ختم نبوت
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ختم نبوت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
ختم نبوت یا خاتمیت به معنای پایانبخشی سلسله انبیا و شریعت تا روز قیامت است به طوری که انکار ختم نبوت به معنای نفی ضروری دین شمرده میشود و پیامبر اسلام(ص) را خاتمالنبیین می گویند. خاتمیت نبوت به معنای خاتمیت شریعت اسلام در میان شرایع آسمانی و خاتمیت قرآن در میان کتابهای آسمانی نیز هست. فلسفه ختم نبوت را باید در جامعیت، جهانی بودن و جاودانگی اسلام و بلوغ مخاطبین آن و راهکارهایی که اسلام برای آینده قرار داده است جستجو کرد.
چیستی ختم نبوت
- ختم در لغت به معانی پایان است و آنچه که پایان دهندۀ چیزی باشد را خاتم میگویند[۱]. در اصطلاح دینی، ختم نبوت یا خاتمیت به این معناست که پس از اسلام، نبوت پیامبران تمام میشود و پیامبر اسلام پایاندهندۀ سلسله پیامبران آسمانی است[۲].
- ختم نبوت به معنای ختم شریعت هم هست، زیرا نبوت عبارت است از وحی اصول و فروع دین بر شخص نبی و این یعنی شریعت اسلام نیز بر پیامبر خاتم وحی شده است، بنابراین معنا ندارد نبوت ختم شده باشد، اما شریعت ختم نشده باشد[۳].
- خاتم النبیین به معنای خاتم رسولان نیز هست، زیرا نبوت، شرط مقدم بر رسالت است و با ختم نبوت، رسالت نیز پایان می باید[۴]. این مطلب به این معنی نیست که عمل به دستورات پیامبر(ص) که مبتنی بر شرع اسلام است به پایان رسیده، بلکه منظور این است که شریعت پیامبر همانطوری که بر پیامبر(ص) نازل شد، بدون هیچ کم و کاستی تا قیامت ادمه دارد و قابلیت اضافه شدن حکم جدید شرعی را ندارد[۵].
فلسفۀ ختم نبوت
- با توجه به سلسله طولانی پیامبران که تکثر ایشان امر لازم و ضروری بوده است سؤال پیش میآید که چرا پایان این سلسله توسط پیامبر اسلام(ص) و شریعت اسلام حاصل شد؟ در پاسخ باید دانست شریعت اسلام از ادیان پیشین جامعتر و کاملتر بود و این ادعا را میتوان با بیان برخی از مصادیق اسلامی ثابت کرد:
- توحید و معاد: توحید و معادی که قرآن کریم تفسیر کرده است در عین سادگی تصویر کاملی از آنها ارائه داده است.
- اصول اجتماعی اسلام: با مقایسه آیات قرآنی با پیشرفتهترین قوانین بشری دربارۀ روابط اجتماعی در مییابیم اسلام، محبت، دوستی، آرامش و امنیت را جزء اهداف خود قرار داده و راه رسیدن به آنها را رعایت عدالت و فضایل اخلاقی معرفی کرده و این نشانگر کمال و برتری مذهب اسلامی قرآنی بر دیگر ادیان است.
- بلوغ مخاطبین شریعت پیامبر: اکثریت مخاطبان و پیروان پیامبران پیشین، استقبال خوبی از ایشان به عمل نیاوردند؛ چنانکه اکثر پیروان شرایع قبل از اسلام، از نظر کیفی در سطح پایینی قرار داشتند مثلاً پیروان حضرت موسی بعد از یک غیبت ۴۰ روزۀ حضرت گوسالهپرست شدند. همچنین در نگهداری و حفظ کتابهای آسمانی کوتاهی میکردند و از حدود ۳۱۳ کتاب آسمانی، حتی یک مورد به صورت اصیل به نسلهای بعدی منقل نشده و این نشانگر عدم استعداد و صلاحیت مردمان آن زمان برای دریافت کتاب آخرین و کامل آسمانی است. اما در عصر اسلام، پیامبر اسلام بعد از ۱۳ سال توانست حکومت اسلامی تشکیل دهد و بر دشمنان خارجی غلبه کند و قرآن موجود توسط چند صحابه و با نظارت شخص پیامبر تدوین گردد.
- نهادینه شدن مقام امامت: ولایت بعد از وجود نبی در شریعت اسلام، مصداق و دلیل روشن دیگری بر جامعیت این شریعت مقدس است، چراکه مقتضای کمال و جامعیت دین اسلام این است که بعد از پیامبر کسانی وجود داشته باشند تا بتواند قرآن را به درستی تفسیر کرده تا این کتاب مقدس الهی به آفت تحریف دچار نشود. با تعیین جانشینی امیرالمؤمنین(ع) این مشکل حل شد و به تعبیر قرآن، دین کامل اسلام مورد رضایت الهی قرار گرفت.
