نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۱۳ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
آیات بسیاری از قرآن کریم، دالّ بر این است که خدا در هر امتی، گواهی دارد و این امر، سنت مستمر الهی در هر عصر و زمانی است: ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا ثُمَّ لَا يُؤْذَنُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا وَلَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ﴾[۱]. نیز مىفرماید: ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ﴾[۲].
در قرآن کریم، آیات بسیاری وجود دارد که به توصیف ویژگیهای این گواهان مىپردازد. یکی از این ویژگیها معاصر بودن است؛ یعنی هر گواهی، با کسانی که بر آنها شهادت مىدهد، هم عصر است. بنابراین همه مردم، گواه معاصر خود را دارند. خدای تعالی از زبان حضرت عیسی(ع) مىفرماید: ﴿وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ﴾[۵].
از دیگر ویژگیهای این شاهدان، این است که حجتهای خدا، بر مردماند؛ یعنی خداوند باری تعالی با ایشان بر خلق خویش احتجاج مىکند. به دیگر سخن، خدا آنان را میزانی قرار داده است که صلاح و فسادمردم و اطاعت و عصیانشان، بر اساس آن سنجیده مىشود. از این رو است که آنان بر کتاب خدا نیز گواهند؛ یعنی کتاب خدا، در وجودشان ظهور و در افکار و رفتارشان تجسم یافته است.
یکی دیگر از ویژگیهای آنان این است که حافظان کتاب خدا هستند و به آنچه خدای متعال در آن نازل فرموده است، عمل مىکنند. خدای تعالی مىفرماید: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ﴾[۸]، ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۹]، ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ﴾[۱۰].
ویژگی دیگر این گواهان، آن است که بر اساس آنچه خدای تعالی نازل کرده است حکم مىکنند؛ چنانکه در آیه پیشین از سورۀ مبارکۀ "مائده" خواندیم: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ﴾[۱۱].
همچنین آنان به خداوند متعال و رسولان او ایمان دارند؛ ایمانی حقیقی که هیچ شک و تردیدی در آن راه ندارد. خدای تعالی مىفرماید: ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ﴾[۱۲].
قرآن کریم، رسول اعظم(ص) را "شهید و شاهد" =گواه خوانده است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا﴾[۱۵].
و نیز فرموده است: ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا﴾[۱۶].
از عبارت "اینان" استفاده مىشود که رسول خدا(ص) تنها بر معاصران خویش شهادت مىدهد، آیۀ ۱۱۷ سورۀ مائده نیز بر این مطلب دلالت مىکند؛ چنانکه اشاره شد[۱۷].
قرآن کریم تصریح کرده است که پس از رسول خدا(ص) شاهدی دیگر بر مسلمانان مىآید: ﴿أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ﴾[۱۸].
معنی ظاهری کلمه: ﴿يَتْلُوهُ﴾ یعنی جانشین او مىشود و پس از او مىآید، و معنای خلافت و جانشینی، این است که آن جانشین، در همه چیز جز نبوت - که با پیامبر(ص) ختم شده است - قائم مقام او است. خدای متعال، این شاهد را با اشاره و توصیف، معین کرده است. در اینجا او را از رسول خدا(ص) خوانده ﴿شَاهِدٌ مِنْهُ﴾ و در جایی دیگر او را کسی معرفی مىکند که ﴿عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ نزد اوست: ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾[۱۹].
این دو صفت، بر هیچکس جز اهل بیت(ع) و در پیشاپیش همه ایشان، امیرالمؤمنین علی(ع) صدق نمىکند. در مورد صفت اول (از رسول خدا(ص) بودن)، آیه مباهله به خوبی روشنگر است.مسلماناناتفاق نظر دارند که آیه مباهله: ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ﴾[۲۰].
در شأنحسن و حسین و فاطمه و علی(ع) نازل شده است. به تواتر نوشتهاند: "رسول خدا(ص) در روز مباهله، دستعلی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) را گرفت و فاطمه(س) هم در پشت سر ایشان مىآمد. سپس فرمود: اینان فرزندان ما و انفُس(خودها) ما و زنان ما هستند. پس شما نیز انفُس خود(خودهای خود) و فرزندانتان و زنانتان را بیاورید، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم"[۲۱].
