الهام در اخلاق اسلامی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل الهام (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
الهام چیست؟
الهام در لغت
- الهام در لغت از ماده "لهم" است و "لهم" در لغت به معنی بلعیدن است[۱]؛ بنابراین الهام در لغت به معنی نهادن چیزی در گلوی دیگری (بلعاندن) است[۲].
الهام در اصطلاح
- الهام در اصطلاح به این معنی است که خداوند چیزی را به قلب انسان بیندازد. در این استعمال افکندن یک معنی در قلب بنده به نهادن لقمه در گلو و بلعاندن آن تشبیه شده است[۳]. یک دسته از واردات قلبی که انسان را به خیر و نیکی دعوت میکند، الهام نامیده میشود[۴][۵].
منشأ الهام
- الهام به لطف و توفيق الاهی و به وسیله فرشتگان بر قلب وارد میشود؛ چرا که همه نیکی از جانب خداست قرآن کریم میفرماید: ﴿مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ﴾[۶].
- توضیح مطلب اینکه، خوب، چیزی است که با هدف خلقت سازگار باشد و نسبت به انسان چیزی است که بر مراتب وجودی او بیفزاید و او را به هدف خلقتش که همان کمال وجود است، نزدیک کند؛ بنابراین هر چیز خوبی وجود است و وجود مخلوق ذات اقدس الاهی است[۷].
- بنابراین، الهام که بدون شک یکی از مصداقهای بارز خوبی است، از جانب خداوند متعال است؛ ولی از آنجاکه طی مراحل وجود، حرکتی واقعی است که متحرک بدون طی هر مرحله به مراحل پس از آن دست نمییابد، انسان باید با انتخاب و اختیار خود شرایط افاضه خیرات را فراهم کند. قرآن کریم میفرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ﴾[۸].
- نتیجه آنکه هرچند الهام از جانب خداست، بدون پیدایش صلاحیت در انسان که با تلاش کوشش خود او فراهم میآید، افاضه نمیشود.
- بر مبنای این آموزه قرآنی است که ائمه(ع) در مقام ستایش، بر انتساب الهام به خدا به عنوان یکی از ستودگیهای آن ذات مقدس، انگشت تأکید نهادهاند.
- امام حسین(ع) در دعای عرفه عرض میکند: "تویی که نور در قلوب دوستانت تاباندی تا تو را بشناسند"[۹].
- امام سجاد(ع) در مناجات محبين عرض میکند: "ای کسی که انوار مقدسش پیوسته تابان است و تابش نور چهرهاش قلوب عارفان را به هیجان آورده است"[۱۰].
- و در مناجات ذاکرین عرض میکند: "الاهی! لحظات یاد تو چقدر برای دل، لذيذ و شیرین است"[۱۱].
- و در مناجات محتاجان عرض میکند: "و وسواس، سینهام را جز امر تو دور نخواهد ساخت"[۱۲][۱۳].
اقسام الهام
- الهام که از آن به خاطر محمود نیز تعبیر میشود، به سه صورت در قلب انسان پدید میآید: نیت، ذکر و تفکر و تدبر.
- منظور از نیت، قصد انجام خیر است که اگر به عمل منتهی شود، انسان را به نیکوکاران از ملحق ذکر، میکند و اگر به عمل هم بارور نشود، صاحبش را از ثواب نیت خیر بهرهمند میکند؛ منظور یاد خداست که حتی در پایینترین مرتبه که همان ذکر زبانی است، انسان را از بیهودهدرایی حفظ میکند و به خیر عادت میدهد و در مراتب بالاتر، او را از مخالفت باز و به طاعت وا میدارد[۱۴].
تفکر
- تفکر به معنی اندیشه ورزی، یکی از فضیلتهایی است که قرآن کریم با تأكيد و تكرار فراوان، انسان را به آن فرا میخواند. قرآن کریم اهل تفکر را میستاید و انسانهای بیفکر را سرزنش میکند و نتیجههای روشن تفکر را یادآوری میکند. میفرماید: ﴿وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[۱۵]
- و میفرماید: ﴿أَوَلَمْ يَتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ مَا خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ﴾[۱۶]
- امام علی بن ابی طالب(ع) میفرماید: "اندیشهورزی انسان را به نیکی و عمل به نیکی فرا میخواند"[۱۷].
