ویژگیهای امامت
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث امامت است. "ویژگیهای امامت" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ویژگیهای امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- برای تعیین مفهوم امامت، مىبایست با ویژگیهای امامت که قرآن کریم از آنها سخن گفته است، آشنا شویم، این ویژگیها به این شرح است:
- امامت، هر آنچه ممکن است انسانها در آن اختلاف داشته باشند را در بر مىگیرد؛ یعنی شامل تمام افعال ارادی انسان مىشود؛ زیرا اختلاف، فرع اراده است و هرگز در افعال غیر ارادی، اختلاف به وجود نمىآید و موجودات بیاختیار، در افعال و آثارشان مساوی و متحد هستند. تنها انسانها هستند که با یکدیگر اختلاف مىکنند؛ زیرا یکی چیزی مىخواهد و دیگری چیز دیگر، در نتیجه دچار اختلاف مىشوند. بنابراین تفاوت در خواستهها منشأ اختلاف است و از این روست که اگر عملی، غیر ارادی باشد هرگز در آن اختلاف به وجود نمىآید، بلکه عملی یکسان خواهد شد.
- امامت، شامل هر آنچه وصف ظلم یا عدل پذیر است، مىگردد.
- در امامت الهی فرقی میان فرد و جامعه و یا افعال دنیوی و اخروی، یا مادی و معنوی نیست؛ بلکه امامت همه افعال اختیاری انسان، اعم از رفتارهای اجتماعی و فردی را پوشش مىدهد.
- در ادامه خواهیم دید که آیات قرآن کریم نیز این سه ویژگی امامت را مورد تأکید قرار مىهند. همچنین این مفهوم از امامت، به تنهایی به ضرورت وجود نص بر امام - یعنی تعیین امام از سوی خدا - دلالت مىکند؛ زیرا انسان در مسیر خود به سوی فضیلت و کمال، فقط از طریق وحی و نصّ الهی مىتواند "اهل فضیلت" را که شایستگی رهبری انسان به سوی عدل و فضیلت و کمال را دارند، بشناسد. خداوند متعال مىفرماید: ﴿فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى﴾[۱]، ﴿بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ﴾[۲].
- در اینجا لازم است آیات قرآن در این باره را از نظر گذرانده و با استفاده از این آیات مفهوم امامت را به همراه سه ویژگی آن مشخص کنیم:
- خداوند متعال در قرآن کریم مىفرماید: ﴿أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ مِنْ شَيْءٍ فَحُكْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبِّي عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ﴾[۳].
- این آیه به صراحت بر دو مفهوم اساسی تأکید مىکند: نخست اینکه فقط خدا ولی است و جایز نیست که انسان غیر او را به عنوان ولی برگزیند. دیگر آنکه، حُکمِ هر چه انسانها در آن اختلاف مىکنند، در دست خداست؛ بنابراین فقط خدا ولی و حاکم است و احدی غیر از او نمىتواند ولایت امور مردم را به دست گیرد یا بر آنان حکومت کند و نیز حکومت و ولایت خدا، منحصر در برخی عرصههای حیات نیست، بلکه شامل هر آنچه بشر در آن اختلاف مىکند، مىگردد. با توجه به اینکه افعال ارادی بشر است که اختلاف پذیر است، بشر در افعال ارادی اختلاف مىکند؛ افعالی که بر اساس عوامل و ملاکهایی که ارادۀ او را جهت مىدهد، برمىگزیند. از این رو افعال ارادی همان اموری است که انسانها به سبب تفاوت گرایشها، نیازها، مسلکها و دیگر عوامل تأثیر گذار، در آن اختلاف مىکنند.
- اگر دو آیه دیگر از سوره شریفه "مائده" را به این دو آیه ضمیمه نماییم، تصویر امامتِ قرآنی کامل مىگردد. خدای باری تعالی مىفرماید: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ * وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۴].
- این دو آیه به صراحت تأکید مىکند که ولایت خدا و رسول او و آنان که ایمان آوردهاند گروه خاصی از مؤمنین، ولایتی مطلق بوده و محدود به هیچ مجال و موضوعی نیست. و نیز مىفرماید: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۵].