در حدیث صحیحمتواتر دیگری نیز آمده است: "علی از من است و من از علی و جز علی، کسی از جانب من امرم را انجام نمىدهد"[۲۲].
همچنین در روایتمتواتر دیگری درباره ماجرای تبلیغسورهبرائت، نقل شده است: "پیامبر ابوبکر را فرستاد تا سورهبرائت را به مشرکانمکهتبلیغ کند و اعلام کند که از آن سال دیگر هیچ مشرکی حق ندارد حج بگزارد و عریان طواف کند، و جز مسلمان کسی وارد بهشت نخواهد شد، و هر کس با رسول خدا(ص) قراری داشته است تا همان قرار معهود مهلت دارد، و خدا و رسول او از مشرکان بیزارند. ابوبکر سه منزل از مدینه فاصله گرفته بود که پیامبر(ص) به علی فرمود: دنبال ابوبکر برو و او را نزد من برگردان، و خود این سوره را تبلیغ کن. علی نیز چنین کرد. وقتی ابوبکر نزد پیامبر بازگشت، گریست و گفت: ای رسول خدا، آیا در مورد من اتفاقی افتاده است؟ فرمود: جز خیر، چیزی در مورد تو روی نداده است؛ ولی من مأمور شدم به اینکه، این سوره را فقط من یا مردی از من، تبلیغ کند"[۲۳].
در روایت صحیح دیگری آمده است: "هر کس دوست دارد همچون من زندگی کند و بسان من بمیرد و در بهشتی که پروردگارم آفریده، سکنا گزیند، پس موالاتعلی و دوستدارانعلی را داشته باشد، و پس از من به اهل بیتم اقتدا کند، که آنان عترت من هستند، از طینت من خلق شدهاند و فهم و علم من به آنان عطا شده است. پس وای بر کسانی که برتری آنان بر امتم را انکار کنند، و حقّ صلۀ من در مورد آنان را رعایت نکنند، خداشفاعت من را شامل آنان نخواهد کرد"[۲۹].
همچنین به تواتر از پیامبر اعظم(ص) روایت شده: "من در میان شما دو شیئ گران باقی گذاشتم و تا زمانی که به آنها تمسک کنید، گمراه نخواهید شد. یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است: کتاب خدا که از زمین تا آسمان امتداد دارد و عترتم، اهل بیتم، این دو از یکدیگر جدایی نخواهند داشت تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند. پس بنگرید و مراقب باشید که پس از من با آنان چگونه رفتار خواهید کرد"[۳۰]. برای دلالت بر اینکه اهل بیت(ع) و در صدر ایشان علی و حسن و حسین(ع) - عالم به کتاب خدا و وارث علمرسول خدا(ص) هستند، همین یک روایت به تنهایی، کافی است. در متن روایتطبرانی، در پایان حدیث اینگونه آمده است: از آنان پیشی نگیرید که هلاک مىشوید، و از آنان عقب نمانید که هلاک مىشوید، و به ایشان هیچ نیاموزید، که ایشان از شما عالمترند [۳۱].
شهادت و گواهی بر مسلمانان، پس از رسول خدا(ص) استمرار دارد، و همچنین گواهانی جانشین او هستند که بر اساس کتاب خداحکم مىکنند؛ چنانکه خدای متعال مىفرماید: ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ﴾[۳۲]. و ایشان، همان کسانی هستند که پس از رسول خدا(ص) مىآیند و در همه امور، جز نبوت، جانشین او هستند: "و به دنبال آن، شاهدى از او مىباشد. این گواه یا گواهان بعد از او، "علم الکتاب" دارند و از رسول خدا(ص) هستند.
↑«روزى را که از هر امّتى گواهى بر آنان برمىانگیزیم؛ سپس به آنان که کفر ورزیدند، اجازه [سخن گفتن] داده نمىشود، و [نیز] اجازه عذرخواهى و تقاضاى عفو به آنان نمىدهند» سوره نحل، آیه ۸۴.
