ فَإِذَا نَهَضَ بَدَأَ بِالسِّوَاكِ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۹).
- ↑ «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) فِي وَصِيَّةِ النَّبِيِّ(ص) لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَلَيْكَ بِالسِّوَاكِ لِكُلِّ صَلَاةٍ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۶، ح۱۰).
- ↑ «وَ كَانَ(ص) لَا يُفَارِقُهُ فِي أَسْفَارِهِ قَارُورَةُ الدُّهْنِ وَ الْمُكْحُلَةُ وَ الْمِقْرَاضُ وَ الْمِسْوَاكُ وَ الْمُشْطُ». (طبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۵).
- ↑ «وَ كَانَ(ص) يَسْتَاكُ بِالْأَرَاكِ أَمَرَهُ بِذَلِكَ جَبْرَئِيلُ(ع)». (طبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۹).
- ↑ «عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) نَزَلَ جَبْرَئِيلُ(ع) عَلَيَّ بِالْخِلَالِ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۷۶، ح۱؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۵۵۸، ح۹۲۶).
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ لص يَتَخَلَّلُّ بِكُلِّ مَا أَصَابَ مَا خَلَا الْخُوصَ وَ الْقَصَبَ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۷۷، ح۱۰؛ البرقی، المحاسن، ج۲، ص۵۶۴، ح۹۶۵).
- ↑ درختی شبیه انار که میوههایش ابتدا سبز و سپس سیاه رنگ میشود.
- ↑ اشاره به بیماری خوره و جذام.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَنِ التَّخَلُّلِ بِالرُّمَّانِ وَ الْآسِ وَ الْقَصَبِ وَ قَالَ(ص): إِنَّهُنَّ يُحَرِّكْنَ عِرْقَ الْآكِلَةِ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۳۷۷، ح۱۱).
- ↑ كان يستاك عرضا. (البیهقی، السنن الکبری، ج۱، ص۴۰؛ الصالحی الشامی، سبل الهدی والرشاد، ج۷، ص۲۴۰)
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۱۲۰؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۳۴ ـ ۲۳۵؛ اسحاقی، سید حسین، نگین رسالت ص ۳۱.
- ↑ بنگرید به: الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۵، باب النورة.
- ↑ «وَ قَالَ الصَّادِقُ(ع) أَرْبَعٌ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ(ع): التَّطَيُّبُ وَ التَّنْظِيفُ بِالْمُوسَى وَ حَلْقُ الْجَسَدِ بِالنُّورَةِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ». (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۱، ح۳۴۱)
- ↑ «عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَقُولُ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يَطْلِي الْعَانَةَ وَ مَا تَحْتَ الْأَلْيَتَيْنِ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ». (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۶، ص۵۰۷، ح۱۴)؛ «و كان رسول الله(ص) يطلي، فيطليه من يطليه حتى اذا بلغ ما تحت الازار تولاه بنفسه». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۵)
- ↑ «عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَتْرُكْ عَانَتَهُ فَوْقَ أَرْبَعِينَ يَوْماً وَ لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ تَدَعَ ذَلِكَ مِنْهَا فَوْقَ عِشْرِينَ يَوْماً». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۶، ح۸).
- ↑ گفته شده که میان ابن ابییعفور و زرارة بر سر افضل بودن کندن موی زیر بغل یا تراشیدن آن اختلاف بوده است. آنان هنگامی که به محضر امام صادق(ع) رسیدند، حضرت را در حالی که در حمام زیر بغلها را نوره مالیده بود، مشاهده کردند. پس از طرح اختلاف، حضرت جانب ابن ابییعفور را گرفت و فرمود: «تراشیدن بر طبق سنت است و از کندن بهتر، و ازاله کردن با نوره (موبَر) نیز از تراشیدن افضل است. (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۸؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۷۶).
- ↑ «عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَا يُطَوِّلَنَّ أَحَدُكُمْ شَارِبَهُ وَ لَا عَانَتَهُ وَ لَا شَعْرَ إِبْطَيْهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهَا مَخَابِئَ يَسْتَتِرُ بِهَا». (شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۲، ص۵۱۹، ح۱).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۱۱۵.
- ↑ بنگرید به: الکلینی، الکافی، ج۶، ص۵۰۵، ح۷؛ الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۲.