- و میفرماید: "خوشا به حال کسی که قلبش را با فکر و زبانش را با ذکر مشغول میکند"[۱۸].
- و امام رضا(ع) میفرماید: "عبادت به نماز و روزه فراوان نیست؛ عبادت فقط تفکر در کار خداست"[۱۹][۲۰].
تفکر چیست؟
- تفکر عبارت است از تألیف و ترکیب معلومات موجود به منظور دستیابی به معلومات و معارف جدید؛ مثلا کسی که میداند خداوند متعال در همه جا حاضر و در همه حال شاهد و ناظر اوست و میداند که حیا از شخص حاضر شایسته است؛ اگر این دو آگاهی را در کنار هم بگذارد، با اندکی دقت در مییابد که حیا از خداوند متعال شایسته است؛ بنابراین تفکر حرکتی است باطنی از معلومات به قصد کشف مجهول[۲۱].
- و در اصطلاح اخلاق عبارت است از حرکت قلبی و باطنی از آیات آفاقی و انفسی به مقصد شناخت آیت آفرین و قدرت و عظمت آن ذات مقدس[۲۲][۲۳].
فایده تفکر
- لازمه تفکر این است که انسان معارف و معلومات خود را مرتب کند، به طور مکرر از نظر بگذراند و برای دستیابی به معلومات جدید، در آنها دقت کند؛ بنابراین، اندیشه ورزی دارای دو فایده است:
- تفکر، دانش جدید میآفریند؛ با پیدایش هر دانشی حال قلب دگرگون میشود و در نتیجه آن، اعمال انسان نیز دگرگون میشود. همه علوم، حالتها و اعمال از اندیشه پدید میآید، بنابراین فکر کردن کلید همه خوبیها و برترین کارهاست؛ از این رو رسول اکرم(ص) میفرماید: "یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است"[۲۴].
- در سخنانی که از امیرالمؤمنین این روایت شده، فکر کردن موجب بیداری دل، اصلاح عملکرد و شیوه رفتاری انسان، روشن شدن امور مبهم و پیچیده، رویش خوف خدا در دل، التزام پروای الاهی و پیدا کردن راه راست و نجات از گمراهی است.
- میفرمود: "با فكر دلت را بیدار کن"[۲۵]. و "به وسیله فکر روش انسان اصلاح میشود"[۲۶]. و "فکر کن که فکر موجب نجات از گمراهی و اصلاح عملکرد است"[۲۷]. و "با فكر امور تاریک و مبهم آشکار میشود"[۲۸]. و "همانند کسی از خدا بترس که قلبش را با فکر مشغول کرده است"[۲۹]. و "مانند کسی از خدا پروا کن که قلبش را با فکر مشغول کرده است"[۳۰]. و "برای رشد همین کافی که فکر کنی"[۳۱][۳۲].
زمینههای اندیشه
- زمینه تفکر در اخلاق، روابط بین انسان و خداست. اندیشه در این باب دارای دو موضوع است: نخست انسان، حالتها و اوصاف او و دیگر، خدا، صفتها و افعال او، ما این دو باب را به طور جداگانه بررسی میکنیم:
تفکر درباره انسان
- در این باب، انسان درباره طاعات، گناهان و صفتهای نیک و بد خود میاندیشد؛ به این معنی که هر عملی را در سه مرحله تحت نظر میگیرد؛ پیش از عمل، هنگام انجام و پس از فراغت از آن. در مرحله اول درباره نیت و قصد خویش و نتیجه عملش فکر میکند، با این باور که خداوند بر زوایا و خفايا وجود انسان آگاه است، تا از عاقبت کاری مطمئن نشده و به نیت خالصی دست نیافته، هوای آن را در سر نیت پرورد. که پیامبر گرامی(ص) میفرمود: "هنگامی که تصمیم گرفتی کاری را انجام دهی به عاقبت آن بیندیش، اگر به رشد و کمال منتهی میشد، انجام ده و اگر به بیراهه میرفت از آن خودداری کن"[۳۳].