- در این جا خداوند متعال، امامت را به نحو مطلق - بدون هیچ قیدی - و دربردارندۀ هر آنچه ممکن است مردم در آن امامی داشته باشند جعل فرموده است؛ بنابراین معنای آیه چنین است: من تو را در هر آنچه ممکن است بشر در آن امام داشته باشد، امام مردم قرار دادم. لذا امامت صرفاً به امامت در دنیا یا آخرت، امور اجتماعی یا فردی و یا هر امری غیر از این محدود نمىشود.
- خداوند متعال در آیهای دیگر مىفرماید: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ﴾[۶].
- این آیه رسول خدا(ص) را مورد خطاب قرار مىدهد؛ یعنی تو ای رسول باید در هر چه مردم به حکمی نیاز دارند، حُکم کنی؛ این دستور نیز مطلق است و به هیچ امر مشخص و مخصوصی مقید نشده است؛ در نتیجه رسول خدا(ص) در هر مسئلهای که برای مردم پیشآید بر ایشان حُکم مىراند.
- در آیه دیگری مىخوانیم: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۷].
- در این آیه کریمه نیز امر "اطاعت کنید" مطلق است؛ یعنی در هر چه ایشانامر مىکنند، اطاعتشان کنید و این اطاعت نیز به هیچ مرزی، محدود و محصور نشده است. بنابراین اطاعتی که ما بدان مأمور شدهایم، شامل هر آنچه امکان امر و نهی در آن وجود دارد، مىشود.
- شایان ذکر است که اهتمام قرآن کریم به مسئلۀ امامت کمتر از توحید نیست و چه بسا آیات موجود در این باب کمتر از آیات توحید نباشد؛ بلکه در موارد بسیاری مىبینیم که قرآن کریم پس از ذکر توحید، از امامت و رهبری الهی سخن گفته است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَلاَ يُظْلَمُونَ فَتِيلاً انظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَكَفَى بِهِ إِثْمًا مُّبِينًا أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ هَؤُلاء أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ سَبِيلاً أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَن يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا * أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لاَّ يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُم مُّلْكًا عَظِيمًا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُم مَّن صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلاً إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ النَّاسِ أَن تَحْكُمُواْ بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنكَ صُدُودًا فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاؤُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُل لَّهُمْ فِي أَنفُسِهِمْ قَوْلاً بَلِيغًا وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا فَلاَ وَرَبِّكَ لاَ يُؤْمِنُونَ حَتَّىَ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لاَ يَجِدُواْ فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسْلِيمًا وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُواْ مِن دِيَارِكُم مَّا فَعَلُوهُ إِلاَّ قَلِيلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُواْ مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا وَإِذًا لَّآتَيْنَاهُم مِّن لَّدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا﴾[۸].
- در این آیات، قرآن کریم ابتدا به مفهوم توحید و سپس به موضوع امامت پرداخته است که تأکیدی است بر اینکه توحید الهی در مرحله عمل، جز از رهگذر امامت و رهبری الهی تحقق نمىیابد.
- همچنین در قرآن کریم آیات بسیاری را مىیابیم که در آنها بر مضمون، حدود، واجبات و اهداف امامت تأکید شده است. برای نمونه در سوره "حدید" مىخوانیم: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾[۹].
- بنا بر این آیه شریفه، هدف از رسالت و امامت انبیای الهی(ع)، قیام مردم به قسط و عدالت است و خداوند ابزار آن را نیز که کتاب و قوه عصمت (میزان) است در اختیار رهبران الهی قرار داده است، در نتیجه آنان در همه اموری که به قیام مردم برای عدل مربوط است، سمت امامت و پیشوایی دارند؛ زیرا به همین منظور مأموریت یافتهاند و فرستاده شدهاند.
- تمام آیاتی که بر اطاعت از خدا، رسول خدا(ص) و سایر رسولان(ع) تأکید مىکنند، نیز اطلاق دارند و شامل همه امور دنیوی و اخروی مىشوند. حق تعالی مىفرماید: ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ﴾[۱۰].
- همچنین از زبان انبیاء و رسولان، که با امتهای خویش سخن مىگفتند، مىفرماید: ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾[۱۱].
- هیچ آیهای که اطاعت از انبیاء را فقط در امور اخروی یا امور پس از قبر و یا عبادات منحصر کند، وجود ندارد. در اینجا نیز کلمه أطيعوني (از من اطاعت کنید) مطلق است و همه امور دین و دنیا را در بر مىگیرد.