- ↑ «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ أَوْ غَيْرِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ قَالَ: مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ التَّنَظُّفُ وَ التَّطَيُّبُ وَ حَلْقُ الشَّعْرِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ». (الکلینی، الکافی، ج۵، ص۵۶۷، ح۵۰)
- ↑ «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)قَالَ قَالَ لِي اسْتَأْصِلْ شَعْرَكَ يَقِلُّ دَرَنُهُ وَ دَوَابُّهُ وَ وَسَخُهُ وَ تَغْلُظُ رَقَبَتُكَ وَ يَجْلُو بَصَرَكَ وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى وَ يَسْتَرِيحُ بَدَنُكَ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸۵، ح۲).
- ↑ در مباحث مربوط به آراستگی و زینت در سیره نبوی(ص) به بررسی این روایات خواهیم پرداخت.
- ↑ «عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) قَالَ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) يُرَجِّلُ شَعْرَهُ وَ أَكْثَرُ مَا كَانَ يُرَجِّلُ شَعْرَهُ بِالْمَاءِ وَ يَقُولُ كَفَى بِالْمَاءِ لِلْمُؤْمِنِ طِيباً». (ابن اشعث الکوفی، الجعفریات، ص۱۵۶؛ نوری طبرسی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱، ص۴۰۸، ح۱۰۰۷؛ الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۶۹).
- ↑ «عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنَّ مِنَ السُّنَّةِ أَنْ تَأْخُذَ مِنَ الشَّارِبِ حَتَّى يَبْلُغَ الْإِطَارَ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸۷، ح۶)
- ↑ «أَخْذُ الشَّارِبِ مِنَ النَّظَافَةِ وَ هُوَ مِنَ السُّنَّةِ». (الحرانی، تحف العقول، ص۱۰۰)
- ↑ «عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَا يُطَوِّلَنَّ أَحَدُكُمْ شَارِبَهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ يَتَّخِذُهُ مَخْبَأً يَسْتَتِرُ بِهِ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۸۷ و ۴۸۸، ح۱۱) شایان ذکر است شیطان در این تعبیر میتواند کنایه از میکروبها باشد که در آن زمان برای مخاطبان رسول خدا(ص) ناشناخته بود.
- ↑ «وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنَّ الْمَجُوسَ جَزُّوا لِحَاهُمْ وَ وَفَّرُوا شَوَارِبَهُمْ وَ إِنَّا نَجُزُّ الشَّوَارِبَ وَ نُعْفِي اللِّحَى وَ هِيَ الْفِطْرَةُ». (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۰، ح۳۳۱).
- ↑ «وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) حُفُّوا الشَّوَارِبَ وَ أَعْفُوا اللِّحَى وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ». (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۰، ح۳۲۹).
- ↑ «وَ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِلَى رَجُلٍ طَوِيلِ اللِّحْيَةِ فَقَالَ مَا كَانَ هَذَا لَوْ هَيَّأَ مِنْ لِحْيَتِهِ فَبَلَغَ الرَّجُلَ ذَلِكَ فَهَيَّأَ مِنْ لِحْيَتِهِ بَيْنَ اللِّحْيَتَيْنِ ثُمَّ دَخَلَ عَلَى النَّبِيِّ(ص) فَلَمَّا رَآهُ قَالَ هَكَذَا فَافْعَلُوا». (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۳۰، ح۳۳۰).
- ↑ «عَنِ ابْنِ عُقْبَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: مِنَ السُّنَّةِ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ». (الکلینی، الکافی، ج۶، ص۴۹۰).
- ↑ «وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ قَلَّمَ أَظْفَارَهُ يَوْمَ السَّبْتِ وَ يَوْمَ الْخَمِيسِ- وَ أَخَذَ مِنْ شَارِبِهِ عُوفِيَ مِنْ وَجَعِ الضِّرْسِ وَ وَجَعِ الْعَيْنِ». (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۸، ح۳۱۲).
- ↑ «وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِلرِّجَالِ قُصُّوا أَظَافِيرَكُمْ وَ لِلنِّسَاءِ اتْرُكْنَ مِنْ أَظْفَارِكُنَّ فَإِنَّهُ أَزْيَنُ لَكُنَّ»؛ (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۸، ح۳۱۵).
- ↑ «وَ رُوِيَ أَنَّ مِنَ السُّنَّةِ دَفْنَ الشَّعْرِ وَ الظُّفُرِ وَ الدَّمِ». (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۲۸، ح۳۱۷).
