صفا و مروه در فقه اسلامی
سعی
طی کردن فاصله (رفت و برگشت) میان کوه صفا و مروه در مراسم حج و عمره با رعایت شرایط خاص است. سعی میان صفا و مروه رکنی از ارکان حج است. اگر حاجیان عمداً آن را ترک کنند حج آنان باطل است. ابن حمزه مینویسد: مَنْ تَرَكَ السَّعْيَ مُتَعَمِّداً بَطَلَ حَجُّهُ؛ آن حج کس که سعی را عمداً انجام ندهد حج وی باطل است و اگر سهواً آن را ترک کند در صورتی که در مکه به یاد آورد، باید سعی کند و اگر پس از خروج از مکه متوجه شود، در صورتی که میتواند برگردد، باید مراجعت نموده سعی کند و اگر توان بازگشت ندارد به دیگری نیابت دهد تا از طرف او سعی را انجام دهد. ابن ادریس حلی میگوید: سعی بین صفا و مروه، رکنی از ارکان حج است، پس کسی که آن را عمداً ترک کند، حجی برای او نیست. ابی الصلاح حلبی در الکافی، علاءالدین حلبی در «اشارة السبق الی معرفة الحق» محقق حلی در «شرایع» و «مختصر النافع»، علامه در «قواعد الاحکام»، شهید اول در «اللمعة الدمشقیه» و تعداد بسیاری از فقهای بزرگ شیعه، سعی را رکن حج دانستهاند.
مرحوم شیخ طوسی نیز در نهایه، سعی صفا و مروه را امری واجب دانسته که ترک عمدی آن موجب بطلان حج است. در مناسک حج امام خمینی نیز آمده است: سعی مثل طواف، رکن است و حکم ترک آن از روی عمد یا سهو چنان است که در طواف گذشت و در بحث طواف فرمودهاند: طواف از ارکان عمره (حج) است و کسی که آن را از روی عمد ترک کند تا وقتی که فوت شود وقت آن، عمره او باطل است، چه عالم به مسأله باشد و چه جاهل.
بیشتر فقهای اهل سنت نیز، سعی را رکن حج میدانند: سعی نزد شافعیها رکنی از ارکان حج است و مشهور در مذهب مالکی نیز این چنین است و بسیاری از حنابله نیز بر همین حج عقیدهاند. لیکن حنفیها سعی را رکن ندانسته، بلکه آن را واجب میدانند و معتقدند اگر کسی تمامی یا بیشتر اشواط سعی را بدون عذر ترک نموده به شهر خود مراجعت نماید، باید قربانی کند، لیکن حج او صحیح است و اگر تعداد کمی از اشواط سعی را ترک کرده، باید برای هر شوط، نصف صاع از گندم یا یک صاع از جو و یا خرما را کفاره بدهد، اما اگر سعی را به خاطر عذری ترک کند، چیزی بر او نیست.
مستکبران و زورمندان را رسم بر این است که در روی زمین، متکبرانه گام برداشته، هنگام راه رفتن به دیگران فخر فروشی میکنند. این کسان هنگام انجام اعمال و مناسک حج، آنگاه که به مسعی گام نهاده، گاهی آرام و گاهی نیز هروله کنان فاصله میان صفا و مروه را طی میکنند، حالت نخوت و غرورشان شکسته شده، در درون احساس حقارت و زبونی میکنند. ابابصیر گفته است از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: «هیچ قطعه زمینی نزد خداوند از محل سعی دوست داشتنیتر نیست؛ زیرا خداوند هر سلطهگر ستیزهجوئی را در آن، خوار و ذلیل مینماید»[۱]. معاویه بن عمار نیز گفته است: امام صادق(ع) فرمود: «هیچ پرستشگاهی نزد خداوند تبارک و تعالی، محبوبتر از مکان سعی نیست؛ زیرا که خداوند در این مکان هر ستمکار گردنکشی را حقیر و زبون میکند»[۲].
آنان که مخلصانه در مسعی قدم میگذارند، بهرههای معنوی فراوانی نصیبشان خواهد شد. پیامبر(ص) به مردی از انصار فرمود: آنگاه که میان صفا و مروه سعی کنی، نزد خداوند پاداش آنکه پیاده از شهرش به مکه آمده و نیز پاداش آن کس که هفتاد بنده مؤمن را آزاد کرده، خواهی یافت[۳]. امام سجاد(ع) نیز فرمود: ملائکه سعی کنندگان میان صفا و مروه را شفاعت کنند، شفاعتی که مورد قبول قرار میگیرد[۴].