- خدا از زبان پیامبرش حضرت صالح(ع) مىگوید: ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ﴾[۱۲].
- معنا و مفهوم سخن حضرت صالح(ع) در این آیه، چنین است: همانا من نزد شما آمدهام تا جایگزین رهبران و حاکمان فاسد باشم و شما را در این زندگانی، رهبری کنم و زمام امور شما را به دست بگیرم و شما را از اطاعت مستکبران و مفسدان باز دارم.
- بنابراین امامت بر اساس مفهوم قرآنی آن عبارت است از: ریاست عامه در امور دنیا و دین، و یا چنانکه پیش از این گفتیم امامت یعنی: رهبری انسان در افعال اختیاری او به سوی کمال مقصود [۱۳].
مهمترین ویژگیهای امامت نزد شیعه
امامت، منصبی الهی
- در نگاه اسلامی شیعی، مقام امامت، منصبی الهی است؛ زیرا امامت و خلافت به معنای جانشینی از پیامبر(ص) است و همان گونه که پیامبر(ص) باید از سوی خدا تعیین و نصب شود، امام و جانشین او نیز باید از سوی خدا و البته توسط پیامبر(ص) تعیین و نصب شود. در اینجا نیز انتخاب و گزینش مردم و یا شورا یا اکثریت آرا بیمعناست، به گونهای که اگر همه مردم جهان، در یک انتخاب کاملاً آزاد شخصی مانند "مسیلمه کذاب" - همان کسی که به دروغ ادّعای پیامبری کرده بود - را به اتفاق آرا به پیامبری برگزینند و به پیامبر اسلام حتی یک رأی هم ندهند، نه مسیلمه کذاب پیامبر میشود و نه پیامبر اکرم(ص) نبوت و رسالتش را از دست میدهد. همین مطلب درباره نصب و گزینش امام و جانشین پیامبر نیز صادق است.
- علتش این است که امام، همان وظایف و رسالتهای پیامبر جز منصب نبوّت و تلقّی وحی مستقیم و ابلاغ آن به مردم را بر عهده دارد. به همین دلیل، باید همچون پیامبر از دو ویژگی مهم علم و عصمت برخوردار باشد، که شرح اجمالی آن چنین است[۱۴]:
- امام، گذشته از آنکه علم و دانش خویش را از افراد عادی فرا نمیگیرد بلکه علم او نیز خدادادی و موهبتی (و یا علم لدنی) است، باید عالمترین فرد عصر خویش و آگاهترین از میان عالمان زمان خود به مسائل اصول و فروع دین بوده و بر تفسیر و تاویل کامل قرآن کریم توانا باشد، تا بتواند بیانگر معارف و احکام دین بوده و پاسخگوی کلیه نیازهای علمی و معنوی امّت باشد؛ زیرا امام و خلیفه مسلمین بدون داشتن چنین علم و آگاهی گسترده و فراگیر، قادر به انجام رسالتها و مسئولیتهای بجا مانده از پیامبر(ص) نبوده و در نتیجه، مسلمانان به یکباره پس از ارتحال پیامبر(ص) با خلأ رهبری پیامبرگونه روبرو میشوند و دچار انحطاط فکری و دینی و سیر قهقرایی میگردند[۱۵].
- امام باید همچون پیامبر(ص) از هرگونه گناه، خطا و اشتباه پیراسته بوده و از "مقام عصمت" به تمام معنا و مراتب آن برخوردار باشد؛ زیرا بدون برخورداری از "عصمت" نمیتواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و مردم مسلمان به شیوههای عملی و کردار و رفتار او تأسّی جویند و او را سرمشق و الگوی خود در زندگی و رفتار دینی قرار دهند. در حالی که سخت نیازمند به چنین الگو و سرمشقی در زندگی و رفتار دینی هستند و بلکه میتوان گفت نیاز مردم به شیوه رفتار پیامبرگونه امام و جانشین پیامبر(ص) برای الگوگیری، اگر بیشتر از نیازشان به گفتار و سیره قولی او نباشد، کمتر نیست. به همین دلیل، با وجود عصمت است که همه گفتار و رفتار امام(ع) حجّت شرعی بوده و بدون هیچگونه تردید و دغدغهای لازمالاجرا میباشد[۱۶].