- وجود مجتهد و اجتهاد در صورت عدم حضور امام در هر زمانی میتواند معیار مناسبی برای جامعیت شریعت اسلامی باشد به این بیان که اسلام، براساس دو نوع احکام پایه گذاری شده است؛ احکامی که ثابت و بدون تغییرند و احکامی که قابلیت تغییر در آن وجود دارند. شارع به متخصص دینی (مجتهد) اجازه داده بر اساس مصالح و مفاسد دینی احکام را بیان کند.
- حفظ و صیانت وحی قرآنی در شریعت اسلامی: شریعت اسلامی بر صیانت از وحی الهی در مقام ابلاغ به مردم و بعد از آن تاکید دارد: ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[۶] و این نشانگر بلوغ کامل و جامع شریعت اسلام است؛ البته این صیانت میتواند به وسیله خود مردم اتفاق بیفتد، چراکه خود مردم به حدی از بلوغ عقلی رسیده بودند که بتوانند از کتاب آسمانی صیانت کنند.
- شریعت اسلام مطابق با عقل: شریعت اسلامی چون مطابق کامل با فطرت انسانی است با عقل و نیازهای انسانی بدون هیچگونه تضادی وفاق کامل دارد. این عقل و تفکر شامل هر نوع نگرش و معرفتی که کاملکنندۀ نیازهایی انسانی در عرصۀ دنیوی و اخروی است میشود[۷].
راز ختم نبوت، جهانی و جاودانه بودن اسلام
- دلیل اینکه رسالت پیامبر بدون هیچگونه تغییر و تبدلی تا قیامت جاری است این است که این دین، جهانی و جاودانه است؛ جهانی است به این دلیل که مخاطب قرآن یک مخاطب جهانی است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾[۸]، ﴿يَا بَنِي آدَمَ﴾[۹]. جهانی بودن شریعت اسلام، به معنای تحت پوشش قرار دادن تمام موجودات عالم است، چنانکه آیۀ ﴿تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا﴾[۱۰] صراحت در این معنا دارد، در این آیه کلمۀ ﴿لِلْعَالَمِينَ﴾ دلالت برای بر تمام عالم اعم از انسانها و غیر انسانها میکند[۱۱]. همچنین اسلام جاودانه است زیرا احکامش تا قیامت پا برجاست به نحوی که هیچگونه باطلی نمیتواند در آن رسوخ کرده و او را از مسیر حق و حقیقت منحرف کند، چنانکه آیۀ ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۱۲] بیانگر همین مطلب است[۱۳].
دلایل ختم نبوت
- ادلۀ عقلی:
- کمال و جامعیت اسلام: اسلام کاملترین و جامعترین دین آسمانی است به گونهای که برای هدایت انسانها تا روز قیامت برنامه دارد و انسانها تا آن روز به شریعت تازه ای نیاز ندارند. لازمۀ جامعیت ختم نبوت است[۱۴].
- بلوغ عقلی: انسان ها در روزگار پیامبر اسلام(ص) به مرحلهای از بلوغ عقلی و فکری رسیده بودند که با کمک عقل و تعالیم اسلام میتوانستند پذیرای قانون جامعی همچون اسلام باشند. رسالت پیامبر اسلام از نوع قانون است نه برنامه؛ طرحی است کلی، جامع، همه جانبه، معتدل و متعادل[۱۵].
- دلیل قرآنی:
- مشهورترین آیۀ قرآن کریم درباره خاتمیت پیامبر اسلام آیۀ: ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ﴾[۱۶] است. عده ای در دلالت آیه به ختم نبوت اشکال کردهاند که واژۀ "خاتم" به معنای انگشتر نیز آمده است، و شاید در این آیه هم منظور همین باشد که در این صورت خاتم النبیین به معنای زینتبخش پیامبران است و نه پایانبخش آن[۱۷]. منتها در پاسخ گفته شده است: اگرچه خاتم، به انگشتر تزیینی نیز اطلاق میشود، اما اطلاق کلمۀ خاتم به انگشتر به دلیل این بود که در گذشته به وسیلۀ انگشتر، پایان هر نامه ای را مهر میکردند، یعنی انگشتر به منزلۀ مهر پایانی نامه بود، لذا اگر به انگشتر هم خاتم گفته میشود به این دلیل است که صفت ختم دهندگی در آن وجود دارد، بنابراین هر چه که به خاتم وصف میشود از جمله پیامبر اسلام، باید این صفت یعنی ختم دهندگی در آن وجود داشته باشد[۱۸]. آیه علاوه بر اینکه خاتم بود پیامبر اسلام را به صراحت بیان میکند، اثبات کنندۀ این مطلب است که خاتمیت جزء ضروریات و قطعیات اعتقادی اسلام است، به شکلی که انکارش نفی ضروری دین شمرده میشود[۱۹].