- و با این باور که هر عملی هرچند کوچک در سرنوشت انسان تأثیرگذار است، هیچ کاری را از این قاعده استثنا نمیکند و حتی درباره کوچکترین کارهای خویش، پیش اندیشی میکند.
- قرآن کریم میفرماید: ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾[۳۴].
- و رسول خدا(ص) میفرماید: "در روز قیامت از بنده حتی در باره سرمهای که به چشم میکشد، سؤال میشود و حتی در باره تکه کلوخی که با دو انگشت خرد میکند و از دستی که به لباس دیگری میکشد"[۳۵].
- در مرحله دوم یعنی هنگام اجرای نیت خویش درباره نوع اجرای آن میاندیشد تا آن را به گونهای به جا آورد که مورد رضای خدا باشد.
- و در مرحله سوم یعنی پس از عمل، علاوه بر اینکه درباره هر عملی به طور خاص و پس از فراغت، اندیشه میکند. باید در هر شبانه روز حداقل یک وقت خاص را برای این کار خالی بگذارد تا درباره اخلاق و افعال خود بیندیشد. نخست قلب خویش را بررسی کند تا ببیند چه خلق و خویی در آن خانه کرده، آیا از سجایا و ملكات پسندیده بهرهای دارد یا در تسخیر اخلاق ناپسند است و سپس افعال ظاهری خود را نقد و بررسی کند تا بداند افعالش بر میزان شرع و منطبق بر خواسته شارع مقدس است یا نه؟ در پایان این رسیدگی اگر افعال و اخلاق خود را منطبق بر عدالت بافت، خدا را شکر بگزارد و اگر در اخلاق و افعال خود نقیصه و نارسایی دید در صدد جبران و تدارک برآید.
- امام کاظم(ع) میفرماید: "از ما نیست کسی که هر روز خود را محاسبه نکند تا اگر عمل نیکی انجام داده از خدا زیادت بخواهد و اگر عمل بدی مرتکب شده، طلب بخشش کرده، توبه نماید"[۳۶].
- اندیشه درباره طاعتها و فضیلتها، این توفیق را فراهم میآورد که انسان، أولاً، آنها را بشناسد تا به خیال طاعت در ورطه معصیت نیفتد و به نام فضیلت در جان خود رذیلت نپرورد؛ ثانياً، حد خود را در کسب فضیلتها و حسنات دریابد، آنها را با بدیهای خود بسنجد و خلوص شان را ارزیابی کند تا مبادا همه نیکیهایش آلوده به شک، شرک و ریا باشد. این نوع تفکر، انسان را به اصلاح نقصها و جبران بدیها فرا میخواند.
- اندیشه درباره گناهان و رذیلتها نیز انسان را به شناخت آنها و راه پرهیز از آنها رهنمون میشود. کسی که بدیها را با اندیشه بازشناسد، ندانسته به دام گناه گرفتار نمیشود؛ آنکه از عاقبت گناهان و رذیلتها آگاهی یابد و دریابد که نتیجه حتمی اوصاف زشت و افعال ناهنجار، دوری از خداست، عالمانه دست و دامن به زشتی نمیآید. این نوع تفکر، انسان را به پرهیز از گناه، توبه و تدارک دعوت میکند[۳۷].
منابع
پانویس
- ↑ زبیدی، تاج العروس، ج۱۷، ص۶۶۹.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۶.
- ↑ محمد بن عمر رازی، تفسیر کبیر، ج۲۱، ص۱۹۳.
- ↑ همین کتاب، ص۲۳۵.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۶.
- ↑ «(ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست. و (ای محمّد!) ما تو را برای مردم، پیامبر فرستادهایم و خداوند، (شما را) گواه بس» سوره نساء، آیه ۷۹.
- ↑ ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۸-۸.