- ↑ «وَ كَانَ(ص) لَا يُفَارِقُهُ فِي أَسْفَارِهِ قَارُورَةُ الدُّهْنِ وَ الْمُكْحُلَةُ وَ الْمِقْرَاضُ وَ الْمِسْوَاكُ وَ الْمُشْطُ». (الطبرسی، مکارم الأخلاق، ص۳۵).
- ↑ جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی پیامبر اعظم، ص ۱۱۷.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۴۴۱؛ الجعفریات، ص ۱۵۷ و عبداللّه بن جعفر حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۳۴.
- ↑ الصفدی، الوافی بالوفیات، ج ۱، ص ۷۳؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۲، ص ۱۹۱ و شرف المصطفی، ص ۳۲۰.
- ↑ ابن الاشعث السجستانی، سنن ابی داوود، ج ۲، ص ۲۵۴ و سنن ترمذی، ج ۳، ص ۱۴۹.
- ↑ « خَيْرُ ثِيَابِكُمُ الْبِيضُ فَلْيَلْبَسْهَا أَحْيَاؤُكُمْ وَ كَفِّنُوا فِيهَا مَوْتَاكُمْ فَإِنَّهَا مِنْ خَيْرِ ثِيَابِكُمْ»؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۴۷ و کنزالعمال، ج ۳، ص ۱۰۸.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۲۵۱؛ الخصال، ج ۱، ص ۱۴۸ و علل الشرائع، ج ۲، ص ۳۴۷.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۴۵۰ و مکارم الاخلاق، ص ۱۰۳.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۵۱۰ و وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۴۳.
- ↑ دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۶۵ و مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۴۱۸.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۵۵ و شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۳۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶؛ اسحاقی، سید حسین، نگین رسالت ص ۳۱.
- ↑ نهج الفصاحه، ص ۷۷۹: الخصال، ج ۲، ص ۵۱۲ و عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۳۰.
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۱۴؛ محمد بن یزید القزوینی، سنن ابن ماجه، ص ۳۵؛ ابن حجر، فتح الباری، ج ۹، ص ۴۶۱ و السرخسی، المبسوط، ج ۳۰، ص ۲۶۶.
- ↑ شاذان بن جبرئیل قمی، الفضائل، ص ۱۵۳ و بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۴۴.
- ↑ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۵۲ و سید محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ج ۱، ص ۱۸۱.
- ↑ دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۱۱۸.
- ↑ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۱۲ و بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۹۸.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۳۲۶ و احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج ۲، ص ۵۹۳.
- ↑ مسند احمد، ج ۶، ص ۲۸۷؛ ابن حبان، صحیح، ج ۱۲، ص ۳۱ و حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۴، ص ۱۰۹.
- ↑ سنن ابن ماجه، ج ۲، ص ۱۰۹۴؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۶۵ و کنزالعمال، ج ۷، ص ۱۰۶.
- ↑ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۱۷۰.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص ۲۸ و وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۴۳۵ و با اندکی اختلاف در: الکافی، ج ۶، ص ۳۲۲.
- ↑ المحاسن، ج ۲، ص ۴۲۲ و وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۳۰.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۸۸؛ الخصال، ج ۲، ص ۶۱۹ و المحاسن، ج ۲، ص ۴۲۰.
- ↑ ابن ابی شیبه کوفی، المصنّف، ج ۵، ص ۵۲۷.
- ↑ المستدرک، ج ۴، ص ۱۴۰؛ کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۳۵۲ و بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۷۴.
- ↑ طب النبی، ص ۲۳ و بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۲۹۳.
- ↑ طب النبی، ص ۲۳.
- ↑ الدعوات، ص ۱۴۴؛ النووی، شرح مسلم، ج ۳، ص ۱۶۰ و مکارم الاخلاق، ص ۳۱.
- ↑ نجم الدین راوندی، شرف النبی، ص ۹۶.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۷؛ امالی صدوق، ص ۴۲۴ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۵۸.
- ↑ المحاسن، ج ۲، ص۵۷۲ و وسائل الشیعه، ج ۲۵، ص ۲۳۹.
- ↑ تهذیب، ج۴، ص۱۹۸؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۴۹۷ و سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۸۲.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۱۳۵ و الکافی، ج ۴، ص۹۵.