- آیاتی که به صورت التزامی دلالت بر خاتمیت پیامبر(ص) میکنند:
- ﴿وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۲۰]. لازمۀ این آیه خاتمیت پیامبر(ص) و شریعت آن است چراکه آیه کمال و جامعیت شریعت اسلام را متذکر میشود و لازمۀ پایان شریعت، ختم نبوت نیز هست[۲۱].
- ﴿وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ﴾[۲۲] ظاهر ﴿مَنْ بَلَغَ﴾ مطلق و بدون محدودیت زمانی است که به معنای عدم ظهور پیامبر(ص) و شریعت دیگر نیز هست[۲۳].
- ﴿وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۲۴]، آیه صراحت در این نکته دارد که با نزول قرآن، وحی الهی به اتمام رسیده و دیگر کلمات آسمانی تکرار نخواهد شد؛ لازمۀ این بیان، ختم شریعت و ختم نبوت پیامبر اسلام است[۲۵].
- دلیل روایی:
- در بسیاری از روایات معصومین نسبت به خاتمیت اسلام و پیامبر اسلام(ص) تأکید شده است؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی فرمودند «خداوند با پیامبر(ص) شما به پیامبری پایان بخشید، پس بعد از او هرگز پیامبری نخواهد آمد. و با کتاب شما، نزول آسمانی را ختم کرد، پس تا ابد کتاب دیگری جایگزین قرآن نخواهد شد»[۲۶].[۲۷]
- در روایتی پیامبر(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «ای علی تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی هستی، الا اینکه بعد از من دیگر هیچ پیامبری نخواهد آمد»[۲۸].[۲۹]
- اجماع: اجماع علمای اسلام بر این است که بعد از پیامبر اسلام، نبوت و شریعت دینی خاتمه پیدا کرده است[۳۰].
- همچنین باید توجه داشت ارسال نامه از سوی پیامبر(ص) برای سران کشورهای ایران، روم، حبشه و یمن، مؤید ختم نبوت است؛ زیرا اگر اسلام ناقص و برای قوم و یا قبیله ای بود، جایی برای دعوت سایر اقوام به اسلام وجود نداشت[۳۱].
شناخت و ویژگیهای خاتمیت پیامبر(ص)
- خاتمالنبیین بودن پیامبر(ص) علاوه بر اینکه در معانی خاتمیت نبوت در میان انبیاء و رسولان الهی؛ خاتمیت قرآن در میان کتابهای آسمانی و خاتمیت شریعت اسلام در میان شرایع آسمانی، خلاصه میشود؛ در بردارندۀ معنای عمیق دیگری نیز هست به طوری که برخی از بزرگان، خاتمیت را مقامی اعطایی از جانب حضرت حق و بالاترین مرتبۀ وجودی انسان پس از گذراندن مراحل ایمان، عبادت، زهد، معرفت، ولایت، رسالت و اولوالعزم بودن دانسته اند[۳۲].[۳۳] چنانکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «نبوت، مثل آخرین خشت یک عمارت است که با آمدن آن، کار عمارت به پایان میرسد». این مطلب نشان دهندۀ عظمت ختم نبوت پیامبر(ص) است، چراکه منظور این است که ختم نبوت در بردارندۀ تمام احکام انسانی و اسلامی است[۳۴].
- همین امر سبب شد عده ای در بیان ویژگیهای خاتمیت قائل شدند برترین علمها در اختیار خاتم است و در دایره ممکنات، دانش هیچ موجودی به علم وی نمیرسد، زیرا تنها اوست که به همه مقامات و مراتب و به تمام کمالات رسیده است و چون ختم نبوت و قرآن شریف از سوی خداوند است، به همین دلیل کاملتر و شریفتر از آن قابل تصور نیست[۳۵].