- ↑ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ «أَنْتَ اَلَّذِي أَشْرَقْتَ اَلْأَنْوَارَ فِي قُلُوبِ أَوْلِيَائِكَ حَتَّى عَرَفُوكَ»؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۲۶.
- ↑ «يا من انوار قدسة لا تزال شارقة و سبحات نور وجهه القلوب عارفيه شائقه»؛ صحیفه سجادیه، مناجات محبین، شماره ۱۹۰، ص۴۱۴.
- ↑ «مَا أَلَذَّ خَوَاطِرَ اَلْإِلْهَامِ بِذِكْرِكَ عَلَى اَلْقُلُوبِ»؛ صحیفه سجادیه، مناجات محبین، شماره ۱۹۳، ص۴۱۸.
- ↑ «و وسواس لا يزيحه الا امرک»؛ صحیفه سجادیه، مناجات محبین، شماره ۱۹۲، ص۴۱۶.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۶-۳۳۷.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۸.
- ↑ «در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
- ↑ «آیا با خویش نیندیشیدهاند که خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آن دو، است جز راستین و با سرآمدی معین نیافریده است؟ و بیگمان بسیاری از مردم منکر لقای پروردگار خویشند» سوره روم، آیه ۸.
- ↑ «اَلتَّفَكُّرَ يَدْعُو إِلَى اَلْبِرِّ وَ اَلْعَمَلِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۵؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۲۲.
- ↑ «طُوبَى لِمَنْ شَغَلَ قَلْبَهُ بِالْفِكْرِ وَ لِسَانَهُ بِالذِّكْرِ»؛ على بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۱۴.
- ↑ «لَيْسَ اَلْعِبَادَةُ كَثْرَةَ اَلصَّلاَةِ وَ اَلصَّوْمِ إِنَّمَا اَلْعِبَادَةُ اَلتَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اَللَّهِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۵۵؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶، ص۱۳۳.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۸-۳۳۹.
- ↑ محمدرضا مظفر، المنطق، ص۲۲.
- ↑ محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، ج۱، ص۱۶۴.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۹.
- ↑ «تَفَكُّرُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ»؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۸۳؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۲۷.
- ↑ «نَبِّهْ بِالْفِكْرِ قَلْبَكَ»؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۹۵.
- ↑ «بِالْفِكْرِ تَصْلُحُ اَلرَّوِيَّةُ»؛ علی بن محمد لیثى واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۸۵.
- ↑ «عَلَيْكَ بِالْفِكْرِ فَإِنَّهُ رُشْدٌ مِنَ اَلضَّلاَلِ وَ مُصْلِحُ اَلْأَعْمَالِ»؛ علی بن محمد لیثى واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۳۴.
- ↑ «بِالْفِكْرِ تَنْجَلِي غَيَاهِبُ اَلْأُمُورِ »؛ علی بن محمد لیثى واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۸۹.
- ↑ «خَفِ اَللَّهَ خَوْفَ مَنْ شَغَلَ بِالْفِكْرِ قَلْبَهُ»؛ میرزا حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۳۶.
- ↑ «فَاتَّقُوا اَللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَغَلَ بِالْفِكْرِ قَلْبَهُ»؛ على بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۶۰.
- ↑ «كَفَى بِالْفِكْرِ رُشْداً»؛ على بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۸۶.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۳۹-۳۴۱.
- ↑ «إِذَا هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ فَإِنْ كَانَ خَيْراً فَأَسْرِعْ إِلَيْهِ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً فَانْتَهِ عَنْهُ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۸، ص۱۵۰؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۶۸، ص۳۳۹.
- ↑ «پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید، * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.
- ↑ «أن العبد ليسأل يوم القيامة حتى عن كحل عينيه و عن فتات الطينة باصبعيه و عن لمس ثوب اخية»؛محمد بن عمر رازی، تفسیر کبیر، ج۲۲، ص۱۸.
- ↑ «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اِسْتَزَادَ اَللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَيِّئاً اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۴۵۳؛ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۱۵۲.
- ↑ تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱،ص۳۴۱-۳۴۳.