پیامبر خدا(ص) فرمود: انداختن سنگ به جمرهها، و سعی بین صفا و مروه برای به پا داشتن یاد و ذکر خداوند بلند مرتبه، تشریع گردیده است. بر این اساس در مسعی، حجگزاران با شیطان در ستیزند و با برداشتن گامهای بلند، خویشتن را از ابلیس میرهانند. امام صادق(ع) فرمود: آن گاه که ابراهیم سعی مینمود، ابلیس بر او درآمد، جبراییل ابراهیم را فرمان داد تا تندتر حرکت نموده، از ابلیس بگریزد و پس از آن هروله در سعی سنت شد[۵].
در پیشینه سعی چنین آمده که برخی اهالی مکه در شب ۲۷ ماه رجب هر سال، عمره انجام داده، آن را به ابن زبیر نسبت میدادند و در چنین شبی، زنان برای انجام عمره زینت کرده، به خود عطر زده، شب هنگام همراه با مردان در مسعی اجتماع میکردند. آن گاه آتش زیادی روشن کرده و در پرتو نور آن به پوشیده رویان و اهل حرم نگاه کرده، محرماتی از این قبیل را مرتکب میشدند. البته از آنجا که در گذشته، مسعی فاقد چراغ بوده، مردها در روز و زنان در شب «سعی» میکردهاند و این سنت از دوره جاهلی به یادگار مانده است؛ زیرا در آن زمان، تمامی قبایل غیر از قبیله حُمس، مردانشان در روز و زنانشان در شب طواف میکردند[۶].
برخی از پیروان مالک بن انس معتقدند که باید بانوان شبانه سعی کنند؛ زیرا در شب محفوظترند. برخی از شافعیها نیز میگویند: اگر زنان در شب و در حال خلوت سعی کنند، مستحب است در مکانی که مردان هروله میکنند آنان نیز تندتر راه بروند و اگر در روز سعی میکنند جایز است لباس خود را روی صورت کشیده و یا در پوشش کامل سعی کنند و از دو کوه صفا و مروه نیز بالا نروند. لیکن مالکیها معتقدند بالا رفتن آنان از دو کوه صفا و مروه، هنگام خلوت مانع ندارد. اختلاط مرد و زن در طواف و سعی، تا قبل از خالد عبدالله قسری وجود داشته، هر چند در یک مورد آمده است که روزی عمر بن خطاب وارد مسجدالحرام شد و به مردی که همراه با زنان مشغول طواف بود، تازیانه زد. لیکن در زمان عبدالملک آن گاه که عبدالله قَسری از سوی او والی مکه شد، دستور داد نزد هر رکنی مأمورانی تازیانه بهدست ایستاده، میان مردان و زنان فاصله ایجاد کنند. مالک بن انس نیز گفته است: زنان باید پشت صفوف مردان طواف کنند[۷].
هاجر فاصله میان کوه صفا و مروه را هفت بار در جستوجوی آب طی کرد. قسمتی از این مسیر که امروزه با «چراغ سبز» روشن است را با اضطراب شدیدی که ناشی از نگرانی نسبت به وضع فرزند خود بود میگذشت و در اصطلاح هروله میکرد. آن گاه که حجگزار اراده سعی میکند، مستحب است کنار حجرالاسود آمده، آن را استلام نماید، سپس به سوی چاه زمزم رفته از آب آن بیاشامد و در صورت امکان، با آن غسل کند و اگر میتواند مقداری از آب زمزم را به بدن خود بریزد و سپس از دری که مقابل حجرالاسود قرار دارد، وارد مسعی شود.
ابن زهره (۵۸۵ - ۵۱۱ هق) پس از بیان مطلب فوق میافزاید: از مستحبات سعی آن است که با طهارت به سوی کوه صفا آمده، از آن بالا برود، سپس به طرف کعبه بایستند، و هر یک از «اللَّهُ أَكْبَرُ»، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» و «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» را هفت مرتبه بگوید و پس از آن این دعا را سه بار بخواند: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ». سپس بر پیامبر(ص) و خاندان او درود فرستاده، سوره قدر را بخواند و بگوید: «إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْيَقِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ إِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ بِالْمَغْفِرَةِ إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ. اللَّهُمَّ أَظللنی بِظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّكَ، اللهم استعملنی بطاعتک و طاعة رسولک و توفنی علی ملته واحشرنی فی زمرته، اللهم آتنا من فضلک و أوسع علینا من رزقک و بارک لنا فی الاهل و المال اللهم ارحم مسیرنا إلیک من الفج العمیق و آتنا من لدنک رحمة نستغنی بها عن رحمة من سواک اللهم صل علی محمد و آله و اغفر لی ولوالدی و لجمیع المؤمنین»[۸].