- ویژگی دیگری که برای خاتم النبیین لحاظ شده، وسعت این صفت است، چنانکه این وسعت را میتوان در مقایسه با کلمۀ "أب" با واژۀ خاتم النبیین به وضوح مشاهده کرد؛ در روایت: «أَنَا وَ عَلِیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»[۳۶] کلمه "أب" کنایه از احاطۀ وجودی آن دو معصوم بر امت خویش است، اما صفت خاتم نه تنها بر امت خویش، بلکه بر همۀ انسانها حتی بر تمام انبیای الهی نیز احاطه دارد، چنانکه در روایتی فرمودند «من، نبی بودم در حالی که آدم هنوز در میان آب و گل بود»[۳۷].[۳۸]
پرسشهای وابسته
- آیا امامت با اصل خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا مبنای عقلی ضرورت امامت با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا عصمت امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا واجبالاطاعة انگاری امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا حجت الهیانگاری امامان با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا الهام و ولایت باطنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا ولایت تشریعی امام با کمال و خاتمیت دین ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا علم لدنی امام با خاتمیت ناسازگار است؟ (پرسش)
- آیا تفویض شئون نبوت به امام ناقض خاتمیت است؟ (پرسش)
منابع
- ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی
- سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱
- خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی
- قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت
- الهی راد، صفدر، انسانشناسی
- خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم
- سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی
- فرهنگ شیعه
- محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
جستارهای وابسته
- پیامبر (نبی)
- نبوت در قرآن
- نبوت در حدیث
- نبوت در کلام اسلامی
- نبوت در حکمت اسلامی
- نبوت در عرفان اسلامی
- نبوت در فلسفه دین
- نبوت از دیدگاه بروندینی
- نبوت مطلق
- نبوت مقید
- نبوت خاصه
- نبوت عامه
- نبوت تشريعى
- نبوت تبلیغی
- شؤون نبوت
- کارکردهای نبوت
- تکثر نبوت
- اهداف نبوت
- اثبات نبوت
- مقام نبوت
- درجه نبوت
- فلسفه بعثت
- وجوب بعثت
- نبوت زن
- نبوت مشترکه
- اتصال نبوت ها
- اجتبای نبوت
- ادعای نبوت
- انقطاع نبوت
- آیات نبوت
- احادیث نبوت
- بقای نبوت
- تجدید نبوت
- تعلیم غیبی به غیر نبی
- احکام نبوت
- خصایص نبوت
- ضروریات نبوت
- ضرورت نبوت
- قدم نبوت
- کمال نبوت
- ختم نبوت
- مدعی نبوت
- فعل پیامبر
- ويژگی پیامبر
- مقامهای پیامبر
- نبوت برادران یوسف پیامبر
- معجزه
- وحی
- ولایت
- نبوغ عقلی
منبعشناسی جامع ختم نبوت
پانویس
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۷۷ - ۲۷۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۲.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ص ۱۰۶-۱۰۸.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۲۸۳ - ۲۹۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص۴۳۶ - ۴۳۷؛ ج ۸، ص ۵۶۷؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۲۵.
- ↑ «بیگمان ما خود قرآن را فرو فرستادهایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود» سوره حجر، آیه ۹.
- ↑ ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ص۱۱۶ ـ ۱۲۱.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۱.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۲۶.
- ↑ «بزرگوار است آن (خداوند) که فرقان را بر بنده خویش فرو فرستاد تا جهانیان را بیمدهنده باشد» سوره فرقان، آیه ۱.
- ↑ ر.ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱ ت ۴۲
- ↑ ر.ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۵، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است» سوره احزاب، آیه ۴۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۲۳۳-۲۳۴.
- ↑ ر.ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۵۵ - ۲۶۴.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۹ - ۵۳۸.
- ↑ «و هر کس جز اسلام دینی گزیند هرگز از او پذیرفته نمیشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره آل عمران، آیه ۸۵.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص۲۷۹.
- ↑ «بگو: چه چیزی در گواهی بزرگتر است؟ بگو: خداوند که میان من و شما گواه است و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.
- ↑ ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۲۴-۲۲۶.
- ↑ «و کسانی که به آنان کتاب دادهایم میدانند که آن (قرآن) فرو فرستادهای راستین از سوی پروردگار توست پس به هیچ روی از تردیدکنندگان مباش! و سخن پروردگارت به راستی و دادگری کامل شد؛ هیچ دگرگون کنندهای برای سخنان وی نیست و او شنوای داناست» سوره انعام، آیه ۱۱۴ ـ ۱۱۵
- ↑ ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۲۴-۲۲۶.
- ↑ «إِنَ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ خَتَمَ بِنَبِیِّکُمُ النَّبِیِّینَ فَلَا نَبِیَّ بَعْدَهُ أَبَداً وَ خَتَمَ بِکِتَابِکُمُ الْکُتُبَ فَلَا کِتَابَ بَعْدَهُ أَبَداً»؛ کافی، ج۲، ص۱۰.
- ↑ ر.ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید، ج۱، ص۲۵۵ ـ ۲۶۴.
- ↑ «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»؛ کافی، ج ۸، ص ۱۰۷.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۹ ـ ۵۳۸.
- ↑ ر.ک: سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ص ۱۲۷.
- ↑ نک: انسان کامل، ص ۹۳.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم،
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۹ ـ ۵۳۸.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۵۲۹ ـ ۵۳۸.
- ↑ کمال الدین، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ «کُنْتُ نَبِیّاً وَ آدَمُ بَیْنَ الْمَاءِ وَ الطِّینِ أَوْ بَیْنَ الرُّوحِ وَ الْجَسَد»؛ بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۸.
- ↑ ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، دائرةالمعارف قرآن کریم.