↑«روزى را که از هر امتى، گواهى از خودشان بر آنها برمىانگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار مىدهیم» سوره نحل، آیه ۸۹.
↑«هر انسانى وارد محشر مىگردد در حالى که همراه او حرکت دهنده و گواهى است» سوره ق، آیه ۲۱.
↑«و تا زمانى که در میان آنها بودم، بر آنها گواه بودم ولى هنگامى که مرا از میانشان برگرفتى، تو خود مراقب و ناظر آنها بودى» سوره مائده، آیه ۱۱۷.
↑«روزى را که آنها را ندا مىدهد و مىگوید: کجایند همتایانى که براى من مىپنداشتید؟! [در آن روز] از هر امتى گواهى برمىگزینیم و به مشرکان مىگوییم: برهان خود را بیاورید، پس آنها خواهند دانست که حق از آن خداست، و تمام آنچه را افترا مىبستند از نظر آنها گم خواهد شد» سوره قصص، آیه ۷۴-۷۵.
↑«چه کسى ستمکارتر است از کسانى که بر خدا افترا مىبندند؟! آنان [روز رستاخیز] بر پروردگارشان عرضه مىشوند، در حالى که شاهدان مىگویند: اینها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند» سوره هود، آیه ۱۸.
↑«ما تورات را نازل کردیم در حالىکه در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حُکم مىکردند و [همچنین] اوصیاء پیامبران و عالمان به این کتاب که نگهبانی کتاب به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، حکم مىنمودند» سوره مائده، آیه ۴۴.
↑«بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب [و آگاهى بر قرآن] نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره رعد، آیه ۴۳.
↑«خدا در حالىکه برپا دارنده عدل است [با منطق وحى، با نظام مُتقن آفرینش و با زبان همه موجودات] گواهى مىدهد که هیچ معبودى جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش نیز [شهادت مىدهند]» سوره آل عمران، آیه ۱۸.
↑«ما تورات را نازل کردیم در حالىکه در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حُکم مىکردند و [همچنین] اوصیای پیامبران و عالمان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، حکم مىنمودند» سوره مائده، آیه ۴۴.
↑«و کسانى که به خدا و پیامبرش ایمان آوردند، آناناند که صدّیقان و گواهان [اعمال] نزد پروردگارشان هستند، [و] براى آنان است پاداش [اعمال] شان و نور [ایمان] شان» سوره حدید، آیه ۱۹.
↑«مؤمنان فقط کسانىاند که به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند، آن گاه [در حقّانیت آنچه به آن ایمان آوردهاند] شک ننموده و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد کردهاند، اینان [در گفتار و کردار] اهل صدق و راستىاند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
↑«آیا آن کس که دلیل آشکارى از پروردگار خویش دارد، و به دنبال آن، شاهدى از او مىباشد.».. سوره هود، آیه ۱۷.
↑«بگو: کافى است که خداوند، و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند» سوره رعد، آیه ۴۳.
↑ «هرگاه بعد از علم و دانشى که [درباره مسیح] به تو رسیده، [باز] کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از انفُس(خودها)خود دعوت کنیم، شما هم از انفُس(خودها) خود، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
↑صحیح مسلم، کتاب «الفضائل»، باب فضائل علی و صحیح ترمذی، ج۴، ص۲۹۳، ح۳۰۸۵ و دیگر مصادر.
↑سنن ابن ماجه، کتاب المقدمه، باب فضائل صحابه و ترمذی، کتاب المناقب و الکنز، ج۱، ص۱۵۳، ح۲۵۳۱، چ۱ و مسند احمد، ج۴، ص۱۶۴-۱۶۵.
↑مسند احمد، ج۱، ص۳ و سنن ترمذی، ج۱۳، ص۱۶۴-۱۶۵ و مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۵۱-۵۲.
↑«ما تورات را نازل کردیم در حالىکه در آن، هدایت و نور بود و پیامبران، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، با آن براى یهود حُکم مىکردند و [همچنین] اوصیای پیامبران و عالمان، به این کتاب که نگهبانی آن به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، حکم مىنمودند» سوره مائده، آیه ۴۴.