در من لا یحضره الفقیه علاوه بر آنچه گذشت، آمده است: از کوه صفا بالا رفته، به کعبه نگاه کند و خداوند را حمد و ثنا بگوید و نعمتها و خوبیهایی که خداوند به او ارزانی داشته را به یاد آورد و سه مرتبه بگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْعَفْوَ وَ الْعَافِيَةَ وَ الْيَقِينَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ». سپس سه مرتبه این دعا را بخواند: «اللَّهُمَّ آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» و پس از آن هر یک از «الْحَمْدُ لِلَّهِ»، «اللَّهُ أَكْبَرُ»، «سُبْحَانَ اللَّهِ»، «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»، «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» و صلوات بر پیامبر(ص) و آل او را یکصد مرتبه بگوید و پس از آن این دعا را بخواند: «يَا مَنْ لَا يَخِيبُ سَائِلُهُ وَ لَا يَنْفَدُ نَائِلُهُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعِذْنِي مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِكَ». «ای آنکه درخواست کنندهات محروم نمیماند، و مایه بخشش او پایان نپذیرد، بر محمد و دودمان او درود فرست و مرا به بخشایندگیات از آتش نجات ده». و سپس هر چه دوست دارد از خداوند درخواست نماید»[۹]. آن گاه از کوه صفا فرود آمده مقابل کعبه بایستد و بگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ وَ فِتْنَتِهِ وَ غُرْبَتِهِ وَ وَحْشَتِهِ وَ ظُلْمَتِهِ وَ ضَيْقِهِ وَ ضَنْكِهِ اللَّهُمَّ أَظِلَّنِي فِي ظِلِّ عَرْشِكَ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّكَ».
سپس این دعا را بخواند: «يَا رَبَّ الْعَفْوِ يَا مَنْ أَمَرَ بِالْعَفْوِ يَا مَنْ هُوَ أَوْلَى بِالْعَفْوِ يَا مَنْ يُثِيبُ عَلَى الْعَفْوِ الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ يَا جَوَادُ يَا كَرِيمُ يَا قَرِيبُ يَا بَعِيدُ ارْدُدْ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِكَ وَ مَرْضَاتِكَ». آن گاه با آرامش و وقار گام برداشته تا به مناره برسد، از اینجا شتابان و با گامهایی بلند حرکت کند [هروله کرده] و بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَكْرَمُ وَ اهْدِنِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ اللَّهُمَّ إِنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضَاعِفْهُ لِي وَ تَقَبَّلْ مِنِّي اللَّهُمَّ لَكَ سَعْيِي وَ بِكَ حَوْلِي وَ قُوَّتِي فَتَقَبَّلْ عَمَلِي يَا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتَّقِينَ».
سپس در جایی که در گذشته کوی عطاران بوده و هم اینک با چراغی سبز رنگ مشخص شده است، هروله را قطع کند، و با آرامش وجود و وقار گام بردارد و بگوید: «يَا ذَا الْمَنِّ وَ الطَّوْلِ وَ الْكَرَمِ وَ النَّعْمَاءِ وَ الْجُودِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ يَا كَرِيمُ». به مروه که رسید، از آن بالا رفته، روبهروی کعبه بایستد و همان دعا را که بر فراز صفا خوانده این جا نیز بخواند، و حاجات خود را از خداوند بخواهد و در دعای خود بگوید: «يَا مَنْ دَلَّ عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ زَيَّنَ الْعَفْوَ يَا مَنْ يُثِيبُ عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ يَا مَنْ يُعْطِي عَلَى الْعَفْوِ يَا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ يَا رَبَّ الْعَفْوِ الْعَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ» و به درگاه خداوند عزوجل گریه و لابه کند، و اگر نتواند گریه کند، حالت گریه به خود بگیرد و بکوشد تا اشک هر چند به اندازه سرمگسی از چشمانش جاری شود، و در دعا کوشش کند، و آنگاه از مروه فرود آمده به سوی صفا حرکت کند و در هر مکان، همان را که در شوط اول انجام داده تکرار نماید[۱۰].
برخی از مستحبات که بدان اشاره شد را اهل سنت نیز آوردهاند، لیکن شافعیها معتقدند: خواندن قرآن میان صفا و مروه از ادعیه افضل و برتر است[۱۱].[۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۳۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۳۴.
- ↑ بحار، ج۹۶، ص۲۳۶.
- ↑ الفقیه، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۹۶، ص۲۳۴.
- ↑ هدایة السالک، ج۲، ص۷۷۱.
- ↑ حج در اندیشه اسلامی، سید علی قاضی عسکر، مشعر، ۱۳۸۴، ص۲۱۰.
- ↑ غنیة النزوع، سلسلة الینابیع الفقهیه، ج۸، ص۴۰۶.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، باب سیاق مناسک الحج، الخروج الی الصفا.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، باب سیاق مناسک الحج، الخروج الی الصفا، ج۲، ص۳۱۸.
- ↑ هدایة السالک، ج۲، ص۸۸۲ (به نقل از حج در اندیشه اسلامی، سید علی قاضی عسکر، مشعر، ۱۳۸۴، ص۲۲۲).
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۵۶۵.