- با توجه به این ویژگیهای امام که امری درونی و مخفی بوده و تشخیص آن از توان بشر عادی خارج است، ضرورت دارد که خود خداوند متعال، فرد یا افراد دارای این ویژگیها و شایسته برای امامت و رهبری بر امت مسلمان را معرفی و نصب کند. راز پافشاری شیعه بر منصبی الهی بودن امامت - همچون نبوّت - و ضرورت نصب و گزینش امام توسط خدا و پیامبر(ص)، در همین نهفته است که امامِ مناسب این جایگاه و با این ویژگیها را جز خدا و رسولش نمیشناسند و لذا مردم صلاحیت نصب و گزینش امام را ندارند.
- گواه این سخن، همان جریانی است که در آغاز رسالت پیامبر اکرم(ص) رخ داد. هنگامی که آن حضرت، قبیلهای از قبایل عرب را به آیین خویش فراخواند، آنان گفتند: اگر ما در دینت از تو پیروی کرده و به تو ایمان آوریم و به دنبال آن خداوند تو را بر مخالفانت پیروز گرداند، آیا میپذیری که پس از شما رهبری بر دین و امت تو از آنِ ما باشد؟ آن حضرت فرمود: این امر از آنِ خداست و آن را در هر جا و برای هر کسی که بخواهد قرار میدهد[۱۷][۱۸]
منابع
پانویس
- ↑ «پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر مىشناسد» سوره نجم، آیه ۳۲.
- ↑ «بلکه تنها خداست که هرکه را بخواهد به نیکی ستایش مىکند» سوره نساء، آیه ۴۹.
- ↑ «آیا آنها غیر از خدا را ولىّ خود برگزیدند؟! در حالى که "ولىّ" فقط خداوند است و اوست که مردگان را زنده مىکند، و اوست که بر هر چیزى تواناست * در هر چیز اختلاف کنید، حکم آن با خداست، این است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کردهام و به سوى او بازمىگردم» سوره شوری، آیه ۹-۱۰.
- ↑ «سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند؛ همانها که نماز را برپا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مىدهند و کسانى که ولایت خدا و پیامبر او و این مؤمنان را بپذیرند، [حزب خدایند و] حزب خدا پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۵-۵۶.
- ↑ «[به خاطر آورید] هنگامى که خداوند، ابراهیم را با آزمایشهای گوناگون آزمود و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم! ابراهیم گفت: از دودمان من [نیز امامانى قرار بده!]، خداوند فرمود: پیمان من، به ستمکاران نمىرسد! [و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقاماند]» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنى» سوره نساء، آیه ۱۰۵.
- ↑ «اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر را» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «خداوند [هرگز] شرک را نمىبخشد و پایینتر از آن را براى هر کس بخواهد [و شایسته بداند] مىبخشد. و آن کسى که براى خدا، شریکى قرار دهد، گناه بزرگى مرتکب شده است. آیا ندیدى کسانى را که خودستایى مىکنند؟! بلکه تنها خداست که هر کس را بخواهد، ستایش مىکند و کمترین ستمى به آنها نخواهد شد. ببین چگونه بر خدا دروغ مىبندند! و همین گناه آشکار، آنان را بس است. آیا ندیدى کسانى را که بهرهاى از کتاب [خدا] به آنان داده شده، [با این حال]، به “جبت” و “طاغوت” ایمان مىآورند، و دربارۀ کافران مىگویند: آنها، از کسانى که ایمان آوردهاند، هدایتیافتهترند”؟! آنها کسانى هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاورى براى او نخواهی یافت. آیا آنها سهمى در فرمانروایی و حکومت دارند؟ اگر چنین بود، [هر آینه همه چیز را در انحصار خود مىگرفتند،] و کمترین حق را به مردم نمىدادند. یا اینکه نسبت به مردم پیامبر و خاندانش، و بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد مىورزند؟ ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت عظیمى در اختیار آنها قرار دادیم. ولى جمعى از آنها به آن ایمان آوردند و جمعى راه [مردم را] بر آن بستند که شعله فروزانِ آتش دوزخ، براى آنها کافى است! کسانى که به آیات ما کافر شدند، به زودى آنها را در آتشى وارد مىکنیم که هر گاه پوستهاى تنشان در آن بریان گردد، پوستهاى دیگرى به جاى آن قرار مىدهیم، تا کیفر [الهى] را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است. و کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، به زودى آنها را در باغهایى از بهشت وارد مىکنیم که نهرها از زیر درختانش جارى