- ↑ مسند احمد، ج ۴، ص ۱۷؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۳۱ و ابراهیم بن علی الکفعمی، المصباح، ص ۶۲۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۳۶ ـ ۲۳۸.
- ↑ طب النبی، ص ۲۵.
- ↑ الطبرانی، المعجم الکبیر، ج ۹، ص ۱۸۵ و المصنّف، ج ۷، ص ۱۶۶.
- ↑ طب النبی، ص ۲۶؛ مکارم الاخلاق، ص ۱۶۵ و مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۳۷۰.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۳۳۱؛ عوالی اللآلی، ج ۱، ص ۹۹ و المحاسن، ج ۲، ص ۴۸۴.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۳۷۴؛ المحاسن، ج ۲، ص ۵۲۲ و مکارم الاخلاق، ص ۱۸۲.
- ↑ طب النبی، ص۳۰ و مکارم الاخلاق، ص۱۸۲.
- ↑ مکارم الاخلاق، ص۱۵۵ و مستدرکالوسائل، ج ۱۶، ص ۳۷۷.
- ↑ طب النبی، ص ۲۵ و بحارالانوار، ج ۵۹، ص ۲۹۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۳۸ ـ ۲۳۹.
- ↑ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۴۲.
- ↑ مسند احمد، ج ۴، ص ۱۴۶؛ صحیح بخاری، ج ۷، ص ۱۲ و بیهقی، السنن الکبری، ج ۹، ص ۳۴۱.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۰؛ امالی صدوق، ص ۴۲۶ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۵۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۳۹.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۶۵؛ المحاسن، ج ۲، ص ۳۴۵ و مسند احمد، ج ۲، ص ۳۸۰.
- ↑ امام رضا (ع)، صحیفة الرضا (ع)، ص ۷۲ و مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۳۶۷.
- ↑ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۴۲؛ الدعوات، ص۷۶ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۰۳.
- ↑ الدعوات، ص ۷۷ و مستدرک الوسائل، ج۶، ص۳۳۷.
- ↑ امالی طوسی، ص ۵۱۲: الطبرانی، المعجم الصغیر، ج ۲، ص ۶۰۷ و تحف العقول، ص ۵۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۰.
- ↑ المحاسن، ج ۲، ص ۶۲۴ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۱۹.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۵؛ امالی صدوق، ص ۴۲۳ و مجموعه ورام، ج ۲، ص ۲۵۷.
- ↑ کنزالعمال، ج ۱۵، ص ۴۰۲.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۴۰۲.
- ↑ الکافی، ج ۶، ص ۲۹۹؛ المحاسن، ج ۲، ص ۴۴۸ و وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۳۱۹.
- ↑ الخصال، ج ۱، ص ۵۴؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۹۹ و کنزالعمال، ج ۹، ص ۲۷۷.
- ↑ امالی طوسی، ص ۱۸۳ و مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۸۵.
- ↑ محقق حلی، المعتبر، ج ۲، ص ۴۵۰.
- ↑ عبدالرزاق الصنعانی، المصنّف، ج ۱، ص ۴۴۲؛ المعتبر، ص ۴۵۰ و کنزالعمال، ج ۷، ص ۶۷۰
- ↑ امالی صدوق، ص ۱۸۰؛ روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۳۶ و المحاسن، ج ۱، ص ۵۷.
- ↑ امالی صدوق، ص ۱۸۰ و روضة الواعظین، ج ۲، ص ۳۳۶.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۰؛ امالی صدوق، ص ۴۲۶ و مکارم الاخلاق، ص ۴۲۷.
- ↑ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۱۰۴.
- ↑ التهذیب، ج ۱، ص ۳۵۳؛ الجعفریات، ص ۱۵ و الخصال، ج ۱، ص ۹۷.
- ↑ الجعفریات، ص ۱۷؛ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۱۰۴ و النوادر، ص ۴۰.
- ↑ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۳۶۸؛ کنزالعمال، ج ۷، ص ۱۲۷ و الخصال، ج ۲، ص ۳۴۰.
- ↑ الجعفریات، ص۱۳ و مستدرک الوسائل، ج۱، ص۲۴۹.
- ↑ المحاسن، ج ۲، ص ۶۴۲ و کنزالعمال، ج ۷، ص ۳۴۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۰ ـ ۲۴۲.