است، همیشه در آن خواهند ماند و همسرانى پاکیزه براى آنها خواهد بود و آنان را در سایههاى گسترده جاى مىدهیم. خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید! و هنگامى که میان مردم داورى مىکنید، به عدالت داورى کنید! خداوند، اندرزهاى خوبى به شما مىدهد! خداوند، شنوا و بیناست. اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولوالأمر را، و هر گاه در چیزى نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید [و از آنها داورى بطلبید] اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این کار براى شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است. آیا ندیدى کسانى را که ادّعا مىکنند به آنچه [از کتابهاى آسمانى که] بر تو و بر پیشینیان نازل شده، ایمان آوردهاند، در حالى که مىخواهند براى داورى نزد طاغوت و حکام باطل بروند؟! با اینکه به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان مىخواهد آنان را گمراه کند، و به بیراهههاى دوردستى بیفکند. و هنگامى که به آنها گفته شود: به سوى آنچه خداوند نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید، منافقان را مىبینى که از قبول دعوت تو، اعراض مىکنند! پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان، گرفتار مصیبتى مىشوند، به سراغ تو مىآیند، سوگند یاد مىکنند که منظورِ ما از بردنِ داورى نزد دیگران، جز نیکى کردن و توافق [میان طرفین نزاع،] نبوده است؟! آنها کسانى هستند که خدا، آنچه را در دل دارند، مىداند. از آنان روی گردان، و آنها را اندرز ده، و با بیانى رسا، نتایج اعمالشان را به آنها گوشزد نما. ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى اینکه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم کردند [و فرمانهاى خدا را زیر پا گذاردند، به نزد تو آیند و از خدا طلب آمرزش کنند و پیامبر هم براى آنها استغفار کند خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت. به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملاً تسلیم باشند. اگر [همانند بعضى از امتهاى پیشین،] به آنان دستور مىدادیم: یکدیگر را به قتل برسانید، و یا از وطن و خانه خود، بیرون روید، تنها عده کمى از آنها عمل مىکردند و اگر اندرزهایى را که به آنان داده مىشد انجام مىدادند، براى آنها بهتر بود و موجب تقویت ایمان آنها مىشد. و در این صورت، پاداش بزرگى از ناحیه خود به آنها مىدادیم. و آنان را به راه راست، هدایت مىکردیم. و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند، [در روز رستاخیز] همنشین کسانى از پیامبران و صدّیقان و شهدا و صالحان خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده و اینان نیک همنشینان و رفیقانى هستند» سوره نساء، آیه ۴۸-۶۹.
- ↑ «به راستى که رسولانمان را با دلایلی روشن فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدل رفتار کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.
- ↑ «خدا و رسول را اطاعت کنید» سوره آل عمران، آیه ۳۲.
- ↑ «پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید» سوره شعراء، آیه ۱۵۰.
- ↑ «پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید، و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید، همانها که در زمین فساد کرده و اصلاح نمىکنند» سوره شعراء، آیه ۱۵۰-۱۵۲.
- ↑ اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۱۴-۲۲
- ↑ شرح تفصیلی دو صفت علم و عصمت به زودی میآید.
- ↑ چنانکه به دلیل کنار زدن وصی و جانشین به حق و بلافصل پیامبر(ص) علی(ع) و ائمه پس از او، از کرسی امامت و خلافت، تا حدود زیادی جامعه اسلامی دچار این انحطاط فکری - فرهنگی و سیر قهقرایی شده است!
- ↑ چنانکه آیه «اولی الامر» (سوره نساء، آیه ۵۴) نیز که اطاعت صاحبان امر یعنی جانشینان پیامبر(ص) را بدون چون و چرا و مطلق واجب میداند، اقتضا دارد که امام و خلیفه پس از پیامبر(ص) نیز معصوم باشد. (ر.ک: المیزان، ج۴، ص۳۹۱ - ۳۹۳؛ تفسیر کبیر، فخر رازی، ج۱۰، ص۱۴۳ - ۱۴۴).
- ↑ سیرة ابن هشام، ج۲، ص۳۲؛ السیرة الحلبیة؛ برهانالدین علی بن ابراهیم حلبی، ج۲، ص۳.
- ↑ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص:۳۳-۳۵.